در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1520

متن درس




اقتدار معنوی و بازسازی تصورات علمی در پرتو سوره صاد

اقتدار معنوی و بازسازی تصورات علمی در پرتو سوره صاد

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۲۰)

دیباچه

کتاب حاضر، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل عمیق مفاهیم فلسفی و عرفانی مرتبط با اقتدار معنوی انبیا و ضرورت بازسازی تصورات علمی و معنوی در حوزه‌های دینی می‌پردازد. محور این نوشتار، آیات سوره صاد (سوره ۳۸ قرآن کریم) است که با نگاهی نقادانه به تحریفات تفسیری و روایات غیرمستند، بر لزوم بازگشت به متن اصیل قرآن کریم و پرورش قوای عقلانی و باطنی تأکید دارد.

بخش نخست: نقد تحریفات تاریخی و تفسیری در روایات مرتبط با انبیا

تحریفات تاریخی و تلاش برای تضعیف انبیا

در طول تاریخ، برخوردی ناموزون و ناسازگار با جایگاه رفیع انبیا و اولیای الهی صورت گرفته است. این برخورد، که ریشه در انگیزه‌های استعماری و تضعیف هویت دینی دارد، از طریق جعل روایات و نشر اسرائیلیات، به تقلیل مرتبت انبیا به امور ناسوتی و انسانی انجامیده است. به‌ویژه در مورد حضرت سلیمان علیه‌السلام، روایات غیرمستند و داستان‌های جعلی، مانند ادعای همبستری با هفتاد زن در یک شب یا تولد فرزندی ناقص به دلیل نگفتن «ان شاء الله»، به بدنامی و تضعیف شخصیت این پیامبر الهی منجر شده است. این تحریفات، نه‌تنها با حقیقت نبوت ناسازگارند، بلکه نشان‌دهنده تلاشی آگاهانه برای مهمل جلوه دادن معارف قرآنی‌اند.

از منظر فلسفی، این تحریفات را می‌توان در چارچوب هرمنوتیک قرآنی تحلیل کرد. جعل روایات، به‌عنوان بخشی از پروژه استعماری، با هدف ایجاد فاصله میان امت اسلامی و معارف اصیل قرآنی صورت گرفته است. این رویکرد، با تقلیل جایگاه انبیا به سطح خطاهای انسانی، مانع از درک اقتدار معنوی و الهی آنان شده و هویت دینی را تضعیف کرده است.

درنگ: تحریفات تاریخی و اسرائیلیات، با هدف تضعیف اقتدار معنوی انبیا، به تقلیل جایگاه آنان به امور ناسوتی انجامیده و مانع از درک حقیقت نبوت شده است.

نقد روایات غیرمستند و تأثیر آن بر معارف دینی

یکی از مصادیق بارز تحریف، نقل روایات غیرمستند از افرادی چون ابوهریره است که به دلیل فقدان اعتبار، به انحراف معارف قرآنی منجر شده است. به عنوان نمونه، روایتی که ادعا می‌کند حضرت سلیمان در یک شب قصد همبستری با هفتاد زن را داشت تا فرزندانی برای جهاد در راه خدا به دنیا آورد، فاقد هرگونه پایه منطقی و قرآنی است. این روایت، نه‌تنها با عقلانیت دینی ناسازگار است، بلکه به دلیل تأکید بر امور غیرمنطقی، به تضعیف باورهای دینی و ایجاد شبهه در میان امت اسلامی انجامیده است.

از منظر هرمنوتیک، این‌گونه روایات نشان‌دهنده غفلت از وفاداری به متن قرآن کریم و جایگزینی آن با داستان‌های جعلی است. چنین روایاتی، با ایجاد تصویری غیرواقعی از انبیا، به جای آنکه اقتدار معنوی آنان را برجسته کنند، به تضعیف جایگاهشان در اذهان مؤمنان منجر شده‌اند.

معنای فتنه سلیمان در قرآن کریم

آیه شریفه وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ (صاد، ۳۴)، به معنای «و به راستی سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم، سپس او بازگشت»، به امتحان الهی حضرت سلیمان اشاره دارد. این فتنه، برخلاف تفاسیر غیرمستند، به معنای گناه یا خطای او نیست، بلکه آزمونی الهی برای آشکار ساختن مراتب کمال و بازگشت او به سوی حق تعالی است. تحریف این آیه، با داستان‌هایی چون افکندن جسد فرزندی ناقص بر تخت سلیمان، به انحراف از معنای اصلی آیه منجر شده است.

