در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1515

متن درس





کتاب فلسفه قرآنی: تأملاتی در تفسیر و عصمت انبیا

کتاب فلسفه قرآنی: تأملاتی در تفسیر و عصمت انبیا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۵۱۵)

بخش اول: اهتمام نفسی به قرآن کریم و نقد تفاسیر غیرمستند

قرآن کریم، به‌مثابه چشمه‌ای زلال و بی‌کران از معرفت الهی، خود را در مقام بیان کامل حقیقت عرضه می‌دارد، بی‌آنکه نیازمند افزودن یا کاستن از سوی بشر باشد. استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار، با تأکید بر اهتمام نفسی به قرآن کریم، بر این باورند که هرگونه دخل و تصرف در معانی این کتاب آسمانی، اعم از افزودن تفاسیر غیرمستند یا تحریف معانی، به‌مثابه آلودن این چشمه زلال است. این اهتمام، که ریشه در پذیرش خودبسندگی قرآن کریم دارد، دعوتی است به بازگشت به متن وحیانی و پرهیز از افزودن آنچه استاد از آن به «حشو و زواید» تعبیر می‌کنند.

این رویکرد، نه‌تنها روشی برای حفظ اصالت قرآن کریم است، بلکه در مقام فلسفه تفسیر، راهکاری برای جلوگیری از تحریف‌های معنوی ارائه می‌دهد. استاد تأکید دارند که استفاده از ظرفیت‌های قرآن کریم باید حداکثری باشد، اما این بهره‌گیری باید در چارچوب متن وحیانی صورت گیرد. افزودن روایات بی‌اعتبار یا تفاسیر غیرمستند، به‌سان ریختن آبی گل‌آلود در جویبار زلال حقیقت است که نه‌تنها به روشنایی معنا کمک نمی‌کند، بلکه آن را به تاریکی تحریف می‌کشاند.

درنگ: اهتمام نفسی به قرآن کریم، پذیرش خودبسندگی آن و پرهیز از افزودن تفاسیر غیرمستند است که به حفظ اصالت و خلوص معانی وحیانی می‌انجامد.

نقد تفاسیر تاریخی و روایات غیرمستند

یکی از محورهای اصلی این درس‌گفتار، نقد تفاسیر و روایاتی است که بدون استناد معتبر، به مسائل نفسانی یا شهوانی درباره انبیا نسبت داده شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره با نگاهی انتقادی، این‌گونه روایات را فاقد سند و اعتبار می‌دانند و آن‌ها را مصداق ظلم به آیات الهی قلمداد می‌کنند. این روایات، که اغلب ریشه در منابع غیرمعتبر دارند، نه‌تنها با شأن والای انبیا سازگار نیستند، بلکه به تحریف معانی قرآنی منجر می‌شوند. استاد با تأکید بر لزوم التزام به متن قرآن کریم، هرگونه افزودن به جزئیات ناگفته وحی را رد می‌کنند و آن را به‌سان افزودن شاخ و برگ زائد به درختی تنومند می‌دانند که جز تضعیف بنیان آن، نتیجه‌ای ندارد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست این درس‌گفتار، با تأکید بر اهتمام نفسی به قرآن کریم و نقد تفاسیر غیرمستند، بنیانی فلسفی برای فهم و تفسیر قرآن ارائه می‌دهد. این رویکرد، که ریشه در حفظ خلوص و اصالت متن وحیانی دارد، مخاطب را به تأمل در خودبسندگی قرآن کریم و پرهیز از افزودن معانی بی‌اساس دعوت می‌کند. نقد روایات غیرمستند، به‌ویژه آن‌هایی که شأن انبیا را مخدوش می‌کنند، نه‌تنها روشی علمی برای تفسیر است، بلکه راهی برای پاسداشت حرمت آیات الهی است.

بخش دوم: تحلیل قضاوت حضرت داود علیه‌السلام در پرتو قرآن کریم

درس‌گفتار استاد فرزانه قدس‌سره در بخش دوم، به تحلیل آیات مرتبط با قضاوت حضرت داود علیه‌السلام در سوره ص می‌پردازد. این آیات، که به ماجرای ورود دو خصم به نزد داود اشاره دارند، از منظر ظهوری و محتوایی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. استاد با تفکیک این دو ساختار، به لایه‌های ظاهری و باطنی آیات نفوذ می‌کنند و نشان می‌دهند که چگونه قضاوت داود، در عین بشری بودن، در معرض آزمون الهی قرار گرفته است.

ساختار ظهوری: قضاوت زودهنگام و خطای قضایی

ساختار ظهوری آیات، به قضاوت زودهنگام حضرت داود اشاره دارد که بدون پرس‌وجو از هر دو طرف دعوا صورت گرفته است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۚ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ

هنگامی که بر داود وارد شدند و او از آن‌ها هراسید، گفتند: «نترس، ما دو نفر دعواگر هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است.»

در این آیه، ورود دو خصم به نزد داود و ترس اولیه او، زمینه‌ساز قضاوت اوست. یکی از خصمان ادعا می‌کند:

إِنَّ هَٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ

«این برادرم است، او نود و نه میش دارد و من تنها یک میش دارم.»

داود، بدون بررسی ادعای طرف مقابل، قضاوت می‌کند و به یکی از طرفین اتهام ظلم وارد می‌آورد. این قضاوت ناقص، که استاد آن را خطای قضایی می‌نامند، نه به معنای معصیت، بلکه نشان‌دهنده بشری بودن داود در مقام قضاوت است.

درنگ: قضاوت زودهنگام حضرت داود، خطایی قضایی است که با عصمت تنزیلی او منافاتی ندارد، بلکه بشری بودن او را در مقام قضاوت نشان می‌دهد.

ساختار محتوایی: مفهوم فتنه و آزمون الهی

ساختار محتوایی آیات، به مفهوم فتنه‌ای اشاره دارد که داود در آن قرار گرفته است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ

«و داود دریافت که ما او را آزموده‌ایم.»

استاد تأکید دارند که فتنه در اینجا، نه قضاوت ناقص، بلکه آزمونی عمیق‌تر است که داود را به اقراری علیه خود واداشته است. این فتنه، به‌سان آینه‌ای است که داود را به تأمل در رفتار خویش دعوت می‌کند، تا جایی که او خود را در برابر عملی می‌بیند که با قضاوتش درباره ظلم در تناقض است. این آزمون الهی، فراتر از خطای قضایی، به مسائل اخلاقی و الهیاتی اشاره دارد که جزئیات آن در قرآن کریم ناگفته مانده است.

درنگ: فتنه در ماجرای داود، آزمونی الهی است که او را به اقراری علیه خود وامی‌دارد و با قضاوت ناقص تفاوت دارد.

نقد افزودن جزئیات به فتنه

استاد با تأکید بر سکوت قرآن کریم درباره جزئیات فتنه، هرگونه افزودن به این جزئیات را تحریف می‌دانند. روایاتی که فتنه داود را به مسائل نفسانی یا ازدواج نسبت می‌دهند، فاقد سند معتبرند و به‌سان شاخه‌های زائدی هستند که به درخت تنومند وحی الصاق شده‌اند. این روایات، نه‌تنها شأن داود را مخدوش می‌کنند، بلکه به تحریف معانی قرآنی منجر می‌شوند.

توصیف قرآنی داود: سید و حصور

قرآن کریم درباره داود می‌فرماید:

كَانَ سَيِّدًا وَحَصُورًا

«او سیدی بود و خویشتن‌دار.»

این توصیف، که داود را فردی نجیب و خویشتن‌دار معرفی می‌کند، با روایات غیرمستندی که او را به مسائل نفسانی متهم می‌کنند، در تضاد است. استاد با رد تفسیر «حصور» به معنای نقص جسمانی، آن را به نجابت و خویشتن‌داری تفسیر می‌کنند و هرگونه نسبت ناروا به داود را ظلم به آیات الهی می‌دانند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این درس‌گفتار، با تحلیل قضاوت حضرت داود علیه‌السلام، به تمایز بین ساختار ظهوری (قضاوت ناقص) و محتوایی (فتنه الهی) می‌پردازد. این تمایز، عمق فلسفی تفسیر قرآنی را نشان می‌دهد و بر بشری بودن انبیا در عین عصمت تنزیلی تأکید دارد. نقد روایات غیرمستند و تأکید بر توصیف قرآنی داود به‌عنوان فردی نجیب و خویشتن‌دار، راهی برای حفظ شأن انبیا و خلوص قرآن کریم ارائه می‌دهد.

بخش سوم: عصمت تنزیلی و تفاوت مراتب انبیا

استاد فرزانه قدس‌سره در این بخش، به مفهوم عصمت تنزیلی و تفاوت مراتب انبیا می‌پردازند و با نقد رویکردهای غیرمستند، راهکاری نوین برای فهم جایگاه انبیا ارائه می‌دهند. این بخش، با تأکید بر تمایز بین عصمت تامه الهی و عصمت تنزیلی انبیا، به حل تناقضات ظاهری در رفتار انبیا کمک می‌کند.

عصمت تامه در برابر عصمت تنزیلی

عصمت تامه، که مختص ذات اقدس الهی است، به‌سان نوری بی‌زوال است که هیچ سایه‌ای از نقص در آن راه ندارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ

«او به بندگانش ستمگر نیست.»

این آیه، بر عصمت مطلق خداوند تأکید دارد که حتی ذره‌ای ظلم در آن راه ندارد. در مقابل، عصمت انبیا از نوع تنزیلی است، که به معنای مصونیت از گناه در چارچوب رسالت الهی است، اما با نقص‌های بشری سازگار است. این تمایز، کلیدی برای فهم رفتارهای انبیا در آیات قرآنی است.

درنگ: عصمت تامه مختص خداوند است، اما عصمت تنزیلی انبیا، آن‌ها را از گناه مصون می‌دارد، بدون آنکه نقص‌های بشری را نفی کند.

تفضیل انبیا به جای تنزیه

استاد با نقد رویکرد تنزیه مطلق، که تلاش می‌کند انبیا را از هرگونه نقص پاک کند، پیشنهاد می‌دهند که به جای آن، تفضیل انبیا مطرح شود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ

«این پیامبران‌اند که برخی را بر برخی دیگر برتری دادیم.»

این آیه، بر تفاوت مراتب انبیا تأکید دارد، در حالی که همه آن‌ها معصوم‌اند. استاد با تمثیلی از دانش‌آموزانی که نمره بیست می‌گیرند، اما خط و سبک نگارششان متفاوت است، نشان می‌دهند که انبیا، هرچند معصوم‌اند، در مراتب کمال متفاوتند.

مثال قضاوت حضرت علی علیه‌السلام

برای تبیین تفاوت مراتب انبیا، استاد به قضاوت حضرت علی علیه‌السلام در ماجرای دو زنی که ادعای مادری کودکی داشتند، اشاره می‌کنند. در این داستان، حضرت علی با استفاده از روان‌شناسی و درک عمیق، مادری واقعی را شناسایی می‌کنند. این قضاوت، که به‌سان نوری در تاریکی حقیقت می‌درخشد، با قضاوت داود مقایسه می‌شود و برتری مرتبه او را نشان می‌دهد.

درنگ: قضاوت حضرت علی علیه‌السلام، با بهره‌گیری از روان‌شناسی و عصمت، نمونه‌ای از قضاوت اتم است که مرتبه‌ای بالاتر از قضاوت داود را نشان می‌دهد.

نقص‌های بشری و عصمت تنزیلی

استاد تأکید دارند که نقص‌های بشری، مانند قضاوت عجولانه یا ترس طبیعی، با عصمت تنزیلی منافاتی ندارد. به‌عنوان مثال، داستان حضرت یونس علیه‌السلام در دل ماهی، که قرآن کریم به آن اشاره دارد، نشان‌دهنده ترس طبیعی اوست:

يَا لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

«ای که جز تو خدایی نیست، تو منزهی، من از ستمگران بودم.»

آواز خواندن یونس در تاریکی دل ماهی، به‌سان آوای کودکی است که در شب برای غلبه بر ترس خود می‌خواند. این واکنش بشری، نه‌تنها با عصمت او تعارضی ندارد، بلکه نشان‌دهنده بشری بودن او در کنار رسالت الهی است.

نقد رویکرد علم دینی به عصمت

استاد با اشاره به برخی دیدگاه‌ها در علم دینی، که عصمت انبیا را به‌طور مطلق رد می‌کنند، معتقدند که این رویکرد به تحریف شأن انبیا منجر شده است. به‌جای انکار عصمت، باید عصمت تنزیلی را پذیرفت که با نقص‌های بشری سازگار است. این دیدگاه، به‌سان پلی است که بین بشریت انبیا و رسالت الهی آن‌ها پیوند برقرار می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این درس‌گفتار، با تبیین مفهوم عصمت تنزیلی و تفاوت مراتب انبیا، راهکاری نوین برای فهم جایگاه انبیا ارائه می‌دهد. تمایز بین عصمت تامه و تنزیلی، به حل تناقضات ظاهری در رفتار انبیا کمک می‌کند و نشان می‌دهد که نقص‌های بشری، مانند قضاوت عجولانه یا ترس طبیعی، با عصمت تنزیلی منافاتی ندارد. تفضیل انبیا، به‌عنوان جایگزینی برای تنزیه مطلق، به درک عمیق‌تر از مراتب کمال انبیا می‌انجامد.

بخش چهارم: نقد داستان یوسف و زلیخا و نقش رحمت الهی

استاد فرزانه قدس‌سره در این بخش، به تحلیل داستان حضرت یوسف علیه‌السلام و زلیخا در قرآن کریم می‌پردازند و با نقد تفاسیر غیرمستند، بر نقش رحمت الهی در حفظ عصمت انبیا تأکید می‌کنند.

تحلیل آیه همت یوسف و زلیخا

قرآن کریم درباره داستان یوسف و زلیخا می‌فرماید:

وَهَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ

«و او (زلیخا) به یوسف دل بست و او نیز به وی دل بست، اگر برهان پروردگارش را ندیده بود.»

استاد با استناد به روایتی از امام صادق علیه‌السلام، تأکید دارند که همت یوسف مقید به برهان الهی بود، در حالی که همت زلیخا مطلق و گناه‌آلود بود. این تمایز، به‌سان خطی است که بین تمایل طبیعی انسانی و گناه فاصله می‌اندازد.

درنگ: همت یوسف، به دلیل برهان الهی، مقید و معصومانه بود، در حالی که همت زلیخا مطلق و گناه‌آلود بود.

نقد تفاسیر غیرمستند درباره یوسف

برخی تفاسیر غیرمستند، یوسف را هم‌سطح زلیخا قرار داده و او را به تمایلات نفسانی متهم کرده‌اند. استاد این تفاسیر را بی‌اساس می‌دانند و تأکید دارند که قرآن کریم جزئیات برهان الهی را بیان نکرده است. افزودن جزئیات تخیلی، مانند دیدن پدر یوسف در لحظه وسوسه، به‌سان نوشتن شاهنامه‌ای خیالی است که با حقیقت قرآنی فاصله دارد.

نقش رحمت الهی در حفظ انبیا

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي

«نفس به بدی فرمان می‌دهد، مگر آنکه پروردگارم رحم کند.»

استاد تأکید دارند که همه انسان‌ها، حتی انبیا، به رحمت الهی برای حفظ از گناه نیاز دارند. این رحمت، به‌سان سپری است که انبیا را در برابر وسوسه‌های نفسانی مصون می‌دارد و عصمت تنزیلی آن‌ها را تضمین می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این درس‌گفتار، با تحلیل داستان یوسف و زلیخا، بر نقش رحمت الهی در حفظ عصمت انبیا تأکید دارد. نقد تفاسیر غیرمستند و تمایز بین همت مقید یوسف و همت مطلق زلیخا، به درک عمیق‌تر از عصمت تنزیلی کمک می‌کند. این بخش، با تأکید بر خودبسندگی قرآن کریم، مخاطب را به پرهیز از افزودن جزئیات تخیلی دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، که برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره است، به‌سان چراغی در مسیر فهم قرآن کریم می‌درخشد. با تأکید بر اهتمام نفسی به قرآن، نقد تفاسیر غیرمستند، و تبیین مفاهیم عصمت تنزیلی و تفضیل انبیا، این اثر راهی نوین برای تحلیل آیات قرآنی ارائه می‌دهد. تمایز بین عصمت تامه و تنزیلی، به حل تناقضات ظاهری در رفتار انبیا کمک می‌کند و نشان می‌دهد که نقص‌های بشری، مانند قضاوت عجولانه یا ترس طبیعی، با رسالت الهی آن‌ها منافاتی ندارد. تفضیل انبیا، به‌عنوان جایگزینی برای تنزیه مطلق، به درک عمیق‌تر از مراتب کمال انبیا می‌انجامد و مخاطب را به تأمل در خلوص و اصالت قرآن کریم دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی