در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1477

متن درس





اقتدار انسان در پرتو علوم و کمک‌های الهی با تکیه بر آیات قرآنی

اقتدار انسان در پرتو علوم و کمک‌های الهی با تکیه بر آیات قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۷۷)

دیباچه

انسان، این گوهر بی‌همتای آفرینش، در نهاد خویش ظرفیتی بی‌کران برای نیل به معرفت و کمال نهفته دارد. اقتدار او، نه تنها در استعدادهای ذاتی‌اش، بلکه در پیوند با منابع الهی و انسانی معرفت جلوه‌گر می‌شود. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۱۴۷۷ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر تفسیر آیه ۱۸ سوره فاطر و دیگر آیات قرآنی، به کاوشی فلسفی در ابعاد معرفتی و وجودی انسان می‌پردازد. محور بحث، سه‌گانه معرفت‌شناختی ایصال، ارایه، و وصول است که در هماهنگی با کمک‌های الهی و انسانی، اقتدار انسان را به کمال می‌رساند. این اثر، با نگاهی عمیق به انسان‌شناسی قرآنی، تلاش دارد تا چارچوبی نظام‌مند برای فهم این اقتدار ارائه دهد. نقد نظام‌های آموزشی کنونی، تبیین نقش علوم لدنی، و تأکید بر پذیرش احسان الهی و انسانی، از دیگر محورهای این نوشتار است که با تمثیلاتی بدیع و استدلال‌هایی استوار، راه را برای فهمی نوین از معرفت‌شناسی اسلامی هموار می‌سازد.

بخش نخست: مبانی معرفت‌شناسی قرآنی

سه‌گانه معرفت: ایصال، ارایه، و وصول

معرفت انسانی، چونان رودی زلال، از سه سرچشمه اصلی سیراب می‌شود: ایصال، ارایه، و وصول. ایصال، انتقال حقایق الهی از جانب خداوند، انبیا، اولیا، ملایکه، و حتی موجوداتی چون جن و ارواح گذشتگان است که چون بارانی آسمانی بر قلب انسان فرومی‌ریزد. ارایه، شامل علوم مدرسی نظیر علوم طبیعی، انسانی، فلسفی، و ریاضی است که از طریق معلمان زمینی به انسان می‌رسد و به اوصاف ظاهری وجود محدود می‌گردد. وصول، شکوفایی حقایق باطنی نهفته در نهاد انسان است که چون گنجی در اعماق وجود، نیازمند صیقل و استخراج است. این سه‌گانه، چونان سه شاخه یک درخت تنومند، به هم پیوسته و مکمل یکدیگرند و تنها در هماهنگی با یکدیگر، انسان را به قله‌های کمال معرفتی رهنمون می‌سازند.

درنگ: معرفت انسانی از سه سرچشمه ایصال، ارایه، و وصول تغذیه می‌کند که چون سه شاخه یک درخت، در هماهنگی با یکدیگر، اقتدار انسان را به کمال می‌رسانند.

علوم مدرسی: ضلع ارایه و محدودیت‌های آن

علوم مدرسی، که در بر گیرنده دانش‌هایی چون علوم طبیعی، انسانی، فلسفی، و ریاضی است، در چارچوب ارایه قرار دارند. این علوم، هرچند ضروری و ارزشمند، به اوصاف ظاهری وجود محدود می‌مانند و به تنهایی نمی‌توانند انسان را به ظرف حقیقت، معنویت، و اقتدار وجودی رهنمون سازند. همان‌گونه که درس‌های ابتدایی چون «آب بابا» تنها الفبای دانش‌اند، علوم مدرسی نیز بدون اتصال به ایصال و وصول، ناقص باقی می‌مانند و نمی‌توانند جوهره وجودی انسان را به کمال رسانند.

درنگ: علوم مدرسی، هرچند ضروری، بدون پیوند با ایصال و وصول، چون الفبایی ناقص، نمی‌توانند انسان را به قله‌های معرفت و اقتدار وجودی برسانند.

وصول: گنج‌های نهفته در وجود انسان

خداوند، در نهاد هر انسان، تخته‌سنگ‌های ربوبی، معرفتی، و حقیقی را به ودیعه نهاده است که چون گنج‌هایی در اعماق وجود، منتظر صیقل و شکوفایی‌اند. این حقایق باطنی، جوهره وجودی انسان را تشکیل می‌دهند و با تهذیب نفس، عبادت، و ریاضت به فعلیت می‌رسند. این مفهوم، با دیدگاه‌های فلسفی کلاسیک، مانند نظریه افلاطون درباره معرفت ذاتی، هم‌خوانی دارد. انسان، مانند کاوشگری است که با تیشه تلاش و تهذیب، این گنج‌ها را از اعماق وجود خویش استخراج می‌کند.

درنگ: حقایق باطنی، چون گنج‌هایی در نهاد انسان نهفته‌اند که با تهذیب نفس و عبادت، مانند طلایی از کوه وجود استخراج می‌شوند.

ایصال: انتقال حقایق الهی

ایصال، فرآیند انتقال حقایق از جانب خداوند، انبیا، اولیا، ملایکه، و معلمان به انسان است. این فرآیند، مانند بارانی الهی است که از آسمان معرفت بر زمین وجود انسان فرومی‌ریزد. ایصال، سومین ضلع اقتدار انسانی را تشکیل می‌دهد و نقش کلیدی در تکامل معرفتی ایفا می‌کند. انسان مؤمن، مانند زمینی حاصلخیز، باید قلب و ذهن خویش را برای دریافت این باران آماده سازد.

درنگ: ایصال، چونان بارانی الهی، حقایق را از آسمان به قلب انسان فرومی‌ریزد و او را به سوی کمال معرفتی هدایت می‌کند.

سه انشعاب اقتدار انسانی

اقتدار انسانی، از سه انشعاب اصلی تشکیل شده است: انشعاب ارضی، که به علوم مدرسی و ظاهری محدود می‌شود؛ انشعاب عمقی، که به استخراج حقایق باطنی از نهاد انسان اشاره دارد؛ و انشعاب ایصالی، که دریافت حقایق از منابع الهی و انسانی را در بر می‌گیرد. این سه انشعاب، مانند سه ستون استوار، بنای اقتدار انسانی را تشکیل می‌دهند و تنها در هماهنگی با یکدیگر، انسان را به کمال می‌رسانند.

درنگ: اقتدار انسانی، چون بنایی استوار، بر سه ستون ارضی، عمقی، و ایصالی استوار است که در هماهنگی، انسان را به کمال می‌رسانند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، چارچوبی معرفت‌شناختی برای فهم اقتدار انسانی ارائه داد. معرفت، از سه مسیر ایصال، ارایه، و وصول به انسان می‌رسد که هر یک، چون شاخه‌ای از درخت معرفت، نقش ویژه‌ای در شکوفایی وجودی او دارند. علوم مدرسی، هرچند ضروری، بدون اتصال به حقایق باطنی و هدایت الهی، ناقص باقی می‌مانند. انسان، با بهره‌مندی از این سه‌گانه، می‌تواند به اقتداری دست یابد که ریشه در ذات الهی و استعدادهای وجودی او دارد.

بخش دوم: نقد نظام‌های آموزشی و ضرورت اصلاح

ضعف‌های نظام‌های آموزشی کنونی

نظام‌های آموزشی کنونی، به ویژه در حوزه علوم دینی، بیش از حد بر علوم مدرسی و ظاهری متمرکز شده‌اند و از توجه به وصول و ایصال غافل مانده‌اند. این تمرکز یک‌جانبه، مانند گردونه‌ای است که در گل فرو رفته و حرکت به سوی کمال را کند می‌کند. علوم دینی، به جای پرورش عالمان خلاق و پویا، گاه به تکرار و انفعال منجر شده‌اند. این ضعف، مانع از شکوفایی کامل ظرفیت‌های انسانی شده و نیازمند بازنگری جدی است.

درنگ: نظام‌های آموزشی کنونی، با تمرکز بر علوم ظاهری و غفلت از وصول و ایصال، مانند گردونه‌ای در گل مانده، از پرورش کامل ظرفیت‌های انسانی بازمانده‌اند.

پیشنهاد اصلاح نظام آموزشی

برای اصلاح نظام آموزشی، باید از کتاب‌محوری به علم‌محوری گذر کرد. آموزش علوم دینی باید در بازه‌ای کوتاه، مثلاً پنج تا شش سال، به اتمام برسد، نه به معنای کاهش کیفیت، بلکه با تمرکز بر علوم اصلی و حذف تکرارهای غیرضروری. طلاب باید علوم متنوعی، از فقه و اصول گرفته تا موضوعات اجتماعی و فرهنگی، را فراگیرند تا چون رهبرانی جامع، توانایی هدایت جامعه را داشته باشند. این نظام، مانند باغی است که با برنامه‌ریزی دقیق، درختانی تنومند پرورش می‌دهد.

درنگ: نظام آموزشی دینی باید از کتاب‌محوری به علم‌محوری گذر کند تا با پرورش عالمان جامع، جامعه را به سوی کمال هدایت نماید.

الگوی عالمان گذشته

عالمان بزرگی چون شیخ طوسی، شیخ مفید، کلینی، ابن سینا، و ملاصدرا، در مدتی کوتاه، علوم لازم را فرا گرفتند و به کمال علمی دست یافتند. اینان، مانند ستارگانی در آسمان دانش درخشیدند، نه با مطالعه طولانی و بی‌حاصل، بلکه با آموزش متمرکز و هدفمند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که نظام آموزشی کوتاه‌مدت و متمرکز، نه تنها ممکن، بلکه کارآمدتر است.

درنگ: عالمان گذشته، با آموزش کوتاه‌مدت و متمرکز، به قله‌های معرفت دست یافتند، الگویی که باید در نظام آموزشی کنونی احیا شود.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد نظام‌های آموزشی کنونی، بر ضرورت گذر از کتاب‌محوری به علم‌محوری تأکید کرد. تمرکز بیش از حد بر علوم مدرسی، بدون توجه به وصول و ایصال، مانع از شکوفایی ظرفیت‌های انسانی شده است. الگوی عالمان گذشته، که با آموزش متمرکز به کمال رسیدند، نشان‌دهنده امکان و کارآمدی نظام آموزشی کوتاه‌مدت و جامع است. اصلاح این نظام، مانند احیای باغی خشکیده، می‌تواند عالمان را به سوی هدایت جامعه رهنمون سازد.

بخش سوم: کمک‌های الهی و انسانی در پرتو آیات قرآنی

تفسیر آیه ۱۸ سوره فاطر: محوریت خداوند در کمک‌رسانی

قرآن کریم در آیه ۱۸ سوره فاطر می‌فرماید:

﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۖ وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَىٰ حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ﴾

و هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد، و اگر [نفسی] گرانبار، دیگری را به برداشتن بارش فراخواند، چیزی از آن برداشته نشود، هرچند خویشاوند باشد.

این آیه، بر محوریت خداوند در کمک‌رسانی تأکید دارد. گنهکار (وازره)، به دلیل خودمحوری و فقدان نیت خیر، بار دیگری را بر دوش نمی‌گیرد، حتی اگر خویشاوند باشد. این تفسیر، رفتار گنهکار را از منظر فلسفی و روان‌شناختی تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد که تنها کمک‌های متصل به نیت الهی ارزشمندند.

درنگ: آیه ۱۸ سوره فاطر، با تأکید بر خودمحوری گنهکار، انسان را به تکیه بر کمک‌های الهی و مؤمنانه دعوت می‌کند.

سه دسته کمک‌رسان در انسان‌ها

کمک‌رسانی انسانی به سه دسته تقسیم می‌شود:

کمک‌های مؤمنانه و جوانمردانه، به دلیل اتصال به خیر، در نظام الهی ارزشمندند، اما کمک‌های گنهکارانه، به دلیل خودمحوری، فاقد برکت‌اند.

درنگ: کمک‌های مؤمنانه و جوانمردانه، چونان چشمه‌های خیر، ارزش الهی دارند، اما کمک‌های گنهکارانه، مانند جویباری مسموم، فاقد برکت‌اند.

کمک مؤمنانه و الهی بودن آن

کمک‌هایی که با نیت خدا انجام می‌شوند، در حقیقت از جانب خداوندند و رد آن‌ها، به معنای نفی ظهور الهی در بندگان است. این احسان، مانند نوری است که از آسمان الهی از طریق بندگان به انسان می‌رسد و پذیرش آن، نشانه تواضع و ایمان است.

درنگ: رد احسان مؤمنانه، مانند نفی نور الهی است که از طریق بندگان به انسان می‌رسد.

تفسیر آیه ۲۴۵ سوره بقره: کمک به خدا و از خدا

قرآن کریم در آیه ۲۴۵ سوره بقره می‌فرماید:

﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً﴾

کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا آن را برایش چندین برابر کند؟

این آیه، رابطه متقابل بین انسان و خدا را تبیین می‌کند. کمک به بندگان خدا، مانند قرض دادن به خداوند است، زیرا بندگان، مظهر و تعین الهی‌اند. انسان می‌تواند از طریق بندگان به خدا کمک کند و از خدا، از طریق بندگان، کمک دریافت نماید. این رابطه دوسویه، اقتدار انسانی را در پرتو الوهیت تقویت می‌کند.

درنگ: کمک به بندگان خدا، مانند قرض دادن به خداوند است و نشان‌دهنده رابطه دوسویه انسان و خدا در مسیر کمال است.

نقد غرور در رد احسان

رد احسان دیگران به دلیل غرور، عملی غیراخلاقی و ناسازگار با فرهنگ اسلامی است. احسان، حتی اگر کوچک باشد، مانند یک خودکار یا یک دانه تخمه، مظهر خیر الهی است و باید با تواضع پذیرفته شود. غرور، مانند سدی در برابر جریان خیر الهی، انسان را از برکات معنوی محروم می‌سازد.

درنگ: رد احسان به دلیل غرور، مانند سدی در برابر جریان خیر الهی، انسان را از برکات معنوی محروم می‌کند.

نقد حدیث «رد احسان نکند مگر حمار»

حدیث «رد احسان نکند مگر حمار» (ترجمه: احسان را رد نمی‌کند مگر نادان)، از منظر علمی و روان‌شناختی مورد نقد قرار گرفته است. الاغ، به‌عنوان موجودی از خلقت الهی، دارای کرامت ذاتی است و نمی‌توان آن را به رد احسان متهم کرد. این حدیث، به احتمال، استعاره‌ای از انسان نادان و خودمحور است که احسان را رد می‌کند. بررسی انتقادی این حدیث، بر ضرورت نگاه عقلانی به متون دینی تأکید دارد.

درنگ: حدیث «رد احسان نکند مگر حمار»، استعاره‌ای از انسان نادان است و بر ضرورت بررسی عقلانی متون دینی تأکید دارد.

دفاع از کرامت حیوانات

حیوانات، مانند الاغ، به دلیل تعلق به نظام خلقت الهی، دارای کرامت ذاتی‌اند و نباید مورد تحقیر قرار گیرند. الاغ، با ویژگی‌های زیبایی‌شناختی مانند چشمان درشت و بادامی، شایسته احترام است. این دیدگاه، مانند نگاهی هستی‌شناختی به خلقت، بر ارزش ذاتی همه موجودات تأکید دارد.

درنگ: حیوانات، به دلیل تعلق به نظام الهی، دارای کرامت ذاتی‌اند و شایسته احترام و تکریم‌اند.

نقد تعبد کورکورانه

پذیرش بی‌چون‌وچرای روایات، بدون بررسی محتوایی، نادرست است. قرآن کریم و احادیث باید با دید انتقادی و عقلانی بررسی شوند تا به فهم عمیق‌تری از معرفت دینی منجر گردند. تعبد کورکورانه، مانند پرده‌ای بر عقل، مانع از شکوفایی اقتدار معرفتی انسان می‌شود.

درنگ: تعبد کورکورانه، مانند پرده‌ای بر عقل، مانع از فهم عمیق و شکوفایی اقتدار معرفتی انسان است.

ارزش احسان‌های کوچک

احسان‌های کوچک، مانند یک دانه تخمه، یک قاچ سیب، یا یک خودکار، به دلیل اتصال به خیر الهی، دارای ارزش معنوی‌اند و نباید رد شوند. این احسان‌ها، مانند قطراتی از چشمه خیر، می‌توانند برکت و عمر معنوی به انسان ببخشند.

درنگ: احسان‌های کوچک، مانند قطراتی از چشمه خیر، داری برکت الهی‌اند و نباید نادیده گرفته شوند.

نقد فرهنگ رد احسان

جامعه مدرن، با تمرکز بر احسان‌های بزرگ، از فرهنگ احسان‌های کوچک دور شده و این امر، مانند خشک شدن چشمه‌های خیر، به محرومیت معنوی منجر شده است. بازگشت به فرهنگ احسان، حتی در کوچک‌ترین اشکال آن، می‌تواند برکت و خیر را به جامعه بازگرداند.

درنگ: دوری از فرهنگ احسان‌های کوچک، مانند خشک شدن چشمه‌های خیر، جامعه را از برکت معنوی محروم ساخته است.

کمک‌های غیرمؤمنانه و ارزش آن‌ها

کمک‌هایی که بدون نیت الهی، اما از روی جوانمردی انجام می‌شوند، نیز در نظام الهی ارزشمندند. این کمک‌ها، مانند جویبارهایی از خیر ذاتی، به دلیل اتصال به فطرت انسانی، مورد پذیرش الهی قرار می‌گیرند.

درنگ: کمک‌های جوانمردانه، هرچند بدون نیت الهی، مانند جویبارهایی از خیر ذاتی، در نظام الهی ارزشمندند.

رفع اشکال از آیه ۱۸ سوره فاطر

برخی ممکن است اشکال کنند که آیه ۱۸ سوره فاطر، با ادعای عدم کمک‌رسانی دیگران، با تجربه روزمره (مانند کمک والدین به فرزندان) ناسازگار است. این اشکال با تأکید بر این‌که آیه به گنهکار (وازره) اشاره دارد، نه مؤمن یا جوانمرد، برطرف می‌شود. گنهکار، به دلیل خودمحوری، بار دیگری را بر دوش نمی‌گیرد، اما مؤمنان و جوانمردان، با نیت خیر، به دیگران کمک می‌کنند.

درنگ: آیه ۱۸ سوره فاطر، با تمرکز بر خودمحوری گنهکار، تمایز بین رفتار گنهکارانه و کمک‌های مؤمنانه یا جوانمردانه را روشن می‌سازد.

تکیه بر خدا، مؤمنان، و جوانمردان

انسان باید به خدا، مؤمنان، و افراد جوانمرد تکیه کند و از اعتماد به گنهکاران پرهیز نماید. این توصیه، مانند راهنمایی برای یافتن مأمن‌های امن در مسیر زندگی، انسان را به سوی خیر و کمال هدایت می‌کند.

درنگ: تکیه بر خدا، مؤمنان، و جوانمردان، مانند یافتن مأمن‌های امن، انسان را به سوی خیر و کمال هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تکیه بر آیات قرآنی، به ویژه آیه ۱۸ سوره فاطر و آیه ۲۴۵ سوره بقره، نقش کمک‌های الهی و انسانی در اقتدار انسان را تبیین کرد. کمک‌های مؤمنانه و جوانمردانه، به دلیل اتصال به خیر الهی، ارزشمندند و انسان را به کمال رهنمون می‌سازند. رد احسان به دلیل غرور، مانند نفی نور الهی، انسان را از برکت محروم می‌کند. نقد تعبد کورکورانه و دفاع از کرامت حیوانات، بر ضرورت نگاه عقلانی و اخلاقی به متون دینی و خلقت الهی تأکید دارد. انسان، با تکیه بر خدا و خیرخواهان، می‌تواند به اقتداری دست یابد که ریشه در نظام الهی دارد.

بخش چهارم: ظرفیت‌های وجودی انسان و مقایسه با پیامبران

ظرفیت‌های حقیقی انسان

هر انسان، به اندازه یک پیامبر، ظرفیت‌های حقیقی در وجود خود دارد. این ظرفیت‌ها، مانند تخته‌سنگ‌های ربوبی در نهاد انسان، با تهذیب نفس و اتصال به منابع الهی به فعلیت می‌رسند. این دیدگاه، مانند نگاهی دموکراتیک به خلقت، بر توانایی‌های ذاتی همه انسان‌ها تأکید دارد.

درنگ: هر انسان، مانند پیامبران، دارای ظرفیت‌های حقیقی است که با تهذیب نفس، چون گنجی از نهاد وجود شکوفا می‌شود.

نقش تهذیب در شکوفایی ظرفیت‌ها

ظرفیت‌های وجودی انسان، مانند سنگ مرمری است که نیازمند صیقل و تراش است. بدون تهذیب نفس، عبادت، و ریاضت، این ظرفیت‌ها در حالت بالقوه باقی می‌مانند و به فعلیت نمی‌رسند. انسان، مانند هنرمندی است که با ابزار تهذیب، این سنگ را به اثری بی‌نظیر بدل می‌سازد.

درنگ: تهذیب نفس، مانند تیشه هنرمندی، ظرفیت‌های وجودی انسان را از بالقوه به فعل می‌رساند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، بر ظرفیت‌های ذاتی انسان و شباهت آن‌ها به توانایی‌های پیامبران تأکید کرد. هر انسان، مانند گنجینه‌ای از حقایق ربوبی، با تهذیب نفس و اتصال به منابع الهی، می‌تواند به اقتداری دست یابد که ریشه در ذات خلقت او دارد. این دیدگاه، انسان را به تلاش برای شکوفایی این ظرفیت‌ها دعوت می‌کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۴۷۷ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چارچوبی جامع برای فهم اقتدار انسانی در پرتو علوم و کمک‌های الهی ارائه داد. اقتدار انسان، از سه ضلع ایصال، ارایه، و وصول تشکیل شده است که مانند سه ستون، بنای کمال او را استوار می‌سازند. ایصال، از منابع الهی چون خداوند، انبیا، و اولیا سرچشمه می‌گیرد؛ ارایه، از علوم مدرسی و معلمان زمینی بهره می‌جوید؛ و وصول، گنج‌های نهفته در وجود انسان را شکوفا می‌سازد. نقد نظام‌های آموزشی کنونی، بر ضرورت گذر به سوی علم‌محوری و توجه به وصول و ایصال تأکید دارد. آیات قرآنی، مانند آیه ۱۸ سوره فاطر و آیه ۲۴۵ سوره بقره، بر محوریت خداوند در کمک‌رسانی و ارزش احسان‌های مؤمنانه و جوانمردانه دلالت دارند. انسان، با تکیه بر خدا، مؤمنان، و جوانمردان، و پرهیز از اعتماد به گنهکاران، می‌تواند به اقتداری دست یابد که ریشه در نظام الهی و ظرفیت‌های وجودی او دارد. فرهنگ احسان، حتی در کوچک‌ترین اشکال آن، مانند قطراتی از چشمه خیر، برکت و عمر معنوی به انسان می‌بخشد. این اثر، با نگاهی فلسفی و عقلانی، انسان را به کاوش در اعماق وجود خویش و پذیرش خیر الهی از طریق بندگان دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی