متن درس
کتاب فلسفه اجتماعی و اقتدار انسانی: تأملاتی در سوره عنکبوت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۱۰)
دیباچه
این نوشتار، تأملی عمیق و فلسفی در یکی از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، ارائهشده در تاریخ بیست و ششم فروردینماه سال ۱۳۹۱ هجری شمسی است که با محوریت اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره عنکبوت به بررسی لایههای وجودی انسان و تقابل میان خشکی ظاهری و سیالیت باطنی میپردازد. این اثر، با ساختاری نظاممند و علمی، به تحلیل مفاهیم بنیادین فلسفه اجتماعی اسلامی و عرفان نظری پرداخته و پرسشهایی اساسی درباره امکان تحقق اقتدار انسانی، نقش هدایت الهی، و تأثیر لایههای وجودی بر رفتارهای فردی و اجتماعی مطرح میکند. تمامی آیات با ترجمهای دقیق و با احترام کامل به قرآن کریم ارائه شدهاند، و روایات با ترجمهای روان و معیار درج گردیدهاند.
بخش یکم: لایههای وجودی انسان و تقابل ظاهر و باطن
تبیین لایههای ظاهری و باطنی
انسان، بهمثابه موجودی چندلایه، در دو ساحت متمایز ظاهر و باطن زیست میکند. لایههای ظاهری، که به خشکی و یبوست تشبیه شدهاند، شامل ابعاد مادی و نفسانیاند که حرکت انسان را کند و محدود میسازند. این لایهها، تحت تأثیر غرایز و خودمحوری، انسان را به سوی خود ارضایی نفسانی سوق میدهند، جایی که اعمال، اعم از خیر یا شر، عمدتاً برای رضایت شخصی انجام میشوند، نه برای کسب رضایت الهی. در مقابل، لایههای باطنی، که به سیالیت و نرمش تشبیه شدهاند، بستری برای تجلی عصمت، طهارت، و اقتدار حقیقی فراهم میکنند. در این مرتبه، انسان میتواند در لحظهای عوالم بینهایت را طی کند، قیامت را ادراک نماید، و به مراتب متعالی وجود دست یابد.
این تقابل، با دیدگاههای عرفانی ابنعربی همخوانی دارد که انسان را آیینهای برای انعکاس نور الهی میداند. عبور از لایههای ظاهری به باطنی، نیازمند سلوک معنوی و مجاهدت است که انسان را از محدودیتهای نفسانی رها میسازد.
خود ارضایی و خودمحوری در لایههای ظاهری
در لایههای ظاهری، اعمال انسان، از عبادت تا کارهای روزمره، اغلب به خود ارضایی نفسانی منجر میشود. این خودمحوری، که بهسان درختی خشک و سفت مانند گردو است، مانع از رشد سریع و سیال به سوی کمال میگردد. انسان در این مرتبه، به دنبال رضایت خویش است، نه رضایت الهی، و این امر او را در چرخهای از لجاجت، شک، و مقاومت در برابر حقیقت گرفتار میکند.
سیالیت و اقتدار در لایههای باطنی
در مقابل، لایههای باطنی انسان، بهسان هندوانهای است که بدون نیاز به ساختارهای پیچیده، بهسرعت رشد میکند و شیرینی کمال را به ارمغان میآورد. در این مرتبه، انسان از محدودیتهای زمانی و مکانی رها شده و میتواند در لحظهای عوالم بینهایت را سیر کند. این سیالیت، با یقین، طهارت، و اتصال به حقیقت الهی همراه است که انسان را به اقتدار حقیقی میرساند.
تفاوت موجودات در لایههای وجودی
موجودات، اعم از انسانها، حیوانات، و گیاهان، در تعداد و پیچیدگی لایههای ظاهری و باطنی متفاوتاند. برخی انسانها دارای باطنهای پیچیده و عمیقاند، در حالی که برخی دیگر در لایههای ظاهری گرفتارند. عوامل متعددی چون نطفه، لقمه، ژن، وراثت، محیط، و زمان در شکلگیری این لایهها نقش دارند. بهسان زمینی که در عمقهای مختلف به آب میرسد، هر موجودی ظرفیت متفاوتی برای دستیابی به مراتب باطنی دارد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، به تبیین تقابل میان لایههای ظاهری و باطنی انسان پرداخت. لایههای ظاهری، با خشکی و خودمحوری، انسان را در محدودیتهای نفسانی گرفتار میکنند، در حالی که لایههای باطنی، با سیالیت و یقین، او را به اقتدار حقیقی و اتصال به حقیقت الهی رهنمون میسازند. تفاوت موجودات در لایههای وجودی، نشاندهنده تنوع خلقت و تأثیر عوامل محیطی و وراثتی است. این تحلیل، زمینه را برای بررسی آیات سوره عنکبوت و تبیین اقتدار انسانی فراهم میسازد.
بخش دوم: اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره عنکبوت
لجاجت قوم نوح
قرآن کریم در آیه ۱۴ سوره عنکبوت، به لجاجت قوم نوح اشاره دارد:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ
و بهراستی نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد، آنگاه طوفان آنان را فرو گرفت، در حالی که ستمکار بودند.
این آیه، به نهصد و پنجاه سال رسالت حضرت نوح علیهالسلام اشاره دارد که قومش با لجاجت و خشکی در برابر دعوت او مقاومت کردند. این لجاجت، نتیجه گرفتاری در لایههای ظاهری و خودمحوری است که مانع از پذیرش حقیقت شد و سرانجام به عذاب الهی انجامید.
عمر حضرت نوح
مدت نهصد و پنجاه سال، دوره رسالت حضرت نوح علیهالسلام را نشان میدهد، نه کل عمر ایشان. با توجه به اینکه ایشان در زمان بعثت باید به بلوغ و کمال رسیده باشند، عمرشان بیش از این مدت بوده است. این نکته، بر دشواری رسالت ایشان در برابر قومی لجوج و مقاوم تأکید دارد.
تکذیب پیامبران
قرآن کریم در آیه ۱۸ سوره عنکبوت میفرماید:
وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
و اگر تکذیب کنید، پیش از شما امتهایی تکذیب کردند، و بر پیامبر جز ابلاغ آشکار نیست.
این آیه، به رایج بودن تکذیب پیامبران در میان امتهای پیشین اشاره دارد و وظیفه پیامبر را صرفاً ابلاغ حقیقت میداند. لجاجت و تکذیب، ویژگی انسانهای گرفتار در لایههای ظاهری است که از پذیرش حقیقت سر باز میزنند.
خلق و اعاده
در آیه ۱۹ سوره عنکبوت آمده است:
أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
آیا ندیدهاند که خدا چگونه خلق را آغاز میکند، سپس آن را باز میگرداند؟ بیگمان این بر خدا آسان است.
این آیه، به قدرت مطلق الهی در خلق و بازآفرینی اشاره دارد. خلق و اعاده، بهعنوان سنگینترین کارها، برای خداوند آسان (یسیر) است، در حالی که برای انسان، به دلیل محدودیتهای نفسانی، دشوار به نظر میآید.
سیر در زمین
آیه ۲۰ سوره عنکبوت میفرماید:
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید که خدا چگونه خلق را آغاز کرد، سپس خدا نشأت دیگر را پدید میآورد. بیگمان خدا بر هر چیز تواناست.
این آیه، انسان را به سیر در زمین و تأمل در خلقت دعوت میکند تا از قدرت الهی و سهولت خلق و اعاده آگاه شود. این تأمل، راهی برای خروج از خشکی ظاهری و نیل به یقین باطنی است.
یأس از رحمت خدا
در آیه ۲۳ سوره عنکبوت آمده است:
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَٰئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِهِ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
و کسانی که به آیات خدا و دیدار او کفر ورزیدند، آنان از رحمت او نومیدند و برایشان عذابی دردناک است.
این آیه، به نتیجه کفر و لجاجت در لایههای ظاهری اشاره دارد که انسان را از رحمت الهی محروم و به عذاب دردناک گرفتار میکند.
خشونت قوم ابراهیم
آیه ۲۴ سوره عنکبوت میفرماید:
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: او را بکشید یا بسوزانید. پس خدا او را از آتش رهانید. بیگمان در این برای مردمی که ایمان میآورند نشانههاست.
این آیه، به خشونت و لجاجت قوم ابراهیم علیهالسلام اشاره دارد که قصد کشتن یا سوزاندن ایشان را داشتند، اما خداوند او را نجات داد. این خشونت، نتیجه گرفتاری در لایههای ظاهری و دوری از یقین است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی آیات سوره عنکبوت، به تبیین اقتدار انسانی در پرتو تقابل لایههای ظاهری و باطنی پرداخت. لجاجت قوم نوح، تکذیب پیامبران، و خشونت قوم ابراهیم، همگی نشاندهنده محدودیتهای نفسانی در لایههای ظاهریاند. در مقابل، خلق و اعاده الهی، سیر در زمین، و نجات اولیا، انسان را به سوی یقین و طهارت هدایت میکنند. این تحلیل، بر ضرورت عبور از لایههای ظاهری برای نیل به اقتدار حقیقی تأکید دارد.
بخش سوم: موانع و راهکارهای نیل به اقتدار انسانی
ویژگیهای انسانهای ظاهری
انسانهای گرفتار در لایههای ظاهری، به لجاجت، شکاکیت، و عقدهمندی گرفتارند. این ویژگیها، بهسان خاک خشک و بیآبی است که مانع از رویش نهال ایمان میشود. چنین انسانهایی با خدا، پیامبران، و حتی خود در ستیزند و از پذیرش حقیقت سر باز میزنند.
ویژگیهای اولیای خدا
اولیای خدا، انبیا، و مؤمنین حقیقی، بهسان چشمهای زلال، از کینه، عقده، و دشمنی مبرا هستند. اینان، با طهارت و یقین، در لایههای باطنی سیر میکنند و به اقتدار حقیقی دست مییابند. بهسان باغی سرسبز، زندگی آنان با صفا و محبت مزین است.
نقش عبادت در تحول معنوی
عبادت، بهسان آبی زلال، انسان را از خشکی لایههای ظاهری به سوی سیالیت باطنی هدایت میکند. اعمال معنوی مانند نماز و نافله، قلب انسان را صیقل داده و او را به مراتب متعالی وجود رهنمون میسازد. این تحول، نیازمند مجاهدت و تهذیب نفس است.
نقد روایات خشن
برخی روایات که به خشونت و تهمت علیه دشمنان توصیه میکنند، با سیره اولیای خدا ناسازگارند. سیره اولیا، بهسان نسیمی ملایم، بر مروت و مدارا استوار است. این روایات، که گاه با اهداف غیراخلاقی تدوین شدهاند، نمیتوانند مبنای رفتار معنوی قرار گیرند.
خشونت معاصر و ظلم به مهاجران
خشونت و لجاجت در لایههای ظاهری، در جوامع معاصر نیز ادامه دارد. ظلم به مهاجران، مانند آنچه در برخی رفتارهای تبعیضآمیز مشاهده میشود، نمونهای از این خشکی نفسانی است. این رفتارها، بهسان خارهایی در باغ بشریت، مانع از شکوفایی محبت و عدالت میشوند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به بررسی موانع و راهکارهای نیل به اقتدار انسانی پرداخت. لجاجت و خشکی لایههای ظاهری، انسان را از حقیقت دور میکند، در حالی که اولیای خدا با طهارت و یقین به کمال میرسند. عبادت، راهکاری برای تحول معنوی است، و نقد روایات خشن و رفتارهای تبعیضآمیز، بر ضرورت بازگشت به سیره رحمانی اولیا تأکید دارد.
بخش چهارم: یقین و هدایت الهی
یقین و مشاهده جحیم
قرآن کریم در آیهای میفرماید: «لو تعلمون الیقین لترون الجحیم» (اگر به یقین دست یابید، بیگمان جحیم را خواهید دید). این آیه، بر اهمیت یقین در ادراک حقیقت تأکید دارد. مشاهده جحیم، به دلیل سهولت نسبی آن، مقدم بر نعیم است، اما راه بهشت دشوارتر و نیازمند اراده و مجاهدت است.
مجاهدت در راه خدا
در آیه ۶۹ سوره عنکبوت آمده است:
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ
و کسانی که در راه ما کوشیدند، بهیقین آنان را به راههای خویش هدایت میکنیم، و بیگمان خدا با نیکوکاران است.
این آیه، مجاهدت در راه خدا را کلید هدایت به سوی مسیرهای الهی میداند. مجاهدت، بهسان پلی است که انسان را از لایههای ظاهری به باطنی رهنمون میسازد.
نقش محیط و وراثت
عوامل محیطی، ژنتیکی، و معنوی مانند نطفه، لقمه، و وراثت، در شکلگیری لایههای وجودی انسان نقش دارند. این عوامل، بهسان خاکی هستند که نهال وجود انسان در آن رشد میکند و ظرفیت او را برای نیل به کمال تعیین میکنند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، بر نقش یقین و مجاهدت در نیل به اقتدار انسانی تأکید داشت. یقین، انسان را به ادراک حقیقت هدایت میکند، و مجاهدت، راهگشای مسیرهای الهی است. عوامل محیطی و وراثتی نیز در شکلگیری ظرفیتهای وجودی انسان نقش دارند. این تحلیل، بر ضرورت تهذیب نفس و حرکت به سوی کمال تأکید دارد.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با تأمل در درسگفتار استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره عنکبوت پرداخت. انسان، در لایههای ظاهری، با خشکی، لجاجت، و خودمحوری گرفتار است که به تکذیب، کفر، و خشونت منجر میشود. در مقابل، لایههای باطنی، با سیالیت، یقین، و طهارت، او را به اقتدار حقیقی و اتصال به حقیقت الهی رهنمون میسازند. آیات سوره عنکبوت، از لجاجت قوم نوح و خشونت قوم ابراهیم تا دعوت به سیر در زمین و تأمل در خلقت، نشاندهنده محدودیتهای نفسانی و راههای رهایی از آنهاست. عبادت، مجاهدت، و تهذیب نفس، کلیدهای عبور از لایههای ظاهری به باطنیاند. این اثر، با ارائه تحلیلی جامع، بر ضرورت حرکت به سوی زندگی قرآنی و نیل به کمال انسانی تأکید دارد و افقی روشن برای پژوهشگران فلسفه و عرفان اسلامی ترسیم میکند.
با نظارت صادق خادمی