متن درس
کمال انسانی و قرب الهی: تأملاتی فلسفی در پرتو سوره فرقان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۷۶)
مقدمه
در منظومه حکمت اسلامی، انسان بهسان آینهای است که حقیقت وجودش در گرو پیوند با مبدأ هستی و وصول به کمال الهی معنا مییابد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تأمل در موقعیت، کمال، سعادت، سلامت، و حیات انسان در نظام خلقت میپردازد. با تمرکز بر آیات سوره فرقان، بهویژه آیات ابتدایی و آیه ۷۷، این اثر به تبیین سه دسته انسانی و دو تیپ وجودی پرداخته و دعا را بهعنوان محور سعادت معرفی میکند. انسانها یا در زمره اکثریت متکثر و فاقد اقتدارند، یا در قالب دو تیپ وجودی، یکی در مسیر حق و دیگری در ساحت باطل، با قوت و استحکام گام برمیدارند. این تأملات، با نگاهی عمیق به مهندسی آیات قرآن کریم، بر ضرورت قرب الهی تأکید داشته و انسان را به بازاندیشی در نهايت و باطن وجودش دعوت میکند.
بخش اول: تقسیمبندی انسانها در حکمت اسلامی
انسانها و سه دسته وجودی
در حکمت اسلامی، انسانها بر اساس ویژگیهای وجودیشان به سه دسته تقسیم میشوند: اکثریت متکثر، که فاقد اقتدار و تمرکزند، و دو تیپ وجودی، که یکی در مسیر حق و دیگری در ساحت باطل، با استقامت و فعالیت مسیر خود را میپیمایند. اکثریت، که بهسان سیاهی لشکر در عرصه وجود پراکندهاند، گرفتار سستی، اهمال، سردی، و تفرقهاند. این گروه، به دلیل فقدان اراده و استحکام، از بهرهمندی کامل از توانمندیهای وجودی خود محرومند. در مقابل، تیپهای وجودی، چه در مسیر حق (مانند انبیا و اولیای الهی) و چه در ساحت باطل (مانند نمرود و شمر)، از قوت، بزرگی، و استحکام برخوردارند. این تقسیمبندی، که ریشه در تأملات قرآنی دارد، مبنای تحلیل کمال انسانی در این گفتار است.
ویژگیهای اکثریت متکثر
اکثریت انسانها، که در قرآن کریم بارها مورد نقد قرار گرفتهاند، بهسان ظرفی خالی از محتوا، فاقد اقتدار وجودیاند. قرآن کریم در حدود صد آیه، با تعابیری چون
أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ
(بیشترشان نمیفهمند)، این گروه را به دلیل سستی، بیفعالیتی، و اهمال مورد مذمت قرار داده است. این سستی، بهسان ستون فقراتی است که از استحکام تهی شده و انسان را در برابر تکانههای وجودی ناتوان ساخته است. چنین انسانی، به جای بهرهگیری از توانمندیهایش، به خواب و رخوت پناه میبرد و از حرکت در مسیر کمال بازمیماند.
تیپهای وجودی: قوت در حق و باطل
تیپهای وجودی، بهسان دو رود خروشان، یکی به سوی دریای حقیقت و دیگری به سوی باتلاق باطل، با قدرت و استحکام در مسیر خود پیش میروند. این تیپها، چه در ساحت حق (مانند انبیا و اولیا) و چه در ساحت باطل (مانند شمر، حرمله، یا نمرود)، از اقتدار و تمرکز برخوردارند. قوت و استحکام، ویژگی مشترک این دو تیپ است، اما جهتگیری آنها تعیینکننده سعادت یا شقاوتشان است. بهسان متکایی که میتواند با پنبه یا کهنه پر شود، تیپ وجودی نیز میتواند با کمال یا شیطنت پر گردد. این پر بودن، خود ارزشمند است، اما کیفیت محتوا مسیر نهایی انسان را مشخص میکند.
درنگ: اقتدار تیپهای وجودی
تیپهای وجودی، چه در مسیر حق و چه در ساحت باطل، بهسان کوههایی استوار، از قوت و استحکام برخوردارند. این اقتدار، شرط لازم برای حرکت در مسیر کمال است، اما کافی نیست؛ زیرا تنها همراهی با حقیقت الهی است که انسان را به سعادت رهنمون میسازد.
مثال کربلا: تمایز تیپ و سیاهی لشکر
واقعه کربلا، بهسان آینهای روشن، تفاوت میان تیپهای وجودی و سیاهی لشکر را آشکار میسازد. یاران امام حسین علیهالسلام، هرچند اندک بودند، به دلیل اقتدار جمعی و وحدت در مسیر حق، تیپهایی ماندگار در تاریخ شدند. از علیاصغر علیهالسلام تا دیگر یاران، نام و نشانشان در حافظه تاریخ حک شده است. در مقابل، لشکر دشمن، با وجود کثرت، بهسان سیاهی لشکر، فاقد هویت و اقتدار بودند. نامهایی چون شمر، حرمله، و ابنسعد، هرچند به دلیل شرارتشان شناخته شدهاند، اما اقتدارشان فردی و پراکنده بود، نه جمعی و متحد.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین تقسیمبندی انسانها به سه دسته، بر تفاوت میان اکثریت متکثر و تیپهای وجودی تأکید کرد. اکثریت، به دلیل سستی و اهمال، از اقتدار وجودی محرومند، در حالی که تیپهای وجودی، چه در مسیر حق و چه در ساحت باطل، از قوت و استحکام برخوردارند. واقعه کربلا، نمونهای روشن از این تمایز است که اقتدار جمعی تیپ حق را در برابر پراکندگی سیاهی لشکر باطل نشان میدهد. این تحلیل، زمینه را برای بررسی عمیقتر نقش قرب الهی در کمال انسانی فراهم میسازد.
بخش دوم: سوره فرقان و مهندسی قرآنی کمال
نام و نقش سوره فرقان
سوره فرقان، بهسان مشعلی فروزان، با نام خود که به معنای جداسازی حق از باطل است، انسانها را بر اساس ویژگیهای وجودیشان تفکیک میکند. این سوره، با مهندسی دقیق آیات، معیارهای کمال و انحراف را مشخص ساخته و انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند. آیه ابتدایی این سوره،
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
(بزرگ است آن که فرقان را بر بندهاش نازل کرد تا برای جهانیان هشداردهنده باشد)، بر نقش پیامبر بهعنوان عبد و نذیر تأکید دارد. این آیه، الگویی برای انسانها ارائه میدهد که باید به مقام عبودیت و هشداردهی برسند.
تیپ باطل و نفور از حق
تیپ باطل، هرچند از اقتدار برخوردار است، به دلیل دوری از حقیقت، به نفرت از خدا میرسد. قرآن کریم در آیه ۶۰ سوره فرقان میفرماید:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَٰنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَٰنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ۩
(و چون به آنها گفته شود: برای رحمان سجده کنید، گویند: رحمان چیست؟ آیا برای آنچه تو به ما فرمان میدهی سجده کنیم؟ و این بر نفرتشان افزود). این آیه، بهسان هشداری است که اقتدار بدون همراهی با حق، انسان را به سوی نفور و دوری از حقیقت سوق میدهد.
دعا: محور ارزش انسانی
آیه ۷۷ سوره فرقان، بهسان کلیدی طلایی، معیار ارزش انسان را معرفی میکند:
قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا
(بگو: اگر دعایتان نباشد، پروردگارم به شما اعتنایی ندارد. شما تکذیب کردید، پس بهزودی [عذاب] برایتان حتمی خواهد بود). دعا در این آیه، نه صرفاً دعای زبانی، بلکه وصول به حقیقت و باطن است. انسان بدون دعای حقیقی، بهسان ظرفی تهی است که نزد خدا ارزشی ندارد. تکذیب، نتیجه دعای دروغین است و لزام، به معنای عذاب حتمی، فرجام کسانی است که از حقیقت دور میمانند.
درنگ: دعا و ارزش انسانی
دعا، بهسان پلی است که انسان را به حقیقت الهی متصل میسازد. بدون دعای حقیقی، انسان در پیشگاه الهی ارزشی ندارد، و تکذیب دعا، به عذاب حتمی (لزام) منجر میشود. این آیه، معیار سعادت را در وصول به باطن و حقیقت قرار میدهد.
عباد الرحمان و پاداش صبر
عباد الرحمان، بهسان ستارگانی در آسمان هدایت، با صبر و فروتنی در برابر خدا، به سعادت میرسند. آیه ۶۵ سوره فرقان میفرماید:
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ ۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا
(و کسانی که میگویند: پروردگارا، عذاب جهنم را از ما بازگردان که عذاب آن سخت و پایدار است). این گروه، با دعا برای دوری از عذاب و درخواست امامت برای متقین، به پاداش غرفه و تحیت و سلام نائل میشوند:
أُولَٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا
(آنان به سبب صبرشان به غرفه پاداش داده میشوند و در آن با درود و سلام استقبال میشوند).
مراتب سعادت
انسانهای سعادتمند، بهسان مسافرانی در مسیر کمال، در مراتب مختلفی قرار میگیرند. برخی به غرفه و سلام میرسند، برخی به مقام نفس مطمئنه و جنات عدن نائل میشوند. این تفاوت مراتب، نتیجه شدت قرب و صبر آنهاست. قرآن کریم، با ظرافتی بینظیر، این مراتب را به تصویر کشیده و انسان را به تأمل در نهايت وجودش دعوت میکند.
جمعبندی بخش دوم
سوره فرقان، با مهندسی دقیق آیات، معیارهای کمال و انحراف را مشخص ساخته و دعا را بهعنوان محور ارزش انسانی معرفی میکند. تیپ باطل، با وجود اقتدار، به نفور از حق میرسد، در حالی که عباد الرحمان، با صبر و فروتنی، به غرفه و سلام نائل میشوند. آیه ۷۷، با تأکید بر دعای حقیقی، انسان را به بازاندیشی در باطن و نهايت وجودش دعوت میکند. این بخش، زمینه را برای بررسی عمیقتر نقش قرب الهی در کمال انسانی فراهم میسازد.
بخش سوم: نقد ظاهرگرایی و ضرورت قرب الهی
نقد بدایت و ظاهرگرایی
انسان، بهسان مسافری که در پیچ و خمهای مسیر گمراه میشود، نباید فریب بدایت، ظاهر، و خلقت را بخورد. معیار واقعی سعادت، نهايت، باطن، و حقیقت است. قرآن کریم، با تأکید بر دعا بهعنوان وصول به حق، انسان را از توجه صرف به ظواهر دنیوی برحذر میدارد. انسانی که به خلقت، زیبایی، یا موفقیتهای دنیوی دلخوش میکند، اما از حقیقت دور میماند، بهسان درختی است که ریشه در خاک ندارد و با اولین طوفان فرو میریزد.
نقد چندکاره بودن
یکی از آفتهای انسان معاصر، چندکاره بودن و فقدان تمرکز است. انسانهایی که بهسان پروانهای از گلی به گلی دیگر میپرند، از دعا و حقیقت دور میمانند. این چندکاره بودن، بهسان بیماریای است که اراده و استحکام انسان را تضعیف میکند. حکمت اسلامی، انسان را به تمرکز بر یک مسیر و وصول به حقیقت دعوت میکند. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، این نکته را چنین بیان میکنند: «اگر الف را گفتی، دگر هیچ مگو؛ زیرا افزودن ب، الف را نیز خراب میکند.»
نقش جامعه در هدایت استعدادها
جامعه پیشرفته، بهسان باغبانی دانا، باید استعدادهای افراد را شناسایی و آنها را به مسیر مناسب هدایت کند. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به داستان معلمی که به دانشآموزی توصیه کرد به جای درس خواندن، حرفهای را دنبال کند، بر اهمیت شناخت استعدادها تأکید میکنند. این معلم، با تشخیص ناتوانی دانشآموز در مسیر تحصیلی، او را به سوی حرفهای هدایت کرد که در آن به موفقیت و احترام دست یافت. این تمثیل، نشاندهنده ضرورت هدایت جامعه به سوی کشف و پرورش استعدادهای فردی است.
درنگ: نقش هدایت جامعه
جامعه، بهسان مشعلی است که باید مسیر استعدادهای افراد را روشن سازد. هدایت صحیح استعدادها، انسان را به سوی دعا و حقیقت رهنمون میکند، در حالی که فقدان هدایت، استعدادها را به هدر میدهد.
قرب الهی: معیار نهایی کمال
قرب الهی، بهسان میخی است که طناب وجود انسان را به حقیقت الهی متصل میسازد. بدون این میخ، هرچند طناب وجود کلفت یا نازک باشد، فرو میریزد. عبادات، از جمله نماز، روزه، و جهاد، اگر با نیت قرب الهی انجام نشوند، بهسان اعمال دنیویاند که حتی کفار نیز مشابه آن را انجام میدهند. قرب الهی، انسان را به تیپ وجودی تبدیل کرده و استحکام، حقیقت، و انرژی به او میبخشد. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این نکته، انسان را به آزمایش میزان قرب خود در شبانهروز دعوت میکنند.
عبادت اولیای خدا
اولیای خدا، بهسان ستارگانی که تنها برای نورافشانی آفریده شدهاند، جز برای عبادت مخلصانه امر نشدهاند. قرآن کریم میفرماید:
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ
(و جز این فرمان نیافتند که خدا را با اخلاص در دین بپرستند). این عبادت، که تنها برای قرب الهی است، اولیا را به مقام نفس مطمئنه و جنات عدن رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد ظاهرگرایی و چندکاره بودن، بر ضرورت تمرکز بر باطن، حقیقت، و نهايت تأکید کرد. قرب الهی، بهعنوان معیار نهایی کمال، انسان را از سستی و اهمال نجات داده و به سوی سعادت رهنمون میسازد. نقش جامعه در هدایت استعدادها و عبادت مخلصانه اولیای خدا، نشاندهنده اهمیت قرب در تیپسازی و کمال انسانی است. این تأملات، انسان را به بازاندیشی در میزان قرب خود در شبانهروز دعوت میکند.
نتیجهگیری
این اثر، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره و با استناد به آیات سوره فرقان، به بررسی کمال انسانی و نقش قرب الهی در سعادت و سلامت انسان پرداخت. انسانها به سه دسته تقسیم میشوند: اکثریت متکثر، که به دلیل سستی و اهمال از اقتدار محرومند، و دو تیپ وجودی، که یکی در مسیر حق و دیگری در ساحت باطل، با قوت و استحکام گام برمیدارند. سوره فرقان، با مهندسی دقیق آیات، دعا را بهعنوان معیار ارزش انسانی معرفی کرده و انسان را از فریب ظاهر و بدایت برحذر میدارد. قرب الهی، بهسان مشعلی فروزان، انسان را به سوی حقیقت و نهايت هدایت میکند. این تأملات، انسان را به آزمایش میزان قرب خود در شبانهروز و تمرکز بر باطن و حقیقت دعوت میکند تا به سعادت و سلامت ابدی دست یابد.
با نظارت صادق خادمی