در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1447

متن درس






اقتدار انسانی در پرتو آیات تطهیر و امانت

اقتدار انسانی در پرتو آیات تطهیر و امانت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۴۷)

مقدمه

انسان، این گوهر بی‌همتای آفرینش، در منظومه خلقت جایگاهی بس رفیع دارد؛ جایگاهی که آسمان‌ها و زمین از تحمل عظمت آن ناتوان‌اند. درس‌گفتار حاضر، با محوریت آیات تطهیر و امانت در سوره احزاب، به کاوش در اقتدار ذاتی انسان و موانع تحقق آن می‌پردازد. این نوشتار، با تأمل در ظرفیت‌های وجودی انسان و راه‌های اتصال به اراده الهی، می‌کوشد تصویری جامع از عظمت انسانی و مسیر بازگشت به آن ارائه دهد. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، روایات، و تحلیل‌های فلسفی و کلامی، این اثر درصدد است تا راهکارهایی برای تطهیر وجود و نیل به کمالات متعالی پیش روی خوانندگان قرار دهد.

بخش نخست: ساختار معرفتی انسان و ظرفیت‌های وجودی

دوگانه ساختار معرفتی: عادی و ویژه

انسان، در نظام آفرینش، دارای دو ساختار معرفتی است: ساختاری طبیعی و عادی، که بستر رشد اولیه او را فراهم می‌کند، و ساختاری ویژه و خاص، که او را به قله‌های کمال الهی رهنمون می‌سازد. ساختار عادی، مانند خاک حاصلخیزی است که استعداد رویش را در خود نهفته دارد، اما بی‌کوشش و مراقبت، این استعداد به بار نمی‌نشیند. در مقابل، ساختار ویژه، که به محبوبین اختصاص دارد، با عنایت الهی و لطف بی‌کران حق، انسان را به مراتب متعالی وجود رهنمون می‌سازد.

درنگ: انسان دارای دو ساختار معرفتی است: ساختار عادی، که با کوشش به کمال می‌رسد، و ساختار ویژه، که با لطف الهی به مقامات متعالی نائل می‌گردد.

محدودیت‌های ساختار عادی

در ساختار عادی، انسان به دلیل کم‌کوشی، انحرافات تربیتی، و غفلت از اراده الهی، از نیل به کمالات بازمی‌ماند. این محدودیت، مانند سایه‌ای است که بر آفتاب وجود انسان افتاده و او را از درخشش کامل بازمی‌دارد. فقدان تلاش و انحراف در روش‌های تربیتی، انسان را در قفس عادات و روزمرگی‌ها محبوس می‌سازد و مانع از شکوفایی ظرفیت‌های ذاتی او می‌شود.

درنگ: کم‌کوشی و انحرافات تربیتی، انسان را از تحقق ظرفیت‌های ذاتی‌اش محروم می‌سازد.

انسان به‌مثابه قالب ظاهری

انسان کنونی، در بسیاری از موارد، تنها قالبی ظاهری از حقیقت وجودی خویش است. این قالب، مانند سایه‌ای کم‌رنگ از حقیقت عظیم انسانی است که به دلیل آلودگی‌ها و مسخ هویت، از عظمت ذاتی خود فاصله گرفته است. این تنزل، نتیجه غفلت از اراده الهی و گرفتاری در دام ظواهر مادی است.

درنگ: انسان کنونی، تنها سایه‌ای از حقیقت عظیم وجودی خویش است که با تطهیر می‌تواند به اصل خویش بازگردد.

مسخ هویت انسانی

هویت انسانی، به دلیل آلودگی‌هایی نظیر جهل، نفاق، و استبداد، مسخ شده و از عظمت ذاتی خود کاسته است. این مسخ، مانند غباری است که بر آیینه وجود انسان نشسته و جلای آن را پوشانده است. رجس‌های وجودی، انسان را از مقام شامخ خود به سطحی نازل فروکاسته و او را در بند محدودیت‌های خودساخته گرفتار کرده است.

درنگ: آلودگی‌های وجودی، مانند رجس و نفاق، هویت انسانی را مسخ کرده و از عظمت ذاتی آن کاسته است.

عظمت ذاتی انسان

قرآن کریم، انسان را موجودی معرفی می‌کند که حدّی از خدایی را در خود نهفته دارد؛ بزرگ‌تر از همه مخلوقات و کوچک‌تر از خداوند. «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» (و به‌راستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم). این کرامت ذاتی، انسان را در جایگاهی بی‌همتا قرار می‌دهد، چنان‌که حتی فرعون و موسی، هر یک به‌نحوی، عظمت این جایگاه را به نمایش می‌گذارند.

درنگ: انسان، موجودی است که حدّی از خدایی را در خود دارد و از همه مخلوقات برتر است.

عوامل تنزل انسانی

عواملی چون مرگ، نفرین، غم، جهل، استثمار، استعمار، و استبداد، انسان را از جایگاه رفیع خود فروکاسته‌اند. این عوامل، مانند زنجیرهایی هستند که بر پای اراده انسان بسته شده و او را از پرواز به سوی قله‌های کمال بازمی‌دارند.

درنگ: عوامل منفی مانند جهل و ظلم، انسان را از جایگاه متعالی‌اش به سطحی نازل تنزل داده‌اند.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان، با دو ساختار معرفتی عادی و ویژه، موجودی است که ظرفیت‌های بی‌نهایتی برای نیل به کمالات الهیه در او نهفته است. با این حال، محدودیت‌های خودساخته، مانند کم‌کوشی و آلودگی‌های وجودی، او را از تحقق این ظرفیت‌ها بازمی‌دارد. شناخت این دوگانه معرفتی و عوامل تنزل، گامی اساسی در مسیر بازگشت به عظمت ذاتی است.

بخش دوم: تطهیر وجود و اتصال به اراده الهی

محبین و محبوبین: دو مسیر کمال

انسان‌ها در مسیر کمال، به دو گروه تقسیم می‌شوند: محبین، که با زحمت و کوشش به درجاتی از کمال می‌رسند، و محبوبین، که با لطف و عنایت الهی به مراتب متعالی دست می‌یابند. محبین، مانند کاروانیانی هستند که با تلاش و پایمردی، راه دشوار کمال را می‌پیمایند، اما محبوبین، چونان پرندگانی‌اند که با بال‌های عنایت الهی به اوج آسمان معرفت پرواز می‌کنند.

درنگ: محبین با تلاش به کمال می‌رسند، اما محبوبین با لطف الهی به مراتب متعالی نائل می‌گردند.

آیه تطهیر و اراده الهی

قرآن کریم در سوره احزاب، آیه ۳۳، می‌فرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه کند). این آیه، اراده قطعی الهی را در تطهیر اهل بیت از هرگونه رجس و آلودگی نشان می‌دهد.

درنگ: آیه تطهیر، بر اراده الهی برای رفع رجس و تطهیر اهل بیت تأکید دارد.

عام بودن اراده الهی

اگرچه مورد خاص آیه تطهیر، اهل بیت هستند، اراده الهی در تطهیر، به‌صورت عام برای همه انسان‌ها قابل دسترسی است. این اراده، مانند جویباری زلال است که هر کس با ظرف پاک وجود خویش به آن نزدیک شود، از آن سیراب خواهد شد.

درنگ: اراده الهی در تطهیر، برای همه انسان‌ها قابل دسترسی است.

اتصال به اراده الهی

انسان می‌تواند با تنظیم زندگی خود، از طریق اصلاح لقمه، نطفه، و محیط، به اراده الهی نزدیک شود. این اتصال، مانند کلیدی است که درهای خیرات حسان، علوم لدنی، و مکاشفات را به روی انسان می‌گشاید.

درنگ: اصلاح لقمه، نطفه، و محیط، انسان را به اراده الهی متصل می‌سازد.

عدم تفاوت در خلقت الهی

قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۹۵، می‌فرماید: «لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ» (مؤمنان خانه‌نشین که زیان‌دیده نیستند با مجاهدان برابر نیستند). خداوند در خلقت خود بین بندگان فرقی نگذاشته، بلکه تفاوت در هویت‌ها و تلاش‌های خود انسان‌هاست.

درنگ: تفاوت در مراتب انسان‌ها، نتیجه تلاش و انتخاب خود آن‌هاست.

نقش لقمه و نطفه در تطهیر

لقمه حلال، نطفه پاک، و محیط مناسب، مانند بذرهایی هستند که در خاک وجود انسان کاشته می‌شوند و او را به سوی تطهیر و کمال هدایت می‌کنند. این عوامل، زمینه‌ساز اتصال به اراده الهی و شکوفایی ظرفیت‌های وجودی‌اند.

درنگ: لقمه، نطفه، و محیط، در تطهیر وجود و اتصال به اراده الهی نقش اساسی دارند.

جمع‌بندی بخش دوم

تطهیر وجود، راهی است برای بازگشت انسان به عظمت ذاتی خویش. اراده الهی، که در آیه تطهیر متجلی است، برای همه انسان‌ها قابل دسترسی است. با اصلاح لقمه، نطفه، و محیط، و با اتصال به خیرات الهی، انسان می‌تواند از رجس پاک شده و به مراتب متعالی وجود نائل گردد.

بخش سوم: حجت الهی و فرصت‌های معنوی

ضرورت وجود حجت در هر عصر

روایت «اگر حجت نبود، زمین اهلش را فرو می‌برد» بر ضرورت وجود حجت الهی در هر زمان تأکید دارد. این حجت، مانند چراغی است که راه هدایت را در تاریکی‌های عالم روشن می‌سازد و انسان را به سوی کمال رهنمون می‌کند.

درنگ: وجود حجت الهی در هر عصر، برای هدایت و تربیت انسان‌ها ضروری است.

توجه به فرصت‌های الهی

انسان باید به فرصت‌های الهی، مانند دعا، خیرات، و عبادت، توجه کند. این فرصت‌ها، مانند بارانی بهاری‌اند که خاک تشنه وجود انسان را سیراب می‌کنند و او را به سوی تطهیر و کمال هدایت می‌کنند.

درنگ: توجه به فرصت‌های الهی، انسان را به اراده الهی متصل می‌سازد.

تفاوت آثار اعمال

اعمال کوچک، مانند دو رکعت نماز یا ذکر، گاه اثری عظیم‌تر از اعمال بزرگ دارند. این اعمال، مانند قطره‌ای زلال‌اند که با اخلاص، دریایی از خیرات را به ارمغان می‌آورند.

درنگ: ارزش اعمال به کیفیت و اخلاص آن‌ها بستگی دارد، نه کمیت.

نزولات آسمانی و غفلت انسان

انسان‌ها از نزولات آسمانی، مانند خیرات و برکات الهی، غافل‌اند. این غفلت، مانند پرده‌ای است که بر چشم حقیقت‌بین انسان کشیده شده و او را از دریافت فیض الهی محروم می‌سازد.

درنگ: غفلت از نزولات آسمانی، انسان را از خیرات الهی محروم می‌کند.

اهمیت مکان و زمان

توجه به مکان و زمان مناسب، مانند زیارت در حرم امام رضا (ع) در دهه کرامت، انسان را به خیرات الهی نزدیک می‌کند. این موقعیت‌ها، مانند پنجره‌هایی‌اند که به سوی آسمان گشوده می‌شوند.

درنگ: مکان‌ها و زمان‌های خاص، ظرفیت ویژه‌ای برای دریافت خیرات الهی دارند.

خطر غفلت از فرصت‌ها

غفلت از فرصت‌های الهی، مانند زیارتی بدون حضور قلب، انسان را از تطهیر و کمال محروم می‌سازد. این غفلت، مانند از دست دادن گوهر گران‌بهایی است که در دسترس بوده اما نادیده گرفته شده است.

درنگ: غفلت از فرصت‌های معنوی، مانع از تطهیر وجود و نیل به کمال است.

مواظبت از فرصت‌ها

مواظبت از فرصت‌های الهی، بیش از تلاش‌های ظاهری، انسان را به کمال می‌رساند. این مواظبت، مانند نگهبانی است که از گنجینه وجود انسان حراست می‌کند.

درنگ: مواظبت از فرصت‌های الهی، انسان را به سوی تطهیر و کمال هدایت می‌کند.

نزول ناسوتی الهی

خداوند در لحظات خاصی، نزول ناسوتی دارد که انسان با هوشیاری می‌تواند از آن بهره‌مند شود. این نزول، مانند بارانی است که در لحظه‌ای خاص، زمین وجود انسان را سیراب می‌کند.

درنگ: نزول ناسوتی الهی، فرصتی است برای اتصال به خیرات و کمالات.

جمع‌بندی بخش سوم

وجود حجت الهی و توجه به فرصت‌های معنوی، انسان را به سوی تطهیر و کمال هدایت می‌کند. با مواظبت از این فرصت‌ها و بهره‌مندی از نزولات آسمانی، انسان می‌تواند به اراده الهی متصل شده و از خیرات بی‌کران آن بهره‌مند گردد.

بخش چهارم: آیه امانت و عظمت انسانی

آیه امانت و ظرفیت بی‌نهایت انسان

قرآن کریم در سوره احزاب، آیه ۷۲، می‌فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ» (ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، ولی انسان آن را بر دوش گرفت). این آیه، بر ظرفیت بی‌نهایت انسان در پذیرش امانت الهی تأکید دارد.

درنگ: آیه امانت، بر عظمت بی‌نظیر انسان در پذیرش امانت الهی تأکید دارد.

ناتوانی آسمان‌ها و زمین

آسمان‌ها، زمین، و کوه‌ها، از حمل امانت الهی ناتوان بودند و از آن ترسیدند. این ناتوانی، مانند عجز مخلوقات عظیم در برابر بار عظیم مسئولیت الهی است.

درنگ: آسمان‌ها و زمین از حمل امانت الهی عاجز بودند.

شجاعت انسان در حمل امانت

انسان، با پذیرش امانت الهی، شجاعت بی‌نظیر خود را به نمایش گذاشت. این شجاعت، مانند دلاوری قهرمانی است که بار عظیم هستی را بر دوش می‌کشد.

درنگ: انسان با حمل امانت الهی، عظمت و شجاعت خود را نشان داد.

ظلوم و جهول بودن انسان

ادامه آیه می‌فرماید: «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (به‌راستی او ستمگر و نادان بود). این ظلم و جهل، نتیجه عملکرد نادرست انسان و تنزل او از جایگاه متعالی است.

درنگ: ظلم و جهل، صفات عرضی انسان‌اند که او را از عظمت ذاتی‌اش فروکاسته‌اند.

تفاوت ظلوم و ظالم

استفاده از صفت مشبهه «ظلوم» و «جهول» به‌جای «ظالم» و «جاهل»، نشان‌دهنده آن است که ظلم و جهل، صفات عرضی و عملکردی انسان‌اند، نه ذاتی. این تفاوت، مانند تمایز بین بیماری و ذات بیمار است.

درنگ: ظلوم و جهول، صفات عرضی انسان‌اند، نه ذاتی.

تحلیل ادبی آیه امانت

از منظر ادبیات عربی، «الإنسان» در آیه امانت، به‌عنوان اسم جنس سعي با الف و لام، اطلاق عام دارد، اما ضمیر «إنه» در «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» به گروه خاصی از انسان‌ها اشاره دارد که در اثر ظلم و جهل تنزل یافته‌اند.

درنگ: ضمیر «إنه» در آیه امانت، اطلاق «الإنسان» را محدود می‌کند.

نقش فعل ناقصه «كان»

فعل ناقصه «كان» در آیه، بر تدريج ظلم و جهل انسان تأکید دارد. این تدريج، مانند فرسایش تدریجی صخره‌ای عظیم است که در گذر زمان، از شکوه خود کاسته می‌شود.

درنگ: فعل «كان» بر فرآیند تدریجی تنزل انسان تأکید دارد.

انسان کامل و حمل امانت

انسان‌های کامل، مانند انبیا و اولیا، مصداق اصلی حمل امانت‌اند. اینان، مانند ستارگان درخشانی‌اند که در آسمان وجود، راه کمال را روشن می‌کنند.

درنگ: انسان‌های کامل، مصداق واقعی حمل امانت‌اند.

عوامل تنزل انسان

عوامل اقتصادی، اجتماعی، و اخلاقی، مانند فقر و استبداد، انسان را ظلوم و جهول کرده‌اند. این عوامل، مانند طوفانی‌اند که درخت تنومند وجود انسان را از ریشه متزلزل می‌سازند.

درنگ: عوامل اقتصادی و اجتماعی، انسان را از جایگاه متعالی‌اش تنزل داده‌اند.

بازگشت به عظمت ذاتی

تطهیر وجود، راه بازگشت انسان به عظمت ذاتی خویش است. این تطهیر، مانند شست‌وشوی آیینه‌ای است که غبار از آن زدوده شده و بار دیگر درخشش خود را بازمی‌یابد.

درنگ: تطهیر وجود، انسان را به عظمت ذاتی‌اش بازمی‌گرداند.

شجاعت حضرت علی (ع) در عبادت

روایت «تو را نه از ترس جهنمت و نه از طمع به بهشتت عبادت می‌کنم، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم» شجاعت متعالی حضرت علی (ع) را در عبادت خالصانه نشان می‌دهد. این شجاعت، مانند قله‌ای است که جز با عشق الهی نمی‌توان به آن صعود کرد.

درنگ: شجاعت حضرت علی (ع) در عبادت خالصانه، نمونه‌ای از عظمت انسانی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

آیه امانت، عظمت بی‌نظیر انسان را در پذیرش امانت الهی نشان می‌دهد. با این حال، ظلم و جهل، او را از این جایگاه رفیع فروکاسته‌اند. تطهیر وجود و اتصال به اراده الهی، راه بازگشت به این عظمت است.

بخش پنجم: دعا و درخواست خیرات الهی

دعای عید فطر

دعای عید فطر، «خدایا مرا به هر خیری که پیامبر و آل او را وارد کردی وارد کن»، انسان را به سوی خیرات معصومین هدایت می‌کند. این دعا، مانند کلیدی است که درهای خیرات بی‌کران الهی را می‌گشاید.

درنگ: دعای عید فطر، انسان را به خیرات معصومین متصل می‌سازد.

محدودیت‌های خودساخته

انسان به دلیل آلودگی‌های وجودی، مانند مصرف لقمه ناپاک، خود را در تنگنای وجودی قرار داده است. این محدودیت‌ها، مانند قفسی‌اند که پرنده روح انسان را در بند کشیده‌اند.

درنگ: آلودگی‌های وجودی، انسان را در تنگنای وجودی قرار داده‌اند.

امکان درخواست کل خیرات الهی

انسان می‌تواند از خداوند همه خیرات، حتی مقامات متعالی معصومین، را درخواست کند. این درخواست، مانند دری است که به سوی بی‌کران الهی گشوده می‌شود.

درنگ: انسان می‌تواند خیرات بی‌نهایت الهی را درخواست کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

دعا، به‌ویژه دعای عید فطر، انسان را به خیرات الهی متصل می‌کند. با رهایی از محدودیت‌های خودساخته و درخواست خیرات بی‌کران، انسان می‌تواند به مراتب متعالی وجود نائل گردد.

نتیجه‌گیری

انسان، به‌عنوان حامل امانت الهی، موجودی است با ظرفیت‌های بی‌نهایت که آسمان‌ها و زمین از تحمل آن عاجز بودند. با این حال، ظلم و جهل، او را از جایگاه رفیع خود فروکاسته‌اند. آیه تطهیر، با تأکید بر اراده الهی در رفع رجس، راه بازگشت به عظمت ذاتی را نشان می‌دهد. با اصلاح لقمه، نطفه، و محیط، و با مواظبت از فرصت‌های الهی، انسان می‌تواند به خیرات حسان و علوم لدنی متصل شود. دعای عید فطر، نمونه‌ای عملی از این اتصال است که انسان را به سوی خیرات معصومین هدایت می‌کند. این نوشتار، با تحلیل فلسفی و کلامی آیات تطهیر و امانت، بر ضرورت تطهیر وجود و بازگشت به اقتدار ذاتی انسان تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی