در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1452

متن درس





کتاب اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره سبا

اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره سبا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۵۲)

دیباچه

انسان، این آیینه تمام‌نمای کمالات الهی، در گستره هستی جایگاهی بی‌مانند دارد. سوره سبا، یکی از سوره‌های مکی قرآن کریم، با نگاهی ژرف به عظمت و اقتدار انسانی، انسان را موجودی معرفی می‌کند که با ظرفیت‌های بی‌کران معرفتی و عملی، توانایی صعود به قله‌های کمال را داراست. با این حال، این عظمت، چونان شمشیری دو لبه، می‌تواند به سعادت یا شقاوت منجر شود. درس‌گفتار شماره ۱۴۵۲، با محوریت آیات این سوره، به کاوش در چیستی اقتدار انسانی، رابطه آن با سلامت و سعادت، و موانع و شرایط تحقق کمال پرداخته است.

بخش نخست: عظمت انسانی و نسبت آن با سعادت

مفهوم عظمت انسانی

انسان، به مثابه خلیفه الهی، دارای عظمتی ذاتی است که او را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد. این عظمت، ریشه در ظرفیت‌های بی‌نهایت او برای شناخت، آفرینش، و تسخیر عالم دارد. با این حال، عظمت به تنهایی ضامن سعادت نیست. انسان ممکن است در اوج بزرگی، به دلیل استکبار یا انحراف، از مسیر سعادت دور افتد. همان‌گونه که طنابی کلفت، هرچند استوار، تحت فشار می‌شکند، عظمت انسانی نیز اگر با حکمت و تعادل همراه نباشد، به جای سعادت، به شقاوت منجر می‌شود.

درنگ: عظمت انسانی، چونان طنابی کلفت، ظرفیت بی‌نهایتی برای کمال دارد، اما بدون انعطاف و حکمت، به شکست و انحطاط می‌انجامد.

تقسیم‌بندی انسان‌ها در مسیر سعادت

انسان‌ها، بر اساس ظرفیت‌ها و شرایط وجودی‌شان، به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  • ضعفا: کسانی که در فقر، ناتوانی، و ضعف غوطه‌ورند و به دلیل کاستی‌های مادی و معنوی، از سعادت محروم می‌مانند.
  • متوسطین: افرادی که نه در اوج عظمت‌اند و نه در حضیض ضعف؛ اینان با حفظ سلامت جسمانی، روانی، و اجتماعی، می‌توانند به سعادت دست یابند.
  • بزرگان: کسانی که از عظمت برخوردارند، اما سعادتشان به جهت‌گیری وجودی‌شان بستگی دارد. این گروه ممکن است به دلیل استکبار به انحطاط افتند یا با ایمان و حکمت به سعادت برسند.

این تقسیم‌بندی، چونان آینه‌ای است که تنوع مراتب وجودی انسان را در برابر دیدگان ما قرار می‌دهد. هر دسته، با چالش‌ها و فرصت‌های خاص خود، در مسیر کمال یا انحطاط گام برمی‌دارد.

نقش سلامت در سعادت

سلامت، به مثابه پلی است که انسان را از دنیا به آخرت رهنمون می‌سازد. قرآن کریم در آیه‌ای روشن می‌فرماید:

مَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا

ترجمه: «و هر کس در این [جهان] کور باشد، در آخرت نیز کور است و گمراه‌تر از راه.» (سوره اسراء: ۷۲)

این آیه، پیوند ناگسستنی میان سلامت دنیوی و سعادت اخروی را نشان می‌دهد. سلامت، که دربرگیرنده ابعاد جسمانی، روانی، و اجتماعی است، پیش‌نیازی برای تحقق سعادت به شمار می‌رود. انسانی که در دنیا گرفتار فقر، بیماری، یا ضعف است، چونان ماشینی است که چرخش شکسته و نمی‌تواند به مقصد برسد. هر کس به هر میزان از سلامت محروم باشد، به همان میزان از سعادت دور می‌ماند.

درنگ: سلامت، چونان پلی استوار، انسان را به سوی سعادت رهنمون می‌سازد؛ فقر و ضعف، چونان موانعی صعب، راه کمال را سد می‌کنند.

نقد دیدگاه‌های نادرست درباره دنیا

برخی دیدگاه‌ها که دنیا را بی‌ارزش می‌انگارند، از منظر دینی، علمی، و اجتماعی مردودند. دین الهی آمده است تا سلامت دنیوی را تأمین کند و این سلامت، خود، زمینه‌ساز سعادت اخروی است. این دیدگاه، چونان نسیمی است که غبار جهل را از چهره حقیقت می‌زداید و نشان می‌دهد که دین، نظامی جامع برای سلامت مادی و معنوی انسان است.

بخش دوم: اقتدار و انحطاط در سوره سبا

اقتدار انسانی و دوگانگی پیامدها

اقتدار انسانی، چونان شمشیری دو لبه، می‌تواند به سعادت یا انحطاط منجر شود. انسان‌های بزرگ، اگر با استکبار و خودخواهی همراه شوند، به دیکتاتوری و نابودی کشیده می‌شوند. اما اگر این اقتدار با ایمان و حکمت همراه باشد، به سعادت و رستگاری می‌انجامد. قرآن کریم، با تمثیلی حکیمانه، این دوگانگی را به تصویر می‌کشد:

قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَىٰ هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ

ترجمه: «بگو: چه کسی شما را از آسمان‌ها و زمین روزی می‌دهد؟ بگو: خدا. و یا ما بر هدایتیم یا شما، یا در گمراهی آشکارید.» (سوره سبا: ۲۴)

این آیه، انسان را به تأمل در جایگاه خود و انتخاب مسیر هدایت دعوت می‌کند. اقتدار، اگر با خودآگاهی و ایمان همراه شود، انسان را به اوج کمال می‌رساند، اما اگر با غرور و استکبار درآمیزد، چونان طنابی کلفت، تحت فشار می‌شکند.

استکبار و ضعف: دو مانع سعادت

استکبار در میان بزرگان و ضعف در میان فقرا، هر دو می‌توانند به کفر و انحطاط منجر شوند. استکبار، چونان باری سنگین، انسان را زمین‌گیر می‌کند، و ضعف، چونان زنجیری، او را از حرکت بازمی‌دارد. قرآن کریم، با بیانی روشن، این دو گروه را در روز قیامت به تصویر می‌کشد:

وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ

ترجمه: «و اگر ببینی هنگامی که ستمکاران نزد پروردگارشان بازداشت‌شده‌اند، برخی به برخی دیگر سخن می‌گویند، کسانی که مستضعف بودند به کسانی که مستکبر بودند، می‌گویند: اگر شما نبودید، ما مؤمن می‌شدیم.» (سوره سبا: ۳۱)

این گفت‌وگو، نزاع میان ضعفا و مستکبران را در روز قیامت نشان می‌دهد. ضعفا، مستکبران را به دلیل گمراهی خود مقصر می‌دانند، اما مستکبران در پاسخ می‌گویند:

قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَىٰ بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ

ترجمه: «کسانی که مستکبر بودند به کسانی که مستضعف بودند، گفتند: آیا ما شما را از هدایت پس از آنکه به سویتان آمد، بازداشتیم؟ خیر، شما خود مجرم بودید.» (سوره سبا: ۳۲)

ضعفا در پاسخ، مستکبران را به مکر شب و روز متهم می‌کنند:

وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا

ترجمه: «و کسانی که مستضعف بودند به کسانی که مستکبر بودند، گفتند: خیر، مکر شب و روز شما بود، آن‌گاه که به ما فرمان می‌دادید که به خدا کفر ورزیم و برای او همتایان قرار دهیم.» (سوره سبا: ۳۳)

این گفت‌وگو، به نقش فعال مستکبران در گمراهی ضعفا و ناتوانی ضعفا در ایستادگی در برابر ظلم اشاره دارد. ضعفا، به دلیل ترس و ضعف، به‌راحتی از موضع خود عقب‌نشینی می‌کنند، و این ناتوانی، ریشه در فقدان خودآگاهی و مقاومت دارد.

درنگ: ضعفا و مستکبران، هر دو در گمراهی خود شریک‌اند؛ ضعفا با تقلید کورکورانه و مستکبران با مکر و استکبار، از سعادت محروم می‌مانند.

نقد تفاسیر نادرست

برخی تفاسیر، عبارت «مکر الليل و النهار» را به معنای تأثیر شب و روز بر گمراهی ضعفا معنا کرده‌اند که نادرست است. این عبارت، به مکر و فریب مستکبران اشاره دارد که شب و روز ضعفا را به گمراهی می‌کشانند. این نقد، چونان چراغی است که تاریکی جهل را می‌زداید و بر اهمیت تفسیر صحیح متون دینی تأکید می‌کند.

بخش سوم: اولیای الهی و الگوی سعادت

اولیای الهی: نمونه‌های انسان کامل

اولیای الهی، چونان ستارگان درخشان در آسمان هدایت، با ترکیب عظمت و سلامت، به سعادت دست یافته‌اند. اینان، با انعطاف و حکمت، اقتدار خود را در مسیر ایمان و صفا جهت داده و نه تنها خود به کمال رسیده‌اند، بلکه جوامع را نیز به سوی رستگاری هدایت کرده‌اند. نمونه بارز این گروه، پیامبران و اولیای الهی‌اند که عظمتشان با ایمان و حکمت درآمیخته است.

نمونه‌های تاریخی عظمت و انحطاط

در مقابل اولیای الهی، افرادی چون شداد، فرعون، و نمرود قرار دارند که عظمتشان، به دلیل استکبار و خودخواهی، به نابودی خود و جوامعشان انجامید. اینان، چونان طناب‌های کلفتی بودند که تحت فشار غرور و قدرت، ترک خورده و شکسته شدند. تاریخ، چونان آینه‌ای است که این دوگانگی را به ما نشان می‌دهد: عظمت با حکمت، به سعادت می‌انجامد، و عظمت با استکبار، به شقاوت.

