در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1429

متن درس





اقتدار انسانی در پرتو شناخت مراتب وجود

اقتدار انسانی در پرتو شناخت مراتب وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۴۲۹)

مقدمه

اقتدار انسانی، به‌عنوان یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی و عرفان، در گرو شناخت مراتب وجود و رهایی از غفلت‌هایی است که انسان را از ادراک حقیقت بازمی‌دارند. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مفهوم اقتدار انسانی با تکیه بر آیات سوره لقمان و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی می‌پردازد. محوریت بحث بر غفلت به‌عنوان مانعی وجودی و نقش شناخت مراتب هستی، از دنیا تا برزخ، در ارتقای وجودی انسان استوار است. هدف این نوشتار، تبیین مسیر صعود وجودی انسان از غفلت به معرفت و از دنیا به برزخ است، با تأکید بر نقش محبت، ولایت، و شناخت اشکال در این سیر و سلوک.

بخش اول: غفلت، ریشه ناآگاهی و مانع اقتدار انسانی

غفلت: مقسم تمام ناآگاهی‌ها

غفلت، چونان پرده‌ای سنگین بر قلب و عقل انسان، ریشه تمام ناآگاهی‌ها و سکرات وجودی است. این غفلت در سه سطح متمایز قابل بررسی است: غفلت از ناسوت (جهان مادی)، غفلت از عو آغاز خلقی (مانند ملکوت و برزخ)، و غفلت از ربوبیت (اسماء و صفات الهی). این مفهوم با آیه وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا (اعراف: ۱۷۹) هم‌خوانی دارد که می‌فرماید: «و به‌راستی بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریده‌ایم، که دل‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند». غفلت، انسان را از ادراک حقایق وجودی محروم ساخته و او را در تاریکی ناآگاهی فرو می‌برد.

درنگ: غفلت، به‌عنوان مقسم تمام ناآگاهی‌ها، در سه سطح ناسوت، عوالم خلقی، و ربوبیت، انسان را از شناخت حقیقت بازمی‌دارد.

پیچیدگی و گستردگی غفلت

غفلت، چونان دریایی عمیق و توفانی، چنان گسترده و پیچیده است که انسان به‌آسانی نمی‌تواند از آن رهایی یابد. این حالت، نه‌تنها یک نقیصه گذرا، بلکه وضعیتی فراگیر است که انسان را در خود غرق کرده و از ادراک مراتب متعالی وجود محروم می‌سازد. این پیچیدگی، ضرورت تلاشی مداوم و آگاهانه برای رهایی از غفلت را برجسته می‌کند، تلاشی که نیازمند شناخت دقیق مراتب وجود و سلوک معنوی است.

غفلت، فراتر از گناه

غفلت را نباید صرفاً به گناه و معصیت تقلیل داد، بلکه باید آن را حالتی وجودی دانست که انسان را از شناخت مراتب هستی، از ناسوت تا ربوبیت، بازمی‌دارد. گناه، تنها یکی از جلوه‌های غفلت است، اما غفلت در معنای عمیق‌تر خود، ناآگاهی از حقیقت وجود و عدم توجه به اسرار هستی است. این ناآگاهی، انسان را در سطح مادی نگه داشته و از صعود به مراتب متعالی بازمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست این نوشتار، به تبیین غفلت به‌عنوان ریشه ناآگاهی‌ها و مانع اقتدار انسانی پرداخت. غفلت، در سه سطح ناسوت، عوالم خلقی، و ربوبیت، انسان را از ادراک حقیقت محروم می‌سازد. این حالت، فراتر از گناه، به‌عنوان یک نقیصه وجودی، انسان را در تاریکی ناآگاهی نگه می‌دارد. رهایی از این غفلت، نیازمند شناختی عمیق از مراتب وجود و تلاشی آگاهانه برای سلوک معنوی است.

بخش دوم: نقد نظام‌های آموزشی و ضرورت شکل‌شناسی

ضعف نظام‌های آموزشی در غفلت‌زدایی

نظام‌های آموزشی، به‌ویژه در حوزه علوم دینی، به دلیل تمرکز بر مفاهیم انتزاعی و فقدان توجه به شناخت عینی، نه‌تنها در رفع غفلت ناکام مانده‌اند، بلکه گاه انسان را به غفلت بیشتر فرو می‌برند. این نظام‌ها، به‌جای پرورش آگاهی وجودی، ذهن را در چارچوب‌های محدود و غیرمولد محصور می‌کنند. این نقد، ضرورت بازنگری در روش‌های آموزشی را برای پرورش انسان‌هایی آگاه و رها از غفلت برجسته می‌سازد.

درنگ: نظام‌های آموزشی، به دلیل ضعف در پرورش آگاهی وجودی، نه‌تنها غفلت‌زدایی نمی‌کنند، بلکه گاه انسان را به غفلت بیشتر فرو می‌برند.

اهمیت شکل‌شناسی در آموزش

شکل‌شناسی، چونان کلیدی برای گشودن درهای ادراک، از کودکی (از شش‌ماهگی تا چهارسالگی) برای پرورش ذهن و تقویت تخیل ضروری است. این آموزش، ذهن را برای تجسم مفاهیم پیچیده و درک عینی حقایق آماده می‌سازد. شکل‌شناسی، از اشیای روزمره مانند ظروف تا مفاهیم انتزاعی مانند دنیا و آخرت، ذهن را برای ادراک مراتب وجودی مهیا می‌کند.

ترس از شکل‌شناسی و سوءتفاهم بت‌پرستی

ترس تاریخی از شکل‌شناسی، ناشی از نگرانی از تبدیل آن به بت‌پرستی، مانع از آموزش صحیح اشکال شده است. این سوءتفاهم، ریشه در عدم تمایز میان شکل تعلیمی و شکل طبیعی دارد. شکل تعلیمی، ابزاری برای شناخت حقیقت است و با بت‌پرستی، که نتیجه انحراف در ادراک است، تفاوت دارد. رفع این سوءتفاهم، راه را برای آموزش شکل‌شناسی هموار می‌سازد.

ضرورت آموزش شکل‌شناسی در علوم دینی

علوم دینی باید شکل‌شناسی را به‌عنوان بخشی از برنامه آموزشی خود بگنجانند تا ذهن طلاب برای درک مفاهیم فلسفی و عرفانی آماده شود. بدون شناخت اشکال، ذهن در سطح مفاهیم انتزاعی باقی مانده و از تحلیل عینی محروم می‌گردد. این آموزش، طلاب را برای درک عمیق‌تر مراتب وجودی و رهایی از غفلت توانمند می‌سازد.

درنگ: آموزش شکل‌شناسی در علوم دینی، ذهن را برای درک مفاهیم فلسفی و عرفانی آماده کرده و از محدودیت‌های ذهنی جلوگیری می‌کند.

محدودیت‌های ذهنی ناشی از فقدان شکل‌شناسی

عدم آموزش شکل‌شناسی، ذهن را بسته و محدود کرده و مانع از پرورش فیلسوفان و جامعه‌شناسان واقعی می‌شود. بدون این ابزار، ذهن توانایی تجسم و تحلیل مفاهیم پیچیده را از دست داده و در سطح مفاهیم انتزاعی باقی می‌ماند. این محدودیت، انسان را از درک عینی مراتب وجود محروم می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به نقد نظام‌های آموزشی و ضرورت آموزش شکل‌شناسی پرداخت. ضعف علوم دینی در غفلت‌زدایی، ناشی از تمرکز بر مفاهیم انتزاعی و فقدان آموزش عینی است. شکل‌شناسی، به‌عنوان ابزاری برای تقویت ادراک و تخیل، نقش کلیدی در آماده‌سازی ذهن برای درک مراتب وجود دارد. رفع سوءتفاهمات تاریخی و گنجاندن شکل‌شناسی در برنامه‌های آموزشی، راه را برای پرورش انسان‌هایی آگاه و رها از غفلت هموار می‌سازد.

بخش سوم: تمایز دنیا و ناسوت و مراتب وجودی

تمایز دنیا و ناسوت

جهان مادی (دنیا)، چونان پوسته‌ای ظاهری، سطح ناسوت است، در حالی که ناسوت، باطن و ژرفای دنیاست. این تمایز، مشابه تفاوت میان «هو» (احدیت) و «الله» (واحدیت) در اسماء الهی است. دنیا، ظاهر ناسوت را نشان می‌دهد، اما ناسوت، بستری برای ادراکات عمیق‌تر و سیر به سوی مراتب متعالی است.

درنگ: دنیا، ظاهر ناسوت است، در حالی که ناسوت، باطن دنیاست و بستری برای ادراکات عمیق‌تر وجودی فراهم می‌کند.

مراتب وجود از دنیا تا برزخ

انسان برای صعود از دنیا به برزخ، باید مراتب متعددی را طی کند: از دنیا به ناسوت، سپس به عالم تخیلات، مثال متصل، مثال منفصل، و نهایتاً برزخ. هر یک از این مراتب، مرحله‌ای از تحول ادراکی و وجودی است که انسان را به سوی حقیقت متعالی هدایت می‌کند. این سیر، نیازمند شناخت دقیق و رهایی از غفلت است.

محدودیت علوم دینی در شناخت دنیا

علوم دینی، حتی شناخت ابتدایی از شرق و غرب دنیا را به طلاب ارائه نمی‌دهند. این نقص، مانع از درک عینی دنیا به‌عنوان ظاهر ناسوت شده و طلاب را از شناخت مراتب بالاتر بازمی‌دارد. شناخت دنیا، پیش‌نیاز درک ناسوت و صعود به برزخ است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تمایز میان دنیا و ناسوت و مراتب وجودی از دنیا تا برزخ پرداخت. دنیا، ظاهر ناسوت است، در حالی که ناسوت، باطن و ژرفای دنیاست. سیر از دنیا به برزخ، نیازمند طی مراتب متعدد وجودی است که بدون شناخت دقیق دنیا و رهایی از غفلت ممکن نیست. علوم دینی، با فقدان آموزش عینی، در این مسیر ناکام مانده‌اند.

بخش چهارم: شکل‌شناسی و انسان‌شناسی

شکل‌شناسی، پیش‌نیاز انسان‌شناسی

انسان‌شناسی بدون شکل‌شناسی ناقص است. شناخت اشکال، از اشیای مادی تا نمادهای باطل مانند بت‌ها و شیطان، پیش‌نیاز درک حقیقت الهی است. بدون شناخت موانع، امکان وصول به معرفت متعالی وجود ندارد. شکل‌شناسی، ذهن را برای تجسم و تحلیل مفاهیم پیچیده آماده می‌کند.

درنگ: انسان‌شناسی بدون شکل‌شناسی ناقص است؛ شناخت بت‌ها و شیطان، پیش‌نیاز معرفت الهی است.

تجربه تاریخی با بت‌پرستان

تعامل با بت‌پرستان نشان داده که شناخت دقیق بت‌ها می‌تواند آن‌ها را به سوی معرفت الهی هدایت کند. این تجربه، بر اهمیت شناخت اشکال و نمادها، حتی در ادیان دیگر، تأکید دارد. شناخت دقیق، پلی است که انسان را از باطل به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

ضرورت شماره‌گذاری و سازمان‌دهی عینی

شهرها و ساختارهای اجتماعی باید با شماره‌گذاری منظم، به‌جای نام‌گذاری ادبی، سازمان‌دهی شوند تا شناخت جغرافیایی و شکل‌شناسی تقویت گردد. این سیستم، به انسان کمک می‌کند تا موقعیت خود را در جهان بهتر درک کرده و ذهنش برای تحلیل عینی آماده شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، بر نقش شکل‌شناسی در انسان‌شناسی و معرفت الهی تأکید کرد. شناخت اشکال، از اشیای مادی تا نمادهای باطل، پیش‌نیاز درک حقیقت است. تجربه تاریخی با بت‌پرستان، نشان‌دهنده اهمیت این شناخت در هدایت به سوی معرفت الهی است. شماره‌گذاری و سازمان‌دهی عینی، ذهن را برای درک بهتر مراتب وجود آماده می‌سازد.

بخش پنجم: سلوک معنوی و حرکت عمقی به سوی برزخ

حرکت عمقی به سوی قبر

حرکت انسان به سوی قبر، نه افقی و نه عمودی، بلکه عمقی است و از دنیا به ناسوت و سپس به برزخ می‌رسد. این مفهوم با آیه وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (لقمان: ۳۴) هم‌خوانی دارد که می‌فرماید: «و هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و هیچ‌کس نمی‌داند در کدام سرزمین می‌میرد». این حرکت عمقی، سیر در مراتب وجودی است که انسان را به سوی حقیقت متعالی هدایت می‌کند.

درنگ: حرکت انسان به سوی قبر، حرکتی عمقی است که از دنیا به ناسوت و سپس به برزخ می‌رسد.

ادراک در سکرات مرگ

در لحظه سکرات مرگ، حس‌های انسان فعال شده و او به ادراک حقایق متعالی دست می‌یابد. این حالت، چونان گشودن دریچه‌ای به سوی حقیقت است که انسان را از محدودیت‌های ناسوتی رها کرده و به سوی شناخت ملکوتی هدایت می‌کند.

نقش قرآن کریم در سکرات مرگ

قرائت سوره‌های قرآن کریم در لحظه سکرات، چونان دارویی معنوی، انسان را از فشارهای ناسوتی رها کرده و حس‌های او را برای ادراک حقایق متعالی باز می‌کند. این عمل، قلب را سبک کرده و راه را برای صعود به مراتب بالاتر هموار می‌سازد.

سبکی در سلوک معنوی

انسان در سلوک معنوی باید بارهای غیرضروری، مانند گناهان و تعلقات مادی، را کم کند تا به سبکی لازم برای سیر در ناسوت و برزخ دست یابد. این سبکی، چونان رهایی از زنجیرهای مادی، انسان را برای حرکت عمقی آماده می‌سازد.

درنگ: سبکی در سلوک معنوی، با رهایی از تعلقات مادی و گناهان، انسان را برای سیر در ناسوت و برزخ آماده می‌کند.

نقش محبت و ولایت در سلوک

محبت به خداوند و ولایت اهل‌بیت، چونان نورافکنی در تاریکی ناسوت و برزخ، انسان را از گمراهی نجات داده و مسیر او را روشن می‌سازد. این محبت، نیرویی معنوی است که انسان را در سیر عمقی به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، بر حرکت عمقی انسان به سوی برزخ و نقش سلوک معنوی در این مسیر تأکید کرد. این حرکت، از دنیا به ناسوت و سپس به برزخ، نیازمند رهایی از غفلت و سبکی وجودی است. قرائت قرآن کریم، محبت به خداوند، و ولایت اهل‌بیت، انسان را در این سیر هدایت کرده و به سوی حقیقت متعالی رهنمون می‌سازند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

اقتدار انسانی، در پرتو شناخت مراتب وجود و رهایی از غفلت، به‌عنوان یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی و عرفان، در این نوشتار بررسی شد. غفلت، چونان پرده‌ای سنگین، انسان را از ادراک حقیقت در مراتب ناسوت، عوالم خلقی، و ربوبیت بازمی‌دارد. نظام‌های آموزشی، به دلیل فقدان شکل‌شناسی و تمرکز بر مفاهیم انتزاعی، در رفع این غفلت ناکام مانده‌اند. حرکت عمقی به سوی برزخ، از دنیا به ناسوت و سپس به مراتب بالاتر، نیازمند شناخت دقیق اشکال، رهایی از تعلقات مادی، و بهره‌گیری از محبت و ولایت است. قرآن کریم، چونان آیینه‌ای روشن، و محبت به خداوند و اهل‌بیت، چونان نورافکنی معنوی، انسان را در این مسیر هدایت می‌کنند. این نوشتار، بر ضرورت بازنگری در علوم دینی و گنجاندن شکل‌شناسی در آموزش تأکید دارد تا انسان بتواند از غفلت رها شده و به اقتدار وجودی خود دست یابد.

با نظارت صادق خادمی