از منظر فلسفی، فتنه در این آیه به معنای امتحانی است که ارزش‌های وجودی انسان را آشکار می‌سازد. این امتحان، نه‌تنها نشانه اقتدار معنوی سلیمان است، بلکه بر ضرورت بازگشت به سوی حق در پی آزمون‌های الهی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با نقد تحریفات تاریخی و تفسیری، بر لزوم وفاداری به متن قرآن کریم و پرهیز از روایات غیرمستند تأکید کرد. این تحریفات، که ریشه در انگیزه‌های استعماری و تضعیف هویت دینی دارند، با تقلیل جایگاه انبیا به امور ناسوتی، مانع از درک اقتدار معنوی آنان شده‌اند. آیه مربوط به فتنه سلیمان، به‌عنوان نمونه‌ای برجسته، نشان‌دهنده ضرورت بازگشت به معنای اصیل قرآنی و دوری از داستان‌های جعلی است.

بخش دوم: اقتدار معنوی انبیا و ضرورت احیای آن

قدرت‌های معنوی حضرت سلیمان در قرآن کریم

قرآن کریم در آیات فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ * وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ * وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ (صاد، ۳۶-۳۸)، به معنای «پس باد را برای او مسخر کردیم که به فرمان او به نرمی هر جا که می‌خواست روان می‌شد * و شیاطین را، هر بنّا و غواصی * و دیگران را که در بندها به هم بسته بودند»، به قدرت‌های معنوی و خارق‌العاده حضرت سلیمان اشاره دارد. این آیات، تسلط او بر نیروهای غیبی و مادی، از جمله باد، جن، و شیاطین را نشان می‌دهند که نشانه‌ای از اقتدار الهی اوست.

از منظر عرفانی، این قدرت‌ها نه‌تنها نشانه مرتبت والای سلیمان‌اند، بلکه الگویی برای پرورش قوای باطنی در میان علما و مؤمنان ارائه می‌دهند. غفلت از این جنبه‌های اقتداری، به دلیل تمرکز بر روایات غیرمستند، مانع از درک حقیقت نبوت و توانایی‌های خارق‌العاده انبیا شده است.

درنگ: قدرت‌های معنوی حضرت سلیمان، مانند تسخیر باد و جن، نشانه اقتدار الهی اوست که باید به‌عنوان الگویی برای پرورش قوای باطنی در حوزه‌های دینی مورد توجه قرار گیرد.

غفلت از اقتدار معنوی و تمرکز بر نقص‌ها

تفاسیر سنتی، به جای تمرکز بر قدرت‌های معنوی سلیمان، مانند تسخیر باد و جن، به داستان‌های غیرمستند درباره جسد یا قضا شدن نماز او پرداخته‌اند. این انحراف، از منظر فلسفی، نشان‌دهنده غفلت از ابعاد معنوی و اقتداری انبیا و جایگزینی آن با روایات غیرمنطقی است. به عنوان مثال، ادعای قضا شدن نماز سلیمان به دلیل سرگرمی با اسب‌ها، نه‌تنها با متن قرآن کریم سازگار نیست، بلکه به تضعیف شخصیت او منجر شده است.

این غفلت، ریشه در فقدان تصور علمی و عقلانی در میان مفسران سنتی دارد که به جای تحلیل عمیق آیات، به پذیرش روایات غیرمستند روی آورده‌اند. این رویکرد، به عقب‌ماندگی علمی و معنوی امت اسلامی انجامیده است.

ضرورت احیای اقتدار معنوی

برای احیای اقتدار معنوی مشابه انبیا، لازم است که علما و حوزه‌های دینی به جای تمرکز بر نقص‌های ادعایی، به پرورش قدرت، همت، و عزت معنوی روی آورند. این امر، مستلزم تغییر در نظام فکری و آموزشی حوزه‌هاست که باید بر پایه تصور علمی و عقلانی بنا شود. انبیا، با توانایی‌های خارق‌العاده خود، الگویی برای پرورش قوای باطنی و علمی ارائه می‌دهند که باید در نظام‌های آموزشی دینی مورد توجه قرار گیرد.