درنگ: عظمت انسانی، اگر با حکمت و ایمان همراه شود، به سعادت می‌انجامد، اما اگر با استکبار درآمیزد، چونان طنابی کلفت، تحت فشار می‌شکند.

انسان، جهانی در خود

انسان، به مثابه جهانی در خود، تمامی کمالات بالقوه را در وجود خویش دارد. خداوند، چونان باغبانی حکیم، تمامی بذرهای کمال را در نهاد او کاشته است. این ظرفیت بی‌نهایت، انسان را از ملائکه و جن برتر می‌سازد، چنان‌که سلیمان علیه‌السلام، با اقتدار الهی، جن و ملائکه را تحت تسخیر خود درآورد.

بخش چهارم: نقد تقلید و ضعف اجتماعی

نقد تقلید کورکورانه

ضعفا و مقلدان، به دلیل تقلید کورکورانه، در طول تاریخ مورد سوءاستفاده مستکبران قرار گرفته‌اند. این تقلید، چونان زنجیری است که انسان را از خودآگاهی و رشد بازمی‌دارد. علم دینی، با تأکید بر خودآگاهی و مقاومت، انسان را از تقلید کورکورانه برحذر می‌دارد و او را به سوی معرفت و عمل صالح دعوت می‌کند.

نقش ضعفا در انحطاط جامعه

اطاعت کورکورانه ضعفا از مستکبران، عامل اصلی انحطاط جوامع است. اگر ضعفا در برابر ظلم مقاومت می‌کردند، مستکبران نمی‌توانستند به قدرت برسند. این حقیقت، چونان آینه‌ای است که نقش فعال ضعفا را در انحراف اجتماعی نشان می‌دهد. ضعف و ترس، انسان را از ایستادگی در برابر ظلم بازمی‌دارد و او را به آلت دست مستکبران تبدیل می‌کند.

درنگ: تقلید کورکورانه ضعفا، چونان زنجیری است که جامعه را به سوی انحطاط می‌کشاند؛ خودآگاهی و مقاومت، کلید رهایی از این بند است.

غیبت امام زمان: لطف الهی

غیبت امام زمان علیه‌السلام، از منظری، لطف الهی برای جلوگیری از تکرار فجایع تاریخی است. ضعف و ناآگاهی مردم در گذشته، به شهادت ائمه علیهم‌السلام انجامید. این غیبت، چونان سپری است که از انحطاط بیشتر جوامع جلوگیری کرده و انسان را به تأمل در نقش خود در اصلاح اجتماعی دعوت می‌کند.

بخش پنجم: دعوت الهی به کمال

رجزخوانی الهی و تکرار واژه «قل»

تکرار واژه «قل» در آیات سوره سبا، چونان رجزخوانی الهی در برابر استکبار و گمراهی انسان‌هاست. این تکرار، نشانه‌ای از دعوت قاطع خداوند به سوی حقیقت و هدایت است. هر «قل»، چونان کلیدی است که قفل جهل را می‌گشاید و انسان را به سوی خودآگاهی و کمال رهنمون می‌سازد.

عدالت الهی در مجازات

قرآن کریم، با بیانی روشن، به عدالت الهی در مجازات ضعفا و مستکبران اشاره می‌کند:

وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

ترجمه: «و چون عذاب را دیدند، پشیمانی را پنهان کردند و ما زنجیرها در گردن‌های کسانی که کفر ورزیدند، نهادیم. آیا جز آنچه می‌کردند، جزا داده می‌شوند؟» (سوره سبا: ۳۳)

این آیه، به مسئولیت فردی در قبال اعمال اشاره دارد. ضعفا و مستکبران، هر دو، بر اساس کردارشان مجازات می‌شوند، و این عدالت، چونان ترازویی است که هیچ کس را از حسابرسی الهی مستثنی نمی‌کند.

درنگ: عدالت الهی، چونان ترازویی دقیق، ضعفا و مستکبران را بر اساس کردارشان محاسبه می‌کند؛ هیچ کس از مسئولیت اعمال خود مصون نیست.

جمع‌بندی

سوره سبا، با نگاهی ژرف به اقتدار و عظمت انسانی، انسان را به تأمل در جایگاه خود در نظام هستی دعوت می‌کند. این سوره، با تأکید بر پیوند میان سلامت و سعادت، انسان را به سوی خودآگاهی، تعادل، و ایمان رهنمون می‌سازد. ضعفا با تقلید کورکورانه و مستکبران با استکبار، از سعادت محروم می‌مانند، در حالی که اولیای الهی و انسان‌های متوسط، با ترکیب عظمت و حکمت، به کمال می‌رسند. انسان، به مثابه جهانی در خود، تمامی کمالات بالقوه را در وجود خویش دارد، اما تحقق این کمالات، نیازمند انتخاب مسیر صحیح و اجتناب از افراط و تفریط است. این درس‌گفتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم، راه را برای اصلاح معرفتی و اجتماعی هموار می‌سازد و انسان را به سوی سعادت ابدی فرامی‌خواند.

با نظارت صادق خادمی