در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1301

متن درس





هستی‌شناسی نظام احسن خلقت و نسبت اقتضا، اختیار و جزا در عالم ناسوت

هستی‌شناسی نظام احسن خلقت و نسبت اقتضا، اختیار و جزا در عالم ناسوت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۳۰۱)

مقدمه

نظام خلقت، چونان آینه‌ای درخشان، بازتاب حکمت بی‌کران الهی است که در آن، اقتضا و اختیار انسان به‌سان دو بال، او را در مسیر تکامل هدایت می‌کنند. این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در مفاهیم بنیادین نظام احسن خلقت، اقتضا و اختیار انسان و دیگر موجودات عالم ناسوت، و پیوند آن‌ها با نظام جزای اعمال در دنیا و آخرت می‌پردازد. پرسش‌های عمیق فلسفی، نظیر چیستی اختیار، حدود آن، وجود شر در خلقت، و ضرورت تکلیف، در این بحث با نگاهی حکمی و قرآنی بررسی می‌شوند.

بخش اول: اقتضا و اختیار در نظام احسن خلقت

ماهیت اقتضا و اختیار انسانی

در نظام احسن خلقت، انسان به‌مثابه موجودی که فعل الهی است، از اقتضا و اختیاری برخوردار است که هرچند مطلق نیست، اما وجود آن غیرقابل‌انکار است. این اقتضا، چونان جریانی در رود وجود، انسان را به سوی عمل و اراده سوق می‌دهد، اما در چارچوب نظام الهی محدود می‌گردد. انسان، به‌عنوان مخلوقی وابسته به ذات باری‌تعالی، اراده‌ای دارد که در سایه اراده الهی شکل می‌گیرد و حرکات او در این نظام، بالحق و در راستای حکمت الهی تعریف می‌شود.

این اختیار، هرچند به‌صورت موجبه جزئیه در برخی امور به انسان امکان انتخاب و تغییر می‌دهد، اما از محدودیت‌های وجودی و محیطی تأثیر می‌پذیرد. انسان نمی‌تواند هر آنچه اراده کند، به انجام رساند یا به هر هدفی که می‌خواهد، دست یابد. این محدودیت، با مفهوم وابستگی وجودی انسان به نظام خلقت در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که انسان را موجودی می‌داند که در عین برخورداری از اراده، تحت قیود الهی عمل می‌کند.

درنگ: انسان، به‌عنوان فعل الهی، از اقتضا و اختیاری برخوردار است که هرچند مطلق نیست، اما امکان انتخاب و تغییر در برخی امور را برای او فراهم می‌سازد.

تمایز اختیار انسانی و الهی

اختیار انسانی، در مقایسه با اراده مطلق الهی، چونان سایه‌ای در برابر خورشید است. این اختیار، به دلیل وابستگی انسان به نظام خلقت، محدود و مشروط است. انسان نمی‌تواند فراتر از حدود الهی عمل کند، و این محدودیت، ریشه در ماهیت وجودی او دارد که به‌عنوان فعل حق، در چارچوب نظام حکیمانه الهی تعریف می‌شود. این تمایز، با مفهوم «موجبه جزئیه» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که اختیار انسانی را در مرتبه‌ای نازل‌تر از اراده الهی قرار می‌دهد.

بااین‌حال، همین اختیار محدود، انسان را قادر می‌سازد تا در بسیاری از امور، با اراده خود عمل کند، تغییر ایجاد کند، و تفاوت‌هایی در مسیر زندگی خود به وجود آورد. این توانایی، انسان را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد و او را در جایگاهی قرار می‌دهد که مسئولیت اعمال خود را بر عهده گیرد.

اقتضا و اختیار در دیگر موجودات

اقتضا و اختیار، به‌گونه‌ای متفاوت، در موجودات غیرانسانی نیز وجود دارد. حیوانات، گیاهان، و حتی جمادات، در مراتب نازل‌تر وجودی، از نوعی اراده و اقتضا برخوردارند. این پرسش که آیا این موجودات نیز مشمول جزای اعمال هستند، به بحث مراتب وجودی در فلسفه اسلامی بازمی‌گردد. هرچند اراده حیوانات در مقایسه با انسان محدودتر است، اما این موجودات نیز در نظام خلقت، به‌نحوی در مسیر غایت خود حرکت می‌کنند.

برای نمونه، حیوانات با غرایز خود عمل می‌کنند، و این غرایز، به‌مثابه نوعی اقتضا، آن‌ها را به سوی هدف وجودی‌شان هدایت می‌کند. این نکته، با مفهوم تسبیح موجودات در قرآن کریم همخوانی دارد، که هر موجودی را در حال سجده و تسبیح پروردگار می‌داند، هرچند انسان از درک این تسبیح ناتوان باشد.

درنگ: اقتضا و اختیار، به‌صورت محدود، در حیوانات، گیاهان، و جمادات نیز وجود دارد، و این موجودات در نظام خلقت، به سوی غایت خود حرکت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش اول

نظام احسن خلقت، نظامی است که در آن، اقتضا و اختیار انسان و دیگر موجودات، به‌عنوان جوهری وجودی، آن‌ها را در مسیر تکامل هدایت می‌کند. انسان، با اختیاری محدود اما غیرقابل‌انکار، در چارچوب اراده الهی عمل می‌کند، و این اختیار، او را مسئول اعمالش می‌سازد. موجودات دیگر نیز، هرچند در مراتب نازل‌تر، از اقتضایی برخوردارند که آن‌ها را در نظام خلقت به سوی غایتشان سوق می‌دهد. این بخش، با تبیین چیستی اقتضا و اختیار، زمینه را برای بررسی نظام جزا در بخش بعدی فراهم می‌سازد.

بخش دوم: نظام جزا در عالم ناسوت و آخرت

اقتضای جزا در عالم ناسوت

اقتضا و اختیار انسانی، چونان بذری در خاک وجود، به جزای اعمال منجر می‌شود، چه این جزا خیر باشد و چه شر. این نظام جزا، در عالم ناسوت برای انسان تعریف شده و ریشه در مسئولیت او به‌عنوان موجودی مختار دارد. قرآن کریم، این نظام را در آیات متعددی تبیین می‌کند، از جمله:

وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ

وقود آن انسان‌ها و سنگ‌هاست.

این آیه، به حضور انسان‌ها و جمادات در نظام جزای الهی اشاره دارد. سنگ‌ها و انسان‌ها، هر دو از عالم ناسوت به آخرت منتقل می‌شوند و مشمول جزای اعمال خود قرار می‌گیرند. این جامعیت، با مفهوم نظام احسن خلقت همخوانی دارد، که تمام موجودات را در مسیری هدفمند و مسئول می‌داند.

جهان آخرت، مزرعه دنیا

دنیا، چونان مزرعه‌ای حاصل‌خیز، بستری است که اعمال موجودات در آن کاشته شده و در آخرت به بار می‌نشیند. تمام موجودات عالم ناسوت، از انسان گرفته تا حیوانات، گیاهان، و جمادات، به آخرت منتقل می‌شوند و مشمول نظام جزا قرار می‌گیرند. این پیوند، با آیه‌ای دیگر از قرآن کریم تأیید می‌شود:

جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

باغ‌هایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است.

این آیه، به وجود نعمت‌های بهشتی در دنیا اشاره دارد و نشان می‌دهد که تمام موجودات عالم ناسوت، در نظام جزا و پاداش الهی مشارکت دارند. این انتقال، با مفهوم معاد در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که دنیا را مقدمه‌ای برای آخرت می‌داند.

درنگ: تمام موجودات عالم ناسوت، از انسان تا جمادات، در نظام جزای الهی قرار دارند و از دنیا به‌عنوان مزرعه آخرت، به نظام پاداش و کیفر منتقل می‌شوند.

وجود شر در نظام خلقت

پرسشی بنیادین در فلسفه الهیات، وجود شر در نظام خلقت است. فلاسفه اسلامی استدلال می‌کنند که اگر شر وجود نداشت، خیر کثیر از دست می‌رفت. این مفهوم، با تمثیلی روشن تبیین می‌شود: مدرسه‌ای بدون امتحان، نه رفوزه‌ای دارد و نه قبولی. بدون امتحان، کمال و معرفت حاصل نمی‌شود، و بدون شر، خیر کثیر که از دل چالش‌ها و آزمون‌ها برمی‌خیزد، تحقق نمی‌یابد.

این دیدگاه، با مفهوم نظام احسن خلقت همخوانی دارد، که شر را به‌عنوان بخشی از نظام حکیمانه الهی می‌داند. شر، چونان سایه‌ای در برابر نور خیر، برای امکان تحقق کمال ضروری است. بدون چالش و امتحان، انسان و دیگر موجودات نمی‌توانند به سوی تکامل حرکت کنند.

درنگ: وجود شر در نظام خلقت، شرط لازم برای تحقق خیر کثیر است، و بدون آن، کمال و معرفت انسان ممکن نمی‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

نظام جزا در عالم ناسوت، نتیجه منطقی اقتضا و اختیار است که انسان و دیگر موجودات را در مسیری مسئولانه قرار می‌دهد. دنیا، به‌مثابه مزرعه آخرت، بستری است که اعمال در آن کاشته شده و در آخرت به بار می‌نشیند. وجود شر، به‌عنوان بخشی از نظام احسن، برای تحقق خیر کثیر ضروری است و تمام موجودات، از انسان تا جمادات، در این نظام مشارکت دارند. این بخش، با تبیین پیوند دنیا و آخرت، زمینه را برای بررسی تکلیف و مسئولیت در بخش بعدی فراهم می‌سازد.

بخش سوم: تکلیف و مسئولیت در عالم ناسوت

نظام قهرآمیز عالم ناسوت

عالم ناسوت، چونان دریایی خروشان، نظامی قهرآمیز است که انسان به‌صورت ناخواسته در آن قرار گرفته و مشمول اقتضا، اختیار، و تکلیف شده است. انسان، نه به اراده خود به دنیا آمده و نه شرایط و خصوصیات وجودی‌اش کاملاً در اختیار اوست. این قهری بودن، با مفهوم نظام خلقت در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که انسان را موجودی می‌داند که در چارچوب عوامل غیرارادی، به سوی تکامل هدایت می‌شود.

این نظام قهرآمیز، انسان را ناگزیر از عمل می‌سازد. انسان، چونان شناگری که به ناگاه در دریا افکنده شده، باید با محاسبه، مواظبت، و عمل، به حیات خود ادامه دهد. محاسبه، به معنای تحلیل موقعیت و شرایط است؛ مواظبت، به معنای حفظ تعادل روانی و عملی؛ و عمل، تلاش برای رسیدن به هدف وجودی.

درنگ: عالم ناسوت، نظامی قهرآمیز است که انسان را ناگزیر از عمل می‌سازد و او را ملزم به محاسبه، مواظبت، و عمل برای رسیدن به هدف وجودی می‌کند.

تکلیف، اولین عبادت

اولین عمل و عبادت انسان، پذیرش تکلیف است. هنگامی که انسان خود را مکلف می‌داند، این پذیرش، چونان کلیدی زرین، درهای مسئولیت و کمال را به روی او می‌گشاید. تکلیف، امری قهرآمیز است، اما توجه به آن، عملی ارادی است که انسان را از غفلت خارج می‌کند و به سوی عمل صالح هدایت می‌نماید.

این پذیرش، با مفهوم مسئولیت در فلسفه اسلامی پیوند دارد، که انسان را موجودی مسئول در برابر خدا می‌داند. توجه ارادی به تکلیف، بزرگ‌ترین عمل انسان است، زیرا او را از حالت بی‌تفاوتی به سوی آگاهی و عمل هدایت می‌کند.

درنگ: پذیرش تکلیف، به‌عنوان اولین عبادت، انسان را از غفلت به سوی آگاهی و عمل صالح هدایت می‌کند.

محاسبه، مواظبت، و عمل

انسان در عالم ناسوت، چونان شناگری در دریای طوفانی، باید با سه ابزار محاسبه، مواظبت، و عمل، مسیر خود را بپیماید. محاسبه، در ظرف اندیشه، به تحلیل موقعیت و شرایط می‌پردازد؛ مواظبت، در ظرف زمینه عمل، به حفظ تعادل و آمادگی برای عمل اشاره دارد؛ و عمل، نتیجه این دو، انسان را به سوی غایتش هدایت می‌کند. بدون محاسبه و مواظبت، عمل به گمراهی منجر می‌شود.

این فرآیند، با مفهوم عقل عملی در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که تفکر و برنامه‌ریزی را پیش‌نیاز عمل صالح می‌داند. محاسبه، چونان چراغی در تاریکی، مسیر را روشن می‌کند، و مواظبت، چونان سپری استوار، انسان را از لغزش حفظ می‌نماید.

درنگ: محاسبه در ظرف اندیشه، مواظبت در ظرف زمینه عمل، و عمل به‌عنوان نتیجه این دو، انسان را در مسیر تکامل هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

عالم ناسوت، با نظام قهرآمیز خود، انسان را ناگزیر از پذیرش تکلیف و عمل می‌سازد. تکلیف، به‌عنوان اولین عبادت، انسان را به سوی آگاهی و مسئولیت هدایت می‌کند، و محاسبه، مواظبت، و عمل، ابزارهایی هستند که او را در این مسیر یاری می‌دهند. این بخش، با تبیین نقش تکلیف و فرآیند عمل در عالم ناسوت، زمینه را برای بررسی تعامل موجودات در بخش بعدی فراهم می‌سازد.

بخش چهارم: تعامل موجودات در نظام خلقت

استقلال وجودی موجودات

تمام موجودات عالم ناسوت، از خورشید و ماه تا زمین و آسمان، در یک نظام عملی و جزایی قرار دارند و هر یک به دنبال غایت خاص خود هستند. برخلاف تصور عامه که موجودات را صرفاً در خدمت انسان می‌داند، هر موجودی در نظام خلقت، هدف و مسیری مستقل دارد. این استقلال، با آیه‌ای از قرآن کریم تأیید می‌شود:

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ

و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آن خداست.

این آیه، به استقلال وجودی موجودات اشاره دارد که هر یک در مسیر سجده و تسبیح خود حرکت می‌کنند. این تسبیح، هرچند برای انسان قابل‌ادراک نیست، اما نشان‌دهنده هدفمندی هر موجود در نظام خلقت است.

تعامل قهرآمیز و ارادی

موجودات عالم، چونان آبی در رودخانه، درحالی‌که به سوی غایت خود حرکت می‌کنند، به‌طور قهرآمیز به دیگر موجودات خیر یا شر می‌رسانند. انسان نیز، در مسیر قرب الهی، با دیگر موجودات تعاملی قهرآمیز یا ارادی دارد. برای نمونه، آبی که به سوی دریا روان است، به‌طور غیرمستقیم درختان را سیراب می‌کند، هرچند غایتش رسیدن به دریاست.

انسان نیز، در حرکت به سوی قرب الهی، با اعمال خود به دیگران خیر یا شر می‌رساند. این تعامل، با مفهوم قربه الی‌الله در عرفان اسلامی همخوانی دارد، که هدف نهایی انسان را نزدیکی به خدا می‌داند، نه خدمت به خلق به‌خودی‌خود.

درنگ: موجودات عالم ناسوت، در مسیر غایت خود، به‌طور قهرآمیز یا ارادی با یکدیگر تعامل می‌کنند و خیر یا شر به دیگران می‌رسانند.

جهان به‌عنوان بهشت و جهنم

تمام عالم ناسوت، از سنگ‌ها و گیاهان تا انسان‌ها، مشمول نظام بهشت و جهنم است. این مفهوم، با آیه‌ای دیگر از قرآن کریم تأیید می‌شود:

حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ

حوریانی در خیمه‌ها مقصور.

این آیه، به نعمت‌های بهشتی اشاره دارد، اما نباید به‌صورت مادی و ساده‌انگارانه تفسیر شود. تمام موجودات، در نظام جزای الهی، مشمول پاداش یا کیفر می‌شوند، و این نظام، فراتر از تصورات مادی عامه است.

جمع‌بندی بخش چهارم

موجودات عالم ناسوت، هر یک با غایت خاص خود، در یک نظام عملی و جزایی مشارکت دارند. این موجودات، درحالی‌که به سوی هدف خود حرکت می‌کنند، با یکدیگر تعاملی قهرآمیز یا ارادی دارند که خیر یا شر به همراه می‌آورد. این تعامل، با مفهوم قرب الهی در انسان و تسبیح موجودات در نظام خلقت پیوند دارد و تمام عالم را در بر می‌گیرد.

بخش پنجم: نپز بودن انسان و تکامل عالم

نپز بودن انسان و عالم ناسوت

انسان و عالم ناسوت، به دلیل نپز بودن یا ناکاملی ذاتی، در یک نظام قهرآمیز قرار دارند. این ناکاملی، در مقابل مقام جمعی و بلندای وجودی قرار می‌گیرد که تنها اقلیتی از انسان‌ها، نظیر انبیا و اولیای الهی، به آن دست می‌یابند. قرآن کریم، این مقام بلند را چنین توصیف می‌کند:

لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ

و به‌راستی او را در افق روشن دید.

این آیه، به تجربه متعالی انبیا در رسیدن به مقام بلندا اشاره دارد. اکثریت انسان‌ها، به دلیل نپز بودن، در مراتب پایین‌تر باقی می‌مانند و تنها اقلیتی به کمال جمعی و بلندا می‌رسند.

درنگ: نپز بودن انسان و عالم ناسوت، در مقابل مقام جمعی و بلندای وجودی قرار دارد که تنها اقلیتی از انسان‌ها به آن دست می‌یابند.

تکامل عالم و تبدیل نسناس به ناس

در فرآیند تکامل عالم، نسناس‌ها (انسان‌های ناکامل) به ناس (انسان‌های کامل‌تر) تبدیل می‌شوند. این تبدیل، در عالمی متعالی‌تر رخ می‌دهد و نشان‌دهنده حرکت تدریجی عالم به سوی کمال است. این مفهوم، با آیه‌ای از قرآن کریم تأیید می‌شود:

إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ

به‌راستی نفس به‌سوی بدی فرمان می‌دهد.

این آیه، به ناکاملی ذاتی انسان اشاره دارد که در صورت فشار بیش‌ازحد، به انحراف و کفر سوق داده می‌شود. تکامل عالم، فرآیندی است که انسان را از این ناکاملی به سوی مراتب بالاتر هدایت می‌کند.

نقش رحمت الهی

رحمت الهی، چونان بارانی حیات‌بخش، انسان نپز را از فشارهای غیرقابل‌تحمل حفظ می‌کند. صفات الهی، نظیر ارحم‌الراحمین، به دلیل ناکاملی انسان، برای هدایت او ضروری است. این رحمت، انسان را از انحراف و کفر بازمی‌دارد و امکان حرکت به سوی کمال را فراهم می‌سازد.

درنگ: رحمت الهی، به دلیل نپز بودن انسان، او را از فشارهای غیرقابل‌تحمل حفظ کرده و امکان هدایت به سوی کمال را فراهم می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

نپز بودن انسان و عالم ناسوت، چالشی است که تنها اقلیتی از انسان‌ها، با رسیدن به مقام جمعی و بلندا، از آن عبور می‌کنند. تکامل عالم، فرآیندی است که نسناس‌ها را به ناس تبدیل می‌کند، و رحمت الهی، این مسیر را برای انسان هموار می‌سازد. این بخش، با تبیین ناکاملی انسان و نقش رحمت الهی، زمینه را برای بررسی چالش‌های تاریخی در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش ششم: چالش‌های تاریخی و هدایت انسانی

ارتداد پس از پیامبر

پس از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، بسیاری از مردم، جز اقلیتی اندک (سه، پنج، یا هفت نفر)، از دین بازگشتند. این رویداد، با حدیثی تأیید می‌شود که می‌فرماید: «مردم پس از رسول خدا بازگشتند، جز سه، پنج، یا هفت نفر.» این ارتداد، با مفهوم امتحان در فلسفه اسلامی پیوند دارد، که انسان را در برابر آزمون‌های سخت قرار می‌دهد.

این چالش تاریخی، نشان‌دهنده نپز بودن انسان و دشواری حفظ ایمان در برابر فشارهای اجتماعی و امتحانات الهی است. تنها اقلیتی از انسان‌ها، با پایداری در ایمان، از این آزمون سربلند بیرون آمدند.

تفاوت روش‌های هدایتی

روش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در هدایت مردم، با ملایمت و رحمت همراه بود، درحالی‌که روش امیرالمؤمنین علیه‌السلام، به دلیل سخت‌گیری، به رفوزه شدن بسیاری منجر شد. این تفاوت، به نپز بودن انسان بازمی‌گردد که تحت فشار، به انحراف و کفر گرایش می‌یابد. قرآن کریم، این نکته را چنین تأیید می‌کند:

وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند.

این آیه، به لزوم ملایمت و صبر در هدایت انسان تأکید دارد. فشار بیش‌ازحد، انسان نپز را به کفر و انحراف سوق می‌دهد، و این امر، تفاوت در نتایج روش‌های هدایتی را توضیح می‌دهد.

درنگ: ملایمت در هدایت، به دلیل نپز بودن انسان، از فشار بیش‌ازحد مؤثرتر است و مانع از انحراف و کفر می‌شود.

نقد ساده‌انگاری در فهم بهشت و جهنم

تصور عامه از بهشت و جهنم، اغلب مادی و ساده‌انگارانه است. این تصور، با آیاتی نظیر «حوریانی در خیمه‌ها مقصور» به‌صورت سطحی تفسیر می‌شود. این دیدگاه، با مفهوم بلاغت قرآنی ناسازگار است، که معانی عمیق‌تری را در پس این تعابیر نهفته می‌داند. بهشت و جهنم، فراتر از نعمت‌های مادی، نظام پاداش و کیفر الهی را در بر می‌گیرند که تمام موجودات عالم ناسوت را شامل می‌شود.

جمع‌بندی بخش ششم

چالش‌های تاریخی، نظیر ارتداد پس از پیامبر، نشان‌دهنده نپز بودن انسان و دشواری حفظ ایمان در برابر امتحانات است. تفاوت در روش‌های هدایتی پیامبر و امیرالمؤمنین، به اهمیت ملایمت در هدایت انسان نپز اشاره دارد. نقد ساده‌انگاری در فهم بهشت و جهنم، بر لزوم درک عمیق‌تر از نظام جزای الهی تأکید می‌کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در مفاهیم بنیادین نظام احسن خلقت، اقتضا و اختیار، و نظام جزا در عالم ناسوت و آخرت پرداخت. انسان، به‌عنوان موجودی با اختیار محدود، در یک نظام قهرآمیز قرار دارد که تکلیف و مسئولیت او را تعریف می‌کند. تمام موجودات عالم ناسوت، از انسان تا جمادات، در این نظام عملی و جزایی مشارکت دارند و مشمول بهشت و جهنم می‌شوند. وجود شر، به‌عنوان شرط لازم برای تحقق خیر کثیر، و نقش رحمت الهی در هدایت انسان نپز، از مهم‌ترین محورهای این بحث است. تفاوت در روش‌های هدایتی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام، پیچیدگی‌های تعامل با انسان ناکامل را نشان می‌دهد. انسان، با محاسبه، مواظبت، و عمل، می‌تواند در این نظام قهرآمیز به سوی کمال حرکت کند، و رحمت الهی، این مسیر را برای او هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی