در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1501

متن درس






تحلیل فلسفی رابطه انسان و خداوند در آیینه سوره یس

تحلیل فلسفی رابطه انسان و خداوند در آیینه سوره یس

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۰۱)

مقدمه: پرسش از وجود و عصیان انسان

رابطه میان انسان و خداوند، از دیرباز یکی از بنیادی‌ترین مسائل فلسفه و الهیات بوده است. این رابطه، که گاه در قالب درگیری، عصیان، و یا حتی تمسخر پیامبران الهی نمود می‌یابد، پرسش‌هایی عمیق درباره ماهیت خلقت، اختیار انسان، و عدالت الهی برمی‌انگیزد. سوره یس، که به قلب قرآن کریم شهرت دارد، با آیات عمیق و هشداردهنده‌اش، این مسائل را به‌گونه‌ای درخشان و تأمل‌برانگیز مطرح می‌سازد. این نوشتار، با بازنمایی و تحلیل درس‌گفتارهای استاد فرزانه، به کاوش در پرسش‌های بنیادین درباره درگیری انسان با خدا، موزون بودن خلقت، امکان تحول وجودی انسان، و جایگاه عذاب در نظام الهی می‌پردازد.

بخش نخست: درگیری انسان با خداوند و انبیا

ماهیت درگیری انسان با خدا

انسان، در طول تاریخ، همواره با خداوند و پیامبران الهی در جدالی وجودی بوده است. این درگیری، که ریشه در خودمحوری و گرایش‌های نفس اماره دارد، مانع از یافتن راه نجات و هدایت می‌شود. قرآن کریم، در آیات متعدد، به این عصیان اشاره کرده و آن را نشانه‌ای از غفلت و استکبار انسان می‌داند. این جدال، گویی چونان سایه‌ای سنگین بر سرنوشت بشر افتاده و او را از نور هدایت دور ساخته است.

درنگ: درگیری انسان با خدا، ریشه در خودمحوری و گرایش به نفس اماره دارد که مانع پذیرش هدایت الهی می‌شود.

تمسخر انبیا: نشانه‌ای از عصیان

یکی از نمودهای بارز این درگیری، تمسخر انبیا توسط انسان‌هاست. قرآن کریم در سوره یس، این رفتار را با بیانی تأثرآور به تصویر می‌کشد:

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

دریغا بر این بندگان! هیچ پیامبری به سویشان نیامد مگر آنکه او را به مسخره گرفتند.

این آیه، به روشنی نشان می‌دهد که انسان‌ها نه‌تنها از پذیرش پیام الهی سر باز می‌زنند، بلکه با تمسخر و استهزا، عمق ناسپاسی خود را آشکار می‌سازند. این رفتار، چونان دیواری است که انسان را از رحمت بی‌کران الهی جدا می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

درگیری انسان با خداوند و تمسخر انبیا، نشانه‌هایی از غفلت و خودمحوری اوست. این جدال، که ریشه در نفس اماره دارد، انسان را از مسیر هدایت دور کرده و به سوی عذاب سوق می‌دهد. سوره یس، با آیات هشداردهنده‌اش، انسان را به تأمل در این رفتار و بازگشت به سوی خدا دعوت می‌کند.

بخش دوم: عذاب الهی: عدالت یا ناتوانی؟

عذاب به‌عنوان واکنش نهایی

یکی از پرسش‌های بنیادین در فلسفه الهی، چرایی توسل خداوند به عذاب در برابر عصیان انسان‌هاست. آیا این عذاب نشانه ناتوانی خداوند در هدایت است؟ قرآن کریم، با صراحت این فرض را رد می‌کند و عذاب را نتیجه لجاجت و ناسپاسی انسان می‌داند:

وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

و برایشان یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی، ایمان نمی‌آورند.

این آیه، به لجاجت عمیق انسان‌ها در برابر هدایت اشاره دارد. عذاب، نه از سر ناتوانی، بلکه از سر عدالت الهی است که در برابر اصرار انسان بر عصیان، چونان آینه‌ای بازتاب‌دهنده اعمال اوست.

درنگ: عذاب الهی، نتیجه لجاجت انسان در برابر رحمت و هدایت است و نشانه‌ای از عدالت خداوند، نه ناتوانی او.

صیحه واحده: قاطعیت عذاب

قرآن کریم، از عذابی سخن می‌گوید که با یک فریاد الهی، قوم عصیانگر را نابود می‌سازد:

إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ

جز یک فریاد نبود که ناگاه همه خاموش شدند.

این صیحه، نشانه‌ای از قاطعیت و قدرت مطلق الهی است که نیازی به لشکر آسمانی ندارد:

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ

و ما پس از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان فرو نفرستادیم و فروفرستنده نبودیم.

این آیات، قدرت بی‌حد خداوند را در برابر عصیان انسان به تصویر می‌کشند و نشان می‌دهند که عذاب، چونان صاعقه‌ای ناگهانی، نتیجه اعمال انسان است.

جمع‌بندی بخش دوم

عذاب الهی، نه نشانه ناتوانی، بلکه بازتاب عدالت و قاطعیت خداوند در برابر لجاجت انسان است. آیات سوره یس، با بیانی رسا، این حقیقت را آشکار می‌سازند که عذاب، نتیجه انتخاب انسان در برابر رحمت بی‌کران الهی است.

بخش سوم: موزون بودن خلقت و امکان تحول وجودی

خلقت موزون و عصیان انسان

یکی از پرسش‌های بنیادین فلسفه خلقت، چگونگی همخوانی خلقت موزون انسان با رفتارهای عصیان‌گرانه اوست. چگونه ممکن است خلقتی که به وزان و نظم آفریده شده، به عصیان و ناسپاسی منجر شود؟ این پرسش، چونان دریچه‌ای به سوی تأمل در ماهیت خلقت، ما را به بازاندیشی در جایگاه انسان در نظام هستی دعوت می‌کند.

درنگ: خلقت موزون انسان، با وجود عصیان او، پرسشی است که به ماهیت اختیار و آزمون الهی در نظام خلقت اشاره دارد.

امکان تحول وجودی انسان

آیا انسان در آینده به موجودی دیگر تبدیل خواهد شد؟ این پرسش، که ریشه در نظریه تکامل وجودی در فلسفه اسلامی دارد، به امکان ظهور انسان‌هایی با مراتب بالاتر در آینده اشاره می‌کند. قرآن کریم، با اشاره به قدرت الهی در خلق موجوداتی شبیه انسان، این امکان را تأیید می‌کند:

أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ ۚ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ

آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، نمی‌تواند مانند آنها را بیافریند؟ آری، و او آفریننده داناست.

این آیه، به قدرت خلاقه الهی اشاره دارد که قادر است موجوداتی شبیه انسان، اما نه عین او، بیافریند. مفهوم «مثل» در فلسفه اسلامی، به معنای شباهت است، نه عینیت، زیرا هر موجودی در نظام خلقت منحصربه‌فرد است.

جمع‌بندی بخش سوم

خلقت موزون انسان، با وجود عصیان او، نشانه‌ای از اختیار و آزمون الهی است. امکان تحول وجودی انسان در آینده، با تکیه بر قدرت خلاقه الهی، دریچه‌ای به سوی امید و تکامل در نظام خلقت می‌گشاید.

بخش چهارم: کن فیکون و تکامل تدریجی خلقت

معنای کن فیکون

یکی از آیات کلیدی سوره یس، آیه‌ای است که به قدرت الهی در خلقت اشاره دارد:

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

جز این نیست که چون چیزی را بخواهد، به آن می‌گوید: باش، پس می‌شود.

فاء در «کن فیکون»، برخلاف تصور عامه، نشانه‌ای از دفعتی بودن خلقت نیست، بلکه فاء تفريع ادبی است که به تکامل تدریجی خلقت اشاره دارد. این تکامل، چونان جریانی آرام و مستمر، خلقت را در مسیری طولانی و تدریجی به سوی کمال هدایت می‌کند.

درنگ: کن فیکون، نه نشانه خلقت دفعی، بلکه نماد تکامل تدریجی خلقت در نظام الهی است.

ازلیت و ابدیت خلقت

خلقت الهی، ازلی و ابدی است و هیچ آغاز و پایانی ندارد. این مفهوم، که در فلسفه اسلامی ریشه دارد، نشان می‌دهد که خلقت همواره بوده و خواهد بود، و خداوند، به‌عنوان خالق، پیوسته در حال آفرینش است. این دیدگاه، گویی چونان آینه‌ای، عظمت و بی‌کرانگی خداوند را در خلقت بازمی‌تاباند.

جمع‌بندی بخش چهارم

آیه کن فیکون، با تأکید بر تکامل تدریجی خلقت، و ازلیت و ابدیت خلقت، نشان‌دهنده عظمت و حکمت الهی در نظام آفرینش است. این مفاهیم، انسان را به تأمل در جایگاه خود در این جریان بی‌پایان دعوت می‌کند.

بخش پنجم: نقد روایات و ضرورت آینده‌نگری

نقد روایات مخدوش

بسیاری از روایات درباره مهدویت، به دلیل عدم اصالت و مخدوش بودن، قابل اعتماد نیستند. این روایات، که گاه با اغراق و تحریف همراه‌اند، نیازمند نقد علمی و دقیق‌اند تا از پذیرش بی‌چون‌وچرا پرهیز شود. این نقد، چونان مشعلی است که راه حقیقت را از تاریکی تحریف جدا می‌سازد.

درنگ: نقد علمی روایات مخدوش، ضرورتی برای حفظ اصالت معارف دینی و پرهیز از تحریف است.

ضرورت آینده‌نگری در علم دینی

علم دینی باید به سوی آینده‌نگری و تحقیق درباره سرنوشت بشر حرکت کند. تمرکز بر مسائل سنتی و مباحث غیرضروری، گاه چونان باری سنگین، مانع از پیشرفت و پویایی این علم می‌شود. آینده‌نگری، چونان دریچه‌ای به سوی افق‌های نو، می‌تواند علم دینی را به سوی پاسخگویی به نیازهای بشر معاصر هدایت کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقد روایات مخدوش و حرکت به سوی آینده‌نگری، دو ضرورت اساسی برای پویایی علم دینی است. این رویکرد، با تکیه بر عقل و نقد، می‌تواند راهگشای مسائل وجودی بشر باشد.

نتیجه‌گیری کلی

سوره یس، با آیات عمیق و هشداردهنده‌اش، انسان را به تأمل در رابطه‌اش با خداوند، عصیان و هدایت، و جایگاهش در نظام خلقت دعوت می‌کند. این درس‌گفتار، با کاوش در پرسش‌های بنیادین فلسفه خلقت، از درگیری انسان با خدا تا امکان تحول وجودی او، منبعی غنی برای پژوهشگران فراهم می‌آورد. تأکید بر تکامل تدریجی خلقت، نقد روایات مخدوش، و ضرورت آینده‌نگری، انسان را به سوی بیداری از غفلت و بازگشت به سوی هدایت الهی فرا می‌خواند. این اثر، چونان چراغی در مسیر حقیقت، راه را برای تأمل و تحقیق در مسائل وجودی روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی