متن درس
تحلیل فلسفی ساختار قدرت در حکومات قرآنی با تأکید بر سورههای نمل و صاد
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۹۳)
دیباچه
قدرت، چونان جریانی ژرف و چندوجهی در بستر تاریخ و تمدن بشری، همواره موضوع تأملات فلسفی و دینی بوده است. در حکومات قرآنی، این مفهوم نهتنها در قالب اقتدار ظاهری، بلکه در ابعاد باطنی، معنوی و اجتماعی جلوهگر میشود. درسگفتار حاضر، با نگاهی عمیق به آیات سورههای نمل و صاد، به کاوش در ساختار قدرت در نظامهای حکومتی حضرت سلیمان و بلقیس میپردازد. این بررسی، با رویکردی فلسفی و با تأکید بر تحلیل چندلایه قدرت، به بازخوانی مفاهیم سنتی و احکام فقهی در پرتو قرآن کریم دعوت میکند. همچنین، با نقد پیشفرضهای تاریخی و اجتماعی درباره دموکراسی و نقش زنان در حاکمیت، چارچوبی نوین برای فهم اقتدار در بستر قرآنی ارائه میدهد.
بخش یکم: ماهیت چندوجهی قدرت در حکومات قرآنی
ابعاد قدرت: از ظاهر تا باطن
قدرت در حکومات قرآنی، چونان درختی تنومند با شاخههای گوناگون، در ابعاد ظاهری، باطنی، معنوی و اجتماعی تجلی مییابد. هر یک از این ابعاد، چون ریشهای در خاک نظام حکومتی، بر پایداری یا زوال آن تأثیر میگذارد. قدرت ظاهری، در قالب اقتدار سیاسی و نظامی، چون سپری است که حاکمیت را در برابر تهدیدات حفظ میکند. قدرت باطنی، چون جانی در کالبد نظام، به حکمت و تدبیر وابسته است. قدرت معنوی، چون نوری الهی، مشروعیت و قداست به حاکمیت میبخشد، و قدرت اجتماعی، چون رشتهای است که پیوند میان حاکم و مردم را استوار میسازد.
درنگ: قدرت در حکومات قرآنی، پدیدهای چندلایه است که پایداری یا زوال نظام به تعادل میان ابعاد ظاهری، باطنی، معنوی و اجتماعی آن وابسته است.
تأثیر صفات قدرت بر بقا یا اضمحلال
صفات قدرت، چون گوهرهایی در تاج حاکمیت، میتوانند درخشان یا معیوب باشند. توانمندیهای یک نظام، چون بادی موافق، آن را به سوی پایداری میراند، در حالی که نواقص، چون طوفانی ویرانگر، زمینهساز زوال آن میشوند. کیفیت مدیریت و ویژگیهای حکومتی، چون کلیدهایی هستند که درهای بقا یا اضمحلال را میگشایند. حکومتی که از حکمت، عدالت و مشورت بهرهمند است، عمری دراز مییابد، اما نظامی که به خشونت یا جاهطلبی آلوده است، چون بنایی سست، فرو میریزد.
بخش دوم: بررسی تطبیقی نظام حکومتی حضرت سلیمان و بلقیس
حکومت حضرت سلیمان: اقتدار و محدودیتها
حکومت حضرت سلیمان، چون کوهی رفیع، با عظمت و اقتدار الهی آراسته بود. قرآن کریم در توصیف او میفرماید: «وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا» (ما به داود و سلیمان دانشی عطا کردیم). با این حال، نظام حکومتی او، با وجود برخورداری از علم و حکمت، از ساختار جمعی و اسلامی برخوردار نبود. سبک حکومتی سلیمان، چون شمشیری دو لبه، هم اقتدار داشت و هم به خشونت گرایید. این خشونت، چون سایهای بر آفتاب عظمتش، گاه به زوال نظامش انجامید.
درنگ: حکومت حضرت سلیمان، با وجود عطایای الهی، به دلیل فقدان ساختار جمعی و گرایش به خشونت، از پایداری کامل برخوردار نبود.
خشونت بهعنوان عامل زوال
خشونت، چون آتشی در خرمن نظام، میتواند حتی حکومتی مجهز به علم و سیاست را به سوی زوال سوق دهد. قرآن کریم در توصیف برخورد حضرت سلیمان با هدهد میفرماید: «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ» (یا او را به سختی عذاب میکنم یا سرش را میبرم، مگر اینکه دلیلی روشن برایم بیاورد). این آیه، چون آینهای، تضاد میان اقتدار و خشونت را در رفتار سلیمان بازمیتاباند. خشونت، حتی در حضور علم و قدرت، چون زهری است که بنیانهای نظام را متزلزل میسازد.
نرمش دیپلماتیک سلیمان در مواجهه با بلقیس
با وجود گرایش به خشونت در برخی موارد، حضرت سلیمان در مواجهه با بلقیس رویکردی دیپلماتیک برگزید. قرآن کریم میفرماید: «اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ» (این نامهام را ببر و به سوی آنها بیفکن، سپس از آنها کناره گیر و ببین چه پاسخی میدهند). این رویکرد، چون نسیمی ملایم، نشاندهنده انعطاف و حکمت سلیمان در برابر حکومتی قدرتمند است. او به جای جنگ، دیپلماسی را برگزید تا پاسخ بلقیس را بیازماید.
حکومت بلقیس: الگوی شورایی و دیپلماتیک
حکومت بلقیس، چون باغی پربار، از ویژگیهای مثبت و ساختار شورایی برخوردار بود. قرآن کریم در توصیف او میفرماید: «إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ» (من زنی یافتم که بر آنها فرمانروایی میکند و از هر چیزی به او داده شده و تخت عظیمی دارد). این آیه، حکومتی سالم و قدرتمند را تحت رهبری زنی حکیم ترسیم میکند. نظام بلقیس، برخلاف تصورات مدرن، از ساختاری شورایی برخوردار بود که پیشفرضهای تاریخی درباره منشأ دموکراسی در قرن هجدهم را به چالش میکشد.
درنگ: نظام حکومتی بلقیس، با ساختار شورایی و دیپلماتیک، الگویی از مدیریت سالم و پیشرفته را در تمدنهای کهن ارائه میدهد.
مشورتپذیری و دیپلماسی بلقیس
بلقیس، چون ستارهای در آسمان حکمت، با مشورتپذیری و دیپلماسی درخشید. قرآن کریم میفرماید: «قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونَ» (گفت: ای بزرگان! در کارم به من نظر دهید که من هیچ کاری را بدون حضور شما به پایان نبردهام). این آیه، چون گواهی بر دموکراسی و مشورتپذیری، نظام بلقیس را از دیگر نظامهای کهن متمایز میسازد. پاسخ درباریان نیز، که گفتند: «قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ» (گفتند: ما دارای نیروییم و دلاورانی سختکوش، ولی فرمان با توست، بنگر چه فرمان میدهی)، نشاندهنده توازن میان قدرت و مشورت است. با این حال، این پاسخ ممکن است رگههایی از تملق داشته باشد، که صداقت در نظامهای شورایی را به چالش میکشد.
حکمت بلقیس در پرهیز از جنگ
بلقیس، با درایتی کمنظیر، از جنگ پرهیز کرد و دیپلماسی را برگزید. قرآن کریم میفرماید: «قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً» (گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند، آن را تباه میکنند و عزیزانش را خوار میسازند). او با ارسال هدیه، رویکردی آزمایشی در پیش گرفت: «وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» (و من به سوی آنها هدیهای میفرستم و منتظرم تا ببینم فرستادگان با چه بازمیگردند). این استراتژی، چون بازی شطرنجی ماهرانه، هوش سیاسی بلقیس را در مدیریت بحران نشان میدهد.
رویکرد تجربی در نظامهای حکومتی
هر دو نظام حکومتی سلیمان و بلقیس، چون دو راه در یک مسیر، از رویکردی تجربی به جای نظری بهره بردند. سلیمان، با ارسال نامه و انتظار پاسخ، و بلقیس، با ارسال هدیه و سنجش واکنش، نشان دادند که عملگرایی در مدیریت حکومتی بر نظریهپردازی صرف برتری دارد. این رویکرد، چون مشعلی در تاریکی، راه را برای تصمیمگیریهای حکیمانه هموار میسازد.
بخش سوم: نقد پیشفرضهای تاریخی و فقهی
بازنگری در مفهوم دموکراسی
تصور رایج که دموکراسی را زاده قرن هجدهم میداند، چون غباری بر آینه حقیقت، نیازمند زدودن است. نظام شورایی بلقیس، چون گوهری در دل تاریخ کهن، نشان میدهد که دموکراسی ریشههایی عمیقتر از تصورات مدرن دارد. این نظام، با مشورتپذیری و توازن قدرت، پیشفرضهای تاریخی را به چالش میکشد و بر اصالت تمدنهای باستانی در مدیریت حکومتی تأکید میورزد.
درنگ: نظامهای شورایی، مانند حکومتی بلقیس، گواهی بر قدمت و اصالت دموکراسی در تمدنهای کهن است.
نقد احکام فقهی در حوزه زنان
علم دینی، در برخی احکام سنتی، چونان بنایی کهن، نیازمند بازسازی است. محدودیتهایی چون منع زنان از قضاوت، امامت جماعت یا مشارکت سیاسی، گاه بدون پشتوانه معتبر قرآنی یا روایی وضع شدهاند. این احکام، چون زنجیرهایی بر پای عدالت، مشارکت کامل زنان را در جامعه اسلامی محدود کردهاند. برای نمونه، منع زنان از امامت جماعت به دلیل مسائل طبیعی، فاقد دلیل معتبر است و با استناد به عقل و قرآن کریم، نیازمند بازنگری است.
نیاز به تدوین کتاب النساء
فقدان کتابی جامع در علم دینی درباره زنان، چون خلأیی در بنای معرفت دینی، مشهود است. تدوین کتابی با عنوان «النساء» که به مسائل زنان با نگاهی عادلانه و مدرن بپردازد، ضرورتی انکارناپذیر است. این کتاب، چون پلی میان گذشته و آینده، میتواند تبعیضات را رفع و توازنی عادلانه در فقه اسلامی برقرار سازد.
درنگ: تدوین کتابی جامع در علم دینی با عنوان «النساء» برای رفع تبعیض و ایجاد توازن در احکام فقهی ضروری است.
J
نقد فمینیسم و مردسالاری
فمینیسم و مردسالاری، چون دو سوی یک سکه، هر دو به افراط و تفریط گرفتارند. رویکردی متعادل، چون جریانی زلال، میتواند مسائل جنسیتی را در چارچوبی عادلانه حلوفصل کند. حکومتی چون نظام بلقیس، که زنی با حکمت و اقتدار رهبری میکرد، نشان میدهد که توانمندی زنان در حاکمیت، نه افسانه است و نه آرمان دستنیافتنی.
بخش چهارم: فتنه و جاهطلبی در حکومات
فتنه سلیمان و استغفار او
قدرت، چون شمشیری دو لبه، میتواند به فتنه و انحراف منجر شود. قرآن کریم در توصیف فتنه سلیمان میفرماید: «وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ» (و بهراستی سلیمان را آزمودیم و بر تختش جسدی افکندیم، سپس بازگشت). این فتنه، چون بادی که غبار برمیانگیزد، نشاندهنده تأثیر قدرت و ثروت بر انحراف احتمالی است. با این حال، استغفار سلیمان، چون بارانی پاککننده، او را به سوی توبه بازگرداند: «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» (گفت: پروردگارا! مرا ببخش و به من حکومتی عطا کن که پس از من سزاوار هیچکس نباشد، که تو بخشایندهای).
نقد جاهطلبی سلیمان
طلب حکومتی بیسابقه، چونان آرزویی بلندپروازانه، نشانه جاهطلبی سلیمان است. این درخواست، هرچند از پیامبری معصوم باشد، نشاندهنده تأثیر قدرت بر ذهن و قلب است. جاهطلبی، چون سایهای تاریک، حتی انبیا را از پایداری کامل باز میدارد.
مقام جمعی: الگویی متعالی
مقام جمعی، چون قلهای رفیع در برابر جاهطلبی، انسان را از فتنه و هوس مصون میدارد. حکومتی چون ولایت عالمان دینی، با اتکا به این مقام، از آفات قدرت در امان است. این مقام، چون سپری معنوی، پایداری حکومتی و روحانی را تضمین میکند.
درنگ: مقام جمعی، بهعنوان الگویی متعالی، از جاهطلبی و فتنه مصون میماند و پایداری حکومتی و معنوی را تضمین میکند.
قدرتهای الهی سلیمان
حضرت سلیمان، چون گوهری درخشان در میان انبیا، از عطایای الهی برخوردار بود. قرآن کریم میفرماید: «فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيثُ أَصَابَ» (پس باد را برایش مسخر کردیم که به فرمانش نرم به هر کجا که میخواست روانه میشد). این قدرتها، چون نشانههایی از عظمت الهی، اقتدار او را در نظام حکومتیاش متجلی ساخت.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در ساختار قدرت در حکومات قرآنی، به تحلیل تطبیقی نظامهای حضرت سلیمان و بلقیس پرداخت. نظام سلیمان، با وجود برخورداری از علم و قدرت الهی، به دلیل گرایش به خشونت و جاهطلبی، از پایداری کامل برخوردار نبود. در مقابل، نظام بلقیس، با ساختار شورایی و دیپلماتیک، الگویی از مدیریت سالم و پیشرفته ارائه داد. آیات سورههای نمل و صاد، چون آینههایی روشن، این تفاوتها را بازتاب میدهند. نقد پیشفرضهای تاریخی درباره دموکراسی و احکام فقهی در حوزه زنان، بر ضرورت بازنگری در علم دینی تأکید دارد. مفهوم مقام جمعی، چون مشعلی فروزان، راهحلی برای پایداری حکومتی و معنوی ارائه میکند. تدوین کتابی جامع در علم دینی با عنوان «النساء» میتواند گامی مؤثر در رفع تبعیض و ایجاد توازن باشد.
با نظارت صادق خادمی