متن درس
کتاب معرفت وجودی انسان و ارتباط با عوالم متافیزیکی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۱۰)
مقدمه
انسان، این گوهر بیهمتای آفرینش، در میان موجودات عالم جایگاهی بس والا دارد. او موجودی است که کمتر از خالق و برتر از همه مخلوقات است و توانایی وصول به عوالم متافیزیکی، از بهشت و جهنم گرفته تا برزخ و قیامت، در نهاد او نهفته است. این کتاب، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۱۵۱۰، به تبیین ظرفیتهای وجودی انسان برای ارتباط با عوالم متعالی میپردازد. محور بحث، بر شناخت انواع علوم انسانی، از علوم ارائی تا وصولی و ایصالی، و نیز امکان سیر در عوالم مختلف با تکیه بر آیات قرآن کریم، بهویژه سوره صافات، استوار است.
بخش نخست: انواع علوم انسانی و ظرفیتهای معرفتی
شناخت انواع علوم
معرفت انسانی، فراتر از دانشهای متعارف و مدرسهای است که در نظامهای آموزشی عرضه میشوند. استاد فرزانه قدسسره علوم انسانی را به سه دسته تقسیم میکنند: علوم ارائی، وصولی، و ایصالی. علوم ارائی، دانشهایی هستند که در چارچوبهای آموزشی و آکادمیک ارائه میگردند و به یادگیری منظم و نظاممند وابستهاند. اما علوم وصولی، معرفتی است که از طریق تجربه، شهود، و سیر درونی به دست میآید، و علوم ایصالی، دانشهایی هستند که از انبیا، اولیا، ارواح، و موجودات متافیزیکی به انسان منتقل میشوند. این تقسیمبندی، چونان دریچهای به سوی افقهای بیکران معرفت، نشاندهنده گستردگی منابع شناختی انسان است.
درنگ: علوم انسانی محدود به دانشهای ارائی نیست؛ علوم وصولی و ایصالی، انسان را به مراتب متعالی معرفت رهنمون میسازند.
علوم لدنی: گوهر نهفته در نهاد انسان
خداوند متعال، در نهاد هر انسان، علوم لدنی را به ودیعه نهاده است، همانگونه که کوهها و سنگها، هر یک هویتی متمایز دارند. این علوم، چون گنجینهای در اعماق وجود، منحصر به هر فرد است و به تنوع وجودی انسانها اشاره دارد. هر انسان، مانند کوهی است که در دل خود رازهایی از معرفت نهان دارد و با شکوفایی این ظرفیتها، میتواند به مراتب والای کمال دست یابد.
علوم ایصالی: پل ارتباط با انبیا و اولیا
علوم ایصالی، چون جویباری زلال از چشمههای حکمت الهی، از انبیا، اولیا، و موجودات متافیزیکی به انسان سرازیر میشوند. این علوم، نیازمند آمادگی معنوی و تصفیه نفس است تا انسان بتواند چون ظرفی پاک، پذیرای این معرفت متعالی گردد. انسان، با این ارتباط، میتواند از انوار حکمت الهی بهرهمند شود و به سوی کمال رهنمون گردد.
بخش دوم: جایگاه انسان در مثلث ارتباطی عوالم
مثلث ارتباطی انسان با عوالم
انسان، در مرکز مثلثی از ارتباطات متافیزیکی قرار دارد که از عوالم عالی، مانند ملائکه، تا عوالم دانی، مانند جن و ارواح، امتداد مییابد. این جایگاه، چونان پلی میان آسمان و زمین، انسان را قادر میسازد تا از همه عوالم بهرهمند شود. همانگونه که از معلم زمینی درس میآموزد، میتواند از جن، ملَک، یا روح موجودات، معرفت کسب کند. این ظرفیت، چونان دری است که به سوی تمامی عوالم گشوده میشود.
درنگ: انسان، در مرکز مثلثی ارتباطی، قادر است با عوالم عالی و دانی ارتباط برقرار کند و از آنها معرفت کسب نماید.
امکان وصول به عوالم متافیزیکی
انسان، به دلیل ظرفیت وجودی بینظیر خود، میتواند به عالم برزخ، قیامت، بهشت، و جهنم وصول یابد. این سیر، نه تنها در آخرت، بلکه در دنیا نیز ممکن است. انسان، مانند سفینهای که به آسمانها سفر میکند و بازمیگردد، میتواند در عوالم متافیزیکی سیر کند و از آنها معرفت کسب نماید. این وصول، نیازمند تمرین، اخلاص، و آمادگی معنوی است.
قربت به خدا و مخلوقات
هنگامی که قربت به خداوند متعال ممکن است، قربت به ملائکه، جن، و سایر موجودات نیز ممکن میگردد. اگر انسان میتواند با نیت «قربة إلی الله» به خالق هستی نزدیک شود، به طریق اولی میتواند با مخلوقات او نیز ارتباط برقرار کند. این قربت، چونان کلیدی است که درهای عوالم متافیزیکی را میگشاید.
بخش سوم: مسیر تدرجی قربت و موانع آن
تدریجی بودن مسیر قربت
قربت به خداوند و عوالم متافیزیکی، فرآیندی تدریجی است و نه دفعی. همانگونه که مسافری در مسیری طولانی گام به گام پیش میرود، انسان نیز باید با صبر و استمرار، در مسیر کمال حرکت کند. این تدرج، چونان رودی است که بهآرامی به سوی دریا روان میشود.
درنگ: قربت به خدا و عوالم متعالی، حرکتی تدریجی است که نیازمند صبر و استمرار است.
خطر شتابزدگی در سلوک
انسان، گاه به دلیل شتابزدگی، انتظار نتایج فوری از عبادات خود دارد و در صورت عدم تحقق، به ناله و شکوه میافتد. این شتابزدگی، چونان بادی است که آرامش باغ وجود را برهم میزند و انسان را از مسیر کمال بازمیدارد.
نقش زمینههای نسلی در وصول
برخی افراد، به دلیل تلاشهای نسلی و خانوادگی، سریعتر به مراتب متعالی میرسند. این زمینهها، مانند بذرهایی هستند که اجداد کاشتهاند و نسلهای بعدی میوه آن را برداشت میکنند. تلاشهای گذشتگان، چونان خاک حاصلخیزی است که رشد معنوی را تسهیل میکند.
مشاعی بودن خیرات و شرور
خیرات و شرور انسان، بهصورت مشاعی در نسل و جامعه او توزیع میگردد. مانند نهر آبی که به مزارع مختلف میرسد، خیرات یک فرد میتواند به نسلها و جوامع دیگر نیز سرریز شود.
بخش چهارم: نقش اسباب و مربّی در سلوک
اسباب و زمینههای وصول
وصول به مراتب متعالی، نیازمند اسباب و زمینههای مناسب است. این اسباب، مانند نطفه حلال، دعای والدین، و تلاشهای نسلی، چونان پایههایی هستند که بنای کمال را استوار میسازند.
نقش مربّی در سلوک
مربّی، چونان راهنمایی دانا، نقش بررسی اسباب و آمادگی سالک را بر عهده دارد. او با شناخت زمینههای معنوی سالک، مسیر وصول را هموار میسازد و موانع را شناسایی میکند.
تأثیر تلاشهای گذشتگان
وصول برخی افراد، نتیجه زحمات گذشتگان، مانند پدر، مادر، یا اجداد است. این تلاشها، مانند نوری است که از نسلهای پیشین به آیندگان میرسد و راه کمال را روشن میسازد.
درنگ: تلاشهای نسلی و دعای والدین، زمینهساز وصول انسان به مراتب متعالی است.
بخش پنجم: آیات قرآنی و تبیین عوالم متافیزیکی
گفتوگوی اهل بهشت
قرآن کریم در سوره صافات، گفتوگوی اهل بهشت را چنین توصیف میکند:
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ * قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ * يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ * أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ
ترجمه: پس برخی به برخی دیگر روی آورند و پرسوجو کنند * یکی از آنها گوید: من دوستی داشتم * که میگفت: آیا تو از تصدیقکنندگان هستی؟ * آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا بازخواست میشویم؟
این آیات، گفتوگوی اهل بهشت را نشان میدهد که درباره قرین خود و ایمان به قیامت سخن میگویند. این گفتوگو، چونان آینهای است که مراتب متفاوت در بهشت را بازتاب میدهد.
فاطلع و وصول به جهنم
قرآن کریم در ادامه میفرماید:
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ * فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ
ترجمه: گفت: آیا شما آگاهید؟ * پس نظر افکند و او را در میان جهنم دید.
این آیات، توانایی برخی افراد در بهشت برای فاطلع (نگاه عمیق) به سوی جهنم را نشان میدهد. این توانایی، مانند نوری است که تاریکیهای عوالم دیگر را روشن میسازد.
شجرة الزقوم و عذاب جهنم
قرآن کریم درباره شجرة الزقوم میفرماید:
هَٰذَا خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ * إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ * إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ * طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ
ترجمه: آیا این [نعمتهای بهشتی] بهتر است یا درخت زقوم؟ * ما آن را برای ستمگران وسیله آزمایش قرار دادیم * آن درختی است که در قعر جهنم میروید * شکوفههایش گویی سرهای شیاطیناند.
شجرة الزقوم، چونان درختی شوم در اعماق جهنم، نمادی از عذاب ظالمان است که شکوفههایش، مانند سرهای شیاطین، وحشتآفرین است.
غذای اهل جهنم
قرآن کریم درباره غذای اهل جهنم میفرماید:
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ * ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ
ترجمه: آنان از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پر میکنند * سپس برایشان شرابی از آب جوشان است.
این آیات، عذاب اهل جهنم را توصیف میکنند که نه تنها سیرشان نمیکند، بلکه تشنگی و رنج آنها را افزون میسازد.
بخش ششم: نقد علم دینی و موانع وصول
نقد تمرکز بر علوم ارائی
علم دینی، گاه به جای پرورش علوم وصولی و ایصالی، بر علوم ارائی مانند صرف و نحو متمرکز شده است. این تمرکز، چونان قفلی بر درهای معرفت متعالی، انسان را از وصول به عوالم بازمیدارد.
نقد کمسوادی در مبادی علمی
بسیاری از اختلافات در علم دینی، ناشی از عدم آگاهی از مبادی علمی است. این کمسوادی، مانند تاریکی است که راه معرفت را سد میکند.
قداست علمای قدیم
علمای قدیم، با وجود محدودیت در علوم ارائی، به دلیل اخلاص و تمرکز بر عبادات، به مراتب متعالی رسیدند. سجادههای آنها، چونان مشعلی بود که راه کمال را روشن میساخت.
درنگ: علمای قدیم، با سجاده و عبادت، به مراتب متعالی رسیدند، نه صرفاً با علوم ارائی.
بخش هفتم: نقش عبادات در سلوک
نقش نماز در قربت
نماز، اگر با اخلاص و تکان معنوی همراه باشد، مانند کلیدی است که درهای قربت را میگشاید. نمازی که تکان معنوی ایجاد نکند، چونان فراداست و اثر معنوی ندارد.
نماز جماعت و تکان معنوی
نماز جماعت، به دلیل مشارکت جمعی، میتواند تکان معنوی بیشتری ایجاد کند و انسان را به سوی کمال هدایت نماید. این تکان، مانند موجی است که روح را به سوی ساحل قربت میبرد.
امتحان اعمال خیر
اعمال خیر، مانند نماز، باید امتحان شوند تا اثرشان مشخص گردد. مانند تاجری که نمونه کالای خود را آزمایش میکند، انسان نیز باید اعمال خود را محک بزند.
بخش هشتم: نتیجهگیری و جمعبندی
انسان، این موجود شگفتانگیز آفرینش، با ظرفیتهای بینهایت خود، قادر است به تمامی عوالم متافیزیکی، از بهشت و جهنم تا برزخ و قیامت، وصل شود. علوم ارائی، وصولی، و ایصالی، چونان سه شاخه از درخت معرفت، انسان را به سوی کمال هدایت میکنند. تدرجی بودن مسیر قربت، نقش اسباب نسلی، و ضرورت حذف ویروسهای روانی مانند حرص و طمع، از اصول بنیادین این سلوک است. آیات قرآن کریم، مانند چراغهایی در مسیر، راه را روشن میسازند و انسان را به سوی فاطلع و وصول به مراتب متعالی رهنمون میکنند. نقد تمرکز علم دینی بر علوم ارائی، دعوتی است به بازنگری در آموزش معارف متعالی و پرورش انسانهای واصل. این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، تلاشی است برای گشودن دریچهای به سوی فهم عمیقتر جایگاه انسان در نظام هستی.
با نظارت صادق خادمی