متن درس
ملکوت و اقتدار معنوی انسان در پرتو آیات قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۵۰۴)
مقدمه: تأمل در حقیقت باطنی هستی
این نوشتار، کاوشی عمیق در مفهوم ملکوت و اقتدار معنوی انسان در نظام هستی است که با محوریت آیات پایانی سوره یس و دیگر آیات قرآن کریم، به تبیین جایگاه انسان در ارتباط با حقیقت باطنی اشیا و موجودات متافیزیکی میپردازد. این اثر، با نگاهی آیندهنگر، ظرفیتهای بالقوه انسان در دستیابی به معرفت لدنی و ارتباط با ملکوت الهی را بررسی میکند.
بخش اول: ملکوت بهمثابه حقیقت باطنی هستی
۱.۱. اقتدار نهایی انسان در پرتو آیه ۸۱ سوره یس
آیه ۸۱ سوره یس، به فرایند نهایی اقتدار انسان اشاره دارد که فراتر از محدودیتهای کنونی اوست و با اقتدار انسان امروزی نسبت به گذشته تفاوت دارد. این آیه، ظرفیت بینهایت انسان در نظام خلقت را نشان میدهد، گویی انسان چونان نهالی است که در آینده به درختی تنومند بدل خواهد شد.
درنگ: اقتدار انسان در آینده، فراتر از محدودیتهای کنونی اوست و نشاندهنده پتانسیل بینهایت او در نظام خلقت است.
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ ۚ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده، قادر نیست مانند آنها را بیافریند؟ آری، و او آفریننده داناست.
این آیه، توانایی الهی در خلق انسانهایی با مرتبه وجودی بالاتر را نشان میدهد. اقتدار انسان، چونان جریانی است که از سرچشمه حکمت الهی سیراب میشود و در آینده، به اقیانوسی بیکران از معرفت و قدرت بدل خواهد شد.
۱.۲. ملکوت در آیه ۸۳ سوره یس: جوهره هستی
آیه ۸۳ سوره یس، محور اصلی این بحث است که ملکوت هر شئ را در دست پروردگار میداند و آن را حقیقت باطنی هستی معرفی میکند.
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
پاک است آن که ملکوت هر چیز به دست اوست و به سوی او بازمیگردید.
ملکوت، چونان روحی است که در کالبد اشیا جریان دارد و انسان با ارتقای وجودی، میتواند به این حقیقت دسترسی یابد. این آیه، انسان را به تأمل در باطن هستی دعوت میکند، گویی دریچهای به سوی ادراک حقیقت گشوده است.
درنگ: ملکوت، جوهره باطنی اشیا و حقیقت متافیزیکی هستی است که در اختیار خداوند قرار دارد و انسان میتواند با تهذیب نفس به آن دست یابد.
۱.۳. تمثیل ملکوت: خون، عقل و کرامت
ملکوت، حقیقت باطنی هر شئ است، مانند خون که حیات بدن را تأمین میکند، عقل که ارزش انسان را میسازد، و کرامت که ارزش مؤمن را تشکیل میدهد. این تشبیه، ملکوت را بهمثابه جوهرهای معرفی میکند که فراتر از ظاهر مادی (مُلک) قرار دارد. خون، با اینکه دیده نمیشود، عامل اصلی حیات و حالات ظاهری انسان است. عقل، چونان نوری پنهان، ارزش انسان را تعیین میکند و کرامت، چون گوهری درونی، مؤمن را متمایز میسازد.
پیشرفتهای پزشکی، مانند آزمایش خون که باطن انسان را آشکار میکند، نشاندهنده آن است که علم بشری بهتدریج به سوی درک ملکوت پیش میرود. در آینده، انسانها بدون نیاز به ابزارهای مادی، با نگاه و قلب خود حقیقت باطن اشیا را درک خواهند کرد، گویی چشمانشان به نور الهی روشن شده است.
درنگ: در آینده، انسانها با ارتقای ادراک معنوی، بدون نیاز به ابزارهای مادی، حقیقت باطنی اشیا را درک خواهند کرد.
۱.۴. جمعبندی بخش اول
این بخش، با تمرکز بر آیات پایانی سوره یس، ملکوت را بهعنوان حقیقت باطنی هستی معرفی کرد که در اختیار خداوند است. انسان، با پتانسیل بینهایت خود، میتواند به این حقیقت دسترسی یابد و اقتدار معنوی کسب کند. تمثیلات خون، عقل، و کرامت، عمق این مفهوم را نشان میدهند و پیشرفتهای علمی، چونان پلی به سوی درک ملکوت در آینده، معرفی شدند.
بخش دوم: مراحل معرفت و محدودیتهای علم ظاهری
۲.۱. سه مرحله معرفت: ارائة، وصول، ایصال
معرفت انسانی در سه مرحله تعریف میشود: ارائة (علم ظاهری)، وصول (معرفت لدنی)، و ایصال (عنایات الهی). مرحله ارائة، مانند آرایش ظاهری، انسان را در پوسته ظاهری نگه میدارد و مانع درک حقیقت باطنی میشود. وصول، معرفتی است که از درون انسان و به عنایت الهی شکوفا میشود، و ایصال، اوج ارتباط انسان با حقیقت الهی است که از طریق انبیا، ملائکه، و ارواح متعالی میسر میگردد.
درنگ: معرفت انسانی در سه مرحله ارائة، وصول، و ایصال تعریف میشود که از علم ظاهری تا ارتباط با عنایات الهی را در بر میگیرد.
۲.۲. محدودیتهای علم ظاهری
علم ظاهری، هرچند برای تعاملات اجتماعی و تعارفات مفید است، اما انسان را در پوسته ظاهری نگه میدارد و مانع دستیابی به ملکوت میشود. این علم، چونان زینتی است که انسان را در ظاهر زیبا میکند، اما حقیقت باطنی او را پنهان میسازد. داستان شاه عباس و درویشها، تمثیلی از غفلت انسان از حقیقت به دلیل تمرکز بر ظواهر مادی است. در این داستان، درویشها در آرزوهای مادی خود گم شدند و حقیقت وجودی خود را فراموش کردند.
علم بدون عمل، مانند درختی بیریشه است که نمیتواند انسان را به حقیقت ملکوت برساند. عمل صالح، چونان خاک حاصلخیزی است که معرفت را بارور میسازد و انسان را به سوی حقیقت باطنی هدایت میکند.
درنگ: علم ظاهری بدون عمل، انسان را در پوسته مادی نگه میدارد و مانع دستیابی به حقیقت ملکوت میشود.
۲.۳. جمعبندی بخش دوم
این بخش، مراحل سهگانه معرفت را معرفی کرد و محدودیتهای علم ظاهری را در برابر معرفت لدنی و عنایات الهی نشان داد. انسان برای دستیابی به ملکوت، باید از پوسته ظاهری علم عبور کند و با عمل صالح و تهذیب نفس، به حقیقت باطنی اشیا دست یابد.
بخش سوم: اقتدار الهی و ناتوانی موجودات غیر الهی
۳.۱. اقتدار الهی و حکمت در توزیع ملکوت
اقتدار الهی، بر اساس حکمت توزیع میشود و نه دلخواه. آیه ۲۶ سوره آلعمران، این حقیقت را نشان میدهد:
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ
بگو: خدایا، تو مالک مُلک هستی، به هر که بخواهی مُلک میدهی و از هر که بخواهی مُلک را میگیری.
این آیه، حکمت الهی در اعطای اقتدار و ملکوت را نشان میدهد. انسان، با تواضع و دوری از ظواهر مادی، میتواند به این اقتدار دست یابد، چنانکه انبیا با تواضع و اتصال به ملکوت، به موفقیتهای عظیم دست یافتند.
درنگ: اقتدار الهی بر اساس حکمت توزیع میشود و انسان با تواضع و تهذیب نفس میتواند به آن دست یابد.
۳.۲. ناتوانی موجودات غیر الهی
موجودات غیر الهی، حتی به اندازه ذرهای قدرت ندارند. آیات متعدد قرآن کریم، مانند آیه ۱۸ سوره یونس، به این حقیقت اشاره دارند:
وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ
و غیر از خدا چیزی را میپرستند که نه به آنها زیان میرساند و نه سودشان میدهد.
همچنین آیه ۴۳ سوره رعد، ناتوانی انسان بدون اتصال به ملکوت را نشان میدهد:
وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
و تو [ای پیامبر] تیر نینداختی آنگاه که تیر انداختی، بلکه خدا تیر انداخت.
این آیات، نشاندهنده آن است که انسان بدون اتصال به ملکوت الهی، ناتوان از تأثیرگذاری واقعی است. اقتدار حقیقی، تنها از آنِ خداوند است و انسان تنها با اتصال به این اقتدار میتواند به حقیقت دست یابد.
درنگ: موجودات غیر الهی، فاقد هرگونه اقتدار در برابر ملکوت الهی هستند و انسان بدون اتصال به این ملکوت، ناتوان است.
۳.۳. جمعبندی بخش سوم
این بخش، اقتدار مطلق الهی و ناتوانی موجودات غیر الهی را در برابر ملکوت تبیین کرد. انسان، تنها با اتصال به حقیقت الهی و دوری از ظواهر مادی، میتواند به اقتدار معنوی دست یابد.
بخش چهارم: ارتباط انسان با ملکوت و موجودات متافیزیکی
۴.۱. امکان دسترسی به ملکوت
انسان میتواند به سیستم ملکوت وارد شود و اقتدار معنوی کسب کند. آیه ۷۵ سوره انعام، این امکان را برای حضرت ابراهیم نشان میدهد:
وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
و اینگونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.
همچنین آیه ۱۸۵ سوره اعراف، دعوتی عام برای تأمل در ملکوت است:
أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
آیا در ملکوت آسمانها و زمین ننگریستند؟
این آیات، نشاندهنده آن است که انسانها میتوانند با تأمل و تهذیب نفس، به حقیقت ملکوت دست یابند، گویی چشمانشان به نور الهی روشن شده و باطن هستی را مشاهده میکنند.
درنگ: همه انسانها میتوانند با تأمل و تهذیب نفس، به ملکوت آسمانها و زمین نظر کنند و اقتدار معنوی کسب کنند.
۴.۲. ارتباط با ملائکه و موجودات متافیزیکی
انسان میتواند با ملائکه و موجودات متافیزیکی ارتباط برقرار کند. آیه ۱۱ سوره احزاب، به نقش ملائکه در حمایت از انسانها اشاره دارد:
إِنَّكُمْ مُمَدَّدُونَ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ
شما با سه هزار فرشته فرودآمده مدد داده شدید.
همچنین آیه ۱۱ سوره سجده، به نقش فرشته مرگ و ملائکه تحت امر او اشاره میکند:
يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ
فرشته مرگ که بر شما گمارده شده، شما را میمیراند.
این آیات، به ساختار سلسلهمراتبی ملائکه در اداره امور انسانی و امکان ارتباط انسان با آنها اشاره دارند. انسانها، هرچند موجودات متافیزیکی مانند جن و ملائکه را میبینند، اما به دلیل غفلت از ملکوت، آنها را نمیشناسند. این موجودات، چونان سایههایی در زندگی انسان حضور دارند و بر وجود او تأثیر میگذارند.
درنگ: انسان میتواند با ملائکه و موجودات متافیزیکی ارتباط برقرار کند، اما غفلت از ملکوت مانع شناخت آنها میشود.
۴.۳. داستان سلیمان و مورچه: محدودیت ظاهری و اقتدار باطنی
داستان مرگ حضرت سلیمان و نقش مورچه در آشکارسازی آن، به محدودیتهای ظاهری و اقتدار باطنی او اشاره دارد:
فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ
و چون مرگش را مقدر کردیم، جز جنبندهای زمینی که عصایش را میخورد، آنها را از مرگش آگاه نکرد.
این داستان، نشاندهنده آن است که حتی شخصیتی چون سلیمان، با اقتدار عظیم ملکوتی، در ظاهر به موجودی کوچک مانند مورچه وابسته است. این تمثیل، محدودیتهای ظاهری را در برابر اقتدار باطنی نشان میدهد و انسان را به تأمل در حقیقت ملکوت دعوت میکند.
درنگ: داستان سلیمان و مورچه، محدودیتهای ظاهری را در برابر اقتدار باطنی نشان میدهد و انسان را به تأمل در ملکوت دعوت میکند.
۴.۴. جمعبندی بخش چهارم
این بخش، امکان دسترسی انسان به ملکوت و ارتباط او با موجودات متافیزیکی را بررسی کرد. آیات قرآن کریم، انسان را به تأمل در حقیقت باطنی هستی و ارتباط با ملائکه دعوت میکنند. داستان سلیمان، نمونهای از اقتدار ملکوتی است که در آینده به انسانهای عادی تسری خواهد یافت.
بخش پنجم: توحید، تواضع، و اقتدار معنوی
۵.۱. توحید و نفی قدرت غیر الهی
توحید واقعی، به معنای باور به اقتدار الهی و نفی قدرت غیر اوست. این باور، انسان را از وابستگی به ظواهر مادی رها میکند و به سوی ملکوت هدایت مینماید. آیه ۱۳ سوره سبأ، این حقیقت را نشان میدهد:
وَلَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ
و به اندازه ذرهای در آسمانها و زمین مالک چیزی نیستند.
این آیه، ناتوانی موجودات غیر الهی را در برابر اقتدار الهی نشان میدهد و انسان را به سوی توحید واقعی هدایت میکند.
درنگ: توحید واقعی، انسان را از وابستگی به ظواهر مادی رها کرده و به سوی ملکوت هدایت میکند.
۵.۲. تواضع و اقتدار انبیا
انبیا، با تواضع و دوری از دنیا، به اقتدار معنوی دست یافتند. تواضع، چونان کلیدی است که درهای ملکوت را میگشاید. عالمان دینی، با الهام از این اصل، با فروتنی و اتصال به حقیقت الهی، به موفقیتهای عظیم دست یافتند. این تواضع، چونان نوری است که مسیر اقتدار معنوی را روشن میسازد.
درنگ: تواضع، کلید دسترسی به ملکوت و اقتدار معنوی است که انبیا و عالمان دینی را به موفقیت رساند.
۵.۳. جمعبندی بخش پنجم
این بخش، توحید و تواضع را بهعنوان دو رکن اساسی برای دستیابی به ملکوت و اقتدار معنوی معرفی کرد. انسان با باور به اقتدار الهی و دوری از ظواهر مادی، میتواند به حقیقت باطنی هستی دست یابد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تمرکز بر آیات پایانی سوره یس و دیگر آیات قرآن کریم، مفهوم ملکوت را بهعنوان حقیقت باطنی هستی تبیین کرد. انسان، با پتانسیل بینهایت خود، میتواند با تهذیب نفس و تأمل در حقیقت، به ملکوت دسترسی یابد. مراحل سهگانه معرفت (ارائة، وصول، ایصال)، مسیر این ارتقای وجودی را نشان میدهند. انبیا، بهویژه حضرت سلیمان، نمونههایی از اقتدار ملکوتیاند که در آینده به انسانهای عادی تسری خواهد یافت. توحید و تواضع، دو رکن اساسی برای دستیابی به این اقتدار هستند. این اثر، با ارائه تحلیلهای تفصیلی و تمثیلات فاخر، منبعی جامع برای پژوهشگران فلسفه اسلامی و انسانشناسی دینی فراهم آورده است.
با نظارت صادق خادمی