متن درس
انسانشناسی قرآنی و موانع هدایت: تأملاتی فلسفی در سوره یس
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۹۸)
مقدمه
انسان، چونان آیینهای تمامنما، جلوهگاه تمامی صفات و اسرار خلقت الهی است. در نگاه قرآنی، او نهتنها محور عالم هستی، بلکه حقیقت و جوهره آن به شمار میرود. این نگاه، که در درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با عمقی فلسفی تبیین شده، انسان را به مثابه قلب یا مغز عالم معرفی میکند که تمامی عوالم ناسوت و ملکوت در او متجلی است. با این حال، همین عظمت وجودی، انسان را در برابر موانع عظیم روانی، فکری و اجتماعی قرار میدهد که مسیر هدایت او را مسدود میسازد. این نوشتار، با تمرکز بر آیات سوره یس، بهویژه آیات ۱۳ تا ۳۲، به بررسی جامعیت انسان، موانع هدایت و نقش غفلت خواص در انحطاط اجتماعی میپردازد.
بخش اول: انسان، حقیقت عالم هستی
انسان به مثابه قلب عالم
انسان، در نگاه قرآنی، حقیقت عالم هستی است و عالم، چونان بدنی است که روح و حقیقتش در انسان متبلور شده است. همانگونه که قلب یا مغز در بدن انسان، با وجود حجم اندک، فرمانروای حیات و حرکت است، انسان نیز، با وجود کوچکی ظاهری در برابر گستره عالم، حامل حقیقت و کیفیت خلقت است. این جامعیت، انسان را به خلیفه الهی تبدیل کرده که تمامی صفات الهی در او به ودیعه نهاده شده است. استاد فرزانه، با تشبیهی بدیع، عالم را به قالیای تشبیه میکنند که تمامی نقشونگارهایش از نخ انسان بافته شده است. زمین، آسمان، دریا، صحرا، حیوانات و گیاهان، همگی چون گلهای این قالی، تجلیات وجود انساناند.
عدم تباین میان انسان و عالم
میان انسان و عالم، تباینی وجود ندارد، بلکه رابطهای ارگانیک و وحدتمند برقرار است. انسان، به مثابه قلب عالم، با تمامی مراتب خلقت در ارتباط است. این وحدت وجودی، انسان را به موجودی جامع تبدیل کرده که تمامی عوالم ناسوت، ملکوت، علیین و سجین در او متجلی است. استاد فرزانه تأکید دارند که خداوند، خلقتی واحد آفریده که در قالب انسان، در ظرف نزول و صعود، به اشکال گوناگون ظهور یافته است. این دیدگاه، انسان را بهعنوان آیینهای معرفی میکند که تمامی اسرار خلقت در آن منعکس شده است.
کیفیت و کمیت در انسان و عالم
عالم، از منظر کمی، بزرگتر است، اما انسان، از منظر کیفی، عظیمتر است. همانگونه که قلب، با وزن اندک، حیات بدن را تأمین میکند، انسان نیز، با وجود کوچکی ظاهری، حامل حقیقت و عظمت کیفی عالم است. این دوگانگی، بر برتری کیفی انسان تأکید دارد که از طریق عقل، معرفت و ظرفیتهای معنوی، او را به موجودی فراتر از عالم مادی تبدیل میکند. استاد فرزانه، با این بیان، انسان را بهعنوان موجودی معرفی میکنند که حقیقت تمامی عوالم در او جمع شده و توانایی تصرف در عالم را داراست.
تصرف انسان در عالم
انسان، با شناخت خویشتن، قادر است در عالم تصرف کند، همانگونه که پیامبران با معجزاتی چون شقالقمر، قوانین عالم را تحت تأثیر قرار میدادند. این توانایی، نتیجه جامعیت وجودی انسان و ارتباط او با تمامی مراتب خلقت است. با این حال، انسانهای عادی، به دلیل نقص در خودآگاهی و قدرت، مانند دستی فلج، از این تصرف ناتواناند. استاد فرزانه تأکید دارند که شناخت انسان از خود، کلید فهم عالم و تصرف در آن است و گرایش به درون، به جای هجوم به بیرون، راه رسیدن به این توانایی است.
جمعبندی بخش اول
انسان، بهعنوان حقیقت عالم، در مرکز خلقت الهی قرار دارد. او، چونان قلب یا مغز عالم، تمامی صفات خلقت را در خود جمع کرده و با عالم در وحدتی ارگانیک قرار دارد. این جامعیت، انسان را به موجودی عظیم تبدیل کرده که از منظر کیفی، بر عالم برتری دارد. با این حال، تحقق این ظرفیتها، نیازمند خودشناسی و گرایش به درون است. استاد فرزانه، با تشبیهات بدیع، انسان را به قالیای تشبیه میکنند که تمامی نقشونگارهای عالم، از نخ وجود او بافته شده است.
بخش دوم: موانع هدایت انسان
پیچیدگی وجود انسان و موانع درونی
عظمت وجودی انسان، با پیچیدگیها و موانع عظیمی همراه است. همانگونه که بدن انسان، با میلیاردها سوپاپ و اتصال، ساختاری پیچیده دارد، روان و ذهن او نیز در شبکهای از موانع فکری، نفسانی و تخیلاتی گرفتار است. استاد فرزانه، این موانع را به تارهای عنکبوت تشبیه میکنند که انسان را محاصره کرده و مانع از حرکت او به سوی هدایت میشوند. این موانع، شامل توهمات، استرسها و تخیلات هستند که انسان را از دستیابی به وحی، کشف و معرفت بازمیدارند.
اغلال و سدود در قرآن کریم
قرآن کریم، در آیات ۸ و ۹ سوره یس، موانع هدایت را بهصورت استعاری توصیف میکند:
إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ
ما در گردنهایشان زنجیرهایی نهادهایم که تا چانههایشان بالاست، پس سرهایشان را بالا نگاه داشتهاند. و پیش رویشان دیواری و پشت سرشان دیواری نهادهایم و پردهای بر [چشمان]شان کشیدهایم، پس نمیبینند.
این آیات، موانع روانی و معرفتی را بهصورت اغلال (زنجیرها) و سدود (دیوارها) توصیف میکنند که انسان را از دیدن حقیقت و حرکت به سوی هدایت بازمیدارند. استاد فرزانه، این موانع را به بیماریهای جسمانی تشبیه میکنند که همانگونه که عفونت یا قند، بدن را ناسالم میکند، موانع روانی نیز روان انسان را از سلامت معنوی محروم میسازد.
نقد نظام آموزشی و ضرورت رفع موانع
نظامهای آموزشی، به جای تمرکز بر رفع موانع درونی، صرفاً به انتقال دانش اکتفا میکنند. استاد فرزانه تأکید دارند که آموزش، به خودی خود، ساده است، اما رفع موانع روانی و فکری، پیچیده و دشوار است. انسان، برای رسیدن به هدایت، باید این تارهای عنکبوتی را که او را محاصره کردهاند، بگسلد و خلوت کند. این خلوت، به معنای تمرکز بر خودسازی و رهایی از عوامل مزاحم درونی و بیرونی است. بدون رفع این موانع، عبادت، علم و تلاشهای معنوی به رشد انسان منجر نمیشوند.
نابودی در تارهای عنکبوتی
استاد فرزانه، با تشبیهی تأملبرانگیز، انسان را به طعمهای در تارهای عنکبوت تشبیه میکنند که اگر در این تارها گرفتار شود، نابود خواهد شد. این تارها، نمادی از موانع روانی، اجتماعی و فکری هستند که انسان را از حرکت به سوی کمال بازمیدارند. باور نداشتن به وجود این موانع، خود مانعی بزرگتر است که انسان را در جهل مرکب نگه میدارد و از اصلاح خویش بازمیدارد.
جمعبندی بخش دوم
عظمت وجودی انسان، با موانع عظیمی همراه است که او را در شبکهای از تارهای روانی و اجتماعی گرفتار کردهاند. قرآن کریم، این موانع را بهصورت اغلال و سدود توصیف میکند که مانع از دیدن حقیقت و حرکت به سوی هدایت میشوند. رفع این موانع، نیازمند خودآگاهی، خلوت و خودسازی است. نظامهای آموزشی، به جای تمرکز بر رفع این موانع، صرفاً به آموزش ظاهری اکتفا میکنند، حال آنکه کلید هدایت، در گسستن این تارها و رهایی از اغلال نهفته است.
بخش سوم: غفلت خواص و انحطاط اجتماعی
نقش غفلت خواص در نابودی جامعه
استاد فرزانه، غفلت خواص را عامل اصلی انحطاط و نابودی جامعه معرفی میکنند. خواص، که از نظر علمی و اعتقادی خود را برتر میدانند، در دام جهل مرکب گرفتارند. این جهل، نهتنها آنها را از پذیرش حقیقت بازمیدارد، بلکه با ایجاد یقین کاذب، به خشونت و تعصب منجر میشود. قرآن کریم، در آیات ۱۳ تا ۳۲ سوره یس، این غفلت را به تصویر میکشد:
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ
و برایشان مثلی بزن از اصحاب قریه، آنگاه که فرستادگان به سویشان آمدند.
در این آیات، خواص قریه، با تکذیب پیامبران، آنها را به دروغگویی متهم میکنند:
قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ
گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و [خدای] رحمان چیزی نازل نکرده است. شما جز دروغ نمیگویید.
این تکذیب، نتیجه غرور و جهل مرکب خواص است که خود را عالم کامل میدانند و وحی الهی را انکار میکنند.
خشونت ناشی از غفلت
غفلت خواص، به خشونت در جامعه منجر میشود. خواص، با یقین کاذب و عدم تحمل نظرات مخالف، به جای گفتوگو، به تهدید و حذف متوسل میشوند:
قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
گفتند: ما شما را به فال بد گرفتهایم. اگر دست برندارید، سنگسارتان میکنیم و عذابی دردناک از ما به شما خواهد رسید.
این خشونت، نهتنها خواص، بلکه عوام را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را به آلت دست تبدیل میکند. استاد فرزانه، با تشبیهی تأملبرانگیز، عالم را به سفرهای الهی تشبیه میکنند که اگر انسانها بهدرستی از آن بهرهمند شوند، همه سیر میشوند، اما خشونت و دعوا، این سفره را به هم میریزد و همه را گرسنه نگه میدارد.
اسراف در وحی و عقل
استاد فرزانه، اسراف را فراتر از هدر دادن مال تعریف میکنند و آن را به هدر دادن نعمتهای الهی، مانند عقل و وحی، گسترش میدهند. قرآن کریم، خواص را به دلیل هدر دادن وحی و رسالت، قوم مسرف میخواند:
قَالُوا أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ
گفتند: شما قومی اسرافکارید.
این اسراف، نتیجه عدم استفاده صحیح از نعمتهای الهی است که انسان را از هدایت بازمیدارد.
رجل اقصای مدینه: نماد خودآگاهی
در میانه غفلت و خشونت خواص، قرآن کریم از مردی سخن میگوید که از دورترین نقطه شهر شتابان آمد:
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ
و مردی از دورترین نقطه شهر شتابان آمد.
این رجل، با خودآگاهی و شجاعت، قوم خود را به پیروی از پیامبران دعوت کرد:
يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ
ای قوم من، از فرستادگان پیروی کنید. از کسانی پیروی کنید که از شما پاداشی نمیخواهند و خود هدایتیافتهاند.
او، با تأمل در خویشتن، به حقیقت الهی گرایش یافت و گفت:
وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
چرا نپرستم آن را که مرا آفریده و به سوی او بازمیگردید؟
این خودآگاهی، او را از غفلت خواص متمایز کرد و به پاداش الهی رسید:
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ
گفته شد: به بهشت درآی. گفت: ای کاش قوم من میدانستند که پروردگارم مرا آمرزید و از گرامیداشتگان قرار داد.
جمعبندی بخش سوم
غفلت خواص، با ایجاد جهل مرکب و تکذیب حقیقت، به خشونت و انحطاط جامعه منجر میشود. قرآن کریم، این غفلت را در تکذیب پیامبران و تهدید آنها به تصویر میکشد. در مقابل، رجل اقصای مدینه، با خودآگاهی و شجاعت، نمادی از انسانی است که از غفلت رهایی یافته و به حقیقت گرایش دارد. اسراف در وحی و عقل، مانع اصلی هدایت است و انسان باید با خودسازی و دوری از خشونت، به سوی کمال حرکت کند.
بخش چهارم: راهکارهای رهایی از موانع
خودسازی و خلوت درونی
استاد فرزانه، خودسازی و خلوت درونی را کلید رهایی از موانع معرفی میکنند. انسان باید با تأمل در خویشتن، تارهای عنکبوتی موانع را بگسلد و از اغلال و سدود رهایی یابد. این خلوت، به معنای دوری از آلودگیهای روانی و اجتماعی و تمرکز بر خودشناسی است. قرآن کریم، با دعوت به انذار نزدیکان، بر ضرورت شروع هدایت از خود تأکید دارد:
وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ
و خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده.
تبرئه از ظلم
انسان باید هر شب، در پیشگاه الهی، خود را از ظلم تبرئه کند و اعلام دارد که در هیچ ظلمی شریک نیست. استاد فرزانه، این تبرئه را به مثابه خطی آهنین تشبیه میکنند که انسان با آن، خود را از آلودگیهای ظلم جدا میسازد. این عمل، نیازمند خودآگاهی و اعلام برائت از هرگونه ستم است، حتی اگر انسان به دلیل ناتوانی، نتواند در برابر ظلم ایستادگی کند.
دوری از خشونت و پذیرش دلیل
انسان باید از خشونت دوری کند و به جای دعوا، به گفتوگو و پذیرش دلایل معتبر بپردازد. استاد فرزانه تأکید دارند که تعصب و غفلت، انسان را به خشونت میکشاند، اما تواضع و شنیدن دلایل، او را به حقیقت نزدیک میکند. قرآن کریم، با دعوت به ایمان ساده و بیغرور، انسان را از دام جهل مرکب رهایی میبخشد:
آمَنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ
ایمان بیاورید، همانگونه که مردم ایمان آوردند.
همدلی و دوری از بیتفاوتی
بیتفاوتی به ظلم و خشونت، انسان را شریک در گناه میکند. استاد فرزانه، با تشبیهی تأثیرگذار، انسان را دعوت میکنند تا خود را در جایگاه دیگران تصور کند و درد آنها را درک نماید. این همدلی، انسان را از بیتفاوتی و تخدیر روانی نجات میدهد و او را به سوی عدالت و هدایت سوق میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
رهایی از موانع هدایت، نیازمند خودسازی، خلوت درونی، تبرئه از ظلم و دوری از خشونت است. انسان باید با پذیرش دلایل معتبر و همدلی با دیگران، از غفلت و تعصب فاصله گیرد. قرآن کریم، با ارائه راهکارهایی چون انذار نزدیکان و دعوت به ایمان ساده، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
انسان، بهعنوان حقیقت عالم هستی، حامل تمامی صفات خلقت الهی است. این جامعیت، او را به موجودی عظیم و پیچیده تبدیل کرده که در عین حال، در معرض موانع عظیم روانی، فکری و اجتماعی قرار دارد. قرآن کریم، با توصیف این موانع بهصورت اغلال و سدود، انسان را به خودشناسی و رفع این موانع دعوت میکند. غفلت خواص، با ایجاد جهل مرکب و خشونت، جامعه را به انحطاط میکشاند، اما خودآگاهی، تبرئه از ظلم و دوری از خشونت، انسان را به سوی هدایت سوق میدهد. استاد فرزانه، با تشبیهات بدیع و تأملات فلسفی، انسان را به بازنگری در جایگاه خود و مسئولیتهایش در برابر خلقت الهی فرا میخوانند. این نوشتار، با تکیه بر آیات سوره یس، انسان را به تأمل در خویشتن و عالم دعوت میکند تا با گسستن تارهای غفلت، به سوی کمال و هدایت حرکت نماید.
با نظارت صادق خادمی