در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1502

متن درس




کتاب تأملات فلسفی در حکمت خلقت و نظام احسن

تأملات فلسفی در حکمت خلقت و نظام احسن

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۰۲)

دیباچه

این نوشتار، بازنمایی و تبیین درس‌گفتار شماره ۱۵۰۲ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در حوزه فلسفه اسلامی و وجودی است که به کاوش در رابطه پارادوکسیکال انسان با حق، ناتوانی بشر در پذیرش هدایت الهی، و تکیه خداوند بر عذاب به‌عنوان واکنش نهایی در برابر عصیانگری انسان می‌پردازد. این تأملات، با استناد به آیات قرآن کریم و رویکردی انتقادی، پرسش‌هایی بنیادین درباره حکمت خلقت، نظام احسن بودن عالم، و تناقض ظاهری میان خلقت موزون و عذاب الهی مطرح می‌سازد.

بخش نخست: تناکر انسان و حق

مقاومت انسان در برابر حقیقت

یکی از مسائل بنیادین در فلسفه انسان‌شناسی اسلامی، مقاومت انسان در برابر پذیرش حقیقت الهی است. این تناکر، ریشه در گرایش‌های نفس اماره و خودمحوری بشر دارد که او را از درک حقیقت وجودی و الهی خویش بازمی‌دارد. انسان، به‌مثابه موجودی دوگانه، هم به سوی کمال متمایل است و هم در دام غفلت و خودخواهی گرفتار می‌شود. این پارادوکس، به‌عنوان یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نشان‌دهنده چالش بنیادین بشر در مسیر هدایت است. غفلت از حقیقت، نه‌تنها انسان را از مقصد والای خلقت دور می‌سازد، بلکه او را در برابر هدایت الهی به مقاومتی نافرجام وا می‌دارد.

درنگ: تناکر انسان با حق، نتیجه غفلت از حقیقت وجودی و الهی خویش است که ریشه در خودمحوری و نفس اماره دارد.

عذاب الهی: ابزار عدالت یا تنبیه؟

در برابر عصیان انسان، خداوند در نهایت به عذاب به‌عنوان ابزاری برای عدالت و بیداری متوسل می‌شود. این رویکرد، پرسشی عمیق را در فلسفه الهیات اسلامی مطرح می‌سازد: آیا عذاب الهی با حکمت خلقت سازگار است؟ عذاب، به‌مثابه شمشیری دو لبه، هم هشداری برای بیداری انسان‌هاست و هم نشانه‌ای از عدالت مطلق الهی. با این حال، این پرسش باقی می‌ماند که اگر هدف خلقت، هدایت و کمال است، چرا عذاب به‌عنوان آخرین راهکار الهی مطرح می‌شود؟ این تناقض ظاهری، محور تأملات فلسفی این درس‌گفتار است.

درنگ: عذاب الهی، به‌مثابه ابزاری برای بیداری و عدالت، پرسش از سازگاری آن با حکمت خلقت را برمی‌انگیزد.

نقد نظام احسن بودن عالم

اگر انسان در برابر حق مقاومت کند و خداوند نیز جز عذاب راهی برای هدایت نداشته باشد، آیا می‌توان عالم را نظام احسن دانست؟ این پرسش، به یکی از چالش‌های بنیادین فلسفه خلقت اشاره دارد. عالم، به‌مثابه مدرسه‌ای عظیم، باید بستری برای رشد و تعالی انسان‌ها فراهم آورد. اما اگر این مدرسه، به‌جای پرورش، به اخراج و رفوزگی شاگردان منجر شود، حکمت آن زیر سؤال می‌رود. این تشبیه، که عالم را به مدرسه‌ای ناکارآمد مانند می‌کند، به نقد ظاهری نظام خلقت پرداخته و ضرورت بازنگری در فهم حکمت الهی را برجسته می‌سازد.

درنگ: کاستی ظاهری عالم در هدایت انسان‌ها، پرسشی بنیادین درباره نظام احسن بودن خلقت مطرح می‌کند.

فراوانی آیات عذاب در قرآن کریم

قرآن کریم، به‌عنوان منبعی بی‌بدیل برای هدایت، در حدود ۲۶۴ آیه به موضوع عذاب اشاره دارد. این تکرار، نشانه‌ای از اهمیت هشدار الهی به انسان‌هاست. به‌عنوان نمونه، در سوره آل‌عمران، آیه ۶ چنین آمده است:

لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ

برای آنها عذابی دردناک است به سبب اینکه دروغ می‌گفتند.

این آیه، عذاب را نتیجه تکذیب آیات الهی دانسته و بر نقش تربیتی آن تأکید دارد. تکرار آیات عذاب، نه‌تنها هشداری برای گناهکاران، بلکه بخشی از نظام تربیتی الهی است که به اصلاح و بیداری انسان‌ها می‌انجامد.

ترس مؤمنان از عذاب

حتی مؤمنان، با وجود ایمان و تقوای خود، از عذاب الهی هراس دارند و در دعای خود می‌گویند: «پروردگارا، ما را از عذاب آتش نگاه دار». این دعا در سوره آل‌عمران، آیه ۱۹۱ چنین آمده است:

رَبَّنَا قِنَا عَذَابَ النَّارِ ۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا

پروردگارا، ما را از عذاب آتش نگاه دار، که عذاب آن پیوسته و پایدار است.

این دعا، نشانه تواضع و آگاهی مؤمنان از عدالت الهی است که حتی برای نیکان نیز هشداری جدی به همراه دارد. این ترس، نه از سر ضعف، بلکه از عمق معرفت به عظمت الهی سرچشمه می‌گیرد.

تمسخر عذاب توسط کافران

در مقابل، کافران وعده عذاب را به تمسخر می‌گیرند و آن را انکار می‌کنند. این واکنش، نشانه غفلت و استکبار آن‌ها در برابر آیات الهی است. تمسخر، به‌مثابه حجابی بر قلب، مانع از درک حقیقت شده و به تشدید عذاب منجر می‌گردد. این رفتار، نشان‌دهنده عمق نافرمانی و دوری از هدایت است که در نهایت، به هلاکت کافران می‌انجامد.

درنگ: تمسخر عذاب توسط کافران، نشانه غفلت و استکبار آن‌ها در برابر حقیقت الهی است.

بخش دوم: جهنم و بهشت در نظام خلقت

فراوانی آیات جهنم

قرآن کریم در حدود ۷۷ آیه به جهنم اشاره دارد که نشان‌دهنده اهمیت این مفهوم در نظام تربیتی الهی است. به‌عنوان مثال، در سوره هود، آیه ۱۱۹ چنین آمده است:

وَلَمَلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

و جهنم را از جن و انس همگی پر خواهیم کرد.

این آیه، به وعده الهی برای پر کردن جهنم اشاره دارد، اما این پر شدن، نه به معنای کثرت گناهکاران، بلکه به محدودیت ظرفیت جهنم دلالت می‌کند. جهنم، به‌مثابه لایه‌های ارضی، دارای ظرفیتی محدود است، در حالی که بهشت، با وسعت بی‌نهایت خود، پذیرای همه رستگاران است.

محدودیت جهنم و وسعت بهشت

یکی از مفاهیم کلیدی درس‌گفتار، تفاوت ماهوی میان جهنم و بهشت است. جهنم، با ساختاری محدود و متشکل از لایه‌های ارضی، ظرفیت مشخصی دارد که پر شدن آن، نشانه محدودیتش است. در مقابل، بهشت، با گستره‌ای بی‌کران، هرگز پر نمی‌شود. این تفاوت، به حکمت الهی در خلقت اشاره دارد که رحمت را بر غضب مقدم می‌دارد.

درنگ: جهنم، با ظرفیت محدود خود، تنها برای اقلیت اشقیا است، در حالی که بهشت، با وسعت بی‌نهایت، برای اکثریت رستگاران مهیاست.

عبور همگان از جهنم

قرآن کریم در سوره مریم، آیه ۷۱ به عبور همگان از جهنم اشاره دارد:

وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا

و هیچ یک از شما نیست مگر اینکه به آن [جهنم] وارد می‌شود. این حکمی قطعی بر پروردگارتان است.

این آیه، جهنم را به‌مثابه مرحله‌ای از مسیر آخرت معرفی می‌کند که همگان باید از آن عبور کنند. این عبور، نه به معنای اقامت دائم، بلکه به‌منزله آزمونی برای تمییز نیکان از بدان است. برای اولیای خدا، این عبور، به‌سان گذر از پلی نازک‌تر از مو و تیزتر از شمشیر است که در نهایت به بهشت منتهی می‌شود.

بخش سوم: تنوع خلقت و ارزش ذاتی موجودات

حکمت تنوع در خلقت

خلقت الهی، با تنوع بی‌مانند خود، هیچ‌چیز دورریختنی ندارد. از پوست گردو تا هسته خرما، هر جزء خلقت دارای ارزش کیمیایی است. این تنوع، نشانه حکمت الهی است که هر موجود، حتی به ظاهر بی‌ارزش، در نظام احسن جایگاهی والا دارد. به‌مثابه باغی پربار، هر عنصر خلقت، از کوچک‌ترین دانه تا عظیم‌ترین درخت، نقشی در تکمیل این نظام ایفا می‌کند.

درنگ: تنوع خلقت، نشانه حکمت الهی است که هر جزء، حتی تفاله‌ها، در نظام احسن ارزشی بی‌بدیل دارد.

تقسیم‌بندی انسان‌ها

انسان‌ها، بر اساس مراتب وجودی و اخلاقی، به سه دسته تقسیم می‌شوند: درکی (اشقیا)، درجی (اولیا)، و متوسط. اشقیا، اقلیتی هستند که به دلیل سختی و لجاجت، هدایت‌ناپذیرند. در سوره صاد، آیه ۲۷ آمده است:

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ

تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، بلکه خداوند هر که را بخواهد هدایت می‌کند.

اولیای خدا نیز اقلیتی نادرند که به دلیل کمال وجودی، قله‌های هدایت را تشکیل می‌دهند. اکثریت انسان‌ها، متوسط‌اند و در میانه این طیف قرار دارند. این تقسیم‌بندی، به تنوع وجودی انسان‌ها و نقش هر گروه در نظام خلقت اشاره دارد.

رحمت غالب الهی

آیات رحمت و لطف الهی، چندین هزار برابر آیات عذاب‌اند. این برتری عددی، نشانه غلبه رحمت الهی بر غضب اوست. بهشت، به‌مثابه سفره‌ای بی‌کران، همه را سیر می‌کند، در حالی که جهنم، مانند غذایی اندک، تنها برای اقلیتی کافی است. این تشبیه، به فراوانی رحمت الهی و محدودیت عذاب اشاره دارد.

درنگ: رحمت الهی، چندین هزار برابر عذاب، نشانه غلبه لطف خداوند بر غضب او در نظام خلقت است.

بخش چهارم: تربیت الهی و نظام آخرت

نقد روش‌های سختگیرانه

روش‌های سختگیرانه و تنبیهی، مانند حبس در موتورخانه در گذشته، دیگر در برابر نسل جدید کارآمد نیست. نسل جدید، با هوشیاری و زکاوتی بی‌مانند، به روش‌های سنتی پاسخ نمی‌دهد. این تحول، ضرورت بازنگری در رویکردهای تربیتی را نشان می‌دهد. تربیت، به‌مثابه باغبانی ظریف، نیازمند دقت و هوشمندی است، نه زور و اجبار.

موفقیت انبیا

هیچ پیامبری بدون امت نبوده و همه انبیا در هدایت امت‌های خود موفق بوده‌اند. این موفقیت، نشانه حکمت الهی در ارسال پیامبران است که هر یک، به‌سان مشعلی فروزان، راه هدایت را برای امت خود روشن ساخته‌اند.

رحمت الهی در برزخ

برزخ، به‌مثابه مرحله‌ای تربیتی، فرصتی برای اصلاح و هدایت انسان‌هاست. بسیاری از انسان‌ها در این مرحله، با تربیت الهی، به سوی رستگاری هدایت می‌شوند. این فرآیند، نشانه لطف بی‌کران الهی است که حتی پس از مرگ، راه نجات را بر بندگان نبسته است.

شافعان قیامت

در روز قیامت، شافعانی چون پیامبر اکرم، امامان معصوم، و حتی خداوند متعال، برای نجات بندگان تلاش می‌کنند. شفاعت، به‌مثابه پلی زرین، راه رستگاری را برای اکثریت هموار می‌سازد. این نظام شفاعت، بخشی از رحمت بی‌کران الهی است که حتی گناهکاران را در بر می‌گیرد.

اقرا کتابک: مسئولیت خواص

دستور «اقرأ کتابک» در سوره اسراء، آیه ۱۴، خطاب به خواص است:

اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا

کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی خویش کافی هستی.

این آیه، به مسئولیت سنگین خواص در برابر اعمالشان اشاره دارد. عموم مردم، که از دانش و آگاهی کمتری برخوردارند، مشمول این خطاب نیستند. این تمایز، نشان‌دهنده عدالت الهی در محاسبه اعمال است.

عدالت الهی و مجازات ظالمان

عدالت الهی، ابتدا ظالمان اصلی را هدف قرار می‌دهد، نه مظلومان. این اصل، به حکمت الهی در مجازات اشاره دارد که ظالمان واقعی را مسئول می‌داند. با این حال، نقدی بر روش‌های گذشته مطرح می‌شود که کشتار ظالمان، بدون بهره‌گیری از دانش و تجربه آن‌ها، خطایی استراتژیک بوده است. دانش، حتی اگر از ظالمان باشد، می‌تواند برای خیر عمومی به کار گرفته شود.

درنگ: عدالت الهی، ظالمان اصلی را هدف قرار می‌دهد، اما بهره‌گیری از دانش آن‌ها برای خیر عمومی، نشانه حکمت است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار شماره ۱۵۰۲ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی رابطه پیچیده انسان با حق، حکمت خلقت، و نظام احسن عالم پرداخت. آیات عذاب و جهنم، اگرچه در قرآن کریم فراوان‌اند (۲۶۴ مورد عذاب و ۷۷ مورد جهنم)، در برابر آیات رحمت الهی که چندین هزار برابرند، ناچیزند. این برتری، نشانه غلبه رحمت بر غضب الهی است. تقسیم‌بندی انسان‌ها به درکی، درجی، و متوسط، تنوع خلقت و نقش هر گروه در نظام احسن را نشان می‌دهد. جهنم، با ظرفیت محدود خود، برای اقلیت اشقیاست، در حالی که بهشت، با وسعت بی‌نهایت، برای اکثریت رستگاران مهیاست. نقد روش‌های سختگیرانه و تأکید بر هوشیاری نسل جدید، ضرورت بازنگری در رویکردهای تربیتی را برجسته می‌سازد. همچنین، پیشنهاد بهره‌گیری از دانش ظالمان و محاسبه آماری آیات رحمت و نقمت، رویکردی علمی و آینده‌نگر را در فلسفه اسلامی ترویج می‌کند. این اثر، با ارائه ساختاری جامع و تفصیلی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی و الهیات فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی