در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1409

متن درس





فلسفه اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآن کریم و حکمت اسلامی

فلسفه اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآن کریم و حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۰۹)

دیباچه

انسان، چونان گوهری درخشان در سپهر خلقت، موجودی است که در پیچیدگی‌ها و مراتب وجودی‌اش، رازهای بی‌کران هستی نهفته است. این موجود، که در آیینه قرآن کریم به‌عنوان خلیفه‌الله معرفی شده، نه‌تنها در ظاهر خود محدود به امور روزمره نیست، بلکه در باطن خویش، ظرفیتی بی‌نهایت برای اتصال به مراتب متعالی وجود دارد. درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر آیات سوره عنکبوت و تأملات عمیق فلسفی، به کاوش در اقتدار انسانی و لایه‌های وجودی او می‌پردازد. این نوشتار، با تجمیع و بازنویسی درس‌گفتار شماره ۱۴۰۹، می‌کوشد تا با زبانی متین و ساختاری علمی، ابعاد ظاهری و باطنی انسان را تبیین کرده و مسیر دستیابی به مقامات والای انسانی را در پرتو حکمت اسلامی و آیات نورانی قرآن کریم روشن سازد.

بخش یکم: مراتب وجودی انسان و پیچیدگی‌های هویت

ماهیت پیچیده انسان

انسان، در نگاه فلسفه اسلامی، چونان عالم صغیری است که در وجودش لایه‌های متعدد، زمینه‌های متنوع، و مراتب بی‌شمار نهفته است. این لایه‌ها، از کشش‌ها و کوشش‌های ظاهری گرفته تا کنش‌های باطنی، گستره‌ای وسیع از امکانات وجودی را در بر می‌گیرند. انسان، یک صورت ظاهری دارد، اما محتوایی بی‌نهایت در باطن او جریان دارد؛ یک چهره مادی که در پس آن، عمقی بی‌کران نهفته است. این پیچیدگی، انسان را از دیگر مخلوقات متمایز می‌سازد و او را به موجودی تبدیل می‌کند که نه‌تنها در ظرف طبیعت محدود نمی‌شود، بلکه توانایی صعود به قله‌های متعالی وجود را داراست.

درنگ: انسان، به‌عنوان عالم صغیر، دارای لایه‌های متعدد وجودی است که از ظاهر مادی تا باطن متعالی امتداد می‌یابد.

دست‌کم گرفتن انسان

در طول تاریخ، انسان به اشتباه موجودی ساده و محدود پنداشته شده است. این نگاه تقلیل‌گرایانه، که انسان را در حد نیازهای ابتدایی مانند خوردن، خوابیدن، و حرکت در بازارها فرومی‌کاهد، مانع از شناخت حقیقت والای او شده است. در حالی که انسان، پیچیده‌ترین مخلوق هستی است و در وجودش، ظرفیت‌هایی نهفته است که می‌تواند او را به مقامات انبیا و اولیا برساند.

درنگ: نگرش تقلیل‌گرایانه به انسان، مانع از شناخت ظرفیت‌های بی‌نهایت او در اتصال به مراتب متعالی وجود می‌شود.

لایه‌های ظاهری و باطنی انسان

وجود انسان، به دو حوزه اصلی تقسیم می‌شود: لایه‌های ظاهری و لایه‌های باطنی. لایه‌های ظاهری، شامل ویژگی‌هایی است که در ظرف طبیعت و زندگی روزمره انسان ظهور می‌یابند، در حالی که لایه‌های باطنی، به مراتب عمیق‌تر و متعالی‌تر وجود اشاره دارند که نیازمند تلاش و مجاهدت برای کشف و تحقق هستند. این دوگانگی، چونان دو بال، انسان را قادر می‌سازد تا از سطح مادی به سوی قله‌های معنوی پرواز کند.

بخش دوم: تحلیل لایه‌های ظاهری انسان

خود عرضه: صفات قهرآمیز

خود عرضه، به صفات و ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به‌صورت طبیعی و بدون اراده انسان در او پدیدار می‌شوند. این صفات، مانند رشد جسمانی، گرسنگی، تشنگی، خواب، و بیداری، به‌صورت خودکار و قهرآمیز در انسان ظهور می‌یابند. این ویژگی‌ها، که در روان‌شناسی به‌عنوان رفتارهای غریزی شناخته می‌شوند، در فلسفه اسلامی به‌عنوان صفات توجهی و آگاهانه تعریف می‌گردند، زیرا انسان از آن‌ها آگاهی دارد و آن‌ها را تجربه می‌کند.

درنگ: خود عرضه، شامل صفات طبیعی و قهرآمیزی است که بدون اراده انسان در ظرف طبیعت او ظهور می‌یابند.

تفاوت خود عرضه و ناخودآگاه

برخلاف مفهوم ناخودآگاه در روان‌شناسی، که به صفات غیرتوجهی و پنهان اشاره دارد، خود عرضه به صفاتی اطلاق می‌شود که انسان به‌صورت آگاهانه آن‌ها را تجربه می‌کند. برای مثال، انسان می‌داند که گرسنه است یا نیاز به خواب دارد. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت میان آگاهی و ناخودآگاهی در رفتارهای انسانی است و در فلسفه اسلامی، به‌عنوان بخشی از تحلیل نفس انسانی مورد توجه قرار می‌گیرد.

درنگ: خود عرضه، برخلاف ناخودآگاه، حالتی آگاهانه و توجهی دارد که انسان از آن آگاهی مستقیم دارد.

خود احراز: صفات اکتسابی

خود احراز، به صفاتی اشاره دارد که انسان با اراده و تلاش خود به دست می‌آورد. این صفات، مانند یادگیری علوم، مهارت‌ها، و دانش‌های تخصصی، نیازمند کوشش آگاهانه و هدفمند هستند. خود احراز به دو نوع تقسیم می‌شود: قهرآمیز، که شامل یادگیری غیرارادی از محیط است، مانند آموختن از تجربیات روزمره؛ و ارادی، که نیازمند آموزش نظام‌مند و هدفمند است، مانند یادگیری ریاضیات یا رانندگی.

درنگ: خود احراز، شامل صفاتی است که با اراده و تلاش انسان، به‌صورت قهرآمیز یا ارادی، کسب می‌شوند.

محدودیت لایه‌های ظاهری

صفات خود عرضه و خود احراز، هرچند در زندگی روزمره انسان نقش مهمی دارند، در سطوح ظاهری و طبیعی او قرار دارند. این صفات، که در ظرف طبیعت تعریف می‌شوند، نمی‌توانند به‌تنهایی انسان را به مراتب متعالی وجود هدایت کنند. ماندن در این لایه‌ها، انسان را در سطحی ابتدایی و مادی نگه می‌دارد و مانع از تحقق ظرفیت‌های باطنی او می‌شود.

درنگ: صفات خود عرضه و خود احراز، در ظرف طبیعت انسان تعریف می‌شوند و محدود به لایه‌های ظاهری وجود او هستند.

بخش سوم: خود ارضا و نقد لذت‌های نفسانی

ماهیت خود ارضا

بسیاری از فعالیت‌های انسان در لایه‌های خود عرضه و خود احراز، به خود ارضایی نفسانی منجر می‌شوند. این فعالیت‌ها، که برای کسب لذت‌های سطحی و مادی انجام می‌گیرند، مانند پیگیری علم یا مهارت برای حظ نفسانی، انسان را در سطح ظاهری نگه می‌دارند و مانع از حرکت به سوی مراتب باطنی می‌شوند. خود ارضا، در این معنا، فراتر از مفهوم محدود جسمانی است و به هرگونه فعالیت نفسانی که هدفش لذت‌جویی مادی باشد، اطلاق می‌شود.

درنگ: خود ارضا، به فعالیت‌های نفسانی اطلاق می‌شود که برای لذت‌های مادی انجام می‌گیرند و انسان را در لایه‌های ظاهری محدود می‌کنند.

نقد تمرکز بر لایه‌های ظاهری

تمرکز بیش از حد بر لایه‌های خود عرضه، خود احراز، و خود ارضا، انسان را در قفس طبیعت محبوس می‌کند و از صعود به مراتب متعالی بازمی‌دارد. این تمرکز، چونان زنجیری، انسان را به امور روزمره و مادی گره می‌زند و مانع از کشف حقیقت باطنی او می‌شود. چنین رویکردی، به کفر، شرک، و انحرافات اخلاقی منجر می‌شود، زیرا انسان از هدف اصلی خلقت، یعنی اتصال به ذات الهی، غافل می‌ماند.

درنگ: تمرکز بر لایه‌های ظاهری، انسان را از مراتب باطنی دور کرده و به انحرافات اخلاقی و معنوی می‌انجامد.

بخش چهارم: سیر به سوی مراتب باطنی

ضرورت تلاش و مجاهدت

برای دسترسی به لایه‌های باطنی و پیچیده وجود، انسان نیازمند اراده‌ای استوار، همتی والا، و تلاشی خستگی‌ناپذیر است. این لایه‌ها، که چون گنجینه‌هایی در اعماق وجود نهفته‌اند، بدون کوشش و مجاهدت، دست‌نخورده باقی می‌مانند. انسان، اگر در لایه‌های ظاهری متوقف شود، مانند چدنی سخت و غیرقابل تغییر، از تحقق ظرفیت‌های والای خود بازمی‌ماند.

درنگ: دسترسی به لایه‌های باطنی وجود، نیازمند اراده، همت، و مجاهدت آگاهانه است.

ظرفیت متعالی انسان

انسان، به‌عنوان خلیفه‌الله، ظرفیتی بی‌نهایت برای صعود به مراتب متعالی وجود دارد. او می‌تواند با تلاش و سلوک، به مقاماتی چون موسی کلیم‌الله، عیسی روح‌الله، یا ابراهیم خلیل‌الله دست یابد. هیچ مانعی در هستی برای این صعود وجود ندارد، و انسان می‌تواند با عبور از لایه‌های ظاهری، به ذات الهی متصل شود.

درنگ: انسان، با سلوک و مجاهدت، می‌تواند به مراتب متعالی وجود، مانند مقامات انبیا و اولیا، دست یابد.

سرعت در سیر باطنی

در مراتب باطنی، برخلاف لایه‌های ظاهری که محدود به زمان و مکان هستند، انسان می‌تواند فواصل عظیم وجودی را در لحظه‌ای طی کند. این سیر، چونان پروازی در آسمان بی‌کران، از محدودیت‌های مادی آزاد است و انسان را به عوالم متعالی هدایت می‌کند. در این مراتب، زمان و مکان مفهوم خود را از دست می‌دهند، و سالک در لحظه‌ای می‌تواند صدها هزار سال نوری را پیماید.

درنگ: در مراتب باطنی، انسان می‌تواند فواصل عظیم وجودی را در لحظه‌ای طی کند، فارغ از محدودیت‌های زمان و مکان.

گم‌گشتگان وجود

برخی از سالکان، در مسیر سیر باطنی، به دلیل فقدان مربی صالح یا ضعف در هدایت، راه را گم می‌کنند و نمی‌توانند بازگردند. این گم‌گشتگی، چونان سرگردانی در بیابانی بی‌انتها، نتیجه عدم همراهی با مرشدی آگاه یا ناتوانی در پیمودن مسیرهای پیچیده باطنی است.

درنگ: گم‌گشتگی در سیر باطنی، نتیجه فقدان مربی صالح یا ضعف در هدایت است.

نقش مربی در سلوک

مربی صالح، چونان چراغی در تاریکی، سالک را در مسیر سلوک هدایت می‌کند. فقدان چنین مرشدی، یا ضعف او، می‌تواند سالک را به گم‌گشتگی و انحراف سوق دهد. در عرفان اسلامی، نقش پیر و مرشد، به‌عنوان راهنمایی که سالک را از پیچ و خم‌های مسیر عبور می‌دهد، از اهمیت بسزایی برخوردار است.

درنگ: مربی صالح، نقش بنیادین در هدایت سالک به سوی مراتب باطنی ایفا می‌کند.

بخش پنجم: سیالیت لایه‌های باطنی

تحول عناصر وجودی

در لایه‌های باطنی، عناصر وجودی مانند خاک، آب، و آتش، سیال و قابل تبدیل به یکدیگرند. این سیالیت، چونان جریانی خروشان، نشان‌دهنده وحدت وجود و امکان تحول در مراتب متعالی است. در این مراتب، خاک می‌تواند به نفت، آتش به آب، و آب به آتش تبدیل شود، و این تحولات، نمادی از انعطاف‌پذیری و پویایی وجود انسان در سیر باطنی است.

درنگ: در لایه‌های باطنی، عناصر وجودی سیال و قابل تبدیل به یکدیگرند، که نشان‌دهنده وحدت و پویایی وجود است.

دیرجوشی انسان: حسن و عیب

انسان، موجودی دیرجوش است که به سختی تغییر می‌پذیرد. این ویژگی، چونان شمشیری دو لبه، هم حسن دارد و هم عیب. حسن آن، در استحکام و صلابتی است که انسان را در برابر چالش‌ها مقاوم می‌سازد؛ و عیب آن، در مقاومتی است که مانع از تحول و رشد معنوی او می‌شود. اگر انسان در لایه‌های ظاهری باقی بماند، این دیرجوشی به کفر و شرک می‌انجامد، اما در مراتب باطنی، به استقامت و تعالی منجر می‌شود.

درنگ: دیرجوشی انسان، اگر در لایه‌های ظاهری بماند، به انحراف می‌انجامد، اما در مراتب باطنی، به صلابت و تعالی منجر می‌شود.

بخش ششم: تبیین قرآنی اقتدار انسانی

آیات سوره عنکبوت و مجاهدت

سوره عنکبوت، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان، به تبیین اقتدار انسانی و ضرورت مجاهدت در مسیر رشد معنوی می‌پردازد. آیات ۶ و ۶۹ این سوره، چارچوبی قرآنی برای تحلیل لایه‌های وجودی انسان و مسیر سلوک او ارائه می‌دهند.

آیه ۶ سوره عنکبوت: وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ
ترجمه: و هر کس بکوشد، جز این نیست که برای خود می‌کوشد، زیرا خدا از جهانیان بی‌نیاز است.

این آیه، بر این حقیقت تأکید دارد که مجاهدت انسان، در نهایت، به نفع خویشتن اوست. خداوند، که از همه جهانیان بی‌نیاز است، نیازی به کوشش انسان ندارد، بلکه این کوشش، انسان را به سوی تعالی و کمال هدایت می‌کند.

درنگ: مجاهدت انسان، برای نفع خویشتن اوست و خداوند از کوشش بندگان بی‌نیاز است.

آیه ۶۹ سوره عنکبوت: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ
ترجمه: و کسانی که در راه ما کوشیدند، به‌یقین آن‌ها را به راه‌های خود هدایت می‌کنیم، و خدا با نیکوکاران است.

این آیه، به هدایت الهی در نتیجه مجاهدت در راه خدا اشاره دارد. سبل (راه‌های) الهی، شامل مراتب متعالی مانند وحی، نبوت، امامت، عصمت، غیب، مکاشفه، و رویت است که به سالکان صالح اعطا می‌شود.

درنگ: مجاهدت در راه خدا، به هدایت به سوی سبل الهی، شامل وحی، عصمت، و مکاشفه، منجر می‌شود.

تفاوت سبل و سبیل

واژه «سبل» در آیه ۶۹، به مسیرهای متعدد هدایت الهی اشاره دارد، در حالی که «سبیل» به یک مسیر کلی و واحد اطلاق می‌شود. این تمایز، نشان‌دهنده تنوع مراتب هدایت در سلوک معنوی است و بر ظرفیت انسان برای دسترسی به مقامات مختلف تأکید دارد.

درنگ: سبل، به تنوع مسیرهای هدایت الهی اشاره دارد، در حالی که سبیل، یک مسیر کلی را نشان می‌دهد.

نبود کفر در مراتب باطنی

در مراتب باطنی، کفر و شرک وجود ندارد، زیرا انسان‌های متعالی، به دلیل دستیابی به معرفت و ایمان، از انحرافات اخلاقی و معنوی مصون می‌مانند. کفر و شرک، تنها در لایه‌های ظاهری و در میان کسانی که در سطح خود عرضه، خود احراز، و خود ارضا باقی مانده‌اند، پدیدار می‌شوند.

درنگ: در مراتب باطنی، کفر و شرک وجود ندارد، زیرا انسان‌های متعالی به معرفت و ایمان دست یافته‌اند.

بخش هفتم: نقد علوم طبیعی در چارچوب علم دینی

محدودیت‌های علوم طبیعی

علوم طبیعی، در چارچوب علم دینی، به دلیل ناکافی بودن در تبیین پیچیدگی‌های وجودی انسان، با محدودیت‌هایی مواجه‌اند. این علوم، که گاه به تحلیل‌های سطحی و مادی اکتفا می‌کنند، نمی‌توانند ابعاد باطنی و متعالی انسان را به‌درستی تبیین کنند. این نقد، ضرورت بازنگری در رویکردهای علمی به انسان‌شناسی را برجسته می‌سازد.

درنگ: علوم طبیعی، به دلیل تمرکز بر ابعاد مادی، از تبیین کامل پیچیدگی‌های وجودی انسان ناتوان‌اند.

بخش هشتم: ایاک نعبد و ایاک نستعین

عبادت و استمداد در پرتو وحدت وجود

عبادت و استمداد از خدا، در حقیقت، به خود انسان بازمی‌گردد، زیرا او در مسیر اتصال به ذات الهی قرار دارد. این اصل، که با مفهوم وحدت وجود در عرفان اسلامی هم‌خوانی دارد، عبادت را نوعی خودشناسی و حرکت به سوی خدا می‌داند. انسان، در این مسیر، با عبادت خود، به حقیقت خویش نزدیک‌تر می‌شود.

درنگ: عبادت و استمداد، در حقیقت، به خودشناسی و اتصال انسان به ذات الهی منجر می‌شود.

نقد تعریف خدا از خود

برخی اشکال می‌کنند که خداوند در قرآن کریم از خود تعریف می‌کند. اما این تعریف، به دلیل ناتوانی مخلوقات در شناخت حقیقت الهی، ضروری است. خداوند، با بیان صفات خود، راه را برای معرفت بندگان هموار می‌سازد، و این خوداظهاری، نه از سر نیاز، بلکه برای هدایت انسان‌هاست.

درنگ: تعریف خداوند از خود در قرآن کریم، به دلیل ناتوانی مخلوقات در شناخت حقیقت او، ضرورتی هدایتی است.

بخش نهم: عزازیل و هبوط

داستان عزازیل

داستان عزازیل، که از مرتبه‌ای بالا به دلیل نافرمانی به پایین هبوط کرد، نمونه‌ای از گم‌گشتگی در سیر وجودی است. این داستان، چونان آینه‌ای، خطر انحراف در مسیر سلوک و اهمیت تقوا در حفظ مراتب وجودی را نشان می‌دهد.

درنگ: هبوط عزازیل، نشان‌دهنده خطر انحراف در سیر وجودی و ضرورت تقوا در حفظ مراتب متعالی است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره و آیات سوره عنکبوت، به کاوش در اقتدار انسانی و لایه‌های وجودی او پرداخت. انسان، به‌عنوان موجودی پیچیده با لایه‌های ظاهری (خود عرضه، خود احراز، و خود ارضا) و باطنی، ظرفیتی بی‌نهایت برای صعود به مراتب متعالی دارد. مجاهدت در راه خدا، انسان را به سبل الهی، مانند وحی، عصمت، و مکاشفه، هدایت می‌کند. در مقابل، ماندن در لایه‌های ظاهری، به کفر و شرک می‌انجامد. این تحلیل، بر ضرورت عبور از لایه‌های ظاهری و تلاش برای تحقق مراتب باطنی تأکید دارد و انسان را به سوی زندگی قرآنی و کسب معرفت و کمال هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی