متن درس
انسانشناسی قرآنی: تبیین علم و قدرت در پرتو آیات سوره مومنون
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۵۹)
مقدمه
انسان، این موجود شگفتانگیز آفرینش، در جستوجوی کمال و اقتدار خویش، همواره در پی فهم ژرفای وجود خود و رابطهاش با هستی بوده است. در این میان، قرآن کریم بهسان چراغی فروزان، راهنمای او در این مسیر پرپیچوخم است. درسگفتار حاضر، با تمرکز بر آیات سوره مومنون، بهویژه آیه ۷۸، دو گوهر گرانبهای علم و قدرت را بهعنوان محورهای اقتدار انسانی معرفی میکند. این دو صفت، که در عالیترین مرتبه در انبیا و اولیای الهی تجلی یافتهاند، نه از رهگذر اتفاقات تصادفی، بلکه از طریق نظامی منظم و الهی در دسترس انسان قرار میگیرند. این نظام، که با عنایت و هدایت پروردگار به کمال میرسد، در سمع، بصر و افئده انسان ریشه دارد؛ سه مجرای بنیادین که هرگونه نارسایی در آنها، انسان را در دام جهل و ناتوانی گرفتار میسازد. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تأملات فلسفی، به تبیین این مفاهیم میپردازد و با زبانی متین و علمی، راههای فعالسازی این مجاری را برای نیل به کمال انسانی بررسی میکند.
درنگ: علم و قدرت، دو رکن بنیادین اقتدار انسانیاند که در عالیترین مرتبه در انبیا و اولیا تجلی مییابند و از طریق نظامی منظم و الهی، با فعالسازی سمع، بصر و افئده، در دسترس انسان قرار میگیرند.
بخش نخست: علم و قدرت، محورهای کمال انسانی
اهمیت علم و قدرت در اقتدار انسانی
انسان، در ذات خویش، موجودی است که اقتدارش در گرو دو صفت بنیادین علم و قدرت است. این دو صفت، که در قرآن کریم بهعنوان محورهای کمال انسانی معرفی شدهاند، در عالیترین مرتبه در انبیا و اولیای الهی به ظهور رسیدهاند. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار خویش تأکید دارند که این دو صفت، نهتنها در حوزه انسانی، بلکه در تمامی صفات الهی و خلقی، نقش محوری دارند. صفات الهی چون حی و قیوم، که به ترتیب به علم و قدرت بازمیگردند، نشاندهنده این حقیقتاند که تمامی کمالات و نقصانهای وجودی، در این دو صفت ریشه دارند.
جهان، چون کتابی گشوده پیش روی انسان است که خواندن آن نیازمند چشمی بینا و دلی آگاه است. علم، کلید فهم این کتاب و قدرت، ابزار تحقق اراده در آن است. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به این نکته که تمامی مشکلات بشری در دو بعد جهل و ناتوانی خلاصه میشوند، انسان را به تأمل در این دو صفت دعوت میکنند. جهل، تاریکی ذهن است که انسان را از فهم حقیقت بازمیدارد، و ناتوانی، سستی جسم و روح است که او را از تحقق خواستههایش محروم میسازد.
درنگ: تمامی مشکلات بشری در دو بعد جهل و ناتوانی ریشه دارند، و رفع این نقصانها نیازمند فعالسازی سمع، بصر و افئده است.
نظاممندی الهی در دستیابی به کمال
دستیابی به علم و قدرت، برخلاف تصور برخی، نتیجه اتفاقات تصادفی یا رخدادهای بیضابطه نیست، بلکه از نظامی منظم و الهی سرچشمه میگیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که وحی و رويت انبیا، نه از طریق دخالتهای غیرطبیعی، بلکه در چارچوبی نظاممند و با عنایت الهی به وقوع میپیوندد. این نظام، چون رودی جاری است که تنها با هدایت الهی به سرچشمههای حکمت و اقتدار میرسد. بدون عنایت پروردگار، انسان در این مسیر به مقصد نخواهد رسید، زیرا جهل و ناتوانی، چون سدهایی عظیم، راه او را مسدود میکنند.
این نظاممندی، در آیات قرآن کریم به زیبایی تجلی یافته است. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به ساختار فنی و تکنیکی قرآن کریم، آن را به ماشینی تشبیه میکنند که با دقتی حیرتانگیز طراحی شده و هر جزء آن، در جای خویش، به سوی هدفی متعالی حرکت میکند. این ساختار، نهتنها ذهن را به شگفتی وا میدارد، بلکه دل را به سوی حقیقت سوق میدهد.
