متن درس
فلسفه الهی: تأملاتی در قدرت و ایمان بر اساس سوره مومنون
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۶۰)
مقدمه
این نوشتار، کاوشی عمیق در پیوند میان ایمان به قدرت الهی و اقتدار انسانی است که با محوریت آیات سوره مومنون در قرآن کریم و در چارچوب فلسفه اسلامی تدوین شده است. این اثر، با نگاهی به تعالیم استاد فرزانه قدسسره، به بررسی نقش ایمان به حقتعالی بهعنوان سرچشمه علم، قدرت و کمال انسانی میپردازد. عبادات، ریاضات و ادعیه بهمثابه ابزارهایی معرفی میشوند که انسان را به فرکانس الهی متصل کرده، ظرفیتهای ادراکی و معنوی او را شکوفا میسازند. در مقابل، دوری از حق و فقدان ایمان به ضعف، انحراف و نقصان منجر میشود. این نوشتار، با بهرهگیری از آیات سوره مومنون، بهویژه آیاتی که بر قدرت و خلقت الهی تأکید دارند، نشان میدهد که چگونه ارتباط با اسما و صفات الهی انسان را به سوی کمالات معنوی و مادی رهنمون میسازد. متن حاضر، با ساختاری علمی و نظاممند، بهگونهای نگاشته شده که هم برای پژوهشگران حوزه فلسفه اسلامی و هم برای جویندگان حقیقت، راهگشا و الهامبخش باشد.
بخش نخست: ایمان به قدرت الهی و اقتدار انسانی
مفهوم ایمان به قدرت الهی
ایمان به قدرت بیکران حقتعالی، بنیادیترین اصل در فلسفه اسلامی برای کسب اقتدار انسانی است. این ایمان، نهتنها اعتقاد به عظمت پروردگار است، بلکه اتصال به منبعی بینهایت از علم و قدرت را ممکن میسازد. همانگونه که خورشید با پرتوهای خود زمین را روشن میکند، ایمان به خدا قلب و جان انسان را به نور معرفت و توانمندی میآراید. این دیدگاه، ریشه در انسانشناسی قرآنی دارد که انسان را موجودی میداند که با اتصال به حق، به کمالات وجودی خود دست مییابد.
پیامدهای دوری از حق
دوری از حقتعالی، بهمثابه جدایی از سرچشمه حیات، انسان را به سوی ضعف، انحراف و نقصان سوق میدهد. این جدایی، همانند گسستن شاخهای از درخت است که بهتدریج خشکیده و از حیات بازمیماند. انسانشناسی قرآنی تأکید دارد که فقدان ایمان، انسان را از مراتب والای وجودی به سوی پستترین درجات فرو میکاهد. این اصل، در آیات متعدد قرآن کریم، از جمله سوره مومنون، بهوضوح تبیین شده است.
اقتدار انبیا و اولیا
انبیا و اولیای الهی، به دلیل ارتباط عمیق و مستقیم با حقتعالی، به اقتداری بینظیر در علم و قدرت دست یافتهاند. این اقتدار، نتیجه فیض الهی است که از طریق اتصال به اسما و صفات پروردگار به آنها عطا شده است. همانگونه که رودخانهای از چشمهای زلال سیراب میشود، انبیا از سرچشمه علم و قدرت الهی نیرو میگیرند. این دیدگاه، با کلام اسلامی همخوانی دارد که مقامات والای انبیا را به فیض الهی نسبت میدهد.
نقش عبادات در توانمندسازی معنوی
عبادات، ریاضات و ادعیه، ابزارهایی هستند که انسان را به فرکانس الهی متصل کرده و انرژی معنوی او را تقویت میکنند. همانگونه که غذا جسم را تغذیه میکند، عبادات روح انسان را سیراب میسازند. این ابزارها، قلب و جان را روشن کرده و ظرفیتهای ادراکی انسان را فعال میکنند. عرفان عملی اسلامی، عبادات را بهمثابه پلی برای اتصال به حق و تقویت روح میداند.
اتصال به فرکانس الهی
اتصال به فرکانس الهی، از طریق عبادات و ذکر، ظرفیتهای ادراکی انسان مانند سمع، بصر و افئده را فعال میسازد. این اتصال، بهمثابه تنظیم امواج رادیویی بر فرکانس صحیح است که پیامهای الهی را بهوضوح دریافت میکند. این فرآیند، قلب را روشن و توان انسان را فزونی میبخشد، بهگونهای که او به مراتب والای معنوی دست مییابد.
شکر منعم و نقش آن
شکر منعم، فراتر از ادب ظاهری، وسیلهای برای تقویت ارتباط با حقتعالی و کسب انرژی معنوی است. این شکر، همانند کلیدی است که درهای رحمت الهی را میگشاید. کلام اسلامی، شکر را وظیفهای برای قرب به خدا و نجات از بیتربیتی معنوی میداند. وجوب شکر، نهتنها به دلیل ادب، بلکه به دلیل نقش آن در اتصال به منبع قدرت الهی است.
عبادات بهمثابه غذای روح
عبادات، مانند غذایی برای جسم، انرژی معنوی تولید کرده و انسان را در مسیر کمال تقویت میکنند. همانگونه که غذای مناسب جسم را نیرومند میسازد، عبادات نیز روح را به سوی تعالی هدایت میکنند. این تشبیه، ریشه در عرفان اسلامی دارد که عبادات را تغذیهای برای قلب و روح انسان میداند.
تأثیر نوع غذا بر هوش و قدرت
نوع غذای جسمانی و معنوی، تأثیر مستقیمی بر هوش، درایت و قدرت انسان دارد. همانگونه که غذای نامناسب جسم را بیمار میکند، دوری از عبادات و معنویات، روح را از رشد بازمیدارد. فلسفه اسلامی تأکید دارد که عوامل مادی و معنوی، هر دو در رشد و کمال انسان نقش دارند.
نقش ارتباط با حق در نبوت و امامت
خداوند با اتصال انسان به فرکانس الهی، او را به مقامات والای نبوت و امامت میرساند. این اتصال، همانند وصل شدن به جریان نیرومند الکتریسیته است که انسان را از توان و نور الهی بهرهمند میسازد. کلام شیعی، این فرآیند را نتیجه فیض الهی در انتخاب انبیا و ائمه میداند.
یکسانی ساختار خلقت انسان
تمامی انسانها، از نظر ساختار خلقت، یکسان هستند و تفاوت در فعالسازی مجاری ادراکی و ارتباط با حق است. این اصل، همانند یکسانی بذرهای گیاهان است که تفاوت در رشد آنها به شرایط محیطی و آبیاری بستگی دارد. فلسفه عدالت الهی تأکید دارد که تفاوت در کمال، نتیجه انتخاب و تلاش انسان است.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٍ مِّن طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَٰهُ نُطْفَةً فِى قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا ٱلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا ٱلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا ٱلْمُضْغَةَ عِظَٰمًا فَكَسَوْنَا ٱلْعِظَٰمَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَٰهُ خَلْقًا ءَاخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ ٱلْخَٰلِقِينَ
و بهراستی انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم، سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم، آنگاه نطفه را علقه و علقه را مضغه و مضغه را استخوانهایی کردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم، سپس او را آفرینشی دیگر بخشیدیم. پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
هدف خلقت الهی
هدف خلقت الهی، جود و بخشش است، نه کسب سود یا خودنمایی. خداوند، همانند اقیانوسی بیکران، خلقت را از سر فیض و جود خود پدید آورده است. عرفان اسلامی تأکید دارد که خلقت، تجلی جود الهی است و نه برای خودنمایی یا سودجویی.
ارتباط با همه موجودات
انسان با مجاری سالم ادراکی، میتواند با همه موجودات عالم، از مادی تا معنوی، ارتباط برقرار کند. این ارتباط، همانند شبکهای گسترده است که انسان را به همه مراتب هستی متصل میسازد. عرفان اسلامی، این امکان را نتیجه سلامت مجاری ادراکی و اتصال به حق میداند.
برتری انبیا بر ساحران
انبیا، به دلیل اتصال به حق، بر ساحران که به نیروهای متوسط متکی هستند، برتری دارند. این برتری، همانند تفاوت نور خورشید با نور شمع است که یکی از منبع بینهایت و دیگری از منبعی محدود سرچشمه میگیرد. کلام اسلامی، این برتری را نتیجه اتصال انبیا به قدرت الهی میداند.
بخش دوم: آیات قدرت در سوره مومنون
نظاممندی قدرت الهی
سوره مومنون، آیاتی را در بر دارد که نظاممندی قدرت الهی و تأثیر آن بر انسان را تبیین میکنند. این آیات، همانند نقشهای دقیق، مسیر اتصال انسان به حق را ترسیم میکنند. روششناسی تفسیر قرآن کریم تأکید دارد که این آیات، ساختاری منظم برای هدایت انسان دارند.
آیه 79 و قدرت الهی
وَهُوَ ٱلَّذِى ذَرَأَكُمْ فِى ٱلْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
و اوست که شما را در زمین پراکنده کرد و بهسوی او گردآورده میشوید.
این آیه، قدرت الهی در آفرینش و پراکندگی انسانها و بازگشت آنها به خدا را نشان میدهد. این فرآیند، همانند چرخهای است که از مبدأ الهی آغاز شده و به سوی او بازمیگردد. فلسفه خلقت در اسلام، انسان را وابسته به قدرت الهی در خلقت و معاد میداند.
انکار قدرت الهی
بَلْ قَالُوا۟ مِثْلَ مَا قَالَ ٱلْأَوَّلُونَ قَالُوٓا۟ أَءِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَءَابَآؤُنَا هَٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلْأَوَّلِينَ
بلکه گفتند مانند آنچه پیشینیان گفتند. گفتند: آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا دوباره برانگیخته خواهیم شد؟ بهراستی که ما و پدرانمان پیش از این وعده داده شدهایم، این جز افسانههای پیشینیان نیست.
انکار قدرت الهی و معاد، نتیجه بیاعتمادی به خدا است که انسان را از حقیقت دور میکند. این انکار، همانند پوشاندن آینهای است که دیگر نمیتواند نور را بازتاب دهد. کلام اسلامی، کفر را نتیجه انکار آگاهانه حقیقت میداند.
سوال از مالکیت عالم
قُل لِّمَنِ ٱلْأَرْضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
بگو: زمین و آنچه در آن است از آن کیست، اگر میدانید؟
این آیه، با پرسش از مالکیت زمین، انسان را به تأمل در قدرت الهی دعوت میکند. این پرسش، همانند تلنگری است که انسان را از خواب غفلت بیدار میسازد. روششناسی قرآنی، از طریق پرسش، انسان را به سوی تفکر و ایمان هدایت میکند.
پذیرش ظاهری و انکار باطنی
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
خواهند گفت: از آن خداست. بگو: پس چرا متذکر نمیشوید؟
پذیرش ظاهری مالکیت الهی، بدون تذکر و عمل، نشانه کفر باطنی است. این پذیرش، همانند سایهای است که بدون نور اصلی، هیچ حقیقتی ندارد. فلسفه اسلامی، تفاوت میان ایمان ظاهری و باطنی را مورد تأکید قرار میدهد.
تکرار پرسش از ربوبیت
قُلْ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبْعِ وَرَبُّ ٱلْعَرْشِ ٱلْعَظِيمِ
بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟
تکرار پرسش از ربوبیت، انسان را به تأمل عمیقتر در قدرت الهی دعوت میکند. این تکرار، همانند ناقوسی است که پیوسته انسان را به سوی حقیقت فرا میخواند. کلام اسلامی، این روش را برای تقویت ایمان مؤثر میداند.
ملکوت الهی و پناه به خدا
قُلْ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَىْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
بگو: ملکوت همهچیز در دست کیست و او پناه میدهد و بر او پناه داده نمیشود، اگر میدانید؟
این آیه، بر مالکیت مطلق الهی و نقش خدا بهعنوان پناهگاه تأکید دارد. خدا، همانند دژی استوار است که انسان در برابر طوفانهای زندگی به آن پناه میبرد. کلام اسلامی، خدا را مالک و پناهگاه مطلق معرفی میکند.
دروغ کافران در پذیرش خدا
بَلْ أَتَيْنَٰهُم بِٱلْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَٰذِبُونَ
بلکه ما حق را برایشان آوردیم و آنها دروغگویانند.
کافران، با وجود دریافت حقیقت، آن را انکار میکنند. این انکار، همانند نادیده گرفتن خورشید در میانه روز است. کلام اسلامی، کفر را نتیجه انکار آگاهانه حقیقت میداند.
رد شرک و فرزند برای خدا
مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنْ إِلَٰهٍ ۚ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهٍۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ سُبْحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
خداوند فرزندی نگرفته و هیچ معبودی با او نیست. وگرنه هر معبودی آنچه را آفریده بود میبرد و برخی بر برخی برتری میجستند. منزه است خدا از آنچه وصف میکنند.
این آیه، شرک و نسبت دادن فرزند به خدا را رد کرده و توحید را تأکید میکند. خدا، همانند یکتایی بیهمتاست که هیچ شریکی در خلقت و ربوبیت ندارد. فلسفه توحید، خدا را از هرگونه شریک و فرزند منزه میداند.
علم غیب و شهادت
عَٰلِمُ ٱلْغَيْبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
دانای نهان و آشکار است، پس برتر است از آنچه شریک او میسازند.
خداوند، عالم به غیب و شهادت است و از شرک و اوصاف کاذب منزه است. علم الهی، همانند اقیانوسی بیکران است که همه هستی را در بر میگیرد. کلام اسلامی، علم مطلق الهی را مبنای رد شرک میداند.
درخواست انبیا برای رویت حقیقت
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّى مَا يُوعَدُونَ
بگو: پروردگارا، اگر آنچه به آنها وعده داده شده به من نشان دهی.
انبیا، از خداوند درخواست رویت حقیقت وعدههای الهی دارند تا قلبشان آرام گیرد. این درخواست، همانند طلب نور از خورشید است که قلب را به اطمینان میرساند. عرفان اسلامی، این درخواست را نشانه اطمینان قلبی انبیا میداند.
درخواست جدایی از ظالمان
رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِى فِى ٱلْقَوْمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
پروردگارا، مرا در میان قوم ستمکار قرار مده.
انبیا از خداوند میخواهند که آنها را از ظالمان و کافران جدا سازد. این درخواست، همانند طلب پناه از طوفان در سایه دژ الهی است. کلام اسلامی، تمایز اولیا از ظالمان را مورد تأکید قرار میدهد.
قدرت الهی در نشان دادن حقیقت
وَإِنَّا عَلَىٰٓ أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَٰدِرُونَ
و ما بر این که آنچه را به آنها وعده دادهایم به تو نشان دهیم، تواناییم.
خداوند قادر است حقیقت وعدههای خود را به انبیا نشان دهد. این قدرت، همانند نوری است که تاریکیهای تردید را میزداید. فلسفه قدرت الهی، تحقق وعدههای الهی را تضمین میکند.
دفاع با احسان
ٱدْفَعْ بِٱلَّتِى هِىَ أَحْسَنُ ٱلسَّيِّئَةَ ۚ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ
بدی را با آنچه نیکوتر است دفع کن. ما به آنچه وصف میکنند داناتر هستیم.
خداوند به پیامبر دستور میدهد که با نیکوکاری به بدی پاسخ دهد و قضاوت را به خدا واگذار کند. این دستور، همانند آبی است که آتش خشم را خاموش میکند. اخلاق اسلامی، پاسخ نیکو به بدی را نشانه عظمت روحی میداند.
پناه بردن به خدا
قُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَٰتِ ٱلشَّيَٰطِينِ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونَ
بگو: پروردگارا، از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم و پروردگارا، به تو پناه میبرم که مبادا نزد من حاضر شوند.
پناه بردن به خدا، راه حفظ ارتباط با حق در برابر وسوسههای شیطان است. این پناه، همانند سپری است که قلب را از تیرهای انحراف حفظ میکند. عرفان عملی اسلامی، پناه بردن به خدا را برای حفظ قلب از انحراف ضروری میداند.
بخش سوم: مهندسی دینی و نظامسازی اجتماعی
نیاز به نظام دینی مردمگرا
طراحی نظام دینی باید بهگونهای باشد که مردمگرا، جوانگرا و نفعگرا باشد تا جامعه را به سوی دین جذب کند. این نظام، همانند باغی است که با آبیاری مناسب، همه را به سوی خود فرا میخواند. فلسفه اجتماعی اسلام، دین را وسیلهای برای تأمین منافع مادی و معنوی جامعه میداند.
چالشهای نظامهای دینی کنونی
نظامهای دینی کنونی در بسیاری از جوامع اسلامی، فاقد جذابیت و کارایی لازم برای جذب مردم هستند. این کاستی، همانند بنایی است که بدون مهندسی دقیق، فرو میریزد. جامعهشناسی دینی، این مشکل را به فقدان مهندسی اجتماعی نسبت میدهد.
مهندسی دینی و جذابیت دین
نیاز به طراحی نظام دینی که مردمگرا، اخلاقگرا و نفعگرا باشد، ضروری است. این نظام، باید همانند پلی باشد که مردم را به سوی حقیقت هدایت میکند، بدون اجبار یا خشونت. فلسفه اجتماعی اسلام، بر ضرورت تطبیق دین با نیازهای جامعه تأکید دارد.
نقش فطرت و اراده
فِطْرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِى فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيْهَا
فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده است.
فطرت الهی، باید در علم، اراده و عمل انسان متجلی شود تا از کفر و انکار جلوگیری کند. این فطرت، همانند بذری است که با پرورش صحیح، به درختی تنومند تبدیل میشود. انسانشناسی قرآنی، فطرت را مبنای گرایش به حق میداند.
چالش انکار خدا
انکار خدا در برخی مکاتب، با استدلال همراه است، اما این انکار مانع از پذیرش حقیقت میشود. این انکار، همانند پوشاندن چشمان در برابر نور خورشید است. کلام اسلامی، این چالش را نتیجه بیاعتمادی به حقیقت میداند.
خداپرستی خیالی
خداپرستی خیالی، بدون ایمان حقیقی، انسان را از بهرهمندی از حقیقت محروم میکند. این خداپرستی، همانند سرابی است که تشنه را به سوی خود میخواند، اما او را سیراب نمیسازد. عرفان اسلامی، ایمان حقیقی را از ایمان ظاهری متمایز میداند.
شاهنامه و مردمگرایی
شاهنامه، به دلیل تمرکز بر شاها، از مردمگرایی فاصله گرفته و نمیتواند نیازهای جامعه را برآورده کند. این اثر، همانند آینهای است که تنها تصویر پادشاهان را بازتاب میدهد، نه زندگی مردم. جامعهشناسی ادبیات، آثار ادبی را از منظر تأثیر اجتماعی ارزیابی میکند.
ضرورت نظامسازی دینی
دین باید بهگونهای نظامسازی شود که بهصورت طبیعی و بدون اجبار، مردم را به سوی خود جذب کند. این نظام، همانند چشمهای زلال است که همه را به سوی خود فرا میخواند. فلسفه اجتماعی اسلام، بر ضرورت جذابیت دین برای جامعه تأکید دارد.
جمعبندی
این نوشتار، با تمرکز بر آیات سوره مومنون، نقش ایمان به قدرت الهی را بهعنوان منشأ اقتدار انسانی تبیین کرد. عبادات، ریاضات و ادعیه، ابزارهایی هستند که انسان را به فرکانس الهی متصل کرده و ظرفیتهای ادراکی و قدرتی او را فعال میسازند. در مقابل، انکار حقیقت و دوری از خدا به ضعف و کاستی منجر میشود. انبیا و اولیا، از طریق ارتباط با حق، به کمالات بینظیر دست یافتند. چالش اصلی این نوشتار، طراحی نظام دینی مردمگرا، جوانگرا و نفعگراست که بتواند نیازهای مادی و معنوی جامعه را تأمین کند. آیات سوره مومنون، با تأکید بر قدرت و مالکیت الهی، انسان را به تأمل در حقیقت و پذیرش آن دعوت میکنند. این اثر، چارچوبی فلسفی و اجتماعی برای فهم رابطه انسان و خدا ارائه داده و بر ضرورت مهندسی دینی برای جذب جامعه تأکید دارد.
با نظارت صادق خادمی