از منظر عرفانی، این احیا به معنای بازگشت به حقیقت نبوت و درک توانایی‌های غیبی انبیاست که می‌تواند به بازسازی هویت دینی و اقتدار معنوی امت اسلامی منجر شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، با تأکید بر قدرت‌های معنوی حضرت سلیمان در قرآن کریم، بر ضرورت احیای اقتدار معنوی در حوزه‌های دینی تأکید کرد. آیات سوره صاد، با تبیین توانایی‌های خارق‌العاده سلیمان، الگویی برای پرورش قوای باطنی و علمی ارائه می‌دهند. غفلت از این جنبه‌ها و تمرکز بر روایات غیرمستند، به عقب‌ماندگی معنوی و علمی امت اسلامی منجر شده است. احیای این اقتدار، مستلزم بازسازی نظام فکری و آموزشی بر پایه تصور علمی و عقلانی است.

بخش سوم: نقد تفسیر آیه اسب‌ها و ضرورت تصور علمی

تحلیل آیه اسب‌ها

آیه شریفه إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ (صاد، ۳۱)، به معنای «هنگامی که شامگاهان، اسبان تیزرو را بر او عرضه داشتند»، به بازرسی نظامی حضرت سلیمان از اسب‌هایش اشاره دارد. این آیه، برخلاف تفاسیر غیرمستند، به قضا شدن نماز او ارتباطی ندارد، بلکه نشانه‌ای از اقتدار نظامی و توجه او به ابزار رزمایش است.

عبارت حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ (صاد، ۳۲)، به معنای «تا آنگاه که در پرده فرو رفت»، به رفتن اسب‌ها از مقابل سلیمان اشاره دارد، نه بازگشت خورشید. تفسیر بازگشت خورشید برای ادای نماز، به دلیل ناسازگاری با نظام عالم و اصول علمی، باطل است. همچنین، عبارت رُدُّوهَا عَلَيَّ (صاد، ۳۳)، به معنای «آنها را بر من بازگردانید»، به دستور سلیمان برای بازگرداندن اسب‌ها برای بازرسی مجدد اشاره دارد، نه بازگشت خورشید.

درنگ: آیه اسب‌ها در سوره صاد، به بازرسی نظامی حضرت سلیمان اشاره دارد و تفسیر بازگشت خورشید یا قضا شدن نماز او، تحریفی غیرمنطقی و ناسازگار با متن قرآن کریم است.

معنای «فطفق مسحا»

عبارت فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ (صاد، ۳۳)، به معنای «آنگاه به نوازش ساق‌ها و گردن‌ها پرداخت»، به بررسی و نوازش اسب‌ها توسط سلیمان اشاره دارد. این عمل، نشانه محبت و توجه او به اسب‌ها به‌عنوان ابزار رزمایش است، نه کشتن یا ذبح آنها. تفسیر کشتن اسب‌ها به دلیل قضا شدن نماز، نه‌تنها با متن قرآن کریم ناسازگار است، بلکه به تحریف شخصیت سلیمان منجر شده است.

از منظر زبان‌شناختی، کلمه «مسح» به معنای نوازش و بررسی است، نه کشتن. تفسیر ذبح اسب‌ها برای تصدق به فقرا، به دلیل ناسازگاری با ارزش رزمی اسب و منطق قرآنی، فاقد اعتبار است.

نقد تصدیق بدون تصور

یکی از مشکلات بنیادین در تفاسیر سنتی، تصدیق بدون تصور است که به پذیرش روایات غیرمنطقی و عقب‌ماندگی علمی و معنوی منجر شده است. به عنوان مثال، ادعای بازگشت خورشید یا کشتن اسب‌ها، به دلیل فقدان پایه عقلانی و علمی، باطل است. از منظر منطقی، تصدیق بدون تصور فاقد اعتبار است و به تضعیف عقلانیت دینی انجامیده است.

تصور علمی، به معنای درک عقلانی و منطقی پدیده‌ها، پیش‌نیاز تصدیق معتبر است. غربی‌ها با تکیه بر تصور علمی و آزمایش تدریجی، از بالن‌های ابتدایی به هواپیماهای پیشرفته رسیده‌اند، در حالی که امت اسلامی به دلیل غفلت از تصور علمی، از دستیابی به قدرت‌های مشابه انبیا بازمانده است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با تحلیل آیات مربوط به اسب‌ها در سوره صاد، بر ضرورت وفاداری به معنای اصیل قرآنی و پرهیز از تفاسیر غیرمنطقی تأکید کرد. این آیات، به اقتدار نظامی و توجه حضرت سلیمان به ابزار رزمایش اشاره دارند، نه قضا شدن نماز یا بازگشت خورشید. نقد تصدیق بدون تصور، نشان‌دهنده نیاز به پرورش تصور علمی و عقلانی در حوزه‌های دینی است که می‌تواند به احیای اقتدار معنوی و علمی امت اسلامی منجر شود.

بخش چهارم: نقد روایات غیرمستند درباره حضرت علی علیه‌السلام

نقد داستان انگشتر

روایت غیرمستند درباره دادن انگشتر سلیمان توسط حضرت علی علیه‌السلام در حال نماز، با آیه شریفه يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (مائده، ۵۵)، به معنای «زکات می‌دهند در حالی که در رکوع‌اند»، ناسازگار است. این آیه، به انفاق در حال عبادت اشاره دارد، نه دادن اشیای عتیقه مانند انگشتر سلیمان. این روایت، به دلیل غیرمنطقی بودن و تناقض با شرایط شرعی، فاقد اعتبار است.

از منظر عرفانی، این آیه بر اهمیت انفاق در حال عبادت تأکید دارد، اما افزودن داستان‌هایی چون دادن انگشتر سلیمان، به تحریف معنای آیه و تضعیف جایگاه حضرت علی منجر شده است. انفاق در حال رکوع، نشانه‌ای از اخلاص و توجه به نیازمندان در اوج عبادت است، نه امری غیرمنطقی مانند دادن شیء عتیقه به فقیر.

درنگ: آیه زکات در حال رکوع، به انفاق در اوج عبادت اشاره دارد، نه دادن انگشتر سلیمان، که روایتی غیرمنطقی و فاقد اعتبار است.

نقد داستان تیر در پای حضرت علی

روایت غیرمستند درباره کشیدن تیر از پای حضرت علی علیه‌السلام در حال نماز، به دلیل تناقض با شرایط شرعی و واقعیت‌های جسمانی، باطل است. اگر تیری به طول چهل سانتیمتر در پای انسان باشد، به دلیل درد و خونریزی، امکان ادامه نماز بدون آگاهی از آن وجود ندارد. این روایت، با هدف بزرگ‌نمایی غیرمنطقی، به تضعیف عقلانیت دینی منجر شده است.

از منظر فلسفی، این داستان نشان‌دهنده تلاش برای تقلیل جایگاه حضرت علی به امور غیرمنطقی است. تصور عقلانی، مستلزم پذیرش روایاتی است که با واقعیت‌های جسمانی و شرعی سازگار باشند، نه داستان‌هایی که با افزودن امور غیرمنطقی، به تضعیف شخصیت او منجر می‌شوند.

نقد تحریف شخصیت حضرت علی

تحریفات درباره حضرت علی علیه‌السلام، مانند داستان‌های غیرمنطقی درباره شمشیر ذوالفقار یا ادعای کشتن هزاران نفر در یک روز، به تضعیف جایگاه او انجامیده است. به عنوان مثال، روایت اینکه ذوالفقار در حالت عادی یک متر و در هنگام نبرد هفتاد متر می‌شد، فاقد پایه منطقی و قرآنی است. این‌گونه روایات، به جای برجسته کردن هدایت و عدالت حضرت علی، او را به سطح داستان‌های اساطیری تقلیل داده‌اند.

از منظر تاریخی، این تحریفات نشان‌دهنده تأثیر فرهنگ‌های غیراصیل در روایات دینی است که با هدف تضعیف اقتدار معنوی و علمی او صورت گرفته است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، با نقد روایات غیرمستند درباره حضرت علی علیه‌السلام، بر ضرورت وفاداری به معارف اصیل قرآنی و پرهیز از داستان‌های غیرمنطقی تأکید کرد. این روایات، با تقلیل جایگاه حضرت علی به امور غیرعقلانی، مانع از درک اقتدار معنوی و هدایتگر او شده‌اند. تصور عقلانی و وفاداری به متن قرآن کریم، کلید حفظ اصالت دینی و احیای جایگاه رفیع اوست.

بخش پنجم: ضرورت بازسازی نظام فکری و آموزشی در حوزه‌های دینی

نقد تصدیق بدون تصور و عقب‌ماندگی علمی

یکی از مشکلات بنیادین امت اسلامی، تصدیق بدون تصور است که به پذیرش روایات غیرمنطقی و عقب‌ماندگی علمی و معنوی منجر شده است. به عنوان مثال، ادعای امکان تپاندن جهان در استکان یا بازگشت خورشید برای ادای نماز، به دلیل فقدان پایه عقلانی، باطل است. از منظر منطقی، تصدیق بدون تصور فاقد اعتبار است و به تضعیف عقلانیت دینی انجامیده است.

غربی‌ها با تکیه بر تصور علمی و آزمایش تدریجی، از بالن‌های ابتدایی به هواپیماهای پیشرفته رسیده‌اند، در حالی که امت اسلامی به دلیل غفلت از تصور علمی، از دستیابی به قدرت‌های مشابه انبیا بازمانده است. سیستم‌های زندگی مدرن در کشورهای اسلامی، مانند آب، برق، و فناوری، کپی‌برداری از غرب است که نشان‌دهنده فقدان خلاقیت علمی و وابستگی به پیشرفت‌های غربی است.

درنگ: تصدیق بدون تصور، به پذیرش روایات غیرمنطقی و عقب‌ماندگی علمی و معنوی امت اسلامی منجر شده است، در حالی که تصور علمی، کلید دستیابی به اقتدار مشابه انبیاست.

معجزه و علم

معجزات انبیا، خرق عادت عرفی هستند، نه غیرعلمی. این معجزات، پیشرو در علم زمان خود بوده‌اند و امروز با پیشرفت علمی قابل تبیین‌اند. به عنوان مثال، تسخیر باد توسط حضرت سلیمان، که در قرآن کریم به آن اشاره شده، مشابه فناوری‌های امروزی مانند هواپیماست. این امر نشان می‌دهد که قدرت‌های انبیا، نه‌تنها معجزه، بلکه الگویی برای پرورش قوای علمی و معنوی‌اند.

از منظر فلسفه علم، معجزات انبیا نشان‌دهنده پیشگامی آنان در علم و فناوری زمان خود است. این امر، بر ضرورت پرورش تصور علمی در حوزه‌های دینی تأکید دارد تا بتوان قدرت‌های مشابه انبیا را احیا کرد.

نقد نظام آموزشی علم دینی

نظام آموزشی علم دینی، به دلیل تمرکز بر تصدیق بدون تصور و غفلت از پرورش قوای عقلانی و معنوی، از دستیابی به اقتدار مشابه انبیا بازمانده است. این نظام، با تکیه بر روایات غیرمستند و ظاهرمداری، مانع از خلاقیت علمی و معنوی شده است. به عنوان مثال، اتهام جادوگری به افرادی که توانایی‌های غیبی دارند، ریشه در ترس و حسادت اجتماعی دارد و استعدادهای معنوی را سرکوب می‌کند.

برای احیای اقتدار معنوی و علمی، لازم است که علم دینی از قیدهای سنتی و ظاهرمداری رها شود و به پرورش قوای باطنی و عقلانی روی آورد. این تحول، مستلزم بازسازی نظام آموزشی بر پایه تصور علمی و وفاداری به متن قرآن کریم است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم این نوشتار، با نقد تصدیق بدون تصور و نظام آموزشی علم دینی، بر ضرورت بازسازی این نظام بر پایه تصور علمی و عقلانی تأکید کرد. معجزات انبیا، به‌عنوان الگویی برای پرورش قوای علمی و معنوی، نشان‌دهنده پیشگامی آنان در علم زمان خود است. رهایی علم دینی از قیدهای سنتی و پرورش خلاقیت علمی، کلید احیای اقتدار معنوی و علمی امت اسلامی است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

کتاب حاضر، با تحلیل عمیق درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی اقتدار معنوی انبیا و موانع آن در پرتو آیات سوره صاد پرداخت. تحریفات تفسیری، به‌ویژه از طریق اسرائیلیات، با هدف تضعیف جایگاه انبیا و تقلیل آنها به امور ناسوتی صورت گرفته است. آیات سوره صاد، با تبیین اقتدار معنوی حضرت سلیمان، بر ضرورت شباهت علما به انبیا در قدرت، همت، و عزت تأکید دارند. نقد نظام آموزشی علم دینی و تأکید بر پرورش تصورات علمی و معنوی، نشان‌دهنده نیاز به تحول در ساختارهای تربیتی است.

این اصول، نه‌تنها برای تربیت علما، بلکه برای اصلاح جامعه و نظام آموزشی نیز ضروری‌اند. تصور علمی و عقلانی، به‌عنوان پایه تصدیق معتبر، از پذیرش روایات غیرمنطقی جلوگیری می‌کند و به احیای اقتدار معنوی و علمی امت اسلامی منجر می‌شود. این نوشتار، با وفاداری به متن قرآن کریم و پرهیز از روایات غیرمستند، راهی به سوی خودشناسی، عقلانیت، و اقتدار معنوی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی