در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1512

متن درس





سلوک عرفانی و فلسفی در پرتو قرآن کریم

سلوک عرفانی و فلسفی در پرتو قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۱۲)

دیباچه

انسان، این موجود شگفت‌انگیز و خلیفه الهی، در مسیر سلوک خویش به سوی کمال، توانایی وصول به عوالم متافیزیکی و شهود حقایق غیبی را داراست. این توانایی، ریشه در فطرت پاک او دارد که به مثابه چراغی در دل، راه را به سوی حقیقت روشن می‌سازد. اما این مسیر پرشکوه، موانعی در پی دارد که از جمله مهم‌ترین آنها، حرص و طمع است؛ دو صفتی که چون باری سنگین، روح را از پرواز به سوی مراتب والای وجود بازمی‌دارند. این کتاب، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تأمل در آیات نورانی قرآن کریم و تبیین‌های عرفانی، به بررسی دقیق و عمیق سلوک انسانی، طهارت نفس، و قلب سلیم می‌پردازد.

بخش یکم: ظرفیت‌های وجودی انسان در سلوک عرفانی

وصول به عوالم متافیزیکی

انسان، به واسطه ظرفیت‌های وجودی خویش، قادر است به عوالم گوناگون، از جمله عوالم ارواح، شیاطین، جن، ملائکه، قیامت، آخرت، و تمامی مخلوقات الهی، چه به صورت فردی و چه به صورت نوعی، دست یابد. این وصول، مشروط به طهارت نفس و سلامت قلب است. فطرت الهی انسان، که او را به خلیفه‌الله مبدل ساخته، امکان اتصال به مراتب وجودی را فراهم می‌آورد. طهارت نفس، به معنای رهایی از آلودگی‌های نفسانی و مادی است که انسان را از شهود حقایق متعالی بازمی‌دارد. سلامت قلب نیز به خلوص نیت و صفا در عمل اشاره دارد که زمینه‌ساز درک عوالم غیبی می‌شود.

درنگ: توانایی انسان در وصول به عوالم متافیزیکی، ریشه در فطرت الهی او دارد و مشروط به طهارت نفس و سلامت قلب است.

موانع سلوک: حرص و طمع

حرص و طمع، به عنوان ریشه اصلی انحرافات نفسانی، مانع وصول انسان به عوالم متافیزیکی می‌شوند. این دو صفت، چون باری سنگین بر دوش روح، انسان را در بند ماده و دنیا گرفتار می‌سازند. رهایی از حرص و طمع، شرط اساسی برای دسترسی به عوالم دنیا، آخرت، دوزخ، نعیم، عقول، ملکوت، و عالم مثال است. این صفات، شفافیت نفس را مختل کرده و قلب را از صفا و نورانیت محروم می‌سازند. همانند سنگی که به پای پرنده‌ای بسته شود، حرص و طمع، روح را از پرواز به سوی کمالات الهی بازمی‌دارد.

درنگ: حرص و طمع، چون مانعی عظیم، قلب را سنگین کرده و از شهود حقایق متعالی محروم می‌سازند.

مراتب طمع در مسیر سلوک

طمع در سلوک عرفانی، مراتب گوناگونی دارد: طمع به غیر از خود، طمع به خدا، و طمع به ذات الهی. سالک در مسیر کمال، باید تمامی این مراتب را از دل خویش بزداید. طمع به غیر، نشانه وابستگی به مخلوقات است؛ طمع به خدا، به معنای انتظار پاداش یا جلب رضایت الهی با نیت غیرخالص است؛ و طمع به ذات الهی، توقع نادرستی از حقیقت خداوند را نشان می‌دهد. رهایی از این مراتب، سالک را به اخلاص کامل هدایت می‌کند، که همانند آبی زلال، قلب را از هرگونه کدورت پاک می‌سازد.

اشاره قرآنی به طمع

قرآن کریم در آیه‌ای نورانی می‌فرماید: فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ (طه، ۱۱۷) به معنای «ای آدم، این [شیطان] دشمن تو و همسرت است؛ زنهار که شما را از بهشت بیرون نکند که تیره‌بخت شوید». این آیه، طمع را به عنوان عاملی معرفی می‌کند که حتی انبیا نیز ممکن است در معرض آن قرار گیرند. وجود طمع، جزء صفات نفسانی انسان است، اما فعلیت یافتن آن نقص محسوب می‌شود و رهایی از آن، نشانه کمال است.

درنگ: طمع، صفتی ذاتی در نفس انسانی است، اما فعلیت آن نقص و رهایی از آن، کمال محسوب می‌شود.

جمع‌بندی بخش یکم

انسان، به واسطه فطرت الهی خویش، توانایی وصول به عوالم متافیزیکی را داراست، اما این توانایی در گرو طهارت نفس و سلامت قلب است. حرص و طمع، به عنوان موانع اصلی سلوک، قلب را از شفافیت محروم کرده و مانع پرواز روح به سوی کمالات می‌شوند. رهایی از مراتب طمع، سالک را به سوی اخلاص و قلب سلیم هدایت می‌کند، که همانند کلیدی برای گشودن درهای عوالم غیبی است.

بخش دوم: قلب سلیم و مراحل سلوک عرفانی

قلب سلیم و ظرفیت‌های آن

قلب سلیم، ظرفیتی بی‌مانند است که هیچ عالمی، از جمله عقول، برزخ، یا قیامت، نمی‌تواند آن را محدود کند. این قلب، به مثابه آیینه‌ای صیقلی، حقایق الهی را منعکس می‌کند. اما وجود طمع، این آیینه را تیره ساخته و سالک را از شهود و حرکت بازمی‌دارد. قلب سلیم، به دلیل رهایی از تعلقات، قادر به دریافت فیض الهی و اتصال به عوالم متعالی است.

درنگ: قلب سلیم، به مثابه آیینه‌ای پاک، ظرفیت اتصال به عوالم متعالی را داراست و طمع، این ظرفیت را مختل می‌کند.

اشاره به سوره صافات

سوره صافات (سوره ۳۷) به انبیا به عنوان «صافی‌ها» یا پاکان اشاره دارد. این صافی‌ها، انبیایی هستند که در ظرف قدس و تقدیس قرار گرفته‌اند. اصطلاح «صافات» به معنای صفاکردگان، به کسانی اشاره دارد که به دلیل طهارت نفس، به مراتب والای وجودی دست یافته‌اند. این سوره، بر مقام قدسی انبیا تأکید دارد و آنها را به مثابه ستارگانی در آسمان معرفت معرفی می‌کند.

مراحل سلوک سالک

سالک در مسیر سلوک، از حالت راجل (پیاده) به سیار (متحرک) و سپس طیار (پروازکننده) می‌رسد. این مراحل، با رهایی از طمع و سبک‌بالی نفس ممکن می‌شود. راجل، انسانی است که در بند تعلقات مادی گرفتار است؛ سیار، آغازگر حرکت در مسیر سلوک است؛ و طیار، به مثابه پرنده‌ای آزاد، به سوی عوالم متعالی پرواز می‌کند. طمع، چون سنگی سنگین، مانع از این پرواز می‌شود.

درنگ: سلوک سالک، از راجل به سیار و سپس طیار، با رهایی از طمع و سبک‌بالی نفس محقق می‌شود.

تأثیر تعلقات مادی

انسان گرفتار در تعلقات مادی، حتی در عبادت و تحصیل، نمی‌تواند از ماده رها شود. مقایسه با دیگران، ذهن و قلب را درگیر حسادت و تعلق می‌کند و مانع از اخلاص می‌شود. سالک با رهایی از مقایسه، به اخلاص و سپس به خلاص می‌رسد، که همانند رهایی پرنده‌ای از قفس، او را به سوی آزادی روحانی هدایت می‌کند.

آیه مخلصین و خطر عظیم

قرآن کریم در سوره صافات می‌فرماید: وَالمُخْلَصِينَ فِي خَطَرٍ عَظِيمٍ (صافات، ۴۰) به معنای «و پاکان در خطر بزرگی هستند». این آیه، به دشواری‌های مسیر اخلاص اشاره دارد. مخلَصین، کسانی هستند که به اخلاص رسیده‌اند، اما همچنان در معرض خطرات نفسانی قرار دارند.

دعا و استجابت

دعای سالم، خود استجابت است. داعی خالص، به مثابه چشمه‌ای زلال، خود مجیب است. همان‌گونه که تشنگی، علت جست‌وجوی آب است، دعای خالص نیز خود حامل پاسخ است. خداوند، بهترین مجیب است، اما اولیای الهی نیز به دلیل طهارت نفس، قادر به اجابت دعا در چارچوب مشیت الهی هستند.

درنگ: دعای خالص، خود استجابت است و داعی خالص، به مثابه مجیب، در اتصال با فیض الهی قرار دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

قلب سلیم، به مثابه گوهری درخشان، ظرفیت اتصال به عوالم متعالی را داراست. سلوک سالک، از راجل به طیار، با رهایی از طمع و تعلقات مادی محقق می‌شود. آیات سوره صافات، انبیا را به عنوان صافی‌هایی معرفی می‌کند که به دلیل طهارت نفس، مورد سلام الهی قرار گرفته‌اند. اخلاص و خلاص، مراتب نهایی سلوک هستند که سالک را به وصول و ایصال هدایت می‌کنند.

بخش سوم: انبیا و مراتب کمال

سلام الهی و قلب سلیم

قرآن کریم می‌فرماید: سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ (صافات، ۷۹) به معنای «درود بر نوح در میان جهانیان». این سلام الهی، نشانه پذیرش و تقرب به خداوند است. قلب سلیم، به دلیل رهایی از تعلقات، مورد عنایت الهی قرار گرفته و تمام عوالم به آن درود می‌فرستند. این قلب، انسان را به مقامات والا، مانند ولایت، عرفان، امامت، یا نبوت می‌رساند.

درنگ: قلب سلیم، ظرفی برای دریافت فیض الهی است که انسان را به مراتب والای وجودی هدایت می‌کند.

تفاوت محبین و محبوبین

محبین، با رنج و ریاضت به کمال می‌رسند، اما محبوبین، با بلا و درد به این مقام دست می‌یابد. محبین، چون مسافرانی هستند که با تلاش و کوشش به مقصد می‌رسند، در حالی که محبوبین، چون پرندگانی آزاد، با تسلیم در برابر مشیت الهی، به سوی کمال پرواز می‌کنند.

امتحان ابراهیم و اسماعیل

قرآن کریم در توصیف امتحان ابراهیم می‌فرماید: فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي المَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ (صافات، ۱۰۲) به معنای «چون با او به جایگاه سعی رسید، گفت: ای پسرم، من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم؛ بنگر نظرت چیست؟». پاسخ اسماعیل نیز چنین است: قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (صافات، ۱۰۲) به معنای «گفت: ای پدرم، آنچه فرمان داده شده انجام ده؛ اگر خدا بخواهد، مرا از شکیبایان خواهی یافت». این آیات، به امتحان بزرگ ابراهیم و اطمینان کامل اسماعیل اشاره دارند.

درنگ: ابراهیم، محب است که با امتحانات به کمال می‌رسد، اما اسماعیل، محبوب است که با قلب سلیم، از ابتدا در مقام اطمینان قرار دارد.

لطف الهی به ابراهیم

قرآن کریم می‌فرماید: وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (صافات، ۱۰۴-۱۰۵) به معنای «و او را ندا دادیم که ای ابراهیم، رؤیا را تحقق بخشیدی؛ ما این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم». این لطف الهی، به دلیل دشواری امتحان ابراهیم است که خداوند با متوقف کردن ذبح، به او آرامش می‌بخشد.

علم ابراهیم و اسماعیل

ابراهیم دارای علم مصدری (فعال) و اسماعیل دارای علم اسم مصدری (مفعولی) است. ابراهیم، با آگاهی پویا، در تردید بود، اما اسماعیل، با دریافت مستقیم، از ابتدا ماجرا را می‌دانست. این تفاوت، به مراتب معرفتی انبیا اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

انبیا، به عنوان صافی‌ها، به دلیل طهارت نفس و قلب سلیم، مورد سلام الهی قرار گرفته و به عوالم متعالی متصل شده‌اند. تفاوت محبین و محبوبین، در مسیرهای سلوک و امتحانات الهی آنها آشکار می‌شود. ابراهیم، به عنوان محب، با بلا و رنج به کمال می‌رسد، در حالی که اسماعیل، به عنوان محبوب، با اطمینان و قلب سلیم، از ابتدا در مرتبه والا قرار دارد.

بخش چهارم: علم دینی و ضرورت تحول

غربت علم دینی

پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام، علم دینی در غربت و تقیه قرار گرفت و از معارف اصیل الهی دور شد. این غربت، به معنای انقطاع از سنت‌های عرفانی و تمرکز بر ظواهر دینی بود که مانع از رشد معنوی شد.

چالش‌های علم دینی

علم دینی، به دلیل محدودیت‌های ناشی از تقیه، از نظر معرفتی و علمی تضعیف شد و به جای وصول به حقایق، به ارائه و مدرسه‌گرایی محدود گردید. این تمرکز بر ظواهر، مانع از تعامل عمیق با قرآن کریم شد و علم دینی را از پویایی محروم ساخت.

درنگ: غربت علم دینی، نتیجه انقطاع از معارف اصیل و تمرکز بر ظواهر بود که مانع از رشد معنوی شد.

ادعای معرفت در غیاب علم اصیل

در غیاب معرفت اصیل در علم دینی، برخی جریان‌ها ادعای معرفت کردند، در حالی که عرفان حقیقی، نیازمند تخصص معرفتی و کرامت است. عرفان، علمی تخصصی است که با ظواهر و شکل‌گرایی متفاوت است.

ضرورت تحول در علم دینی

علم دینی باید از مدرسه‌گرایی به سوی معرفت و وصول حرکت کند تا به تبار انبیا نزدیک شود. این تحول، نیازمند بازگشت به سنت‌های عرفانی و معرفتی است که انبیا و اولیا را به کمال رساند.

قرآن کریم و معرفت

علم دینی از فهم عمیق قرآن کریم دور شد و به روایت و حدیث محدود گردید. قرآن کریم، به مثابه چشمه‌ای زلال، ابزار ويزيت و معرفت است، در حالی که روش‌های ساده مانند تسبيح، تنها رفع حيرت می‌کنند.

درنگ: قرآن کریم، ابزار معرفت و ويزيت است که علم دینی را به سوی کمال هدایت می‌کند.

تفال و آینده‌نگری

تفال، به معنای پیش‌بینی آینده، از استخاره مهم‌تر است و نیازمند فهم عمیق قرآن کریم است. این روش، به دلیل ارتباط با مغیبات، نیازمند معرفتی عمیق‌تر از استخاره است که به حال محدود می‌شود.

عشق به خدا در برابر ترس

تأکید بر ترس از خدا، انسان را از قرب و معرفت الهی دور کرد. عشق به خدا، به جای ترس، انسان را به سوی کمالات الهی سوق می‌دهد. همان‌گونه که پرنده‌ای به سوی نور پرواز می‌کند، عشق الهی، روح را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: عشق به خدا، نیروی محرکه سلوک است که انسان را به سوی معرفت و قرب الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

علم دینی، به دلیل غربت و تقیه، از معارف اصیل دور شد و به ظواهر محدود گردید. تحول در این علم، نیازمند بازگشت به فهم عمیق قرآن کریم و سنت‌های عرفانی است. عشق به خدا، به جای ترس، نیروی محرکه‌ای است که انسان را به سوی کمال و معرفت هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این اثر، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی عمیق سلوک عرفانی و فلسفی در پرتو قرآن کریم پرداخت. انسان، به واسطه فطرت الهی خویش، قادر به وصول به عوالم متافیزیکی است، اما این وصول، مشروط به طهارت نفس و قلب سلیم است. حرص و طمع، به عنوان موانع اصلی، قلب را از شفافیت محروم می‌کنند. انبیا، به عنوان صافی‌ها، به دلیل طهارت نفس، مورد سلام الهی قرار گرفته و به مراتب والا دست یافته‌اند. تفاوت محبین و محبوبین، در مسیرهای سلوک و امتحانات الهی آنها آشکار می‌شود. علم دینی، برای احیای سنت‌های اصیل، نیازمند تحول و بازگشت به معارف قرآنی است. عشق به خدا، به مثابه بال‌هایی برای پرواز، انسان را به سوی کمالات الهی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

اللهم صل على محمد و آل محمد