در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1323

متن درس





اقتدار معنوی و تنوع آن در نظام خلقت

اقتدار معنوی و تنوع آن در نظام خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۳۲۳)

دیباچه

در نگرش عمیق قرآنی، اقتدار به مثابه جلوه‌ای از قدرت الهی، نه تنها در انبیا و اولیای خاص، بلکه در گستره‌ای وسیع از موجودات و مخلوقات الهی متجلی می‌گردد. این اقتدار، که گاه در قالب هدایت جوامع ابتدایی و گاه در سایه تسخیر عالم مادی و معنوی ظهور می‌یابد، انسان را به تأمل در ظرفیت‌های بی‌کران خویش دعوت می‌کند. درس‌گفتار استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۱۳۲۳، با محوریت داستان ذوالقرنین در سوره کهف، به کاوش در این حقیقت والا پرداخته و با تبیین تنوع اقتدار در نظام خلقت، از خضر و طالوت تا ذوالقرنین، افقی نوین پیش روی طالبان علم می‌گشاید.

بخش یکم: تنوع اقتدار در نظام خلقت

گستره اقتدار الهی فراتر از انبیا و اولیا

در نظام هستی، اقتدار الهی به انبیا و ائمه معصومین علیهم‌السلام محدود نمی‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که خداوند موجودات مقتدری آفریده است که برخی شناخته‌شده و برخی ناشناخته‌اند، به گونه‌ای که شمارش و احصای آن‌ها از توان بشر خارج است. این موجودات، که در مراتب مختلف وجودی قرار دارند، از اقتدار الهی بهره‌مندند و توانایی‌هایشان فراتر از تصورات محدود انسانی است. به عنوان مثال، خضر علیه‌السلام، طالوت و ذوالقرنین، بدون برخورداری از مقام نبوت یا امامت، از اقتداری برخوردار بودند که در هدایت و تسخیر عالم نمود یافت. این دیدگاه، از منظر فلسفه هستی‌شناسی، دعوتی است به بازنگری در فهم اقتدار و رهایی از محدودیت‌های ذهنی که آن را صرفاً به انبیا و اولیا نسبت می‌دهد.

درنگ: اقتدار الهی در نظام خلقت، فراتر از انبیا و ائمه، در موجودات متعددی متجلی می‌گردد که برخی شناخته‌شده و برخی ناشناخته‌اند، و این تنوع، نشان‌دهنده عظمت و جامعیت قدرت الهی است.

این نگرش، حوزه‌های علمی را به تأمل در تنوع اقتدار و بهره‌گیری از این الگوها در پرورش عالمان مقتدر دعوت می‌کند. اقتدار، به مثابه آینه‌ای که جلوه‌های گوناگون قدرت الهی را بازمی‌تاباند، می‌تواند در ابعاد ظاهری و باطنی، در خدمت هدایت و اصلاح جامعه قرار گیرد.

نمونه‌های اقتدار در تاریخ قرآنی

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به نمونه‌های تاریخی، از خضر، طالوت و ذوالقرنین به‌عنوان مصادیقی از اقتدار الهی یاد می‌کنند. خضر علیه‌السلام، که در قرآن کریم از او به‌عنوان صاحب علم لدنی یاد شده، بدون مقام نبوت، از اقتداری باطنی برخوردار بود که حتی حضرت موسی علیه‌السلام را به شگفتی واداشت. طالوت، با هدایت قوم بنی‌اسرائیل، و ذوالقرنین، با تسخیر شرق و غرب عالم، نمونه‌هایی از اقتدار ظاهری و باطنی‌اند که نشان‌دهنده تنوع الهی در اعطای قدرت به بندگان است. این نمونه‌ها، از منظر فلسفه دین، نشان می‌دهند که اقتدار الهی می‌تواند در اشکال مختلف و در مراتب گوناگون به ظهور برسد.

این تنوع، حوزه‌های علمی را به بازنگری در رویکردهای خود به اقتدار دعوت می‌کند. به جای تمرکز صرف بر علوم سنتی، حوزه‌ها باید با الگوبرداری از این نمونه‌ها، به پرورش عالمانی بپردازند که در ابعاد علمی، معنوی و عملی، اقتداری اثرگذار داشته باشند.

بخش دوم: ذوالقرنین، نماد اقتدار ظاهری و باطنی

ذوالقرنین و اقتدار بدون نبوت

ذوالقرنین، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های اقتدار در قرآن کریم، بدون برخورداری از مقام نبوت، از قدرتی برخوردار بود که شرق و غرب عالم را تحت تسخیر خود درآورد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ذوالقرنین، که در سوره کهف از او یاد شده، نه پیامبر بود و نه امام، اما به تأیید الهی، از اقتداری برخوردار بود که او را در تاریخ بشری متمایز ساخت. این اقتدار، که در لشکرکشی‌ها و هدایت جوامع نمود یافت، از منظر فلسفه دین، نشان‌دهنده جامعیت قدرت الهی است که می‌تواند در بندگان غیرنبی نیز متجلی گردد.

حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا

تا آنگاه که به جایگاه غروب خورشید رسید، آن را یافت که در چشمه‌ای گل‌آلود غروب می‌کند و نزد آن قومی یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین، یا عذابشان کن یا در حقشان نیکی پیش گیر.

این آیه، به اقتدار ذوالقرنین در مواجهه با قوم مغرب اشاره دارد که خداوند به او اختیار عذاب یا نیکی اعطا کرد. این اختیار، نشان‌دهنده مرتبه‌ای والا از اقتدار است که در سایه تأیید الهی به ظهور می‌رسد.

درنگ: ذوالقرنین، بدون مقام نبوت، از اقتداری ظاهری و باطنی برخوردار بود که شرق و غرب عالم را تحت تسخیر خود درآورد و نشان‌دهنده جامعیت قدرت الهی در بندگان غیرنبی است.

مفهوم «قرن» و نمادشناسی قدرت

واژه «قرن» در نام ذوالقرنین، به معنای شاخ، نمادی از قدرت و اقتدار است. استاد فرزانه قدس‌سره این واژه را به‌عنوان نشانه‌ای از توانایی ذوالقرنین در اداره و تسخیر عالم تفسیر می‌کنند. از منظر فلسفه نمادشناسی، شاخ به مثابه جلوه‌ای از قوت و نفوذ، ذوالقرنین را از سایرین متمایز می‌سازد. این نماد، نه تنها به اقتدار ظاهری او در لشکرکشی و اداره جوامع اشاره دارد، بلکه به اقتدار باطنی او در اتصال به اراده الهی دلالت می‌کند. حوزه‌های علمی می‌توانند از این نماد برای تبیین اقتدار عالمان در ابعاد علمی و معنوی بهره گیرند.

دور دست بودن زمان ذوالقرنین

دوره زندگی ذوالقرنین، به زمانی بازمی‌گردد که جوامع انسانی در مراتب ابتدایی تمدن قرار داشتند. استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به آیه ۹۳ سوره کهف، این دوره را زمانی توصیف می‌کنند که مردم از پوشش و ابزارهای ابتدایی محروم بودند:

حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا

تا آنگاه که به جایگاه برآمدن خورشید رسید، آن را یافت که بر قومی طلوع می‌کند که برایشان در برابر آن پوششی قرار نداده بودیم.

این آیه، به فقدان پوشش در میان قوم مورد اشاره ذوالقرنین اشاره دارد که از منظر فلسفه اجتماعی، نشانه‌ای از عقب‌ماندگی تمدنی و فکری است. ذوالقرنین، با اقتدار خود، این جوامع را هدایت کرد و این امر، عظمت او را در تأثیرگذاری بر جوامعی با چنین محدودیت‌هایی نشان می‌دهد. حوزه‌های علمی می‌توانند از این الگو برای اثرگذاری در جوامع مدرن بهره گیرند.

تفاوت عریانی طبیعی و صنعتی

استاد فرزانه قدس‌سره با تمایز میان عریانی طبیعی و صنعتی، تأکید دارند که عریانی قوم مورد اشاره ذوالقرنین، ناشی از فقدان فهم تمدنی بود، در حالی که عریانی مدرن، نتیجه انتخاب‌های فرهنگی و صنعتی است. از منظر فلسفه فرهنگ، این تمایز نشان‌دهنده تفاوت‌های تمدنی میان جوامع ابتدایی و مدرن است. قوم مورد اشاره ذوالقرنین، به دلیل عقب‌ماندگی فکری، از پوشش بی‌بهره بودند و حتی به ذهنشان خطور نمی‌کرد که باید خود را بپوشانند. این در حالی است که در جوامع مدرن، عریانی گاه به‌عنوان نمادی از فرهنگ صنعتی و انتخابی خودخواسته مطرح می‌شود. این تحلیل، حوزه‌های علمی را به فهم تفاوت‌های تمدنی و ارائه راهکارهای متناسب با نیازهای روز دعوت می‌کند.

درنگ: عریانی قوم مورد اشاره ذوالقرنین، برخلاف عریانی صنعتی مدرن، ناشی از فقدان فهم تمدنی بود و این تمایز، حوزه‌ها را به ارائه راهکارهای متناسب با نیازهای تمدنی دعوت می‌کند.

بخش سوم: اقدامات ذوالقرنین و اقتدار او

سه اقدام برجسته ذوالقرنین

ذوالقرنین، در قرآن کریم، به سه اقدام مهم شناخته می‌شود: هدایت قوم در مغرب، هدایت قوم در مشرق، و ساخت سد در برابر یأجوج و مأجوج. این اقدامات، از منظر فلسفه عمل، نشان‌دهنده توانایی او در حل مسائل جوامع مختلف با اقتدار ظاهری و باطنی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ذوالقرنین، با لشکریان خود، شرق و غرب عالم را تسخیر کرد و در هر منطقه، با توجه به نیازهای قوم، به هدایت و اصلاح پرداخت.

حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا

تا آنگاه که به جایگاه غروب خورشید رسید، آن را یافت که در چشمه‌ای گل‌آلود غروب می‌کند و نزد آن قومی یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین، یا عذابشان کن یا در حقشان نیکی پیش گیر.

حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا

تا آنگاه که به جایگاه برآمدن خورشید رسید، آن را یافت که بر قومی طلوع می‌کند که برایشان در برابر آن پوششی قرار نداده بودیم.

این آیات، به هدایت ذوالقرنین در مغرب و مشرق اشاره دارند. او با اقتدار خود، توانست جوامعی را که در مراحل ابتدایی تمدن بودند، هدایت کند و این امر، عظمت او را در اداره و اصلاح نشان می‌دهد.

ساخت سد در برابر یأجوج و مأجوج

یکی از برجسته‌ترین اقدامات ذوالقرنین، ساخت سد در برابر یأجوج و مأجوج بود. این اقدام، که در آیات ۹۴ تا ۹۸ سوره کهف شرح داده شده، نشان‌دهنده اقتدار علمی و معنوی اوست:

قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَىٰ أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا

گفتند: ای ذوالقرنین، یأجوج و مأجوج در این سرزمین تباهی می‌کنند. آیا برایت خراجی قرار دهیم تا میان ما و آنها سدی بسازی؟

قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا

گفت: آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده بهتر است. مرا با نیروی خود یاری دهید تا میان شما و آنها سدی استوار قرار دهم.

آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا

قطعات آهن برایم بیاورید. تا آنگاه که میان دو کرانه را برابر کرد، گفت: بدمید. تا آنگاه که آن را آتشین کرد، گفت: مس گداخته برایم بیاورید تا بر آن بریزم.

فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

پس نتوانستند بر آن بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند.

قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

گفت: این رحمتی از پروردگار من است. و چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم کوبد، و وعده پروردگارم حق است.

این آیات، فرآیند سدسازی ذوالقرنین را با دقتی مهندسی‌گونه توصیف می‌کنند. او با استفاده از قطعات آهن و مس گداخته، سدی استوار ساخت که یأجوج و مأجوج نتوانستند آن را نفوذ کنند. این اقدام، از منظر فلسفه تکنولوژی، نشان‌دهنده توانایی فنی و اقتدار علمی ذوالقرنین است که با نیروی انسانی قوم و بدون دریافت پاداش مادی به انجام رسید.

درنگ: سدسازی ذوالقرنین، با بهره‌گیری از دانش فنی و اقتدار الهی، نشان‌دهنده توانایی او در حل مسائل جوامع ابتدایی و ایجاد آثار پایدار بدون چشمداشت مادی است.

اقتدار ذوالقرنین در مقایسه با سلیمان

استاد فرزانه قدس‌سره با مقایسه ذوالقرنین و حضرت سلیمان علیه‌السلام، تأکید دارند که ذوالقرنین، با لشکریان خود، از اقتدار ظاهری بیشتری برخوردار بود. در حالی که سلیمان با ابزارهای باطنی، مانند قالیچه‌ای که او را در عالم جابه‌جا می‌کرد، عمل می‌نمود، ذوالقرنین با سواران و سپاهیان خود شرق و غرب عالم را تسخیر کرد. این تمایز، از منظر فلسفه مقایسه، نشان‌دهنده تنوع در جلوه‌های اقتدار الهی است. حوزه‌های علمی می‌توانند از این الگو برای پرورش عالمانی بهره گیرند که هم در بعد ظاهری (علمی و عملی) و هم در بعد باطنی (معنوی و عرفانی) مقتدر باشند.

بخش چهارم: یأجوج و مأجوج و ویژگی‌های قوم مورد اشاره

هویت یأجوج و مأجوج

یأجوج و مأجوج، که در قرآن کریم به‌عنوان اقوامی مفسد در زمین معرفی شده‌اند، از فرزندان حضرت آدم علیه‌السلام بودند. استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به برخی تفاسیر تاریخی، آن‌ها را به اقوامی مانند تاتارها نسبت می‌دهند، اما تأکید دارند که این اقوام، بخشی از نسل بشری هستند. از منظر فلسفه تاریخ، این دیدگاه بر پیوستگی تاریخی و جغرافیایی اقوام بشری تأکید دارد و از تفاسیر غیرعلمی که یأجوج و مأجوج را موجوداتی غیرانسانی می‌دانند، پرهیز می‌کند.

استاد با تمثیلی زیبا، به اختلاط اقوام در تاریخ اشاره می‌کنند. همان‌گونه که سادات با غیرسادات از طریق ازدواج و خویشاوندی درهم آمیختند، یأجوج و مأجوج نیز در گذر زمان با سایر اقوام بشری اختلاط یافتند. این اختلاط، از منظر فلسفه اجتماعی، نشان‌دهنده پویایی جوامع انسانی و تأثیر آن بر تحولات فرهنگی و تمدنی است.

درنگ: یأجوج و مأجوج، به‌عنوان فرزندان حضرت آدم، بخشی از تاریخ بشری‌اند و اختلاط آن‌ها با سایر اقوام، نشان‌دهنده پویایی اجتماعی و فرهنگی در نظام خلقت است.

فقدان زبان و پوشش در قوم مورد اشاره

قوم مورد اشاره ذوالقرنین، که در آیه ۹۳ سوره کهف توصیف شده‌اند، از فهم زبان و پوشش محروم بودند:

حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا

تا آنگاه که به میان دو سد رسید، در برابر آن دو قومی یافت که سخنی را به سختی می‌فهمیدند.

این آیه، به فقدان فهم زبان در این قوم اشاره دارد که از منظر فلسفه زبان، نشانه‌ای از عقب‌ماندگی تمدنی و فکری است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این قوم، نه تنها زبان را به‌درستی درک نمی‌کردند، بلکه از پوشش نیز بی‌بهره بودند. این ویژگی‌ها، آن‌ها را در مرتبه‌ای ابتدایی از تمدن قرار می‌داد. با این حال، ذوالقرنین توانست با اقتدار خود، با این قوم ارتباط برقرار کند و مسائل آن‌ها را حل نماید. این امر، حوزه‌های علمی را به تأمل در چگونگی ارتباط با جوامع مدرن و ارائه راهکارهای متناسب دعوت می‌کند.

بخش پنجم: نقش حوزه‌های علمی در احیای اقتدار

ضرورت بازسازی علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی سازنده به وضعیت کنونی علم دینی، تأکید دارند که تمرکز بیش از حد بر علوم صوری، مانند صرف و نحو، برای پاسخگویی به نیازهای جهان مدرن کافی نیست. از منظر فلسفه معرفت، این تمرکز، علم دینی را از دستیابی به اقتدار علمی و معنوی بازمی‌دارد. در گذشته، عالمانی چون شیخ مفید، شیخ طوسی و شیخ انصاری، در جوامعی که از دانش ابتدایی محروم بودند، اثرگذاری عمیقی داشتند. اما در جهان معاصر، که دانش و فناوری به اوج خود رسیده، علم دینی باید با توسعه علوم اقتدارآمیز، به رقابت جهانی بپردازد.

این نقد، دعوتی است به بازسازی علم دینی و پرورش عالمانی که در ابعاد علمی، معنوی و عرفانی مقتدر باشند. حوزه‌ها باید با الگوبرداری از ذوالقرنین، که بدون چشمداشت مادی به خدمت جوامع پرداخت، عالمانی تربیت کنند که با اقتدار و خدمت بی‌چشمداشت، به هدایت جامعه بپردازند.

درنگ: علم دینی باید با توسعه علوم اقتدارآمیز و پرورش عالمان مقتدر، از تمرکز صرف بر علوم صوری فراتر رود و به نیازهای جهان مدرن پاسخ دهد.

خدمت بی‌چشمداشت و اقتدار معنوی

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به عملکرد ذوالقرنین، که پاداش مادی را رد کرد و تنها به نیروی انسانی قوم اکتفا نمود، بر ضرورت خدمت بی‌چشمداشت تأکید دارند. از منظر فلسفه اخلاق، این رویکرد، نشان‌دهنده اقتدار معنوی است که عالمان دینی باید آن را سرلوحه خود قرار دهند. حوزه‌ها باید عالمانی تربیت کنند که با خدمت بی‌چشمداشت، به تقویت اقتدار معنوی و اثرگذاری در جامعه بپردازند.

استاد با تمثیلی از تجربه‌ای در منطقه‌ای ییلاقی، به نقش عملی عالمان در اصلاح جامعه اشاره می‌کنند. در این تجربه، با آموزش مهارت‌های زندگی، مانند آشپزی، به مردم منطقه، تأثیرگذاری عمیقی ایجاد شد. این نمونه، نشان‌دهنده ظرفیت علم دینی در بهبود زندگی مردم و تقویت اقتدار معنوی است.

نقش گزینش افراد شایسته

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به لزوم گزینش افراد شایسته، مانند سادات، تأکید دارند که حوزه‌ها باید با شناسایی و پرورش استعدادهای دینی، به تقویت اقتدار دینی کمک کنند. از منظر فلسفه اجتماعی، این اصل، حوزه‌ها را به شناسایی افرادی دعوت می‌کند که بتوانند با اقتدار علمی و معنوی، به هدایت جامعه بپردازند. این گزینش، به مثابه بذری است که در خاک حاصلخیز حوزه‌ها کاشته می‌شود تا درختی تنومند از اقتدار و هدایت برویاند.

بخش ششم: اقتدار در برابر یأجوج و مأجوج مدرن

یأجوج و مأجوج مدرن و چالش‌های جهانی

استاد فرزانه قدس‌سره، یأجوج و مأجوج را به‌عنوان نمادی از نیروهای مفسد در زمین معرفی می‌کنند و از منظر فلسفه سیاسی، آن‌ها را با قدرت‌های جهانی مدرن مقایسه می‌نمایند. این قدرت‌ها، که به مثابه یأجوج و مأجوج امروزی‌اند، تنها با اقتدار علمی و معنوی قابل مواجهه‌اند. حوزه‌های علمی باید با پرورش عالمان مقتدر، به این چالش پاسخ دهند و با بهره‌گیری از علوم اقتدارآمیز، به هدایت و اصلاح جامعه جهانی بپردازند.

درنگ: یأجوج و مأجوج مدرن، به‌عنوان نمادی از قدرت‌های مفسد جهانی، تنها با اقتدار علمی و معنوی عالمان دینی قابل مواجهه‌اند.

ضرورت بازسازی حوزه‌ها

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم دینی باید از نو ساخته شود تا به اقتدار معنوی و علمی دست یابد. از منظر فلسفه آموزش، این بازسازی، نیازمند طراحی نظام‌های آموزشی جدید و پرورش عالمان توانمند است. حوزه‌ها باید با بهره‌گیری از الگوهای قرآنی، مانند ذوالقرنین، و توسعه علوم کاربردی، به پشتوانه‌ای برای نظام و جهان اسلام تبدیل شوند. این تحول، به مثابه بازسازی بنایی است که با پایه‌های استوار قرآنی، می‌تواند اقتداری پایدار و اثرگذار خلق کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتار استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین تنوع اقتدار در نظام خلقت و نقش ذوالقرنین به‌عنوان نمونه‌ای برجسته از این اقتدار پرداخت. ذوالقرنین، با هدایت جوامع ابتدایی، ساخت سد در برابر یأجوج و مأجوج، و خدمت بی‌چشمداشت، الگویی بی‌بدیل از اقتدار ظاهری و باطنی ارائه داد. آیات سوره کهف، با توصیف دقیق این اقدامات، عمق و غنای قرآن کریم را در تبیین اقتدار الهی نشان می‌دهند. حوزه‌های علمی، به‌عنوان وارثان انبیا، باید با بازسازی نظام‌های آموزشی و پرورش عالمان مقتدر، به احیای اقتدار معنوی و علمی بپردازند. نقد تمرکز صرف بر علوم صوری و دعوت به توسعه علوم اقتدارآمیز، افقی روشن برای مواجهه با چالش‌های مدرن، مانند یأجوج و مأجوج امروزی، ترسیم می‌کند. این تحول، علم دینی را به پشتوانه‌ای برای هدایت جامعه و جهان اسلام تبدیل خواهد کرد.

با نظارت صادق خادمی