متن درس
تحلیل فلسفی ماهیت شیاطین و تعاملات آنها با انسان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۸۳)
مقدمه: درآمدی بر گفتمان فلسفی شیطانشناسی
در گستره دانش فلسفه و کلام اسلامی، مفهوم شیطان بهعنوان یکی از محورهای بنیادین، همواره مورد توجه عالمان دینی بوده است. این مفهوم، نهتنها در متون دینی، بلکه در گفتمانهای فلسفی و عرفانی نیز جایگاهی ویژه دارد. درسگفتار شماره ۱۳۸۳ استاد فرزانه قدسسره، با تمرکز بر آیات قرآن کریم و روایات، به تبیین ماهیت شیاطین، تعاملات آنها با انسان و نقد دیدگاههای نوگرایانه و سنتگرایانه میپردازد.
بخش نخست: تبیین قرآنی ماهیت شیطان
تنزل شیاطین بر انسان در قرآن کریم
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، بررسی تنزل شیاطین بر انسان است که در آیات سوره شعراء بهصراحت آمده است: «وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ * وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ * إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ» (و شیطانها بر آن [قرآن] نازل نشدهاند * و برایشان سزاوار نیست و نمیتوانند * زیرا آنها از [شنیدن] وحی منع شدهاند). این آیات، بر ناتوانی شیاطین در دسترسی به وحی الهی تأکید دارند. تنزل شیاطین، نه در حوزه وحی، بلکه در ساحت نفسانی و روانی انسان رخ میدهد، جایی که وسوسهها و القائات شیطانی، روان آدمی را هدف قرار میدهند.
درنگ: شیاطین از دسترسی به وحی الهی محروماند و تأثیر آنها بر انسان، در حوزه نفسانی و روانی است، نه در ساحت وحیانی.
ویژگیهای شیاطین در آیات قرآنی
قرآن کریم در ادامه سوره شعراء، ویژگیهای کسانی را که شیاطین بر آنها نازل میشوند، تبیین میکند: «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ * تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ * يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ» (آیا شما را آگاه کنم که شیطانها بر چه کسانی نازل میشوند؟ * بر هر دروغگوی گناهکار نازل میشوند * آنها [سخنان آسمانی را] میشنوند و بیشترشان دروغگویانند). این آیات، شیاطین را به کسانی مرتبط میسازد که زمینههای نفسانی منفی، نظیر دروغ و گناه، در وجودشان ریشه دوانده است. شیاطین، از طریق وسوسهها، بر این افراد تأثیر میگذارند و روان آنها را بهسوی گمراهی سوق میدهند.
درنگ: شیاطین بهصورت هدفمند بر افراد دروغگو و گناهکار نازل میشوند و از طریق القائات، بر روان آنها اثر میگذارند.
ریشهشناسی و معنای واژه شیطان
واژه «شیطان» از ریشه «شطن» یا «شطين» برگرفته شده و دو ویژگی بنیادین را در خود نهفته دارد: انصراف از خیر و حقیقت، و عملکردی پیچیده و غیرمستقیم. شیطان، موجودی است که از خوبیها رویگردان است و با اعوجاج و پیچیدگی، انسان را بهسوی شر سوق میدهد. این ویژگیها، شیطان را از موجودات ساده یا صرفاً مادی متمایز میسازد، گویی سایهای است که در پس پردههای پنهان، با ظرافت و فریب، روان آدمی را هدف میگیرد.
درنگ: شیطان، موجودی است که از خیر دوری میجوید و با پیچیدگی و اعوجاج، انسان را به گمراهی میکشاند.
آمار استعمال واژه شیطان در قرآن کریم
واژه «شیطان» و مشتقات آن، شامل «شيطان»، «شياطين» و «شياطينهم»، در قرآن کریم حدود ۸۸ بار به کار رفته است: ۷۰ مورد بهصورت مفرد (شيطان)، ۱۷ مورد بهصورت جمع (شياطين) و یک مورد بهصورت مضاف (شياطينهم). این فراوانی، نشاندهنده اهمیت این مفهوم در گفتمان قرآنی و نقش محوری شیطان در تعامل با انسان است.
بخش دوم: تعاملات شیطان با انسان
شیطان بهعنوان موجودی ذیعقل
آیات متعددی در قرآن کریم بر ماهیت ذیعقل شیطان تأکید دارند. برای نمونه: «فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا» (شیطان آن دو را از آن [بهشت] لغزاند). این آیه، به نقش ابلیس در فریب آدم و حوا اشاره دارد، که نشاندهنده اراده و آگاهی اوست. همچنین، آیه «وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ» (از گامهای شیطان پیروی نکنید) و «الشَّيْطَانُ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ» (شیطان شما را به زشتی امر میکند) بر نقش فعال و ارادی شیطان در گمراهی انسان دلالت دارند.
درنگ: شیطان در قرآن کریم بهعنوان موجودی ذیعقل و ارادی معرفی شده که با ابزارهایی مانند وسوسه و امر به فحشا، انسان را گمراه میکند.
قرین بودن و تخبط شیطان
قرآن کریم در آیه «وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا» (و هرکس شیطان همدم او باشد، بد همدمی است) به رابطه نزدیک و ارادی شیطان با انسان اشاره دارد. همچنین، آیه «يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ» (شیطان او را از طریق تماس گرفتار میکند) نشاندهنده تأثیر عمیق و گمراهکننده شیطان بر روان انسان است. این تأثیرات، فراتر از عوامل مادی مانند میکروبها عمل میکنند.
درنگ: قرین بودن و تخبط شیطان، نشاندهنده رابطهای عمیق و ارادی با انسان است که بر روان او اثر میگذارد.
فریب و وعدههای شیطان
آیه «مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا» (شیطان جز فریب به آنها وعده نمیدهد) بر فریبندگی شیطان تأکید دارد. این وعدههای فریبنده، ابزارهایی روانیاند که شیطان برای گمراهی انسان به کار میگیرد، گویی با پردهای از زر و زیور، حقیقت را از دید آدمی پنهان میسازد.
خمر و میسر: اختراعات شیطان
قرآن کریم در آیه «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ … رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ» (شراب و قمار … پلیدی از عمل شیطان است) شراب و قمار را به اختراعات شیطان نسبت میدهد. این نسبت، نشاندهنده نقش شیطان در ایجاد ابزارهای گمراهی است که انسان را از مسیر حق دور میسازد.
درنگ: شراب و قمار بهعنوان اختراعات شیطان، ابزارهایی برای گمراهی انساناند که از اراده و آگاهی شیطان نشئت میگیرند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای نوگرایانه و سنتگرایانه
نقد تقلیل شیطان به میکروب
برخی از نوگرایان، به دلیل انکار ابعاد متافیزیکی و غیبی، شیطان را به عوامل مادی مانند میکروبها و آلودگیها تقلیل دادهاند. این دیدگاه، با آیات قرآنی و روایاتی که شیطان را موجودی ذیعقل و ارادی معرفی میکنند، در تضاد است. عباراتی مانند «بول الشيطان»، «وسوسه الشيطان» و «نفس شيطان» بر ماهیت غیرمادی و پیچیده شیطان تأکید دارند.
درنگ: تقلیل شیطان به میکروب، نتیجه نوگرایی افراطی است که ابعاد متافیزیکی شیطان را نادیده میگیرد.
اطلاق شیطان بر میکروبها: توسعه معنا
اگرچه میکروبها به دلیل ویژگیهای تخریبی و پیچیدگی در عملکرد، میتوانند بهصورت استعاری شیطان نامیده شوند، اما این اطلاق در قرآن کریم صریح نیست. قرآن، شیطان را عمدتاً به موجودات ذیعقل نسبت میدهد. با این حال، روایات از اطلاق شیطان بر حیوانات و حتی عوامل مادی مانند کثیفیها سخن گفتهاند، که نیازمند توسعه معناست.
درنگ: اطلاق شیطان بر میکروبها نیازمند توسعه معناست و با ماهیت ذیعقل شیطان در قرآن کریم سازگار نیست.
نقد سنتگرایی افراطی
سنتگرایان افراطی، با ایستادگی در برابر هرگونه تغییر و تحول، مانع فهم پویای دین میشوند. علم دینی باید با تمدن و پیشرفت همگام باشد، نه آنکه در برابر آن مقاومت کند. دین، همانند دریایی است که بسته به ابزار و فهم، بهرههای متفاوتی از آن برداشت میشود.
درنگ: علم دینی باید با تمدن همراه باشد، نه آنکه در برابر آن مقاومت کند، تا پویایی دین حفظ شود.
بخش چهارم: ملائکه و تفاوتهای فلسفی
مادی یا مجرد بودن ملائکه
اختلاف میان متکلمان و فلاسفه درباره ماهیت ملائکه، از دیرباز محل بحث بوده است. متکلمان، ملائکه را مادی و فلاسفه آنها را مجرد میدانند. استاد فرزانه قدسسره معتقدند که ملائکه هم مادی و هم مجرد هستند. ملائکه مادی در عالم ناسوت، در آب، هوا و فضا حضور دارند، بدون آنکه با اشیاء ممزوج یا از آنها مفارقت کنند.
درنگ: ملائکه هم مادی و هم مجرد هستند و در عالم ناسوت، بدون ممزوج شدن یا مفارقت کامل، حضور دارند.
سجده موجودات و ملائکه
قرآن کریم در آیاتی مانند «يُسَبِّحُ لِلَّهِ» و «يَسْجُدُ لَهُ» (برای خدا تسبیح میگویند و برای او سجده میکنند) سجده را برای همه موجودات تأیید میکند. این سجده، به معنای کرنش الهی است، نه صرفاً سجده جسمانی. سجده ملائکه نیز، برخلاف سجده انسانی، به معنای کرنش معنوی است.
درنگ: سجده موجودات، کرنش الهی است که شامل همه موجودات، از جمله سنگ و گل، میشود.
نماز بهعنوان ورزش معنوی
نماز، عبادتی است که با نیت، بدن را به حرکت وامیدارد و از مشکلات جسمانی و روانی جلوگیری میکند. این ورزش معنوی، ترکیبی از حرکت جسمانی و نیت الهی است که انسان را به سوی کمال سوق میدهد.
درنگ: نماز، ورزش معنوی است که با نیت الهی، جسم و روان انسان را متعادل میسازد.
نتیجهگیری
این گفتمان فلسفی، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، به بررسی ماهیت شیاطین، تعاملات آنها با انسان و نقد دیدگاههای نوگرایانه و سنتگرایانه پرداخته است. شیطان، بهعنوان موجودی ذیعقل و ارادی، با ابزارهایی مانند وسوسه، تزئین و نجوا، انسان را به گمراهی میکشاند. نقد نوگرایان و سنتگرایان، بر ضرورت توازن میان تدين و تمدن تأکید دارد. دین، مانند دریایی است که با ابزارهای جدید، برداشتهای نوینی از آن ممکن میشود. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار، تلاش کرده است تا با قلمی فاخر و علمی، مفاهیم را برای مخاطبان متخصص تبیین کند.
با نظارت صادق خادمی