در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1469

متن درس






اقتدار انسان و روش‌های کسب معرفت

اقتدار انسان و روش‌های کسب معرفت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۶۹)

مقدمه: انسان، معرفت و اقتدار الهی

انسان، چونان معدنی سرشار از گوهرهای نهان، در مسیر کمال خویش نیازمند شناخت و استخراج استعدادهای درونی است. درس‌گفتار شماره ۱۴۶۹، با محوریت اقتدار انسان و روش‌های کسب معرفت، چارچوبی بدیع و عمیق برای فهم جایگاه انسان در نظام آفرینش ارائه می‌دهد. این درس‌گفتار، با استناد به آیات آغازین سوره فاطر در قرآن کریم، بر نقش خداوند به‌عنوان مبدأ همه خیرات و بلایا تأکید دارد و با نقدی عمیق بر نظام‌های آموزشی و تربیتی کنونی، انسان را به سوی خودسازی، ارتباط با منابع الهی و دریافت فیض از آسمان فرا می‌خواند. این نوشتار، با رویکردی فلسفی و عرفانی، به بررسی رابطه انسان با خدا و ملائکه پرداخته و سه‌گانه معرفتی (ارائه، وصول، ایصال) را به‌عنوان راهنمای کمال انسانی معرفی می‌کند.

بخش یکم: سه‌گانه معرفتی و فرآیند کسب کمال

الف) تبیین سه‌گانه معرفتی: ارائه، وصول، ایصال

فرآیند کسب معرفت در فلسفه اسلامی به سه مرحله بنیادین تقسیم می‌شود: ارائه، وصول و ایصال. «ارائه» به آموزش نظری در محیط‌های رسمی چون مکتب و مدرسه اشاره دارد که دانش را به ذهن انسان منتقل می‌کند. «وصول» به استخراج معادن نفسانی و پرورش استعدادهای نهان در وجود آدمی تعلق دارد، و «ایصال» به دریافت فیض و معرفت از منابع الهی، از جمله خداوند، انبیا و اولیا، وابسته است. این سه‌گانه، چونان سه بال پرواز انسان به سوی کمال، مکمل یکدیگرند و فقدان هر یک، انسان را از رسیدن به اقتدار و کمال بازمی‌دارد.

درنگ: سه‌گانه معرفتی (ارائه، وصول، ایصال) چارچوبی جامع برای کسب معرفت است که آموزش نظری، خودسازی و ارتباط با منابع الهی را در هم می‌آمیزد.

ب) انسان، معدنی از گوهرهای نهان

انسان، به تعبیر روایت شریف «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ» (مردم چونان معادن طلا و نقره‌اند)، دارای استعدادهای نهفته‌ای است که نیازمند استخراج و پرورش است. همان‌گونه که معدن طلا جز با کوشش و کاوش به بار نمی‌نشیند، نفس انسانی نیز بدون خودسازی و تربیت به کمال نمی‌رسد. این استعدادها، چونان گوهرهایی در اعماق وجود، در انتظار کشف و صیقل‌اند تا به ظهور صفات الهی در انسان بینجامند.

ج) نقد نظام آموزشی کنونی

نظام‌های آموزشی کنونی، که عمدتاً بر ارائه دانش نظری متمرکزند، از توجه به استخراج معادن نفسانی پیش از آموزش رسمی غفلت ورزیده‌اند. این غفلت، چونان رها کردن معدنی گران‌بها، سرمایه‌های وجودی انسان را به هدر می‌دهد. در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تربیت باید از کشف استعدادهای ذاتی آغاز شود تا آموزش، چون آبی بر خاک حاصلخیز، اثرگذار گردد.

درنگ: نظام آموزشی بدون توجه به استخراج معادن نفسانی، چونان بنایی بی‌پی است که نمی‌تواند انسان را به اقتدار و کمال برساند.

د) کاستی ارائه به‌تنهایی

آموزش نظری (ارائه) به‌تنهایی، چونان نوری کم‌سو در تاریکی، برای کسب معرفت کافی نیست. بدون وصول و ایصال، انسان نمی‌تواند به اقتدار معنوی و علمی دست یابد. این محدودیت، ضرورت تلفیق آموزش با خودسازی و دریافت فیض الهی را آشکار می‌سازد.

ه) نقش وصول در خودسازی

وصول، که به معنای استخراج معادن نفسانی است، انسان را به خودکفایی معنوی و علمی رهنمون می‌شود. این فرآیند، چونان کندن چاهی برای رسیدن به آب حیات، قوت، قدرت و استحکام را به ارمغان می‌آورد. در عرفان اسلامی، وصول مرحله‌ای کلیدی در سلوک است که انسان را از وابستگی به اسباب مادی آزاد می‌کند.

و) ایصال و دریافت فیض الهی

ایصال، یعنی دریافت معرفت از خداوند، انبیا و اولیا، زمانی محقق می‌شود که انسان با عبادت، رفع نیاز خلق و ناز به درگاه حق، خود را آماده سازد. این مرحله، چونان گشایش دریچه‌ای به آسمان، انسان را به فیض بی‌کران الهی متصل می‌کند.

درنگ: ایصال، اوج فرآیند معرفتی است که از طریق تقرب به خدا و اولیای الهی، انسان را به سرچشمه معرفت متصل می‌سازد.

ز) نقش عبادت، نیاز و ناز در آماده‌سازی

عبادت، رفع نیاز خلق و ناز به درگاه حق، چونان سه پایه‌ای استوار، انسان را برای وصول و ایصال آماده می‌کنند. این اعمال، چونان بارانی بر خاک تشنه، زمینه دریافت خیرات الهی را فراهم می‌آورند.

ح) تکفل الهی در هدایت انسان

هنگامی که انسان خود را برای دریافت خیرات الهی مهیا سازد، خداوند معلم، هادی و متکفل او می‌شود. خیرات، چونان بارانی از آسمان، بر او نازل می‌گردد و او را در مسیر کمال یاری می‌دهد.

بخش دوم: اقتدار الهی و نقش ملائکه در هدایت

الف) استناد به سوره فاطر

آیات آغازین سوره فاطر در قرآن کریم، اقتدار الهی را در آفرینش و هدایت خلق به تصویر می‌کشد:
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۚ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
(سپاس خدایی را که آفریننده آسمان‌ها و زمین است، [و] فرشتگان را که دارای بال‌های دوگانه و سه‌گانه و چهارگانه‌اند، رسولانی قرار داده است. در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خدا بر هر چیز تواناست.)
این آیه، خداوند را به‌عنوان فاطر آسمان‌ها و زمین معرفی می‌کند که از طریق ملائکه، خیرات را به خلق می‌رساند.

ب) باور به منشأ الهی خیرات و بلایا

باور به اینکه همه خیرات و بلایا از خداست («كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ») بنیادی‌ترین اصل در کسب معرفت است. این باور، که ریشه در توحید افعالی دارد، انسان را از خودبینی و وابستگی به اسباب مادی رها می‌سازد.

درنگ: توحید افعالی، با نسبت دادن همه امور به خداوند، انسان را از خودمحوری به سوی شناخت حقیقی هدایت می‌کند.

ج) نقد خودمحوری در برابر خدا

بسیاری از انسان‌ها خود را مباشر امور می‌دانند و از نقش خداوند به‌عنوان سبب اصلی غفلت می‌ورزند. این خودمحوری، چونان پرده‌ای بر چشم حقیقت‌بین، مانع از کسب معرفت حقیقی می‌شود.

د) تعادل بین فاعلیت الهی و انسانی

گرچه همه امور به دست خداوند است، این به معنای نفی نقش انسان نیست. انسان، چونان مقتضی‌ای در برابر فاعلیت الهی، با رفتار خویش زمینه دریافت فیض را فراهم می‌کند. افراط در نفی فاعلیت انسان یا خدا، هر دو گمراه‌کننده‌اند.

ه) نقش ملائکه در افزایش خلق

خداوند از طریق ملائکه، هر آنچه بخواهد در خلق می‌افزاید. ملائکه، چونان رسولان الهی، واسطه‌های هدایت و تربیت انسان‌اند و علم، قدرت، سلامت و معرفت را به او ارزانی می‌دارند.

و) نقد بی‌توجهی به ملائکه

انسان‌ها، به دلیل ناشناختگی ملائکه، از خیرات الهی محروم می‌مانند و به خود یا ابزارهای مادی تکیه می‌کنند. این بیگانگی، چونان دوری از چشمه‌ای زلال، انسان را از فیض آسمانی بازمی‌دارد.

درنگ: شناخت ملائکه و ارتباط با آنها، کلید بهره‌مندی از فیض الهی در مسیر سلوک است.

ز) نقش حفاظتی ملائکه

ملائکه، چونان اسکورت الهی، انسان را از بلایا و شیاطین حفظ می‌کنند، مگر در مواردی که انسان با اعمال ناشایست، مصونیت خود را از دست بدهد.

ح) نقد تصور غیرواقعی از ملائکه

تصور فانتزی و غیرواقعی از ملائکه، مانع از شناخت دقیق و بهره‌مندی از نقش آنها در هدایت و تربیت می‌شود. شناخت ملائکه، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، ضروری است.

بخش سوم: اقتدار مطلق الهی و دعوت به تقرب

الف) اقتدار مطلق الهی

قرآن کریم در آیه دوم سوره فاطر، اقتدار بی‌چون و چرای خداوند را چنین توصیف می‌کند:
مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا ۖ وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
(هر رحمتی که خدا برای مردم بگشاید، کسی نمی‌تواند آن را بازدارد، و آنچه بازدارد، کسی جز او نمی‌تواند آن را بگشاید، و اوست شکست‌ناپذیر حکیم.)
این آیه، اقتدار مطلق الهی را نشان می‌دهد که هیچ‌کس نمی‌تواند مانع رحمت یا امساک او شود.

ب) تمایز رحمت‌های بدوی و استمراری

رحمت‌های الهی به دو نوع بدوی و استمراری تقسیم می‌شوند. رحمت بدوی، چونان نطفه و استعدادهای اولیه، به همه انسان‌ها عطا شده و با تربیت و خودسازی، به رحمت استمراری بدل می‌شود که تا قیامت همراه انسان است.

ج) نقد محدودیت‌های خداشناسی در علم دینی

در برخی محافل علمی دینی، خداشناسی به شناخت صفات الهی محدود شده و ذات خداوند ناشناخته مانده است. این محدودیت، چونان حصاری بر گرد حقیقت، مانع از تقرب حقیقی به خداوند می‌شود.

د) خدا به‌عنوان شخص قابل‌ارتباط

خداوند، نه مفهومی کلی یا جزئی، بلکه شخصی است که می‌توان با او رابطه‌ای صمیمی برقرار کرد. قرآن کریم در سوره حمد می‌فرماید:
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
(تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.)
این آیه، رابطه‌ای شخصی و عاشقانه با خداوند را ترسیم می‌کند.

درنگ: خداوند، شخصی است که می‌توان با سلام و محبت به او تقرب جست و رابطه‌ای وجودی با او برقرار کرد.

ه) نقد فلسفه‌های سنتی در خداشناسی

فلسفه‌های سنتی، با تعریف خدا به‌عنوان مفهومی کلی یا جزئی، انسان را از رابطه وجودی با او دور کرده‌اند. این تعاریف، چونان غباری بر آینه حقیقت، مانع از شناخت ذات الهی شده‌اند.

و) دعوت الهی به نزدیکی

قرآن کریم در آیه سوم سوره فاطر، انسان را به یادآوری نعمت‌های الهی و تقرب به او دعوت می‌کند:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ
(ای مردم، نعمت خدا را بر خود یاد کنید. آیا آفریننده‌ای جز خدا هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ معبودی جز او نیست، پس چگونه به بیراهه می‌روید؟)

ز) نقد غفلت از خدا در زندگی روزمره

انسان‌ها، به جای نزدیکی به خدا، غرق در امور مادی و آموزش‌های رسمی می‌شوند و از یاد او غافل می‌مانند. این غفلت، چونان سایه‌ای سنگین، مانع از دریافت فیض الهی است.

ح) نقد عجله در عبادت

بسیاری پس از اقامه نماز، بدون توجه به تعقیبات، شتابان از محضر الهی دور می‌شوند. این شتاب، چونان ترک چشمه‌ای زلال پیش از سیراب شدن، انسان را از برکات عبادت محروم می‌کند.

ط) هشدار در برابر فریب دنیا

قرآن کریم در آیه پنجم سوره فاطر هشدار می‌دهد:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ
(ای مردم، بی‌گمان وعده خدا حق است. زنهار، مبادا زندگی دنیا شما را فریب دهد و مبادا [شیطان] فریبکار شما را به [نام] خدا بفریبد.)
این آیه، انسان را از فریب دنیا و غرور برحذر می‌دارد.

ی) خدا، معلم کامل

خداوند خود را معلم کامل معرفی می‌کند که قادر است همه مشکلات انسان را حل کند، اما انسان‌ها کمتر به او رجوع می‌کنند و به اسباب مادی پناه می‌برند.

ک) دعوت به زیارت خدا

گرچه زیارت اولیا در فرهنگ دینی رواج دارد، زیارت خدا از طریق سلام و محبت به او کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این غفلت، چونان دوری از معشوق حقیقی، انسان را از تقرب بازمی‌دارد.

ل) جایز بودن سلام به خدا

سلام به خدا («السلام عليك يا الله») نشانه‌ای از رابطه صمیمی و عاشقانه با اوست. این عمل، چونان اذن دخول به محضر الهی، جایز و پسندیده است.

درنگ: سلام به خدا، چونان کلیدی برای ورود به محضر الهی، نشانه محبت و تقرب است.

م) نقد محدودیت‌های فرهنگی در رابطه با خدا

برخی به دلیل نبود «السلام عليك يا الله» در متون دعا و زیارت‌نامه‌ها، آن را ناپسند می‌دانند. این محدودیت‌های فرهنگی، چونان زنجیری بر پای محبت، مانع از رابطه صمیمی با خداست.

ن) سلام به خدا به‌عنوان اذن دخول

سلام به خدا، چونان اذن دخول در روایات، نشانه ادب و محبت در ورود به محضر الهی است. روایت می‌فرماید: «هرکس سخنی آغاز کند پیش از سلام، پاسخش ندهید، که بی‌ادب است.»

س) نقد تصور نادرست از قرض به خدا

برخی تصور می‌کنند قرض دادن به خدا، به معنای گدا بودن اوست، حال آنکه این قرض، به معنای انفاق به بندگان خداست. قرآن کریم می‌فرماید:
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا
(کیست که به خدا قرض نیکو دهد؟)

ع) دعوت به نزدیکی وجودی با خدا

انسان باید با وجود خویش به خدا سلام کند، عاشق او شود و با او همراه گردد. این رابطه وجودی، چونان پلی به سوی کمال، انسان را به خداوند متصل می‌کند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۱۴۶۹، با محوریت اقتدار انسان و روش‌های کسب معرفت، چارچوبی عمیق و جامع برای فهم جایگاه انسان در نظام آفرینش ارائه می‌دهد. این درس‌گفتار، با تکیه بر سه‌گانه معرفتی (ارائه، وصول، ایصال)، انسان را به سوی استخراج معادن نفسانی، ارتباط با ملائکه و تقرب به خداوند هدایت می‌کند. آیات سوره فاطر، اقتدار الهی و نقش ملائکه را در هدایت انسان به تصویر می‌کشند و بر ضرورت باور به توحید افعالی و تعادل بین فاعلیت الهی و انسانی تأکید دارند. نقد محدودیت‌های نظام آموزشی و علم دینی، همراه با دعوت به رابطه صمیمی با خدا از طریق سلام و محبت، انسان را به سوی کمال و معرفت رهنمون می‌سازد. این نوشتار، با تلفیق فلسفه و عرفان اسلامی، راهنمایی ارزشمند برای دانش‌پژوهان در مسیر شناخت و تقرب به خداوند ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی