در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1299

متن درس





نظام احسن خلقت و جایگاه بلایا در تکامل امت‌ها

نظام احسن خلقت و جایگاه بلایا در تکامل امت‌ها

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۹۹)

مقدمه: تبیین فلسفی نظام خلقت

نظام آفرینش، به‌سان آزمایشگاهی دقیق و حکیمانه، بستری است برای امتحان و تکامل انسان، که در آن هر جزء و هر پدیده، از حیات و مرگ تا بلایا و نعمت‌ها، با نظمی شگرف و هدفی متعالی سامان یافته است. این نظام، که در فلسفه اسلامی به «نظام احسن» شهرت دارد، نه‌تنها نمایانگر حکمت بی‌کران الهی است، بلکه آیینه‌ای است از عدالت و رحمت خداوند که انسان را در مسیر رشد و تعالی هدایت می‌کند. در این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی جایگاه بلایا، عذاب‌ها و نقش انبیا در تکامل امت‌ها پرداخته می‌شود.

بخش نخست: نظام‌مندی خلقت و تنوع امتحان‌های الهی

زمینه‌های گوناگون امتحان در عالم ناسوت

جهان ناسوت، به‌سان صحن گسترده‌ای است که در آن، انسان‌ها در معرض امتحان‌های گوناگون قرار می‌گیرند. این تنوع، از حکمت الهی سرچشمه می‌گیرد که هر فرد و هر قوم را در موقعیتی خاص می‌آزماید تا ظرفیت‌های وجودی‌اش آشکار گردد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا﴾
(سوره ملک، آیه ۲): «آن که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌تان نیکوکارترید.» این آیه، گواهی است بر این حقیقت که نظام خلقت، با هدف آزمودن انسان در مسیر کمال طراحی شده است.

درنگ: تنوع زمینه‌های امتحان در عالم ناسوت، جلوه‌ای از حکمت الهی است که انسان را در مواجهه با چالش‌های گوناگون به سوی تعالی رهنمون می‌سازد.

روش تربیتی الهی و نقش انبیا

خداوند، در مقام رب‌العالمین، روشی تربیتی موزون و متناسب با ظرفیت‌های انسانی به کار بسته است. انبیا، چونان طبیبانی حکیم، با ابزارهایی چون انذار، تبشیر، موعظه، معجزه و نصیحت، به هدایت امت‌ها پرداخته‌اند. این روش‌ها، که هرکدام در جای خود کارکردی خاص دارند، به‌سان داروهایی هستند که برای درمان کژی‌های روحی و اجتماعی انسان‌ها تجویز شده‌اند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾
(سوره انبیاء، آیه ۱۰۷): «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» این آیه، بر رحمت‌محور بودن رسالت انبیا تأکید دارد.

تفاوت امت‌ها و تنوع پاسخ‌ها

امت‌ها، به دلیل تفاوت در مراتب وجودی، فرهنگ‌ها و ظرفیت‌هایشان، پاسخ‌های متفاوتی به دعوت انبیا داده‌اند. برخی با پذیرش هدایت، به سوی کمال گام برداشته‌اند و برخی دیگر، با سرکشی و انکار، خود را به ورطه عذاب و بلا افکنده‌اند. این تنوع در پاسخ‌ها، جلوه‌ای از اختیار انسانی است که در نظام احسن خلقت، به‌عنوان اصلی بنیادین، مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم می‌فرماید:

﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾
(سوره مائده، آیه ۴۸): «برای هر یک از شما شریعت و راهی نهادیم.»

این تفاوت‌ها، به‌سان رنگ‌های گوناگون در تابلوی نقاشی خلقت، هر یک نقشی در تکامل کل دارند.

جمع‌بندی بخش نخست

نظام خلقت، با تنوع در زمینه‌های امتحان و روش‌های تربیتی، بستری است برای آزمودن و تکامل انسان. انبیا، به‌عنوان نمایندگان حکمت الهی، با ابزارهای گوناگون، امت‌ها را هدایت کرده‌اند، اما تفاوت در پاسخ‌ها، نتیجه اختیار و مراتب وجودی انسان‌هاست. این بخش، پایه‌ای است برای فهم عمیق‌تر نقش بلایا و عذاب‌ها در تکامل جوامع.

بخش دوم: بلایا و عذاب‌ها در نظام احسن

بلایا به‌مثابه جراحی الهی

بلایا و عذاب‌ها، در مواردی، به‌سان جراحی‌هایی حکیمانه به کار گرفته می‌شوند تا کژی‌ها را اصلاح کنند یا موانع تکامل را حذف سازند. استاد فرزانه قدس‌سره، این امر را به بیماری‌ای تشبیه می‌کنند که درمان‌های معمول دیگر بر آن کارگر نیست و نیازمند جراحی است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ﴾
(سوره مؤمنون، آیه ۷۶): «و به‌راستی آنها را به عذاب گرفتیم، پس نه به پروردگارشان فروتنی کردند و نه زاری نمودند.»

درنگ: بلایا، چونان جراحی‌هایی الهی، در خدمت اصلاح یا تنبیه جوامع‌اند و تنها در مواردی به کار می‌روند که هدایت اولیه کارساز نباشد.

موت طبیعی و موت اخترامی

در فلسفه اسلامی، مرگ به دو گونه تقسیم می‌شود: موت طبیعی، که انسان پس از اتمام عمر طبیعی خود به آن می‌رسد، و موت اخترامی، که نتیجه حوادث، بیماری‌ها یا بلایای غیرطبیعی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که بسیاری از مرگ‌ها، به‌ویژه در جوامع غیرمنظم، از نوع اخترامی است. این مرگ‌ها، به‌سان نشانه‌هایی از نقص در سبک زندگی، از عدم تعادل در رفتار و کردار انسان سرچشمه می‌گیرند. قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ﴾
(سوره شوری، آیه ۳۰): «و هر مصیبتی که به شما برسد، به سبب آن چیزی است که دست‌هایتان کسب کرده است.»

بیماری‌ها به‌مثابه موت اخترامی

بیماری‌های حاد، چون سکته، سرطان و امراض ویروسی، مصادیقی از موت اخترامی‌اند که نتیجه بی‌نظمی در زندگی انسان‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انسان، با رعایت نظم و مراقبت از جسم و روح، می‌تواند از این مرگ‌ها پیشگیری کند. این دیدگاه، با دعوت قرآن کریم به اعتدال همخوانی دارد:

﴿وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا﴾
(سوره اعراف، آیه ۳۱): «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.»

درنگ: بیماری‌ها و مرگ‌های اخترامی، زنگ خطری‌اند که انسان را به رعایت نظم و تعادل در زندگی فرا می‌خوانند.

بلایا در امت‌ها به‌مثابه جراحی اجتماعی

در سطح جوامع، بلایا و عذاب‌ها، به‌سان جراحی‌های اجتماعی، برای اصلاح یا تنبیه به کار می‌روند. استاد فرزانه قدس‌سره، این بلایا را به بیماری‌هایی تشبیه می‌کنند که در بدن یک جامعه ظاهر می‌شوند و گاه نیازمند مداخله‌ای قاطع‌اند. قرآن کریم می‌فرماید:

﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ﴾
(سوره روم، آیه ۴۱): «فساد در خشکی و دریا به سبب آنچه دست‌های مردم کسب کرده پدیدار شد.»

رشد علمی و کاهش موت اخترامی

جوامع پیشرفته و علمی، با بهره‌گیری از دانش و رعایت نظم، می‌توانند مرگ‌های اخترامی را کاهش دهند و به سوی مرگ‌های طبیعی حرکت کنند. این امر، نشانه‌ای از تکامل اجتماعی و همسویی با نظام احسن خلقت است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾
(سوره زمر، آیه ۹): «بگو آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند برابرند؟»

تنوع بلایا در امت‌ها

بلایا، به‌سان بیماری‌های گوناگون در بدن انسان، در امت‌ها نیز متنوع‌اند و متناسب با اعمال و شرایط هر قوم نازل می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تنوع، نشانه‌ای از دقت و نظام‌مندی خلقت است. قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا﴾
(سوره انعام، آیه ۱۳۲): «و برای هر یک درجاتی است از آنچه کردند.»

درنگ: تنوع بلایا در امت‌ها، آیینه‌ای است از عدالت الهی که هر قوم را بر اساس استحقاقش با نتیجه اعمالش مواجه می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بلایا و عذاب‌ها، به‌سان جراحی‌هایی الهی، در خدمت اصلاح یا تنبیه جوامع‌اند. مرگ‌های اخترامی، چه در سطح فردی و چه اجتماعی، نتیجه بی‌نظمی و سرکشی از هدایت الهی‌اند. پیشرفت علمی و رعایت نظم، راهی است برای کاهش این بلایا و حرکت به سوی تکامل.

بخش سوم: داستان حضرت نوح و تقابل عشق و عدالت

نظام احسن خلقت در داستان نوح

داستان حضرت نوح، نمونه‌ای برجسته از نظام احسن خلقت است که در آن، عدالت الهی با دقت و حکمت اجرا می‌شود. خداوند به نوح فرمان می‌دهد که کشتی را بسازد و از شفاعت برای ظالمان خودداری کند:

﴿وَأَصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ﴾
(سوره هود، آیه ۳۷): «و کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز، و درباره کسانی که ستم کردند با من سخن مگو، زیرا آنها غرق‌شوندگان‌اند.» این آیه، نشان‌دهنده بسته شدن پرونده ظالمان و اجرای عدالت الهی است.

عشق پدری در برابر عدالت الهی

حضرت نوح، به دلیل عشق پدری، از فرزند خود دعوت می‌کند تا به کشتی سوار شود:

﴿وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ﴾
(سوره هود، آیه ۴۲): «و نوح فرزندش را که در کناری بود ندا داد: ای پسرم، با ما سوار شو و با کافران مباش.» اما فرزندش، با غرور یا کفر، این دعوت را رد می‌کند و خداوند می‌فرماید:

﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ﴾
(سوره هود، آیه ۴۳): «امروز هیچ نگهدارنده‌ای از فرمان خدا نیست، مگر آن که مورد رحمت قرار گیرد.» این تقابل، نشان‌دهنده جدال میان عاطفه انسانی و عدالت الهی است.

درنگ: عشق پدری، هرچند ارزشمند، در برابر عدالت الهی که بر اساس حکمت و قانون عمل می‌کند، محدود است.

نقد نوح و پاسخ الهی

نوح، در اصرار خود برای نجات فرزندش، با نهی الهی مواجه می‌شود:

﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾
(سوره هود، آیه ۴۶): «گفت ای نوح، او از اهل تو نیست، او عملی غیرصالح است، پس از من چیزی مپرس که به آن علم نداری، من تو را اندرز می‌دهم که از نادانان نباشی.» این پاسخ، بر تقدم عقل و علم بر عاطفه تأکید دارد.

استغفار نوح و پذیرش محدودیت علم

نوح، پس از نهی الهی، استغفار می‌کند:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾
(سوره هود، آیه ۴۷): «گفت پروردگارا، به تو پناه می‌برم که از تو چیزی بخواهم که به آن علم ندارم، و اگر مرا نبخشی و به من رحم نکنی، از زیانکاران باشم.» این استغفار، نشانه تواضع در برابر علم الهی است.

نزول درجه نوح و عدم تشکر

تغییر لحن قرآن از «قال» به «قیل» در آیه

﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ﴾
(سوره هود، آیه ۴۸): «گفته شد ای نوح، با سلامت و برکت‌هایی از ما بر تو فرود آی»، نشان‌دهنده نزول درجه نوح است. عدم تشکر او، نشانه تأثیر عاطفه پدری بر رفتارش است.

درنگ: تغییر لحن قرآن از «قال» به «قیل» در داستان نوح، نشانه‌ای است از تأثیر عاطفه انسانی بر حتی انبیا، که با وجود مقام والا، تحت تأثیر روابط انسانی قرار می‌گیرند.

جمع‌بندی بخش سوم

داستان حضرت نوح، آیینه‌ای است از تقابل میان عشق پدری و عدالت الهی. این داستان، نشان می‌دهد که حتی انبیا، تحت تأثیر عواطف انسانی‌اند، اما در نهایت، تسلیم حکمت الهی می‌شوند. نظام احسن خلقت، با اجرای عدالت و قانون، انسان را به سوی تکامل هدایت می‌کند.

بخش چهارم: تفاوت مراتب انبیا و عشق الهی

تفضیل انبیا و تفاوت در ولایت

انبیا، با وجود اشتراک در مقام نبوت، دارای مراتب و درجات متفاوتی‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ولایت انبیا، مانند نوح، موسی و ابراهیم، متفاوت است. قرآن کریم می‌فرماید:

﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾
(سوره بقره، آیه ۲۵۳): «این پیامبران‌اند، برخی را بر برخی برتری دادیم.» این تفاوت، نتیجه ظرفیت‌های وجودی و نحوه مواجهه هر پیامبر با امتحان‌های الهی است.

عشق ابراهیم در برابر عشق نوح

حضرت ابراهیم، به‌عنوان خلیل‌الله، نمونه‌ای است از عشق بی‌کران به خدا که حتی در برابر قربانی کردن اسماعیل، تسلیم محض است. این عشق، او را از نوح متمایز می‌کند که تحت تأثیر عاطفه پدری قرار داشت. استاد فرزانه قدس‌سره، ابراهیم را چونان عاشقی می‌دانند که جز خدا نمی‌بیند، در حالی که نوح، در عشق پدری، همچنان به فرزندش دل‌بسته است.

درنگ: عشق ابراهیم به خدا، نمونه‌ای است از تسلیم محض که او را از دیگر انبیا، از جمله نوح، متمایز می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

تفاوت مراتب انبیا، جلوه‌ای است از تنوع در ولایت و ظرفیت‌های وجودی آنها. عشق ابراهیم به خدا، نمونه‌ای است از کمال تسلیم که او را در مرتبه‌ای والا قرار می‌دهد، در حالی که نوح، با وجود مقام نبوت، تحت تأثیر عاطفه پدری قرار می‌گیرد.

نتیجه‌گیری کلی

نظام احسن خلقت، به‌سان آزمایشگاهی حکیمانه، با نظم و دقتی شگرف، انسان را در مسیر تکامل هدایت می‌کند. بلایا و عذاب‌ها، به‌عنوان ابزارهایی تربیتی، در خدمت اصلاح یا تنبیه جوامع‌اند و انبیا، چونان طبیبانی الهی، با هدایت و موعظه، انسان‌ها را به سوی کمال رهنمون می‌سازند. داستان حضرت نوح، نمایانگر تقابل میان عاطفه انسانی و عدالت الهی است که در نهایت، تسلیم در برابر حکمت الهی را به‌عنوان راه رستگاری نشان می‌دهد. تفاوت مراتب انبیا، از نوح تا ابراهیم، گواهی است بر تنوع در ظرفیت‌های وجودی و ولایت آنها. این اثر، با تأمل در آیات قرآن کریم و درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، می‌کوشد تا نگاهی عمیق و جامع به نظام خلقت و جایگاه بلایا در تکامل امت‌ها ارائه دهد.

با نظارت صادق خادمی