متن درس
اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآنی: تأملی فلسفی در سوره سبا
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۵۴)
مقدمه: انسان، آیینه عظمت الهی
انسان، چونان گوهری بیهمتا در گستره آفرینش، در مرکز توجه آیات قرآنی قرار دارد. سوره سبا، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، با بیانی ژرف و تأملبرانگیز، به تبیین جایگاه والای انسان بهعنوان برترین مخلوق الهی میپردازد. این سوره، انسان را موجودی معرفی میکند که بهواسطه ظرفیتهای بیکران معرفتی، عملی و گفتمانی، از سایر آفریدگان، حتی ملائکه، متمایز است. درسگفتار شماره ۱۴۵۴ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر آیات این سوره، به بررسی صفت گفتوگو و استماع بهعنوان دو ویژگی بنیادین انسان پرداخته و علل انحطاط جوامع معاصر را در فقدان گفتمان منطقی و گوشسپردن به دیگران جستوجو میکند.
انسان، در نگاه قرآنی، نهتنها موجودی صاحب عقل و اختیار، بلکه آیینهای از صفات الهی است که توانایی گفتوگو و استماع را بهعنوان دو بال پرواز به سوی کمال دریافت کرده است. این نوشتار، با الهام از آیات سوره سبا و تأملات فلسفی استاد فرزانه، به بررسی این ویژگیها پرداخته و با نگاهی نقادانه به چالشهای گفتمانی در جوامع معاصر، راهکارهایی برای احیای فرهنگ گفتوگو ارائه میدهد.
بخش یکم: عظمت و کمال انسانی در نگاه قرآنی
انسان، برترین مخلوق الهی
قرآن کریم، انسان را بهعنوان بزرگترین آفریده الهی معرفی میکند که در جمال، جلال، زیبایی و کمال، بیمانند است. این عظمت، نهتنها در ظاهر و صورت، بلکه در ظرفیتهای وجودی انسان نهفته است که او را از سایر مخلوقات، حتی فرشتگان، متمایز میسازد.
درنگ: انسان، بهعنوان آیینه صفات الهی، دارای ظرفیتهای بینهایت برای کمال است و هیچ مخلوقی در آفرینش از او برتر نیست. |
این دیدگاه، با مفهوم خلافت انسان در فلسفه اسلامی همراستاست. انسان، بهواسطه دریافت امانت الهی، توانایی بازتاب صفات خداوندی را داراست و این عظمت ذاتی، او را به موجودی بیهمتا تبدیل کرده است.
تمایز عظمت و کمال انسانی
عظمت انسان، که ویژگی ذاتی اوست، از کمال او جداست. عظمت، بستری است که انسان را برای رسیدن به کمال آماده میسازد، اما بدون جهتگیری صحیح، به سعادت منجر نمیشود. کمال انسانی، در گرو بهرهگیری از ظرفیتهای وجودی در مسیر حق و حقیقت است.
درنگ: عظمت انسان، شرط لازم برای کمال است، اما کافی نیست. کمال، در گرو انتخاب آگاهانه و حرکت در مسیر الهی است. |
این تمایز، در فلسفه وجود، به تفاوت میان کمال بالقوه و بالفعل اشاره دارد. انسان، با وجود عظمت ذاتی، تنها با عمل صالح و حرکت در مسیر کمال، به مقام شایسته خود دست مییابد.
جمعبندی بخش یکم
انسان، بهعنوان برترین مخلوق الهی، دارای عظمتی بینظیر است که او را از سایر آفریدگان متمایز میسازد. بااینحال، این عظمت، تنها بستری برای کمال است و بدون جهتگیری صحیح، به سعادت منجر نمیشود. این دیدگاه، انسان را به تأمل در ظرفیتهای وجودی خود و بهرهگیری از آنها در مسیر الهی دعوت میکند.
بخش دوم: گفتوگو، صفت بنیادین انسان
دیالوگ، نشانه آزادی و عقلانیت
انسان، بهواسطه توانایی سخنگفتن و گفتوگو، موجودی آزاد و صاحب کلام است. این ویژگی، او را از سایر موجودات متمایز میسازد و نشانهای از عقلانیت و اختیار اوست. گفتوگو، نهتنها ابزاری برای بیان اندیشه، بلکه بستری برای تعامل معرفتی و اجتماعی است.
درنگ: گفتوگو، صفت وجودی انسان است که او را به موجودی آزاد و عقلانی تبدیل میکند. این ویژگی، انسان را از سایر مخلوقات متمایز میسازد. |
در فلسفه انسانشناسی، گفتوگو بهعنوان یک ابزار معرفتی، امکان تبادل اندیشه و ارتقای شناخت را فراهم میسازد. انسان، با بهرهگیری از کلام، میتواند جهان را تفسیر کرده و در مسیر کمال گام بردارد.
تأکید قرآن کریم بر گفتوگو
قرآن کریم، با ۱۷۱۴ مورد استفاده از واژههای مشتق از «قول»، بر اهمیت گفتوگو تأکید دارد. این تعداد، در مقایسه با ۹۸۰ مورد ذکر واژه «الله»، نشاندهنده جایگاه ویژه گفتوگو در نگاه قرآنی است.
درنگ: قرآن کریم، با ۱۷۱۴ مورد استفاده از واژههای مشتق از «قول»، بر نقش گفتوگو بهعنوان یک ابزار معرفتی و اجتماعی تأکید دارد. |
این تأکید، از منظر فلسفه زبان قرآنی، نشاندهنده آن است که قرآن کریم، بهعنوان یک متن گفتمانی، انسان را به تعامل معرفتی و منطقی فرامیخواند. گفتوگو، در این نگاه، نهتنها یک ویژگی انسانی، بلکه بستری برای رشد معنوی و اجتماعی است.
کیفیت گفتوگو در قرآن کریم
گفتوگو در قرآن کریم، چه درست باشد و چه نادرست، بهعنوان یک ویژگی انسانی بهرسمیت شناخته شده است. این ویژگی، حتی در گفتار کافران یا گمراهان، بهعنوان نشانهای از آزادی و اختیار انسان ثبت شده است.
درنگ: قرآن کریم، گفتوگو را حتی در صورت نادرستی، بهعنوان نشانهای از آزادی انسان بهرسمیت میشناسد و آن را ثبت میکند. |
این دیدگاه، به تکثرگرایی گفتمانی در فلسفه دین اشاره دارد. قرآن کریم، با ثبت گفتوگوهای گوناگون، انسان را به تأمل در سخنان دیگران و انتخاب بهترین آنها دعوت میکند.
بینظیری قرآن کریم در تأکید بر گفتوگو
هیچ متن علمی، دینی یا فرهنگی، از تورات و زبور گرفته تا متون دموکراتیک، به اندازه قرآن کریم (۱۷۱۴ مورد) از واژههای مشتق از «قول» استفاده نکرده است. این ویژگی، قرآن کریم را به متنی بینظیر در حوزه گفتمان تبدیل کرده است.
درنگ: قرآن کریم، با تأکید بینظیر بر گفتوگو، بهعنوان متنی منطقی و باز، انسان را به تعامل معرفتی فرامیخواند. |
از منظر فلسفه تطبیقی، این تأکید، اسلام را بهعنوان دینی گفتمانی و منطقی معرفی میکند که بر آزادی بیان و تعامل معرفتی تأکید دارد.
صلاحیت گفتمانی انسان
صلاحیت گفتمانی انسان، در توانایی او برای گفتوگوی منطقی، بدون عصبانیت، نزاع یا تهمت نهفته است. گفتوگو، زمانی ارزشمند است که با خویشتنداری و عقلانیت همراه باشد.
درنگ: گفتوگوی منطقی، نیازمند خویشتنداری و عقلانیت است. عصبانیت و نزاع، گفتوگو را از مسیر خود خارج میسازد. |
این اصل، به اهمیت آرامش در فلسفه گفتوگو اشاره دارد. گفتوگوی منطقی، بستری برای تبادل اندیشه و ارتقای شناخت فراهم میسازد.
آزادی در گفتوگو
انسان، آزاد است که هر سخنی، حتی نادرست، مانند «ماست سیاه است» یا «زغال سفید است»، بیان کند، اما این آزادی، باید با صلاحیت گفتمانی همراه باشد. گفتوگو، بدون رعایت اصول منطق و احترام، به نزاع و انحطاط منجر میشود.
درنگ: آزادی گفتوگو، شرط لازم برای رشد معرفتی و اجتماعی است، اما بدون صلاحیت گفتمانی، به انحطاط منجر میشود. |
این دیدگاه، به اهمیت آزادی بیان در فلسفه اجتماعی اشاره دارد. آزادی گفتوگو، زمینهساز رشد معرفتی و اجتماعی است، اما باید با مسئولیت و منطق همراه باشد.
نمونههای قرآنی گفتوگو
قرآن کریم، نمونههای متعددی از گفتوگوهای منطقی و بدون نزاع ارائه کرده است که نشاندهنده اهمیت این صفت در نگاه الهی است. برخی از این نمونهها عبارتاند از:
- ﴿قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ (سوره بقره: ۳۰)
گفت: من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
این آیه، به گفتوگوی خدا با ملائکه اشاره دارد که با منطق و آرامش همراه است. - ﴿قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا﴾ (سوره بقره: ۳۲)
گفتند: منزهی تو، ما جز آنچه به ما آموختی، دانشی نداریم.
این آیه، تواضع ملائکه در گفتوگو را نشان میدهد. - ﴿قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ﴾ (سوره بقره: ۳۳)
گفت: ای آدم، آنها را از نامهایشان آگاه کن.
این آیه، نقش انسان در گفتوگوی معرفتی را برجسته میسازد. - ﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾ (سوره بقره: ۵۴)
موسی به قومش گفت: ای قوم من، شما با این کار به خود ستم کردید.
این گفتوگو، نمونهای از گفتوگوی اصلاحی است. - ﴿قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ﴾ (سوره بقره: ۶۱)
گفت: آیا آنچه فروتر است را با آنچه بهتر است جایگزین میکنید؟
این آیه، گفتوگوی منطقی و تربیتی را نشان میدهد. - ﴿قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾ (سوره آلعمران: ۳۷)
گفت: این از جانب خداست.
این آیه، نقش زنان در گفتوگوی قرآنی را برجسته میسازد. - ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ﴾ (سوره ابراهیم: ۳۹)
گفت: پروردگارا، چگونه برای من فرزندی خواهد بود، در حالی که پیری به من رسیده و همسرم نازاست؟
این گفتوگو، نمونهای از دیالوگ مبتنی بر تواضع و ایمان است. - ﴿قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ﴾ (سوره هود: ۸۱)
گفتند: ای لوط، ما فرستادگان پروردگار تو هستیم.
این آیه، گفتوگوی منطقی کافران با لوط را نشان میدهد. - ﴿قَالَتْ يَا وَيْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ﴾ (سوره هود: ۷۲)
گفت: وای بر من، آیا در حالی که پیرزنم زایمان کنم؟
این آیه، نقش فعال زنان در گفتوگوی قرآنی را نشان میدهد. - ﴿قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا﴾ (سوره بقره: ۳۰)
گفتند: آیا در آن کسی را قرار میدهی که در آن فساد کند؟
این آیه، گفتوگوی جمعی ملائکه با خدا را نشان میدهد.
این نمونهها، نشاندهنده تنوع و غنای گفتوگوهای قرآنی است که با منطق، آرامش و تواضع همراهاند.
جمعبندی بخش دوم
گفتوگو، بهعنوان صفت بنیادین انسان، در قرآن کریم جایگاهی ویژه دارد. این صفت، نهتنها نشانه آزادی و عقلانیت انسان است، بلکه بستری برای تعامل معرفتی و اجتماعی فراهم میسازد. قرآن کریم، با تأکید بینظیر بر گفتوگو، انسان را به سخنگفتن منطقی و گوشسپردن به دیگران دعوت کرده و این ویژگی را بهعنوان ابزاری برای رشد معنوی و اجتماعی معرفی میکند.
بخش سوم: استماع، کلید گفتوگوی سازنده
اهمیت استماع در قرآن کریم
استماع، یا گوشسپردن به سخنان دیگران، یکی از صفات نفسانی انسان است که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است. آیه زیر، این اصل را به زیبایی تبیین میکند:
﴿يَسْمَعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ (سوره زمر: ۱۸)
آنان که سخن را میشنوند و بهترین آن را پیروی میکنند.
درنگ: استماع، پیشنیاز گفتوگوی سازنده است. گوشسپردن به سخنان دیگران، نشانه محبت و احترام است. |
این آیه، به اهمیت استماع در فلسفه اخلاق اشاره دارد. گوشسپردن به دیگران، نهتنها به تبادل اندیشه کمک میکند، بلکه زمینهساز انتخاب بهترین سخن و حرکت در مسیر حقیقت است.
علل ازدسترفتن قدرت استماع
ثروت، قدرت یا علم ممکن است قدرت استماع را از انسان سلب کند. خودبرتربینی، که از این عوامل ناشی میشود، انسان را از گوشسپردن به دیگران بازمیدارد.
درنگ: خودبرتربینی، مانع از استماع و گفتوگوی برابر است. ثروت، قدرت یا علم، اگر با تواضع همراه نباشد، به انحطاط گفتمانی منجر میشود. |
این دیدگاه، به تأثیر عوامل روانشناختی و اجتماعی بر استماع اشاره دارد. خودبرتربینی، بهعنوان یک نقص روانشناختی، گفتوگو را مختل میسازد.
نقص استماع، نشانه نقص وجودی
فقدان استماع، نشانهای از نقص وجودی است، مانند کوری یا کری جسمانی. انسانی که از گوشسپردن به دیگران امتناع میکند، از نظر نفسانی ناقص است.
درنگ: استماع، صفتی نفسانی و ضروری برای کمال انسانی است. فقدان آن، نشانه نقص وجودی است. |
این مفهوم، به ارتباط میان نقصهای روانشناختی و وجودی در فلسفه انسانشناسی اشاره دارد. استماع، بهعنوان یک صفت نفسانی، شرط لازم برای رشد و کمال است.
نمونه تاریخی استماع: آیتالله مرتضی حائری
استاد فرزانه، آیتالله مرتضی حائری، نمونهای برجسته از استماع و تواضع بود. ایشان، با وجود عظمت علمی، به سخنان یک طلبه گوش میداد و برای احقاق حق او تلاش میکرد. این رفتار، نشاندهنده تواضع و عدالتخواهی ایشان بود.
درنگ: گوشسپردن به دیگران، حتی افراد عادی، نشانه تواضع و عدالتخواهی است. |
این نمونه، به اهمیت استماع در فلسفه اخلاق اشاره دارد. گوشسپردن، نهتنها نشانه تواضع، بلکه ابزاری برای تحقق عدالت است.
نقد خودبرتربینی در استماع
خودبرتربینی، مانند ادعای «من خودم میدانم»، مانع از استماع و گفتوگوی منطقی است. نمونهای از این رفتار، در امتناع آیتالله حائری از پذیرش توصیه پزشک برای خوردن غذای مقوی مشاهده میشود.
درنگ: خودبرتربینی، مانع از استماع و تصمیمگیری عقلانی است. پذیرش سخنان متخصصان، شرط عقلانیت است. |
این دیدگاه، به تأثیر خودبرتربینی بر فلسفه عمل اشاره دارد. استماع به متخصصان، نشانه عقلانیت و تواضع است.
جمعبندی بخش سوم
استماع، بهعنوان کلید گفتوگوی سازنده، در قرآن کریم جایگاهی والا دارد. این صفت نفسانی، نهتنها به تبادل اندیشه کمک میکند، بلکه زمینهساز انتخاب حقیقت و حرکت در مسیر کمال است. خودبرتربینی و نقصهای روانشناختی، مانع از استماعاند و به انحطاط گفتمانی منجر میشوند. نمونههای تاریخی، مانند رفتار آیتالله حائری، نشاندهنده اهمیت استماع در تحقق عدالت و تواضع است.
بخش چهارم: نقد انحطاط گفتمانی در جوامع معاصر
فقدان شخصیت گفتمانی
جوامع معاصر، به دلیل فقدان شخصیت گفتمانی، توانایی گفتوگوی منطقی و گوشسپردن به دیگران را از دست دادهاند. این نقص، به انحطاط معرفتی و اجتماعی منجر شده است.
درنگ: فقدان شخصیت گفتمانی، مانع از پیشرفت معرفتی و اجتماعی است. گفتوگو، بستری برای رشد و تعالی است. |
این نقد، به انحطاط گفتمانی در فلسفه اجتماعی اشاره دارد. فقدان گفتوگو، به انزوای فکری و اجتماعی منجر میشود.
نقد فقدان استماع در خانواده
برخی والدین، به دلیل ثقل سامعه، به سخنان فرزندان خود گوش نمیدهند. این رفتار، به ظلم و انحراف فرزندان منجر میشود و به فرار، انحرافات اجتماعی و تشکیل گروههای کاذب دامن میزند.
درنگ: فقدان استماع در خانواده، به انحرافات اجتماعی منجر میشود. گوشسپردن به فرزندان، شرط سلامت روابط خانوادگی است. |
این دیدگاه، به تأثیر فرهنگ خانوادگی بر فلسفه تربیت اشاره دارد. فقدان استماع، روابط خانوادگی را مختل کرده و به انحطاط اجتماعی منجر میشود.
نقد فرهنگ تقدیس والدین
تقدیس مطلق والدین، بدون توجه به خطاهای آنها، نادرست است. دین، بر تعامل متقابل میان والدین و فرزندان تأکید دارد و احترام را دوسویه میداند.
درنگ: احترام متقابل، شرط سلامت روابط خانوادگی است. تقدیس یکطرفه والدین، به ظلم و انحراف منجر میشود. |
این نقد، به ضرورت تعادل در فلسفه اخلاق خانوادگی اشاره دارد. احترام متقابل، زمینهساز روابط سالم و پایدار است.
نقد رفتار دیکتاتورانه در جامعه
رفتار دیکتاتورانه برخی والدین، معلمان یا مدیران، که از استماع سخنان دیگران امتناع میکنند، به ظلم اجتماعی منجر میشود. این رفتار، گفتوگو را سرکوب کرده و به سلطه ظالمانه دامن میزند.
درنگ: رفتار دیکتاتورانه، مانع از گفتوگوی برابر و پیشرفت اجتماعی است. استماع، شرط تحقق عدالت است. |
این دیدگاه، به تأثیر فرهنگ قدرت بر فلسفه اجتماعی اشاره دارد. دیکتاتوری، گفتوگو را مختل کرده و به انحطاط اجتماعی منجر میشود.
نقد ترس از گفتوگو
ترس از گفتوگو، به دلیل ترس از نقد، کتکخوردن یا خرابشدن موقعیت، مانع از دیالوگ در جامعه است. این ترس، خلاقیت و گفتوگو را سرکوب میکند.
درنگ: ترس از نقد، خلاقیت و گفتوگو را سرکوب میکند. آزادی گفتوگو، شرط رشد معرفتی است. |
این نقد، به تأثیر فرهنگ ترس بر فلسفه اجتماعی اشاره دارد. ترس از نقد، مانع از تبادل اندیشه و پیشرفت است.
نقد خشونت در گفتوگوهای معاصر
در عصر کنونی، گفتوگوها به دلیل خشونت و عصبانیت، به نزاع تبدیل شدهاند. این رفتار، نشانه بیماری روانشناختی جامعه است.
درنگ: عصبانیت و خشونت، گفتوگو را به نزاع تبدیل میکند. آرامش، شرط گفتوگوی منطقی است. |
این نقد، به انحطاط گفتمانی در فلسفه اجتماعی معاصر اشاره دارد. خشونت، گفتوگو را به توحش تبدیل کرده و مانع از تعامل سازنده میشود.
نقد فرهنگ رزمی زنان
افزایش تمایل زنان به یادگیری هنرهای رزمی، نتیجه ناامنی اجتماعی و فقدان گفتوگوی منطقی است. این پدیده، نشاندهنده انحطاط گفتمانی و افزایش خشونت در جامعه است.
درنگ: ناامنی اجتماعی، به رفتارهای دفاعی و خشونتآمیز منجر میشود. گفتوگو، راهکار کاهش خشونت است. |
این دیدگاه، به تأثیر ناامنی بر فلسفه جنسیت اشاره دارد. فقدان گفتوگو، به رفتارهای دفاعی و خشونتآمیز دامن میزند.
نقد موسیقیهای خشن
موسیقیهای سنتی ایرانی، که تلطیفکننده احساسات بودند، با موسیقیهای خشن مانند راک و رپ جایگزین شدهاند. این موسیقیها، به افزایش خشونت اجتماعی دامن زدهاند.
درنگ: موسیقیهای خشن، به انحطاط گفتمانی و افزایش خشونت اجتماعی منجر میشوند. هنر، باید تلطیفکننده احساسات باشد. |
این دیدگاه، به تأثیر هنر بر فلسفه روانشناسی اجتماعی اشاره دارد. هنر، میتواند به تلطیف یا تشدید خشونت منجر شود.
جمعبندی بخش چهارم
جوامع معاصر، به دلیل فقدان شخصیت گفتمانی، استماع و آزادی گفتوگو، به انحطاط معرفتی و اجتماعی دچار شدهاند. خودبرتربینی، ترس از نقد، عصبانیت و خشونت، از جمله موانع گفتوگوی سازندهاند. قرآن کریم، با تأکید بر گفتوگو و استماع، راهکارهایی برای احیای فرهنگ گفتمانی ارائه میدهد.
بخش پنجم: نقد چالشهای اجتماعی و راهکارهای اصلاحی
نقد رفتار دیکتاتورانه در تربیت
رفتار دیکتاتورانه والدین، که فرزندان را به سکوت و اطاعت اجباری وادار میکند، به فرار و انحراف آنها منجر میشود. سختگیری در مسائل دینی، مانند اجبار به نماز، به جای اصلاح با مهربانی، به مقاومت و انحراف فرزندان دامن میزند.
درنگ: سختگیری در تربیت، به انحراف فرزندان منجر میشود. مهربانی و گفتوگو، راهکار اصلاح است. |
این نقد، به اهمیت مهربانی در فلسفه تربیت اشاره دارد. سختگیری، به جای اصلاح، به مقاومت و انحراف منجر میشود.
نقد روایات نادرست
روایاتی مانند «دادن نان به بینماز بدتر از دادن به سگ است» نادرستاند و به سختگیری غیرمنطقی منجر میشوند. این روایات، به انحطاط اخلاقی و اجتماعی دامن میزنند.
درنگ: روایات نادرست، به انحطاط اخلاقی منجر میشوند. بازنگری در روایات، شرط تحقق اخلاق اسلامی است. |
این نقد، به ضرورت بازنگری در روایات در فلسفه فقه اشاره دارد. روایات نادرست، مانع از تحقق عدالت و اخلاقاند.
رویکرد اصلاحی به معتادان
نیروی انتظامی، پس از سالها، معتادان را بیمار تلقی کرده و از برخورد مجرمانه با آنها خودداری میکند. این رویکرد، نشانهای از نگاه اصلاحی به مسائل اجتماعی است.
درنگ: بیمار تلقیکردن معتادان، به اصلاح اجتماعی کمک میکند. نگاه اصلاحی، جایگزین برخورد مجرمانه است. |
این دیدگاه، به اهمیت نگاه اصلاحی در فلسفه حقوق اشاره دارد. بیمار تلقیکردن مجرمان، به اصلاح و بهبود جامعه کمک میکند.
نقد برخورد مجرمانه با بیماران
برخورد مجرمانه با معتادان یا دزدان، که بیمار تلقی میشوند، نادرست است. این افراد، نیازمند درماناند، نه مجازات.
درنگ: بیماری، نیازمند درمان است، نه مجازات. تفاوت میان گناه و بیماری، شرط تحقق عدالت است. |
این دیدگاه، به تفاوت میان گناه و بیماری در فلسفه حقوق اشاره دارد. نگاه اصلاحی، به جای مجازات، به بهبود جامعه کمک میکند.
نقد فقدان مهندسی اجتماعی در علم دینی
فقدان مهندسی اجتماعی در علم دینی، به مشکلات اجتماعی مانند برخورد نادرست با مجرمان منجر شده است. علم دینی، باید راهکارهای نظاممند برای مسائل اجتماعی ارائه دهد.
درنگ: مهندسی اجتماعی در علم دینی، شرط تحقق عدالت و اصلاح اجتماعی است. |
این نقد، به ضرورت نظاممندسازی در فلسفه اجتماعی اسلامی اشاره دارد. علم دینی، باید راهکارهای عملی برای مشکلات اجتماعی ارائه دهد.
نقد مسئولیتناپذیری علم دینی
علم دینی، بهعنوان راهنمای جامعه، باید قوانین اجتماعی را نظاممند کند. شانه خالی کردن از این مسئولیت، به انحطاط اجتماعی منجر میشود.
درنگ: علم دینی، مسئول ارائه راهکارهای نظاممند برای مشکلات اجتماعی است. |
این دیدگاه، به نقش علم دینی در فلسفه اجتماعی اشاره دارد. علم دینی، باید بهعنوان ایدئولوگ جامعه، راهکارهای عملی ارائه دهد.
جمعبندی بخش پنجم
چالشهای اجتماعی، از جمله رفتار دیکتاتورانه، روایات نادرست و فقدان مهندسی اجتماعی، به انحطاط گفتمانی و اجتماعی منجر شدهاند. نگاه اصلاحی به مسائل اجتماعی، مانند بیمار تلقیکردن معتادان، و بازنگری در علم دینی، راهکارهایی برای احیای عدالت و گفتوگو ارائه میدهد.
بخش ششم: تأملات قرآنی و راهکارهای عملی
گفتوگو بدون نزاع در قرآن کریم
در قرآن کریم، هیچ گفتوگویی، حتی میان کافران و مؤمنان، به نزاع و دعوا منجر نشده است. این ویژگی، نشاندهنده اهمیت آرامش و منطق در گفتوگو است.
درنگ: قرآن کریم، گفتوگو را بهعنوان ابزاری منطقی و آرام معرفی میکند. نزاع، مانع از گفتوگوی سازنده است. |
این اصل، به اهمیت آرامش در فلسفه گفتوگو اشاره دارد. قرآن کریم، با ارائه نمونههای گفتوگوی منطقی، انسان را به تعامل سازنده دعوت میکند.
ضرورت استماع به همه اقشار
گوشسپردن به سخنان همه، از جمله کودکان، کارگران و افراد عادی، ضروری است، زیرا حقیقت ممکن است در سخنان هر فردی یافت شود.
درنگ: حقیقت، ممکن است در سخنان هر فردی یافت شود. استماع به همه اقشار، شرط تکثرگرایی معرفتی است. |
این اصل، به تکثرگرایی معرفتی در فلسفه اجتماعی اشاره دارد. استماع به دیگران، زمینهساز کشف حقیقت و رشد معرفتی است.
مثال استماع به حیوانات
در تجربهای در کربلا، یک الاغ به دلیل شناخت مسیر، از انسان پیشی گرفت و راه را به درستی نشان داد. این مثال، نشاندهنده آن است که حتی موجودات غیرانسانی میتوانند حامل دانش باشند.
درنگ: استماع، حتی به موجودات غیرانسانی، میتواند به کشف حقیقت منجر شود. |
این مثال، به اهمیت استماع در فلسفه معرفت اشاره دارد. حقیقت، ممکن است در هر موجودی نهفته باشد.
نقد فرهنگ تحقیر
تحقیر افراد، از جمله کودکان، زنان و اقشار پایین، مانع از گفتوگو و استماع است. این رفتار، مشارکت اجتماعی را مختل میکند.
درنگ: تحقیر، مانع از گفتوگو و مشارکت اجتماعی است. احترام به همه اقشار، شرط تعامل سازنده است. |
این نقد، به تأثیر فرهنگ تحقیر بر فلسفه اجتماعی اشاره دارد. احترام به دیگران، زمینهساز گفتوگو و پیشرفت است.
جمعبندی بخش ششم
قرآن کریم، با تأکید بر گفتوگو و استماع، انسان را به تعامل منطقی و آرام دعوت میکند. استماع به همه اقشار، حتی موجودات غیرانسانی، به کشف حقیقت و رشد معرفتی کمک میکند. نقد فرهنگ تحقیر و رفتار دیکتاتورانه، راه را برای احیای گفتوگوی سازنده هموار میسازد.
نتیجهگیری کلی
اقتدار انسانی، در پرتو آیات سوره سبا و تأملات فلسفی استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، بهعنوان یک صفت بنیادین معرفی میشود که در گفتوگو و استماع ریشه دارد. انسان، بهعنوان برترین مخلوق الهی، با توانایی سخنگفتن و گوشسپردن، میتواند به کمال دست یابد. قرآن کریم، با تأکید بینظیر بر گفتوگو، انسان را به تعامل منطقی و آرام دعوت میکند. فقدان گفتوگو و استماع در جوامع معاصر، به انحطاط معرفتی و اجتماعی منجر شده است. راهکارهای اصلاحی، از جمله نگاه مهربانانه به تربیت، بازنگری در علم دینی و احیای فرهنگ استماع، میتواند به بازسازی گفتمان منطقی و تحقق عدالت کمک کند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به آیات قرآنی و تأملات فلسفی، انسان را به بازتعریف هویت خود و حرکت در مسیر کمال دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |