در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1439

متن درس






اقتدار انسان در پرتو ریشه‌شناسی قرآنی: تأملات فلسفی و عرفانی

اقتدار انسان در پرتو ریشه‌شناسی قرآنی: تأملات فلسفی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۴۳۹)

دیباچه

انسان، این موجود شگفت‌انگیز آفرینش، در ساحت وجودی خویش سفری عظیم را تجربه می‌کند؛ سفری که از خاک تا افلاک، از ناسوت تا لاهوت، او را به سوی کمال مطلق رهنمون می‌سازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در اقتدار انسان از منظر فلسفی و عرفانی می‌پردازد و با محوریت آیات سوره‌های لقمان و سجده، مراتب وجودی انسان را در پرتو ریشه‌شناسی قرآنی تبیین می‌کند. هدف این اثر، ارائه نگاهی جامع و عمیق به جایگاه انسان در نظام هستی است، جایی که ریشه‌شناسی به مثابه کلیدی برای فهم حقیقت عالم، اقتدار انسانی را در اتصال با ذات الهی آشکار می‌سازد.

بخش یکم: ریشه‌شناسی، کلید فهم قرآن کریم

ضرورت ریشه‌شناسی برای وصول به حقیقت قرآنی

دستیابی به معانی عمیق قرآن کریم، مستلزم شناخت ریشه‌های وجودی و معرفتی است. بدون آموزش و آگاهی از ریشه‌ها، امکان حضور در محضر آیات الهی و فهم حقیقت آنها وجود ندارد. ریشه‌شناسی، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت قرآنی را می‌گشاید و انسان را به سوی اقتدار وجودی هدایت می‌کند. این فرآیند، نه تنها به فهم الفاظ و معانی ظاهری قرآن کریم محدود نمی‌شود، بلکه به شناخت حقایق باطنی و تعینات ربوبی عالم می‌پردازد. ریشه‌ها، چونان رگ‌های حیات‌بخش در پیکر هستی، از ذات الهی تا مخلوقات، جریان دارند و فهم آنها، انسان را به درک عمیق‌تری از قرآن کریم رهنمون می‌سازد.

درنگ: ریشه‌شناسی، کلیدی زرین برای فهم حقیقت قرآن کریم است که بدون آن، امکان نزدیکی به آیات الهی و دستیابی به اقتدار انسانی میسر نمی‌شود.

ریشه‌ها در دو ساحت عنوانی و معنونی

ریشه‌ها در دو ظرف متمایز ظهور می‌یابند: ظرف عنوانی که به اشتقاق و مفاهیم لفظی مربوط است و ظرف معنونی که به حقایق و محتواهای وجودی اشاره دارد. این دو ساحت، مکمل یکدیگرند و شناخت آنها، امکان دسترسی به حقیقت عالم را فراهم می‌آورد. در ظرف عنوانی، ریشه‌ها در قالب الفاظ و اشتقاقات زبانی ظاهر می‌شوند و در ظرف معنونی، به صورت حقایق و تعینات وجودی متجلی می‌گردند. این دیدگاه، عالم را به مثابه شبکه‌ای از ریشه‌ها ترسیم می‌کند که هر جزء آن، از ذات الهی تا مخلوقات، در پیوندی ریشه‌ای با یکدیگر قرار دارند.

فراگیری ریشه‌ها در نظام هستی

تمام اشیاء، امور، خصوصیات و ذرات عالم، ریشه به ریشه‌اند. این اصل، عالم هستی را به مثابه تاروپودی از ریشه‌های به‌هم‌پیوسته می‌بیند که از ذات الهی تا پایین‌ترین مراتب خلقت امتداد یافته است. هر موجود، هر صفت و هر پدیده، ریشه‌ای دارد که به ریشه‌های دیگر متصل است. این پیوستگی، چونان تارهای عنکبوتی ظریف و در عین حال استوار، عالم را به هم پیوند می‌دهد و شناخت آن، انسان را به درک عمیق‌تری از نظام هستی رهنمون می‌سازد.

درنگ: عالم هستی، شبکه‌ای از ریشه‌های به‌هم‌پیوسته است که از ذات الهی تا مخلوقات امتداد یافته و شناخت آن، کلید اقتدار انسانی است.

جمع‌بندی بخش

ریشه‌شناسی، به مثابه مبنای فهم حقیقت قرآن کریم، انسان را از سطح ظاهری الفاظ به عمق معانی و حقایق باطنی رهنمون می‌سازد. این فرآیند، با تمرکز بر دو ساحت عنوانی و معنونی، عالم را به صورت شبکه‌ای از ریشه‌های به‌هم‌پیوسته ترسیم می‌کند که شناخت آن، اقتدار وجودی انسان را محقق می‌سازد. این بخش، زمینه را برای بررسی محدودیت‌های علوم سنتی و ضرورت ریشه‌شناسی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: نقد علوم سنتی و محدودیت‌های کلی‌گویی

محدودیت‌های علوم تجربی و سنتی

علوم تجربی، هرچند در شناخت ریشه‌های مادی عالم موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند، اما به دلیل غفلت از ریشه‌های ربوبی، مجرد و معرفتی، ناکافی‌اند. این علوم، تنها به سطح مادی عالم توجه دارند و از فهم حقایق متعالی بازمی‌مانند. به همین ترتیب، علوم سنتی، از جمله منطق، فلسفه و فقه، به دلیل تکیه بر کلیات و مفاهیم انتزاعی، از حقیقت عالم دور مانده‌اند. این علوم، به جای تمرکز بر ریشه‌های دقیق و ذره‌ای، به کلی‌گویی‌های غیرعلمی گرایش دارند که به تعبیر استاد فرزانه قدس‌سره، مانند «حرف‌های قهوه‌خانه‌ای» فاقد اعتبار علمی‌اند.

درنگ: علوم تجربی و سنتی، به دلیل تکیه بر ماده یا کلیات، از فهم ریشه‌های ربوبی و معرفتی عالم بازمی‌مانند و برای اقتدار انسانی ناکافی‌اند.

نقد مفاهیم سنتی: بسیط و مرکب

مفاهیم سنتی مانند بسیط و مرکب، متصل و منفصل، ماهیت و وجود، به دلیل تکیه بر کلی‌گویی، از حقیقت عالم دورند. عالم هستی، نه بسیط است و نه مرکب، بلکه ریشه به ریشه است. این دیدگاه، به جای پذیرش مفاهیم انتزاعی فلسفه سنتی، عالم را به مثابه شبکه‌ای از تعینات ریشه‌ای می‌بیند که از ذات الهی تا مخلوقات امتداد یافته است. این نقد، به محدودیت‌های فلسفه ارسطویی و پیروان آن اشاره دارد که با تکیه بر مفاهیم کلی، از ریشه‌شناسی دقیق بازمانده‌اند.

نقد تعریف وجود در فلسفه سنتی

در فلسفه سنتی، وجود به عنوان مفهومی بديهي تعریف شده که این بداهت، تقلیدی و غیرعلمی است. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به عبارتی از عالمان دینی، وجود را به مثابه چیزی معرفی می‌کنند که «اعرف الاشیاء و فی غایه الخفاء» است، یعنی هم آشکار است و هم در نهایت پنهانی. این تعریف، به دوگانگی وجود اشاره دارد که نمی‌توان آن را صرفاً با مفاهیم کلی فهمید، بلکه نیازمند ریشه‌شناسی دقیق است.

درنگ: مفاهیم سنتی مانند بسیط، مرکب و بداهت وجود، به دلیل کلی‌گویی، از حقیقت عالم دورند و ریشه‌شناسی، تنها راه فهم دقیق آنهاست.

تلاش‌های عالمان دینی و محدودیت‌های تاریخی

عالمان دینی، با وجود قداست و فداکاری، به دلیل شرایط اجتماعی و فشارهای تاریخی، نتوانسته‌اند به علم ریشه‌ای دست یابند. این عالمان، با وارستگی و ایثار، در راه دین زحمت کشیده‌اند، اما به دلیل تکیه بر کلیات و محدودیت‌های محیطی، از حقیقت عالم دور مانده‌اند. این نقد، نه به معنای انکار ارزش تلاش‌های ایشان، بلکه دعوتی است به تحول در رویکرد علمی و حرکت به سوی ریشه‌شناسی دقیق.

جمع‌بندی بخش

علوم سنتی و تجربی، به دلیل تکیه بر کلیات یا ماده، از فهم حقیقت عالم بازمانده‌اند. مفاهیم سنتی مانند بسیط و مرکب، به جای ریشه‌شناسی دقیق، به کلی‌گویی‌های غیرعلمی گرایش دارند. عالمان دینی، هرچند با قداست و فداکاری، در راه دین زحمت کشیده‌اند، اما محدودیت‌های تاریخی و اجتماعی، مانع تولید علم ریشه‌ای شده است. این بخش، زمینه را برای بررسی ساختار ریشه‌ای عالم فراهم می‌آورد.

بخش سوم: ساختار ریشه‌ای عالم و اسمای الهی

عالم ریشه‌ای: از ذات تا مخلوقات

عالم هستی، از ذات الهی تا مخلوقات، ساختاری ریشه به ریشه دارد. این ساختار، نه به صورت بسیط و نه به صورت مرکب، بلکه به مثابه شبکه‌ای از تعینات وجودی است که از خدا تا خلق امتداد یافته است. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به سخن مولانا که «ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی را استخوان و ریشه‌ای»، عالم را به مثابه مجموعه‌ای از ریشه‌ها ترسیم می‌کنند که هر جزء آن، از ذات تا صفات، ظهورات و مخلوقات، ریشه‌ای و پویاست.

درنگ: عالم هستی، شبکه‌ای ریشه به ریشه است که از ذات الهی تا مخلوقات امتداد یافته و شناخت آن، تنها از طریق ریشه‌شناسی ممکن است.

اسمای الهی و تعینات ربوبی

اسمای الهی، مانند رحمان، رحیم، کریم و ودود، نه صرفاً مفاهیم لفظی، بلکه تعینات ریشه‌ای و پویا هستند. این اسما، چونان ریشه‌های حیات‌بخش، در تمام مراتب هستی جریان دارند و شناخت آنها، انسان را به درک حقیقت الهی رهنمون می‌سازد. این دیدگاه، خدا را نه به صورت قلمبه‌ای ثابت، بلکه به مثابه شبکه‌ای از تعینات ربوبی می‌بیند که ریشه به ریشه با عالم در ارتباط است.

استعاره‌های ریش و لحیم‌کاری

استاد فرزانه قدس‌سره، با بهره‌گیری از دو استعاره فاخر، ساختار ریشه‌ای عالم را تبیین می‌کنند. نخست، عالم را به «ریش» تشبیه می‌کنند که هر تار آن، ریشه‌ای است متصل به ریشه‌های دیگر. دوم، عالم را به لحیم‌کاری در مدارهای برقی مانند می‌دانند که هر نقطه آن، به دیگر نقاط متصل است. این استعارات، به پیچیدگی و پیوستگی ریشه‌های عالم اشاره دارند که شناخت آنها، اقتدار انسانی را محقق می‌سازد.

درنگ: عالم، چونان ریش یا لحیم‌کاری، شبکه‌ای از ریشه‌های به‌هم‌پیوسته است که شناخت آن، انسان را به اقتدار وجودی رهنمون می‌سازد.

استعاره گرد و غبار

عالم هستی، به تعبیر قرآن کریم، مانند «کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ» (گرد و غبار پراکنده) و «کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» (پشم حلاجی‌شده) است که ساختاری ریشه‌ای و غیرمتصل دارد. این آیات، به ذره‌ای بودن عالم اشاره دارند که هر جزء آن، ریشه‌ای مستقل و در عین حال متصل به کل است.

يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ

روزی که آسمان مانند گرد و غبار پراکنده خواهد بود.

فَكَانَتْ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ

و مانند پشم حلاجی‌شده خواهد بود.

جمع‌بندی بخش

عالم هستی، از ذات الهی تا مخلوقات، ساختاری ریشه به ریشه دارد که از طریق استعارات ریش، لحیم‌کاری و گرد و غبار قابل فهم است. اسمای الهی، به عنوان تعینات ربوبی، ریشه‌های این شبکه را تشکیل می‌دهند و شناخت آنها، انسان را به اقتدار وجودی رهنمون می‌سازد. این بخش، زمینه را برای بررسی آیات سوره سجده و نقش آنها در ریشه‌شناسی فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: آیات سوره سجده و ریشه‌شناسی قرآنی

سوره سجده: دریچه‌ای به ریشه‌های عالم

سوره سجده، با تأکید بر ریشه‌ای بودن عالم، انسان را به فهم حقیقت آیات الهی دعوت می‌کند. این سوره، با آیاتی مانند «يَقُولُونَ أَفْتَرَاهُ»، به انکار حقیقت توسط کافران و ضرورت ریشه‌شناسی برای فهم آن اشاره دارد. این آیات، انسان را به تأمل در ریشه‌های خلقت و هدایت الهی فرا می‌خوانند.

يَقُولُونَ أَفْتَرَاهُ

می‌گویند: آیا آن را به دروغ ساخته است؟

آیه انکار لقاء و معاد

آیه «قَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ» به انکار لقاء و معاد توسط کافران اشاره دارد. این آیه، ضرورت ریشه‌شناسی برای فهم حقیقت معاد و لقاء الهی را برجسته می‌کند.

قَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ

گفتند: آیا چون در زمین گم شدیم، آیا واقعاً در آفرینشی جدید خواهیم بود؟

درنگ: آیه انکار لقاء، به ضرورت ریشه‌شناسی برای فهم حقیقت معاد و قرب الهی اشاره دارد که بدون آن، انسان در غفلت باقی می‌ماند.

آیه قرب الهی و توفی

آیه «قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ» به قرب الهی و عدم فاصله بین حق و خلق اشاره دارد. این آیه، مرگ را نه به عنوان پایان، بلکه به مثابه پلی ریشه‌ای به سوی لقاء الهی ترسیم می‌کند.

قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ

بگو فرشته مرگ که بر شما گمارده شده جانتان را می‌ستاند.

آیه لقاء و بازگشت

آیه «وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» به لقاء الهی و بازگشت گناهکاران به سوی پروردگار اشاره دارد. این آیه، به ضرورت ریشه‌شناسی برای فهم حقیقت لقاء و مسئولیت انسانی تأکید دارد.

وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ

و اگر ببینی هنگامی که گناهکاران در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده‌اند.

آیه هدایت الهی

آیه «لَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا» به نقش هدایت الهی و ضرورت ریشه‌شناسی برای دریافت آن اشاره دارد. این آیه، انسان را به پذیرش هدایت از طریق شناخت ریشه‌های قرآنی دعوت می‌کند.

لَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا

اگر می‌خواستیم به هر کس هدایتش را می‌دادیم.

آیه عذاب و فراموشی لقاء

آیه «فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا» به عذاب ناشی از فراموشی لقاء الهی اشاره دارد. این آیه، غفلت از ریشه‌های قرآنی را عامل عذاب می‌داند و انسان را به ریشه‌شناسی دعوت می‌کند.

فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا

پس به سزای آنکه ملاقات این روزتان را فراموش کردید بچشید.

درنگ: آیات سوره سجده، با تأکید بر قرب الهی، لقاء و هدایت، انسان را به ریشه‌شناسی قرآنی برای رفع غفلت و دستیابی به اقتدار دعوت می‌کنند.

آیه عذاب دنیوی و اخروی

آیه «فَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ» به عذاب‌های دنیوی و اخروی اشاره دارد و ضرورت ریشه‌شناسی را برای اجتناب از آنها برجسته می‌کند.

فَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ

و قطعاً به جز عذاب بزرگ‌تر، از عذاب نزدیک‌تر به آنان می‌چشانیم.

آیه اعراض از آیات

آیه «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا» به ظلم ناشی از اعراض از آیات الهی اشاره دارد و ریشه‌شناسی را راهی برای توجه به آیات معرفی می‌کند.

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا

و کیست ستمکارتر از آن کس که به آیات پروردگارش تذکر داده شد و آن‌گاه از آن‌ها روی گرداند؟

آیه عبرت‌گیری از تاریخ

آیه «أَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ» به ضرورت عبرت‌گیری از تاریخ و شناخت ریشه‌های آن تأکید دارد.

أَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ

آیا برایشان روشن نشده که پیش از ایشان چه بسیار نسل‌ها را هلاک کردیم؟

آیه انکار فتح

آیه «وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» به انکار فتح الهی و ضرورت ایمان ریشه‌ای اشاره دارد.

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

و می‌گویند: اگر راست می‌گویید، این پیروزی کی خواهد بود؟

آیه بی‌فایده بودن ایمان دیرهنگام

آیه «قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ» به بی‌فایده بودن ایمان دیرهنگام و ضرورت ایمان ریشه‌ای تأکید دارد.

قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ

بگو روز پیروزی، ایمان کسانی که کفر ورزیده‌اند سودی به حالشان ندارد.

درنگ: آیات سوره سجده، با تأکید بر فتح، هدایت و عبرت‌گیری، انسان را به ایمان ریشه‌ای و رهایی از غفلت دعوت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش

سوره سجده، با آیات متعدد، بر ریشه‌ای بودن عالم و ضرورت ریشه‌شناسی برای فهم حقیقت قرآنی تأکید دارد. این آیات، از قرب الهی تا لقاء، هدایت و عذاب، انسان را به تأمل در ریشه‌ها و اجتناب از غفلت دعوت می‌کنند. ریشه‌شناسی، به مثابه پلی به سوی اقتدار انسانی، انسان را از ناسوت به لاهوت رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: اقتدار انسانی و تحول حوزه‌های علمی

اقتدار انسانی: بیداری، توانمندی و معرفت

اقتدار انسانی، در گرو بیداری، توانمندی و معرفت ریشه‌ای است. انسان، به تعبیر قرآن کریم، موجودی است که «يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» (فرقان: ۷)، اما این ویژگی‌ها، تنها بخشی از ظرفیت اوست. اقتدار حقیقی، در شناخت ریشه‌های قرآنی و حرکت به سوی معرفت الهی نهفته است. این اقتدار، از طریق ریشه‌شناسی و فهم تعینات ربوبی محقق می‌شود.

يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ

می‌خورد و در بازارها راه می‌رود.

عبادت ریشه‌ای: ایاک نعبد

عبادت حقیقی، به تعبیر آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، ریشه‌ای و عاری از کلی‌گویی است. این عبادت، انسان را از سطح ظاهری به عمق باطنی هدایت می‌کند و او را به قرب الهی می‌رساند.

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ

تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.

درنگ: عبادت ریشه‌ای، به مثابه پلی به سوی قرب الهی، انسان را از غفلت ناسوتی به سوی معرفت الهی هدایت می‌کند.

نقد علم دینی و ضرورت تحول

علم دینی، به دلیل تکیه بر کلیات، از حقیقت عالم دور مانده است. این علم، هرچند با قداست و وارستگی عالمان همراه بوده، اما به دلیل محدودیت‌های تاریخی و اجتماعی، نتوانسته به ریشه‌شناسی دقیق دست یابد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر ضرورت تحول، حوزه‌های علمی را به حرکت به سوی آزمایشگاه‌های ریشه‌ای دعوت می‌کنند که در آن، علم به صورت دقیق و ذره‌ای مورد کاوش قرار گیرد.

قداست عالمان و ارزش طلبگی

عالمان دینی، به دلیل قداست و وارستگی، شایسته احترام‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استعاره‌ای زیبا، ارزش کفش طلبه را به تربت حسینی تشبیه می‌کنند و آن را نمادی از قداست علم ریشه‌ای می‌دانند. این دیدگاه، به اهمیت طلبگی در مسیر ریشه‌شناسی و اتصال به حقیقت الهی اشاره دارد.

درنگ: قداست عالمان و ارزش طلبگی، در گرو ریشه‌شناسی و حرکت به سوی علم دقیق است که اقتدار دینی را محقق می‌سازد.

نقد علوم غربی و برتری معنویت دینی

علوم غربی، به دلیل تکیه بر ماده و انکار معنویت، ناتوان از حل مشکلات بشری‌اند. این علوم، هرچند در حوزه صنعت پیشرفت‌هایی داشته‌اند، اما به دلیل غفلت از معنویت، به افزایش چالش‌های بشری منجر شده‌اند. معنویت دینی، با تکیه بر ریشه‌شناسی قرآنی، تنها راه حل مشکلات بشری است.

استعاره آلبوم و حضور الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استعاره آلبوم، حضور الهی را در لایه‌های عالم ترسیم می‌کنند. خداوند، مانند عکس‌های آلبوم، در هر لایه از هستی حضور دارد و ریشه‌شناسی، این حضور را آشکار می‌سازد. این دیدگاه، با آیه «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» همخوانی دارد که به قرب ریشه‌ای خدا اشاره دارد.

يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ

دست خدا بالای دست‌های آن‌هاست.

جمع‌بندی بخش

اقتدار انسانی، در گرو بیداری، توانمندی و معرفت ریشه‌ای است که از طریق عبادت و ریشه‌شناسی قرآنی محقق می‌شود. علم دینی، به دلیل تکیه بر کلیات، نیازمند تحول به سوی ریشه‌شناسی دقیق است. عالمان دینی، با قداست و وارستگی، می‌توانند با حرکت به سوی علم ریشه‌ای، اقتدار جامعه اسلامی را محقق سازند. علوم غربی، به دلیل غفلت از معنویت، ناکافی‌اند و تنها معنویت دینی می‌تواند مشکلات بشری را حل کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

اقتدار انسان، در پرتو ریشه‌شناسی قرآنی، از طریق فهم حقیقت عالم و اتصال به ذات الهی محقق می‌شود. عالم هستی، شبکه‌ای ریشه به ریشه است که از ذات الهی تا مخلوقات امتداد یافته و شناخت آن، انسان را به سوی معرفت و حقیقت هدایت می‌کند. آیات سوره سجده، با تأکید بر قرب الهی، لقاء و هدایت، ضرورت ریشه‌شناسی را برای رفع غفلت و دستیابی به اقتدار برجسته می‌کنند. علم دینی، به دلیل تکیه بر کلیات، نیازمند تحول به سوی ریشه‌شناسی دقیق است تا بتواند اقتدار جامعه اسلامی را محقق سازد. این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، انسان را به سوی خودآگاهی و صعود به مراتب متعالی وجود دعوت می‌کند، جایی که اقتدار حقیقی او در اتصال به حقیقت الهی آشکار می‌شود.

با نظارت صادق خادمی