متن درس
اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره روم: تأملات فلسفی و عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۱۲)
دیباچه
اقتدار انسانی، چونان قلهای رفیع در منظومه وجود، در پیوند با دو گوهر بنیادین علم و قدرت، درخششی بیمانند مییابد. این دو، چون دو بال پرواز انسان به سوی کمال، در هم تنیدهاند و در آیینه قرآن کریم، بهویژه در آیات سوره روم، با ژرفایی بیکران تبیین شدهاند. درسگفتار استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در جلسه ۱۴۱۲، با رویکردی فلسفی و عرفانی، این دو محور را در نسبت با ربوبیت الهی و جایگاه انسان در نظام هستی کاوش میکند.
بخش یکم: بنیانهای اقتدار انسانی: علم و قدرت
اقتدار انسانی، چونان درختی تنومند، بر دو ریشه استوار علم و قدرت استوار است. علم، چون چشمهای زلال، آگاهی و رویت را به انسان ارزانی میدارد، و قدرت، چون میوه این درخت، تجلی عینی و عملی علم است. این دو، چنان در هم تنیدهاند که علمی بدون قدرت، خیالی بیش نیست و قدرتی بدون علم، جز توهمی پوچ نخواهد بود. استاد فرزانه تأکید دارند که علم حقیقی، آن است که به توانمندی منجر شود و قدرت، نمود عینی این علم در وجود انسان است.
تحلیل: این دیدگاه، ریشه در فلسفه اسلامی دارد که علم را نهتنها معرفت نظری، بلکه نیرویی عملی و تحولآفرین میداند. در اندیشه ابنسینا، علم بهعنوان مرتبهای از وجود، با فعل و تأثیر همراه است. علمی که نتواند در عالم اثر بگذارد، چون سایهای بیجان، فاقد حقیقت است. این پیوند، انسان را به سوی کمال وجودی هدایت میکند و او را از خیالپردازی به سوی تحقق عینی رهنمون میسازد.
درنگ: علم و قدرت، چون دو بال پرواز انسان، در هم تنیدهاند و اقتدار حقیقی، در پیوند این دو با ربوبیت الهی شکوفا میشود.
بخش دوم: زیرساختهای اقتدار: ناسوت یا الوهیت
زیرساخت اقتدار انسان، در دو ساحت متمایز تعریف میشود: ناسوت و الوهیت. انسانهای عادی، چونان مسافرانی در وادی ماده، علم و قدرت خود را در نسبت با جامعه، معلمان، و امور ظاهری جستوجو میکنند. اما مؤمن، چونان سالکی که به سوی قلههای ربوبی گام برمیدارد، خداوند را زیرساخت علم و قدرت خویش میشناسد. این اتصال به حق، علمی ربوبی و قدرتی الهی را به او ارزانی میدارد که فراتر از محدودیتهای ناسوتی است.
تحلیل: این تمایز، به تفاوت میان معرفت ظاهری و معرفت باطنی اشاره دارد. معرفت ناسوتی، در چارچوب طبیعت و امور مادی محدود میماند، اما معرفت ربوبی، از طریق قرب الهی و وصول به حق، انسان را به مرتبهای از خلاقیت و اقتدار میرساند که در آیات قرآن کریم، چون «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (مؤمنون: ۱۴)، تجلی یافته است.
درنگ: مؤمن، با اتصال به خداوند، علم و قدرت خود را از چشمه ربوبیت سیراب میکند و به اقتداری الهی دست مییابد.
بخش سوم: علم ربوبی و قدرت معنوی
علم ربوبی، چون گوهری درخشان، از رویت حق و وصول به او سرچشمه میگیرد. این علم، نهتنها آگاهی نظری، بلکه نیرویی تحولآفرین است که به قدرت معنوی و باطنی منجر میشود. مؤمن، با قرار گرفتن در ظرف ربوبیت، به اذن الهی خلق میکند، با چشم خدا میبیند و با حول و قوه الهی حرکت میکند. این قدرت، چون جویباری زلال، از نفس ربوبی سرچشمه گرفته و انسان را به مرتبهای از خلاقیت میرساند.
تحلیل: این مفهوم، با نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی همخوانی دارد. انسان، بهعنوان مظهر اسماء و صفات الهی، میتواند با جعل مماثل، خود را به حقیقت الهی متصل سازد. این اتصال، اقتداری را به ارمغان میآورد که فراتر از محدودیتهای مادی است و در سیره انبیاء و اولیاء تجلی یافته است.
درنگ: علم ربوبی، چون چراغی روشنگر، انسان را به سوی قدرت معنوی هدایت میکند که در آن، خلاقیت الهی در وجود او متجلی میشود.
بخش چهارم: جعل مماثل: پلی به سوی اقتدار الهی
جعل مماثل، چون کلیدی طلایی، درهای اقتدار الهی را به روی انسان میگشاید. این فرآیند، به معنای قرار دادن خداوند در ظرف وجودی انسان است، بهگونهای که انسان، با اتصال به حق، به مرتبهای از خلاقیت و توانمندی میرسد که از نفس ربوبی سرچشمه میگیرد. این جعل، در برابر توهمات بشری، چونان آینهای روشن در برابر سایهای تاریک، از حقیقت برخوردار است.
تحلیل: جعل مماثل، با مفهوم تخلق به اخلاق الهی در عرفان اسلامی پیوند دارد. انسان، با شبیهسازی حقیقت الهی در وجود خود، به مرتبهای از اقتدار میرسد که فراتر از توهمات مرتاضان یا جادوگران است. این فرآیند، نیازمند سلوک عرفانی و اتصال به ربوبیت است که در سیره انبیاء و اولیاء به روشنی نمایان است.
درنگ: جعل مماثل، چون پلی استوار، انسان را از محدودیتهای ناسوتی به سوی اقتدار ربوبی رهنمون میسازد.
بخش پنجم: مغیبات و اقتدار اولیاء الهی
مغیبات، چون گنجی پنهان در آیینه قرآن کریم، یکی از ویژگیهای کلیدی انبیاء و اولیاء الهی است. برخلاف دانش ظاهری که به گذشته محدود میماند، مغیبات به آینده و امور پنهان اشاره دارد و از طریق اتصال به ربوبیت الهی محقق میشود. استاد فرزانه تأکید دارند که اولیاء، با رویت به چشم خدا، به فهم مغیبات نائل میشوند و این فهم، آنها را از خیالات و گمانهای بشری متمایز میسازد.
تحلیل: مغیبات، در قرآن کریم بهعنوان یکی از ویژگیهای وحیانی مطرح شدهاند، چنانکه در آیه «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ» (جن: ۲۶-۲۷) آمده است. این علم، فراتر از دانش بشری است و تنها به برگزیدگان الهی عطا میشود.
درنگ: مغیبات، چون گوهری درخشان، در سایه اتصال به ربوبیت الهی در وجود اولیاء تجلی مییابد.
بخش ششم: حروف مقطعه و اسرار غیبی در سوره روم
سورههای دارای حروف مقطعه، چونان دریچههایی به سوی غیب الهی، اسرار مغیبات را در خود نهفته دارند. سوره روم، با آغاز «الف لام میم»، یکی از این سورههاست که به پیشگویی وقایع آینده، مانند پیروزی رومیان، اشاره دارد. این حروف، نشانههایی از ربوبیت الهی هستند که در آیات ابتدایی سورهها قرار گرفتهاند.
الم غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ ۚ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
ترجمه: الف لام میم. رومیان در سرزمین نزدیک مغلوب شدند و پس از مغلوب شدنشان، بهزودی در چند سال پیروز خواهند شد. فرمان از آنِ خداست، چه پیش از این و چه پس از آن. و در آن روز، مؤمنان به یاری خدا شادمان میشوند. او هر که را بخواهد یاری میکند و اوست شکستناپذیر حکیم.
تحلیل: این آیات، نمونهای از مغیبات قرآنی هستند که به حاکمیت الهی بر گذشته و آینده (من قبل و من بعد) تأکید دارند. حروف مقطعه، چونان کلیدهایی رمزآلود، به اسرار غیبی اشاره دارند و انسان را به تأمل در حقیقت الهی دعوت میکنند.
درنگ: حروف مقطعه، چون دروازهای به سوی غیب، اسرار ربوبیت الهی را در آیات سوره روم آشکار میسازند.
بخش هفتم: علم ظاهری و غفلت از آخرت
اکثریت انسانها، چونان مسافرانی در کویر ناسوت، در علم ظاهری زندگی دنیوی غرق شدهاند و از پایان کار و حقیقت آخرت غافلاند. قرآن کریم، در آیهای روشن، این غفلت را تبیین میکند:
يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ
ترجمه: آنان ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و از آخرت غافلاند.
تحلیل: این آیه، به تمایز میان علم ظاهری و علم باطنی اشاره دارد. علم ظاهری، چون پوستهای شکننده، انسان را در چارچوب ناسوت محصور میکند، درحالیکه علم باطنی، چون چراغی روشنگر، به فهم پایان کار و مغیبات هدایت میکند. غفلت از آخرت، انسان را از اقتدار حقیقی محروم میسازد.
درنگ: غفلت از آخرت، چون سدی استوار، انسان را از فهم حقیقت باطنی و اقتدار ربوبی بازمیدارد.
بخش هشتم: خودشناسی و تأمل در خلقت
قرآن کریم، انسان را به تأمل در نفس و خلقت آسمانها و زمین دعوت میکند تا حقیقت الهی و پایانپذیری عالم را درک کند:
أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ۗ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ
ترجمه: آیا در خودشان تأمل نکردهاند؟ خداوند آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز بهحق و تا زمانی معین نیافریده است، و بسیاری از مردم به لقای پروردگارشان کافرند.
تحلیل: خودشناسی، چون کلیدی طلایی، درهای معرفت الهی را میگشاید. این آیه، انسان را به تأمل در وجود خویش و خلقت دعوت میکند تا از طریق فهم اجل مسمی و حقیقت خلقت، به لقای پروردگار نائل شود. کفر اکثریت، نهتنها انکار وجود خدا، بلکه ناتوانی در فهم این حقیقت عمیق است.
درنگ: خودشناسی، چون آیینهای روشن، انسان را به فهم حقیقت خلقت و لقای الهی رهنمون میسازد.
بخش نهم: حادث یا قدیم بودن عالم
در فلسفه اسلامی، اختلاف میان فلاسفه و متکلمان بر سر قدیم یا حادث بودن عالم، موضوعی دیرین است. استاد فرزانه، با نقد هر دو دیدگاه، معتقدند که فیض الهی قدیم است، اما مستفید، یعنی عالم مادی، حادث و پایانپذیر است. این دیدگاه، جمع میان دو نظر متعارض را میجوید.
تحلیل: فیض الهی، چون جویباری ابدی، همواره جاری است، اما عالم مادی، چون ظرفی محدود، پایانپذیر و حادث است. این دیدگاه، با مفهوم اجل مسمی در قرآن کریم همخوانی دارد که به محدودیت زمانی عالم اشاره میکند.
درنگ: فیض الهی، چون چشمهای ابدی، قدیم است، اما عالم مادی، چون ظرفی شکننده، حادث و پایانپذیر است.
بخش دهم: ناس و حجاره: تحول وجودی انسان
قرآن کریم، در آیهای از سوره بقره، به ناس و حجاره بهعنوان سوخت جهنم اشاره میکند:
وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ
ترجمه: سوخت آن، مردم و سنگهاست.
استاد فرزانه، حجاره را به انسانهایی تعبیر میکنند که در اثر دوری از ربوبیت، به مرتبهای سخت و بیروح تنزل یافتهاند. این تحول، نتیجه گناه و غفلت از حقیقت الهی است.
تحلیل: این تفسیر، به تحول وجودی انسان در اثر اعمالش اشاره دارد. انسان، در صورت دوری از ربوبیت، چون سنگی بیروح، از اقتدار معنوی محروم میشود. این مفهوم، با آیات قرآنی که به تنزل وجودی گناهکاران اشاره دارند، همخوانی دارد.
درنگ: ناس و حجاره، چون آیینهای از تحول وجودی، نشاندهنده تنزل انسان در اثر دوری از ربوبیت است.
بخش یازدهم: عدالت الهی در برزخ و قیامت
عدالت الهی، چون ترازویی دقیق، هر فرد را بر اساس اعمالش در مسیر خاص خود قرار میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که نیازی به انتظار برای قیامت جمعی نیست، بلکه هر فرد، در برزخ و قیامت، بر اساس کردار خویش سیر میکند.
تحلیل: این دیدگاه، با آیه «لِكُلِّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ» (بقره: ۱۳۴) همخوانی دارد که هر فرد را مسئول اعمال خویش میداند. عدالت الهی، بدون تأخیر و بهصورت فردی اعمال میشود، و این امر، اقتدار انسان را در تعیین سرنوشت خویش نشان میدهد.
درنگ: عدالت الهی، چون جویباری زلال، هر فرد را بر اساس اعمالش به سوی مقصد خاص خویش هدایت میکند.
بخش دوازدهم: لقای پروردگار و کفر اکثریت
قرآن کریم، در آیهای از سوره روم، به کفر اکثریت نسبت به لقای پروردگار اشاره میکند:
وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ
ترجمه: و بسیاری از مردم به لقای پروردگارشان کافرند.
این کفر، نهتنها انکار وجود خدا، بلکه ناتوانی در فهم حقیقت لقای الهی و وصول به مغیبات است. استاد فرزانه تأکید دارند که اکثریت، به دلیل غفلت از باطن امور، از این اقتدار محروماند.
تحلیل: لقای پروردگار، در عرفان اسلامی، به معنای وصول به حقیقت الهی و رویت باطنی است. این آیه، انسان را به تأمل در امکان اتصال به حق دعوت میکند تا از کفر به لقای الهی رهایی یابد.
درنگ: لقای پروردگار، چون گوهری درخشان، در سایه ایمان و خودشناسی در وجود مؤمن تجلی مییابد.
بخش سیزدهم: اعمال و سرنوشت اخروی
اعمال انسان، چون بذرهایی که در خاک وجود کاشته میشوند، سرنوشت اخروی او را رقم میزنند. استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، انسان را به مسافری تشبیه میکنند که در گذر از مرز دنیا به آخرت، با بارهایی ناکارآمد و ناقص روبهرو میشود. اعمال ظاهری، اگر فاقد حقیقت باطنی باشند، چون ظروفی شکسته، در آخرت بیفایدهاند.
تحلیل: این مفهوم، با آیه «وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» (بقره: ۱۱۰) همخوانی دارد که بر اهمیت کیفیت اعمال تأکید میکند. انسان، با تأمل در اعمال خویش، میتواند سرنوشتی متعالی برای خود رقم زند.
درنگ: اعمال انسان، چون بذرهایی در خاک وجود، سرنوشت اخروی او را به سوی تعالی یا تنزل هدایت میکنند.
بخش چهاردهم: نقد علم دینی و ضرورت خودشناسی
استاد فرزانه، با نقدی عمیق بر علم دینی، تأکید دارند که دانش ظاهری، اگر فاقد پیوند با ربوبیت باشد، انسان را در محدودیتهای ناسوتی محصور میکند. خودشناسی، چون آیینهای روشن، انسان را به فهم حقیقت خلقت و اقتدار الهی هدایت میکند. عالمان دینی، با دعوتی به تأمل در نفس، انسان را به سوی معرفت ربوبی رهنمون میسازند.
تحلیل: این نقد، با حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» همخوانی دارد. خودشناسی، کلید فهم حقیقت وجود و خلقت است و انسان را از غفلت ناسوتی رهایی میبخشد.
درنگ: خودشناسی، چون چراغی هدایتگر، انسان را از محدودیتهای علم ظاهری به سوی معرفت ربوبی رهنمون میسازد.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره روم، دو محور بنیادین علم و قدرت را بهعنوان ارکان وجود انسان تبیین کرد. علم ربوبی و قدرت معنوی، که از اتصال به خداوند و جعل مماثل الهی سرچشمه میگیرند، انسان را به مرتبهای از خلاقیت و اقتدار میرسانند که فراتر از محدودیتهای ناسوتی است. آیات سوره روم، با تأکید بر مغیبات و حروف مقطعه، راهنمایی برای فهم این اقتدار ارائه میدهند. خودشناسی، چون کلیدی طلایی، انسان را به سوی لقای پروردگار و فهم حقیقت خلقت هدایت میکند. نقد علم ظاهری و دعوت به تأمل در نفس، انسان را از غفلت ناسوتی رهایی میبخشد و به سوی مدینه فاضله ربوبی رهنمون میسازد. این نوشتار، دعوتی است به بازاندیشی در جایگاه انسان در نظام هستی، تا با اتصال به ربوبیت الهی، به اقتدار حقیقی دست یابد.
با نظارت صادق خادمی