در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1481

متن درس





فلسفه وجود و معرفت انسانی در پرتو مراتب ناسوتی و برزخی

فلسفه وجود و معرفت انسانی در پرتو مراتب ناسوتی و برزخی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۴۸۱)

دیباچه

انسان، چونان موجودی چندساحتی، در گستره‌ای از مراتب وجودی و معرفتی جای دارد که از محدودیت‌های مادی فراتر می‌رود و به سوی حقیقت بی‌کران الهی سیر می‌کند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در ساختار وجودی انسان می‌پردازد و با نگاهی عمیق و فلسفی، جایگاه او را در ارتباط با عالم هستی و موجودات آن، از ملائکه و انبیا گرفته تا اجنه و شیاطین، بررسی می‌کند. انسان در این نگاه، نه تنها به حواس ظاهری و حافظه محدود نیست، بلکه از طریق قلب، نفس، و روح، قادر به وصول به حقایق الهی و تعامل با مراتب غیرمادی است. این متن، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، روایات، و مفاهیم عرفانی، به تبیین این مراتب پرداخته و با زبانی متین و علمی، ظرفیت‌های وجودی انسان را در دو ساحت ناسوت و برزخ تحلیل می‌کند. هدف این نوشتار، ارائه چارچوبی منسجم برای فهم عمیق‌تر ساختار وجودی انسان و راه‌های دستیابی به معرفت حقیقی است که از طریق تقوا، طهارت، و رهایی از قیود مادی محقق می‌شود.

بخش یکم: گستره وجودی انسان و ارتباط با عالم هستی

ماهیت چندساحتی انسان

انسان، موجودی است که ساختار وجودی‌اش از طریق فرآیندهای ورودی و خروجی نفس، که در اصطلاح عرفانی به «واردات و صادرات» تعبیر می‌شود، با تمامی عالم و آدم ارتباط برقرار می‌کند. این ارتباط، چونان پلی است که انسان را از محدودیت‌های مادی به سوی مراتب غیرمادی و الهی رهنمون می‌سازد. در این دیدگاه، انسان نه تنها در ظرف ناسوت (جهان مادی) عمل می‌کند، بلکه از طریق نفس و روح، به مراتب برزخی و الهی متصل می‌شود.

درنگ: انسان، موجودی چندساحتی است که از طریق فرآیندهای ورودی و خروجی نفس، با کل عالم و موجودات آن، از ملائکه و انبیا تا اجنه و شیاطین، در ارتباط است. این گستردگی، فراتر از حواس ظاهری و حافظه عمل می‌کند.

محدودیت‌های حواس پنج‌گانه و حافظه

آگاهی و معرفت انسانی، هرچند در مراتب ابتدایی به حواس پنج‌گانه، حافظه، و مغز وابسته است، اما به این ابزارها محدود نمی‌ماند. حواس ظاهری، چونان پنجره‌هایی به سوی جهان مادی‌اند، اما معرفت حقیقی در مراتب بالاتر، از طریق قلب و نفس به دست می‌آید. این دیدگاه، نقدی است بر رویکردهای حس‌محور که معرفت را به حواس و حافظه فرو می‌کاهند و از ظرفیت‌های باطنی انسان غفلت می‌ورزند.

نقش حافظه در ارائه معرفت

در فرآیند ارائه معرفت، که بیشتر در علوم مدرسی نمود می‌یابد، انسان از طریق حافظه و استعداد عمل می‌کند. این فرآیند، به مغز وابسته است و در چارچوب علوم ظاهری قرار می‌گیرد. با این حال، این سطح از معرفت، تنها لایه‌ای ابتدایی از شناخت انسانی است و نمی‌تواند به تنهایی انسان را به مراتب عالی وجودی رهنمون سازد.

وصول و ایصال از طریق تقوا

معرفت حقیقی، از طریق وصول و ایصال به دست می‌آید که وابسته به تقوا، طهارت، و پاکی است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (سوره بقره، آیه ۲۸۲؛ «و از خدا پروا کنید که خدا به شما می‌آموزد»). این آیه، بر نقش تقوا در دریافت علوم لدنی تأکید دارد و نشان می‌دهد که ظرف تعلیم حقیقی، نه حافظه و حس، بلکه پاکی و طهارت نفس است.

درنگ: معرفت حقیقی، از طریق تقوا و طهارت نفس حاصل می‌شود، نه از حافظه و حواس ظاهری. این فرآیند، انسان را به حقایق الهی متصل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، به تبیین گستره وجودی انسان و ارتباط او با عالم هستی پرداخت. انسان، موجودی چندساحتی است که از طریق فرآیندهای ورودی و خروجی نفس، با تمامی موجودات عالم در تعامل است. حواس پنج‌گانه و حافظه، تنها در مراتب ابتدایی معرفت نقش دارند، در حالی که معرفت حقیقی از طریق تقوا و طهارت نفس، در مراتب باطنی محقق می‌شود. این دیدگاه، انسان را از قیود مادی رها ساخته و او را به سوی مراتب الهی هدایت می‌کند.

بخش دوم: مراتب وجودی انسان و رهایی از ناسوت

تقسیم‌بندی انسان‌ها

انسان‌ها بر اساس مراتب وجودی و معرفتی، به سه دسته تقسیم می‌شوند: وازره (کسانی که در انحطاط وجودی‌اند و تحت تسلط شیاطین قرار دارند)، یخشون و یعلمون (مؤمنانی که از پروردگارشان در نهان می‌ترسند و به علم غیب دست یافته‌اند)، و یخشون بدون علم به غیب (جوانمردانی که با فطرت نیکو عمل می‌کنند). این تقسیم‌بندی، چارچوبی جامع برای فهم مراتب وجودی انسان ارائه می‌دهد و نشان‌دهنده تنوع در ظرفیت‌های معرفتی و روحانی است.

حواس پنج‌گانه و ظرف ناسوت

حواس پنج‌گانه، در ظرف ناسوت یا جهان مادی عمل می‌کنند و به فعالیت‌های روزمره مانند خوردن و راه رفتن در بازارها وابسته‌اند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: يَأْكُلُونَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ (سوره فرقان، آیه ۷؛ «می‌خورند و در بازارها راه می‌روند»). این آیه، بر محدودیت‌های حواس در عالم ناسوت تأکید دارد و انسان را در این مرتبه، به بدن مادی وابسته می‌داند.

رهایی از حواس و حرکت با روح

با رشد وجودی و صعود به مراتب بالاتر، انسان از وابستگی به حواس پنج‌گانه رها می‌شود و با روح حرکت می‌کند. این رهایی، چونان پرگشودن پرنده‌ای از قفس ماده است که انسان را به سوی مراتب برزخی و الهی سوق می‌دهد. در این حالت، بدن مادی چونان جلدی است که انسان از آن جدا شده و با بدن مثالی یا برزخی به حیات ادامه می‌دهد.

درنگ: انسان در مراتب عالی وجودی، از حواس پنج‌گانه بی‌نیاز می‌شود و با روح و بدن مثالی در عوالم برزخی و الهی سیر می‌کند.

بدن مثالی و تنوع آن

در عالم برزخ، بدن انسان به بدن مثالی یا برزخی تبدیل می‌شود که از تن مادی متمایز است و انواع مختلفی دارد. این بدن، چونان آیینه‌ای است که حقیقت وجودی انسان را در مراتب غیرمادی بازتاب می‌دهد و امکان تعامل با موجودات غیرمادی را فراهم می‌سازد.

بی‌نیازی از حواس در مراتب عالی

در مراتب عالی وجودی، انسان به حواس پنج‌گانه نیازی ندارد و فقدان آن‌ها هیچ خللی در معرفت و حیات او ایجاد نمی‌کند. حواس ظاهری، مختص ظرف ناسوت و ماده‌اند و با عناوین و اسمای الهی در این عالم مرتبط‌اند. در مراتب بالاتر، معرفت از طریق قلب و نفس، چونان جویباری زلال، به سوی حقیقت جاری می‌شود.

معرفت در ناسوت و برزخ

انسان می‌تواند در عالم ناسوت از معارف برزخی برخوردار شود یا با رهایی کامل از ناسوت، به این معارف متصل گردد. این امکان، چونان دریچه‌ای است که انسان را به سوی حقایق الهی گشوده و او را از قیود مادی آزاد می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی مراتب وجودی انسان و فرآیند رهایی او از محدودیت‌های ناسوتی پرداخت. انسان‌ها بر اساس مراتب وجودی به سه دسته تقسیم می‌شوند و حواس پنج‌گانه تنها در ظرف ناسوت عمل می‌کنند. با رشد وجودی، انسان از حواس رها شده و با بدن مثالی در مراتب برزخی سیر می‌کند. این دیدگاه، بر امکان دستیابی به معرفت باطنی حتی در عالم ناسوت تأکید دارد و انسان را به سوی تعالی و رهایی از قیود مادی هدایت می‌کند.

بخش سوم: وازره‌ها و تأثیر شیاطین

وازره‌ها و انحطاط وجودی

وازره‌ها، کسانی‌اند که به دلیل ضعف مزاج و حواس، تحت تسلط شیاطین قرار می‌گیرند. این افراد، با رذایل و نجاست تقویت شده و از طهارت و تقوا دور می‌مانند. آنان، چونان کشتی‌هایی بی‌لنگر در دریای طوفانی شیاطین، به سوی انحطاط سوق داده می‌شوند.

سکنی شیاطین در نفوس وازره

شیاطین، در نفوس وازره‌ها سکنی گزیده و آن‌ها را به‌عنوان مسکن و ماوی خود قرار می‌دهند. این نفوس، چونان خانه‌هایی متروک‌اند که شیاطین در آن‌ها لانه ساخته و آن‌ها را تحت تصرف خود درمی‌آورند.

درنگ: وازره‌ها، به دلیل ضعف وجودی، تحت تسلط شیاطین قرار گرفته و از هدایت الهی محروم می‌مانند. شیاطین، نفوس آن‌ها را به‌عنوان مسکن خود تصرف می‌کنند.

تغذیه غیربلعی شیاطین و اجنه

شیاطین و اجنه، برخلاف انسان که به‌صورت بلعی غذا می‌خورد، اشیا و انسان‌ها را به‌صورت غیربلعی، از طریق رویت و لمس، مصرف می‌کنند. این تغذیه، چونان جذب انرژی از طریق نگاه و تماس است که اثری عمیق بر موجودات می‌گذارد.

تفاوت سیب لمس‌شده و دست‌نخورده

سیبی که انسان با دست لمس کرده و با چشم مشاهده می‌کند، از نظر طعم، وزن، و ساختار سلولی با سیب دست‌نخورده تفاوت دارد. این تفاوت، نشان‌دهنده تأثیر تعاملات غیرمادی انسان بر اشیاست که به دلیل نبود آزمایشگاه‌های علمی دینی، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.

گنج‌ها و موکلان غیرمادی

گنج‌ها، تحت تسلط اجنه قرار می‌گیرند و تنها با قدرت روحانی یا مقتدرانه می‌توان آن‌ها را تصرف کرد. این گنج‌ها، چونان گوهری در دستان نگهبانانی غیرمادی‌اند که تنها با اشراف روحانی قابل دسترسی‌اند.

انذارناپذیری وازره‌ها

وازره‌ها، به دلیل تسلط شیاطین، از انذار و نصیحت بی‌بهره‌اند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ (سوره فاطر، آیه ۱۸؛ «تو فقط کسانی را که از پروردگارشان در نهان می‌ترسند و نماز برپا می‌دارند هشدار می‌دهی»). این آیه، بر انحطاط وجودی وازره‌ها و ناتوانی آن‌ها در دریافت هدایت تأکید دارد.

هوای نفس و تسلط شیطان

وازره‌ها، هوای نفس خود را خدا قرار می‌دهند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ (سوره جاثیه، آیه ۲۳؛ «آیا کسی را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده دیدی؟»). این هوا، تحت تأثیر شیطان است و وازره‌ها را به سوی پرستش نفس سوق می‌دهد.

تصرف شیاطین در نفوس

شیاطین، نفوس وازره‌ها را تصرف کرده و آن‌ها را به‌عنوان ملک خود ثبت می‌کنند، مانند احیای زمین موات. این تصرف، چونان سندی است که شیطان بر نفس وازره می‌زند و او را از اختیار خود محروم می‌سازد.

شعر و ناآگاهی وازره

شعر «ای در درون جانم و جان از تو بی‌خبر» نشان‌دهنده حضور شیطان در جان وازره است که از آن بی‌خبر است. این شعر، چونان آینه‌ای است که ناآگاهی وازره‌ها از تسلط شیطان بر نفوسشان را بازتاب می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به بررسی وازره‌ها و تأثیر شیاطین بر نفوس آن‌ها پرداخت. وازره‌ها، به دلیل ضعف وجودی، تحت تسلط شیاطین قرار گرفته و از هدایت الهی محروم می‌مانند. شیاطین، با سکنی در نفوس آن‌ها، این نفوس را به‌عنوان مسکن خود تصرف می‌کنند. تغذیه غیربلعی اجنه و تأثیر آن‌ها بر اشیا و گنج‌ها، نشان‌دهنده ماهیت غیرمادی این موجودات است. وازره‌ها، به دلیل انحطاط، از انذار بی‌بهره‌اند و هوای نفسشان را خدا قرار می‌دهند.

بخش چهارم: تعامل با موجودات غیرمادی و مراتب معرفتی

آزمایش وجودی انسان

انسان باید خود را آزمایش کند تا دریابد در کدام مرتبه وجودی (وازره، مؤمن، یا جوانمرد) قرار دارد. این آزمایش، چونان سفری به درون خویش است که انسان را به شناخت مراتب وجودی‌اش رهنمون می‌سازد.

تعامل با ارواح و ملائکه

مؤمنان و جوانمردان، با رهایی از حواس و حافظه، قادر به تعامل با ارواح، ملائکه، و انبیا هستند. این تعامل، چونان گفت‌وگویی روحانی است که در مراتب غیرمادی رخ می‌دهد و انسان را به سوی حقایق الهی هدایت می‌کند.

درنگ: مؤمنان و جوانمردان، با رهایی از محدودیت‌های حواس و حافظه، با ارواح، ملائکه، و انبیا تعامل می‌کنند و به معرفت باطنی دست می‌یابند.

مراتب قلب و نفس در قرآن کریم

قرآن کریم، با ذکر حدود ۲۹۸ مورد نفس و ۱۶۸ مورد قلب، بر گستردگی مراتب وجودی انسان تأکید دارد. این مراتب، چونان دریچه‌هایی به سوی حقیقت‌اند که فراتر از حافظه و حواس عمل می‌کنند.

نفس الهی و تمایز آن

نفس الهی، چنان‌که در آیه يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ (سوره آل‌عمران، آیه ۲۸؛ «خدا شما را از خود برحذر می‌دارد») آمده، از حافظه و مزاج مستقل است و برتری آن بر نفس انسانی را نشان می‌دهد.

تفاوت معرفتی اولیا

اولیا، مانند امیرالمؤمنین علیه‌السلام، به دلیل رهایی از ناسوت، از حواس و حافظه بی‌نیازند، در حالی که امام زمان علیه‌السلام، در ناسوت، از حواس نیز بهره می‌برند. این تمایز، چونان تفاوت میان دو ستاره در آسمان معرفت است که هر یک در مرتبه‌ای خاص می‌درخشند.

تخاطب با اولیا

تخاطب با اولیا، مانند شهادت به «شهادت می‌دهم که سخنم را می‌شنوی و سلامم را پاسخ می‌دهی»، فراتر از حواس و مزاج است. این تخاطب، چونان گفت‌وگویی روحانی است که در مراتب غیرمادی رخ می‌دهد.

حفظ بدن اولیا و مؤمنان

بدن اولیا و مؤمنان، به دلیل اشراف روح، از پوسیدگی مصون می‌ماند. این ویژگی، چونان گوهری است که در پرتو نور روحانی حفظ می‌شود و به انسان‌های شایسته نیز تسری می‌یابد.

سگ اصحاب کهف

سگ اصحاب کهف، با وجود غیرمؤمن بودن، به دلیل ارتباط با مؤمنان، از پوسیدگی مصون ماند. این مثال، چونان آیینه‌ای است که تأثیر اشراف روحانی بر موجودات مرتبط با مؤمنان را نشان می‌دهد.

نقد اعمال صوری

اعمالی مانند غسل جمعه، بدون ایمان و مهربانی، ارزشی ندارند و بدن را از پوسیدگی حفظ نمی‌کنند. این نقد، چونان هشداری است که بر ضرورت اخلاص در اعمال عبادی تأکید دارد.

صفات و تأثیر آن‌ها بر جسم

صفاتی مانند ادب، انفاق، و مهربانی، بدن را از پوسیدگی و تورم حفظ می‌کنند. این صفات، چونان جریانی زلال‌اند که جسم و روح را طراوت می‌بخشند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی تعامل انسان با موجودات غیرمادی و مراتب معرفتی پرداخت. انسان با آزمایش خود، مرتبه وجودی‌اش را می‌شناسد و از طریق رهایی از حواس، با ارواح و ملائکه تعامل می‌کند. قرآن کریم، با تأکید بر مراتب قلب و نفس، گستردگی وجودی انسان را نشان می‌دهد. اولیا و مؤمنان، با اشراف روحانی، از پوسیدگی مصون می‌مانند و صفات نیکو، جسم و روح را حفظ می‌کنند.

بخش پنجم: طبیعت، تنفس، و تعامل با عالم

تنفس صبحگاهی زمین

قرآن کریم در آیه وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (سوره تکویر، آیه ۱۸؛ «و سوگند به صبح چون دم فرو می‌برد») بر حیات زمین در صبح تأکید دارد. پیاده‌روی صبحگاهی، با هماهنگی با این تنفس، به نشاط روحی و رفع مشکلات روانی کمک می‌کند.

پیاده‌روی صبحگاهی و ارتباط با زمین

پیاده‌روی صبحگاهی بدون کفش، انسان را با تنفس زمین هماهنگ کرده و نشاط روحی را تقویت می‌کند. این عمل، چونان گفت‌وگویی خاموش با طبیعت است که روح و جسم را طراوت می‌بخشد.

درنگ: پیاده‌روی صبحگاهی بدون کفش، با تنفس زمین هماهنگ شده و به نشاط روحی و رفع مشکلات روانی کمک می‌کند.

تیمم و وحدت ماده زمین

تیمم، چه با سنگ و چه با خاک، نشان‌دهنده وحدت ماده زمین است که در تنفس صبحگاهی نیز تأثیر دارد. این عمل، چونان پیوندی معنوی با زمین است که انسان را به طبیعت متصل می‌سازد.

تنافس با موجودات عالم

قرآن کریم در آیه وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ (سوره مطففین، آیه ۲۶؛ «و در این [کار] باید که تنافس‌کنندگان تنافس کنند») به امکان هماهنگی نفس انسان با موجودات عالم اشاره دارد. این تنافس، چونان رقصی هماهنگ با انبیا، اولیا، و ملائکه است.

مکان اولیا و انبیا

انبیا و اولیا، در مراتب غیرناسوتی مانند بهشت حضور دارند و از طریق نفس و قلب با انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. این حضور، چونان نوری است که از مراتب الهی بر انسان می‌تابد.

نقد تصورات درباره قبرستان

قبرستان‌ها، برخلاف تصورات قدیم، مکان‌هایی امن و معنوی‌اند و حضور در آن‌ها مستحب است. این دیدگاه، چونان دعوتی است به بازنگری در باورهای عامه و شناخت حقیقت معنوی قبرستان‌ها.

نفس و حیات پس از مرگ

انسان پس از مرگ، با نفس و روح به حیات ادامه می‌دهد و نیازی به تنفس مادی ندارد. این حیات، چونان جریانی است که در مراتب برزخی جاری می‌شود و انسان را با موجودات غیرمادی پیوند می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به بررسی ارتباط انسان با طبیعت و موجودات غیرمادی پرداخت. تنفس صبحگاهی زمین، پیاده‌روی بدون کفش، و تیمم، انسان را با طبیعت و حقیقت متصل می‌سازد. تنافس با موجودات عالم، امکان تعامل با انبیا و اولیا را فراهم می‌کند. قبرستان‌ها، به‌عنوان مکان‌هایی معنوی، و حیات پس از مرگ، بر تداوم وجود انسان در مراتب غیرمادی تأکید دارند.

بخش ششم: نقدهای اجتماعی و معرفتی

نقد نظام‌های آموزشی

نظام‌های آموزشی، به‌ویژه در حوزه علوم دینی، نیازمند بازنگری‌اند تا بتوانند ظرفیت‌های وجودی انسان را پرورش دهند. این نقد، چونان هشداری است که بر ضرورت توجه به جنبه‌های باطنی و روحانی در آموزش تأکید دارد.

نقد قوانین رانندگی

قوانین رانندگی، به دلیل عدم توجه به قدرت تصمیم‌گیری و اندازه‌گیری رانندگان، ناکارآمدند و تصادفات را افزایش می‌دهند. این نقد، چونان دعوتی است به بازنگری در نظام‌های ارزیابی و توجه به جنبه‌های روان‌شناختی.

مثال لقمه‌های گاوی

خوردن لقمه‌های بزرگ (۶۴ لقمه)، نشان‌دهنده تنوع در ظرفیت‌های جسمانی و روانی انسان‌هاست. این مثال، چونان آینه‌ای است که تفاوت در استعدادها و توانایی‌های انسانی را بازتاب می‌دهد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، به نقد نظام‌های آموزشی و اجتماعی پرداخت و بر ضرورت بازنگری در آن‌ها تأکید کرد. نظام‌های آموزشی باید به پرورش ظرفیت‌های باطنی انسان توجه کنند، و قوانین اجتماعی، مانند قوانین رانندگی، باید جنبه‌های روان‌شناختی را مد نظر قرار دهند. مثال لقمه‌های گاوی، تنوع در استعدادهای انسانی را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در فلسفه وجود و معرفت انسانی در پرتو مراتب ناسوتی و برزخی پرداخت. انسان، موجودی چندساحتی است که از طریق فرآیندهای ورودی و خروجی نفس، با عالم هستی و موجودات آن در تعامل است. حواس پنج‌گانه و حافظه، تنها در ظرف ناسوت عمل می‌کنند، در حالی که معرفت حقیقی از طریق تقوا، طهارت، و مراتب باطنی قلب و نفس محقق می‌شود. انسان‌ها به سه دسته وازره، مؤمن، و جوانمرد تقسیم می‌شوند، و وازره‌ها تحت تسلط شیاطین از هدایت محروم‌اند. اولیا و مؤمنان، با رهایی از ناسوت، از حواس بی‌نیاز شده و در مراتب برزخی و بهشتی سیر می‌کنند. تعامل با طبیعت، تنفس زمین، و ارتباط با انبیا و ملائکه، انسان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. نقد نظام‌های آموزشی و اجتماعی، بر ضرورت بازنگری در این نظام‌ها برای پرورش ظرفیت‌های وجودی انسان تأکید دارد. این نوشتار، انسان را به خودشناسی، تقوا، و سیر در مراتب الهی دعوت می‌کند تا چونان گوهری درخشان در آسمان معرفت بدرخشد.

با نظارت صادق خادمی