متن درس
جایگاه انسان در نظام خلقت: تأملاتی در انسانشناسی قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۵۰۵)
مقدمه
انسان، بهعنوان خلیفه الهی در زمین، جایگاهی بس رفیع در نظام خلقت دارد. این جایگاه، نهتنها در تواناییهای مادی و ظاهری او، بلکه در ظرفیتهای معنوی و متافیزیکیاش تجلی مییابد. انسانشناسی قرآنی، با نگاهی ژرف به حقیقت وجودی انسان، او را موجودی معرفی میکند که قادر است با بهرهگیری از نیروهای ملكوتی و ارتباط با موجودات متافیزیکی، به اقتداری بیمانند دست یابد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی ظرفیتهای بالقوه انسان در دستیابی به مراتب متعالی معنوی و ارتباط با ملائکه و دیگر موجودات متافیزیکی میپردازد.
بخش نخست: ظرفیتهای وجودی انسان و محدودیتهای کنونی
محدودیت بهرهگیری از توان وجودی
انسان، بهرغم دارا بودن ظرفیتهای عظیم وجودی، تنها از بخش ناچیزی از توان خود بهره میبرد. این محدودیت، ریشه در تربیت ناقص و تمرکز بیشازحد بر علوم ظاهری و کلاسیک دارد. علوم ظاهری، هرچند در جای خود ارزشمندند، اما تنها ابزارهای صوری و مادی را در اختیار انسان قرار میدهند و از شکوفایی ظرفیتهای معنوی و متافیزیکی او بازمیمانند. همانگونه که خورشید، با نور خود، تنها بخشی از جهان را روشن میکند، علوم ظاهری نیز تنها گوشهای از حقیقت وجودی انسان را نمایان میسازند.
| درنگ: انسان، با وجود ظرفیتهای بیکران، به سبب تربیت ناقص و تمرکز بر ظواهر مادی، از بهرهگیری کامل از توان وجودی خود محروم مانده است. |
اقتدار انسان در آینده
انسان در آینده جهان، به مرتبهای از اقتدار و کرامت دست خواهد یافت که با انسان کنونی قابل مقایسه نیست. این دیدگاه، به پتانسیل بینهایت انسان در نظام خلقت اشاره دارد. همانگونه که پرندهای از تخم شکافته و به پرواز درمیآید، انسان نیز با شکوفایی ظرفیتهای معنوی خود، به مراتب متعالیتری از وجود خویش صعود خواهد کرد.
سیر تکاملی انسان
انسان امروزی، با پیشرفتهای علمی و فناوری، از انسان اولیه متمایز است، و انسان آینده نیز از انسان کنونی فاصلهای شگرف خواهد داشت. این سیر تکاملی، نهتنها در حوزههای مادی، بلکه در قلمروهای معنوی نیز رخ خواهد داد. همانگونه که نهال به درختی تنومند بدل میشود، انسان نیز در مسیر تکامل، به مراتب بالاتری از آگاهی و اقتدار دست خواهد یافت.
نقصان در تربیت انسانی
تربیت کنونی انسان، به علوم ظاهری محدود شده و از آموزش ارتباط با موجودات متافیزیکی، نظیر ملائکه و جن، غفلت ورزیده است. این محدودیت، انسان را به ابزارهای مادی، مانند ماشین و مدرک، وابسته ساخته و از دستیابی به اقتدار معنوی بازداشته است. انسان، مانند پرندهای که بالهایش بسته شده، از پرواز در آسمان معرفت الهی محروم مانده است.
ضرورت گذر از پوسته مادی
برای دستیابی به اقتدار معنوی، انسان باید از پوسته ظاهری علوم و ابزارهای مادی خارج شود. قدرت واقعی انسان، نه در ابزارهای صوری مانند هلیکوپتر و هواپیما، بلکه در نیروهای معنوی و ارادی او نهفته است. همانگونه که جوهره الماس در دل سنگ پنهان است، اقتدار حقیقی انسان نیز در باطن وجود او نهفته است.
بخش دوم: ملكوت و جایگاه آن در نظام خلقت
ملكوت در قرآن کریم
قرآن کریم، ملكوت را بهعنوان باطن و حقیقت اشیا معرفی میکند که در دست خداوند متعال قرار دارد. این مفهوم در آیه ۸۳ سوره یس به زیبایی تبیین شده است:
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
پاک است آن که ملكوت هر چیز به دست اوست و به سوی او بازمیگردید.
ملكوت، جوهره باطنی اشیا و شالوده اقتدار موجودات است. انسان، با ارتقای وجودی خود، میتواند به این حقیقت نزدیک شود، همانگونه که ستارهای به نور خورشید نزدیک میگردد.
| درنگ: ملكوت، بهعنوان شاسی خلقت و حقیقت باطنی اشیا، در دست خداوند است و انسان میتواند با سلوک معنوی به آن نزدیک شود. |
نقش ملائکه در اداره انسان
ملائکه، بهعنوان موجودات متافیزیکی، دارای نیروی ملكوتیاند و مسئولیت اداره و حمایت از انسان را بر عهده دارند. این نقش، در آیات متعدد قرآن کریم، از جمله آیه ۱۱ سوره احزاب، تبیین شده است:
إِنَّكُمْ مُمَدَّدُونَ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ
شما با سه هزار فرشته فرودآمده مدد داده شدید.
ملائکه، مانند سپاهیان آسمانی، در مواقع نیاز به یاری انسان میشتابند و او را در مسیر رشد معنوی هدایت میکنند.
امکان ارتباط با ملائکه
انسان، با ایمان و استقامت، میتواند با ملائکه ارتباط برقرار کند. این ارتباط دوسویه است؛ هم انسان میتواند به ملائکه نزدیک شود و هم ملائکه میتوانند به انسان یاری رسانند. آیه ۳۰ سوره فصلت این حقیقت را چنین بیان میکند:
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ
کسانی که گفتند پروردگار ما خداست و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها نازل میشوند.
این آیه، ایمان و استقامت را شرط دریافت حمایت ملائکه میداند، مانند کلیدی که در قفل معرفت میچرخد و درهای آسمان را میگشاید.
استغفار ملائکه برای انسان
ملائکه، بهعنوان مظهر رحمت الهی، برای همه موجودات زمین، حتی گناهکاران، استغفار میکنند. این حقیقت در آیه ۵ سوره شوری چنین بیان شده است:
وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ
و فرشتگان به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و برای کسانی که در زمیناند آمرزش میطلبند.
این استغفار، مانند بارانی است که بر زمین خشکیده میبارد و امکان رویش را برای همه فراهم میآورد.
| درنگ: استغفار ملائکه، جلوهای از رحمت عام الهی است که حتی گناهکاران را در بر میگیرد و به انسان امکان ترفيع معنوی میدهد. |
بخش سوم: موانع و راهکارهای دستیابی به اقتدار معنوی
محدودیتهای علوم ظاهری
علوم ظاهری، هرچند در پیشرفت مادی انسان نقش دارند، اما کمترین اقتدار را به او میبخشند و نمیتوانند او را به ملكوت اشیا برسانند. این علوم، مانند پلی هستند که تنها تا میانه راه انسان را همراهی میکنند، اما برای رسیدن به قلههای معرفت، انسان نیازمند بهرهگیری از نیروهای ملكوتی است.
نقش استعمار و جهل در تحقیر انسان
جهل و استعمار، انسان را از ظرفیتهای متافیزیکیاش دور نگه داشته و او را به موجودی محدود به ظواهر مادی بدل کردهاند. قرآن کریم در آیه ۶۶ سوره کهف به این حقیقت اشاره دارد:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ
پس قوم خود را سبک شمرد و آنها از او اطاعت کردند.
این تحقیر، مانند زنجیری است که بالهای انسان را بسته و او را از پرواز در آسمان معرفت بازداشته است.
ضرورت دوری از خشونت
خشونت و عصبیت، با روح اسلام و رحمت الهی سازگار نیست. رفتارهای خشن، مانند شکستن سنگ قبر یا تحقیر دیگران، ننگی برای جامعه اسلامی است. حتی گناهکاران نیز حقوقی دارند که باید رعایت شود. خداوند، برخلاف نگاه محدود انسانی، با عاطفه و بدون خشونت با بندگان خود رفتار میکند. این تفاوت، مانند فاصله میان آسمان و زمین است که حکمت الهی را از عصبیت انسانی جدا میسازد.
تفاوت احکام شرعی و عصبیت
احکام شرعی، مانند سنگسار، با خشونتهای عصبیتمحور تفاوت دارد. احکام شرعی، ریشه در حکمت الهی دارند، درحالیکه خشونتهای عصبیتمحور، از عصبیت و جهل نشأت میگیرند. این تمایز، مانند تفاوت میان نور و تاریکی است که یکی راه را روشن میکند و دیگری انسان را به گمراهی میکشاند.
| درنگ: خشونت و عصبیت، با روح رحمانی اسلام در تضاد است و رعایت حقوق همه موجودات، حتی گناهکاران، ضرورتی دینی و انسانی است. |
بخش چهارم: ارتباط انسان با موجودات متافیزیکی
امکان تسخیر موجودات متافیزیکی
انسان، به دلیل برتری ادراکی خود، میتواند بر ملائکه و جن سلطنت کند و آنها را در خدمت خود قرار دهد. این اقتدار، مانند سلطنت پادشاهی است که با حکمت و معرفت، قلمرو خود را اداره میکند.
برتری ادراک انسانی
انسان، از نظر ادراک، بر جن برتری دارد، هرچند قدرت او در مقایسه با جن محدود است. این برتری ادراکی، مانند نوری است که انسان را قادر میسازد تا با تلاش و تربیت معنوی، به مراتب متعالیتری دست یابد.
نقش ملائکه در مجازات گناهکاران
برخی ملائکه، بهعنوان گروه ضربت الهی، وظیفه مجازات گناهکاران را بر عهده دارند. این نقش در آیه ۸ سوره تحریم چنین بیان شده است:
إِذَا تُوُفِّيَتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ
آنگاه که فرشتگان جانشان را میگیرند، بر چهرهها و پشتهایشان میزنند.
این ملائکه، مانند نگهبانانی هستند که عدالت الهی را با قاطعیت اجرا میکنند.
ملائکه غلاظ و شداد
برخی ملائکه، بهعنوان غلاظ و شداد، بدون تأثیرپذیری از عواطف، اوامر الهی را اجرا میکنند. آیه ۶ سوره تحریم این حقیقت را چنین بیان میکند:
مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ
فرشتگانی سختگیر و شدید که از آنچه خدا به آنها فرمان داده سرپیچی نمیکنند.
این ملائکه، مانند شمشیر عدالت الهی، با دقت و قاطعیت عمل میکنند.
بخش پنجم: مسیر رشد معنوی و نقش ملائکه
استفاده از ملائکه برای رشد
انسان میتواند از ملائکه برای کسب علم، آگاهی و قدرت معنوی بهره گیرد. ملائکه، مانند مربیانی الهی، انسان را در مسیر رشد هدایت میکنند. همانگونه که باغبان، نهال را آبیاری میکند، ملائکه نیز انسان را در مسیر معرفت یاری میرسانند.
فراوانی ملائکه
تعداد ملائکه، به اندازه ذرات عالم است و برای خدمت به انسان خلق شدهاند. این فراوانی، مانند دریایی بیکران است که انسان را در خود غرق رحمت میسازد.
حفاظت ملائکه در برابر شیاطین
ملائکه، انسان را در برابر شیاطین محافظت میکنند و او را در محیطی امن برای رشد معنوی قرار میدهند. این حفاظت، مانند سپری است که انسان را از گزند دشمنان نامرئی حفظ میکند.
استمداد از موجودات متافیزیکی
انسان میتواند از ملائکه، ارواح و حتی شیاطین استمداد کند. این استمداد، مانند بهرهگیری از باد برای به حرکت درآوردن کشتی است که انسان را به سوی مقصد هدایت میکند.
| درنگ: ملائکه، بهعنوان مربیان و حامیان انسان، نقش کلیدی در رشد معنوی او دارند و انسان میتواند با ایمان و استقامت، از حمایت آنها بهرهمند شود. |
ضرورت آمادگی برای دعا
دعاها و مأثورات، نیازمند آمادگی و مراتب معنوی هستند. بدون این آمادگی، دعاها مانند بذری هستند که در خاک نامناسب کاشته شده و به بار نمینشینند.
مسیر تدریجی رشد معنوی
رشد معنوی، مانند صعود به قلهای بلند، نیازمند حرکت تدریجی از مراتب پایین به سوی مراتب بالاتر است. انسان باید از پایههای معرفت آغاز کند و گامبهگام به سوی کمال پیش رود.
باور به امکان طیالارض
انسان، با باور به امکان تواناییهای خارقالعاده، مانند طیالارض، و تلاش در این مسیر، میتواند به مراتب متافیزیکی دست یابد. این باور، مانند کلیدی است که درهای ناممکن را میگشاید.
جمعبندی
انسان، بهعنوان خلیفه الهی، دارای ظرفیتهای بیکرانی است که با تربیت معنوی و ارتباط با ملائکه میتواند به آنها دست یابد. ملكوت، بهعنوان حقیقت باطنی اشیا، و ملائکه، بهعنوان حامیان و مربیان انسان، نقش کلیدی در این مسیر دارند. قرآن کریم، با آیات متعدد، از جمله آیات سورههای یس، احزاب، فصلت و شوری، به این ظرفیتها و حمایتهای الهی اشاره دارد. محدودیتهای علوم ظاهری و تأثیرات منفی جهل و استعمار، انسان را از این مراتب باز داشته، اما با ایمان، استقامت و باور به امکان ارتباط با موجودات متافیزیکی، انسان میتواند به اقتدار معنوی دست یابد. این نوشتار، با تحلیل تفصیلی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، منظری جامع از انسانشناسی قرآنی ارائه میدهد و راهنمایی برای پژوهشگران حوزههای فلسفه اسلامی و الهیات فراهم میآورد.
| با نظارت صادق خادمی |