در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1485

متن درس





تحلیل فلسفی ظرفیت‌های وجودی انسان فراتر از حواس پنج‌گانه

تحلیل فلسفی ظرفیت‌های وجودی انسان فراتر از حواس پنج‌گانه در پرتو علوم قرآنی و روایی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۸۵)

مقدمه: انسان، دریای بیکران معرفت و وجود

انسان، موجودی است با ظرفیت‌های وجودی بی‌حد و حصر که در آیینه علوم قرآنی و روایی، جایگاهی بس رفیع و متعالی دارد. این موجود شگفت‌انگیز، که به تعبیر قرآن کریم، در بهترین ساختار آفریده شده است (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ، سوره تین، آیه ۴؛ «و به‌راستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم»)، توانایی‌های فراتر از حواس پنج‌گانه دارد که در نظام‌های آموزشی کنونی، به دلیل وابستگی صرف به ابزارهای حسی، نادیده انگاشته شده است. این نوشتار، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در ظرفیت‌های باطنی انسان، نظیر قلب و نفس، و نقش آن‌ها در دریافت معارف الهی و غیبی می‌پردازد. هدف این بررسی، نقد محدودیت‌های نظام‌های آموزشی متکی بر حواس و ارائه راهکارهایی برای تحول در این نظام‌ها با تأکید بر علوم قرآنی و روایی است. در این راستا، مفاهیمی چون وحی، کشف، شهود و فشارهای وجودی ناشی از آن‌ها مورد تحلیل قرار گرفته و ضرورت بازنگری در فهم مفاهیم بنیادین قرآنی مانند قلب و نفس برجسته می‌گردد.

بخش نخست: محدودیت‌های حواس پنج‌گانه و ظرفیت‌های باطنی انسان

انسان، موجودی چندبعدی با ظرفیت‌های نامحدود

انسان، به‌سان دریایی بی‌کران، دارای ظرفیت‌هایی است که فراتر از محدودیت‌های حسی او را به سوی کمال وجودی رهنمون می‌سازد. این ظرفیت‌ها، که در ساختار وجودی او نهفته‌اند، در نظام کنونی زندگی، به دلیل وابستگی به حواس پنج‌گانه، در تنگنای محدودیت قرار گرفته‌اند. زندگی فردی، اجتماعی و عبادی انسان، که تماماً به ابزارهای حسی نظیر کتاب، مدرسه و مزاج وابسته است، از بهره‌گیری از مراتب باطنی وجود محروم مانده است.

درنگ: انسان، موجودی چندبعدی است که توانایی فراتر رفتن از محدودیت‌های حسی را داراست، اما نظام‌های آموزشی کنونی این ظرفیت‌ها را به بند کشیده‌اند.

این دیدگاه، انسان را به‌سان پرنده‌ای می‌بیند که بال‌هایش در قفس حواس محبوس شده و از پرواز به سوی آسمان‌های معرفت بازمانده است. نقد این وابستگی، بر کاستی نظام‌های کنونی در بهره‌گیری از ظرفیت‌های غیرحسی تأکید دارد و راه را برای توجه به وصوليات و ایصالات، یعنی دریافت‌ها و برون‌دادهای وجودی فراتر از حواس، هموار می‌سازد.

حواس پنج‌گانه: کم اهمیت‌ترین بندر وجودی

حواس پنج‌گانه، اگرچه در تعامل انسان با جهان مادی نقشی اساسی دارند، در مقایسه با ظرفیت‌های باطنی نظیر قلب و نفس، کم اهمیت‌ترین مسیر برای دریافت و انتقال معارف الهی و غیبی‌اند. این حواس، مانند بندرگاهی کوچک در برابر اقیانوس بی‌کران وجود، تنها بخشی از ظرفیت‌های انسانی را نمایندگی می‌کنند.

درنگ: حواس پنج‌گانه، کم اهمیت‌ترین مسیر برای واردات و صادرات وجودی انسان‌اند و مراتب باطنی مانند قلب و نفس بر آن‌ها برتری دارند.

این برتری، به‌سان تفاوت میان نور شمع و خورشید تابان است؛ شمع حواس، تنها گوشه‌ای از وجود را روشن می‌کند، حال آنکه خورشید قلب و نفس، کل عالم وجود را در پرتو خود می‌گستراند.

عدم اعتقاد به وصوليات و ایصالات

یکی از موانع اصلی در مسیر تکامل وجودی انسان، عدم اعتقاد به ظرفیت‌های غیرحسی، یعنی وصوليات (دریافت‌های باطنی) و ایصالات (برون‌دادهای وجودی)، است. انسان کنونی، به دلیل غرق شدن در جهان مادی، از این ظرفیت‌ها غافل مانده و آن‌ها را دنبال نمی‌کند. این غفلت، به‌سان چشم بستن بر گنجی نهفته در اعماق وجود است که کلید سعادت و کمال او را در خود نهان دارد.

درنگ: عدم اعتقاد به وصوليات و ایصالات، انسان را از دستیابی به مراتب بالای معرفتی محروم ساخته است.

بخش دوم: وحی و فشارهای وجودی

وحی، تجربه‌ای عظیم و فشارآور

وحی، به‌سان سیلی خروشان، فشاری عظیم بر وجود پیامبر وارد می‌آورد که او را در حالت‌هایی چون سرما، گرما، ترس و اضطراب قرار می‌دهد. این فشار، چنان شدید است که وجود پیامبر را به تعبیری «چاک‌چاک» می‌کند، گویی تمام پیکر او از شدت دریافت معارف الهی متلاشی می‌شود.

درنگ: وحی، فشاری عظیم بر پیامبر وارد می‌کند که وجود او را تحت تأثیر قرار داده و به تطهیر ظاهری و باطنی نیازمند می‌سازد.

آیه شریفه وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ (سوره مدثر، آیه ۴؛ «و جامه‌ات را پاکیزه دار») به این تطهیر اشاره دارد. این آیه، نه‌تنها به شست‌وشوی ظاهری لباس، بلکه به تطهیر باطنی وجود پیامبر در برابر فشارهای عظیم وحی دلالت می‌کند. تفسیرهای نادرستی که این آیه را به کوتاه کردن لباس (قصر) فرو می‌کاهند، از فهم عمیق این تجربه غیبی ناتوان‌اند.

درنگ: تفسیر نادرست «فَطَهِّرْ» به معنای کوتاه کردن لباس، نشان‌دهنده عدم فهم عمیق از ماهیت وحی است.

فشارهای وجودی و جسمانی: مقایسه با زایمان

فشار وحی بر پیامبر، با فشارهای جسمانی مانند زایمان قابل مقایسه است. همان‌گونه که زایمان، به دلیل شدت فشار، می‌تواند به نجاست، فلج یا حتی مرگ منجر شود، وحی نیز وجود پیامبر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شرع، مرگ زن در زایمان را شهادت می‌داند، زیرا این فرآیند فشار عظیمی بر جسم و روح او وارد می‌آورد.

درنگ: فشار وحی، مشابه فشار زایمان، تأثیرات عمیق جسمانی و روحانی بر انسان دارد.

این فشارها، چه شیرین مانند زایمان و نکاح، و چه تلخ مانند شوک‌های مالی، انسان را به سوی تحولات نفسانی رهنمون می‌سازند. نقد روش‌های مدرن مانند سزارین و زایمان بی‌درد، بر حذف این فشارهای طبیعی و محبت‌آمیز تأکید دارد که به مادر و کودک آسیب می‌رساند.

درنگ: حذف فشارهای طبیعی زایمان، مانند سزارین، محبت و پیوند مادر و کودک را تضعیف می‌کند.

لطف الهی در محدودیت وحی

خداوند متعال، به دلیل ناتوانی انسان‌های عادی در تحمل فشار عظیم وحی، این موهبت را به همه اعطا نکرده است. این لطف الهی، انسان را از تجربه‌ای که ممکن است به متلاشی شدن وجود او منجر شود، حفظ می‌کند.

درنگ: خداوند به دلیل ناتوانی انسان‌ها در تحمل وحی، این موهبت را به همه اعطا نمی‌کند، که این خود لطفی الهی است.

وحی، کشف و شهود، به‌سان پرندگانی آسمانی در انتظار انسان‌های آماده‌اند. این معارف، در آسمان‌های وجود پرسه می‌زنند و منتظر سکوهای پرتابی هستند که با آمادگی وجودی انسان فراهم می‌گردد.

درنگ: وحی و کشف در انتظار انسان‌های آماده‌اند و با آمادگی وجودی، این معارف به سوی انسان سرازیر می‌شوند.

بخش سوم: نقد نظام‌های آموزشی و جایگاه علوم دینی

نقد وابستگی به حواس و محرومیت از معارف غیبی

انسان‌های وابسته به حواس پنج‌گانه، از دریافت معارف غیبی نظیر وحی و شهود محروم‌اند. این محرومیت، به‌سان محبوس شدن در زندانی است که دیوارهایش از جنس حواس مادی ساخته شده و انسان را از پرواز به سوی آسمان‌های معرفت بازمی‌دارد.

درنگ: وابستگی به حواس پنج‌گانه، انسان را از دریافت معارف غیبی محروم می‌سازد.

این نقد، بر ضرورت فراتر رفتن از حواس برای دستیابی به مراتب بالای معرفتی تأکید دارد. خطبه همام، به دلیل شدت معنایی، می‌تواند انسان را در لحظه متأثر سازد و حتی به مرگ معنوی یا جسمانی او منجر شود.

درنگ: خطبه همام، به دلیل شدت معنایی، می‌تواند تأثیر عمیقی بر وجود انسان داشته باشد.

قلب در قرآن کریم: مرکز شعور باطنی

قلب، در قرآن کریم، به‌عنوان مرکز شعور باطنی انسان معرفی شده و حدود ۱۷۰ بار در این کتاب آسمانی ذکر گردیده است. با این حال، علوم تجربی و حتی علوم دینی در فهم عمیق این مفهوم ناکام مانده‌اند. آیه شریفه لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا (سوره اعراف، آیه ۱۷۹؛ «آنان را دل‌هایی است که با آن نمی‌فهمند») بر نقش قلب به‌عنوان مرکز فهم باطنی تأکید دارد.

درنگ: قلب، به‌عنوان مرکز شعور باطنی، در قرآن کریم جایگاه ویژه‌ای دارد، اما فهم آن در علوم تجربی و دینی ناقص است.

علوم تجربی، قلب را صرفاً به‌عنوان پمپاژکننده خون می‌شناسند و از نقش شعوری آن غافل‌اند. این دیدگاه، به‌سان نگریستن به خورشید و دیدن تنها گرمای آن است، بی‌آنکه نور و عظمتش را درک کنند.

نقد نظام‌های آموزشی علوم دینی

نظام‌های آموزشی علوم دینی، که باید وارثان انبیا را تربیت کنند، به مدارسی غیرکاربردی بدل شده‌اند که از رسالت اصلی خود دور افتاده‌اند. این نظام‌ها، به‌سان باغی هستند که به جای میوه‌های معرفت، تنها شاخ و برگ‌های ظاهری تولید می‌کنند.

درنگ: نظام‌های آموزشی علوم دینی، به جای وراثت انبیا، به مدارسی غیرکاربردی تبدیل شده‌اند.

در مقابل، دانشگاه‌ها با رویکردی کاربردی‌تر، به نیازهای عملی جامعه پاسخ می‌دهند. این تفاوت، به‌سان فاصله میان چشمه‌ای خشکیده و رودی خروشان است که حیات را به ارمغان می‌آورد.

چالش‌های اجتماعی و اقتصادی طلاب

طلاب درس‌خوان و منظم، اغلب با مشکلات اقتصادی و اجتماعی مواجه‌اند. فقر این قشر، مانعی جدی در مسیر ازدواج و جایگاه اجتماعی آن‌ها ایجاد کرده است. خانواده‌ها، به دلیل نگرانی از فقر، از ازدواج با طلاب امتناع می‌ورزند، گویی گنج معرفت این گروه را در زیر سایه فقر مادی نادیده می‌گیرند.

درنگ: فقر طلاب درس‌خوان، مانعی در مسیر ازدواج و جایگاه اجتماعی آن‌ها ایجاد کرده است.

بخش چهارم: سلامت جسم و روان در پرتو فعالیت اجتماعی

انزوا و تأثیرات آن بر روان

انزوا، به‌سان سمی خاموش، سلول‌های مغزی را خشک کرده و به وسواس و توهم منجر می‌شود. این وضعیت، به‌ویژه در میان زنان منزوی که از فعالیت اجتماعی محروم‌اند، شایع‌تر است.

درنگ: انزوا، با خشکاندن سلول‌های مغزی، به وسواس و توهم منجر می‌شود.

فعالیت‌های اجتماعی، مانند ورزش و بازی، می‌توانند این سلول‌ها را فعال کرده و از بروز این مشکلات جلوگیری کنند. این فعالیت‌ها، به‌سان نسیمی حیات‌بخش، روان انسان را از بند انزوا رها می‌سازند.

نقد روش‌های روان‌درمانی کنونی

روش‌های روان‌درمانی کنونی، که عمدتاً به مصرف دارو وابسته‌اند، ناکارآمد بوده و نمی‌توانند جایگزین فعالیت‌های طبیعی مانند بازی و تحرک شوند. این روش‌ها، به‌سان تلاش برای روشن کردن آتشی با سنگ‌های سرد، بی‌ثمرند.

درنگ: روش‌های روان‌درمانی مبتنی بر دارو، ناکارآمد بوده و فعالیت‌های طبیعی مانند ورزش و بازی مؤثرترند.

ورزش و سلامت جسم و روان

ورزش، به‌سان جویباری زلال، سلامت جسم و روان را تضمین می‌کند. عدم تحرک، به بیماری و ضعف جسمانی منجر می‌شود، و سرماخوردگی مکرر، نشانه‌ای از ضعف یا پیری سلول‌هاست.

درنگ: ورزش، کلید حفظ سلامت جسم و روان است و عدم آن به بیماری و ضعف منجر می‌شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در ظرفیت‌های وجودی انسان فراتر از حواس پنج‌گانه پرداخت. انسان، موجودی است با توانایی‌های بی‌کران که در بند محدودیت‌های حسی گرفتار آمده است. وحی، به‌سان سیلی خروشان، فشاری عظیم بر پیامبر وارد می‌کند که تطهیر ظاهری و باطنی را ضروری می‌سازد. قلب، به‌عنوان مرکز شعور باطنی، در قرآن کریم جایگاهی ویژه دارد، اما فهم آن در علوم تجربی و دینی ناقص مانده است. نظام‌های آموزشی علوم دینی، از رسالت اصلی خود در تربیت وارثان انبیا دور افتاده‌اند و نیازمند تحولی بنیادین‌اند. فعالیت‌های اجتماعی و ورزش، کلید سلامت جسم و روان‌اند و انزوا، به‌سان سمی مهلک، روان انسان را تهدید می‌کند. بازگشت به علوم قرآنی و روایی، راهگشای دستیابی به ظرفیت‌های وجودی انسان و تحقق شباهت به انبیاست.

با نظارت صادق خادمی