متن درس
تحلیل فلسفی ساختار نفسانی انسان و مراتب وجودی در پرتو آیات قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۸۲)
دیباچه
انسان، این گوهر بیبدیل آفرینش، موجودی است که در گستره وجودی خویش، مراتب گوناگونی از نفس را در بر دارد. این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در ساختار نفسانی انسان و مراتب وجودی او در پرتو آیات نورانی قرآن کریم میپردازد. این اثر، با رویکردی فلسفی و عرفانی، تلاش دارد تا با نگاهی ژرف و نظاممند، جایگاه انسان را بهعنوان موجودی چندبعدی با ظرفیتهای بیکران تبیین نماید. محور این پژوهش، بررسی نفوس متعدد انسان، تمایز آنها از حواس ظاهری، و نقش مشاعر باطنی در دریافت حقایق ربوبی و مغیبات است. با نقد علوم صوری و تأکید بر ضرورت خودشناسی، این کتاب انسان را به مثابه موجودی معرفی میکند که تنها در گذر از حجابهای مادی و در ساحت برزخ و آخرت به عمق ظرفیتهای وجودی خویش آگاه میشود. ساختار این اثر، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، بهگونهای طراحی شده که هم برای پژوهشگران حوزه فلسفه و عرفان و هم برای جویندگان معرفت الهی، راهگشا باشد.
بخش یکم: گستردگی نفوس انسانی در آیینه قرآن کریم
لامتناهی بودن فرآیندهای نفسانی
انسان، به مثابه آینهای از تجلیات الهی، دارای ظرفیتهایی بیکران در فرآیندهای ورودی و خروجی نفس خویش است. این فرآیندها، که در اصطلاح استاد فرزانه به «واردات و صادرات نفسانی» تعبیر شدهاند، فراتر از محدودیتهای حواس پنجگانه عمل میکنند. انسان، به سان دریایی بیانتها، قادر است از طریق مشاعر باطنی و قلب خویش، با عوالم گوناگون پیوند برقرار کند. این دیدگاه، انسان را موجودی چندساحتی معرفی میکند که توانایی دریافت و پردازش حقایق ربوبی را در مراتب مختلف وجودی داراست.
نفوس متعدد در قرآن کریم
قرآن کریم، با اشاره به عناوینی چون نفس، قلب، مغز، ادراک، توهمات، و استراقات، گستردگی و پیچیدگی ساختار نفسانی انسان را به تصویر میکشد. این کتاب الهی، با ذکر ۲۹۸ مورد از واژه «نفس» و ۱۶۸ مورد از واژه «قلب»، بر تنوع مراتب نفسانی تأکید دارد. نفوس انسانی، از نفس الهی گرفته تا نفس حیوانی و انسانی، در مراتب گوناگون ناسوتی، برزخی، و اخروی ظهور مییابند. جمعآوری و تحلیل این عناوین، کاری بس دشوار و نیازمند پژوهشهای عمیق است.
نقد علوم صوری و محدودیتهای حواس ظاهری
علوم صوری، که به حواس پنجگانه و حافظه وابستهاند، تنها در ساحت ارائه و ظواهر عمل میکنند و از درک وصوليات، ایصالات، و علوم لدنی و ربوبی ناتواناند. این علوم، به سان چراغی کمسو، تنها گوشهای از حقیقت انسان را روشن میکنند، در حالی که معرفت حقیقی، از طریق مشاعر باطنی و اتصال به حقایق الهی به دست میآید. استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، انسان را به ماهی تشبیه میکنند که در آب غوطهور است و از محیط اطراف خود بیخبر. این غفلت، مانع از شناخت ظرفیتهای عظیم نفسانی میشود.
آگاهی پس از مرگ و بیداری نفسانی
روایت «إذا مات انتبهوا» (وقتی انسان میمیرد، بیدار میشود) به زیبایی بیانگر آن است که انسان پس از مرگ، با کنار رفتن حجاب حواس پنجگانه، به ظرفیتهای عظیم نفسانی خویش آگاه میشود. این بیداری، به مثابه گشوده شدن دریچهای به سوی ادراکات باطنی، انسان را با مشاعری آشنا میکند که در حیات دنیوی از آنها غافل بوده است. مرگ، به سان پردهای که کنار میرود، لایههای عمیقتر وجود را نمایان میسازد و ادراکات انسان را در مراتب برزخی تقویت میکند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم و دیدگاههای استاد فرزانه، به تبیین گستردگی نفوس انسانی و محدودیتهای علوم صوری پرداخت. انسان، موجودی است که با ظرفیتهای لامتناهی نفسانی، توانایی ارتباط با عوالم گوناگون را داراست. نقد علوم ظاهری و تأکید بر مشاعر باطنی، راه را برای خودشناسی و معرفت حقیقی هموار میسازد. این دیدگاه، انسان را به مثابه موجودی چندساحتی معرفی میکند که در ساحت برزخ و آخرت به عمق وجود خویش آگاه میشود.
بخش دوم: مراتب نفسانی در آیات قرآن کریم
نفس و تکلیف محدود
قرآن کریم در آیه لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا (سوره بقره، آیه ۲۸۶؛ هیچ کس جز به قدر توانش مکلف نمیشود) بر تناسب تکلیف با ظرفیتهای نفسانی تأکید دارد. این آیه، حکمت الهی را در تدوین تکالیف انسانی نشان میدهد، که هر نفسی تنها به اندازه وسع وجودی خویش مسئول است. این تناسب، به سان کلیدی است که قفلهای معرفتی را میگشاید و انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
نفس و جزای اعمال
آیه يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ (سوره آلعمران، آیه ۳۰؛ روزی که هر کس آنچه کرده است مییابد) بر مسئولیتپذیری نفس در برابر اعمالش تأکید دارد. این آیه، نفس را موجودی معرفی میکند که در مراتب اخروی، با نتایج اعمال خویش مواجه میشود. این مواجهه، به مثابه آینهای است که کردار انسان را بیکموکاست بازمیتاباند.
تمایز نفوس و مراتب وجودی
نفوس انسانی، هرچند در عنوان مشترکاند، در مراتب وجودی متمایزند. استاد فرزانه، با اشاره به مفهوم «افتراقاً إذا اجتمعا» (وقتی گرد هم آیند، متمایز میشوند)، بر تفاوت میان نفس ناسوتی، عقل، و روح تأکید دارند. این تمایز، به سان رنگهای گوناگون در یک رنگینکمان، هر یک را با کارکردی خاص و جایگاهی ویژه در نظام وجودی انسان نشان میدهد.
نفس موتی و غیرموتی
آیه وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ (سوره آلعمران، آیه ۱۴۵؛ هیچ کس جز به اذن خدا نمیمیرد) به نفس موتی (نفس قابل مرگ) اشاره دارد که با نفس غیرموتی متمایز است. نفس ناسوتی، که به مرگ محدود است، در برابر نفس برزخی، که از مرگ آزاد است، قرار میگیرد. این تمایز، به سان دو سوی یک سکه، ماهیت دوگانه وجود انسانی را نشان میدهد.
نفس ذائقة الموت
آیه كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ (سوره آلعمران، آیه ۱۸۵؛ هر نفسی چشنده مرگ است) بر محدودیت نفس ناسوتی در برابر مرگ تأکید دارد. این نفس، که در ساحت مادی گرفتار است، مرگ را تجربه میکند، در حالی که نفس برزخی، به مثابه پرندهای آزاد، از قفس ماده رها میشود.
نفس و قتل ناسوتی
آیه مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا (سوره مائده، آیه ۳۲؛ هرکه نفسی را بدون حق یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته است) بر اهمیت حفظ نفس ناسوتی و تأثیر قتل یک نفر بر کل جامعه انسانی تأکید دارد. این آیه، به سان هشداری است که ارزش حیات انسانی را در نظام خلقت نشان میدهد.
نفس اخروی و عدالت الهی
آیه فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا (سوره یس، آیه ۵۴؛ امروز به هیچ نفسی ستم نمیشود) به نفس اخروی اشاره دارد که در قیامت مورد قضاوت عادلانه قرار میگیرد. این آیه، عدالت الهی را به مثابه ترازویی دقیق به تصویر میکشد که هیچ حقی را پایمال نمیکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، مراتب گوناگون نفسانی انسان را بررسی کرد. از نفس ناسوتی که در مرگ محو میشود تا نفس اخروی که در عدالت الهی محک میخورد، هر یک از این مراتب، بخشی از حقیقت وجودی انسان را نمایان میسازد. این تنوع، انسان را به مثابه کتابی چندصفحهای معرفی میکند که هر صفحهاش، داستانی از کمال و معرفت را روایت میکند.
بخش سوم: مشاعر نفسانی و ادراکات باطنی
نفس برزخی و مشاعر فعال
در عالم برزخ، مشاعر نفسانی، مانند قلب و گوش، بهصورت مستقل عمل میکنند و از محدودیتهای حواس پنجگانه آزادند. این مشاعر، به سان ابزارهایی باطنی، انسان را قادر به ادراک حقایقی میسازند که در ساحت ناسوت دستنیافتنیاند. آیه إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (سوره زلزال، آیه ۱؛ آنگاه که زمین به لرزه درآید) به حیات نفسانی زمین در برزخ اشاره دارد که مشاعر متفاوتی را فعال میکند.
ولی خدا و ادراکات فراحسی
اولیای الهی، به دلیل توجه به مشاعر برزخی و اخروی، از حواس پنجگانه فراتر میروند و ادراکاتی گستردهتر دارند. این ادراکات، به سان نوری است که تاریکیهای ماده را میشکافد و حقایق ملکوتی را آشکار میسازد. اولیای الهی، با اتصال به عوالم باطنی، قادرند آینده و گذشته را در آیینه ملکوت مشاهده کنند.
آزمایشگاه مشاعر نفسانی
انسان میتواند با تأمل در ادراکات خویش در خواب یا بیداری، وجود مشاعر غیرحسی را تشخیص دهد. این خودشناسی، به سان کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و انسان را به سوی شناخت ظرفیتهای وجودیاش هدایت میکند. استاد فرزانه، با تأکید بر این نکته، انسان را به آزمایش مشاعر خویش دعوت میکنند.
نفس رهینه و مسئولیتپذیری
آیه كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ (سوره مدثر، آیه ۳۸؛ هر نفسی در گرو چیزی است که کسب کرده است) بر مسئولیتپذیری نفس در برابر اعمالش تأکید دارد. این نفس رهینه، به سان بدهکاری است که در برابر کردار خویش پاسخگوست و نمیتواند از نتایج اعمالش گریزد.
نفس لوامه و خودآگاهی
آیه لَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (سوره قیامت، آیه ۲؛ سوگند به نفس سرزنشگر) به نفس لوامه اشاره دارد که خود را مورد نقد قرار میدهد. این نفس، به سان آیینهای است که عیوب انسان را بازمیتاباند و او را به سوی اصلاح و کمال هدایت میکند.
نفس ناهیه و کنترل هوی
نفس ناهیه، که از هوی و هوس باز میدارد، مرتبهای از کمال نفسانی است که انسان را از اسارت شهوات رها میسازد. این نفس، به سان سکانداری است که کشتی وجود انسان را در دریای طوفانی دنیا هدایت میکند.
نفس عالمه و آگاهی به اعمال
آیه عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ (سوره تکویر، آیه ۱۴؛ نفس داند که چه چیز پیش آورده است) به نفس عالمه اشاره دارد که به اعمال گذشته و آینده خویش آگاه است. این آگاهی، به سان چراغی است که مسیر وجودی انسان را روشن میسازد.
نفس مطمئنه و کمال اولیا
آیه يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي (سوره فجر، آیات ۲۷-۳۰؛ ای نفس آرامیافته، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که خشنود و پسندیدهای، پس در میان بندگانم درآی و به بهشتم داخل شو) به نفس مطمئنه اولیای الهی اشاره دارد. این نفس، بالاترین مرتبه نفسانی است که در اولیای کامل به ظهور میرسد و به سان قلهای است که انسان در آن به وصال الهی میرسد.
نفس حسابی و قضاوت خویشتن
آیه اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (سوره اسراء، آیه ۱۴؛ کتابت را بخوان، امروز نفس تو برای حسابرسیات کافی است) به نفس حسابی اشاره دارد که خود قاضی خویش است. این نفس، به سان دادگاهی است که انسان در آن با خویشتن خویش محاکمه میشود.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تمرکز بر مشاعر نفسانی و مراتب والای نفس، از نفس لوامه تا نفس مطمئنه، به تبیین نقش این مراتب در کمال انسانی پرداخت. اولیای الهی، با بهرهگیری از ادراکات فراحسی، به حقایق ملکوتی دست مییابند و انسان را به خودشناسی و تهذیب نفس دعوت میکنند. این مراتب، به سان پلههایی هستند که انسان را به سوی قله کمال الهی هدایت میکنند.
بخش چهارم: روح و نطفه در خلقت انسانی
خلق آخر و منشأ ملکوتی روح
آیه ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (سوره مؤمنون، آیه ۱۴؛ سپس او را خلقی دیگر آفریدیم) به انشای روح در نطفه اشاره دارد که خلقی متمایز از ماده است. روح، به سان نوری الهی، از عوالم عليين یا سجين نزول مییابد و با نطفه در لحظهای خاص چفت میشود. این چفت شدن، به مثابه اتصال کابلهای برق به کنتور است که حیات وجودی انسان را روشن میسازد.
نقد نظریه جسمانیت الحدوث
نظریه جسمانیت الحدوث، که در فلسفههای سنتی مطرح شده، به دلیل عدم توجه به منشأ ملکوتی روح، ناکارآمد است. استاد فرزانه، با تکیه بر قرآن کریم، بر این باورند که روح از عوالم متعالی نزول مییابد و نه از ماده نطفه پدید میآید. این دیدگاه، به سان کلیدی است که قفلهای فلسفههای سنتی را میگشاید و حقیقت خلقت انسانی را روشن میسازد.
سیر نطفه و روح
نطفه، از نبات تا استخوان، در سیری افقی حرکت میکند، در حالی که روح، از عليين یا سجين، در سیری عمودی نزول مییابد. این دو حرکت، که یکی در ظرف شش ماه و دیگری در هزار سال به انجام میرسد، در لحظه خلق آخر به هم میرسند. این هماهنگی، به سان رقص دو ستاره در آسمان خلقت است که در نقطهای معین به وصال میرسند.
ادراک اولیا از نطفه و اسم ملکوتی
اولیای الهی، با ادراک فراحسی، نزول نطفه خویش را از عليين مشاهده میکنند و از اسم ملکوتی خود آگاهاند. هر انسان، دارای دو اسم است: یکی در عالم عليين و دیگری در ناسوت. این ادراک، به سان نوری است که تاریکیهای ماده را میشکافد و حقیقت وجودی انسان را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی رابطه نطفه و روح، بر منشأ ملکوتی روح و هماهنگی آن با ساحت ناسوتی تأکید کرد. نقد فلسفههای سنتی و تکیه بر قرآن کریم، راه را برای فهم عمیقتر خلقت انسانی هموار میسازد. اولیای الهی، با ادراکات باطنی، این حقیقت را درمییابند و انسان را به سوی شناخت اسم ملکوتی خویش هدایت میکنند.
بخش پنجم: پویایی وجود و ضرورت خودشناسی
حرکت مداوم عالم
آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۹؛ هر روز او در کاری است) بر پویایی ذات الهی و حرکت مداوم عالم تأکید دارد. این آیه، به سان آینهای است که حرکت بیوقفه هستی را بازمیتاباند و مفهوم سکون را در نظام خلقت نفی میکند.
نسبیت مراتب وجودی
مراتب وجودی، از اول تا آخر، نسبیاند و به زمان، مکان، و عالم وابستهاند. این نسبیت، به سان امواج دریا، پویایی و تغییرپذیری وجود را نشان میدهد و انسان را به تأمل در مراتب خویش دعوت میکند.
شناخت و مدیریت نفوس
انسان باید نفوس متعدد خویش را شناسایی کرده و آنها را علامتگذاری کند تا از ظرفیتهای وجودیاش آگاه شود. این خودشناسی، به سان نقشهای است که راههای ناشناخته وجود را روشن میسازد و انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
نقد فقدان تحقیقات علمی در علم دینی
فقدان تحقیقات نظاممند در علم دینی، مانع از شناخت دقیق مشاعر نفسانی شده است. استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت تلفیق علم و دین، پژوهشگران را به ایجاد آزمایشگاههای علمی برای کاوش در مراتب نفسانی دعوت میکنند. این دیدگاه، به سان مشعلی است که راههای تاریک معرفت را روشن میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر پویایی عالم و نسبیت مراتب وجودی، انسان را به خودشناسی و شناخت نفوس متعدد خویش دعوت کرد. نقد فقدان تحقیقات علمی در علم دینی، بر ضرورت توسعه دانشهای آکادمیک در این حوزه تأکید دارد. این دیدگاه، انسان را به مثابه مسافری معرفی میکند که در مسیر معرفت، به سوی مقصد کمال در حرکت است.
جمعبندی نهایی
این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در ساختار نفسانی انسان و مراتب وجودی او در پرتو آیات قرآن کریم پرداخت. انسان، بهعنوان موجودی با ظرفیتهای لامتناهی، از طریق نفوس متعدد (نفس ناسوتی، لوامه، ناهیه، عالمه، مطمئنه، و حسابی) با عوالم ناسوت، برزخ، و آخرت در تعامل است. حواس پنجگانه، تنها بخش محدودی از ادراکات انسانی را پوشش میدهند و معرفت حقیقی، از طریق مشاعر باطنی و اتصال به حقایق ربوبی محقق میشود. اولیای الهی، با ادراک فراحسی، از مراتب ملکوتی آگاهاند و آینده نطفه را از عليين مشاهده میکنند. نقد علوم صوری و فلسفههای سنتی، بر ضرورت تکیه بر قرآن کریم بهعنوان منبع اصلی فلسفه تأکید دارد. خودشناسی، تهذیب نفس، و توسعه تحقیقات علمی در علم دینی، کلید تحقق اقتدار وجودی و معرفتی انسان است.