متن درس
اقتدار انسانی و حکمت الهی در سوره نمل
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ١٣٩٢)
مقدمه: تأمل در اقتدار انسانی و مراتب قرب الهی
انسان، به مثابه آیینهای از تجلیات الهی، دارای مراتبی از اقتدار و توانمندی است که در گسترهای از عادیترین افراد تا اولیای الهی امتداد مییابد. این کتاب، با محوریت درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در این مراتب در پرتو آیات سوره نمل میپردازد. سوره نمل، بهعنوان یکی از گنجینههای قرآن کریم، با تبیین جایگاه حضرت سلیمان علیهالسلام بهعنوان یکی از محبوبین ظاهری، نمونهای بینظیر از اقتدار انسانی و حکومتی را پیش روی مینهد. این نوشتار، با نگاهی فلسفی و عرفانی، به بررسی ظرفیتهای انسان در دریافت فیض الهی، چالشهای حصول به کمال، و ضرورت احیای نظام حکومتی دینی مبتنی بر سیاست، قدرت و پرهیز از خشونت پرداخته و با بهرهگیری از آیات قرآنی، به تبیین این مفاهیم در چارچوبی علمی و دانشگاهی مینشیند. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع از اقتدار انسانی و ویژگیهای حکومت دینی است که نهتنها برای پژوهشگران فلسفه و عرفان اسلامی، بلکه برای هر جوینده حقیقت، راهگشاست.
بخش اول: مراتب اقتدار انسانی در قرآن کریم
تنوع در توانمندیهای انسانی
قرآن کریم، انسان را موجودی با مراتب گوناگون معرفی میکند که از افراد عادی تا نوابغ، از محبین تا محبوبین، و از اولیای الهی تا معصومین را در بر میگیرد. این تنوع، در آیهای نورانی از سوره نوح چنین توصیف شده است:
خَلَقْنَاكُمْ أَطْوَارًا
«شما را بهصورت مراتب گوناگون آفریدیم» (سوره نوح، آیه ١٤). این آیه، به مثابه دریچهای به سوی فهم استعدادهای نهفته انسانی، بر ظرفیتهای بیکران انسان در دریافت فیض الهی و نیل به کمالات تأکید دارد. انسان، به سان درختی است که شاخههایش در آسمان معرفت و ریشههایش در خاک فطرت الهی استوار است. این دیدگاه، با مفهوم فطرت در فلسفه اسلامی همخوانی دارد و انسان را موجودی چندوجهی میداند که تواناییهایش از مراتب عادی تا مراتب والای ولایت را در بر میگیرد.
درنگ: تنوع در مراتب اقتدار انسانی، از افراد عادی تا اولیای الهی، نشاندهنده ظرفیت بیکران انسان در دریافت فیض الهی است که در تعبیر «خَلَقْنَاكُمْ أَطْوَارًا» متجلی شده است.
مراتب محبوبین و محبین در سوره نمل
سوره نمل، بهعنوان یکی از سور برجسته قرآن کریم، مراتب محبوبین و محبین را به سه دسته تقسیم میکند: محبوبین ظاهری، باطنی، و جمعی. محبوبین، کسانیاند که فیض الهی را بیواسطه دریافت میکنند، در حالی که محبین با تهذیب نفس و تلاش به سوی این مراتب گام برمیدارند. این تقسیمبندی، به سان نردبانی است که انسان را از خاک به افلاک میرساند و هر پلهاش، مرتبهای از قرب الهی را نمایان میسازد.
محبوبین ظاهری، مانند حضرت سلیمان علیهالسلام، در ساحت ظاهر و مدیریت امور دنیوی به کمال میرسند. محبوبین باطنی، با دریافت علم لدنی، به حکمت الهی متصل میشوند. اما محبوبین جمعی، که انسان کامل را در بر میگیرند، در مقام جمع ظاهر و باطن، به اوج کمال دست مییابند. این دیدگاه، با مفهوم ولایت خاصه و عامه در عرفان اسلامی پیوند دارد و انسان کامل را بهعنوان آیینه تمامنمای صفات الهی معرفی میکند.
درنگ: مراتب محبوبین و محبین در سوره نمل، به سه دسته ظاهری، باطنی و جمعی تقسیم میشود که نشاندهنده تنوع در مراتب قرب الهی و استعدادهای انسانی است.
دریافت بیواسطه فیض الهی
یکی از آیات برجسته سوره نمل که به مرتبه والای محبوبین باطنی اشاره دارد، آیهای است که دریافت بیواسطه وحی را توصیف میکند:
إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ
«و تو بیتردید قرآن را از جانب حکیمی دانا دریافت میداری» (سوره نمل، آیه ٦). این آیه، به دریافت وحی توسط پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پیش از خلقت جبرئیل و آدم اشاره دارد. واژه «لَدُنْ» به نزدیکی به منبع حکمت و علم الهی دلالت میکند و جایگاه بیواسطه پیامبر را در دریافت فیض الهی نشان میدهد. این دریافت، به سان چشمهای زلال است که از مبدأ حکمت الهی سرچشمه میگیرد و قلب پیامبر را سیراب میسازد.
درنگ: آیه «إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ» بر مرتبه والای محبوبین باطنی تأکید دارد که فیض الهی را بیواسطه دریافت میکنند.
بخش دوم: جایگاه حضرت سلیمان در سوره نمل
سلیمان: نماد اقتدار ظاهری و باطنی
حضرت سلیمان علیهالسلام، بهعنوان یکی از محبوبین ظاهری، در سوره نمل جایگاهی ویژه دارد. او با اقتداری بینظیر، نمونهای از ترکیب دین و دنیا را به نمایش میگذارد. آیات متعدد این سوره، از جمله آیات ١٥ تا ٤٤، به تبیین ویژگیهای حکومتی و معنوی او میپردازند:
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ
«و به راستی به داود و سلیمان دانشی عطا کردیم و گفتند: سپاس خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داد» (سوره نمل، آیه ١٥).
وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ
«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم، به ما زبان پرندگان آموخته شده و از هر چیزی به ما داده شده است. این همان فضل آشکار است» (سوره نمل، آیه ١٦).
وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ
«و برای سلیمان سپاهیانش از جن و انس و پرندگان گرد آورده شدند، پس آنها به نظم آراسته شدند» (سوره نمل، آیه ١٧).
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ ۗ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
«به او گفته شد: به کاخ درآی. چون آن را دید، پنداشت که آبگینهای است و ساقهایش را نمایان کرد. گفت: این کاخی است از بلور صاف. گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم و با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم» (سوره نمل، آیه ٤٤).
این آیات، به سان نوری که از آیینه اقتدار سلیمان میتابد، جایگاه او را بهعنوان پیامبری با علم لدنی، مدیریت سپاهیان، و تأثیرگذاری بر ملکه سبا نشان میدهند. او، به مثابه ستارهای در آسمان نبوت، اقتدار ظاهری و باطنی را در خود جمع کرده است.
درنگ: حضرت سلیمان علیهالسلام، بهعنوان یکی از محبوبین ظاهری، با اقتدار ظاهری و باطنی، نمونهای بینظیر از ترکیب دین و دنیا را در سوره نمل به نمایش میگذارد.
ساختار حکومتی سلیمان
حکومت سلیمان، به سان شهری است که برجهایش در آسمان و پایههایش در زمین استوار است. این حکومت، با مدیریت جن، انس و پرندگان، نظمی بیمانند را به نمایش میگذارد. آیه ١٧ سوره نمل، این نظم را به زیبایی توصیف میکند: «و برای سلیمان سپاهیانش از جن و انس و پرندگان گرد آورده شدند، پس آنها به نظم آراسته شدند». این نظم، به سان رشتههای مروارید است که هر دانهاش در جای خود قرار گرفته و هماهنگی را به ارمغان میآورد.
سلیمان، با دریافت علم لدنی، توانایی فهم گفتار پرندگان و مدیریت موجودات را داراست. این اقتدار، نهتنها در ساحت ظاهر، بلکه در باطن نیز تجلی یافته و او را به نمادی از قدرت الهی در زمین تبدیل کرده است.
درنگ: اقتدار سلیمانی، ترکیبی از نظم ظاهری و حکمت باطنی است که در مدیریت سپاهیان و فهم گفتار موجودات متجلی شده است.
بخش سوم: نقد و تحلیل حکومت دینی
امکان جمع دین و دنیا
حکومت سلیمان، به سان پلی است که آسمان دین و زمین دنیا را به هم پیوند میدهد. این حکومت، نشان میدهد که جدایی دین از حکومت، ادعایی بیاساس است. سلیمان، با اقتدار خود، نشان داد که دین میتواند نظم دنیوی را سامان دهد و حکومتی عادلانه و معنوی را برپا کند. این دیدگاه، با مفهوم خلافت الهی در فلسفه اسلامی همخوانی دارد که انسان را جانشین خدا در زمین میداند.
درنگ: حکومت سلیمان، گواهی بر امکان جمع دین و دنیا است و جدایی این دو را ادعایی بیاساس میداند.
چالشهای کاستی در علم دینی
برخی نظامهای مبتنی بر علم دینی، به دلیل فقدان تنوع و یکنواختی، به تهوع اجتماعی منجر شدهاند. این یکنواختی، به سان غذایی است که هر روز تکرار شود و کام را به ستوه آورد. هنگامی که نظامهای دینی از پذیرش تنوع بازمانند، به جای جذب، دفع میکنند و دین را در نگاه جامعه متهم میسازند. این چالش، ریشه در عدم انعطاف و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای متنوع جامعه دارد.
به تعبیری، علم دینی که به یکنواختی گرفتار شود، مانند کچلی است که با چند تار مو ادعای زلف میکند. این تمثیل، به زیبایی کاستی نظامهایی را نشان میدهد که ظاهر دینی دارند، اما از محتوای معنوی و انعطاف لازم بیبهرهاند.
درنگ: فقدان تنوع در علم دینی، به تهوع اجتماعی منجر شده و ضرورت انعطاف و پذیرش تفاوتها را در نظامهای حکومتی دینی برجسته میسازد.
ضرورت تنوع در نظام حکومتی دینی
نظام حکومتی دینی، برای پایداری و تأثیرگذاری، باید تنوع را در آغوش کشد. این تنوع، به سان باغی است که گلهای رنگارنگش، هر یک به نوبه خود، زیبایی و طراوت را به ارمغان میآورند. آیهای از قرآن کریم، این اصل را تأیید میکند:
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ
«در دین هیچ اجباری نیست» (سوره بقره، آیه ٢٥٦). این آیه، به سان مشعلی است که راه را برای پذیرش تفاوتها و پرهیز از اجبار در نظام دینی روشن میسازد.
درنگ: پذیرش تنوع در نظام حکومتی دینی، از تهوع اجتماعی جلوگیری کرده و پایداری آن را تضمین میکند.
بخش چهارم: مقایسه مراتب انبیا و اولیا
تفاوت سلیمان با سایر انبیا
حضرت سلیمان علیهالسلام، برخلاف انبیایی چون موسی و ابراهیم علیهماالسلام که با آزمونهای دشوار به کمال رسیدند، فیض الهی را بیواسطه و بدون زحمت دریافت کرد. این تفاوت، به سان دو مسیر است: یکی مسیری پرپیچوخم که به قله کمال میرسد، و دیگری راهی هموار که فیض را بیمیانجی به قلب میرساند. سلیمان، با دریافت علم لدنی و اقتدار حکومتی، در مرتبه محبوبین ظاهری قرار گرفت، در حالی که موسی و ابراهیم، بهعنوان محبین، با تلاش و آزمون به کمال دست یافتند.
درنگ: سلیمان، با دریافت بیواسطه فیض الهی، در مرتبه محبوبین ظاهری قرار دارد، در حالی که موسی و ابراهیم با آزمونهای الهی به کمال رسیدند.
تفاخر سلیمان و محدودیتهای مرتبه او
سلیمان، در آیه ١٥ سوره نمل، با گفتار «فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ» به تفاخر میپردازد که نشاندهنده محدودیت او نسبت به انسان کامل است. این تفاخر، به سان سایهای است که بر نور اقتدار او میافتد و او را در مرتبه سوم محبوبین قرار میدهد. انسان کامل، که در پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام متجلی است، از هر گونه خودبینی مبراست و در مقام فناء فی الله، به اوج کمال میرسد.
درنگ: تفاخر سلیمان در آیه ١٥ سوره نمل، محدودیت او را در برابر انسان کامل نشان میدهد که از خودبینی مبراست.
مراتب علما
علما، به سان انبیا و اولیا، دارای مراتب یک، دو و سه هستند. علمای مرتبه اول، مانند شیخ مفید، با ابتکار و خلاقیت، به تولید علم میپردازند. مرتبه دوم، به تقلید از پیشینیان محدود میشوند، و مرتبه سوم، تنها تکرارکننده سخنان دیگراناند. این تقسیمبندی، به سان باغی است که درختانش از تنومند تا نحیف، هر یک به قدر خود میوه میدهند.
درنگ: علما در مراتب یک، دو و سه جای میگیرند؛ از مبتکران خلاق تا تکرارکنندگان سخنان دیگران.
بخش پنجم: محدودیتها و نقد اقتدار سلیمانی
محدودیت علم حیوانات
علم حیوانات، به سان چشمهای محصور است که توانایی گسترش ندارد. در آیه ١٨ سوره نمل، مورچهای به سپاهیان سلیمان هشدار میدهد:
حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
«تا چون به وادی مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان، به لانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهیانش شما را پایمال نکنند، در حالی که نمیدانند» (سوره نمل، آیه ١٨). این آیه، محدودیت علم طبیعی مورچه را نشان میدهد که قادر به تشخیص جایگاه والای سلیمان نیست و او را با دیگران یکسان میپندارد.
درنگ: علم حیوانات، مانند مورچه در سوره نمل، طبیعی و محدود است و توانایی ارتقا ندارد.
شکرگزاری سلیمان
سلیمان، در مواجهه با گفتار مورچه، شکر نعمت الهی را به جای میآورد:
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ
«پس از گفتار او [مورچه] لبخندزنان خندید و گفت: پروردگارا، مرا واداشته که نعمت تو را که بر من و بر پدرانم ارزانی داشتهای، شکر کنم» (سوره نمل، آیه ١٩). این شکرگزاری، نشاندهنده مرتبه بالای سلیمان است، اما تفاخر او در آیه ١٥، محدودیت مرتبه او را نمایان میسازد.
درنگ: شکرگزاری سلیمان، نشاندهنده مرتبه بالای اوست، اما تفاخرش محدودیت او را در برابر انسان کامل آشکار میکند.
خشونت سلیمان در مواجهه با هدهد
یکی از نقاط برجسته سوره نمل، برخورد خشن سلیمان با هدهد است که در آیه ٢٧ چنین توصیف شده است:
قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
«گفت: خواهیم دید که آیا راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای» (سوره نمل، آیه ٢٧). سلیمان، هدهد را به عذاب یا ذبح تهدید میکند، که این خشونت، به سان بادی است که خاکستر اقتدار او را پراکنده میسازد. این برخورد، با ویژگیهای انسان کامل، که حلم و رأفت را در بر دارد، در تضاد است.
درنگ: خشونت سلیمان در مواجهه با هدهد، نقصی در مرتبه اوست که با حلم انسان کامل در تضاد است.
نقد خشونت در نظام حکومتی
خشونت در نظام حکومتی، به سان شن در کفش است که پای قدرت را زخمی میکند. این تمثیل، به زیبایی تأثیر مخرب خشونت را نشان میدهد. هنگامی که قدرت با خشونت آمیخته شود، به اضمحلال میانجامد و پایداری خود را از دست میدهد. این دیدگاه، با مفهوم حلم در فلسفه اسلامی پیوند دارد که بر تحمل و بردباری در مدیریت تأکید میکند.
درنگ: خشونت، مانند شن در کفش، به اضمحلال قدرت منجر میشود و با حلم و بردباری در تضاد است.
بخش ششم: سیاست و حکمت در نظام حکومتی دینی
اهمیت سیاست در مدیریت دینی
نظام حکومتی دینی، برای پایداری، نیازمند سیاستی عقلانی است که به سان چراغی راه را روشن میسازد. سیاست، در اینجا، نه به معنای فریب، بلکه مدیریت با درایت و ملاحظه است. آیه ٢٧ سوره نمل، که سلیمان با فعل جمع «سننظر» سخن میگوید، نشاندهنده سیاستی است که بر قاعده و نظم استوار است. این سیاست، به سان جویباری است که با نرمی، زمینهای خشک را سیراب میکند.
درنگ: سیاست عقلانی، به معنای مدیریت با درایت، از خشونت و خیانت متمایز است و برای نظام حکومتی دینی ضروری است.
مقایسه مدیریت سلیمان و انسان کامل
در مقایسه با سلیمان، انسان کامل، به سان دریایی است که همه رودها را در خود جای میدهد. رفتار رئوفانه یکی از اولیای الهی در مواجهه با مخالفان، نشاندهنده حلم و سیاستی است که از خشونت به دور است. این رفتار، به سان نسیمی است که قلبها را نوازش میدهد و اعتماد را برمیانگیزد.
درنگ: رفتار رئوفانه انسان کامل، در برابر خشونت سلیمان، نشاندهنده حلم و سیاست در مدیریت دینی است.
شهادت دشمنان بر فضیلت انسان کامل
حتی دشمنان انسان کامل، به صداقت و عظمت او گواهی دادهاند. این شهادت، به سان ستارهای است که در تاریکی دشمنی میدرخشد و حقیقت را آشکار میسازد. این دیدگاه، با روایتی همخوانی دارد که میفرماید: «فضیلت ما را دشمنانمان گواهی دادهاند».
درنگ: شهادت دشمنان بر فضیلت انسان کامل، نشاندهنده عظمت و صداقت او در مدیریت دینی است.
بخش هفتم: الگوی مدیریت دینی در تاریخ
مدیریت مبتنی بر رأفت و سیاست
یکی از عالمان دینی برجسته، با الگوگیری از انسان کامل، از خشونت و خیانت پرهیز کرد و با سیاستی حکیمانه، اعتماد مخالفان را جلب نمود. این رفتار، به سان باغی است که میوههایش، اعتماد و وحدت را به ارمغان میآورد. چنین مدیریتی، نشاندهنده پیوند عمیق میان دین و سیاست عقلانی است.
درنگ: مدیریت مبتنی بر رأفت و سیاست، نمونهای از الگوی حکومتی دینی است که اعتماد و وحدت را به ارمغان میآورد.
نقد اعتماد به ظاهر دینی
اعتماد به ظاهر دینی، بدون توجه به صداقت و شفافیت، میتواند به ناامیدی منجر شود. داستانی از یک سرباز که به قاضیای اعتماد کرد و مجازات شد، به سان هشداری است که ضرورت صداقت در رفتار دینی را گوشزد میکند. این دیدگاه، با مفهوم صدق در فلسفه اسلامی پیوند دارد که بر راستگویی و شفافیت تأکید میکند.
درنگ: اعتماد کورکورانه به ظاهر دینی، بدون صداقت و شفافیت، به ناامیدی منجر میشود.
بخش هشتم: انقراض اقتدار سلیمانی و کمال انسان کامل
انقراض اقتدار سلیمانی
خشونت سلیمان، به انقراض اقتدار او منجر شد و پس از او، هیچ پیامبری با چنین حکومتی ظهور نکرد. این انقراض، به سان درختی است که شاخههایش در طوفان خشونت شکسته و به خاک افتاده است. این درس، ضرورت پرهیز از خشونت در نظام حکومتی را گوشزد میکند.
درنگ: خشونت سلیمان، عامل انقراض اقتدار او بود و ضرورت پرهیز از خشونت در نظام حکومتی را نشان میدهد.
تفاوت کامل و اَکمل
انبیا، همگی کاملاند، اما انسان کامل، در مرتبه اَکمل قرار دارد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، با بعثت خود، نواقص انبیای پیشین را تکمیل کرد. این تکمیل، به سان بنایی است که با دستان پیامبر به اوج خود رسید و مکارم اخلاق را به کمال رساند. روایتی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «بعثت برای تکمیل مکارم اخلاق». این تکمیل، نواقص سلیمان، موسی و ابراهیم را جبران کرد و راه را برای نظام حکومتی دینی کامل هموار ساخت.
درنگ: انسان کامل، با تکمیل مکارم اخلاق، نواقص انبیای پیشین را جبران کرده و مرتبه اَکمل را به نمایش میگذارد.
جمعبندی: درآمدی بر احیای نظام حکومتی دینی
این نوشتار، با کاوش در آیات سوره نمل و تأمل در اقتدار انسانی، به تبیین جایگاه حضرت سلیمان علیهالسلام بهعنوان یکی از محبوبین ظاهری پرداخت. سلیمان، با اقتدار ظاهری و باطنی، نمونهای از ترکیب دین و دنیا را به نمایش گذاشت، اما خشونت او در مواجهه با هدهد، نقصی بود که به انقراض اقتدارش منجر شد. در مقابل، رفتار رئوفانه انسان کامل و برخی عالمان دینی، الگویی از مدیریت مبتنی بر حلم، سیاست و پرهیز از خشونت ارائه داد. این تحلیل، بر ضرورت تنوع، انعطاف و پرهیز از خشونت و خیانت در نظام حکومتی دینی تأکید دارد تا از تهوع اجتماعی و کاستی جلوگیری شود. تمایز میان مراتب کامل و اَکمل، راه را برای احیای نظامهای حکومتی دینی مبتنی بر حکمت و عدالت روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی