در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1305

متن درس





کتاب فلسفه اسلامی: تأملاتی در سعه وجودی انسان و اقتدار انبیا

تأملاتی در سعه وجودی انسان و اقتدار انبیا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۳۰۵)

مقدمه: انسان، آینه تمام‌نمای کمالات الهی

انسان، در نگاه حکمت اسلامی، موجودی است که سعه وجودی او به وسعت عالم هستی گسترده شده است. این موجود، به مثابه آینه‌ای است که تجلی‌گاه صفات بی‌کران الهی است و اقتدار و عظمتش در ظرف معرفت و قدرت متجلی می‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۱۳۰۵، با تمرکز بر سوره یوسف علیه‌السلام در قرآن کریم، به تبیین این حقیقت پرداخته و انسان را فراتر از موجودی مادی که صرفاً در بازارهای روزمرگی گام می‌نهد، معرفی می‌کنند. این تأملات، نه تنها به بازشناسی جایگاه انسان در نظام هستی می‌پردازد، بلکه با بررسی اقتدار و معرفت انبیا، به‌ویژه حضرت یوسف علیه‌السلام، راهی به سوی فهم کمالات انسانی می‌گشاید. این کتاب، با الهام از آن درس‌گفتار، به تبیین علمی و جامع این موضوعات پرداخته و با ساختاری نظام‌مند، مخاطبان را به تأمل در عمق این مفاهیم دعوت می‌کند.

بخش نخست: سعه وجودی انسان و جایگاه او در هستی

انسان، هم‌سنخ عالم هستی

در حکمت اسلامی، انسان به‌عنوان خلیفه‌الله، موجودی است که ظرفیت وجودی او با گستره عالم هستی هم‌سنگ است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که هیچ موجودی در نظام آفرینش، از نظر وسعت و اقتدار، بر انسان برتری ندارد. این سعه وجودی، انسان را به موجودی بی‌همتا بدل کرده که قادر است تمامی صفات الهی را در خود متجلی سازد. انسان، چونان دریایی بی‌کران است که هر موج آن، جلوه‌ای از کمالات الهی را به ساحل وجودش می‌رساند. این دیدگاه، با نظریه‌های حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد که انسان را آینه تمام‌نمای صفات حق می‌داند، موجودی که توانایی بازتاب تمامی کمالات ممکن را داراست.

درنگ: سعه وجودی انسان، به مثابه آینه‌ای است که تمامی صفات الهی را در خود بازمی‌تاباند و هیچ موجودی در گستره هستی، از نظر اقتدار و وسعت، بر او پیشی نمی‌گیرد.

انسان در ظرف معرفت و قدرت

انسان، در این نگاه، موجودی است که هویتش در دو ساحت معرفت و قدرت تعریف می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره انسان را فراتر از موجودی مادی که صرفاً درگیر خوردن و گام زدن در بازارهای روزمرگی است، معرفی می‌کنند. انسان، موجودی است که یا در پرتو معرفت، روئت و بصیرت به سوی آگاهی الهی سیر می‌کند و یا در ساحت قدرت، با اقتدار و آیات الهی، به تجلی کمالات می‌رسد. این دو ساحت، چونان دو بال‌اند که انسان را به سوی قله‌های کمال پرواز می‌دهند. معرفت، چون چراغی است که مسیر را روشن می‌کند و قدرت، چون نیرویی است که انسان را در این مسیر به پیش می‌راند.

این تعریف، با تمایز میان جنبه‌های مادی و متافیزیکی انسان در فلسفه اسلامی هم‌راستاست. انسان، موجودی دوساحتی است که هم درگیر نیازهای مادی است و هم توانایی صعود به قله‌های معنوی را داراست. این دیدگاه، انسان را از سطح موجودی که صرفاً درگیر ظواهر است، به موجودی متعالی ارتقا می‌دهد که قادر به دستیابی به حکمت و اقتدار الهی است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این تأملات، انسان را به‌عنوان موجودی بی‌همتا معرفی می‌کند که سعه وجودی‌اش با عالم هستی هم‌سنگ است. این انسان، در ظرف معرفت و قدرت تعریف می‌شود و توانایی بازتاب تمامی صفات الهی را داراست. این دیدگاه، نه تنها جایگاه والای انسان را در نظام هستی نشان می‌دهد، بلکه او را به سوی کمالاتی دعوت می‌کند که فراتر از ظواهر مادی است.

بخش دوم: اقتدار و معرفت انبیا در قرآن کریم

تمایز انبیا در دو صبغه معرفتی و قدرتی

استاد فرزانه قدس‌سره انبیا را به دو دسته تقسیم می‌کنند: انبیای قدرتی و انبیای معرفتی. انبیای قدرتی، مانند حضرت موسی علیه‌السلام، با نشانه‌های مادی نظیر عصا و ید بیضا شناخته می‌شوند که تجلی قدرت الهی در ساحت مادی است. در مقابل، انبیای معرفتی، مانند حضرت یوسف علیه‌السلام و لقمان حکیم، در حوزه حکمت، علم و تعبیر خواب برجسته‌اند. این تمایز، چونان دو شاخه از یک درخت است که هر یک به شیوه‌ای خاص، میوه هدایت الهی را به بشریت عرضه می‌کنند.

این تقسیم‌بندی، به تنوع در مأموریت‌های انبیا اشاره دارد. برخی از انبیا، با معجزات مادی، دل‌های سخت را نرم می‌کنند و برخی دیگر، با حکمت و معرفت، جان‌های تشنه آگاهی را سیراب می‌سازند. این تنوع، نشان‌دهنده حکمت الهی در هدایت بشر به سوی کمال است.

درنگ: انبیا در دو صبغه معرفتی و قدرتی ظاهر می‌شوند: برخی با معجزات مادی و برخی با حکمت و علم، راه هدایت را به بشریت نشان می‌دهند.

اقتدار یوسف علیه‌السلام بر یعقوب علیه‌السلام

در سوره یوسف، اقتدار حضرت یوسف علیه‌السلام، به‌ویژه در حوزه معرفت و تعبیر خواب، بر اقتدار پدرش، حضرت یعقوب علیه‌السلام، برتری دارد. این برتری، نه به معنای نقص در یعقوب، بلکه به دلیل مأموریت خاص یوسف در این سوره است که بر جنبه‌های معرفتی و حکمی تأکید دارد. یوسف، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت می‌درخشد که نورش، حتی بر حکمت پدرش سایه می‌افکند.

این برتری، با نظریه‌های کلامی درباره تفاوت مراتب انبیا سازگار است. هر پیامبر، بر اساس مأموریت الهی خود، در جنبه‌ای خاص برجسته می‌شود. یوسف علیه‌السلام، با توانایی بی‌نظیر در تعبیر خواب و حکمت، نمونه‌ای از انبیای معرفتی است که اقتدارش در این ساحت، او را متمایز می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی اقتدار و معرفت انبیا در قرآن کریم می‌پردازد و با تمایز میان انبیای قدرتی و معرفتی، تنوع در مأموریت‌های الهی را نشان می‌دهد. اقتدار یوسف علیه‌السلام در ساحت معرفت، نمونه‌ای برجسته از این تنوع است که بر نقش حکمت و علم در هدایت بشر تأکید دارد.

بخش سوم: تحلیل سوره یوسف و اقتدار معرفتی

رویای یوسف و بصیرت یعقوب

سوره یوسف، با اشاره به رویای حضرت یوسف علیه‌السلام، دریچه‌ای به سوی معرفت و اقتدار الهی می‌گشاید. قرآن کریم در آیه ۴ این سوره می‌فرماید:

إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ

«[یاد کن] هنگامی که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من در خواب یازده ستاره دیدم و خورشید و ماه را که برایم سجده می‌کردند.»

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که یعقوب علیه‌السلام از این رویا آگاه بوده و نه بی‌خبر. این آگاهی، نشانه بصیرت و حکمت اوست که از خطر حسادت برادران یوسف آگاه است و به او هشدار می‌دهد که رویایش را با آن‌ها در میان نگذارد. این بصیرت، چونان چراغی است که مسیر هدایت را برای یوسف روشن می‌سازد و از او در برابر کید برادرانش محافظت می‌کند.

هشدار یعقوب و ماهیت خواب‌ها

یعقوب علیه‌السلام در آیه ۵ سوره یوسف به یوسف هشدار می‌دهد:

قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا

«گفت: ای پسرکم! خوابت را برای برادرانت بازگو مکن که برایت نیرنگی ترتیب می‌دهند.»

استاد فرزانه قدس‌سره خواب‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کنند: نخست، خواب‌هایی که نباید بازگو شوند و خودبه‌خود تعبیر می‌گردند؛ و دوم، خواب‌هایی که تنها به معبر خاص گفته می‌شوند، وگرنه خیرشان از دست می‌رود یا به شر منجر می‌شوند. این تقسیم‌بندی، چونان کلیدی است که درهای رازداری در امور معنوی را می‌گشاید و بر اهمیت حکمت در مدیریت اطلاعات حساس تأکید دارد.

درنگ: خواب‌ها یا باید در سینه نهان مانند و خودبه‌خود تعبیر شوند، یا تنها به معبری امین بازگو گردند تا خیرشان حفظ شود و از شر در امان مانند.

انتخاب و تعلیم یوسف توسط خداوند

قرآن کریم در آیه ۶ سوره یوسف می‌فرماید:

وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ

«و این‌گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و از تأویل احادیث به تو می‌آموزد و نعمتش را بر تو تمام می‌کند.»

این آیه، به انتخاب یوسف علیه‌السلام توسط خداوند و تعلیم او در تأویل احادیث اشاره دارد. تمکین و تمکن یوسف در زمین، نشانه اقتدار معنوی اوست که به او توانایی تأثیرگذاری بر امور زمینی را می‌بخشد. تمکین، چونان ریشه‌ای است که درخت وجود یوسف را استوار می‌سازد و تعبیر خواب، چون میوه‌ای است که از این درخت به بار می‌نشیند.

حکمت و علم یوسف

آیه ۲۲ سوره یوسف می‌فرماید:

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

«و چون به رشد کامل خود رسید، به او حکمت و دانش عطا کردیم و این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم.»

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حکمت، علم و تمکین یوسف، کمالاتی هستند که نه تنها برای او، بلکه برای همه انسان‌ها قابل دستیابی‌اند. اما بشر، چونان باغبانی که به جای پرورش گل‌ها، به شاخ و برگ‌های ظاهری بسنده کند، از این کمالات غافل شده و به ظواهر مادی دل خوش کرده است.

وسوسه زلیخا و استقامت یوسف

آیه ۲۳ سوره یوسف به وسوسه زلیخا و پاسخ استوار یوسف اشاره دارد:

وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ ۚ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ

«و آن [بانوی] که یوسف در خانه‌اش بود، از او کام‌جویی کرد و درها را بست و گفت: بیا! گفت: پناه بر خدا!»

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد برخی تفاسیر که یوسف را نیز دارای میل به زلیخا می‌دانند، تأکید دارند که پاسخ «معاذ الله» یوسف، نشانه‌ای از عصمت و فقدان هرگونه همّ مطلق است. آیه ۲۳ در ادامه می‌فرماید:

لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ

«او به یوسف میل کرد و یوسف نیز به او میل می‌داشت، اگر برهان پروردگارش را ندیده بود.»

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به «معاذ الله»، این تفسیر را رد می‌کنند و تأکید دارند که یوسف هیچ‌گونه همّ مطلقی نداشته و غرور او مانع از لغزش شده است. این «لولا»، چونان سپری است که یوسف را از غرور و خودبزرگ‌بینی حفظ کرده و او را در مسیر عصمت نگه داشته است.

درنگ: استقامت یوسف در برابر وسوسه زلیخا، نشانه عصمت اوست که با فقدان غرور و عنایت الهی، چون سپری او را از لغزش حفظ کرد.

شهادت کودک و تجلی قدرت الهی

آیه ۲۶ سوره یوسف به شهادت کودکی از اهل خانه اشاره دارد:

قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَن نَّفْسِي ۚ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ

«گفت: او از من کام‌جویی کرد. و شاهدی از خاندان او شهادت داد: اگر پیراهنش از پیش رو پاره شده، او راست می‌گوید.»

استاد فرزانه قدس‌سره این شهادت را نشانه‌ای از قدرت الهی می‌دانند که در کودکی عادی تجلی یافته است. این کودک، نه به دلیل ویژگی خاص خود، بلکه به دلیل امداد الهی، قادر به شهادت استدلالی شده است. این واقعه، چونان نوری است که در ظلمت ناتوانی می‌درخشد و قدرت الهی را در موجودی به ظاهر ناتوان متجلی می‌سازد.

زیبایی یوسف و قدرت کمال

آیه ۳۱ سوره یوسف به زیبایی بی‌نظیر یوسف اشاره دارد:

فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ

«چون او را دیدند، شگفت‌زده شدند و دست‌های خود را بریدند و گفتند: پناه بر خدا! این بشر نیست، این جز فرشته‌ای گرامی نیست.»

زیبایی یوسف، چونان جلوه‌ای از کمال الهی است که فراتر از ظاهر مادی، نشانه‌ای از ظرفیت‌های متعالی انسان است. این زیبایی، نه تنها ظاهری، بلکه باطنی است که در انبیا به اوج خود می‌رسد و قلب‌ها را به سوی حقیقت می‌کشاند.

استقامت یوسف در زندان

آیه ۳۳ سوره یوسف به استقامت یوسف در برابر وسوسه و ترجیح زندان اشاره دارد:

قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ

«گفت: پروردگارا! زندان برایم دوست‌داشتنی‌تر است از آنچه مرا به سوی آن می‌خوانند.»

این استقامت، نشانه اقتدار و ایستادگی یوسف است که چونان صخره‌ای استوار در برابر امواج وسوسه می‌ایستد. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره به ضعف‌های احتمالی او در زندان اشاره می‌کنند که در ادامه بررسی خواهد شد.

ضعف یوسف در زندان

آیه ۴۲ سوره یوسف به درخواست یوسف از زندانی آزادشده اشاره دارد:

وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ

«و به آن که گمان می‌کرد از آن دو نجات می‌یابد، گفت: مرا نزد سرورت یاد کن. پس شیطان یادآوری به سرورش را از یاد او برد.»

استاد فرزانه قدس‌سره این درخواست را نشانه‌ای از ضعف یوسف در شرایط زندان می‌دانند که تحت تأثیر «هوای مسموم» زندان قرار گرفته است. این ضعف، نه به معنای نقص در عصمت، بلکه نشان‌دهنده تأثیر شرایط دشوار بر رفتار انسان، حتی انبیا، است. یوسف، چونان کشتی‌ای است که در طوفان زندان، لحظه‌ای از مسیر خود منحرف می‌شود، اما عنایت الهی او را به ساحل نجات بازمی‌گرداند.

درنگ: درخواست یوسف از زندانی آزادشده، نشانه تأثیر شرایط زندان بر اوست، اما این ضعف، با عنایت الهی و عصمت او منافاتی ندارد.

نقش شیطان در فراموشی

استاد فرزانه قدس‌سره توضیح می‌دهند که فراموشی زندانی آزادشده، به دلیل وسوسه شیطان بوده که به دستور خداوند عمل کرده است. این امر، یوسف را در زندان نگه داشت تا تنبیه شود. شیطان، چونان ابزاری در دست تقدیر الهی، این فراموشی را رقم زد تا یوسف در آزمون استقامت، پخته‌تر شود.

مراتب حالات انسانی

استاد فرزانه قدس‌سره به تغییرات حالات یوسف در شرایط مختلف اشاره دارند، از «معاذ الله» در برابر وسوسه زلیخا تا «اذکرنی عند ربک» در زندان. این تغییرات، نشان‌دهنده مراتب مختلف انبیا هستند. یوسف، در مقایسه با ابراهیم علیه‌السلام، در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار دارد، اما همچنان معصوم و محبوب است. این مراتب، چونان پله‌های نردبانی است که هر پیامبر بر اساس مأموریت خود، بر یکی از آن‌ها ایستاده است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تحلیل سوره یوسف، اقتدار معرفتی یوسف علیه‌السلام را در کانون توجه قرار می‌دهد. از رویای او و بصیرت یعقوب گرفته تا استقامت و ضعف‌های یوسف در زندان، این بخش نشان می‌دهد که حتی انبیا در شرایط دشوار ممکن است تحت فشار قرار گیرند، اما عنایت الهی آن‌ها را حفظ می‌کند. نقش شیطان به‌عنوان ابزاری در تقدیر الهی و تفاوت مراتب انبیا، از دیگر محورهای این بخش است.

بخش چهارم: نقد علم دینی و ضرورت خودشناسی

نقد نظام آموزشی و تربیتی در علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره، نظام آموزشی و تربیتی در علم دینی را نقد می‌کنند که تنها بر ظواهر، مانند کسب دانش و مدرک، تمرکز دارد و از پرورش عدالت و تقوا غافل است. این غفلت، چونان خزانی است که برگ‌های کمال را از درخت وجود انسان فرو می‌ریزد. علم دینی، باید چونان جویباری باشد که نه تنها ذهن را سیراب کند، بلکه جان را به سوی عدالت و تقوا هدایت نماید.

این نقد، به ضرورت توجه به کمالات معنوی و اخلاقی در کنار دانش ظاهری اشاره دارد. علم، اگر با تقوا و عدالت همراه نباشد، چونان چراغی است که روشنایی‌اش به دل‌ها نمی‌رسد.

درنگ: علم دینی باید با پرورش عدالت و تقوا همراه باشد، وگرنه به ظواهر محدود شده و از رسالت اصلی خود بازمی‌ماند.

ضرورت شناخت نقاط قوت و ضعف

استاد فرزانه قدس‌سره توصیه می‌کنند که انسان باید نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد و در شرایط مناسب از آن‌ها بهره گیرد. یوسف علیه‌السلام، در شرایط زندان، به دلیل عدم تجربه، دچار ضعف شد، اما این ضعف، با عنایت الهی جبران گردید. انسان، چونان کشتی‌رانی است که باید بادبان‌های خود را با جهت باد هماهنگ کند تا به مقصد برسد.

قدرت‌های ریشه‌ای و اکتسابی

استاد فرزانه قدس‌سره قدرت‌ها را به دو دسته ریشه‌ای (ذاتی) و اکتسابی تقسیم می‌کنند. قدرت‌های یوسف، مانند زیبایی و تعبیر خواب، ریشه‌ای هستند، اما شکوفایی آن‌ها به همت و صفا نیاز دارد. این قدرت‌ها، چونان بذرهایی هستند که در خاک وجود انسان نهفته‌اند و با کوشش و صفا به بار می‌نشینند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد نظام آموزشی در علم دینی، بر ضرورت پرورش کمالات معنوی تأکید دارد. شناخت نقاط قوت و ضعف و توجه به قدرت‌های ریشه‌ای و اکتسابی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند. این بخش، دعوتی است به بازنگری در رویکردهای آموزشی و تربیتی تا انسان به جای بسنده کردن به ظواهر، به سوی کمالات باطنی سیر کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این کتاب، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی سعه وجودی انسان و اقتدار انبیا، به‌ویژه در سوره یوسف، پرداخته است. انسان، به‌عنوان موجودی که سعه وجودی‌اش با عالم هستی هم‌سنگ است، در دو ساحت معرفت و قدرت تعریف می‌شود. انبیا، با تنوع در مأموریت‌هایشان، راه‌های گوناگون هدایت را به بشریت نشان می‌دهند. سوره یوسف، با نمایش اقتدار معرفتی یوسف علیه‌السلام، از بصیرت یعقوب تا استقامت و ضعف‌های یوسف در زندان، درس‌هایی عمیق از کمالات انسانی و تأثیر شرایط محیطی بر رفتار ارائه می‌دهد. نقد نظام آموزشی در علم دینی و تأکید بر خودشناسی و پرورش کمالات معنوی، انسان را به سوی تعادل میان حقیقت و واقعیت فرا می‌خواند. این تأملات، چونان چراغی است که مسیر کمال را برای انسان روشن می‌سازد و او را به سوی تجلی صفات الهی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی