در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1517

متن درس





نظام تربیتی و وجودی انسان در پرتو آیات سوره صاد

نظام تربیتی و وجودی انسان در پرتو آیات سوره صاد

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۱۷)

دیباچه

انسان، به مثابه گوهری گران‌بها در خلقت الهی، در مسیر سلوک به سوی کمال، با چالش‌ها و آزمون‌هایی مواجه است که او را از نقصان به سوی تعالی رهنمون می‌سازد. این نوشتار، با الهام از آیات نورانی سوره صاد و درس‌گفتارهای عمیق استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین نظام تربیتی و وجودی انسان می‌پردازد. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع و علمی از فرآیند تربیت الهی است که انسان را از محدودیت‌های مادی به سوی مراتب عالی وجودی، یعنی وصول به شهود، رویت، و ارتباط با عوالم غیبی هدایت می‌کند. این متن، با ساختاری منظم و علمی، به بررسی مراحل پنج‌گانه تربیت (رد، خرج، امتحان، قبول، و مقایسه)، نقد نظام‌های آموزشی، و ضرورت پرورش اقتدار معنوی در حوزه‌های علمیه می‌پردازد.

بخش یکم: چیستی کمال انسانی و موانع آن

محدودیت‌های نظام آموزشی در نیل به کمال

انسان، موجودی است که خداوند در او استعدادهای بی‌کران برای نیل به کمال نهادینه کرده است. این استعدادها، که شامل توانایی ارتباط با غیب، وحی، انبیا، ملائکه، و حتی موجودات دیگر است، تنها در سایه تربیتی الهی و فراتر از آموزش‌های مدرسی شکوفا می‌شود. نظام‌های آموزشی رایج، به‌ویژه در حوزه‌های علمیه، غالباً به ارائه علوم ظاهری بسنده کرده و از پرورش قوای باطنی انسان، که لازمه وصول به مراتب عالی وجودی است، بازمانده‌اند. این محدودیت، همانند باغبانی است که به جای آبیاری ریشه‌های درخت، تنها به آراستن شاخ و برگ آن اکتفا کند.

کمال انسانی، در گرو وصول به شهود و ایصال به عوالم غیبی است. این وصول، نیازمند خودشناسی و ارتباط عمیق با خویشتن و حقایق متافیزیکی است. همان‌گونه که آینه‌ای صیقلی، نور خورشید را به تمامی بازمی‌تاباند، انسان نیز با تهذیب نفس می‌تواند نور الهی را در وجود خویش منعکس سازد.

درنگ: کمال انسانی فراتر از علوم مدرسی است و در گرو وصول به شهود و ایصال به عوالم غیبی قرار دارد. خودشناسی و تهذیب نفس، دروازه‌های این سلوک عظیم‌اند.

تقسیم‌بندی انسان‌ها در مسیر کمال

انسان‌ها در سلوک وجودی خویش به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروهی لجوج و معاند که در برابر حقیقت مقاومت کرده و به هلاکت می‌رسند، و گروهی مقبول و شایسته که با تهذیب نفس به کمال می‌رسند. قرآن کریم در سوره صاد، این دوگانگی را به روشنی تبیین می‌کند:
ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ * بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ
(به معنای: «ص، سوگند به قرآن دارای تذکر * بلکه کسانی که کفر ورزیدند، در سرکشی و ستیزه‌اند»). این آیات، انسان‌های لجوج را به مثابه سنگ‌هایی سخت تصویر می‌کنند که در برابر جریان آب حیات‌بخش حقیقت، مقاومتی بی‌ثمر دارند.

نقد نظام آموزشی و ضرورت تحول

نظام‌های آموزشی، به‌ویژه در حوزه‌های علمیه، به دلیل تمرکز بر علوم ظاهری نظیر صرف، نحو، و فقه، از پرورش استعدادهای وصولی و ایصالی بازمانده‌اند. این علوم، هرچند ضروری‌اند، تنها ابزارهایی برای آماده‌سازی ذهن‌اند و نه مقصد نهایی. علم دینی، برای نیل به کمال، باید به سوی پرورش توانایی‌های غیبی و معنوی، مانند کشف، کرامت، و رویت، حرکت کند. این نقصان، همانند قایقی است که در ساحل دانش ظاهری لنگر انداخته و از سفر به اقیانوس بی‌کران معرفت الهی بازمانده است.

جمع‌بندی بخش یکم

انسان، برای نیل به کمال، نیازمند فراتر رفتن از محدودیت‌های علوم مدرسی و وصول به مراتب عالی وجودی است. خودشناسی، تهذیب نفس، و ارتباط با عوالم غیبی، ارکان اصلی این سلوک‌اند. نقد نظام‌های آموزشی، بر ضرورت تحول در علم دینی تأکید دارد تا با پرورش استعدادهای باطنی، انسان به اقتدار معنوی دست یابد.

بخش دوم: نظام تربیتی الهی در سوره صاد

ساختار پنج‌گانه تربیت الهی

سوره صاد، با حروف مقطعه «ص» و ساختار علمی خود، نظام تربیتی جامعی را ارائه می‌دهد که شامل پنج مرحله است: رد، خرج، امتحان، قبول، و مقایسه. این مراحل، همانند پله‌هایی هستند که انسان را از تاریکی نقصان به سوی نور کمال هدایت می‌کنند. هر مرحله، با دقت و حکمت الهی طراحی شده تا انسان را در مسیر تعالی وجودی یاری رساند.

درنگ: نظام تربیتی الهی در سوره صاد، با پنج مرحله رد، خرج، امتحان، قبول، و مقایسه، انسان را از نقصان به کمال رهنمون می‌سازد.

مرحله نخست: رد انسان‌های لجوج

مرحله رد، به انسان‌هایی اشاره دارد که در برابر حقیقت لجاجت می‌ورزند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
قَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ
(به معنای: «گفتند: پروردگارا، پیش از روز حساب، بهره ما را به شتاب به ما بده»). این لجاجت، همانند خودداری از نوشیدن آب زلال در بیابانی تشنه است که به هلاکت می‌انجامد.

خداوند در برابر این لجاجت، صبر را توصیه می‌کند:
اصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ
(به معنای: «بر آنچه می‌گویند شکیبا باش»). این صبر، نشانه حکمت الهی در مهلت دادن به گمراهان است تا شاید به سوی حقیقت بازگردند.

مرحله دوم: خرج برای رشد

مرحله خرج، به معنای سرمایه‌گذاری مادی و معنوی برای رشد انسان و جامعه است. خداوند، برای انبیا هزینه کرده و به آنها وحی، حکمت، و فصل الخطاب عطا فرموده است. این سرمایه‌گذاری، همانند کاشتن بذری در خاک حاصل‌خیز است که با مراقبت، به درختی تنومند بدل می‌شود. در آیات سوره صاد، اقتدار داود به‌عنوان نمونه‌ای از این خرج الهی تبیین شده است:
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ * إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ * وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً ۖ كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ * وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
(به معنای: «و بنده‌مان داود را که صاحب قدرت بود یاد کن، که او بسیار بازگشت‌کننده بود * ما کوه‌ها را با او مسخر کردیم که شامگاهان و بامدادان تسبیح می‌گفتند * و پرندگان را گرد آورده، همه برای او بازگشت‌کنندگان بودند * و پادشاهی‌اش را استوار کردیم و به او حکمت و قضاوت قاطع دادیم»).

مرحله سوم: امتحان سخت‌گیرانه

مرحله امتحان، آزمونی است که خداوند برای اصلاح و تعمیق خودشناسی انسان طراحی کرده است. داستان داود در سوره صاد، نمونه‌ای برجسته از این امتحان است:
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۚ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ
(به معنای: «آیا خبر خصمان به تو رسیده است، آن‌گاه که از محراب بالا رفتند * هنگامی که بر داود وارد شدند و او از آنها ترسید، گفتند: نترس، ما دو خصم هستیم که برخی از ما بر برخی دیگر ستم کرده‌اند، پس میان ما به حق داوری کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن»).

این امتحان، که با قضاوت عجولانه داود همراه بود، نشان‌دهنده عصمت تنزیلی انبیاست که با خطاهای بشری منافات ندارد. عصمت تامه، تنها از آنِ خداوند است، و انبیا با آزمون‌های الهی به سوی کمال هدایت می‌شوند.

مرحله چهارم: قبول پس از رفوزه

در نظام تربیتی الهی، هیچ‌چیز دورریز نیست. حتی پس از رفوزه شدن، خداوند انسان را می‌آمرزد و به سوی کمال هدایت می‌کند. این اصل در آمرزش داود آشکار است:
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ
(به معنای: «پس آن را برایش آمرزیدیم و به راستی او نزد ما مقامی ارجمند و سرانجامی نیکو دارد»).

این آمرزش، همانند بارانی است که خاک خشکیده را سیراب کرده و به آن حیات دوباره می‌بخشد.

مرحله پنجم: مقایسه مؤمن و مفسد

مرحله نهایی، مقایسه میان انسان‌های مؤمن و مفسد است که در آیات زیر تبیین شده است:
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
(به معنای: «و آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست را به باطل نیافریدیم، این گمان کسانی است که کفر ورزیدند، پس وای بر کسانی که کفر ورزیدند از آتش * آیا کسانی را که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، مانند مفسدان در زمین قرار می‌دهیم؟ یا متقین را مانند فاجران قرار می‌دهیم؟»).

این مقایسه، به تمایز میان نظام فعلی (عمل صالح) و اسمی (تقوا و فجور) اشاره دارد و بر عدالت الهی در تربیت انسان تأکید می‌کند.

درنگ: مقایسه میان مؤمنان و مفسدان، عدالت الهی را در نظام تربیتی آشکار می‌سازد که انسان را بر اساس عمل و تقوا ارزیابی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

نظام تربیتی الهی در سوره صاد، با پنج مرحله رد، خرج، امتحان، قبول، و مقایسه، انسان را از نقصان به کمال هدایت می‌کند. این مراحل، با حکمت و عدالت الهی طراحی شده‌اند تا انسان را به سوی خودشناسی، تهذیب نفس، و اقتدار معنوی رهنمون سازند.

بخش سوم: نظام‌های خلفی و استخلافی در اداره عالم

نظام خلفی: رشد موزون و جمالی

جهان، با دو نظام خلفی و استخلافی اداره می‌شود. نظام خلفی، که با اسمای جمالی الهی پیوند دارد، انسان را از نطفه به طفولیت، جوانی، و پیری هدایت می‌کند و با مرگ، به‌صورت موزون به کمال می‌رساند. این نظام، همانند جریانی آرام از آب است که دانه را به درختی تنومند بدل می‌سازد.

نظام استخلافی: تخریب و بازسازی جلالی

نظام استخلافی، با اسمای جلالی الهی، با تخریب و بلایا (مانند زلزله و سیل) انسان و جامعه را نو می‌کند. این نظام، همانند آتشفشانی است که با فوران خود، زمین را برای حیات جدید آماده می‌سازد. قرآن کریم بر فقدان نابودی در عالم تأکید دارد:
وَلَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ
(به معنای: «و هیچ ذره‌ای از علم او پنهان نمی‌ماند»).

درنگ: نظام‌های خلفی و استخلافی، با اسمای جمالی و جلالی الهی، عالم را در مسیری پویا به سوی کمال هدایت می‌کنند.

نو شدن در هر دو نظام

هر دو نظام خلفی و استخلافی، جهان را نو می‌کنند. نظام خلفی با رشد موزون و نظام استخلافی با تخریب و بازسازی، عالم را از کهنگی می‌رهانند. این پویایی، همانند چرخش فصول است که هر بهار، حیاتی نو به طبیعت می‌بخشد.

ناکامی در نظام استخلافی

انسان‌هایی که در نظام استخلافی به هلاکت می‌رسند، به دلیل انحراف از مسیر الهی، ناکام می‌مانند. این ناکامی، همانند مسافری است که در میانه راه، از مقصد خویش بازمی‌ماند.

جمع‌بندی بخش سوم

نظام‌های خلفی و استخلافی، دو بال پرواز عالم به سوی کمال‌اند. نظام خلفی با رشد موزون و نظام استخلافی با تخریب و بازسازی، انسان و جامعه را در مسیر تعالی هدایت می‌کنند. فقدان نابودی در عالم، نشانه حکمت الهی در حفظ و تحول خلقت است.

بخش چهارم: ضرورت هزینه و اقتدار در علم دینی

اهمیت هزینه برای رشد

رشد انسان و جامعه، مستلزم صرف هزینه‌های مادی و معنوی است. خداوند برای انبیا هزینه کرده و به آنها حکمت، وحی، و فصل الخطاب عطا فرموده است. این سرمایه‌گذاری، همانند آبیاری باغی است که میوه‌های شیرین آن، نسل‌های آینده را سیراب می‌کند.

نقد کمبود هزینه در علم دینی

علم دینی، به دلیل عدم تخصیص منابع کافی، از پرورش استعدادهای شایسته بازمانده است. منابع مالی، مانند درآمدهای نفت و معادن، باید مستقیماً به آموزش، پژوهش، و حوزه‌های علمیه اختصاص یابد تا از هدررفت استعدادها جلوگیری شود. این نقصان، همانند خاکی است که به دلیل کم‌آبی، از باروری بازمی‌ماند.

پرورش اقتدار معنوی

علم دینی باید به سوی پرورش توانایی‌های وصولی و ایصالی، مانند کشف، کرامت، و رویت، حرکت کند. این توانایی‌ها، که در انبیا و اولیا متجلی بود، باید در حوزه‌های علمیه احیا شود تا اقتدار معنوی در برابر هجمه‌های فرهنگی ایجاد گردد.

درنگ: علم دینی با پرورش توانایی‌های وصولی و ایصالی، اقتدار معنوی ایجاد می‌کند که در برابر هجمه‌های فرهنگی، سپری استوار است.

جمع‌بندی بخش چهارم

هزینه مادی و معنوی، لازمه رشد انسان و جامعه است. علم دینی، با تخصیص منابع به آموزش و پژوهش و پرورش توانایی‌های غیبی، می‌تواند اقتدار معنوی را احیا کرده و در برابر چالش‌های جهانی ایستادگی کند.

بخش پنجم: خودشناسی و شجاعت در سلوک معنوی

خودفریبی و موانع کمال

اکثر انسان‌ها با خوش‌بینی کاذب و خودفریبی، از خودشناسی و اصلاح خویش بازمی‌مانند. این خودفریبی، همانند غباری است که آینه دل را تیره کرده و از بازتاب نور حقیقت جلوگیری می‌کند.

شجاعت در خودشناسی

شجاعت در اقرار به خطاها، همانند دعاهای امام سجاد علیه‌السلام، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند. این شجاعت، همانند جنگجویی است که با رویارویی با دشمن درون، به پیروزی معنوی دست می‌یابد.

نقد عافیت‌طلبی

دعاهای صرفاً عافیت‌طلبانه، مانند «خداوندا ما را حفظ کن» یا «خداوندا به ما عافیت عطا کن»، اگر بدون توجه به آزمون‌های الهی باشند، به خودشیفتگی و غفلت می‌انجامند. انسان باید دعایی شجاعانه داشته باشد، مانند: «خداوندا با من آنچه شایسته توست انجام ده»، که نشانه تسلیم به اراده الهی است.

درنگ: شجاعت در خودشناسی و تسلیم به اراده الهی، انسان را از خودفریبی و عافیت‌طلبی رها کرده و به سوی کمال هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

خودشناسی و شجاعت در مواجهه با نقص‌های خویش، کلید نیل به کمال است. انسان باید از عافیت‌طلبی کاذب فاصله گرفته و با دعایی شجاعانه، خود را به اراده الهی بسپارد.

بخش ششم: سیاست آب و سنگ و اقتدار ایمه معصومین

سیاست آب و سنگ

ایمه معصومین علیهم‌السلام با سیاست آب و سنگ، که ترکیبی از انعطاف و اقتدار بود، در برابر دشمنان عمل می‌کردند. این سیاست، همانند جریانی از آب است که سنگ‌های سخت را در خود حل کرده و به سوی مقصد پیش می‌رود.

نقد سیاست سنگ و سنگ

سیاست سنگ و سنگ، که مبتنی بر درگیری مستقیم است، در برابر سیاست حکیمانه آب و سنگ شکست می‌خورد. این نقد، بر ضرورت حکمت و انعطاف در مواجهه با چالش‌ها تأکید دارد.

اقتدار ایمه معصومین

ایمه معصومین علیهم‌السلام با توانایی‌های غیبی، مانند استجابت دعا و تأثیر در عالم، اقتدار خود را نشان می‌دادند. این اقتدار، همانند نوری است که تاریکی‌های جهل را می‌شکافد.

درنگ: سیاست آب و سنگ ایمه معصومین، ترکیبی از حکمت و اقتدار بود که علم دینی باید آن را الگو قرار دهد.

جمع‌بندی بخش ششم

سیاست آب و سنگ، به‌عنوان الگویی حکیمانه، علم دینی را به سوی اقتدار و انعطاف هدایت می‌کند. ایمه معصومین با توانایی‌های غیبی، نمونه‌ای از این اقتدار را به نمایش گذاشتند.

بخش هفتم: ضرورت تحول در علم دینی

نقد هجمه‌های فرهنگی

هجمه‌های فرهنگی، مانند تحریف محراب و حجرالاسود، نشان‌دهنده ضعف علم دینی در ایجاد اقتدار معنوی است. این تحریفات، همانند طوفانی هستند که بنیان‌های ضعیف را ویران می‌کنند.

تحول در حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه در حال تحول‌اند و طلاب جدید، با آزاداندیشی و تحصیلات مدرن، می‌توانند به مراتب عالی کمال دست یابند. این تحول، همانند بهاری است که پس از زمستانی سرد، حیات را به ارمغان می‌آورد.

روایت علمای امت

روایت «علمای امت من برتر از انبیای پیشین‌اند» بر ظرفیت علما برای نیل به مراتب عالی وجودی تأکید دارد. این روایت، همانند مشعلی است که راه آینده علم دینی را روشن می‌سازد.

درنگ: تحول در علم دینی، با پرورش علمایی با توانایی‌های وصولی و ایصالی، اقتدار معنوی را در برابر هجمه‌های فرهنگی احیا می‌کند.

جمع‌بندی بخش هفتم

علم دینی، با تحول در ساختارهای آموزشی و پرورش توانایی‌های غیبی، می‌تواند اقتدار معنوی را احیا کرده و در برابر هجمه‌های فرهنگی ایستادگی کند. طلاب جدید، با آزاداندیشی و تحصیلات مدرن، امید آینده این تحول‌اند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با تبیین نظام تربیتی و وجودی انسان در پرتو آیات سوره صاد، نشان داد که انسان می‌تواند با تهذیب نفس و دریافت فیض الهی به مراتب عالی کمال دست یابد. نظام تربیتی الهی، با پنج مرحله رد، خرج، امتحان، قبول، و مقایسه، انسان را از نقصان به تعالی هدایت می‌کند. آیات سوره صاد، با تبیین اقتدار داود و آزمون الهی او، بر روش تربیتی الهی تأکید دارند که با گزینش، هزینه، امتحان، و تشویق، انسان را به سوی خودشناسی و کمال سوق می‌دهد. نقد علم دینی، بر ضرورت اصلاح ساختارهای آموزشی برای پرورش علمایی با توانایی‌های وصولی و ایصالی تأکید دارد. این اصول، نه‌تنها برای تربیت انبیا، بلکه برای اصلاح جامعه و نظام آموزشی نیز ضروری‌اند و انسان را به سوی اقتدار، خودشناسی، و کمال هدایت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی