متن درس
عظمت وجودی انسان و کمال معنوی در پرتو قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۰۴)
مقدمه
انسان، در گستره آفرینش، چونان گوهر بیهمتایی است که در پیچیدگی و عظمت وجودیاش، آیینه تمامنمای صفات الهی گشته و ظرفیتهای بیکران او، وی را به سوی کمال و سعادت رهنمون میسازد. قرآن کریم، این کتاب آسمانی و چراغ هدایت، انسان را موجودی معرفی میکند که با دارا بودن مراتب وجودی گوناگون، قادر به دریافت فیض الهی و اتصال به حقایق ربوبی است. با این حال، غفلت، استکبار، و گرایش به پیروزیهای ظاهری، گاه این ظرفیتهای متعالی را به انزوا کشانده و انسان را از سعادت حقیقی دور ساخته است. این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، و با محوریت آیات سورههای قصص، نمل، و دیگر آیات قرآنی، به بررسی عظمت وجودی انسان، ساختارهای سهگانه او (افتادگی، پیروزی، و سلامت)، و ضرورت احیای کمالات معنوی در علم دینی میپردازد. هدف این اثر، ارائه تبیینی فلسفی، عرفانی، و قرآنی از جایگاه انسان در نظام هستی و دعوت به سوی سلامت وجودی و سعادت ابدی است.
بخش نخست: عظمت وجودی انسان در پرتو قرآن کریم
انسان، عالم کبیر و آینه صفات الهی
انسان، بهعنوان بزرگترین و پیچیدهترین مخلوق الهی، در نظام آفرینش جایگاهی بیمانند دارد. قرآن کریم، او را خلیفهالله (سوره بقره، آیه ۳۰) و مظهر کرامت الهی (سوره اسراء، آیه ۷۰) معرفی میکند. این کرامت ذاتی، انسان را به عالم کبیری بدل ساخته که در برابر عالم ناسوت، که از نظر کیفی ناچیز است، چونان گوهری درخشان میدرخشد. در فلسفه اسلامی، انسان به مثابه آینهای است که تمامی صفات الهی در او منعکس شده و ظرفیتهای بیکرانش، او را قادر به صعود به مراتب متعالی وجود میسازد. این دیدگاه، با سخن حکما که «فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ» همخوانی دارد، جایی که انسان بهعنوان جهانی بزرگتر از عالم مادی معرفی میشود.
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا
و به راستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب] حمل کردیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریدگان خود برتری آشکار دادیم.
این آیه، به روشنی کرامت ذاتی انسان و برتری او بر دیگر مخلوقات را نشان میدهد. خداوند، با ستایش از خلقت انسان، او را موجودی معرفی میکند که ظرفیتهایش فراتر از محدودیتهای عالم ناسوت است. با این حال، این عظمت وجودی، تنها در صورتی به فعلیت میرسد که انسان از غفلت و استکبار دوری گزیند و به سوی کمال و سعادت گام بردارد.
کمیت و کیفیت در عالم ناسوت
عالم ناسوت، هرچند از نظر کمیت بزرگ و گسترده است، از منظر کیفی در برابر پیچیدگی و عظمت وجودی انسان ناچیز شمرده میشود. این عالم، مانند سیبزمینی در تمثیلی زیبا، آب اندکی دارد و نمیتواند به اندازه انسان، که چونان گوهری پرمحتواست، ارزش و معنا تولید کند. در فلسفه اسلامی، عالم ناسوت پایینترین مرتبه وجود است، در حالی که انسان، با دارا بودن مراتب وجودی متعدد، قادر به صعود به عوالم متعالی است. این محدودیت عالم مادی، در برابر ظرفیتهای معنوی انسان، چونان سایهای در برابر نور خورشید است.
جمعبندی بخش نخست
انسان، بهعنوان عالم کبیر و مظهر کرامت الهی، در نظام آفرینش جایگاهی بیهمتا دارد. قرآن کریم، با ستایش از خلقت او، ظرفیتهای بیکرانش را برای دریافت فیض الهی و صعود به مراتب متعالی وجود برجسته میسازد. عالم ناسوت، با وجود گستردگی ظاهری، در برابر پیچیدگی و عظمت انسان ناچیز است و تنها انسانهایی که از غفلت و استکبار دوری گزینند، میتوانند این ظرفیتها را به فعلیت رسانند. این بخش، زمینه را برای بررسی ساختارهای سهگانه وجودی انسان در بخشهای بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: ساختارهای سهگانه وجودی انسان
افتادگی، پیروزی، و سلامت
انسان، در گستره وجودی خود، در سه ساختار اصلی ظاهر میشود: افتادگی (شکست، ضعف، و کاستی)، پیروزی (برجستگی، قدرت، و موفقیت)، و سلامت (سعادت و کمال). این سهگانه، انسان را موجودی چندبعدی معرفی میکند که در مراتب مختلف وجودی، از سجین تا علیین، حرکت میکند. افتادگی، نشاندهنده کسانی است که در آزمونهای الهی ناکام مانده و به کاستی، سستی، و خوردشدگی گرفتار شدهاند. پیروزی، به کسانی اشاره دارد که به هر قیمتی، حتی با ظلم و ستم، در پی موفقیت ظاهریاند. سلامت، اما، مرتبهای است که انسان را به سعادت حقیقی و اتصال به حقایق ربوبی رهنمون میسازد.
افتادگی و ناکامی اکثریت
اکثریت انسانها، به دلیل غفلت و بهانهجویی، در مرتبه افتادگی گرفتار شده و در آزمون الهی ناکام میمانند. قرآن کریم، این اکثریت را به دلیل فقدان عقل و ایمان، نادان و کافر میخواند:
إِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ
به راستی که بیشترشان تعقل نمیکنند.
این آیه (سوره فاطر، آیه ۶)، به روشنی نشان میدهد که اکثریت بشر، به دلیل دوری از عقل و بصیرت، از کمال و سعادت محروم میمانند. این ناکامی، در ابعاد مادی، معنوی، ایمانی، و حتی کفرآمیز انسانها دیده میشود. انسانهای افتاده، مانند سیبزمینیای که آب اندکی دارد، از فعلیت بخشیدن به ظرفیتهای وجودی خود بازمیمانند و در سستی و کاستی غوطهور میشوند.
پیروزیمحوری و ظلم
در مقابل افتادگی، گروهی از انسانها در پی پیروزی و موفقیت ظاهریاند، حتی اگر این پیروزی به قیمت ظلم، ستم، و جنایت به دست آید. این فرهنگ پیروزیمحوری، که در جوامع مدرن نیز رواج یافته، انسان را به سوی نابودی معنوی سوق میدهد. قرآن کریم، این رویکرد را در رفتار فرعون و لشکریانش به تصویر میکشد:
وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرِي
و فرعون گفت: ای سران قوم، من برای شما خدایی جز خودم نمیشناسم.
این آیه (سوره قصص، آیه ۳۸)، نمونهای از استکبار و پیروزیمحوری است که فرعون را به ادعای الوهیت و انکار حقیقت سوق داد. انسانهای پیروزیمحور، مانند فرعون، با بهرهگیری از خدعه، نیرنگ، و ظلم، در پی سلطه و موفقیت ظاهریاند، اما این پیروزیها، چونان حبابی بر سطح آب، ناپایدار و فانی است.
سلامت و سعادت
سلامت وجودی، مرتبهای است که انسان را به سعادت حقیقی رهنمون میسازد. انسان سالم، نه در پی پیروزی ظاهری است و نه در دام افتادگی گرفتار میشود. او، با پایبندی به وظیفه و حکمت، در مسیر کمال و قرب الهی گام برمیدارد. قرآن کریم، این سلامت را شرط لازم برای سعادت میداند:
فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ
پس هر کس از آتش دور داشته شود و به بهشت درآید، به راستی رستگار شده است.
این آیه (سوره آلعمران، آیه ۳)، بر اهمیت سلامت وجودی در دستیابی به سعادت تأکید دارد. انسان سالم، مانند امامی که در تاریخ جاودانه مانده، با پایبندی به وظیفه و دوری از ظلم، به مراتب متعالی وجود دست مییابد.
جمعبندی بخش دوم
ساختارهای سهگانه وجودی انسان – افتادگی، پیروزی، و سلامت – مراتب مختلف وجودی او را در نظام آفرینش نشان میدهند. اکثریت انسانها، به دلیل غفلت و بهانهجویی، در مرتبه افتادگی گرفتار شده و از کمال دور میمانند. گروهی دیگر، با گرایش به پیروزیمحوری و ظلم، به موفقیتهای ظاهری دست مییابند، اما این پیروزیها ناپایدار و فانی است. تنها انسانهای سالم، که به وظیفه و حکمت پایبندند، به سعادت حقیقی نائل میشوند. این بخش، ضرورت خودآزمایی و دوری از ظلم را برای دستیابی به سلامت و سعادت برجسته میسازد.
بخش سوم: نقد فرهنگ پیروزیمحوری و ظلم
پیروزی به قیمت ظلم و ناجوانمردی
در فرهنگ پیروزیمحوری، انسانها در پی موفقیت ظاهریاند، حتی اگر این موفقیت با ظلم، جنایت، و ناجوانمردی به دست آید. این رویکرد، در رقابتهای اجتماعی، ورزشی، و حتی سیاسی دیده میشود، جایی که افراد با بهرهگیری از خدعه و نیرنگ، نقاط ضعف دیگران را هدف قرار میدهند تا به پیروزی دست یابند. قرآن کریم، این رفتار را به شدت نکوهش میکند:
فَلَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ
پس نه ستم کنید و نه ستم ببینید.
این آیه (سوره بقره، آیه ۲۷۹)، بر ضرورت دوری از ظلم در هر نوع رقابت تأکید دارد. در ورزشهایی مانند بوکس و کاراته، تمرکز بر نقاط ضعف حریف و تخریب او، نمونهای از ناجوانمردی است که با اخلاق اسلامی در تضاد قرار دارد. انسانهای پیروزیمحور، مانند فرعون که ادعای الوهیت کرد، با استکبار و ظلم، به دنبال سلطهاند، اما عاقبتشان نابودی است.
فرعون، نماد استکبار و پیروزیمحوری
فرعون، بهعنوان نمونهای برجسته از پیروزیمحوری، ادعای الوهیت کرد و با خدعه و نیرنگ، در پی سرکوب حقیقت بود. قرآن کریم، رفتار او را چنین توصیف میکند:
وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَىٰ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ
و فرعون گفت: ای سران قوم، من برای شما خدایی جز خودم نمیشناسم. پس ای هامان، برایم بر گل آتش بیفروز و برجی برایم بساز تا شاید به خدای موسی راه یابم، و من او را از دروغگویان میپندارم.
این آیه (سوره قصص، آیه ۳۸)، تناقض در رفتار فرعون را نشان میدهد. او ابتدا ادعای علم به نبود خدا میکند، اما سپس با شک و ظن، به دنبال خدای موسی میگردد. این تناقض، نشانه نفاق و عدم صداقت اوست که در فلسفه اسلامی، مانع اصلی شناخت حقیقت شمرده میشود.
نابودی ظالمان
قرآن کریم، عاقبت ظالمان و پیروزیمحوران را به روشنی بیان میکند:
فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ
پس بنگر که عاقبت ستمگران چگونه بود.
این آیه (سوره قصص، آیه ۴۲)، دعوتی است به تأمل در عاقبت شوم ظالمان. فرعون و لشکریانش، به دلیل استکبار و ظلم، نابود شدند:
وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ
و او و لشکریانش در زمین به ناحق تکبر ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازنمیگردند.
این آیه (سوره قصص، آیه ۳۹)، نشان میدهد که ظلم و استکبار، حتی در قالب پیروزی، به نابودی منجر میشود. خداوند، با مجازات ظالمان، انسان را به دوری از ظلم و پیگیری سلامت دعوت میکند.
جمعبندی بخش سوم
فرهنگ پیروزیمحوری، که با ظلم و ناجوانمردی همراه است، در تضاد با ارزشهای اسلامی قرار دارد. فرعون، بهعنوان نماد این فرهنگ، با ادعای الوهیت و بهرهگیری از خدعه، به نابودی معنوی و مادی خود و لشکریانش منجر شد. قرآن کریم، با دعوت به تأمل در عاقبت ظالمان، انسان را به دوری از ظلم و پیگیری سلامت و سعادت رهنمون میسازد. این بخش، ضرورت خودآزمایی و پایبندی به عدالت و حکمت را در برابر وسوسههای پیروزیمحوری برجسته میکند.
بخش چهارم: سلامت وجودی و وظیفهمحوری مؤمن
مؤمن سالم و انعطافپذیری
مؤمن سالم، کسی است که به جای پیگیری پیروزی یا دوری از شکست، به وظیفه و حکمت پایبند است. او، مانند امامی که در تاریخ جاودانه مانده، در موقعیتهای مختلف، شجاعت، خشیت، و مهربانی را توأمان نشان میدهد. قرآن کریم، این انعطافپذیری را در سیره مؤمنان راستین به تصویر میکشد:
يَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ
میکشند و کشته میشوند.
این آیه (سوره نساء، آیه ۶۹)، به ذو حیاتین بودن مؤمن اشاره دارد که در موقعیتهای مختلف، بر اساس حکمت و وظیفه عمل میکند. مؤمن سالم، به هیچچیز جز وظیفه عادت نمیکند و با انعطافپذیری، اقتضائات الهی را پذیرا میشود.
شجاعت در برابر تهور
شجاعت، فضیلتی است که در میانه ترس و تهور قرار دارد. شجاع، بر اساس حکمت و عدالت عمل میکند، در حالی که متهور، بیباک و بیمحاباست. این تمایز، در سیره اهل بیت (ع) به روشنی دیده میشود، جایی که شجاعت با خشیت و مهربانی همراه است. مؤمن سالم، گاه شجاع است و گاه خائف، اما همواره بر اساس حکمت و عدالت عمل میکند.
پیچیدگی فقهی و وظیفهمحوری
در فقه اسلامی، برخی احکام، مانند حرمت ظلم، ساده و روشناند، اما برخی دیگر، مانند دروغ، بسته به موقعیت، میتوانند حرام، واجب، مستحب، یا مکروه باشند. این پیچیدگی، ضرورت علم و معرفت را در عمل به احکام نشان میدهد. مؤمن سالم، با تکیه بر علم و حکمت، به وظیفه خود عمل میکند و به هیچچیز جز اقتضائات الهی عادت نمیکند.
جمعبندی بخش چهارم
مؤمن سالم، با پایبندی به وظیفه و حکمت، از پیروزیمحوری و افتادگی دوری گزیده و به سعادت حقیقی نائل میشود. شجاعت او، برخاسته از حکمت و عدالت است و با تهور و بیمحابایی تفاوت دارد. پیچیدگی احکام فقهی، ضرورت علم و معرفت را در عمل به وظیفه نشان میدهد. این بخش، مؤمن را به خودآزمایی و پیگیری سلامت و سعادت دعوت میکند.
بخش پنجم: عاقبت ظالمان و ماندگاری سالمها
نابودی پیامبران و امتها به دلیل ظلم
قرآن کریم، عاقبت شوم ظالمان را به روشنی نشان میدهد. بسیاری از پیامبران و امتهایشان، به دلیل ظلم تابعین، از یاد رفتند و نابود شدند. این ظلم، حتی اگر به نام دین باشد، به نابودی منجر میشود:
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به سوی آتش دعوت میکنند و روز قیامت یاری نخواهند شد.
این آیه (سوره قصص، آیه ۴۱)، به خطر ظلم در قالب دین اشاره دارد. حتی پیامبران، که نازنین و پاک بودند، به دلیل ظلم تابعینشان از یاد رفتند. این حقیقت، نشاندهنده تأثیر مخرب ظلم بر جوامع الهی است.
ماندگاری سالمها
در مقابل ظالمان، سالمها به دلیل سلامت وجودیشان در تاریخ جاودانه میمانند. ائمه اطهار (ع)، بهعنوان نمونههایی از انسانهای سالم، با پایبندی به وظیفه و دوری از ظلم، در قلب تاریخ و دلهای مؤمنان باقی ماندهاند. این ماندگاری، نتیجه سلامت وجودی و تقوای آنهاست.
کوثر و نسل فاطمه (س)
قرآن کریم، به پیامبر اکرم (ص) وعده کوثر میدهد:
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ
ما به تو کوثر عطا کردیم.
این آیه (سوره کوثر، آیه ۱)، به نسل عمودی و افقی حضرت فاطمه (س) اشاره دارد که در برابر قطع نسل دشمنان، جاودانه شده است. این کوثر، نشاندهنده برکت و ماندگاری نسل پیامبر (ص) است که از طریق سلامت وجودی و تقوا به دست آمده است.
جمعبندی بخش پنجم
ظلم، حتی در قالب دین، به نابودی امتها و از یاد رفتن پیامبران منجر میشود، اما انسانهای سالم، مانند ائمه اطهار (ع)، به دلیل تقوا و سلامت وجودی، در تاریخ جاودانه میمانند. کوثر حضرت فاطمه (س)، نمونهای از این ماندگاری است که برکت و سعادت را در نسل پیامبر (ص) تضمین کرده است. این بخش، انسان را به دوری از ظلم و پیگیری سلامت و تقوا دعوت میکند.
بخش ششم: ضرورت خودآزمایی و دعا برای عاقبت به خیری
خودآزمایی مؤمن
مؤمن باید خود را محک بزند تا دریابد آیا به دنبال سلامت است یا پیروزی. این خودآزمایی، با حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است) همخوانی دارد. انسان باید در خلوت خویش، ترازوی وجودیاش را برپا کند و ببیند آیا حاضر است به قیمت سلامت، شکست را بپذیرد یا به هر قیمتی در پی پیروزی است.
دعا برای عاقبت به خیری
بالاترین دعا، دعا برای عاقبت به خیری است: «خداوندا، عاقبت کارم را خیر گردان». این دعا، نشاندهنده اهمیت عاقبت در اعمال مؤمن است. در عرفان اسلامی، عاقبت به خیری هدف نهایی زندگی مؤمنانه است و انسان را به سوی سعادت ابدی هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
خودآزمایی و دعا برای عاقبت به خیری، دو ابزار اساسی برای مؤمن در مسیر سلامت و سعادتاند. مؤمن باید با شناخت حقیقت وجودیاش، از پیروزیمحوری دوری گزیند و با دعا برای عاقبت به خیری، خود را به سوی سعادت ابدی رهنمون سازد. این بخش، انسان را به تأمل در خویشتن و پایبندی به وظیفه دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، و آیات قرآن کریم، به بررسی عظمت وجودی انسان، ساختارهای سهگانه او (افتادگی، پیروزی، و سلامت)، و ضرورت دوری از ظلم و پیروزیمحوری پرداخت. انسان، بهعنوان عالم کبیر، ظرفیتهای بیکرانی برای دریافت فیض الهی و صعود به مراتب متعالی دارد، اما غفلت، استکبار، و گرایش به پیروزیهای ظاهری، او را از سعادت حقیقی دور ساخته است. قرآن کریم، با هشدار به عاقبت شوم ظالمان و دعوت به سلامت و وظیفهمحوری، انسان را به سوی کمال و سعادت رهنمون میسازد. مؤمن سالم، با خودآزمایی و دعا برای عاقبت به خیری، میتواند از دام پیروزیمحوری رهایی یابد و به سعادت ابدی دست یابد. این اثر، پژوهشگران و جویندگان حقیقت را به تأمل در جایگاه انسان در نظام آفرینش و پیگیری سلامت و سعادت دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی