متن درس
اقتدار الهی و حاشیهسازی در تاریخ ادیان: بررسی فلسفی با تأکید بر داستان ذوالقرنین
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۲۴)
دیباچه
انسان، این گوهر بیهمتای آفرینش، در کانون نظام هستی جای دارد و بهعنوان خلیفه الهی، از اقتداری بیمانند برخوردار است. قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، راهنمای او در پیمودن مسیر کمال و اقتدار است. با این حال، تاریخ ادیان گواهی میدهد که جوامع بشری، در مواجهه با تجلیات این اقتدار الهی، اغلب به حاشیهسازی و پرداختن به امور غیرضروری روی آوردهاند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی فلسفی پدیده حاشیهسازی در تاریخ ادیان، با تمرکز بر داستان ذوالقرنین، میپردازد. هدف، تبیین ضرورت بازگشت به شالودههای اقتدار الهی و نقد روایات و تفاسیر غیرمستند است که چونان سایهای، مانع از درخشش حقیقت شدهاند.
بخش نخست: حاشیهسازی در تاریخ ادیان و انحراف از اقتدار الهی
پدیده حاشیهسازی در ادیان
در طول تاریخ ادیان، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، هرگاه اقتدار، عظمت یا خیری الهی در قالب انبیا، کتب آسمانی یا شخصیتهای برجستهای چون ذوالقرنین ظهور یافته، جوامع بشری به جای بهرهگیری از این ظرفیتها، به حاشیهسازی روی آوردهاند. این انحراف، چونان غباری بر آینه حقیقت، مانع از درک ژرفای اقتدار الهی شده است. بهجای تمرکز بر اقدامات عظیم و خیرات ماندگار، مانند سدسازی ذوالقرنین یا معجزات موسی علیهالسلام، توجهات به جزئیات غیرضروری مانند نسب، ویژگیهای ظاهری یا امور حاشیهای معطوف شده است. این پدیده، از منظر فلسفه تاریخ، نشاندهنده ضعف در فهم جوهره دین و گرایش به امور سطحی است.
درنگ: حاشیهسازی در تاریخ ادیان، جوامع را از بهرهمندی از اقتدار الهی محروم کرده و به سوی مسائل غیرضروری سوق داده است. |
انحراف از اقتدار انبیا
در داستان انبیا، مانند موسی و عیسی علیهماالسلام، جوامع به جای تمرکز بر اقتدار الهی، چون ید بیضا یا احیای مردگان، به حاشیههایی نظیر نسب، خویشاوندان یا ویژگیهای ظاهری پرداختهاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این انحراف، مانند کشاندن کاروان حقیقت به بیراهه، جامعه را از اصل رسالت الهی دور کرده است. برای نمونه، به جای تبیین معجزات موسی، سخن از مادر، عمه یا خاله او به میان آمده، گویی این جزئیات میتوانند جایگزین عظمت رسالت او شوند. این رویکرد، نشاندهنده فقدان فهم عمیق از رسالت انبیا و گرایش به امور غیرضروری است.
درنگ: انحراف از اقتدار الهی انبیا به سوی حاشیههای غیرضروری، نشاندهنده ضعف در فهم جوهره رسالت الهی است. |
جمعبندی بخش نخست
حاشیهسازی در تاریخ ادیان، چونان سدی در برابر جریان حقیقت، جوامع را از بهرهمندی از اقتدار الهی محروم کرده است. این انحراف، چه در مواجهه با انبیا و چه در داستانهای قرآنی، به تمرکز بر جزئیات غیرضروری انجامیده و از درک شالودههای دین جلوگیری کرده است. علم دینی باید با بازنگری در این رویکردها، به سوی تبیین اقتدار الهی و پرهیز از حاشیهسازی حرکت کند.
بخش دوم: داستان ذوالقرنین و انحراف از اقتدار
اقتدار ذوالقرنین و حاشیهسازی
داستان ذوالقرنین، چونان نمونهای برجسته از اقتدار الهی، در قرآن کریم با عظمتی بیمانند روایت شده است. این شخصیت، با لشکرکشی از شرق به غرب و سدسازی در برابر یأجوج و مأجوج، نمادی از قدرت و مدیریت الهی است. با این حال، تاریخ ادیان نشان میدهد که به جای تمرکز بر این اقتدار، حاشیههایی مانند شکل شاخ، کلاه یا ویژگیهای ظاهری او مورد توجه قرار گرفته است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این حاشیهسازی، مانند کشاندن کاروان حقیقت به کویر، جامعه را از بهرهگیری از عظمت ذوالقرنین محروم کرده است.
درنگ: تمرکز بر حاشیههای غیرضروری در داستان ذوالقرنین، جامعه را از درک اقتدار او محروم کرده است. |
مقایسه اقتدار ذوالقرنین و سلیمان
ذوالقرنین، با لشکریان عظیم خود، اقتداری ظاهری و عملی را به نمایش گذاشت که از منظر فلسفه مقایسه، از اقتدار سلیمان علیهالسلام، که با ابزارهای باطنی مانند قالیچه عمل میکرد، متمایز است. این تمایز، نشاندهنده ظرفیتهای گوناگون اقتدار الهی است که در شخصیتهای مختلف به ظهور میرسد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ذوالقرنین، با مدیریت سپاهیان و حرکت از شرق به غرب، نمونهای از اقتدار ظاهری است که باید مورد توجه قرار گیرد، نه حاشیههایی مانند شکل شاخ یا کلاه او.
درنگ: ذوالقرنین با اقتدار ظاهری و عملی خود، از سلیمان متمایز است و باید شالودههای این اقتدار بررسی شود. |
تأثیر حاشیهسازی بر جامعه
حاشیهسازی در داستان ذوالقرنین، مانند غباری بر آینه حقیقت، جوامع را از بهرهمندی از خیرات و عظمت او محروم کرده است. به جای تبیین سدسازی یا مدیریت عظیم او، سخن از جزئیات بیاهمیت مانند شکل شاخ یا کلاه او به میان آمده است. این انحراف، از منظر فلسفه اجتماعی، مانع از آن شده که جامعه از اقتدار ذوالقرنین بهعنوان الگویی برای پیشرفت معنوی و عملی بهره گیرد. علم دینی باید با تمرکز بر شالودههای این اقتدار، از حاشیهسازی پرهیز کند.
درنگ: حاشیهسازی در داستان ذوالقرنین، جامعه را از بهرهمندی از خیرات و اقتدار او محروم کرده است. |
جمعبندی بخش دوم
داستان ذوالقرنین، نمونهای برجسته از اقتدار الهی است که به دلیل حاشیهسازی، از کانون توجه جوامع دور مانده است. تمرکز بر جزئیات غیرضروری، مانند ویژگیهای ظاهری، به جای شالودههای قدرت او، مانع از بهرهگیری جامعه از این اقتدار شده است. علم دینی باید با بازنگری در این رویکردها، به تبیین شالودههای اقتدار ذوالقرنین بپردازد و از حاشیهسازی پرهیز کند.
بخش سوم: نقد روایات و تفاسیر غیرمستند
روایات غیرمستند در اصول کافی
روایات مربوط به یأجوج و مأجوج در روضه کافی، به دلیل فقدان سند معتبر، فاقد اعتبار علمی هستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این روایات، مانند مرسلاتی بیپایه، جامعه را به بیراهه کشاندهاند. برای نمونه، روایتی در صفحه ۲۲۰ روضه کافی ادعا میکند که یأجوج و مأجوج از فرزندان آدم نیستند، در حالی که این ادعا فاقد سند معتبر است و نمیتواند مبنای فهم قرآنی قرار گیرد.
درنگ: روایات غیرمستند در اصول کافی، مانند آنچه درباره یأجوج و مأجوج آمده، فاقد اعتبار علمی است و نمیتواند مبنای فهم قرآنی باشد. |
تلاش علمای شیعه در حفظ روایات
علمای شیعه، مانند کلینی و مجلسی، با وجود محدودیتهای فراوان، روایات را برای جلوگیری از نابودی حفظ کردند. این تلاش، چونان جمعآوری گنجینهای در میانه طوفان، برای نسلهای بعدی امکان نقد و بررسی را فراهم کرده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این علما، با خون دل و در شرایط استبداد، روایات را بهعنوان بایگانی حفظ کردند، نه بهعنوان تأیید صحت همه آنها.
درنگ: علمای شیعه با حفظ روایات در شرایط دشوار، بستری برای نقد و بررسی نسلهای بعدی فراهم کردند. |
بحارالانوار بهعنوان بایگانی
بحارالانوار، اثر مرحوم مجلسی، چونان انباری از گوهر و شیشه، برای حفظ روایات از نابودی تدوین شد. این مجموعه، نه بهعنوان تأیید صحت همه روایات، بلکه بهعنوان بایگانی برای نسلهای بعدی فراهم آمده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این اثر، مانند گنجینهای که نیازمند پالایش است، باید با نقد علمی بررسی شود تا روایات معتبر از غیرمعتبر جدا شوند.
درنگ: بحارالانوار بهعنوان بایگانی روایات تدوین شد و نیازمند نقد علمی برای جداسازی روایات معتبر است. |
نقد استفاده نادرست از روایات
استناد بیچونوچرا به روایات غیرمستند، مانند آنچه در کافی و بحار آمده، به انحراف فکری و علمی منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این رویکرد، مانند ساختن بنایی بر پایه سست، علم دینی را تضعیف کرده است. علم دینی باید با نقد علمی این روایات، به سوی استحکام و اعتبار حرکت کند.
درنگ: استناد به روایات غیرمستند، بدون نقد علمی، به انحراف فکری و تضعیف علم دینی منجر شده است. |
محدودیتهای علمای شیعه
علمای شیعه، در مقایسه با علمای اهل سنت، با محدودیتهای بیشتری مواجه بودند و بدون حمایت دولتها به حفظ علوم دینی پرداختند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این علما، مانند باغبانانی در میانه طوفان، با دشواریهای فراوان به حفظ میراث دینی همت گماردند. این تلاش، ارزش کار آنها را نشان میدهد و علم دینی را به ادامه این مسیر دعوت میکند.
درنگ: علمای شیعه با محدودیتهای فراوان و بدون حمایت دولتها، به حفظ میراث دینی پرداختند. |
جمعبندی بخش سوم
روایات غیرمستند، مانند آنچه در اصول کافی و بحارالانوار آمده، به دلیل فقدان سند معتبر، نمیتوانند مبنای فهم قرآنی قرار گیرند. تلاش علمای شیعه در حفظ این روایات، بستری برای نقد و بررسی نسلهای بعدی فراهم کرده است. علم دینی باید با نقد علمی این منابع، به سوی استحکام و اعتبار حرکت کند و از حاشیهسازی پرهیز نماید.
بخش چهارم: نقد روایات غیرمستند درباره خلقت و اقوام
تنوع خلقت در روایات غیرمستند
برخی روایات غیرمستند ادعا میکنند که خداوند هزار و دویست نوع خلق در خشکی و هزار و دویست نوع در دریا آفریده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این روایات، مانند داستانهای خیالی، فاقد اعتبار علمی هستند و نمیتوانند مبنای فهم هستیشناختی قرار گیرند. علم دینی باید با نقد این روایات، به تبیین علمی خلقت بپردازد.
درنگ: روایات غیرمستند درباره تعداد خلایق در خشکی و دریا، فاقد اعتبار علمی هستند و نیازمند نقد هستند. |
دوجنسیتی در خلقت
روایات غیرمستند به وجود موجودات دوجنسیتی در خشکی و دریا اشاره دارند. از منظر فلسفه زیستشناسی، وجود چنین موجوداتی در طبیعت امری علمی است، اما تبیین ناقص و غیرمستند این روایات، به انحراف فکری منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم دینی باید با رویکرد علمی، این موضوعات را بررسی کند و از حاشیهسازی پرهیز نماید.
درنگ: روایات غیرمستند درباره موجودات دوجنسیتی، نیازمند بررسی علمی و پرهیز از حاشیهسازی هستند. |
یأجوج و مأجوج و فرزندان آدم
روایات غیرمستند ادعا میکنند که یأجوج و مأجوج از فرزندان آدم نیستند. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را فاقد اعتبار میدانند و تأکید دارند که همه انسانها، از جمله یأجوج و مأجوج، از فرزندان آدم هستند. این روایات، مانند داستانهای بیپایه، به تفرقهافکنی و انحراف فکری منجر شدهاند.
درنگ: ادعای غیرمستند مبنی بر اینکه یأجوج و مأجوج از فرزندان آدم نیستند، فاقد اعتبار است و به تفرقهافکنی منجر شده است. |
نقد حاشیهسازی درباره اقوام
روایات غیرمستند درباره اقوام مختلف، مانند کردها، ترکها یا چینیها، به تفرقهافکنی و حاشیهسازی منجر شدهاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این روایات، مانند تخم نفاق در باغ وحدت، به انحراف فکری و اجتماعی دامن زدهاند. علم دینی باید با نقد این روایات، به ترویج وحدت دینی بپردازد.
درنگ: روایات غیرمستند درباره اقوام، به تفرقهافکنی منجر شده و نیازمند نقد علمی هستند. |
تأثیر استعمار بر حاشیهسازی
استعمار با استفاده از روایات غیرمستند، به تفرقهافکنی بین اقوام، مانند ترکها و فارسها، کمک کرده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تفرقهافکنی، مانند سم در ریشه وحدت، مانع از اتحاد جوامع اسلامی شده است. علم دینی باید با نقد این روایات، به تقویت وحدت دینی کمک کند.
درنگ: استعمار با استفاده از روایات غیرمستند، به تفرقهافکنی بین اقوام کمک کرده و علم دینی باید این انحراف را اصلاح کند. |
تنوع اقوام و وحدت دینی
همه اقوام، از فرزندان آدم هستند و تفاوتهای ظاهری آنها به ملائکه یا غیرآدم نسبت داده نمیشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این وحدت انسانی، مانند جریانی زلال در رودخانه خلقت، باید ترویج شود. علم دینی باید با نقد روایات غیرمستند، به تقویت این وحدت بپردازد.
درنگ: همه اقوام از فرزندان آدم هستند و علم دینی باید با نقد روایات غیرمستند، به ترویج وحدت دینی بپردازد. |
جمعبندی بخش چهارم
روایات غیرمستند درباره خلقت و اقوام، مانند تخم نفاق در باغ وحدت، به انحراف فکری و تفرقهافکنی منجر شدهاند. ادعاهایی مانند تعداد خلایق یا جدایی یأجوج و مأجوج از فرزندان آدم، فاقد اعتبار علمی هستند. علم دینی باید با نقد این روایات، به تبیین علمی خلقت و ترویج وحدت دینی بپردازد.
بخش پنجم: پاسخهای کلی ائمه و نقد تفاسیر غیرعلمی
پاسخهای کلی ائمه به پرسشهای غیرضروری
ائمه علیهمالسلام در مواجهه با پرسشهای غیرضروری، مانند تعداد خلایق، پاسخهای کلی ارائه میدادند تا از حاشیهسازی جلوگیری کنند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این پاسخها، مانند نسیمی ملایم، برای هدایت پرسشگر به سوی حقیقت بود، نه تبیین جزئیات غیرضروری. برای نمونه، روایتی ادعا میکند که امیرالمؤمنین علیهالسلام در پاسخ به پرسشی درباره خلقت، از هزار و دویست نوع خلق در خشکی و دریا سخن گفتهاند، در حالی که این پاسخ، کلی و برای پرهیز از حاشیهسازی بوده است.
درنگ: ائمه با پاسخهای کلی به پرسشهای غیرضروری، از حاشیهسازی جلوگیری میکردند. |
نقد پاسخهای غیرعلمی در قرآن کریم
قرآن کریم در آیه ۱۷ سوره اسراء میفرماید:
قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي ۖ وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
(بگو: روح از امر پروردگار من است و جز اندکی از علم به شما داده نشده است.)
این آیه، نمونهای از پاسخهای کلی به پرسشهای پیچیده است که از حاشیهسازی جلوگیری میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این پاسخ، مانند دری بسته به روی کنجکاویهای بیفایده، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
درنگ: پاسخهای کلی قرآن کریم، مانند آیه روح، از حاشیهسازی جلوگیری کرده و انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند. |
نقد تفاسیر غیرعلمی الميزان
تفسیر الميزان، اثر مرحوم علامه طباطبایی، در بخشهایی مانند داستان ذوالقرنین و یأجوج و مأجوج، حاوی مطالب غیرعلمی است. برای نمونه، از صفحه ۴۰۷ تا ۴۲۸، به نقل از کتب عهد عتیق و داستانهای غیرمستند درباره یأجوج و مأجوج پرداخته شده که فاقد اعتبار علمی هستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تفاسیر، مانند بنایی سست، نیازمند بازنگری و تصحیح هستند.
درنگ: تفاسیر غیرعلمی الميزان درباره ذوالقرنین و یأجوج و مأجوج، نیازمند بازنگری و تصحیح هستند. |
نقد نسبت ذوالقرنین به اسکندر مقدونی
نسبت دادن ذوالقرنین به اسکندر مقدونی، به دلیل اختلاف زمانی (حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد برای ذوالقرنین و دورهای نزدیکتر برای اسکندر)، فاقد اعتبار است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این نسبت، مانند نسبتی خیالی، به انحراف فکری منجر شده و باید تصحیح شود.
درنگ: نسبت دادن ذوالقرنین به اسکندر مقدونی، به دلیل اختلاف زمانی، فاقد اعتبار است. |
نقد داستانهای غیرعلمی
داستانهایی مانند نسبت دادن دیوار چین به سد ذوالقرنین، به دلیل تفاوتهای ساختاری (دیوار در برابر سد زمینی)، غیرعلمی هستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این داستانها، مانند قصههای خیالی، به انحراف فکری منجر شده و باید با نقد علمی تصحیح شوند.
درنگ: داستانهای غیرعلمی مانند نسبت دیوار چین به سد ذوالقرنین، نیازمند نقد و تصحیح هستند. |
نقد روایات غیرمستند درباره موسی و خضر
روایات غیرمستند درباره برتری علمی موسی یا خضر، فاقد اعتبار هستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که موسی علیهالسلام در حوزه علم ظاهری و خضر در حوزه علم باطنی تخصص داشتند و مقایسه آنها، مانند مقایسه دو گوهر متفاوت، بیمعناست. علم دینی باید با نقد این روایات، به تبیین دقیق نقش آنها بپردازد.
درنگ: مقایسه غیرمستند موسی و خضر فاقد اعتبار است و هر یک در حوزه تخصصی خود اقتدار دارند. |
جمعبندی بخش پنجم
پاسخهای کلی ائمه و قرآن کریم، مانند آیه روح، از حاشیهسازی جلوگیری کرده و انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند. با این حال، تفاسیر و روایات غیرمستند، مانند آنچه در الميزان یا درباره موسی و خضر آمده، به انحراف فکری منجر شدهاند. علم دینی باید با نقد علمی این منابع، به تبیین دقیق اقتدار الهی بپردازد.
بخش ششم: ضرورت شالودهشناسی اقتدار و اصلاح علم دینی
شالودهشناسی اقتدار ذوالقرنین
برای فهم اقتدار ذوالقرنین، باید شالودههای قدرت او، مانند سدسازی و لشکرکشی، بررسی شود، نه حاشیههایی مانند شکل شاخ یا کلاه. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این شالودهها، مانند ستونهای بنای حقیقت، باید در کانون توجه علم دینی قرار گیرند. تمرکز بر این شالودهها، امکان بهرهگیری از اقتدار الهی را برای جامعه فراهم میکند.
درنگ: فهم اقتدار ذوالقرنین نیازمند بررسی شالودههای قدرت او، مانند سدسازی و لشکرکشی، است. |
نقش حوزهها در نقد روایات
علم دینی باید با نقد روایات غیرمستند، به تصحیح منابع دینی بپردازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این نقد، مانند پالایش گنجینهای از گوهر و شیشه، برای حفظ اصالت دین ضروری است. حوزهها باید با بررسی علمی منابع، مانند کافی و بحار، به جداسازی روایات معتبر از غیرمعتبر همت گمارند.
درنگ: علم دینی باید با نقد علمی روایات غیرمستند، به تصحیح منابع دینی بپردازد. |
ضرورت تصحیح منابع دینی
منابع دینی باید از روایات غیرمستند تصحیح شوند تا به حقیقت دین نزدیکتر شوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تصحیح، مانند بازسازی بنایی کهن، برای حفظ اقتدار علم دینی ضروری است. منابع مانند کافی، بحار و الميزان باید با نقد علمی بازنگری شوند تا از حاشیهسازی و انحراف جلوگیری شود.
درنگ: تصحیح منابع دینی از روایات غیرمستند، برای حفظ اصالت و اقتدار علم دینی ضروری است. |
جمعبندی بخش ششم
شالودهشناسی اقتدار ذوالقرنین و نقد روایات غیرمستند، دو اصل اساسی برای اصلاح علم دینی هستند. تمرکز بر شالودههای قدرت، مانند سدسازی و لشکرکشی، و تصحیح منابع دینی از روایات غیرمستند، علم دینی را به سوی استحکام و اعتبار هدایت میکند. این تحول، امکان بهرهگیری از اقتدار الهی را برای جامعه فراهم میسازد.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، پدیده حاشیهسازی در تاریخ ادیان و انحراف از اقتدار الهی را بررسی کرد. داستان ذوالقرنین، نمونهای برجسته از این انحراف است که به جای تأکید بر شالودههای قدرت او، به حاشیههایی مانند شکل شاخ یا کلاه او پرداخته شده است. روایات و تفاسیر غیرمستند، مانند آنچه در کافی، بحار و الميزان آمده، به این انحراف دامن زدهاند. علم دینی باید با نقد علمی این منابع و تمرکز بر شالودههای اقتدار الهی، به تصحیح فهم دینی و تقویت اقتدار معنوی و علمی بپردازد. این تحول، مانند مشعلی فروزان، راه را برای هدایت جامعه و جهان اسلام روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی |