در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1518

متن درس





اقتدار انسانی و موانع آن در پرتو آیات سوره صاد

اقتدار انسانی و موانع آن در پرتو آیات سوره صاد

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۱۸)

دیباچه

این نوشتار، به کاوشی عمیق در مسائل بنیادین اقتدار انسانی و موانع آن در نظام‌های تربیتی دینی، با تکیه بر آیات سوره صاد از قرآن کریم، می‌پردازد. محور این پژوهش، بررسی علل ناکامی در دستیابی به اقتدار معنوی و باطنی، به‌ویژه در میان عالمان دینی، و نقد نظام‌های آموزشی کنونی است که به جای پرورش کمالات وجودی، به علوم ظاهری و الفاظ بسنده کرده‌اند. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تأمل در رفتار صادقانه حضرت سلیمان علیه‌السلام، این اثر به تحلیل دوگانگی هویتی، محدودیت‌های بی‌مورد، و ضرورت بازگشت به اصالت انسانی می‌پردازد. هدف، ارائه راهکاری برای بازسازی نظام تربیتی دینی است تا عالمان دینی، به‌عنوان وارثان انبیا، به اقتدار، کرامت، و توانایی‌های باطنی دست یابند.

بخش یکم: چیستی اقتدار انسانی و موانع آن

مفهوم اقتدار انسانی

اقتدار انسانی، به معنای شکوفایی کامل قوای بالقوه وجودی است که فراتر از علوم ظاهری، نیازمند پرورش توانایی‌های باطنی و ارتباط با عوالم غیبی است. این اقتدار، در سایه خودشناسی، آزادی، و تهذیب نفس به دست می‌آید و نمود آن در ویژگی‌هایی چون کشف، کرامت، همت، و عزت تجلی می‌یابد. استاد فرزانه، با طرح این پرسش که چرا انسان، به‌ویژه عالمان دینی، پس از سال‌ها تحصیل و تدریس، به این اقتدار دست نمی‌یابند، به نقد نظام‌های تربیتی موجود می‌پردازند. ایشان تأکید دارند که عالمان دینی، به‌عنوان وارثان انبیا، باید بیش از دیگران به ویژگی‌های نبوی، نظیر قدرت معنوی و توانایی‌های غیبی، آراسته شوند.

درنگ: اقتدار انسانی، فراتر از علوم اکتسابی، در گرو پرورش قوای باطنی و شباهت به انبیا در کشف، کرامت، و عزت است.

کاهش صفا با افزایش علم

یکی از موانع اصلی اقتدار انسانی، کاهش خلوص باطنی در برابر افزایش علم ظاهری است. استاد فرزانه خاطرنشان می‌کنند که با بالا رفتن دانش اکتسابی، ممکن است صفا و خلوص انسان کاهش یابد، که این امر مانع از دستیابی به کمالات وجودی می‌شود. از منظر عرفانی، صفا شرط لازم برای وصول به مراتب عالی است، و تمرکز صرف بر علوم ظاهری، انسان را از تهذیب نفس بازمی‌دارد. این تناقض، ریشه در نظام تربیتی دارد که به جای پرورش باطن، به الفاظ و ظواهر بسنده کرده است.

شباهت عالمان دینی به انبیا

عالمان دینی، به‌عنوان وارثان انبیا، باید بیش از دیگران به ویژگی‌های نبوی، نظیر کشف، کرامت، قدرت، و همت، شبیه باشند. استاد فرزانه تأکید دارند که این شباهت، نه‌تنها در اعمال ظاهری، مانند اقامه نماز، بلکه در سیر باطنی و توانایی‌های غیبی است. انبیا، با اقتدار معنوی و ارتباط با عوالم غیبی، الگویی برای عالمان دینی هستند تا از محدودیت‌های ظاهری فراتر روند و به کمالات وجودی دست یابند.

درنگ: عالمان دینی، به‌عنوان وارثان انبیا، باید در سیر باطنی و توانایی‌های غیبی به ایشان شبیه شوند.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با تبیین مفهوم اقتدار انسانی، بر ضرورت پرورش قوای باطنی و شباهت عالمان دینی به انبیا تأکید کرد. کاهش صفا با افزایش علم و بسندگی به علوم ظاهری، از موانع اصلی این اقتدار است. این بخش، زمینه را برای بررسی عمیق‌تر موانع ساختاری و هویتی در بخش‌های بعدی فراهم می‌کند.

بخش دوم: نقد نظام تربیتی علم دینی

بسندگی به الفاظ در علم دینی

یکی از انتقادات اصلی استاد فرزانه، تمرکز علم دینی بر الفاظ و علوم ظاهری است که از پرورش توانایی‌های باطنی بازمانده است. این بسندگی، علم دینی را به مکتب‌خانه‌هایی سنتی شبیه کرده که صرفاً به آموزش الفاظ و ظواهر می‌پردازند. از منظر فلسفی، تمایز بین علوم ظاهری (مدرسی) و علوم باطنی (وصولی) آشکار است، و تمرکز بر الفاظ، مانع از تحقق کمالات وجودی می‌شود. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، علم دینی را به پهلوانانی پنبه‌ای تشبیه می‌کنند که فاقد اقتدار واقعی‌اند.

مقایسه عالمان دینی با دیگران

استاد فرزانه تأکید دارند که اقداماتی نظیر ساختن مدرسه علمی یا بیمارستان، که با پول ممکن است، تفاوتی بین عالمان دینی و دیگران ایجاد نمی‌کند، زیرا این امور به اقتدار معنوی وابسته نیستند. عالمان دینی باید با توانایی‌های باطنی، نظیر کشف و کرامت، متمایز شوند، نه با اقداماتی که هر فردی با ثروت مادی می‌تواند انجام دهد. این نقد، بر ضرورت پرورش ویژگی‌های معنوی در علم دینی تأکید دارد.

درنگ: عالمان دینی باید با توانایی‌های باطنی و معنوی متمایز شوند، نه با اقدامات مادی که دیگران نیز می‌توانند انجام دهند.

ضرورت تحول در نظام تربیتی

استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت تحول در علم دینی، خواستار بازسازی نظام تربیتی برای پرورش اقتدار معنوی و توانایی‌های غیبی هستند. این تحول، نیازمند تغییر رویکرد از آموزش الفاظ به پرورش کمالات وجودی است. از منظر جامعه‌شناختی، این پیشنهاد به پاسخگویی به نیازهای معنوی جامعه و بازسازی هویت عالمان دینی کمک می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد تمرکز علم دینی بر الفاظ و ظواهر، بر ضرورت تحول در نظام تربیتی برای پرورش اقتدار معنوی تأکید کرد. این تحول، با پرورش توانایی‌های باطنی و تمایز عالمان دینی از دیگران، می‌تواند علم دینی را به جایگاه واقعی خود بازگرداند.

بخش سوم: دوگانگی هویتی و موانع آزادی

مفهوم دوگانگی هویتی

یکی از موانع اصلی اقتدار انسانی، دوگانگی هویتی است که استاد فرزانه آن را با عنوان «دو جنسیتی» مطرح می‌کنند. این دوگانگی، به معنای جدایی بین ظاهر و باطن است که انسان را از هویت اصیل خود دور می‌کند. انسان، به جای ابراز خود واقعی‌اش، در پشت نقابی مصنوعی پنهان می‌شود و از آزادی و اصالت محروم می‌گردد. از منظر فلسفی، این دوگانگی به معنای تحمیل هویت ثانویه (ماده ثانویه) بر هویت اولیه (ماده اولیه) است که مانع از شکوفایی قوای بالقوه می‌شود.

درنگ: دوگانگی هویتی، با جدایی ظاهر و باطن، انسان را از هویت اصیل و آزادی محروم می‌کند.

محدودیت‌های بی‌مورد

استاد فرزانه، با ذکر مثال‌هایی نظیر ممنوعیت پوشیدن نعلین سفید یا حفظ عمامه حتی در رختخواب، به نقد محدودیت‌های بی‌مورد می‌پردازند که هویت اصیل انسان را سرکوب می‌کنند. این محدودیت‌ها، که ریشه در عرف‌های نادرست دارند، انسان را از آزادی در ابراز خود واقعی محروم می‌کنند. از منظر روان‌شناختی، این محدودیت‌ها مانع از خودشناسی و شکوفایی استعدادها می‌شوند.

ضرورت آزادی در تربیت

برای دستیابی به کمال، انسان باید آزاد باشد تا هویت اصیل خود را ابراز کند. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، انسان را به پرنده‌ای تشبیه می‌کنند که برای پرواز به سوی کمال، باید از قفس محدودیت‌های اجتماعی رها شود. این آزادی، از منظر عرفانی، به معنای رهایی از قیود نفسانی و اجتماعی برای وصول به حقیقت الهی است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با بررسی دوگانگی هویتی و محدودیت‌های بی‌مورد، بر ضرورت آزادی در تربیت انسانی برای دستیابی به کمال تأکید کرد. این آزادی، با رهایی از نقاب‌های مصنوعی و بازگشت به هویت اصیل، راه را برای اقتدار معنوی هموار می‌کند.

بخش چهارم: تحلیل آیات سوره صاد و رفتار حضرت سلیمان

تبیین آیات سوره صاد

استاد فرزانه، با استناد به آیات 30 تا 33 سوره صاد، به تحلیل رفتار حضرت سلیمان علیه‌السلام می‌پردازند. این آیات، به شرح زیر از قرآن کریم نقل شده‌اند:

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ * إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ * فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ * رَدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ

ترجمه: و به داود، سلیمان را عطا کردیم، چه بنده نیکویی، به راستی او بسیار بازگشت‌کننده بود * هنگامی که شامگاهان، اسب‌های تیزتک پیش او عرضه شدند * پس گفت: من دوست داشتن خیر را بر یاد پروردگارم برگزیدم تا آنگاه که [خورشید] در پرده شد * [گفت:] آنها را نزد من بازگردانید، پس شروع به دست کشیدن بر ساق‌ها و گردن‌ها کرد.

این آیات، به ابراز صادقانه علاقه حضرت سلیمان به اسب‌ها اشاره دارند که نشانه هویت اصیل و آزادی اوست.

درنگ: آیات سوره صاد، با تبیین رفتار صادقانه حضرت سلیمان، بر اهمیت آزادی و اصالت در ابراز هویت تأکید دارند.

صداقت و آزادی حضرت سلیمان

حضرت سلیمان، با ابراز صادقانه علاقه‌اش به اسب‌ها و اعلام اینکه این علاقه از ذکر خدا پیشی گرفته، از سالوس و ریا دوری کرد. استاد فرزانه تأکید دارند که این ابراز، نه به معنای قضا شدن نماز یا غفلت از وظایف دینی، بلکه نشانه صداقت و رهایی از دوگانگی هویتی است. از منظر عرفانی، این رفتار نشان‌دهنده آزادی حضرت سلیمان در ابراز هویت اصیل خود است.

نقد تفاسیر نادرست

استاد فرزانه، تفاسیر نادرستی را که مدعی قضا شدن نماز حضرت سلیمان یا برگرداندن خورشید هستند، نقد می‌کنند. این تفاسیر، با افزودن معانی غیرمستند، به تحریف شخصیت انبیا و معنای آیات منجر شده‌اند. از منظر هرمنوتیک قرآنی، وفاداری به متن قرآن کریم و پرهیز از تحریف، ضروری است.

معنای «عن» در آیه

در آیه «إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي»، واژه «عن» به معنای اعراض (دوری) است، نه «على» (به خاطر). استاد فرزانه تأکید دارند که این تمایز، برای فهم دقیق معنای آیه و جلوگیری از تحریف ضروری است. این نقد، از منظر زبان‌شناختی، بر اهمیت ترجمه وفادار به متن قرآن کریم تأکید دارد.

ذکر خفی انبیا

استاد فرزانه، با اشاره به ذکر خفی انبیا، خاطرنشان می‌کنند که انبیا دارای ارتباط مداوم با خدا هستند که با کارهای روزمره منافاتی ندارد. غفلت موقت حضرت سلیمان از ذکر خفی، نه به معنای گناه، بلکه نشانه صداقت او در ابراز حالت باطنی‌اش بود. از منظر عرفانی، این غفلت نشان‌دهنده کمال انسانی است که با صداقت و بازگشت به ذکر همراه است.

درنگ: ذکر خفی انبیا، نشانه ارتباط مداوم با خدا است که حتی در غفلت موقت، با صداقت و بازگشت همراه می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تحلیل آیات سوره صاد و رفتار حضرت سلیمان، بر اهمیت صداقت، آزادی، و رهایی از دوگانگی هویتی تأکید کرد. نقد تفاسیر نادرست و تأکید بر وفاداری به متن قرآن کریم، راه را برای فهم دقیق‌تر معانی قرآنی هموار می‌کند.

بخش پنجم: راهکارهای تحول در علم دینی

پرورش توانایی‌های غیبی

استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت پرورش توانایی‌های غیبی، خواستار بازسازی نظام تربیتی علم دینی هستند. این توانایی‌ها، نظیر کشف و کرامت، عالمان دینی را به جایگاه واقعی وارثان انبیا نزدیک می‌کند. از منظر عرفانی، این پرورش نیازمند تهذیب نفس و رهایی از محدودیت‌های ظاهری است.

رهایی از سالوس و ریا

سالوس و ریا، به‌عنوان موانع اصلی کمال، انسان را به دوگانگی هویتی سوق می‌دهند. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، انسان گرفتار سالوس را به بازیگری تشبیه می‌کنند که نقابی غیراصیل بر چهره دارد. رهایی از این نقاب، شرط لازم برای دستیابی به اقتدار معنوی است.

خودشناسی و بازگشت به هویت اصیل

خودشناسی، پایه‌ای برای تحقق کمالات وجودی است. استاد فرزانه تأکید دارند که انسان باید از هویت تحمیلی رها شده و به هویت اصیل خود بازگردد. این بازگشت، مانند رودی است که به سرچشمه زلال خود می‌پیوندد و راه را برای شکوفایی استعدادها هموار می‌کند.

درنگ: خودشناسی و بازگشت به هویت اصیل، شرط لازم برای شکوفایی استعدادها و دستیابی به اقتدار معنوی است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با ارائه راهکارهایی برای تحول در علم دینی، بر ضرورت پرورش توانایی‌های غیبی، رهایی از سالوس، و خودشناسی تأکید کرد. این راهکارها، علم دینی را به سوی تحقق کمالات وجودی و اقتدار معنوی هدایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، و تحلیل آیات سوره صاد، به بررسی اقتدار انسانی و موانع آن پرداخت. دوگانگی هویتی، محدودیت‌های بی‌مورد، و تمرکز بر علوم ظاهری، از موانع اصلی دستیابی به اقتدار معنوی در علم دینی هستند. رفتار صادقانه حضرت سلیمان در ابراز علاقه به اسب‌ها، نشانه‌ای از آزادی و اصالت است که الگویی برای عالمان دینی ارائه می‌دهد. تحول در نظام تربیتی علم دینی، با پرورش توانایی‌های غیبی، رهایی از سالوس، و خودشناسی، می‌تواند عالمان را به جایگاه وارثان انبیا نزدیک کند. این اصول، نه‌تنها برای علم دینی، بلکه برای اصلاح جامعه و نظام آموزشی نیز ضروری‌اند و انسان را به سوی اقتدار معنوی و کمال وجودی هدایت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی