در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1460

متن درس





کتاب اقتدار انسانی و موانع تربیت در پرتو سوره سبا

اقتدار انسانی و موانع تربیت در پرتو سوره سبا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۴۶۰)

دیباچه

انسان، این گوهر بی‌همتای آفرینش، در ساحت وجودی خویش، ظرفیت‌های بی‌کران معرفتی و معنوی را نهفته دارد. سوره سبا، یکی از سوره‌های مکی قرآن کریم، با نگاهی ژرف به این اقتدار انسانی، راه‌های وصول به کمال و موانع پیش روی آن را تبیین می‌کند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۱۴۶۰ استاد فرزانه قدس‌سره، کوششی است برای بازخوانی فلسفی و عرفانی این اقتدار و نقد موانع تربیتی که جامعه اسلامی را از بهره‌مندی کامل از مربیان معصوم باز داشته است. با تأمل در آیات قرآن کریم و بهره‌گیری از تعالیم الهی، این اثر می‌کوشد راهی نو به سوی معرفت و کمال بگشاید، راهی که در آن خدا، پیامبر، وحی، قرآن، و ائمه معصومین علیهم‌السلام به‌عنوان مربیان اصلی انسان، محور تربیت و هدایت قرار گیرند.

بخش نخست: انحطاط معنوی و شکاف میان باور و عمل

اعتقاد صوری و فقدان عمل

جامعه اسلامی، هرچند به خدا، پیامبر، ائمه، وحی، و قرآن کریم ایمان دارد، اما این ایمان، اغلب فاقد جلوه‌های عملی است. این شکاف میان باور و عمل، به‌سان فاصله‌ای میان چشمه زلال معرفت و دشتی تشنه، جامعه را از بهره‌مندی از هدایت الهی محروم ساخته است. ایمان به وجود خدا و رسالت پیامبر، بدون تبدیل شدن به کنش معرفتی و معنوی، به پوسته‌ای تهی می‌ماند که روح کمال را در خود جای نداده است.

درنگ: ایمان بدون عمل، به انحطاط معنوی منجر می‌شود. باور به خدا و معصومین، باید به کنش معرفتی و تربیتی تبدیل شود تا انسان به کمال نائل آید.

حذف مربیان معصوم از فرآیند تربیت

بزرگ‌ترین انحطاط در میان مسلمین، حذف خدا، پیامبر، وحی، قرآن کریم، و ائمه معصومین علیهم‌السلام از فرآیند تربیت است. این حذف، به‌سان بریدن ریشه‌های درخت معرفت، جامعه را از سرچشمه‌های هدایت محروم کرده است. انسان، بدون اتصال به این مربیان، در تاریکی جهل سرگردان می‌ماند و از اقتدار ذاتی خویش بی‌بهره می‌شود.

درنگ: حذف مربیان معصوم از فرآیند تربیت، بزرگ‌ترین انحطاط معنوی و معرفتی مسلمین است. بازگشت به این مربیان، راه رهایی از گمراهی است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تأکید بر شکاف میان ایمان و عمل، به نقد انحطاط معنوی جامعه اسلامی پرداخته و حذف مربیان معصوم را به‌عنوان ریشه این انحطاط معرفی کرده است. انسان، برای وصول به اقتدار ذاتی خویش، نیازمند عملی کردن باورهایش و اتصال به مربیان الهی است. این اتصال، نه‌تنها از انحطاط جلوگیری می‌کند، بلکه راه را برای صعود به قله‌های معرفت هموار می‌سازد.

بخش دوم: امکان اتصال به مربیان معصوم

یادگیری مستقیم از خدا

خداوند متعال، به‌سان چشمه‌ای بی‌کران از معرفت، نزدیک‌ترین مربی انسان است. قرآن کریم می‌فرماید: أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (نزدیک‌تر از رگ گردن). این نزدیکی، امکان یادگیری مستقیم از خدا را فراهم می‌سازد. انسان، با طهارت و صفا، می‌تواند در خلوت خویش به این سرچشمه متصل شود و از آن معرفت بیاموزد.

درنگ: خداوند، نزدیک‌ترین مربی انسان است. یادگیری مستقیم از او، با طهارت و صفا، راه وصول به معرفت الهی را هموار می‌کند.

ارتباط با وحی و ائمه معصومین

وحی و ائمه معصومین علیهم‌السلام، چون ستارگان هدایت در آسمان معرفت، راهنمای انسان به سوی کمال‌اند. این ارتباط، نیازی به حضور فیزیکی یا حیات ناسوتی ندارد. دعا و ذکر، مانند «یا حسین» و «یا اباالحسن»، پلی است که انسان را به این مربیان متصل می‌سازد. این اتصال، فراتر از زمان و مکان، در عالم غیب جریان دارد.

درنگ: ارتباط با وحی و ائمه، نیازی به حضور ناسوتی ندارد. دعا و ذکر، راه‌های اتصال به این مربیان معصوم‌اند.

نقد خرافه حیات ناسوتی

باور به لزوم حیات ناسوتی برای بهره‌مندی از معصومین، خرافه‌ای است که علم و معرفت را محدود ساخته است. ائمه معصومین علیهم‌السلام، در عالم غیب، همچنان مربیان انسان‌اند و هدایتشان به حیات ناسوتی وابسته نیست. این باور، به‌سان زنجیری، انسان را از دسترسی به هدایت الهی باز داشته است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، امکان اتصال مستقیم به خدا، وحی، و ائمه معصومین را به‌عنوان مربیان اصلی انسان بررسی کرد. نزدیکی خداوند، به‌عنوان مربی بی‌واسطه، و دسترسی به ائمه از طریق دعا و ذکر، راه‌های اصلی وصول به معرفت‌اند. نقد خرافه حیات ناسوتی، بر ضرورت رهایی از قیود مادی برای دریافت هدایت تأکید دارد.

بخش سوم: نقد نظام علمی و تقلید

جاودانگی علم و نقد تقلید صوری

علم، اعم از فقه، حکمت، و معرفت، فراتر از حیات و ممات است. عالمان دینی، مانند شیخ انصاری و شیخ مفید، در عالم غیب همچنان به تخصص خود مشغول‌اند و علمشان جاودانه است. باور به لزوم تقلید از عالم زنده، خرافه‌ای است که علم را محدود کرده و از رشد آن جلوگیری می‌کند. این باور، به‌سان سدی در برابر جریان زلال معرفت، مانع بهره‌مندی از علم پیشینیان شده است.

درنگ: علم، حیات و ممات نمی‌شناسد. تقلید از عالم زنده، نباید مانع بهره‌مندی از علم پیشینیان شود.

نقد فقدان کدگذاری علمی

در نظام علمی جهان، هر ماده علمی به صاحب آن نسبت داده می‌شود و کدگذاری می‌گردد. اما در حوزه‌های علمیه، فقدان این نظام‌مندی، به مصادره فتاوا و احکام پیشینیان به نام دیگران منجر شده است. این بی‌عدالتی علمی، به‌سان غصب میراث معنوی، حق پیشینیان را ضایع کرده و رشد علم دینی را متوقف ساخته است.

درنگ: فقدان کدگذاری فتاوا و احکام در علم دینی، به ظلم علمی منجر شده و مانع رشد معرفت است.

نقد خودمحوری در علم دینی

خودمحوری برخی از عالمان در نسبت دادن فتاوای پیشینیان به خود، به بی‌انصافی و حق‌کشی منجر شده است. علم دینی، نیازمند انصاف و ارجاع به صاحبان اصلی فتاواست. این خودمحوری، به‌سان غباری بر آیینه علم، مانع درخشش حقیقت می‌شود.

اکثر عالمان، مقلد

اکثر عالمان دینی، به‌جای ابتکار و اجتهاد، مقلد بوده‌اند. تکیه بر اجماع و مشهور، به‌جای استدلال و نوآوری، علم دینی را از پویایی باز داشته است. مجتهد واقعی، کسی است که با ابتکار و استدلال، به گسترش مرزهای معرفت کمک کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد نظام علمی و تقلید صوری، بر جاودانگی علم و ضرورت کدگذاری فتاوا تأکید کرد. خودمحوری و تکیه بر اجماع، موانع اصلی رشد علم دینی‌اند. اصلاح این نظام، با ارجاع به صاحبان اصلی علم و تشویق به ابتکار، راه را برای پیشرفت معرفت هموار می‌سازد.

بخش چهارم: تربیت معصومانه و راه‌های وصول به کمال

هدایت، ایصال است

هدایت واقعی، ایصال به مقصد است، نه صرف ارایه راه. عالمان، راه را نشان می‌دهند، اما تنها خدا و معصومین می‌توانند انسان را به مقصد برسانند. این ایصال، به‌سان همراهی مربی در سفری دشوار، انسان را به قله‌های کمال هدایت می‌کند.

درنگ: هدایت واقعی، ایصال به مقصد است. خدا و معصومین، مربیان اصلی این هدایت‌اند.

نقد واسطه‌جویی صوری

تکیه صرف به عالمان، مانند روش کفار که می‌گفتند: لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ (تا ما را به خدا نزدیک‌تر کنند)، مانع اتصال مستقیم به خداست. این روش، به‌سان جست‌وجوی آب در سایه چشمه، انسان را از سرچشمه اصلی محروم می‌سازد.

توصیه به درس از معصومین

انسان باید از خدا، پیامبر، و ائمه معصومین علیهم‌السلام درس بیاموزد. این درس‌آموزی، به‌سان شاگردی در محضر استادانی بی‌همتا، راه را برای وصول به معرفت الهی هموار می‌کند. طهارت، صفا، و لقمه حلال، پیش‌نیازهای این اتصال‌اند.

درنگ: طهارت، صفا، و لقمه حلال، شرط اتصال به معصومین و دریافت معرفت است.

توصیه به خلوت و اصرار در طلب

انسان باید در خلوت، با طهارت و صفا، از خدا و معصومین طلب معرفت کند. این طلب، مانند درویشی است که تا نگیرد، از پای نمی‌نشیند. اصرار در این مسیر، به‌سان کلنگ زدن به سنگ جهل، سرانجام به چشمه معرفت می‌رسد.

توصیه به نوشتن و خلاقیت

نوشتن، راهی است برای بروز معرفت و خلاقیت. انسان باید آنچه از خود دارد بنویسد و از کپی‌برداری پرهیز کند. ذهن انسان، مانند رحمی است که با نوشتن، معرفت ناب زاییده می‌شود. این عمل، به‌سان کاشتن بذر در خاک حاصلخیز وجود، ثمره کمال می‌دهد.

درنگ: نوشتن، راه بروز معرفت و خلاقیت است. ذهن انسان، رحم وجودی است که معرفت ناب تولید می‌کند.

نقد رخوت و استعمار

استعمار، با ایجاد رخوت و قطع ارتباط با معصومین، مسلمین را از خلاقیت و معرفت باز داشته است. این رخوت، به‌سان غباری بر آینه قلب، مانع درخشش نور الهی شده است. انسان باید با طهارت و تلاش، این غبار را بزداید.

توصیه به دو دست عمل

انسان باید با یک دست از خدا و معصومین (بالا) و با دست دیگر از خلاقیت خویش (پایین) معرفت کسب کند. این تعادل، به‌سان دو بال پرنده‌ای است که او را به سوی آسمان کمال پرواز می‌دهد.

درنگ: دو دست عمل (دریافت از خدا و خلاقیت شخصی)، کلید وصول به کمال است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر تربیت معصومانه، راه‌های وصول به کمال را تبیین کرد. هدایت واقعی، ایصال به مقصد است و تنها از خدا و معصومین ممکن می‌شود. طهارت، خلوت، اصرار، و نوشتن، ابزارهای این مسیرند. نقد رخوت و واسطه‌جویی صوری، بر ضرورت اتصال مستقیم به مربیان الهی تأکید دارد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با الهام از سوره سبا و درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، اقتدار انسانی و موانع تربیت را در پرتو تعالیم قرآنی و عرفانی بررسی کرد. انسان، با ظرفیت‌های بی‌کران خویش، می‌تواند با اتصال به خدا، پیامبر، وحی، قرآن کریم، و ائمه معصومین علیهم‌السلام، به قله‌های معرفت و کمال صعود کند. انحطاط معنوی مسلمین، نتیجه شکاف میان باور و عمل و حذف مربیان معصوم از فرآیند تربیت است. علم، فراتر از حیات و ممات، جاودانه است و نظام علمی نیازمند کدگذاری و انصاف است. طهارت، صفا، خلوت، اصرار، و نوشتن، راه‌های عملی برای وصول به معرفت‌اند. آیات قرآنی، مانند أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ و لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ، بر نزدیکی خدا و نادرستی واسطه‌جویی صوری تأکید دارند. انسان، با دو دست عمل (دریافت از خدا و خلاقیت شخصی)، می‌تواند از سرگردانی رهایی یابد و به کمال نائل آید.

با نظارت صادق خادمی