ساختار فصلبندیشده قرآن کریم
قرآن کریم، چون گنجینهای بیانتها، مفاهیم را در قالب فصول منظم، اما بدون نشانهگذاری صریح، ارائه میدهد. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به این ویژگی، قرآن کریم را به کتابی تشبیه میکنند که هر فصل آن، چون حلقهای از زنجیر حکمت، به فصل دیگر متصل است. این فصلبندی، نه با نشانههای ظاهری، بلکه با نظمی باطنی و تکنیکی، مفاهیم علم و قدرت را به انسان عرضه میکند. این ساختار، چون نقشهای دقیق، انسان را در مسیر فهم حقیقت هدایت میکند و او را به تأمل در نظام آفرینش دعوت مینماید.
درنگ: قرآن کریم با ساختاری فنی و فصلبندیشده، علم و قدرت را بهعنوان محورهای کمال انسانی تبیین میکند و انسان را به تأمل در این نظام دعوت مینماید.
جمعبندی بخش نخست
علم و قدرت، دو بال پرواز انسان به سوی کمالاند که در پرتو نظام الهی و عنایت پروردگار به اوج میرسند. قرآن کریم، با ساختاری منظم و تکنیکی، این دو صفت را بهعنوان محورهای اقتدار انسانی معرفی میکند و انسان را به اصلاح مجاری ادراکیاش، یعنی سمع، بصر و افئده، دعوت مینماید. این بخش، با تبیین اهمیت این دو صفت و نقش نظاممندی الهی در دستیابی به آنها، بستری برای فهم عمیقتر آیات سوره مومنون فراهم میآورد.
بخش دوم: سمع، بصر و افئده، مجاری علم و قدرت
تبیین آیه ۷۸ سوره مومنون
قرآن کریم در آیه ۷۸ سوره مومنون، سه مجرای اصلی ادراک انسانی را معرفی میکند: سمع، بصر و افئده. این آیه، چون آیینهای شفاف، حقیقت وجود انسان را به نمایش میگذارد:
وَهُوَ ٱلَّذِىٓ أَنشَأَ لَكُمُ ٱلسَّمْعَ وَٱلْأَبْصَٰرَ وَٱلْأَفْـِٔدَةَ ۚ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ
«و اوست که برای شما گوش و چشمها و دلها آفرید. چه اندک شکر میکنید.»
استاد فرزانه قدسسره این آیه را بهسان کلیدی برای فهم انسانشناسی قرآنی معرفی میکنند. سمع، بصر و افئده، چون دروازههایی به سوی علم و قدرت، انسان را به ادراک حقیقت و تحقق اراده توانمند میسازند. اما ناسپاسی انسان و نارسایی این مجاری، او را از بهرهمندی کامل از این نعمتها محروم میکند.
درنگ: سمع، بصر و افئده، مجاری اصلی علم و قدرت انسانیاند که نارسایی در آنها، انسان را در دام جهل و ناتوانی گرفتار میسازد.
تفاوت مفرد و جمع در سمع، بصر و افئده
یکی از نکات برجسته در این آیه، استفاده از سمع بهصورت مفرد و ابصار و افئده بهصورت جمع است. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را نشانهای از تفاوت در ظرفیتهای این مجاری میدانند. سمع، به دلیل ماهیت انفعالی و سرعت کم، کمترین نقش را در رشد انسانی ایفا میکند. گوش، چون دریچهای محدود، تنها برای آموزشهای اولیه و معلومات ظاهری مناسب است. در مقابل، بصر و افئده، چون چشمههایی جوشان، ظرفیتهای گستردهتری برای ادراک حقیقت دارند.
این تمایز، چون نقشهای دقیق، جایگاه هر حس را در نظام ادراکی انسان مشخص میکند. سمع، چون گام نخست در مسیر یادگیری، انسان را به سوی فهم اولیه هدایت میکند، اما بصر و افئده، چون بالهایی نیرومند، او را به سوی افقهای بلند حکمت و اقتدار میبرند.
تفاوت عين و بصر، اذن و سمع
استاد فرزانه قدسسره با دقتی فلسفی، بین عين (چشم ظاهری) و بصر (بینایی درونی)، و همچنین بین اذن (گوش ظاهری) و سمع (شنوایی درونی) تمایز قائل میشوند. عين ممکن است وجود داشته باشد، اما بدون بصر، انسان از فهم حقیقت محروم است. به همین ترتیب، اذن ممکن است سالم باشد، اما بدون سمع، انسان از ادراک عمیق بازمیماند. این تمایز، چون تفکیکی بین جسم و روح، نشاندهنده عمق ادراک انسانی است که فراتر از ابزارهای ظاهری عمل میکند.
انسان، چون مسافری در مسیر حقیقت، نیازمند چشمی است که نهتنها ببیند، بلکه بصیرت یابد، و گوشی است که نهتنها بشنود، بلکه فهم کند. نارسایی در این مجاری، چون سدی در برابر رود حقیقت، انسان را از رسیدن به سرچشمه حکمت بازمیدارد.
درنگ: تمایز بین عين و بصر، و اذن و سمع، نشاندهنده تفاوت بین ابزار ظاهری و ظرفیت باطنی ادراک است که بدون فعالسازی باطنی، انسان از حقیقت محروم میماند.
نارساییهای سمع، بصر و افئده
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نارسایی در سمع، بصر و افئده، ریشه اصلی محدودیتهای علمی و قدرتی انسان است. این نارساییها، چون بیماریهایی در جسم وجود، انسان را از رشد و کمال بازمیدارند. انسان ممکن است گوش داشته باشد، اما سمع نداشته باشد؛ چشم داشته باشد، اما بصر نداشته باشد؛ و دلی داشته باشد، اما از افئده بیبهره باشد. این نارساییها، چون عقیمی در رحم، انسان را از باروری علمی و قدرتی محروم میسازند.
این تشبیه، چون آیینهای، حقیقت وجود انسان را به نمایش میگذارد. همانگونه که رحم نازا از تولید فرزند بازمیماند، سمع، بصر و افئده نارسا نیز انسان را از تولید علم و قدرت محروم میکنند. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به آیهای از سوره بقره، این حقیقت را تبیین میکنند:
خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰٓ أَبْصَٰرِهِمْ غِشَٰوَةٌ
«خداوند بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر چشمهایشان پردهای است.»
این مهر و غشاوه، چون پردهای سنگین، انسان را از ادراک حقیقت محروم میسازد و او را در تاریکی جهل و ناتوانی فرو میبرد.
جمعبندی بخش دوم
سمع، بصر و افئده، چون سه دروازه به سوی علم و قدرت، انسان را به سوی کمال هدایت میکنند. نارسایی در این مجاری، ریشه جهل و ناتوانی است و اصلاح آنها، کلید دستیابی به اقتدار انسانی. قرآن کریم، با تبیین این مجاری و دعوت به شکر نعمتهای الهی، انسان را به فعالسازی این ظرفیتها فرا میخواند.
بخش سوم: شارژ الهی و فعالسازی ظرفیتهای انسانی
نقش فیض الهی در فعالسازی حواس
استاد فرزانه قدسسره با تشبیهی بدیع، فعالسازی سمع، بصر و افئده را به شارژ الهی تشبیه میکنند. انبیا و اولیا، چون دستگاههایی که بهطور کامل شارژ شدهاند، از ظرفیتهای ادراکی فوقالعادهای برخوردارند. این شارژ الهی، که از فیض پروردگار سرچشمه میگیرد، انسان را از محدودیتهای ظاهری فراتر برده و به درک حقیقت و تحقق قدرت توانمند میسازد.
این تشبیهی است چون نور خورشید که تاریکی را میزداید و جهان را روشن میکند. خداوند، با فیض خویش، سمع، بصر و افئده انسان را شارژ میکند تا او بتواند حقیقت را بشنود، ببیند و بفهمد. انبیا و اولیا، به دلیل دریافت این فیض بهصورت کامل، از ادراکاتی برخوردارند که فراتر از ظرفیتهای عادی انسانی است.
درنگ: شارژ الهی، که از فیض پروردگار سرچشمه میگیرد، سمع، بصر و افئده را فعال میسازد و انسان را به درک حقیقت و تحقق قدرت توانمند میکند.
عدالت الهی و برابری ظرفیتها
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خداوند، در خلقت خویش، هیچ تفاوتی بین بندگان قائل نشده و به همه ظرفیتهای برابر عطا کرده است: «هیچ فرقی بین بندگان خدا نیست، خدا به همه همهچیز داده است.» تفاوت در کمال، نه به خلقت، بلکه به میزان شارژ الهی و آمادگی انسان برای دریافت این فیض بستگی دارد. انسان، چون دستگاهی است که اگر شارژ نشود، از کار میافتد، و انبیا و اولیا، چون دستگاههایی شارژ شده، به اوج کمال رسیدهاند.
این دیدگاه، چون شعاعی از نور عدالت الهی، نشان میدهد که خداوند، همه را با ظرفیتهای یکسان آفریده، اما تفاوت در کمال، نتیجه انتخابها و آمادگیهای انسان است. این عدالت، چون آیینهای، حقیقت خلقت را به نمایش میگذارد و انسان را به تلاش برای دریافت فیض الهی دعوت میکند.
اسما و درجات شارژ الهی
استاد فرزانه قدسسره با اشاره به روایات، اسمای الهی را بهعنوان درجات مختلف شارژ الهی معرفی میکنند. هر پیامبر یا ولی، به میزان اسمایی که دریافت کرده، از ظرفیتهای ادراکی برخوردار است. این اسما، چون کلیدهایی به سوی حکمت و اقتدار، انسان را به درک حقیقت و تحقق اراده توانمند میسازند. این تشبیه، چون نقشهای از گنجینههای الهی، نشاندهنده عمق و گستردگی فیض پروردگار است.
نعمت غفلت و محدودیت علم
استاد فرزانه قدسسره با استناد به کلام امام صادق علیهالسلام در توحید مفضل، غفلت و محدودیت علم بشر را نعمتی الهی میدانند که از تحمل بیش از حد بار حقیقت جلوگیری میکند: «غفلت و اینکه علم بشر کم است، بزرگترین نعمت است که خدا به انسان داده است.» این محدودیت، چون سپری است که انسان را از مواجهه با حقیقتی که توان تحملش را ندارد، حفظ میکند.
این دیدگاه، چون چشمهای از حکمت، نشان میدهد که خداوند، با لطف خویش، علم را به اندازه ظرفیت انسان عطا کرده است. این نعمت، انسان را از سردرگمی و اضطراب ناشی از فهم بیش از حد حقیقت محافظت میکند.
درنگ: محدودیت علم و غفلت، نعمتی الهی است که انسان را از تحمل بیش از حد حقیقت حفظ میکند و او را به دریافت تدریجی حکمت هدایت میکند.
جمعبندی بخش سوم
شارژ الهی، چون نوری که تاریکی را میزداید، سمع، بصر و افئده انسان را فعال میسازد و او را به سوی کمال هدایت میکند. عدالت الهی، ظرفیتهای برابر به همه عطا کرده، اما تفاوت در کمال، نتیجه آمادگی انسان برای دریافت این فیض است. اسمای الهی و نعمت غفلت، چون کلیدها و سپرهایی، انسان را در این مسیر یاری میدهند.
بخش چهارم: نقد نظامهای تربیتی و راهکارهای اصلاح
کاستی آموزش بدون اصلاح حواس
استاد فرزانه قدسسره با نقدی عمیق به نظامهای تربیتی، تأکید دارند که آموزش بدون اصلاح سمع، بصر و افئده بیثمر است: «تا اینها درست نشود، دو هزار استاد و معلم و ملائکه هم دردش را دوا نمیکنند.» این نقد، چون زنگ خطری، نشاندهنده ضرورت توجه به ظرفیتهای ادراکی انسان است. آموزش، چون آبی است که اگر در زمین نازا ریخته شود، ثمری نخواهد داد.
انسان، چون زمینی است که باید حاصلخیز شود تا بذر علم در آن بارور گردد. بدون اصلاح مجاری ادراکی، تلاشهای علمی و تربیتی، چون کاشتن بذر در سنگلاخ، بیحاصل خواهد بود.
تشخیص نارساییهای ادراکی
استاد فرزانه قدسسره با اشاره به تشخیص نارساییهای جسمانی در کودکان، از غفلت نسبت به نارساییهای ادراکی انتقاد میکنند. امروزه، نارساییهای جسمانی چون زردی و قند بهسرعت تشخیص داده میشوند، اما نارساییهای سمع، بصر و افئده، که ریشه مشکلات یادگیریاند، مورد غفلت قرار میگیرند. این نارساییها، چون غباری بر آیینه ذهن، انسان را از فهم حقیقت محروم میسازند.
این نقد، چون دعوتی به تأمل، نظامهای تربیتی را به بازنگری در روشهای خویش فرا میخواند. اصلاح سمع، بصر و افئده، چون کلیدی است که قفل مشکلات یادگیری را میگشاید.
درنگ: نارساییهای سمع، بصر و افئده، ریشه مشکلات یادگیریاند و اصلاح آنها، کلید دستیابی به علم و قدرت است.
نقد رویکردهای روانشناختی مدرن
استاد فرزانه قدسسره با نقدی فلسفی، رویکردهای روانشناختی مدرن را به چالش میکشند که بدون فهم دقیق مشکلات، به تجویز داروهای تخدیری میپردازند: «بسیاری از داروهای روانشناختی، همهاش مواد مخدره.» این داروها، چون مسکنهایی موقت، به جای درمان ریشهای، انسان را در دام اعتیاد گرفتار میکنند. این نقد، چون شعاعی از نور حقیقت، ضرورت فهم عمیق مشکلات ادراکی را آشکار میسازد.
انسان، چون بیماری است که نیازمند طبیبی حکیم است، نه صرفاً مسکنهایی که درد را پنهان میکنند. اصلاح سمع، بصر و افئده، چون دارویی شفابخش، انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
نظامهای تربیتی و روانشناختی، بدون توجه به اصلاح سمع، بصر و افئده، در نیل به اهداف خویش ناکام میمانند. این بخش، با نقدی عمیق به این نظامها، بر ضرورت فعالسازی مجاری ادراکی تأکید میکند و انسان را به اصلاح این ظرفیتها دعوت مینماید.
بخش پنجم: دعا و ارتباط با ذات الهی
دعا، کلید دریافت فیض الهی
استاد فرزانه قدسسره دعاهایی چون «خداوندا، خودت را به من بشناسان» و «خداوندا، از نزد خودت مرا هدایت کن» را بهسان کلیدهایی معرفی میکنند که درهای فیض الهی را میگشایند. این دعاها، چون پلی به سوی ذات الهی، انسان را به درک حقیقت و دریافت هدایت رهنمون میشوند. این دعاها، که از عمق وجود انسان برمیخیزند، نشاندهنده عطش او برای قرب به پروردگار است.
انسان، چون مسافری در بیابان معرفت، با دعا به چشمههای حکمت الهی دست مییابد. این دعاها، چون نوری در تاریکی، راه او را روشن میکنند و او را به سوی مقصد هدایت مینمایند.
درنگ: دعاهایی چون «خداوندا، خودت را به من بشناسان» و «خداوندا، از نزد خودت مرا هدایت کن»، کلیدهای دریافت فیض الهی و درک ذات پروردگارند.
مقایسه اعمال عبادی
استاد فرزانه قدسسره با مقایسه اعمال عبادی، نماز را به دلیل سهولت و تکرار، رحمتی الهی میدانند که فشار کمتری بر انسان وارد میکند: «هفده رکعت نماز در بیستوچهار ساعت، انصافاً خیلی مرحمتی است.» در مقابل، روزه، به دلیل شدت و مدت طولانیتر، چون میخی است که فشار بیشتری به انسان وارد میکند. این مقایسه، چون ترازویی دقیق، رحمت الهی را در اعمال عبادی به نمایش میگذارد.
نماز، چون نسیمی خنک، روح انسان را تازه میکند، در حالی که روزه، چون آزمونی دشوار، استقامت او را میآزماید. این تفاوت، نشاندهنده لطف الهی در طراحی اعمالی است که متناسب با ظرفیتهای انسانیاند.
جمعبندی بخش پنجم
دعا و اعمال عبادی، چون کلیدهایی به سوی فیض الهی، انسان را به درک حقیقت و دریافت هدایت رهنمون میشوند. این بخش، با تبیین نقش دعا و مقایسه اعمال عبادی، انسان را به بهرهمندی از این ابزارها برای فعالسازی سمع، بصر و افئده دعوت میکند.
نتیجهگیری
انسانشناسی قرآنی، با تکیه بر آیات سوره مومنون، علم و قدرت را بهعنوان دو رکن بنیادین اقتدار انسانی معرفی میکند. سمع، بصر و افئده، چون دروازههایی به سوی این دو گوهر، انسان را به سوی کمال هدایت میکنند. نارسایی در این مجاری، ریشه جهل و ناتوانی است و اصلاح آنها، نیازمند شارژ الهی و دریافت فیض پروردگار است. انبیا و اولیا، به دلیل دریافت این فیض بهصورت کامل، از ظرفیتهای ادراکی فوقالعادهای برخوردارند. دعا و اعمال عبادی، چون ابزارهایی برای دریافت این فیض، انسان را به سوی درک ذات الهی و تحقق اقتدار رهنمون میشوند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم، انسان را به تأمل در ظرفیتهای وجودی خویش و تلاش برای فعالسازی آنها دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی