متن درس
اقتدار، علم و کارآمدی در نظام خلقت و جوامع انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۳۶)
دیباچه
در گستره عمیق فلسفه اسلامی و نگرش قرآنی، اقتدار به مثابه جلوهای از کمال الهی، نه تنها در ذات خود ارزشمند است، بلکه بهعنوان محرکی برای رشد وجودی و هدایت جوامع انسانی شناخته میشود. درسگفتار استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۱۳۳۶، با محوریت تحلیل اقتدار، علم و کارآمدی، به کاوش در این حقیقت والا پرداخته و با تبیین نمونههای قرآنی، مانند داستان سامری و آیات سوره طه، افقی نوین پیش روی طالبان معرفت میگشاید.
بخش یکم: اقتدار به مثابه کمال وجودی
مشروعیت ذاتی اقتدار
اقتدار، در نگرش قرآنی و فلسفی، ذاتاً مذموم نیست، بلکه بهعنوان کمالی وجودی، جلوهای از قدرت الهی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اقتدار، در هر شکل و مرتبهای، ارزش ذاتی دارد و سوءاستفاده از آن، امری جدای از نفس اقتدار است. این دیدگاه، ریشه در فلسفه اسلامی، بهویژه حکمت متعالیه ملاصدرا، دارد که شدت وجود را معادل کمال میداند. اقتدار، به مثابه آینهای که نور الهی را بازمیتاباند، در ذات خود ارزشمند است، اما نیت یا کاربرد نادرست آن میتواند به انحراف منجر شود.
| درنگ: اقتدار، بهعنوان جلوهای از کمال وجودی، ذاتاً ارزشمند است و سوءاستفاده از آن، نقصی در نیت یا کاربرد است، نه در ذات اقتدار. |
این اصل، دعوتی است به بازنگری در فهم اقتدار و رهایی از پیشداوریهایی که آن را صرفاً به سوءاستفاده یا ظلم نسبت میدهند. از منظر فلسفه وجود، اقتدار، نیرویی است که میتواند در خدمت هدایت، اصلاح و ارتقای جوامع انسانی قرار گیرد.
اقتدار در داستان سامری
داستان سامری در قرآن کریم، نمونهای برجسته از اقتدار علمی و خلاقانه است که به دلیل نیت نادرست، به گمراهی انجامید. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به آیات ۹۶ و ۹۷ سوره طه، تأکید دارند که عمل سامری در ساخت گوسالهای با صدا، ذاتاً اشکالی نداشت، بلکه گمراهی او در اثر تسویل نفس و خودپسندی بود:
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
گفت: به چیزی بینا شدم که آنها ندیدند، پس مشتی از اثر رسول برگرفتم و آن را افکندم و اینگونه نفسم برایم آراست.
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ
گفت: پس برو که در زندگی [این جهان] برایت این است که بگویی دستمزنید، و تو را وعدهگاهی است که از آن تخلف نشود.
از منظر فلسفه علم، عمل سامری، که با بهرهگیری از دانش و تکنیک، گوسالهای با صدا خلق کرد، نشاندهنده اقتدار علمی و خلاقیت است. اما خطای او در تسویل نفس، یعنی خودپسندی و غرور، بود که او را به گمراهی کشاند. این داستان، به مثابه تمثیلی از دستاوردهای علمی مدرن، نشان میدهد که علم و اقتدار، تا زمانی که به فساد منجر نشود، ارزشمند است.
| درنگ: عمل سامری در ساخت گوساله، ذاتاً ارزشمند و علمی بود، اما تسویل نفس و خودپسندی او به گمراهی منجر شد، که نشاندهنده اهمیت نیت در کاربرد اقتدار است. |
مقایسه با ریا در عبادات
استاد فرزانه قدسسره با مقایسه سوءاستفاده سامری از اقتدار با ریا در عبادات، تأکید دارند که همانگونه که ریا در نماز معصیت است، سوءاستفاده از اقتدار نیز معصیت محسوب میشود، نه خود عمل خلاقانه. این مقایسه، به تمایز میان ذات عمل و نیت آن اشاره دارد. به عنوان مثال، دادن غذا به دیگران ذاتاً ارزشمند است، اما اگر غذا مسموم باشد، به دلیل نیت یا اثر منفی، مذموم میگردد. از منظر فلسفه اخلاق کانتی، ارزش یک عمل به نیت آن وابسته است، و از منظر اخلاق نتیجهگرا، پیامدهای عمل تعیینکننده ارزش آن هستند.
این دیدگاه، حوزههای علمی را به تأمل در اهمیت نیت در کاربرد علم و اقتدار دعوت میکند. علم و اقتدار، مانند عبادات، باید در خدمت خیر و هدایت قرار گیرند، نه در مسیر غرور و گمراهی.
سامری بهعنوان فردی متخصص
برخلاف تصور رایج که سامری را فردی عادی میپندارد، استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که او دارای تخصص، آگاهی و توانایی بود. او با استفاده از اثر رسول و دانش فنی، گوسالهای خلق کرد که صدایی تولید میکرد، عملی که نیازمند مهارت و اقتدار علمی بود. از منظر فلسفه فناوری، سامری نمونهای از یک تکنسین ماهر است که تواناییهای او در خدمت خلاقیت قرار گرفت، اما نیت نادرستش به گمراهی منجر شد. این دیدگاه، اهمیت تخصص در علوم تجربی و نقش آن در ایجاد آثار خلاقانه را برجسته میسازد.
| درنگ: سامری، بهعنوان فردی متخصص و مقتدر، با دانش و مهارت خود اثری خلاقانه خلق کرد، اما نیت نادرست او به گمراهی انجامید. |
مجازات سامری و قاعده فقهی
مجازات سامری، که به دوری از جامعه و “لا مساس” محکوم شد، به دلیل گمراه کردن مردم بود، نه به دلیل عمل علمی او. استاد فرزانه قدسسره این مجازات را با قاعده فقهی “لزوم البیت” مقایسه میکنند، که برای پیشگیری از گناهانی مانند غیبت و تهمت، فرد را به انزوا وا میدارد. از منظر فلسفه سیاسی هابزی، این محدودیتها برای حفظ نظم اجتماعی و جلوگیری از هرجومرج ضروری است. همچنین، این قاعده با اصل فقهی “دفع ضرر محتمل” در فقه شیعه همخوانی دارد، که محدودیتهایی را برای پیشگیری از آسیب اجتماعی توجیه میکند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین اقتدار بهعنوان کمالی وجودی، نشان داد که قدرت در ذات خود ارزشمند است و سوءاستفاده از آن، نقصی در نیت یا کاربرد است. داستان سامری، بهعنوان نمونهای از اقتدار علمی، نشاندهنده مشروعیت علم و خلاقیت است، مشروط بر اینکه به فساد منجر نشود. مقایسه با ریا در عبادات و مجازات سامری، بر اهمیت نیت و ضرورت حفظ نظم اجتماعی تأکید دارد. این تحلیل، حوزههای علمی را به پرورش عالمانی دعوت میکند که با اقتدار علمی و معنوی، در خدمت هدایت و اصلاح جامعه گام بردارند.
بخش دوم: اقتدار در آیات قرآنی و نقد ضعف اجتماعی
تأکید قرآنی بر اقتدار الهی
آیات سوره طه، بهویژه آیات ۱۰۵، ۱۱۱ و ۱۱۴، بر اقتدار الهی تأکید دارند و قدرت را بهعنوان صفتی ذاتی و کمالآمیز معرفی میکنند:
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا
و از تو درباره کوهها میپرسند، بگو: پروردگارم آنها را بهکل پراکنده میسازد.
وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ ۖ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا
و چهرهها در برابر [خداوند] زنده پاینده خاضع شده و هر کس ظلمی را بر دوش کشد، نومید گشته است.
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ
پس برتر است خداوند، پادشاه برحق.
این آیات، اقتدار الهی را به مثابه نیرویی بیکران و سرچشمه همه کمالات معرفی میکنند. از منظر فلسفه الهیات تومیستی، خداوند بهعنوان فعل محض، مظهر اقتدار و تعالی است. این دیدگاه، اقتدار را صفتی ارزشمند میداند که باید در بندگان نیز به شکل هدایت و اصلاح متجلی گردد.
| درنگ: آیات سوره طه، اقتدار الهی را بهعنوان صفتی کمالآمیز معرفی میکنند که باید در بندگان به شکل هدایت و اصلاح متجلی شود. |
نقد تاریخی ضعف جوامع اسلامی
استاد فرزانه قدسسره با نقدی تاریخی، تأکید دارند که جوامع اسلامی، به دلیل سرکوبهای سیاسی و فرهنگی در دورههای گذشته، به سستی و سر به زیری واداشته شدند. این وضعیت، که ریشه در استبداد حاکمان دارد، مانع از شکوفایی علمی و اقتدار اجتماعی شد. از منظر فلسفه سیاسی ماکیاولی، قدرت ظالمانه، با سرکوب استعدادها، به انحطاط جوامع منجر میشود. این نقد، دعوتی است به بازسازی نظامهای اجتماعی و دینی برای احیای اقتدار و سربلندی.
نقد مفهوم سر به زیری
سر به زیری، که در فرهنگ سنتی بهعنوان صفتی مثبت تلقی میشد، از منظر استاد فرزانه قدسسره، صفتی حیوانی و ناپسند است. سربلندی، به مثابه آینهای از اصالت انسانی، نشاندهنده قوت وجودی و استقلال است. از منظر فلسفه اگزیستانسیالیستی سارتر، سربلندی با مفهوم آزادی و اصالت انسانی همخوانی دارد، در حالی که سر به زیری، به انفعال و ضعف وجودی منجر میشود.
| درنگ: سربلندی، بهعنوان صفتی انسانی، نشاندهنده قوت وجودی و استقلال است، در حالی که سر به زیری، به انفعال و ضعف وجودی منجر میشود. |
پیامدهای ظلم و سستی
ظلم و سستی، به پستي، خردي و خرابي منجر میشود. آیه ۱۱۱ سوره طه، با تأکید بر نومیدی ظالمان، این حقیقت را روشن میسازد. از منظر فلسفه اخلاق، ظلم، بهعنوان نقصی وجودی، شدت وجود را کاهش داده و به انحطاط منجر میشود. این دیدگاه، حوزههای علمی را به پرهیز از ظلم و تقویت اقتدار معنوی و علمی دعوت میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین اقتدار الهی در آیات قرآنی، نشان داد که قدرت، صفتی کمالآمیز است که باید در خدمت هدایت و اصلاح قرار گیرد. نقد تاریخی ضعف جوامع اسلامی و مفهوم سر به زیری، بر ضرورت احیای سربلندی و اقتدار تأکید دارد. ظلم و سستی، بهعنوان موانع اصلی شکوفایی، باید با بازسازی نظامهای اجتماعی و دینی برطرف شوند.
بخش سوم: کاستی نظامهای اجتماعی و ضرورت بازسازی
کاستی نظامهای وارداتی
استاد فرزانه قدسسره با نقدی صریح، نظامهای اجتماعی کنونی را به دلیل وابستگی به ساختارهای وارداتی، ناسازگار با ارزشهای اسلامی میدانند. این نظامها، که در همه ابعاد از آب و برق تا بازار و اقتصاد به الگوهای غیربومی وابستهاند، مانع کارآمدی و شکوفایی جوامع اسلامی شدهاند. از منظر جامعهشناسی سیاسی، این وضعیت با نظریههای پسااستعماری درباره تسلط نظامهای غربی همخوانی دارد. این نقد، به مثابه زنگ خطری برای بازسازی نظامهای اجتماعی بر اساس ارزشهای اسلامی است.
| درنگ: نظامهای اجتماعی کنونی، به دلیل وابستگی به ساختارهای وارداتی، با ارزشهای اسلامی ناسازگارند و مانع کارآمدی و شکوفایی جوامع میشوند. |
نقد ترویج نادرست عبادات
ترویج نادرست عبادات، مانند تعطیلی کار در ساعات نماز، به کاستی و بدبختی مردم منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نظامهای اجتماعی باید با ارزشهای دینی هماهنگ شوند تا عبادات، مانند نماز، به جای اختلال در کار، به ارتقای بهرهوری منجر گردد. از منظر فلسفه سیاسی، این هماهنگی، شرط لازم برای ایجاد نظامهای کارآمد اسلامی است.
استعاره نظام دوغابی
استاد فرزانه قدسسره نظامهای کنونی را به دوغاب زدن به دیوار تشبیه میکنند که ظاهری زیبا دارند، اما به دلیل فقدان بنیانهای استوار، به سرعت فرومیریزند. این استعاره، به نقد نظامهای سطحی و غیراصیل اشاره دارد. از منظر فلسفه سیاسی، نظامهای پایدار نیازمند بنیانهای عمیق و کارآمد هستند که با ارزشهای اسلامی هماهنگ باشند.
| درنگ: نظامهای کنونی، مانند دوغاب زدن به دیوار، ظاهری زیبا دارند، اما به دلیل فقدان بنیانهای استوار، کارآمد و پایدار نیستند. |
نیاز به نظام اسلامی کارآمد
برای ایجاد نظام اسلامی کارآمد، نیاز به تربیت متخصصان و مهندسانی است که بتوانند سیستمی هماهنگ با ارزشهای دینی طراحی کنند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این نظام باید با اقتدار و قوت، ارزشهای اسلامی را در عمل پیاده کند. از منظر نظریههای توسعه پایدار، این پیشنهاد به ضرورت بازسازی نظامهای آموزشی و اجتماعی برای تحقق اهداف دینی اشاره دارد.
نقد تعطیلی در مناسبتهای دینی
تعطیلی کشور در ماه محرم و رمضان، به دلیل ناسازگاری نظام با ارزشهای دینی، به کاهش بهرهوری منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نظام اسلامی باید به گونهای طراحی شود که عبادات و مناسبتهای دینی، به جای اختلال، به تقویت کارآمدی اجتماعی منجر شوند. از منظر جامعهشناسی، این وضعیت به کاستی نهادهای اجتماعی اشاره دارد.
نمونههای شخصیتهای صاف و کارآمد
استاد فرزانه قدسسره با اشاره به عالمان دینی و رجال سیاسی برجسته، مانند عالمانی که صفا و کارآمدی را در خود جمع کرده بودند، آنها را بهعنوان الگوهایی از تلفیق ایمان و عمل معرفی میکنند. از منظر فلسفه اخلاق فضیلتگرا، این شخصیتها، با صفا و عمل صالح، نمونههای کمال انسانیاند که میتوانند الهامبخش نظامهای اجتماعی باشند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد کاستی نظامهای اجتماعی وارداتی، بر ضرورت بازسازی نظامهای هماهنگ با ارزشهای اسلامی تأکید کرد. استعاره دوغابی، ناپایداری نظامهای کنونی را نشان داد و پیشنهاد تربیت متخصصان و طراحی نظامهای کارآمد، راهکاری برای احیای اقتدار اسلامی ارائه نمود. نقد ترویج نادرست عبادات و تعطیلیهای غیرضروری، بر اهمیت هماهنگی میان دین و کارآمدی اجتماعی تأکید دارد.
بخش چهارم: عبادات و نقش آن در توسعه وجودی
هدف عبادات و وسعت زندگی
عبادات، مانند نماز و ذكر، برای توسعه وجودی و وسعت زندگی انسان طراحی شدهاند، نه برای خدا. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به آیه ۱۲۴ سوره طه، تأکید دارند که اعراض از ذكر الهی، به زندگی تنگ و دشوار منجر میشود:
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ
و هر کس از یاد من روی گرداند، برای او زندگی تنگنایی است و او را در روز قیامت کور محشور میکنیم.
از منظر فلسفه الهیات، عبادات برای ارتقای وجودی انسان و تنظیم مشاعر او طراحی شدهاند. این دیدگاه، با عرفان اسلامی همخوانی دارد که عبادات را راهی برای رسیدن به کمال و نزدیکی به خدا میداند.
| درنگ: عبادات، برای توسعه وجودی و وسعت زندگی انسان طراحی شدهاند، نه برای خدا، و اعراض از آنها به تنگنای زندگی منجر میشود. |
نقد انگیزههای نادرست در عبادات
خواندن نماز برای جلوگیری از فسق یا کسب ثواب، انگیزهای نادرست است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عبادات باید برای رشد وجودی و تنظیم مشاعر انجام شوند، نه برای اهداف خارجی. از منظر فلسفه اخلاق دینی، این دیدگاه بر اهمیت نیت خالص در عبادات تأکید دارد و با عرفان اسلامی، که عبادات را راهی برای ارتقای وجودی میداند، همسوست.
کارکرد عبادات در تنظیم مشاعر
عبادات، مانند نماز و تعقیبات، مشاعر انسان را تنظیم کرده و او را برای تصمیمگیریهای صحیح آماده میکنند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تعقیبات نماز، ذهن را شفاف و منظم میسازد و انسان را برای درک صحیح و پیشبینی آینده توانمند میکند. از منظر روانشناسی دینی، این تنظیم مشاعر، به افزایش قوت وجودی و بهبود عملکرد در امور دنیوی منجر میشود.
| درنگ: عبادات، با تنظیم مشاعر انسان، او را برای تصمیمگیریهای صحیح و درک آینده توانمند میسازند. |
نماز و استشمام آینده
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، نماز را به باشگاهی برای تمرین استجماع و استشمام تشبیه میکنند. این تمرینات، انسان را به درک شهودی و پیشبینی آینده توانمند میسازد. از منظر فلسفه عرفانی، این توانایی به شهود باطنی مرتبط است که از طریق عبادات و تمرین مداوم حاصل میشود. به عنوان مثال، فردی که با عبادت و استجماع، مشاعر خود را تنظیم کند، میتواند آینده را استشمام کرده و در امور دنیوی موفقتر عمل کند.
نقد ادعاهای کاذب ولایت
کسی که ادعای ولایت کند اما استشمام و استجماع نداشته باشد، کذاب است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ولایت واقعی، با توانایی درک حقایق و پیشبینی آینده همراه است. از منظر فلسفه عرفان، این دیدگاه با نقدهای ابنعربی به مدعیان کاذب همخوانی دارد و بر ضرورت صدق در ادعاهای معنوی تأکید میکند.
استجماع و استشمام بهعنوان سلوک معنوی
استجماع و استشمام، راهی برای سلوک معنوی و درک حقایق است که نیازمند تمرین مداوم است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تمرینات، انسان را به مراتب بالاتر وجودی میرساند. از منظر عرفان عملی، این دیدگاه با روشهای سلوک در عرفان اسلامی همسوست و بر اهمیت تمرین معنوی برای رسیدن به کمال تأکید دارد.
| درنگ: استجماع و استشمام، از طریق عبادات و تمرین مداوم، انسان را به درک حقایق و ارتقای مراتب وجودی میرساند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین نقش عبادات در توسعه وجودی، نشان داد که نماز و ذكر، برای تنظیم مشاعر و ارتقای انسان طراحی شدهاند. نقد انگیزههای نادرست و تأکید بر استجماع و استشمام، بر اهمیت نیت خالص و تمرین معنوی تأکید دارد. این دیدگاه، عبادات را بهعنوان ابزاری برای توانمندسازی انسان در امور دنیوی و اخروی معرفی میکند.
بخش پنجم: اقتدار و خلود در داستان آدم
جذابیت خلود و اقتدار
داستان آدم علیهالسلام در قرآن کریم، به جذابیت اقتدار و خلود برای انسان اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به آیه ۱۲۱ سوره طه، تأکید دارند که وسوسه شیطان، آدم را به سوی درخت جاودانگی و پادشاهی بیزوال کشاند:
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ
پس شیطان به او وسوسه کرد، گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی و پادشاهی بیزوال راه نمایم؟
از منظر فلسفه اگزیستانسیال، تمایل به خلود و اقتدار، بخشی از وجود انسانی است. این جذابیت، انسان را به سوی کمال و جاودانگی سوق میدهد، اما ناآگاهی میتواند به فریب منجر شود.
| درنگ: تمایل به خلود و اقتدار، بخشی از وجود انسانی است که باید با آگاهی و هدایت الهی به کمال سوق داده شود. |
سادگی آدم و فریب شیطان
آدم علیهالسلام، به دلیل سادگی و عدم تجربه دروغ، فریب شیطان را خورد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ناآگاهی آدم، او را در برابر وسوسه شیطان آسیبپذیر ساخت. از منظر روانشناسی تاریخی، این سادگی، بهعنوان عاملی برای تصمیمگیری نادرست، نشاندهنده اهمیت آگاهی در برابر فریب است.
اشتراک آدم و حوا در خطا
آدم و حوا هر دو از درخت ممنوعه خوردند، بدون تقدم یکی بر دیگری. آیه ۱۲۱ سوره طه این اشتراک را تأیید میکند:
فَأَكَلَا مِنْهَا
پس هر دو از آن خوردند.
از منظر فلسفه فمینیستی، این تأکید بر اشتراک، کلیشههای جنسیتی را رد میکند و مسئولیت خطا را بهصورت برابر میان آدم و حوا تقسیم میکند.
نقد کلیشههای فرهنگی
استاد فرزانه قدسسره کلیشههایی مانند “بچه حلالزاده به داییاش میرود” را نادرست میدانند، زیرا نقش مادر را پنهان میکنند. این نقد، به تأثیر فرهنگهای مردسالار بر زبان و باورها اشاره دارد. از منظر جامعهشناسی جنسیت، این محدودیتها مانع از بهرسمیتشناختن نقش زنان میشود.
نقد نامگذاری محترمانه زنان
استفاده از القاب مانند “آقا مصطفی” برای زنان، به دلیل حفظ عفاف، نشاندهنده محدودیتهای فرهنگی است. استاد فرزانه قدسسره این رویه را نقد کرده و بر ضرورت بهرسمیتشناختن هویت زنان تأکید دارند. از منظر جامعهشناسی، این محدودیتها مانع از مشارکت برابر زنان در جامعه میشود.
| درنگ: کلیشههای فرهنگی و نامگذاریهای محترمانه، با پنهان کردن هویت زنان، مانع از مشارکت برابر آنها در جامعه میشوند. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین داستان آدم علیهالسلام، بر جذابیت خلود و اقتدار بهعنوان بخشی از وجود انسانی تأکید کرد. سادگی آدم و اشتراک او با حوا در خطا، بر اهمیت آگاهی و برابری مسئولیتها دلالت دارد. نقد کلیشههای فرهنگی و نامگذاریهای محترمانه، بر ضرورت بازنگری در باورهای سنتی و تقویت مشارکت زنان تأکید دارد.
بخش ششم: رفتار انسان در لحظه مرگ و سلوک معنوی
رفتار انسان در لحظه مرگ
استاد فرزانه قدسسره با اشاره به رفتار برخی افراد در لحظه مرگ، تأکید دارند که عدهای با خدا مجادله کرده و حتی فحاشی میکنند. این رفتار، به ترس از نیستی و ناکامیهای وجودی بازمیگردد. از منظر فلسفه اگزیستانسیال، این واکنشها نشاندهنده اضطراب انسان در برابر مرگ و فقدان معنا است.
| درنگ: رفتار برخی افراد در لحظه مرگ، نشاندهنده ترس از نیستی و ناکامیهای وجودی است که با سلوک معنوی قابل رفع است. |
استشمام بهعنوان راه سلوک
استشمام و استجماع، بهعنوان راهی برای سلوک معنوی، انسان را به درک حقایق و پیشبینی آینده توانمند میسازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تمرینات، نیازمند مداومت و عبادت است. از منظر عرفان عملی، این دیدگاه با روشهای سلوک در عرفان اسلامی همخوانی دارد و بر اهمیت تمرین معنوی برای رسیدن به کمال تأکید دارد.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین رفتار انسان در لحظه مرگ، بر اهمیت سلوک معنوی و استشمام حقایق تأکید کرد. تمرینات استجماع و استشمام، انسان را به مراتب بالاتر وجودی میرساند و از اضطرابهای وجودی، مانند ترس از مرگ، میکاهد.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، به تبیین اقتدار، علم و کارآمدی در نظام خلقت و جوامع انسانی پرداخت. اقتدار، بهعنوان کمالی وجودی، در داستان سامری و آیات سوره طه، بهعنوان نیرویی ارزشمند معرفی شد که باید با نیت خالص و در خدمت هدایت به کار گرفته شود. نقد کاستی نظامهای اجتماعی وارداتی و تأکید بر بازسازی نظامهای هماهنگ با ارزشهای اسلامی، راهکاری برای احیای اقتدار و سربلندی ارائه داد. عبادات، با تنظیم مشاعر و ارتقای وجودی، انسان را برای درک حقایق و پیشبینی آینده توانمند میسازند. داستان آدم علیهالسلام و نقد کلیشههای فرهنگی، بر اهمیت آگاهی و برابری تأکید کرد. این تحلیل، با تلفیق فلسفه اسلامی، عرفان عملی و نقدهای اجتماعی، افقی روشن برای اصلاح نظامهای دینی و اجتماعی ترسیم میکند.
| با نظارت صادق خادمی |