متن درس
اقتدار انسانی و موانع شک و ریب در پرتو سوره سبا
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۴۵۹)
مقدمه
سوره سبا، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، با محوریت تبیین جایگاه انسان بهعنوان موجودی با ظرفیتهای بینهایت برای نیل به کمال و معرفت الهی، به بررسی موانع این مسیر، یعنی شک و ریب، میپردازد. این سوره، با بیانی حکیمانه، انسان را به مثابه ظرفی مینگرد که اگر از نشتی شک و استکبار ریب پالایش یابد، آماده پذیرش معرفت الهی میگردد. درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، با تمرکز بر این سوره، به تحلیل عمیق انسانشناسی، روانشناسی و معرفتشناسی قرآنی پرداخته و نقش مربی معصوم را در هدایت انسان به سوی کمال برجسته میسازد. هدف، تبیین اقتدار انسانی، موانع آن و راهکارهای قرآنی برای وصول به کمال است، با تأکید بر مربیپذیری از خدا، پیامبر، وحی و ائمه معصومین علیهمالسلام.
بخش یکم: انسانشناسی قرآنی و موانع کمال
شک و ریب: دو مانع بنیادین
در فلسفه انسانشناسی قرآنی، شک و ریب بهعنوان دو مانع اصلی در مسیر نیل به کمال معرفی شدهاند. شک، ضعفا را به سوی یأس و حسرت سوق میدهد و اقویا را به استکبار و مقابله با حقیقت میکشاند. این دو، همچون نشتی در ظرف وجود انسان یا سفالیت استکباری، مانع از انباشت معرفت الهی میشوند. شک، به مثابه سوراخی در ظرف، معرفت را به هدر میدهد، و ریب، مانند کوزهای سفالین، با تکبر و خودمحوری، حقیقت را میبلعد و نابود میکند.
درنگ: شک، ضعفا را به یأس و اقویا را به استکبار میکشاند، و ریب، با توهم و تهمت، معرفت را تباه میسازد. |
انسان، در این دیدگاه، مانند ظرفی است که اگر از این دو عیب پاک شود، آماده پذیرش معرفت الهی میگردد. ظرف بلوری، که از آتش پالایش یافته، نماد وجودی سالم است که معرفت را حفظ میکند، در حالی که ظرف سفالی، با مقاومت در برابر حقیقت، آن را نابود میسازد. این تمثیل، به زیبایی ظرفیت وجودی انسان و تأثیر مخرب شک و ریب را نشان میدهد.
تمایز ضعفا و اقویا در مواجهه با حقیقت
قرآن کریم، کفار را به دو دسته تقسیم میکند: ضعفا، که به دلیل شک به یأس و حسرت گرفتار میشوند، و اقویا، که به سبب ریب، متکبر شده و به ایمهالکفر تبدیل میگردند. ضعفا، به دلیل نشتی وجودی، از خیر و کمال بیبهره میمانند، در حالی که اقویا، با سفالیت استکباری، به دشمنی و تهمت علیه حقیقت روی میآورند. این تمایز، نشاندهنده تأثیرات متفاوت شک و ریب بر روان و رفتار انسان است.
درنگ: ضعفا به یأس و اقویا به استکبار گرفتار میشوند، و هر دو از معرفت الهی محروم میگردند. |
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با تکیه بر انسانشناسی قرآنی، شک و ریب را بهعنوان موانع اصلی کمال معرفی کرد. انسان، مانند ظرفی است که سلامت آن شرط پذیرش معرفت است. شک، معرفت را به هدر میدهد و ریب، با استکبار، آن را نابود میکند. تمایز ضعفا و اقویا نشان میدهد که این دو مانع، به اشکال مختلف، انسان را از کمال بازمیدارند. این تحلیل، زمینه را برای بررسی نقش مربی معصوم در رفع این موانع فراهم میسازد.
بخش دوم: نقش مربی معصوم در هدایت
مربی معصوم: خدا، پیامبر و ائمه
در فلسفه تربیت قرآنی، مربی معصوم، که شامل خدا، پیامبر، وحی و ائمه معصومین علیهمالسلام است، نقش محوری در هدایت انسان دارد. برخلاف معلمان غیرمعصوم، مانند عالمان دینی، فیلسوفان یا مجتهدان، که ممکن است خطا کنند، مربی معصوم خطاناپذیر است. قرآن کریم در آیهای از سوره سبا میفرماید:
قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَىٰ نَفْسِي ۖ وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي
«بگو: اگر گمراه شدم، جز این نیست که به زیان خود گمراه میشوم، و اگر هدایت یافتم، به سبب آن چیزی است که پروردگارم به من وحی میکند.» این آیه، به تواضع پیامبر و مربیپذیری او اشاره دارد که هر هدایتی را به خدا و هر ضلالتی را به خود نسبت میدهد.
درنگ: مربی معصوم، خطاناپذیر است و هدایت را از خدا و وحی میگیرد، در حالی که معلمان غیرمعصوم ممکن است خطا کنند. |
مربیپذیری: اصل بنیادین دین
مربیپذیری، یعنی پذیرش خدا، پیامبر و ائمه بهعنوان مربی، اصل بنیادین در فلسفه دین است. انسان باید در خلوت، از معصومین طلب علم و هدایت کند. این ارتباط بیواسطه، برخلاف تکیه بر معلمان غیرمعصوم، انسان را به کمال میرساند. قرآن کریم در سوره بقره میفرماید:
اتَّقِ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ
«از خدا پروا کنید و خدا به شما میآموزد.» این آیه، تقوا را کلید دریافت علم الهی و مربیپذیری را راه اتصال به معصومین معرفی میکند.
درنگ: مربیپذیری بیواسطه از خدا و معصومین، انسان را به علم و کمال رهنمون میسازد. |
نقد خودمحوری و معصومپنداری
خودمحوری، چه در عالم و چه در متعلم، مانع هدایت است. گاهی عالم خود را برتر از خدا و پیامبر میبیند، و گاهی متعلم مرشد خود را معصوم میپندارد. این انحرافات، به گمراهی منجر میشوند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد این رویکرد، تأکید میکنند که تنها مربی معصوم میتواند انسان را به کمال برساند. خودمحوری، مانند کوزهای سفالین، معرفت را تباه میکند، و معصومپنداری غیرمعصوم، مانند ظرفی سوراخ، آن را به هدر میدهد.
درنگ: خودمحوری و معصومپنداری غیرمعصوم، موانع اصلی هدایتاند و تنها مربی معصوم راه کمال را میگشاید. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، نقش مربی معصوم را در هدایت انسان تبیین کرد. خدا، پیامبر، وحی و ائمه، بهعنوان مربیان خطاناپذیر، در مقابل معلمان غیرمعصوم قرار دارند. مربیپذیری بیواسطه، اصل بنیادین دین است که انسان را از خودمحوری و معصومپنداری نجات میدهد. آیات قرآن کریم، مانند آیه ۵۰ سوره سبا و آیه ۲۸۲ سوره بقره، بر این حقیقت تأکید دارند که هدایت، از مربی معصوم سرچشمه میگیرد.
بخش سوم: تربیت و تقلید در فلسفه قرآنی
تربیت حقیقی: اتصال به عصمت
تربیت حقیقی، اتصال عملی به مربی معصوم است، نه التزام صوری. انسان باید در خلوت، از خدا، پیامبر و ائمه طلب علم و کمال کند. این ارتباط، مانند جویباری زلال، وجود انسان را سیراب میکند و او را به کمال میرساند. تربیت صوری، مانند سینهزنی بدون اتصال حقیقی، به کمال منجر نمیشود. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، تربیت را به قلادهای تشبیه میکنند که بر گردن مربی میافتد، نه مرید، و بار هدایت را بر دوش او مینهد.
درنگ: تربیت حقیقی، اتصال عملی به معصومین است، نه التزام صوری یا تکیه بر معلمان غیرمعصوم. |
تقلید: تحقق عملی
تقلید، در فلسفه فقه، به معنای عمل به فتوای مجتهد است، نه التزام ظاهری. این مفهوم، مانند تربیت، تحقق عملی است. استاد فرزانه قدسسره، تقلید را به قلادهای تشبیه میکنند که بر گردن مجتهد میافتد، نه مقلد، و او را مسئول هدایت میسازد. این تشبیه، مسئولیت سنگین مجتهد را در برابر مقلد نشان میدهد و تقلید را از التزام صوری به عمل حقیقی تبدیل میکند.
درنگ: تقلید، عمل به فتوای مجتهد است، نه التزام صوری، و مانند تربیت، تحقق عملی میطلبد. |
نقد تمسک صوری
تمسک صوری به خدا و معصومین، بدون عمل و تحقق، بیفایده است. انسان باید با خلوت و ارتباط بیواسطه با معصومین، از آنها طلب هدایت کند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد سوءاستفاده از ابزارهای ظاهری، تأکید میکنند که تربیت باید معصومانه و تکوینی باشد. به عنوان مثال، طلب تربیت از حضرت معصومه علیهالسلام، فراتر از ظواهر است و به اتصال حقیقی نیاز دارد.
درنگ: تمسک صوری، بدون عمل و اتصال حقیقی، به کمال نمیانجامد و تربیت باید معصومانه باشد. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، تربیت و تقلید را بهعنوان دو مفهوم عملی و تکوینی معرفی کرد. تربیت حقیقی، اتصال به مربی معصوم است، و تقلید، عمل به فتوای مجتهد. هر دو، از التزام صوری فراتر میروند و تحقق عملی میطلبند. نقد تمسک صوری و تأکید بر خلوت با معصومین، راهکارهایی عملی برای نیل به کمال ارائه میدهد.
بخش چهارم: نقد موانع تربیت در جامعه
خودمحوری و گمراهی
خودمحوری، چه در عالمان دینی و چه در متعلمان، مانع اصلی تربیت است. برخی عالمان، خود را برتر از خدا و پیامبر میدانند، و برخی متعلمان، مرشد خود را معصوم میپندارند. این انحرافات، به گمراهی منجر میشوند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد این رویکرد، تأکید میکنند که تنها مربی معصوم میتواند انسان را از خودمحوری نجات دهد.
درنگ: خودمحوری عالم و متعلم، مانع تربیت است و تنها مربی معصوم راه هدایت را میگشاید. |
نقد سوءفهمهای دینی
برخی، علم دینی را خشن میدانند و عالمان را اصلاحکننده آن میپندارند، و برخی دیگر، علم دینی را نیکو میدانند و عالمان را خرابکننده آن. این دو دیدگاه، از عدم مربیپذیری سرچشمه میگیرند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد این سوءفهمها، تأکید میکنند که مشکلات، از خودمحوری انسانهاست، نه از علم دینی.
درنگ: سوءفهمهای دینی، از خودمحوری ناشی میشوند و مربیپذیری، کلید رفع این انحرافات است. |
دسترسی به معصومین
خدا، پیامبر و ائمه، در هر زمان و مکان در دسترساند. انسان میتواند با تمسک به آنها، از ایشان طلب هدایت کند. این ارتباط، مانند نوری در دل شب، انسان را به سوی کمال رهنمون میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به عبارت «گواهی میدهم که تو سخنم را میشنوی، سلامم را پاسخ میدهی، و مقامم را مشاهده میکنی»، بر دسترسی دائمی به معصومین تأکید میکنند.
درنگ: معصومین، در همه حال در دسترساند و تمسک به آنها، راه هدایت است. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد خودمحوری و سوءفهمهای دینی، بر ضرورت مربیپذیری از معصومین تأکید کرد. مشکلات جامعه، از عدم ارتباط با مربیان معصوم سرچشمه میگیرد. دسترسی دائمی به خدا، پیامبر و ائمه، راهکاری عملی برای رفع این موانع و نیل به کمال است.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار استاد فرزانه قدسسره و سوره سبا، به تحلیل فلسفی اقتدار انسانی و موانع آن پرداخت. شک و ریب، بهعنوان موانع اصلی کمال، ضعفا را به یأس و اقویا را به استکبار میکشانند. انسان، مانند ظرفی است که اگر از این موانع پاک شود، آماده پذیرش معرفت الهی میگردد. مربی معصوم، شامل خدا، پیامبر، وحی و ائمه، راهنمای خطاناپذیر انسان است. تربیت و تقلید، هر دو تحقق عملی میطلبند، نه التزام صوری. نقد خودمحوری، معصومپنداری و سوءفهمهای دینی، نشاندهنده ضرورت مربیپذیری بیواسطه از معصومین است. انسان باید در خلوت، از خدا و معصومین طلب علم و هدایت کند تا از موانع شک و ریب رها شده و به اقتدار و کمال دست یابد. این دیدگاه، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تمثیلات قرآنی، انسانشناسی، روانشناسی و معرفتشناسی را بازتعریف کرده و راهکارهایی عملی برای وصول به کمال ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی |