متن درس
انسانشناسی قرآنی: تأملی در پیچیدگی وجود انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۹۷)
دیباچه
انسان، این گوهر بیهمتای آفرینش، در آیینه حکمت قرآنی، موجودی است که تمامی عالم هستی را در خویشتن جمع آورده و چونان بقچهای چهلتکه، از تاروپود خلقت الهی بافته شده است. درسگفتار استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در جلسه ۱۴۹۷، با نگاهی عمیق و فلسفی به انسانشناسی قرآنی، انسان را بهمثابه چکیده تمامی مخلوقات معرفی میکند. این نوشتار، با تأمل در آیات سوره یس و دیگر آیات قرآن کریم، به بررسی جامعیت وجود انسان، پیچیدگیهای او، و موانع روانی و معنوی پیش روی هدایتش میپردازد. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع و علمی از انسانشناسی قرآنی است که با زبانی روشن و متین، مخاطبان را به تأمل در حقیقت وجودی خویش و حکمت الهی در خلقت دعوت میکند.
بخش نخست: جامعیت و پیچیدگی انسان در خلقت الهی
انسان، چکیده عالم هستی
انسان، بهمثابه آیینهای تمامنما، تمامی صفات و ویژگیهای خلقت را در خود جای داده است. استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ موجودی در عالم، اعم از ملائکه، جن، یا حیوانات، به پیچیدگی انسان نیست. این پیچیدگی، از جامعیت او در برگرفتن تمامی عناصر خلقت ناشی میشود. گویی خداوند، چونان معماری حکیم، تمامی مخلوقات را چون تکههای پازلی پراکنده آفرید و سپس با چیدمانی بدیع، آنها را در قالب انسان به هم پیوند داد. این دیدگاه، انسان را نهتنها خلیفه الهی، بلکه عصاره تمامی عالم هستی معرفی میکند.
درنگ: انسان، چونان بقچهای چهلتکه، از ترکیب تمامی صفات خلقت الهی آفریده شده و هیچ موجودی در عالم نیست که صفتی از انسان در آن یافت نشود.
بساطت موجودات غیرانسانی در برابر انسان
در مقایسه با انسان، موجوداتی چون ملائکه و جن از بساطتی ذاتی برخوردارند. ملائکه در عصمت و جن در ادراک، محدود و بستهاند. ملائکه نمیتوانند چون انسان به عصيان گرايند، و جن در ادراک، همطراز انسان نیست. این محدودیت، نشاندهنده ظرفیت بیمانند انسان در انتخاب، آگاهی، و تنوع صفات است. گویی انسان، چونان دریایی بیکران، تمامی امواج خلقت را در خود جای داده، درحالیکه دیگر موجودات، چون جویبارهایی محدود، تنها گوشهای از این حقیقت را بازمیتابانند.
تنوع بیهمتای صفات انسانی
استاد فرزانه تأکید دارند که تنوع صفات در انسان، در هیچ موجود دیگری یافت نمیشود. این تنوع، انسان را به موجودی بیهمتا بدل کرده که قادر است تمامی جنبههای خیر و شر، نور و ظلمت، و ماده و معنا را در خود متبلور سازد. این جامعیت، انسان را بهمثابه کتابی عظیم از خلقت الهی معرفی میکند که هر صفحهاش، روایتی از حکمت بیپایان خداوند است.
مخلوقات، تکههایی از وجود انسان
تمامی مخلوقات، از شیر و ببر در جنگلها تا ملائکه و جن در عوالم غیبی، تکههایی از وجود انساناند. استاد فرزانه با تمثیلی بدیع، عالم را به چهلتکهای تشبیه میکنند که هر تکهاش، بخشی از حقیقت انسان را بازمیتاباند. گویی خداوند، انسان را چونان آیینهای عظیم آفرید و سپس آن را به تکههایی خرد کرد که هر یک، موجودیتی مستقل یافت. این دیدگاه، بر وحدت خلقت الهی و جایگاه بیمانند انسان در آن دلالت دارد.
وحدت خلقت الهی: تجزیه و ترکیب
استاد فرزانه، خلقت الهی را چونان قانونی واحد میدانند که بهصورت تجزیه و ترکیب در عالم ظاهر شده است. در این نگاه، یا خداوند تمامی مخلوقات را آفرید و سپس آنها را کنار هم چید تا انسان پدید آید، یا انسان را آفرید و سپس او را به تکههای پراکنده عالم بدل کرد. هر دو دیدگاه، بر جامعیت انسان و وحدت حکیمانه خلقت دلالت دارند. این وحدت، چونان نخی نامرئی، تمامی موجودات را به انسان پیوند میدهد و انسان را بهمثابه عصاره خلقت معرفی میکند.
درنگ: خلقت الهی، قانونی واحد است که در تجزیه به مخلوقات و در ترکیب به انسان منتهی میشود، و انسان، عصاره این وحدت حکیمانه است.
آزمایش خلقت در مسیر انسان
استاد فرزانه، خلقت مخلوقات را به آزمایشی الهی تشبیه میکنند که در آن، هر موجود، چونان تکهای از پازل، آزمایش شده تا در نهایت، انسان بهعنوان چکیده خلقت پدید آید. این فرآیند، نشاندهنده حکمت الهی در تکامل خلقت است که انسان را بهعنوان مقصد نهایی آفرینش قرار داده است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، انسان را بهعنوان چکیده تمامی خلقت معرفی کرد که تمامی صفات عالم، از حیوانات تا ملائکه و جن، در او متبلور شده است. این جامعیت، انسان را به موجودی پیچیده و بیهمتا بدل کرده که در مقایسه با بساطت دیگر موجودات، از ظرفیت بیکرانی در انتخاب و ادراک برخوردار است. این دیدگاه، انسان را چونان آیینهای میداند که تمامی عالم را در خود بازمیتاباند و حکمت الهی را در خلقت متجلی میسازد.
بخش دوم: انسانشناسی قرآنی در سوره یس
فصل طینی و نوری انسان
انسان، موجودی است دوساحتی، با فصلی طینی و فصلی نوری. فصل طینی، او را بهعنوان «حیوان ناطق» معرفی میکند که در عالم ناسوت، با ویژگیهای مادی و زیستی تعریف میشود. اما فصل نوری، انسان را در مراتب علیین و سجین، در عالم ملکوت، متجلی میسازد. استاد فرزانه تأکید دارند که تعریف فلسفی «حیوان ناطق» تنها به ساحت ناسوتی انسان محدود است و حقیقت او، در ساحت ملکوتی و در مراتب عالیتر، فراتر از این تعریف است.
نبوت پیش از خلقت مادی
استاد فرزانه، با استناد به روایتی از پیامبر اکرم (ص)، میفرمایند: «من نبی بودم در حالی که آدم میان آب و گل بود.» این سخن، بر تقدم وجود معنوی پیامبر بر خلقت مادی آدم دلالت دارد. در عالم ملکوت، پیش از آنکه انسان به ناسوت کشیده شود، حقیقت نبوت در وجود پیامبر (ص) تحقق یافته بود. این دیدگاه، انسان را موجودی میداند که ریشه در عوالم غیبی دارد و حقیقتش، فراتر از ماده است.
درنگ: حقیقت انسان، در ساحت ملکوتی و در مراتب علیین و سجین تعریف میشود، و نبوت پیامبر (ص)، پیش از خلقت مادی، در عالم غیب تحقق یافته است.
صراط مستقیم: پارادوکسی در خلقت
قرآن کریم در سوره یس، آیات ۳ و ۴، میفرماید: إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (بهراستی تو از پیامبرانی، بر راهی راست). اما استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، مفهوم صراط مستقیم را به چالش میکشند. ایشان میفرمایند که در عالم خلقت، هیچچیز بهصورت مستقیم و سیخکی وجود ندارد. از اتم تا کهکشان، از روده انسان تا جادههای زمین، همهچیز منحنی و غیرمستقیم است. این دیدگاه، صراط مستقیم را نه بهمعنای خطی هندسی، بلکه بهمثابه هدایت معنوی و الهی تفسیر میکند.
استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، خلقت را چونان حرکتی دورانی و منحنی توصیف میکنند که در آن، هیچ موجودی از خط مستقیم تبعیت نمیکند. حتی در هندسه طبیعی، زوایای نود درجه یا خطوط مستقیم، صرفاً مفاهیمی تعلیمیاند که با واقعیت خلقت سازگار نیستند. این نقد، دعای اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (سوره حمد، آیه ۶؛ ما را به راه راست هدایت کن) را به پارادوکسی معنوی بدل میکند که تأمل در معنای عمیق هدایت را طلب میکند.
درنگ: صراط مستقیم، نه خطی هندسی، بلکه هدایتی معنوی است که در جهانی منحنی و غیرمستقیم، به سوی حقیقت الهی رهنمون میشود.
آیات اغلال و سدود: موانع هدایت
قرآن کریم در سوره یس، آیات ۸ و ۹، میفرماید: إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ (ما در گردنهایشان زنجیرهایی نهادهایم که تا چانههایشان بالاست، پس سرهایشان را بالا نگاه داشتهاند. و پیش رویشان دیواری و پشت سرشان دیواری نهادهایم و پردهای بر [چشمان]شان کشیدهایم، پس نمیبینند). استاد فرزانه، اغلال را نه زنجیرهای مادی، بلکه استرسها، توهمات، و موانع روانی و روحی میدانند که انسان را از هدایت بازمیدارند.
این اغلال، از اقتضائات زیستی، اجتماعی، و روانی، مانند لقمه، نطفه، زمان، و مکان ناشی میشوند. انسانِ مقمحون، کسی است که به دلیل این موانع، زیر پای خود را نمیبیند و در غفلت و گمراهی فرومیرود. استاد فرزانه، دو دسته انسان را از این منظر متمایز میکنند: اولیای الهی که نیازی به دیدن زیر پا ندارند، و گمراهانی که به دلیل اغلال، قادر به دیدن نیستند.
درنگ: اغلال و سدود، موانع روانی و روحیاند که انسان را از دیدن حقیقت و دستیابی به هدایت بازمیدارند.
حتمیت گمراهی و بیاثری انذار
قرآن کریم در سوره یس، آیه ۷، میفرماید: لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَىٰ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (بهراستی سخن [عذاب] بر بیشترشان سزاوار شده، پس ایمان نمیآورند). همچنین در آیه ۱۰ میفرماید: وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (و برایشان یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی، ایمان نمیآورند). استاد فرزانه تأکید دارند که این آیات، بر حتمیت گمراهی برخی انسانها به دلیل موانع درونی و اقتضائات خلقت دلالت دارند. این گمراهی، نتیجه استرسها، توهمات، و کمبودهایی است که انسان را از ایمان بازمیدارند.
انذار برای اهل ذکر و خشیت
قرآن کریم در سوره یس، آیه ۱۱، میفرماید: إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ (تو فقط کسی را که پند [قرآن] را پیروی کند و از [خداوند] رحمان در نهان بترسد هشدار میدهی، پس او را به آمرزش و پاداشی گرامی مژده ده). استاد فرزانه تأکید دارند که انذار، تنها برای کسانی مؤثر است که گوش به ذکر الهی دارند و از خداوند در نهان خشیت میورزند. این خشیت، کلید هدایت است، و قساوت قلب، مانع آن.
درنگ: هدایت، تنها نصیب کسانی میشود که ذکر الهی را پذیرا باشند و از خداوند در نهان خشیت ورزند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأمل در آیات سوره یس، انسان را موجودی دوساحتی معرفی کرد که در ساحت طینی، حیوان ناطق است و در ساحت نوری، در مراتب علیین و سجین تعریف میشود. آیات اغلال و سدود، موانع روانی و روحی را به تصویر میکشند که انسان را از هدایت بازمیدارند. صراط مستقیم، نه خطی هندسی، بلکه هدایتی معنوی است که در جهانی منحنی، انسان را به سوی حقیقت رهنمون میشود. انذار، تنها برای اهل ذکر و خشیت مؤثر است، و قساوت قلب، مانع اصلی هدایت است.
بخش سوم: خودشناسی و رهایی از موانع هدایت
خودشناسی، کلید رهایی
استاد فرزانه، خودشناسی را کلید رهایی از اغلال و سدود میدانند. انسان، بهجای قضاوت دیگران، باید در خویشتن تأمل کند و عیوب خود را بشناسد. گویی انسان، چونان بازیگری است که نقش دیگران را بهخوبی ایفا میکند، اما از بازی در نقش خویش عاجز است. این عدم خودآگاهی، انسان را در دام غفلت و گمراهی گرفتار میسازد.
درنگ: خودشناسی، چونان کلیدی است که قفلهای اغلال و سدود را میگشاید و انسان را به سوی هدایت رهنمون میشود.
نقد قضاوت دیگران
استاد فرزانه، قضاوت مداوم دیگران را مانعی در برابر خودشناسی میدانند. انسان، چونان قصابی که گوسفندان را سر میبرد و دچار قساوت میشود، با قضاوت دیگران، قلب خود را سخت میکند. نقل از عالمی فرزانه، مرحوم حاجی سبزواری، نشان میدهد که حتی در امور روزمره، باید از قساوت پرهیز کرد. ایشان توصیه میکردند که برای جلوگیری از قساوت، گوسفندی را بهخاطر خود سر نبرند، بلکه گوشت آماده را تهیه کنند.
نقد استفاده از زور در خودسازی
استاد فرزانه، با تمثیلی از عالمی که نفس خود را با زنجیر در سجاده مهار میکرد، استفاده از زور در خودسازی را نقد میکنند. ایشان میفرمایند که سجاده، جای مهربانی و عطوفت است، نه زنجیر و زور. نفس، چونان پرندهای است که با آرامش و مدارا باید هدایت شود، نه با فشار و اجبار. این تمثیل، بر ضرورت عطوفت در خودسازی تأکید دارد.
درنگ: خودسازی، نیازمند عطوفت و آرامش است، نه زور و اجبار، زیرا نفس، چونان پرندهای است که با مهربانی هدایت میشود.
هدفگذاری معنوی در علم دینی
استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه به علم دینی، تأکید دارند که هدف از تحصیل علوم دینی، باید انسان شدن باشد، نه صرفاً منبری شدن یا قضاوت. علم دینی، اگر به خودسازی و هدایت منتهی نشود، به دام غرور و گمراهی میافتد. انسان باید هدف زندگی خود را رهایی از اغلال و سدود قرار دهد و بهجای توجه به دیگران، در خویشتن تأمل کند.
سه دسته انسان
استاد فرزانه، انسانها را به سه دسته تقسیم میکنند: نخست، اولیای الهی که چونان «خیار فی الخیار» (بهترین در بهترین) از آلودگی جاهلیت مصوناند؛ دوم، گمراهانی که به دلیل اغلال و سدود، از هدایت محروماند؛ و سوم، انسانهای متوسط که در میانه این دو قرار دارند. این تقسیمبندی، مراتب هدایت و گمراهی را به تصویر میکشد.
درنگ: انسانها در سه مرتبهاند: اولیای مصون از جاهلیت، گمراهان گرفتار اغلال، و متوسطانی که در میانه راه هدایت و گمراهیاند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، بر ضرورت خودشناسی و رهایی از موانع روانی و روحی تأکید کرد. انسان باید بهجای قضاوت دیگران، در خویشتن تأمل کند و با عطوفت و آرامش، نفس خود را هدایت نماید. علم دینی، تنها در صورتی به هدایت منتهی میشود که هدف آن، انسان شدن باشد. تقسیمبندی انسانها به سه دسته، مراتب مختلف هدایت و گمراهی را نشان میدهد و بر اهمیت خودآگاهی در مسیر رهایی از اغلال و سدود تأکید دارد.
بخش چهارم: کشف خلقت و آینده بشر
کشف قوانین خلقت توسط بشر
استاد فرزانه، با نگاهی آیندهنگر، پیشبینی میکنند که بشر در آینده با کشف قوانین خلقت الهی، قادر به آفرینش خواهد بود. این کشف، انسان را به تقلید از خلقت الهی رهنمون میسازد، گویی چونان ساندویچفروشی که با ترکیب مواد، غذای دلخواه میسازد، بشر نیز موجودات دلخواه خود را خلق خواهد کرد. این دیدگاه، بر پویایی علم انسانی و نزدیکی آن به حکمت الهی دلالت دارد.
خلقت الهی و گزینش بشر
خلقت الهی، بر اساس طبیعت و قانونمندی است، اما بشر در آینده میتواند خلقت را بهصورت گزینشی انجام دهد. استاد فرزانه میفرمایند که خداوند، خلقت را با ترکیب خیر و شر آفریده، اما بشر میتواند با علم خود، تنها خیر را برگزیند. این گزینش، نشانه پیشرفت بشر در فهم حکمت الهی است.
درنگ: بشر در آینده، با کشف قوانین خلقت، قادر به آفرینش گزینشی خواهد بود و میتواند خیر را از شر جدا سازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نگاهی آیندهنگر، بر توانایی بشر در کشف قوانین خلقت و تقلید از حکمت الهی تأکید کرد. این کشف، انسان را به آفرینشی گزینشی رهنمون میسازد که در آن، خیر از شر جدا میشود. این دیدگاه، حکمت الهی را در خلقت و پویایی علم انسانی را در فهم آن به تصویر میکشد.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتار استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، انسان را بهعنوان چکیده تمامی خلقت معرفی کرد که تمامی صفات عالم در او متبلور شده است. آیات سوره یس، بهویژه آیات اغلال و سدود، موانع روانی و روحی را به تصویر میکشند که انسان را از هدایت بازمیدارند. صراط مستقیم، نه خطی هندسی، بلکه هدایتی معنوی است که در جهانی منحنی، انسان را به سوی حقیقت رهنمون میشود. خودشناسی، عطوفت در خودسازی، و هدفگذاری معنوی، کلید رهایی از این موانعاند. همچنین، آینده بشر، با کشف قوانین خلقت، به آفرینشی گزینشی منتهی خواهد شد که نشانهای از حکمت الهی و پویایی علم انسانی است. این اثر، با دعوت به تأمل در حقیقت وجودی انسان و حکمت قرآنی، راهی برای رهایی از اغلال و سدود و رسیدن به هدایت ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی