در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1397

متن درس





کتاب فلسفه اجتماعی اسلامی: تأملاتی در قدرت جمعی و کمال اجتماعی

تأملاتی در فلسفه اجتماعی اسلامی: قدرت جمعی و امکان کمال اجتماعی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۹۷)

دیباچه

این نوشتار، کوششی است در بازنمایی و تحلیل عمیق یکی از درس‌گفتارهای فلسفی استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در تاریخ دهم اسفندماه سال ۱۳۹۰ هجری شمسی ارائه شده است. محور این گفتار، تأمل در مفهوم قدرت جمعی و امکان تحقق آن در جامعه‌ای آرمانی است که صفات کمالی، مانند محبوبیت، محبت، و مقام جمع، از سطح فردی به سطح اجتماعی منتقل گردد. پرسش‌های بنیادین مطرح‌شده در این گفتار، از امکان ایجاد جامعه‌ای برخوردار از کمال و عاری از نزاع و نقص، تا نقش هدایت الهی و مهدویت در تحول اجتماعی، همگی در چارچوب فلسفه اجتماعی اسلامی و عرفان نظری بررسی می‌شوند.

بخش یکم: مفهوم قدرت جمعی و کمال انسانی

تبیین مفهوم قدرت جمعی

قدرت جمعی، به‌مثابه شاخه‌ای از مفهوم کلان قدرت، هنگامی متجلی می‌شود که انسان به مرتبه‌ای از کمال دست یابد که او را در زمره محبوبین الهی قرار دهد. این مرتبه، که در عرفان نظری به مقام جمع یا جمع‌الجمع شهرت دارد، نقطه‌ای است که انسان در آن، ابعاد وجودی خود (جسمانی، نفسانی، و عقلی) را در هماهنگی کامل با یکدیگر قرار می‌دهد. این هماهنگی، به انسان امکان می‌دهد تا نه‌تنها به کمال فردی دست یابد، بلکه به‌عنوان الگویی برای جامعه، تأثیراتی عمیق و پایدار بر جای گذارد.

درنگ: قدرت جمعی، تجلی وحدت میان مراتب وجودی انسان است که او را به مقام جمع رهنمون می‌سازد، مقامی که در آن، فرد نه‌تنها خود به کمال می‌رسد، بلکه می‌تواند جامعه را به سوی کمال هدایت کند.

این مفهوم، با دیدگاه‌های عارفان بزرگی چون ابن‌عربی همخوانی دارد که مقام جمع‌الجمع را اوج وحدت وجودی انسان می‌دانند. در این مرتبه، انسان به مثابه آیینه‌ای است که نور الهی را در خود منعکس می‌سازد و این انعکاس، می‌تواند به جامعه نیز سرایت کند.

کمال انسانی در تاریخ

در طول تاریخ بشری، نمونه‌هایی از انسان‌های کامل، چه در میان معصومین (انبیا و ائمه علیهم‌السلام) و چه در میان غیرمعصومین (عارفان، اولیا، و صالحان)، مشاهده شده است. این افراد، به‌عنوان الگوهایی از کمال انسانی، توانسته‌اند به مقامات والایی چون محبوبیت، محبت، و جمع دست یابند. معصومین، به دلیل عصمت ذاتی، در مرتبه‌ای متعالی‌تر قرار دارند، اما غیرمعصومین نیز، با سلوک معنوی، می‌توانند به درجاتی از این مقامات نائل شوند.

درنگ: تاریخ بشری، شاهد انسان‌هایی بوده است که به مراتب کمال، محبوبیت، و مقام جمع دست یافته‌اند، چه در میان معصومین و چه غیرمعصومین، که این امر نشان‌دهنده استعداد ذاتی بشر برای نیل به کمال است.

تمایز میان محبین و محبوبین

در سلسله‌مراتب معنوی، محبین کسانی هستند که عشق و محبت به خداوند را در دل می‌پرورانند، اما محبوبین، به دلیل قرب خاص به ذات اقدس الهی، در مرتبه‌ای والاتر قرار دارند. محبوبین، به‌واسطه لطف و عنایت الهی، می‌توانند به مقام جمع دست یابند، در حالی که محبین ممکن است در مراتب پایین‌تر کمال باقی بمانند. این تمایز، ریشه در عرفان اسلامی دارد و نشان‌دهنده تفاوت در درجات قرب به خداوند است.

درنگ: محبوبین، به دلیل قرب ویژه به خداوند، از محبین متمایزند و می‌توانند به مقام جمع‌الجمع نائل شوند، که این امر امکان تأثیرگذاری عمیق‌تر بر جامعه را فراهم می‌سازد.

جمع‌بندی بخش یکم

مفهوم قدرت جمعی، به‌عنوان تجلی هماهنگی وجودی انسان، زمینه‌ساز نیل به مراتب کمال، محبوبیت، و مقام جمع است. تاریخ بشری، شاهد حضور انسان‌هایی بوده که این صفات را در خود متبلور ساخته‌اند، چه در میان معصومین و چه غیرمعصومین. تمایز میان محبین و محبوبین، نشان‌دهنده مراتب مختلف قرب به خداوند است که هرکدام می‌توانند در هدایت جامعه به سوی کمال نقش‌آفرین باشند. این بخش، با تبیین این مفاهیم، زمینه را برای بررسی امکان انتقال این صفات به جامعه فراهم می‌سازد.

بخش دوم: امکان تحقق جامعه‌ای آرمانی

پرسش بنیادین: آیا جامعه می‌تواند به کمال فردی دست یابد؟

پرسشی بنیادین که در این درس‌گفتار مطرح شده، این است که آیا صفاتی چون کمال، محبوبیت، محبت، و مقام جمع، که در افراد به ظهور رسیده‌اند، می‌توانند به جامعه به‌عنوان یک کل منتقل شوند؟ این پرسش، به قلب فلسفه اجتماعی اسلامی نفوذ می‌کند و با نظریه‌هایی چون مدینه فاضله فارابی همخوانی دارد، که جامعه‌ای آرمانی را متصور می‌شود که در آن، فضایل اخلاقی و معنوی در سطح کلان متبلور می‌گردد.

درنگ: امکان انتقال صفات کمالی از فرد به جامعه، پرسشی محوری در فلسفه اجتماعی اسلامی است که نیازمند بررسی استعداد ذاتی جامعه برای نیل به کمال است.

ناکامی‌های تاریخی بشر

تاریخ بشری، علی‌رغم وجود افراد کامل، گواهی بر ناکامی در ایجاد جامعه‌ای برخوردار از صفات کمال، محبوبیت، و مقام جمع است. جوامع، اغلب تحت سیطره صفات نفسانی چون سلطه‌جویی، تجاوز، و زورگویی بوده‌اند و نتوانسته‌اند به مرتبه‌ای از هماهنگی و وحدت دست یابند که عاری از نزاع و نقص باشد. این ناکامی، نتیجه غلبه هوی و هوس و فقدان ساختارهای مناسب برای پرورش فضایل است.

درنگ: ناکامی‌های تاریخی بشر در تحقق جامعه‌ای آرمانی، نتیجه غلبه صفات نفسانی و نبود ساختارهای مناسب برای پرورش کمال است.

امکان جامعه‌ای بدون نزاع

آیا ممکن است جامعه‌ای به وجود آید که افراد آن، با صفا و وفا، بدون نزاع و درگیری زندگی کنند؟ این پرسش، به مثابه شاخه‌ای از آرمان مدینه فاضله، در پی آن است که جامعه‌ای را متصور شود که در آن، عدالت، محبت، و وحدت، جایگزین نزاع و سلطه گردد. چنین جامعه‌ای، به‌سان باغی است که در آن، گل‌های محبت و صفا در کنار یکدیگر شکوفا می‌شوند و خارهای خودخواهی و نزاع ریشه‌کن می‌گردد.

درنگ: جامعه‌ای عاری از نزاع، با تکیه بر عدالت و محبت، هدفی است که در فلسفه اجتماعی اسلامی به‌عنوان مدینه فاضله ترسیم شده است.

نقص‌های انبیا و امکان جامعه کامل

قرآن کریم، با وجود تأکید بر عصمت انبیا، گاه به نقص‌های ظاهری ایشان اشاره دارد. به‌عنوان مثال، در آیه‌ای از سوره قصص، به خطای حضرت موسی علیه‌السلام در قتل یک نفر اشاره شده است:

وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ

و به شهر درآمد در حالی که مردمش غافل بودند، پس دو مرد را یافت که با هم می‌جنگیدند، این از پیروانش بود و آن از دشمنانش. آن که از پیروانش بود از او بر ضد آنکه از دشمنانش بود یاری خواست، پس موسی او را با مشت زد و کارش را ساخت. گفت: این از کار شیطان است، که او دشمنی گمراه‌کننده آشکار است.

این آیه، نشان‌دهنده نقصی ظاهری در رفتار حضرت موسی علیه‌السلام است که با وجود عصمت، به‌عنوان خطایی انسانی توصیف شده است. پرسش این است که آیا جامعه‌ای می‌تواند به کمال برسد که نقص‌هایش، مانند این نقص‌های ناچیز انبیا، قابل اغماض باشد؟ این مفهوم، با ایده «عصمت نسبی» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که جامعه‌ای را متصور می‌شود که اگرچه ممکن است نقص‌هایی جزئی داشته باشد، اما در کلیت خود، به کمال و عدالت نزدیک است.

درنگ: نقص‌های ظاهری انبیا، مانند خطای موسی علیه‌السلام، نشان‌دهنده امکان وجود نقص‌های ناچیز در جامعه‌ای است که به کمال نزدیک شده است، مفهومی که با عصمت نسبی همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی امکان تحقق جامعه‌ای آرمانی پرداخت که در آن، صفات کمالی از سطح فردی به سطح اجتماعی منتقل گردد. ناکامی‌های تاریخی بشر، نتیجه غلبه صفات نفسانی و فقدان ساختارهای مناسب است، اما استعداد ذاتی جامعه برای نیل به کمال، امری انکارناپذیر است. نقص‌های ظاهری انبیا، نشان‌دهنده امکان وجود جامعه‌ای است که با وجود نقص‌های جزئی، به کمال نزدیک می‌شود. این تأملات، زمینه را برای بررسی نقش هدایت الهی و مهدویت در تحول اجتماعی فراهم می‌سازد.

بخش سوم: استعداد ذاتی بشر و نقش مهدویت

استعداد ناسوت برای کمال

عالم ناسوت، به‌مثابه بستری برای تجلی صفات الهی، استعداد ذاتی برای پرورش انسان‌ها و جوامع کامل را داراست. انسان، به‌عنوان یک جامعه کوچک که از اعضای هماهنگی چون دست، پا، قلب، و عقل تشکیل شده است، الگویی برای جامعه‌ای آرمانی ارائه می‌دهد. این استعداد، با مفهوم «نظام احسن» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که خلقت را نظامی هدفمند و رو به کمال می‌داند.

درنگ: عالم ناسوت، با استعداد ذاتی خود، بستری برای تحقق صفات کمالی، مانند عصمت، محبوبیت، و مقام جمع، در سطح فردی و اجتماعی فراهم می‌سازد.

نقد جوامع کنونی

جوامع کنونی، که گاه با عناوینی چون دموکراتیک یا مذهبی توصیف می‌شوند، از تحقق صفات کمال، محبوبیت، و مقام جمع بازمانده‌اند. این ناکامی، نتیجه غلبه قدرت مادی، سلطه‌جویی، و نقص‌های ساختاری است که مانع از شکوفایی استعدادهای ذاتی بشر می‌گردد. قرآن کریم، در آیه‌ای از سوره عصر، به این زیان‌بار بودن وضعیت عمومی بشر اشاره دارد:

وَالْعَصْرِ ۝ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ

سوگند به عصر، که انسان‌ها در زیان‌اند.

این آیه، به روشنی بیانگر آن است که بشر، در غیاب هدایت و تلاش برای کمال، در زیان و خسران به سر می‌برد. این خسران، نتیجه انحراف از مسیر کمال و غلبه صفات نفسانی است.

درنگ: جوامع کنونی، به دلیل غلبه صفات نفسانی و نبود ساختارهای مناسب، از تحقق کمال و مقام جمع بازمانده‌اند، و این امر با خسران بشری در قرآن کریم همخوانی دارد.

نقش مهدویت در تحول اجتماعی

ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، به‌مثابه نقطه عطفی در تاریخ بشری، زمینه‌ساز ایجاد جامعه‌ای آرمانی است که در آن، ظلم و جور به اوج خود رسیده و سپس جای خود را به عدالت و محبت می‌دهد. مفهوم «ملأت ظلماً و جوراً» در روایات، به اوج فساد پیش از ظهور اشاره دارد که زمینه‌ساز تحول عظیم اجتماعی است. این تحول، به‌سان طلوع خورشیدی است که پس از تاریکی شب، جهان را روشن می‌سازد.

درنگ: ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، نقطه عطفی است که جامعه را از اوج ظلم و جور به سوی عدالت، محبت، و کمال هدایت می‌کند.

استعداد بشر برای صفات ابراهیمی

خداوند، در نهاد بشر، استعداد نیل به صفات والایی چون ابراهیمی، موسوی، و عیسوی را قرار داده است. قرآن کریم، در آیه‌ای از سوره بقره، به این استعداد در وجود حضرت ابراهیم علیه‌السلام اشاره دارد:

وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

و هنگامی که پروردگارش ابراهیم را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رساند، فرمود: من تو را برای مردم پیشوا قرار می‌دهم. گفت: و از فرزندانم؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.

این آیه، نشان‌دهنده استعداد ذاتی بشر برای رسیدن به مقامات والا، مانند امامت و پیشوایی، است که می‌تواند در سطح اجتماعی نیز متبلور گردد.

درنگ: استعداد ذاتی بشر برای نیل به صفات ابراهیمی، امکان ایجاد جامعه‌ای را فراهم می‌سازد که در آن، کمال و هدایت در سطح کلان متجلی شود.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، بر استعداد ذاتی عالم ناسوت برای پرورش انسان‌ها و جوامع کامل تأکید داشت. ناکامی‌های جوامع کنونی، نتیجه انحراف از این استعداد و غلبه صفات نفسانی است. ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ، زمینه‌ساز تحول به سوی جامعه‌ای آرمانی است. استعداد بشر برای نیل به صفات والا، مانند صفات ابراهیمی، نشان‌دهنده امکان تحقق جامعه‌ای برخوردار از کمال و محبت است.

بخش چهارم: چالش‌ها و راهکارهای تحقق جامعه کامل

نقد نظام‌های حکومتی قرآنی

قرآن کریم، نظام‌های حکومتی مختلفی را توصیف می‌کند که هرکدام ویژگی‌ها و نقص‌های خاص خود را دارند. نظام حکومتی بلقیس، با مدیریت مشورتی، نمونه‌ای از خردورزی بود، اما کامل نبود. نظام سلیمان علیه‌السلام، با اقتدار الهی، به کمال نزدیک‌تر بود، اما همچنان محدودیت‌هایی داشت. نظام فرعون، نماد استبداد و سلطه‌جویی بود، و مستضعفین، با چالش‌های ناشی از ضعف و محرومیت، نتوانستند جامعه‌ای آرمانی ایجاد کنند. هیچ‌یک از این نظام‌ها، به‌طور کامل، مصداق جامعه‌ای برخوردار از کمال و مقام جمع نبودند.

درنگ: نظام‌های حکومتی قرآنی، از بلقیس تا فرعون، هرکدام ویژگی‌ها و نقص‌هایی دارند که نشان‌دهنده ناکامی در تحقق جامعه‌ای کامل است.

نقص خلقت یا نقص بشر؟

اگر جامعه نتواند به مراتب کمال، محبوبیت، و مقام جمع دست یابد، آیا باید خلقت را ناقص دانست؟ این پرسش، به نقد فلسفی ایده خلقت ناقص می‌پردازد. حکمت الهی، اقتضا می‌کند که خلقت به سوی کمال هدایت شود. ناکامی‌های اجتماعی، نتیجه نقص‌های بشری و انحراف از مسیر هدایت است، نه نقص در ذات خلقت.

درنگ: ناکامی در تحقق جامعه کامل، نتیجه انحرافات بشری است، نه نقص در خلقت، که با حکمت الهی ناسازگار است.

نقش ایمان و اختیار در تحول اجتماعی

ایمان، به‌عنوان نیروی محرکه تحول اجتماعی، باید با اختیار و شایستگی همراه باشد. اجبار و سرکوب، با ماهیت ایمان و کمال ناسازگار است. به‌سان نهالی که با آب و نور رشد می‌کند، ایمان نیز در بستر آزادی و آگاهی شکوفا می‌شود. تحول اجتماعی، نیازمند پرورش اختیاری افراد و ایجاد ساختارهایی است که استعدادهای ذاتی بشر را شکوفا سازد.

درنگ: ایمان اختیاری، مبنای تحول اجتماعی است و با اجبار و سرکوب ناسازگار است، زیرا کمال در بستر آزادی شکوفا می‌شود.

مهندسی اجتماعی و شکوفایی استعدادها

مهندسی اجتماعی، به‌مثابه نقشه‌ای برای هدایت جامعه به سوی کمال، می‌تواند استعدادهای ذاتی بشر را شکوفا سازد. این مهندسی، نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و آگاهی از ظرفیت‌های عالم ناسوت است. به‌سان معماری که بنایی باشکوه را طراحی می‌کند، مهندسی اجتماعی نیز می‌تواند جامعه‌ای را بنا کند که در آن، صفا، وفا، و محبت حاکم باشد.

درنگ: مهندسی اجتماعی، با هدایت استعدادهای ذاتی بشر، می‌تواند جامعه‌ای را بنا کند که در آن، کمال و محبت به شکوفایی برسد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی چالش‌های تحقق جامعه‌ای کامل و راهکارهای آن پرداخت. نظام‌های حکومتی قرآنی، با وجود ویژگی‌های مثبت، نتوانسته‌اند به کمال کامل دست یابند. ناکامی‌های اجتماعی، نتیجه انحرافات بشری است، نه نقص در خلقت. ایمان اختیاری و مهندسی اجتماعی، دو رکن اساسی برای شکوفایی استعدادهای ذاتی بشر و ایجاد جامعه‌ای آرمانی هستند.

بخش پنجم: افق‌های آینده و آرمان‌های اجتماعی

استعاره گرگ و میش

امکان ایجاد جامعه‌ای که در آن، گرگ و میش با هم آب بخورند، به‌مثابه استعاره‌ای از صلح و هماهنگی، یکی از آرمان‌های فلسفه اجتماعی اسلامی است. این جامعه، به‌سان جنگلی است که در آن، موجودات در هماهنگی و صلح با یکدیگر زیست می‌کنند و قانون آکل و مأکول جای خود را به وحدت و محبت می‌دهد.

درنگ: استعاره گرگ و میش، نمادی از جامعه‌ای است که در آن، صلح و محبت جایگزین نزاع و سلطه‌جویی می‌شود.

نقد روایات غیرمعتبر

برخی روایات درباره ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، که به کشتار یا سرکوب اشاره دارند، فاقد اعتبارند و با هدف ایجاد ترس و بدبینی مطرح شده‌اند. این روایات، با ماهیت رحمانی و هدایتگر مهدویت ناسازگارند و نباید به‌عنوان مبنای فهم تحول اجتماعی تلقی شوند.

درنگ: روایات غیرمعتبر درباره ظهور، با هدف تضعیف ایمان و ایجاد بدبینی مطرح شده‌اند و با ماهیت رحمانی مهدویت ناسازگارند.

رجعت و تداوم تحول اجتماعی

مفهوم رجعت، به‌عنوان بخشی از فلسفه مهدویت، نشان‌دهنده تداوم تحولات اجتماعی حتی پس از ظهور است. این مفهوم، به‌سان پلی است که گذشته و آینده را به هم متصل می‌کند و جامعه را به سوی کمال هدایت می‌سازد.

درنگ: رجعت، به‌عنوان بخشی از تحولات الهی، زمینه‌ساز تداوم حرکت جامعه به سوی کمال است.

رشد تدریجی جامعه بشری

جامعه بشری، به‌سان نهالی که به تدریج رشد می‌کند، در حال پیشرفت به سوی کمال است. این رشد، نتیجه استعداد ذاتی بشر و هدایت الهی است که در طول زمان، جامعه را به سوی آرمان‌های والا سوق می‌دهد.

درنگ: رشد تدریجی جامعه بشری، نتیجه استعداد ذاتی و هدایت الهی است که امکان تحقق جامعه‌ای کامل را فراهم می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، افق‌های آینده جامعه بشری را در پرتو آرمان‌های فلسفه اجتماعی اسلامی بررسی کرد. استعاره گرگ و میش، نمادی از صلح و هماهنگی است که جامعه آرمانی را ترسیم می‌کند. نقد روایات غیرمعتبر و تأکید بر رجعت و رشد تدریجی، نشان‌دهنده امکان تحقق جامعه‌ای کامل است که در آن، محبت و عدالت حاکم باشد.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مفهوم قدرت جمعی و امکان تحقق جامعه‌ای آرمانی پرداخت. مفاهیم کلیدی چون کمال، محبوبیت، و مقام جمع، از سطح فردی به سطح اجتماعی گسترش یافتند و پرسش‌های بنیادین درباره امکان ایجاد جامعه‌ای عاری از نزاع و برخوردار از صفا و وفا بررسی شدند. آیات قرآن کریم، مانند آیه سوره قصص، عصر، و بقره، نشان‌دهنده استعداد ذاتی بشر برای نیل به کمال و نقص‌های ظاهری حتی در انبیا هستند. ناکامی‌های تاریخی بشر، نتیجه انحراف از این استعداد و غلبه صفات نفسانی است. ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ، زمینه‌ساز تحول به سوی جامعه‌ای است که در آن، عدالت و محبت جایگزین ظلم و جور می‌گردد. مهندسی اجتماعی، ایمان اختیاری، و رشد تدریجی، راهکارهایی برای شکوفایی استعدادهای ذاتی بشر هستند. این اثر، با ارائه تحلیلی جامع، بر ضرورت تلاش همگانی برای تحقق جامعه‌ای آرمانی تأکید دارد و افقی روشن برای پژوهشگران فلسفه اجتماعی اسلامی ترسیم می‌کند.

با نظارت صادق خادمی