متن درس
اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۵۷)
دیباچه: تبیین جایگاه اقتدار انسانی در ساحت معرفت قرآنی
انسان، این گوهر آفرینش، در ساحت وجودی خویش، به سوی کمال و قرب الهی ره میسپارد، اما این مسیر پرشکوه، همواره با موانعی ژرف و پیچیده روبهروست. سوره سبا، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، با بیانی بلیغ و عمیق، اقتدار انسانی را در پرتو معرفت الهی تبیین کرده و شَک و ریب را بهعنوان اصلیترین سد راه این سلوک معرفی میکند. درسگفتار شماره ۱۴۵۷، که از محضر استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، برگرفته شده، با نگاهی فلسفی و روانشناختی به این سوره، شَک را چونان سوراخی در جیب معرفت یا باری فراتر از طاقت وجود توصیف میکند که انسان را از نیل به کمال بازمیدارد.
بخش نخست: شَک و ریب، سد راه اقتدار انسانی
ماهیت شَک و ریب در ساحت وجودی انسان
شَک و ریب، چونان غباری بر آینه دل، مانع از انعکاس نور معرفت در وجود انسان میشوند. این دو، بهسان سوراخی در جیب معرفت، هر آنچه از دانش و حکمت در آن ریخته شود، به هدر میدهند و یا چون باری سنگینتر از ظرفیت وجود، انسان را به سوی فروپاشی سوق میدهند. شَک، در نگاه استاد فرزانه، نهتنها مانعی معرفتی، بلکه اختلالی وجودی است که انسان را از حرکت به سوی کمال بازمیدارد. این مانع، در دو صورت متضاد بروز مییابد: سستی و رخوت در افراد ناپایدار، و فشار و انفجار در انسانهای قویتر.
صورتهای روانشناختی شَک
شَک، در ساحت روانشناختی، دو نمود متمایز دارد. در افراد ضعیف، شَک به سستی، یأس، و رخوت منجر میشود؛ گویی جیب وجودشان سوراخ شده و هرچه از معرفت در آن ریخته شود، به تاراج میرود. اینان، در برابر حقیقت، سرد و بیانگیزه میشوند و از حرکت به سوی کمال بازمیمانند. اما در انسانهای قویتر، شَک به فشار روانی و انفجار وجودی میانجامد. این گروه، در مواجهه با شَک، عصبی، ترسو، متوهم، و گاه مهاجم میگردند و به جای پذیرش نقص خویش، به اتهامزنی به حقیقت و حاملان آن روی میآورند. این دوگانگی، نشاندهنده پیچیدگی شَک در روان انسان است که یا او را به سوی انفعال میکشاند یا به رفتارهای افراطی و ویرانگر سوق میدهد.
شَک و اتهام به حقیقت الهی
یکی از بارزترین نمودهای شَک، فرافکنی و اتهام به حقیقت الهی است. انسان گرفتار شَک، به جای مواجهه با نقصان خویش، به خدا، پیامبر، و دین اتهام میزند. این اتهامات، که در قرآن کریم بهکرات ذکر شدهاند، ریشه در ترس و ناپذیری ناشی از شَک دارند. کفار، به دلیل شَک، پیامبران را به دیوانگی، سحر، یا شاعری متهم میکردند و از پذیرش حقیقت امتناع میورزیدند. این فرافکنی، نهتنها مانع از هدایت آنها میشد، بلکه به نابودی وجودیشان میانجامید.
شواهد قرآنی شَک و پیامدهای آن
قرآن کریم، با بیانی رسا، شَک را بهعنوان یکی از عوامل اصلی کفر معرفی کرده و حدود ۵۲۲ مورد از رفتارهای کافران را که ریشه در شَک و ریب داشته، به تصویر کشیده است. این آیات، از ترس و وحشت کفار از وحی و پیامبر حکایت دارند. به عنوان نمونه:
-
﴿قَالُوا إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ﴾ (سوره حجر: ۶)
گفتند: تو دیوانهای.
-
﴿قَالُوا أَأَنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ﴾ (سوره صافات: ۳۶)
گفتند: آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟
-
﴿قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ﴾ (سوره ذاریات: ۵۲)
گفتند: ساحر یا دیوانه است.
-
﴿مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ﴾ (سوره سبا: ۴۶)
صاحب شما هیچگونه دیوانگی ندارد.
این آیات، به روشنی نشان میدهند که شَک، کفار را به اتهامزنی و انکار حقیقت سوق داده و آنها را از پذیرش پیام الهی بازمیداشت. خداوند در قرآن کریم، با رد این اتهامات، بر سلامت پیامبر و حقیقت وحی تأکید میورزد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، شَک و ریب را بهعنوان موانع اصلی اقتدار انسانی معرفی کرد. شَک، با ایجاد سستی یا انفجار در وجود انسان، او را از حفظ معرفت و تحمل حقیقت ناتوان میسازد. آیات قرآن کریم، با تبیین رفتارهای کفار، نشان میدهند که شَک، ریشه ترس، اتهام، و ناپذیری آنهاست. برای دستیابی به کمال، انسان باید این مانع را از وجود خویش بزداید و به سوی یقین و معرفت گام بردارد.
بخش دوم: شَک و پیامدهای آن در رفتار کفار
ترس و وحشت کفار از حقیقت
کفار، به دلیل شَک، از وحی، پیامبر، و احکام الهی در وحشت بودند. این ترس، ریشه در ناتوانی آنها در پذیرش حقیقت داشت. قرآن کریم، با بیانی بلیغ، حالات روانی کفار را چنین توصیف میکند:
-
﴿فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا﴾ (سوره بقره: ۲۶)
اما کسانی که کفر ورزیدند، میگویند: خدا با این مثل چه میخواسته است؟
-
﴿مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ﴾ (سوره بقره: ۱۷۱)
مثل کسانی که کفر ورزیدند، مانند کسی است که فریاد میزند بر چیزی که نمیشنود.
-
﴿فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾ (سوره انبیاء: ۹۷)
آنگاه چشمان کسانی که کفر ورزیدند خیره میشود.
این آیات، به روشنی از حالتی انفجاری در کفار حکایت دارند که به دلیل شَک، در برابر حقیقت خیرهسر و ناپذیرا میشدند. این خیرهسری، گاه به انکار معاد منجر میشد، چنانکه در آیهای دیگر آمده است:
-
﴿قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَإِنَّا لَمُخْرَجُونَ﴾ (سوره نمل: ۶۷)
کسانی که کفر ورزیدند، گفتند: آیا هنگامی که ما و پدرانمان خاک شدیم، آیا ما برانگیخته میشویم؟
این انکار، نتیجه شَک و ناتوانی در پذیرش حقیقت معاد بود که کفار را به سوی نابودی وجودی سوق میداد.
شَک و استکبار در ایمهالکفر
در میان کفار، گروهی قویتر، که ایمهالکفر خوانده میشوند، در برابر شَک به استکبار روی میآوردند. اینان، به جای پذیرش نقص خویش، حقیقت را انکار کرده و به پیامبران اتهام میزدند. شداد، نمرود، و فرعون، نمونههایی از این گروهاند که شَک، آنها را به تکبر و انفجار وجودی کشاند. این استکبار، نهتنها مانع از هدایت آنها شد، بلکه به ایجاد نظامهای کفرآمیز و انحرافات عظیم منجر گردید.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تمرکز بر رفتارهای کفار، نشان داد که شَک، ریشه ترس، ناپذیری، و استکبار آنهاست. آیات قرآن کریم، با تبیین حالات روانی و وجودی کفار، از تأثیر ویرانگر شَک بر روان و رفتار آنها حکایت دارند. این بخش، بر ضرورت رهایی از شَک برای پذیرش حقیقت و دستیابی به اقتدار انسانی تأکید میورزد.
بخش سوم: ایمان فوجی و چالشهای آن
ایمان فوجی در قرآن کریم
قرآن کریم، در سوره نصر، از ایمان فوجی سخن میگوید که پس از پیروزی و نصرت الهی، مردم دستهدسته به دین خدا وارد شدند:
-
﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴾ (سوره نصر: ۱-۲)
آنگاه که یاری خدا و پیروزی فرارسید و دیدی که مردم دستهدسته در دین خدا وارد میشوند.
این ایمان، هرچند ظاهری شکوهمند داشت، اما به دلیل فقدان پیشفرضهای محکم، ناپایدار بود و به ارتداد منجر شد:
-
﴿يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ﴾
به عقب بازمیگردد.
استاد فرزانه، این ایمان را به الاغی تشبیه میکنند که با فشار و اجبار از پلهها پایین میرود، اما این حرکت، فاقد اراده و یقین است و به زودی به بازگشت میانجامد.
نقد ایمان فوجی و پیامدهای آن
ایمان فوجی، به دلیل نبود پایههای محکم معرفتی، به چالشهایی برای هدایت امت منجر شد. استاد فرزانه، با اشاره به تجربه تاریخی، این ایمان را به دانشگاهی تشبیه میکنند که بدون گزینش دقیق، به نهادی بیکیفیت تبدیل میشود. این ناپایداری، مشکلاتی برای امیرالمؤمنین علیهالسلام ایجاد کرد، چنانکه ایشان از حمایت کافی برخوردار نبودند و مظلومترین بودند. روایات حکایت از آن دارند که امیرالمؤمنین علیهالسلام از کمبود یاران وفادار رنج میبردند و این، نتیجه ارتداد فوجی بود.
استغفار برای ارتقا
قرآن کریم، پس از اشاره به ایمان فوجی، پیامبر را به تسبیح و استغفار دعوت میکند:
-
﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا﴾ (سوره نصر: ۳)
پس تسبیح کن به ستایش پروردگارت و از او آمرزش بخواه که او توبهپذیر است.
استغفار در این مقام، نه برای گناه، بلکه برای ارتقای معنوی است. استاد فرزانه، این استغفار را به نرمشی برای ورزش روح تشبیه میکنند که انسان را برای رشد معنوی آماده میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با بررسی ایمان فوجی، نشان داد که این نوع ایمان، به دلیل فقدان پایههای معرفتی، ناپایدار است و به ارتداد منجر میشود. استغفار، بهعنوان راهکاری برای ارتقای معنوی، انسان را از توجه به ناس به سوی تمرکز بر خدا سوق میدهد. این بخش، بر ضرورت پیشفرضهای محکم در تربیت دینی تأکید دارد.
بخش چهارم: شَک در مؤمنین و چالشهای علم دینی
شَک در مؤمنین و سستی معنوی
شَک، نهتنها در کفار، بلکه در مؤمنین نیز وجود دارد و به سستی یا تکبر منجر میشود. برخی مؤمنین، به دلیل شَک، از درس و عبادت بیانگیزه شده و به یأس گرفتار میآیند. استاد فرزانه، این حالت را به شاهرگی تشبیه میکنند که با زخم شَک، خون معرفت را از دست میدهد و انسان را به مرگ معنوی میکشاند. نمونهای از این یأس، طلبهای است که از نماز و عبادت بیزار شده و تنها از ترس تکلیف به آن عمل میکند.
شَک و تکبر در علما
در برخی علما، شَک به تکبر منجر شده و انحرافاتی چون شیخیه، بابیه، و بهائیه را پدید آورده است. این انحرافات، نتیجه خودبرتربینی برخی عالمان بود که خود را نایب خاص امام زمان علیهالسلام دانستند. استاد فرزانه، با اشاره به اماکن بهائیان، آنها را به باغی پرزرقوبرق اما فاقد حقیقت معنوی تشبیه میکنند که در برابر اماکن مقدس اسلامی، چون مکه و مدینه، پوچ و بیارزشاند.
نقد چالشهای علم دینی
استاد فرزانه، با تأسف، به نبود آزمایشگاههای علمی در حوزههای علم دینی اشاره میکنند که برای بررسی حالات نفسانی چون شَک ضروریاند. این فقدان، مانع از پیشرفت علمی و معرفتی در این حوزهها شده و به کاهش کیفیت تربیت دینی انجامیده است. ایشان، با تشبیه شَک به گرفتگی عضله، بر ضرورت پژوهشهای علمی برای رهایی از این مانع تأکید میورزند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با بررسی شَک در مؤمنین، نشان داد که این مانع، حتی در میان طالبان علم دینی، به سستی یا انحراف منجر میشود. نقد چالشهای علم دینی، بر ضرورت پژوهشهای علمی و رفع شَک برای ارتقای معرفتی تأکید دارد. این بخش، راهکارهایی برای خودسازی و رهایی از شَک ارائه میدهد.
بخش پنجم: راهکارهای رهایی از شَک و نیل به اقتدار انسانی
نقش مربی الهی در رفع شَک
مربی الهی، چونان چراغی در تاریکی شَک، انسان را به سوی یقین و معرفت رهنمون میشود. استاد فرزانه، با تأکید بر نقش مربی، معتقدند که در صورت رفع شَک، انسان میتواند به کمال دست یابد. این مربی، با هدایت و تربیت، انسان را از سستی و تکبر نجات داده و به سوی اقتدار وجودی سوق میدهد.
دعا و استغفار، ابزار رهایی از شَک
دعا و استغفار، چونان آبی زلال، شَک و ریب را از دل انسان میزدایند. استاد فرزانه، با اشاره به دعای «خداوندا، به حق قرآن کریم، شَک و ریب را از دل ما بزدای»، بر نقش دعا در پاکسازی وجود از موانع کمال تأکید میورزند. این دعا، همراه با استغفار، انسان را برای پذیرش حقیقت و نیل به اقتدار آماده میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با ارائه راهکارهایی برای رهایی از شَک، بر نقش مربی الهی و دعا تأکید کرد. این راهکارها، انسان را از سستی و تکبر نجات داده و به سوی یقین و اقتدار وجودی هدایت میکنند. این بخش، نقشه راهی برای طالبان کمال ارائه میدهد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
اقتدار انسانی، چونان گوهری درخشان در ساحت وجود، در پرتو معرفت قرآنی به کمال میرسد. سوره سبا، با تبیین موانع این سلوک، شَک و ریب را بهعنوان اصلیترین سد راه معرفی میکند. درسگفتار استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تحلیلی عمیق و فلسفی، شَک را در دو صورت سستی و انفجار بررسی کرده و با شواهد قرآنی، تأثیرات ویرانگر آن را بر روان و وجود انسان نشان میدهد. این نوشتار، با بازنمایی دقیق این درسگفتار، راهکارهایی چون هدایت مربی الهی و دعا را برای رهایی از شَک و نیل به کمال ارائه داد. انسان، با زدودن شَک از دل خویش، میتواند چونان عقابی تیزپرواز، به اوج اقتدار و معرفت صعود کند و در ساحت قرب الهی جای گیرد.
با نظارت صادق خادمی