در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1478

متن درس





فلسفه اقتدار و عظمت انسانی در پرتو انسان‌شناسی قرآنی و تفسیر سوره فاطر

فلسفه اقتدار و عظمت انسانی در پرتو انسان‌شناسی قرآنی و تفسیر سوره فاطر

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۷۸)

مقدمه: تبیین جایگاه وجودی انسان در نظام خلقت

انسان، به‌سان گوهر تابناکی در تار و پود آفرینش، جایگاهی بی‌همتا در نظام هستی دارد. عظمت او، نه در نمودهای ظاهری و روزمره، بلکه در ظرفیت‌های بی‌کران معرفتی، ربوبی و کمالی نهفته است که او را به‌عنوان نمونه اعلای خلقت الهی متمایز می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۱۴۷۸ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با محوریت تفسیر آیاتی از سوره فاطر، به کاوش در این حقیقت می‌پردازد که انسان، به مدد تهذیب نفس و اتصال به حقایق الهی، می‌تواند به مراتب والای وجودی دست یابد. محورهای بحث، بر سه ساختار معرفتی ارایه (علوم ظاهری)، وصول (شکوفایی حقایق باطنی) و ایصال (دریافت معرفت از منابع الهی) استوار است.

بخش نخست: عظمت انسان به‌عنوان نمونه اعلای خلقت

انسان، گوهر خلقت الهی

انسان، به‌مثابه شاهکار آفرینش، در قرآن کریم با عبارتی والا توصیف شده است: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ (سوره مؤمنون، آیه ۱۴؛ آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است). این آیه، به زیبایی جایگاه انسان را به‌عنوان برترین مخلوق الهی ترسیم می‌کند. عظمت انسان، نه در ویژگی‌های مادی چون خوردن، راه رفتن یا بهره‌مندی از ابزارهای روزمره، بلکه در ظرفیت‌های وجودی اوست که او را از ملائکه و جن متمایز می‌سازد. این ظرفیت‌ها، شامل قوت، قدرت، علم، معرفت، آگاهی و عشق است که انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

درنگ: عظمت انسان، در ظرفیت‌های معرفتی و ربوبی او نهفته است که او را به‌عنوان خلیفه الهی و نمونه اعلای خلقت متمایز می‌سازد.

تمایز انسان متعالی از انسان معمولی

انسان متعالی، به‌سان ستاره‌ای درخشان در آسمان هستی، از انسان معمولی که در بند نیازهای مادی و روزمره گرفتار است، متمایز می‌شود. انسان معمولی، در حوزه‌ها، دانشگاه‌ها، بازارها و جوامع، به علوم ظاهری محدود است

نقد نظام‌های آموزشی علم دینی

نظام‌های آموزشی علم دینی، به دلیل تمرکز بر علوم ظاهری و ارایه، اغلب از پرورش ظرفیت‌های باطنی انسان غافل مانده‌اند. این نظام‌ها، به‌سان باغی که تنها به شاخ و برگ ظاهری توجه دارد، از ریشه‌های عمیق معرفت غفلت کرده و خروجی قابل‌توجهی در تولید دانشمندان برجسته نداشته‌اند. استاد فرزانه تأکید دارند که علم دینی باید فراتر از انتقال مفاهیم ظاهری، به تهذیب نفس و شکوفایی ظرفیت‌های وجودی بپردازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، جایگاه انسان را به‌عنوان نمونه اعلای خلقت تبیین کرد. عظمت انسان، در ظرفیت‌های معرفتی و ربوبی او نهفته است که با تهذیب نفس و اتصال به حقایق الهی شکوفا می‌شود. نقد نظام‌های آموزشی علم دینی، بر ضرورت بازنگری در روش‌های آموزشی و تمرکز بر پرورش باطنی تأکید دارد.

بخش دوم: ساختارهای معرفتی و فرآیند تهذیب نفس

سه‌گانه معرفتی: ارایه، وصول و ایصال

استاد فرزانه، سه ساختار معرفتی را برای فهم اقتدار انسانی معرفی می‌کنند: ارایه، وصول و ایصال. ارایه، به علوم ظاهری و مدرسی محدود است که در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. وصول، به استخراج حقایق ربوبی از وجود انسان اشاره دارد، و ایصال، دریافت معرفت از منابع الهی، چون خدا، انبیا، اولیا و ملائکه است. این سه‌گانه، به‌سان سه رود جاری، انسان را به سوی اقیانوس معرفت رهنمون می‌سازد.

درنگ: ارایه، وصول و ایصال، سه مسیر معرفتی‌اند که انسان را از علوم ظاهری به حقایق باطنی و الهی متصل می‌کنند.

ارایه و محدودیت‌های علوم مدرسی

علوم مدرسی، که در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند، به اوصاف و مفاهیم ظاهری محدودند و نمی‌توانند به تنهایی انسان را به کمال معرفتی برسانند. این علوم، به‌سان دیواری از سنگ‌های قلمبه، تنها شالوده‌ای ابتدایی برای معرفت فراهم می‌کنند، اما برای بنای تمدن‌های عظیم، ناکافی‌اند.

وصول و شکوفایی حقایق ربوبی

وصول، فرآیند استخراج حقایق ربوبی از وجود انسان است. استاد فرزانه، انسان را به سنگی سخت تشبیه می‌کنند که با صیقل و تهذیب، از مخمل نرم‌تر و به مرمر شفاف تبدیل می‌شود. هر انسانی، بالقوه نابغه و نبی است، مشروط بر آن‌که این سنگ وجودی صیقل یابد. این فرآیند، به‌سان کندن چاه برای رسیدن به چشمه‌های زلال معرفت، ظرفیت‌های نهفته را به فعلیت می‌رساند.

درنگ: هر انسانی، با تهذیب نفس، می‌تواند ظرفیت‌های نهفته وجودی‌اش را شکوفا سازد و به مراتب والای معرفتی دست یابد.

ایصال و دریافت معرفت الهی

ایصال، دریافت معرفت از منابع متعالی، چون خدا، انبیا، اولیا، ملائکه و حتی موجودات مجرد است. این فرآیند، به‌سان بارانی آسمانی است که بر زمین تشنه وجود انسان فرو می‌ریزد و او را به سوی کمال رهنمون می‌سازد. استاد فرزانه تأکید دارند که انسان باید خود را در معرض این فیض الهی قرار دهد.

مثال علامه حلی و اجتهاد در کودکی

استاد فرزانه، با اشاره به سیره علامه حلی، که در کودکی به اجتهاد رسید و همزمان به بازی‌های کودکانه مشغول بود، بر امکان شکوفایی زودهنگام ظرفیت‌های وجودی تأکید می‌کنند. این مثال، به‌سان مشعلی است که نشان می‌دهد انسان، حتی در سنین پایین، می‌تواند به مراتب عالی معرفتی دست یابد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، سه ساختار معرفتی ارایه، وصول و ایصال را تبیین کرد. ارایه، به علوم ظاهری محدود است، وصول به تهذیب نفس وابسته است، و ایصال انسان را به منابع الهی متصل می‌کند. مثال علامه حلی، بر امکان شکوفایی زودهنگام ظرفیت‌های وجودی تأکید دارد.

بخش سوم: نقد نظام‌های آموزشی و ضرورت اصلاح

محدودیت‌های نظام‌های آموزشی علم دینی

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، نظام‌های آموزشی علم دینی را مورد ارزیابی قرار داده و تأکید دارند که تمرکز بر ارایه و علوم ظاهری، مانع از پرورش نوابغ و دانشمندان تأثیرگذار شده است. این نظام‌ها، به‌سان باغبانی که تنها به شاخ و برگ ظاهری توجه دارد، از ریشه‌های عمیق معرفت غافل مانده‌اند.

درنگ: نظام‌های آموزشی علم دینی، با تمرکز بر علوم ظاهری، از پرورش ظرفیت‌های باطنی غافل مانده و نیازمند اصلاح‌اند.

مثال‌های عملی: کفن، ذبح و تقسیم ارث

استاد فرزانه، با اشاره به آموزش‌های عملی در گذشته، مانند یادگیری کفن کردن در درس لمعه، بر ضرورت آموزش‌های مصداقی تأکید می‌کنند. طلاب کنونی، از دانش عملی ساده‌ای چون کفن کردن، ذبح شرعی گوسفند یا تقسیم ارث محروم‌اند، که نشان‌دهنده ضعف نظام‌های آموزشی در انتقال دانش کاربردی است.

پیشنهاد اصلاح نظام آموزشی

استاد فرزانه پیشنهاد می‌کنند که آموزش‌های علم دینی باید از مفهوم به مفهوم به سوی مصداق به مفهوم حرکت کند. آموزش‌های عملی، مانند کفن کردن یا ذبح شرعی، باید مکمل آموزش‌های نظری شوند تا طلاب بتوانند مسائل واقعی را حل کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد نظام‌های آموزشی علم دینی، بر ضرورت اصلاح و تمرکز بر آموزش‌های مصداقی تأکید کرد. مثال‌هایی چون کفن کردن و ذبح شرعی، نشان‌دهنده اهمیت آموزش‌های عملی در پرورش عالمان کارآمد است.

بخش چهارم: روش‌های آموزشی و معرفت باطنی

سه سبک آموزشی: مفهوم به مفهوم، مصداق به مصداق، مصداق به مفهوم

استاد فرزانه، سه سبک آموزشی را معرفی می‌کنند: مفهوم به مفهوم، که در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها رایج است و به حافظه وابسته است؛ مصداق به مصداق، که روش اولیا و انبیاست و از طریق تأثیرات باطنی معرفت را منتقل می‌کند؛ و مصداق به مفهوم، که مبتنی بر بیان تجربیات واقعی است. سبک مصداق به مفهوم، به دلیل اتصال به تجربه واقعی، مؤثرتر است.

درنگ: سبک مصداق به مفهوم، با اتصال به تجربه واقعی، از آموزش‌های مفهوم به مفهوم مؤثرتر است و به شکوفایی معرفت باطنی کمک می‌کند.

محدودیت‌های آموزش مفهوم به مفهوم

آموزش مفهوم به مفهوم، که در نظام‌های آموزشی علم دینی رایج است، به حافظه وابسته است و نمی‌تواند به شکوفایی باطنی منجر شود. این سبک، به‌سان کوزه‌ای است که تنها اطلاعات را ذخیره و بازتولید می‌کند، اما از تولید معرفت حقیقی عاجز است.

مصداق به مصداق و آموزش‌های اولیا

آموزش مصداق به مصداق، روش اولیا و انبیاست که از طریق تأثیرات باطنی، مانند لمس یا نگاه، معرفت را منتقل می‌کنند. این روش، به‌سان نسیمی است که قلب سالک را به سوی حقایق الهی هدایت می‌کند.

مثال حضرت فاطمه (س) و معرفت باطنی

استاد فرزانه، با اشاره به سیره حضرت فاطمه (س)، که در کودکی بدون وابستگی به حافظه معارف الهی را بیان می‌کرد، بر امکان دستیابی به معرفت باطنی تأکید دارند. این مثال، به‌سان آیینه‌ای است که نشان می‌دهد معرفت حقیقی از قلب و روح سرچشمه می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، سه سبک آموزشی را تبیین کرد و بر برتری سبک‌های مصداق به مصداق و مصداق به مفهوم تأکید داشت. مثال حضرت فاطمه (س)، نشان‌دهنده امکان دستیابی به معرفت باطنی بدون وابستگی به حافظه است.

بخش پنجم: پرورش استعدادهای کودکان و پیشگیری از انحراف

اهمیت پرورش زودهنگام استعدادها

استاد فرزانه تأکید دارند که کودکان باید در سنین پایین (دو تا سه سالگی) آزمایش شوند تا مشخص شود از حافظه یا قلب و روح خود استفاده می‌کنند. این آزمایش، به‌سان کلیدی است که دروازه‌های نبوغ را می‌گشاید.

درنگ: آزمایش کودکان در سنین پایین، کلید شناسایی و پرورش استعدادهای باطنی و پیشگیری از انحرافات است.

خطر نادیده گرفتن استعدادها

کودکانی که از قلب و روح خود سخن می‌گویند، اگر هدایت نشوند، ممکن است به انحرافاتی چون کفر، جنایت یا دیوانگی گرفتار شوند. این استعدادها، به‌سان چشمه‌ای هستند که اگر مهار نشود، سیل ویرانگری به بار می‌آورد.

نابغه‌های ناشناخته در زندان‌ها و دیوانه‌خانه‌ها

استاد فرزانه معتقدند که بسیاری از افراد در زندان‌ها، دیوانه‌خانه‌ها یا قبرستان‌ها، ممکن است نوابغی باشند که به دلیل عدم هدایت، منحرف شده‌اند. این دیدگاه، به‌سان هشداری است که بر ضرورت شناسایی و پرورش استعدادها تأکید دارد.

نقد نصیحت‌محوری و پیشنهاد اصلاح جامعه

استاد فرزانه، نصیحت‌محوری را برای اصلاح جامعه ناکافی می‌دانند و پیشنهاد می‌کنند که با آزمایش و شناسایی استعدادها، موانع انحراف برطرف شود. این دیدگاه، به‌سان نقشه‌راهی است که اصلاح جامعه را از طریق پرورش استعدادها ممکن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، بر اهمیت پرورش زودهنگام استعدادهای کودکان و پیشگیری از انحرافات تأکید کرد. آزمایش کودکان، شناسایی استعدادهای باطنی و هدایت آن‌ها، کلید پرورش نوابغ و اصلاح جامعه است.

بخش ششم: اصلاح نظام زندان‌ها و مدیریت منابع

نقد مدیریت کنونی زندان‌ها

استاد فرزانه، با نگاهی نوآورانه، پیشنهاد می‌کنند که زندان‌هایی چون قصر و اوین، به دلیل موقعیت مکانی ارزشمند، فروخته شوند و زندان‌های مدرن در مناطق دورافتاده ساخته شوند. این پیشنهاد، به‌سان طرحی اقتصادی و اجتماعی، منابع را به سوی اصلاح جامعه هدایت می‌کند.

درنگ: فروش زندان‌های ارزشمند و ساخت زندان‌های مدرن در مناطق دورافتاده، منابع را به سوی اصلاح جامعه هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با ارائه پیشنهادی نوآورانه برای مدیریت زندان‌ها، بر ضرورت استفاده بهینه از منابع برای اصلاح جامعه تأکید کرد. این دیدگاه، اصلاح اجتماعی را از طریق مدیریت هوشمندانه منابع ممکن می‌سازد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

فلسفه اقتدار و عظمت انسانی، در پرتو انسان‌شناسی قرآنی و تفسیر سوره فاطر، انسان را به‌عنوان گوهر خلقت الهی معرفی می‌کند که با تهذیب نفس و اتصال به حقایق الهی، به مراتب والای وجودی دست می‌یابد. سه ساختار معرفتی ارایه، وصول و ایصال، چارچوبی جامع برای شکوفایی ظرفیت‌های انسانی ارائه می‌دهند. ارایه، به علوم ظاهری محدود است، وصول به تهذیب نفس وابسته است، و ایصال انسان را به منابع الهی متصل می‌کند. نقد نظام‌های آموزشی علم دینی، بر ضرورت بازنگری و تمرکز بر آموزش‌های مصداقی تأکید دارد. پرورش زودهنگام استعدادهای کودکان، کلید پیشگیری از انحرافات و پرورش نوابغ است. پیشنهادهای نوآورانه، مانند اصلاح نظام زندان‌ها، نشان‌دهنده دیدگاهی جامع برای بهبود جامعه است. انسان، با صیقل وجود خویش، می‌تواند به‌سان مرمری شفاف، درخشش حقایق الهی را در وجود خود متجلی سازد.

با نظارت صادق خادمی