در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1332

متن درس





کاوشی در اقتدار الهی و نقد فرهنگ ضعف در پرتو سوره طه

کاوشی در اقتدار الهی و نقد فرهنگ ضعف در پرتو سوره طه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۳۳۲)

دیباچه: اقتدار قرآنی و ضرورت بازسازی فرهنگی

قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، راهنمای بشریت به سوی اقتدار معنوی، علمی و اجتماعی است. این کتاب آسمانی، با تبیین الگوهای اقتدار انبیا، به‌ویژه حضرت موسی و هارون علیهما‌السلام در سوره طه، نقشه راهی برای احیای عزت و قوت در جوامع اسلامی ارائه می‌دهد. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۱۳۳۲ است، مفهوم اقتدار از منظری فلسفی و با تأکید بر آیات سوره طه بررسی می‌شود. این کاوش، با نگاهی نقادانه به فرهنگ ضعف‌محوری که تحت تأثیر پروژه‌های استعماری در جوامع اسلامی ریشه دوانده، به تحلیل عوامل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ترویج ضعف می‌پردازد و راهکارهایی برای بازسازی نظام‌های آموزشی و اجتماعی علوم دینی پیشنهاد می‌کند.

این نوشتار، با رویکردی کل‌نگر و عمیق، از منظر فلسفه‌های اجتماع، فرهنگ، تاریخ، اخلاق و الهیات به نقد فرهنگ ضعف و ترویج اقتدار می‌پردازد. هدف، نه تنها تبیین ظرفیت‌های قرآن کریم در تولید اقتدار، بلکه ارائه الگویی عملی برای بازسازی علوم دینی و هدایت جامعه به سوی قوت، حکمت و صلابت است.

بخش نخست: نقد فرهنگ ضعف‌محوری در جوامع اسلامی

شیوع ضعف و عقب‌ماندگی در جوامع اسلامی

ضعف، سستی و عقب‌ماندگی، چونان سایه‌ای سنگین، بر بسیاری از جوامع اسلامی گسترده شده است. این وضعیت، مانعی جدی در برابر تحقق اقتدار اجتماعی و معنوی است. از منظر فلسفه اجتماع، ضعف نه تنها به معنای فقدان توانمندی‌های مادی است، بلکه فقر معنوی و سستی اراده را نیز در بر می‌گیرد. علوم دینی، به عنوان وارثان معارف انبیا، موظفند با ترویج فرهنگ اقتدار، این ضعف را ریشه‌کن سازند.

درنگ: ضعف و عقب‌ماندگی، چونان زنجیری بر پای جوامع اسلامی، مانع از تحقق اقتدار است و علوم دینی باید با ترویج قوت، این زنجیر را بگسلند.

این ضعف، که گاه در فقدان منابع مادی و گاه در سستی اراده و فرهنگ نمود می‌یابد، نیازمند بازسازی نظام‌های آموزشی علوم دینی است تا با تولید دانش کاربردی، جامعه را به سوی اقتدار هدایت کند.

امتیازی شدن ضعف در فرهنگ اجتماعی

در برخی جوامع اسلامی، ضعف، فقر و سستی به‌عنوان امتیازی اجتماعی تلقی شده و مورد تقدیر قرار می‌گیرند. این پدیده، نشانه‌ای از تحریف ارزش‌های دینی و اجتماعی است. از منظر فلسفه فرهنگ، تبدیل ضعف به یک ارزش، نه تنها به تداوم عقب‌ماندگی منجر می‌شود، بلکه اقتدار و قوت را به حاشیه می‌راند.

چونان درختی که شاخه‌هایش به سوی خاک خم شده، این فرهنگ ضعف‌محور، جامعه را از شکوفایی و بالندگی بازمی‌دارد. علوم دینی باید با بازتعریف ارزش‌های قرآنی، قوت و اقتدار را به‌عنوان معیارهای کمال ترویج کنند.

تضاد ارزش‌گذاری میان ضعف و قوت

در بسیاری از جوامع، قوت، سلامت و اقتدار به‌عنوان ارزش‌های اجتماعی مورد توجه قرار نمی‌گیرند، در حالی که ضعف و سستی تقدیس می‌شوند. از منظر فلسفه ارزش، این تضاد نشانه‌ای از انحراف فرهنگی است که ریشه در پروژه‌های استعماری دارد. علوم دینی باید با تأکید بر ارزش‌های قرآنی، این انحراف را اصلاح کنند.

چونان آیینه‌ای شکسته، این ارزش‌گذاری معکوس، بازتاب‌دهنده تحریف در نظام‌های فرهنگی است. علوم دینی، با ترویج قوت و حکمت، باید این آیینه را ترمیم کنند.

نقش استعمار در ترویج فرهنگ ضعف

استعمار، با طراحی پروژه‌ای پیچیده و تاریخی، ضعف را به‌عنوان امتیازی اجتماعی ترویج کرده تا اقتدار جوامع اسلامی را تضعیف کند. از منظر فلسفه تاریخ، این پروژه با هدف کنترل و سلطه بر جوامع اسلامی اجرا شده است. علوم دینی باید با آگاهی‌بخشی و احیای اقتدار قرآنی، این تأثیر را خنثی کنند.

درنگ: استعمار، چونان سایه‌ای شوم، با ترویج ضعف به‌عنوان ارزش، اقتدار جوامع اسلامی را هدف قرار داده و علوم دینی باید با احیای قوت، این توطئه را خنثی کنند.

این پروژه استعماری، با تحمیل فرهنگ ترحم‌محور، مانع از رشد و بالندگی جوامع اسلامی شده و علوم دینی را به حاشیه رانده است.

پیچیدگی و قدمت پروژه استعماری

ترویج ضعف به‌عنوان ارزش، پروژه‌ای ظریف و قدیمی است که با هدف تضعیف اقتدار جوامع اسلامی طراحی شده است. از منظر فلسفه سیاسی، این پروژه با بهره‌گیری از ابزارهای فرهنگی و اجتماعی، جوامع را به سوی انفعال سوق داده است. علوم دینی باید با آگاهی‌بخشی و ترویج حکمت، این پروژه را خنثی کنند.

چونان تار عنکبوتی که به‌تدریج بافته شده، این پروژه استعماری با ظرافت، جوامع اسلامی را در دام ضعف گرفتار کرده است.

ترحم به ضعف به‌جای رفع آن

جامعه، در برابر ضعف، فقر و بیماری، به‌جای تلاش برای رفع آنها، به ترحم بسنده می‌کند. از منظر فلسفه اخلاق، این ترحم‌محوری نشانه انحطاط فرهنگی است که به تداوم ضعف منجر می‌شود. علوم دینی باید با ترویج فرهنگ رفع ضعف، این رویکرد را اصلاح کنند.

چونان پزشکی که به‌جای درمان بیمار، تنها به ابراز همدردی بسنده کند، این ترحم‌محوری، جامعه را در چرخه ضعف نگه می‌دارد.

تحریک حس همدردی در برابر ضعف

ضعف، فقر و بیماری، حس همدردی را در جامعه تحریک می‌کنند، اما این همدردی مانع از اقدام برای رفع مشکلات می‌شود. از منظر فلسفه روان‌شناسی، این تحریک حس همدردی، به‌جای هدایت به سوی رفع ضعف، به انفعال منجر می‌شود. علوم دینی باید این حس را به سوی اقدامات سازنده هدایت کنند.

درنگ: تحریک حس همدردی در برابر ضعف، چونان آتشی که به‌جای گرما، دود تولید می‌کند، مانع از رفع مشکلات جامعه می‌شود.

بی‌توجهی به قوت و سلامت

افراد قوی و سالم، که باید ستون‌های جامعه باشند، در فرهنگ ضعف‌محور مورد توجه قرار نمی‌گیرند. از منظر فلسفه اجتماع، این بی‌توجهی نشانه ضعف فرهنگی است که علوم دینی باید با ترویج ارزش‌های اقتدار، آن را اصلاح کنند.

چونان باغی که به‌جای درختان تنومند، به علف‌های هرز توجه کند، این فرهنگ، جامعه را از بالندگی محروم می‌سازد.

ترحم به مردگان و بی‌توجهی به زندگان

جامعه به مردگان ترحم می‌کند، اما زندگان قوی و سالم را نادیده می‌گیرد. از منظر فلسفه فرهنگ، این ارزش‌گذاری معکوس، نشانه انحراف فرهنگی است. علوم دینی باید با ترویج ارزش قوت، این انحراف را اصلاح کنند.

چونان شهری که به ویرانه‌های گذشته توجه کند، اما بناهای استوار کنونی را نادیده گیرد، این فرهنگ، جامعه را از پیشرفت بازمی‌دارد.

نقد فرهنگ ترحم‌محوری

ترحم به ضعف، فقر و بیماری، به‌جای رفع آنها، به تداوم مشکلات منجر می‌شود. از منظر فلسفه اخلاق، این ترحم‌محوری مانع از تحقق اقتدار اجتماعی است. علوم دینی باید با آموزش رفع ضعف، این فرهنگ را اصلاح کنند.

درنگ: ترحم‌محوری، چونان آبی که به‌جای سیراب کردن، زمین را به گل می‌نشاند، به تداوم ضعف در جامعه منجر می‌شود.

ضعف و فقر به‌عنوان عیب

ضعف، فقر و بیماری، نه کمال، بلکه عیوب انسانی و اجتماعی‌اند. از منظر فلسفه انسان‌شناسی، این عیوب مانع از تحقق کمال انسانی‌اند. علوم دینی باید این اصل را در نظام‌های آموزشی خود نهادینه کنند.

چونان آینه‌ای که عیوب را نمایان می‌کند، ضعف و فقر، موانعی در مسیر کمال‌اند که باید برطرف شوند.

تحریف ضعف به‌عنوان کمال

استعمار، با تحریف ارزش‌ها، ضعف را به‌عنوان کمال معرفی کرده است. از منظر فلسفه فرهنگ، این تحریف، پروژه‌ای برای تضعیف جوامع اسلامی است. علوم دینی باید با ترویج اقتدار، این تحریف را اصلاح کنند.

چونان نقاشی که سیاهی را به‌جای سپیدی به تصویر کشد، این تحریف، ارزش‌های جامعه را وارونه کرده است.

ریا و سالوس در تظاهر به ضعف

برخی افراد با تظاهر به ضعف، حس همدردی را برای کسب منفعت تحریک می‌کنند. از منظر فلسفه اخلاق، این ریا و سالوس، نشانه انحطاط اخلاقی است. علوم دینی باید با آموزش صداقت، این رفتار را نقد کنند.

چونان بازیگری که نقابی از ضعف بر چهره نهد، این تظاهر، جامعه را از اصالت محروم می‌کند.

ضرورت ترویج اقتدار و حکمت

جامعه باید اقتدار، صلابت، همت و حکمت را به‌عنوان ارزش‌های بنیادین ترویج کند. از منظر فلسفه اجتماع، این ارزش‌ها پیش‌نیاز پیشرفت و بالندگی جامعه‌اند. علوم دینی باید این اصول را در نظام‌های آموزشی خود تقویت کنند.

درنگ: اقتدار و حکمت، چونان ستون‌های استوار، پایه‌های پیشرفت جامعه‌اند و علوم دینی باید آنها را در جامعه نهادینه کنند.

نقد انتظار برای ضعف در کمک‌رسانی

جامعه نباید منتظر بروز ضعف و بیچارگی برای کمک‌رسانی باشد. از منظر فلسفه اخلاق، این انتظار نشانه ضعف فرهنگی است. علوم دینی باید فرهنگ پیشگیری از ضعف را ترویج کنند.

چونان کشاورزی که منتظر خشک شدن محصول بماند، این انتظار، جامعه را از بالندگی محروم می‌کند.

ضرورت کمک پیش‌گیرانه

کمک باید پیش از بروز ضعف و بیچارگی انجام شود تا اقتدار جامعه تقویت گردد. از منظر فلسفه اجتماع، این کمک پیش‌گیرانه، جامعه را به سوی قوت و صلابت سوق می‌دهد.

چونان بنایی که پیش از فروریختن مرمت شود، این کمک پیش‌گیرانه، جامعه را از فروپاشی حفظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد فرهنگ ضعف‌محوری در جوامع اسلامی، به بررسی عوامل تاریخی و استعماری ترویج ضعف پرداخت. ضعف، فقر و سستی، که گاه به‌عنوان ارزش‌های اجتماعی تقدیس می‌شوند، موانعی در برابر اقتدار جامعه‌اند. علوم دینی باید با بازسازی نظام‌های آموزشی و ترویج ارزش‌های قوت، حکمت و صلابت، این فرهنگ را اصلاح کنند تا جامعه به سوی بالندگی و اقتدار هدایت شود.

بخش دوم: اقتدار الهی در پرتو آیات سوره طه

اقتدار الهی در سوره طه

سوره طه، چونان گنجینه‌ای از معارف الهی، اقتدار خداوند را به‌عنوان الگویی برای انبیا و اولیا به نمایش می‌گذارد. آیات این سوره، با تبیین اقتدار حضرت موسی و هارون علیهما‌السلام، نقشه راهی برای احیای قوت و صلابت در جامعه ارائه می‌دهند.

درنگ: سوره طه، چونان آیینه‌ای زلال، اقتدار الهی را به نمایش می‌گذارد و علوم دینی باید این اقتدار را در آموزش‌های خود ترویج کنند.

حیله‌گری فرعون در برابر اقتدار الهی

فرعون، در برابر اقتدار موسی و هارون، به حیله و استفاده از ساحران متوسل شد. از منظر فلسفه سیاسی، این حیله‌گری نشانه ناتوانی او در برابر اقتدار الهی بود. علوم دینی باید عالمان را برای مواجهه با چنین حیله‌هایی آماده کنند.

چونان شکارچی که در برابر شیر به دام متوسل شود، فرعون با حیله، در پی تضعیف اقتدار الهی بود.

قدرت سحر در زمان فرعون

سحر در زمان فرعون، نه تنها قدرتی واقعی، بلکه حرفه‌ای معتبر و اجتماعی بود. از منظر فلسفه تاریخ، این قدرت، نشانه‌ای از نفوذ فرهنگی و اجتماعی سحر در آن دوران بود. علوم دینی باید این واقعیت تاریخی را در تحلیل‌های خود مد نظر قرار دهند.

چونان حرفه‌ای که در بازار روزگار رونق داشت، سحر در آن زمان جایگاهی محترم داشت.

نقد فتوای حرمت سحر

حرمت سحر، به معنای نفی علم و قدرت نیست، بلکه تجاوز به حقوق دیگران حرام است. از منظر فلسفه فقه، تمایز میان علم و تجاوز باید در آموزش‌های فقهی برجسته شود. علوم دینی باید این تمایز را تبیین کنند.

درنگ: علم و قدرت ذاتاً حرام نیستند؛ تجاوز به دیگران حرام است و علوم دینی باید این تمایز را در آموزش‌های خود روشن سازند.

پنهان شدن سحر به دلیل فتوای حرمت

فتوای حرمت سحر، این حرفه را به فعالیت‌های پنهانی سوق داد. از منظر فلسفه اجتماع، این پنهان‌سازی، سحر را از عرصه عمومی به حاشیه برد. علوم دینی باید این پدیده را با رویکردی علمی تحلیل کنند.

چونان گوهری که در تاریکی پنهان شود، سحر با فتوای حرمت، از دید جامعه مخفی گردید.

تأثیر انقلاب ۵۷ بر احیای هنر

انقلاب ۵۷، با رفع حرمت‌های بی‌مورد، هنر و موسیقی را به عرصه عمومی بازگرداند. از منظر فلسفه فرهنگ، این تحول نشانه بازتعریف ارزش‌های دینی بود. علوم دینی باید این تحول را در آموزش‌های فرهنگی خود تقویت کنند.

چونان جویی که پس از سال‌ها انسداد، جاری شد، انقلاب ۵۷ هنر را به متن جامعه بازگرداند.

احیای جایگاه هنرمندان

پس از انقلاب ۵۷، هنرمندان از حاشیه به جایگاهی محترم و اثرگذار ارتقا یافتند. از منظر فلسفه اجتماع، این تحول نشانه‌ای از رشد فرهنگی است. علوم دینی باید این جایگاه را در نظام‌های آموزشی خود تقویت کنند.

چونان ستارگانی که از پس ابرها درخشیدند، هنرمندان پس از انقلاب، جایگاهی والا یافتند.

نقد حرمت‌های بی‌مورد

حرمت‌های بی‌مورد، مانع از شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌های جامعه می‌شوند. از منظر فلسفه فرهنگ، این محدودیت‌ها، اقتدار و بالندگی جامعه را تضعیف می‌کنند. علوم دینی باید با بازنگری فقهی، این موانع را برطرف کنند.

درنگ: حرمت‌های بی‌مورد، چونان قفل‌هایی بر درهای خلاقیت، مانع از شکوفایی جامعه‌اند و علوم دینی باید این قفل‌ها را بگشایند.

وجود سحر در جوامع دیگر

سحر در جوامع دیگر همچنان وجود دارد، اما در ایران به دلیل فتوای حرمت، به فعالیت‌های پنهانی سوق داده شده است. از منظر فلسفه تطبیقی، این تفاوت فرهنگی، سحر را در ایران به حاشیه رانده است. علوم دینی باید این تفاوت را در تحلیل‌های خود مد نظر قرار دهند.

چونان پرنده‌ای که در سرزمین‌های دیگر پرواز می‌کند، اما در ایران بال‌هایش بسته شده، سحر در این سرزمین پنهان گشته است.

قدرت سحر در برابر معجزه

سحر، که به واقعیت متکی است، در برابر معجزه، که ریشه در حقیقت الهی دارد، ناتوان می‌ماند. از منظر فلسفه الهیات، این برتری معجزه، نشانه اقتدار الهی است. علوم دینی باید این برتری را در آموزش‌های خود ترویج کنند.

چونان سایه‌ای که در برابر نور خورشید محو می‌شود، سحر در برابر معجزه الهی فرومی‌ریزد.

اقتدار موسی و هارون در برابر سحر

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ

پس ساحران به سجده افتادند و گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم.

ساحران، در برابر اقتدار موسی و هارون، به سجده افتادند و ایمان آوردند. از منظر فلسفه نبوت، این تسلیم، نشانه برتری اقتدار الهی بر سحر بود. علوم دینی باید این اقتدار را در تربیت عالمان الگو قرار دهند.

درنگ: اقتدار موسی و هارون، چونان مشعلی فروزان، ساحران را به سجده و ایمان واداشت و علوم دینی باید این الگو را ترویج کنند.

رجزخوانی موسی و هارون

موسی و هارون با رجزخوانی، اقتدار الهی خود را به نمایش گذاشتند. از منظر فلسفه قدرت، این رجزخوانی نشانه‌ای از صلابت و قوت باطنی آنهاست. علوم دینی باید این صلابت را در آموزش‌های خود برجسته کنند.

چونان سپاهی که با فریادهای خود دشمن را مرعوب می‌کند، رجزخوانی موسی و هارون، اقتدار الهی را به نمایش گذاشت.

ترس موسی در برابر ساحران

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَىٰ

پس موسی در دل خود احساس ترسی کرد.

موسی در برابر قدرت ساحران احساس ترس کرد، اما این ترس نشانه واقع‌بینی او بود. از منظر فلسفه روان‌شناسی، این ترس، انسانی و طبیعی بود و علوم دینی باید عالمان را برای مواجهه با چنین چالش‌هایی آماده کنند.

چونان جنگجویی که در برابر دشمن نیرومند لحظه‌ای تردید می‌کند، ترس موسی نشانه‌ای از واقع‌بینی او بود.

اطمینان الهی به موسی

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَىٰ

گفتیم: نترس، تو برتر هستی.

خداوند با اطمینان دادن به موسی، اقتدار باطنی او را تقویت کرد. از منظر فلسفه الهیات، این اطمینان نشانه پیوند عمیق میان خدا و انبیاست. علوم دینی باید این پیوند را در تربیت عالمان تقویت کنند.

درنگ: اطمینان الهی به موسی، چونان نوری که تاریکی را می‌زداید، اقتدار باطنی او را تقویت کرد و علوم دینی باید این اطمینان را در عالمان پرورش دهند.

تفاوت سحر و معجزه

سحر، که به واقعیت‌های ظاهری متکی است، در برابر معجزه، که ریشه در حقیقت الهی دارد، ناتوان می‌ماند. از منظر فلسفه متافیزیک، این تمایز نشان‌دهنده برتری حقیقت بر واقعیت است. علوم دینی باید این تمایز را در آموزش‌های الهیاتی خود ترویج کنند.

چونان سایه‌ای که در برابر نور محو می‌شود، سحر در برابر معجزه الهی فرومی‌ریزد.

ایمان ساحران به پروردگار هارون و موسی

ساحران، پس از مواجهه با معجزه، به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردند. از منظر فلسفه ایمان، این ایمان نتیجه مواجهه با حقیقت الهی بود. علوم دینی باید این فرآیند تحول را در آموزش‌های خود تحلیل کنند.

چونان خاکی که با باران حیات می‌یابد، ساحران با مواجهه با معجزه، به ایمان زنده شدند.

اقتدار عالمان ربانی

عالمان ربانی، با اتصال به خداوند، از اقتدار معنوی برخوردارند. از منظر فلسفه عرفان، این اقتدار نتیجه پیوند عمیق با حقیقت الهی است. علوم دینی باید این اقتدار را در تربیت عالمان تقویت کنند.

چونان ستارگانی که در آسمان معرفت می‌درخشند، عالمان ربانی با اقتدار معنوی، راهنمای جامعه‌اند.

تمثل و تشخص الهی در عالمان

خداوند در روح عالمان ربانی تمثل و تشخص می‌یابد. از منظر فلسفه عرفان، این تمثل نشانه حضور الهی در وجود عالمان است. علوم دینی باید این اصل را در آموزش‌های عرفانی خود مد نظر قرار دهند.

چونان جویی که از چشمه‌ای زلال سرچشمه می‌گیرد، اقتدار عالمان ربانی از حضور الهی در وجودشان سرچشمه می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی آیات سوره طه، به تبیین اقتدار الهی در سیره موسی و هارون علیهما‌السلام پرداخت. معجزه، به‌عنوان تجلی حقیقت الهی، بر سحر غلبه کرد و ساحران را به ایمان واداشت. علوم دینی باید با الگوگیری از این اقتدار، عالمان را برای هدایت جامعه و مواجهه با چالش‌ها آماده کنند.

بخش سوم: ضرورت احیای اقتدار در علوم دینی

ضرورت قدرت معنوی و عملی در علوم دینی

علوم دینی، به‌عنوان وارثان انبیا، باید قدرت معنوی و عملی تولید کنند. از منظر فلسفه آموزش، این قدرت پیش‌نیاز اثرگذاری علوم دینی در جامعه است. علوم دینی باید با تولید دانش کاربردی، نقشی محوری در هدایت جامعه ایفا کنند.

درنگ: علوم دینی، چونان مشعلی فروزان، باید با تولید قدرت معنوی و عملی، راهنمای جامعه به سوی اقتدار باشند.

کاستی کنونی علوم دینی

علوم دینی در حال حاضر، به دلیل عدم توجه به تولید دانش کاربردی، از رقابت با نظام‌های علمی مدرن بازمانده‌اند. از منظر فلسفه آموزش، این کاستی مانع از اثرگذاری علوم دینی در جامعه است. بازسازی نظام‌های آموزشی علوم دینی ضروری است.

چونان سپاهی که بدون سلاح به میدان رود، علوم دینی بدون اقتدار، از هدایت جامعه بازمی‌مانند.

ضرورت تربیت عالمانی چون موسی و هارون

علوم دینی باید عالمانی با اقتدار موسی و هارون تربیت کنند تا در برابر دشمنان و چالش‌های معاصر ایستادگی کنند. از منظر فلسفه اجتماع، این عالمان، ستون‌های هدایت جامعه‌اند.

چونان نگهبانانی که از حریم شهر دفاع می‌کنند، عالمان با اقتدار، حافظان جامعه در برابر دشمنان‌اند.

نقد عوام‌محوری در جامعه

جامعه عوام، اگرچه به‌راحتی رام می‌شود، اما فاقد کارایی لازم برای پیشرفت است. از منظر فلسفه اجتماع، عوام‌محوری مانع از بالندگی جامعه است. علوم دینی باید با تربیت خواص، کارایی جامعه را افزایش دهند.

چونان زمینی که تنها علف هرز می‌رویاند، جامعه عوام‌محور از تولید میوه‌های بالندگی محروم است.

ارزش خواص در جامعه

خواص، اگرچه رام کردنشان دشوار است، اما در صورت هدایت، کارایی بالایی دارند. از منظر فلسفه اجتماع، تربیت خواص، کلید پیشرفت جامعه است. علوم دینی باید تربیت خواص را در اولویت قرار دهند.

چونان الماس‌هایی که با تراش درخشش می‌یابند، خواص با هدایت، به ستون‌های جامعه تبدیل می‌شوند.

ایمان خواص به معجزه

ساحران، به‌عنوان خواص، با دیدن معجزه به سرعت ایمان آوردند. از منظر فلسفه ایمان، آگاهی خواص، آنها را به پذیرش حقیقت سوق می‌دهد. علوم دینی باید این آگاهی را در جامعه تقویت کنند.

چونان ستارگانی که با نور حقیقت روشن می‌شوند، خواص با مواجهه با معجزه، به ایمان می‌رسند.

اقتدار هارون در برابر موسی

ساحران، هارون را به دلیل طمانینه‌اش، استاد موسی دانستند. از منظر فلسفه نبوت، این طمانینه نشانه اقتدار باطنی هارون بود. علوم دینی باید این ویژگی را در تربیت عالمان مد نظر قرار دهند.

چونان کوهی استوار که در برابر طوفان نمی‌لرزد، طمانینه هارون، اقتدار او را به نمایش گذاشت.

تفاوت اقتدار موسی و هارون

هارون با طمانینه، اقتدار بیشتری نسبت به موسی نشان داد. از منظر فلسفه روان‌شناسی، این تفاوت نشانه‌ای از تنوع در تجلی اقتدار الهی است. علوم دینی باید این تفاوت را در آموزش‌های خود تحلیل کنند.

چونان دو رود که هر یک به شیوه‌ای خاص جاری‌اند، اقتدار موسی و هارون در عین وحدت، تفاوت‌هایی داشت.

ایمان ساحران به پروردگارشان

ساحران پس از ایمان، به پروردگار خود اشاره کردند. از منظر فلسفه ایمان، این تحول نشانه‌ای از عمق ایمان آنهاست. علوم دینی باید این تحول را در آموزش‌های دینی خود ترویج کنند.

چونان پرنده‌ای که پس از رهایی از قفس به سوی آسمان پرواز می‌کند، ساحران با ایمان، به سوی حقیقت پر کشیدند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر ضرورت احیای اقتدار در علوم دینی، به بررسی نیاز به تربیت عالمانی با اقتدار موسی و هارون پرداخت. علوم دینی باید با تولید قدرت معنوی و عملی، و تربیت خواص، جامعه را به سوی بالندگی و اقتدار هدایت کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با کاوش در مفهوم اقتدار در پرتو آیات سوره طه، به تبیین ظرفیت‌های علوم دینی در احیای قوت و صلابت در جوامع اسلامی پرداخت. فرهنگ ضعف‌محوری، که ریشه در پروژه‌های استعماری دارد، مانعی جدی در برابر پیشرفت جامعه است. علوم دینی، با الگوگیری از اقتدار موسی و هارون علیهما‌السلام، باید نظام‌های آموزشی خود را بازسازی کنند و با تربیت عالمانی ربانی و خواص آگاه، جامعه را به سوی حکمت، قوت و اقتدار هدایت کنند. سوره طه، چونان گنجینه‌ای الهی، راهنمای این تحول است و علوم دینی باید با استخراج معارف آن، به محور هدایت جامعه و جهان تبدیل شوند.

با نظارت صادق خادمی