در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1528

متن درس





اقتدار انسانی و نهاد اندیشه: تحلیلی فلسفی از منظر معرفت‌شناسی اسلامی

اقتدار انسانی و نهاد اندیشه: تحلیلی فلسفی از منظر معرفت‌شناسی اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۲۸)

دیباچه

انسان، این موجود شگفت‌انگیز که در میانه عالم هستی جایگاهی بس رفیع دارد، به سان پلی میان خاک و افلاک، دارای توانمندی‌هایی بی‌کران است که تحقق آن‌ها در گرو پالایش نهاد اندیشه و انسجام اراده و عمل اوست. این کتاب، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در ریشه‌های اقتدار انسانی می‌پردازد و با نگاهی فلسفی و معرفت‌شناختی، نقش بنیادین اندیشه را در قدرت‌یابی انسان بررسی می‌کند. انسان، به مثابه خلیفه الهی، دارای ظرفیت‌هایی است که اگر از موانع ذهنی چون شک، وهم، و توهم پالایش یابد، می‌تواند به قله‌های رفیع اقتدار و کمال دست یابد.

بخش یکم: بنیادهای اقتدار انسانی

نهاد اندیشه: ریشه اقتدار

اقتدار انسانی، به سان درختی تناور، ریشه در نهاد فکری و اندیشه نظری و عملی او دارد. هر حرکت، چه در اعضای ظاهری چون دست و چشم و چه در کنش‌های باطنی، از چشمه زلال اندیشه سیراب می‌شود. استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ عملی در انسان بدون ظهور اراده شکل نمی‌گیرد، حتی اگر این اراده در لایه‌های ناخودآگاه ذهن نهفته باشد. این اصل، انسان را موجودی مسئول و کنشگر معرفی می‌کند که تمامی حرکاتش، از پلک زدن تا تصمیمات کلان، تحت سیطره اراده‌ای است که از نهاد اندیشه او سرچشمه می‌گیرد.

از منظر فلسفه اسلامی، این دیدگاه با مفهوم عقل عملی در فلسفه صدرایی هم‌خوانی دارد. عقل، به مثابه چراغی فروزان، نه‌تنها راه شناخت را روشن می‌کند، بلکه مسیر کنشگری را نیز هموار می‌سازد. اگر اندیشه انسان به سان آسمانی صاف و بی‌ابر باشد، اراده او نیز چون نسیمی نیرومند، او را به سوی مقاصد والا هدایت می‌کند.

ضعف انسانی و موانع آن

چرا انسان، با وجود ظرفیت‌های بی‌کرانش، گاه در دام ناتوانی و ضعف گرفتار می‌شود؟ استاد فرزانه پاسخ می‌دهند که کاستی‌ها، کژی‌ها، و فقدان آموزش و علم، چون سدهایی محکم، راه اقتدار را می‌بندند. انسان، به سان کشتی‌ای که در طوفان شک و توهم گرفتار شده، از رسیدن به ساحل توانمندی بازمی‌ماند. این ضعف، نه از ذات انسان، بلکه از موانع ذهنی و معرفتی او ناشی می‌شود. فقدان انسجام در اندیشه، مانند ماشینی است که چرخ‌هایش از باد تهی شده و هرچه سوخت در آن ریخته شود، راه به جایی نمی‌برد.

درنگ: اقتدار انسانی در گرو انسجام اندیشه و اراده است. هرگونه کاستی در نهاد فکری، مانند وزنه‌ای سنگین، انسان را از حرکت بازمی‌دارد.

انسجام اندیشه و اراده: کلید اقتدار

اقتدار، چون گوهری درخشان، از پیوند اندیشه و اراده پدید می‌آید. استاد فرزانه تأکید دارند که اندیشه، به سان فرمانروایی خردمند، مقدم بر اراده است و اقتدار، نتیجه هم‌افزایی این دو. اگر اندیشه انسان منسجم و از شک و توهم پالایش شده باشد، اراده او چون تیری تیز، به سوی هدف روانه می‌شود. این انسجام، مانند پلی استوار، انسان را از پرتگاه ناتوانی به سوی قله‌های توانمندی رهنمون می‌سازد.

از منظر فلسفه صدرایی، این دیدگاه با وحدت عقل نظری و عملی هم‌راستاست. عقل نظری، با شناخت حقیقت، بستر را برای کنشگری عقل عملی فراهم می‌کند. انسان قدرتمند، کسی است که این دو را در وجود خویش به وحدت رسانده و از پراکندگی ذهنی به دور است.

بخش دوم: موانع ذهنی و پالایش اندیشه

شک و توهم: ویروس‌های ذهن

ذهن انسان، به سان باغی پربار، دارای میلیاردها نهاد ذهنی است که هر یک می‌تواند سرچشمه‌ای برای معرفت یا مانعی برای اقتدار باشد. استاد فرزانه، شک، ظن، گمان، و توهم را به ویروس‌هایی تشبیه می‌کنند که این باغ را آلوده می‌سازند. این موانع، اگر در نفس انسان ریشه دوانند، چون علف‌های هرز، رشد اندیشه‌های جازم را مختل می‌کنند. رفع این ویروس‌ها، شرط لازم برای تحقق اقتدار است.

از منظر معرفت‌شناسی اسلامی، این دیدگاه با تأکید قرآن کریم بر یقین هم‌خوانی دارد. در قرآن کریم آمده است:
لَوْ كَشَفَ الْغِطَاءَ مَا ازْدَدْتُ يَقِينًا
(ترجمه: اگر پرده برداشته شود، یقینم افزون نمی‌شود). این آیه، به صراحت بر اهمیت یقین در برابر شک تأکید دارد.

تمثیل پول و چک: ارزش یقین

استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، اندیشه‌های جازم را به پول نقد و شک‌ها را به چک‌های وعده‌دار تشبیه می‌کنند. پول نقد، چون یقین، ارزشی فوری و عملی دارد، در حالی که چک‌های وعده‌دار، مانند شک، فاقد اثرگذاری آنی‌اند. این تمثیل، به زیبایی نشان می‌دهد که تنها اندیشه‌های جازم می‌توانند انسان را به سوی اقتدار هدایت کنند.

از منظر فلسفه ارزش، این تمثیل بر تفاوت کیفی میان یقین و شک تأکید دارد. یقین، مانند گوهری گران‌بها، قدرت عملیاتی دارد، در حالی که شک، چون سایه‌ای گذرا، انسان را در تشتت نگاه می‌دارد.

درنگ: اندیشه‌های جازم، مانند پول نقد، قدرت عملیاتی دارند، در حالی که شک‌ها، مانند چک‌های وعده‌دار، فاقد اثرگذاری فوری‌اند.

جهل مرکب و کارکرد علم

در نگاه استاد فرزانه، جهل مرکب، به دلیل ایجاد یقین کاذب، گاه کارکرد علم را ایفا می‌کند. این یقین کاذب، مانند آتشی گدازان، می‌تواند انگیزه کنشگری ایجاد کند، اما اگر به خطا رود، نتایج زیانباری به بار می‌آورد. از منظر منطق، این دیدگاه نشان می‌دهد که یقین، حتی اگر کاذب باشد، می‌تواند نیروی محرکه‌ای برای عمل فراهم کند، اما تنها یقین حقیقی است که به اقتدار پایدار منجر می‌شود.

تمثیل ماشین و باد لاستیک

استاد فرزانه، ذهن متشتت را به ماشینی تشبیه می‌کنند که چرخ‌هایش از باد تهی است. هرچه سوخت (اندیشه) در این ماشین ریخته شود، تا زمانی که چرخ‌ها (انسجام ذهنی) آماده نباشند، حرکت ممکن نیست. این تمثیل، از منظر فلسفه فناوری، به ضرورت پالایش ذهن از موانع و تقویت جزمیت‌ها اشاره دارد.

بخش سوم: جایگاه انسان در هستی

انسان: بزرگ‌تر از عالم، کوچک‌تر از خدا

استاد فرزانه، انسان را موجودی معرفی می‌کنند که بزرگ‌تر از عالم و کوچک‌تر از خداست. این جایگاه، به سان قله‌ای رفیع، انسان را به‌عنوان خلیفه الهی معرفی می‌کند که دارای ظرفیت‌های بی‌نهایت است. با این حال، موانع ذهنی، مانند شک و توهم، این ظرفیت را محدود می‌سازند. از منظر فلسفه اسلامی، این دیدگاه با مفهوم خلافت الهی هم‌راستاست که انسان را واجد توانمندی‌های عظیم برای تصرف در عالم می‌داند.

درنگ: انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، دارای ظرفیت‌های بی‌نهایت است، اما موانع ذهنی او را از تحقق این توانمندی‌ها بازمی‌دارند.

تمثیل پهلوان و زنجیر

انسان، به سان پهلوانی است که با وزنه‌های سنگین شک و توهم، از حرکت بازمی‌ماند. این تمثیل، به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه موانع ذهنی، حتی قوی‌ترین انسان‌ها را ناتوان می‌سازند. از منظر فلسفه عمل، این دیدگاه بر ضرورت پالایش ذهن از موانع برای تحقق توانمندی‌های بالقوه تأکید دارد.

ناتوانی در برابر ملائکه و جن

استاد فرزانه می‌فرمایند که انسان، به دلیل آلودگی‌های ذهنی، از ملائکه و جن ضعیف‌تر است. این مقایسه، نه به معنای ذاتی، بلکه به دلیل موانع معرفتی است که انسان را از تحقق ظرفیت‌هایش بازمی‌دارد. از منظر متافیزیک، انسان بالقوه از این موجودات برتر است، اما شک و توهم، این برتری را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

بخش چهارم: پالایش اندیشه و جسم

ضرورت پالایش اندیشه

برای دستیابی به اقتدار، انسان باید نهاد اندیشه خود را از شک و توهم پالایش کند. استاد فرزانه، این فرآیند را به سان شست‌وشویی عمیق می‌دانند که ذهن را از ویروس‌های معرفتی پاک می‌سازد. شناسایی جزمیت‌ها و حذف شک‌ها، مانند جاروبریقی است که گرد و غبار ذهن را می‌زداید و راه را برای یقین و اقتدار هموار می‌کند.

بهداشت و تغذیه: پیش‌نیاز اقتدار

استاد فرزانه تأکید دارند که بهداشت و تغذیه، مقدم بر ذکر و دعاست. جسم آلوده، مانند زمینی شوره‌زار، نمی‌تواند بستر رشد معنوی باشد. کیسه کشیدن، سنگ پا، و تغذیه سالم، مانند ابزارهایی برای پالایش جسم‌اند که انسان را برای دریافت فیض معنوی آماده می‌سازند.

از منظر فلسفه سلامت، این دیدگاه با تأکید قرآن کریم بر تأمل در طعام هم‌راستاست. جسم سالم، بستری است برای ذهن سالم، و ذهن سالم، زمینه‌ساز اقتدار انسانی.

درنگ: بهداشت و تغذیه، مانند کیسه و سنگ پا برای جسم، پیش‌نیاز پالایش ذهن و تحقق اقتدار انسانی‌اند.

نقد اثربخشی دعا در ذهن آلوده

استاد فرزانه می‌فرمایند که دعا و ذکر در ذهنی آلوده به شک و توهم، نه‌تنها بی‌فایده، بلکه گاه مضر است. این دیدگاه، به سان هشداری است که انسان را به پالایش ذهن پیش از اعمال معنوی دعوت می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید:
إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ
(ترجمه: نماز از فحشا و منکر بازمی‌دارد). این آیه، بر ضرورت آمادگی ذهنی برای عبادت تأکید دارد.

تمثیل عطر و بدن آلوده

استفاده از عطر بر بدن آلوده، مانند ریختن گلاب بر خاکستر است. استاد فرزانه این تمثیل را به کار می‌برند تا نشان دهند که اعمال معنوی، بدون پالایش جسم و ذهن، بی‌ثمرند. از منظر فلسفه دین، این دیدگاه بر اهمیت سلامت جسمانی و ذهنی به‌عنوان پیش‌نیاز رشد معنوی تأکید دارد.

بخش پنجم: مدرنیته اسلام و سلامت

اسلام: دینی مدرن در بهداشت

استاد فرزانه، اسلام را دینی مدرن می‌دانند که بر بهداشت تأکید دارد. کراهت تمندل (خشک کردن دست با حوله پس از وضو) نمونه‌ای از این توجه است. حوله، به دلیل جذب میکروب، ممکن است به جای تمیزی، آلودگی را منتقل کند. این دیدگاه، مانند نوری درخشان، بر پیشگامی اسلام در توجه به جزئیات سلامت دلالت دارد.

تمثیل آفتابه و تمندل

استفاده از آفتابه و تمندل، در مقایسه با روش‌های غیربهداشتی، مانند گامی به سوی پاکیزگی است. این تمثیل، از منظر تاریخ فرهنگی، بر برتری روش‌های بهداشتی اسلامی تأکید دارد و اسلام را به سان مشعلی فروزان در مسیر سلامت معرفی می‌کند.

درنگ: اسلام، با تأکید بر بهداشت، مانند مشعلی فروزان، مسیر سلامت جسم و ذهن را روشن می‌سازد.

بخش ششم: خودشناسی و اعتقادات

ضرورت خودشناسی

انسان، برای دستیابی به اقتدار، باید هویت و اعتقادات خود را شناسایی کند. استاد فرزانه، این فرآیند را به سان سفری به اعماق وجود می‌دانند که انسان را به شناخت جزمیت‌هایش رهنمون می‌سازد. خودشناسی، مانند کلیدی طلایی، درهای اقتدار و یقین را می‌گشاید.

تمثیل دندان لق

بسیاری از ذهنیت‌ها، مانند دندانی لق، فاقد استحکام‌اند و نمی‌توانند در برابر چالش‌ها مقاومت کنند. این تمثیل، از منظر فلسفه ذهن، بر ضرورت استحکام جزمیت‌ها و پالایش ذهن از باورهای سست تأکید دارد.

برتری جهل مرکب بر شک

جهل مرکب، به دلیل ایجاد یقین کاذب، گاه از شک پیشی می‌گیرد. استاد فرزانه این دیدگاه را مطرح می‌کنند تا بر اهمیت یقین، حتی اگر کاذب باشد، در ایجاد انگیزه کنشگری تأکید کنند. با این حال، یقین حقیقی، مانند گوهری ناب، تنها مسیر پایدار به سوی اقتدار است.

بخش هفتم: علم دینی و تحول معرفتی

نقد انفعال علم دینی

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، بر این باورند که علم دینی، گاه به دلیل فقدان جزمیت، از تولید دانش کاربردی بازمانده است. این نقد، مانند هشداری بیدارکننده، بر ضرورت تحول علم دینی از مراکز نظری به سوی مراکز عملی و معرفتی تأکید دارد.

تفاوت اندیشه و اعتقاد

اندیشه، مانند قضیه‌ای ساده، و اعتقاد، مانند قیاسی پیچیده است که از ترکیب اندیشه‌ها شکل می‌گیرد. استاد فرزانه این تمایز را به کار می‌برند تا نشان دهند که اعتقادات، نتیجه پیوند اندیشه‌های جازم‌اند. از منظر منطق، این دیدگاه بر فرآیند شکل‌گیری یقین از ترکیب قضیه‌های معرفتی تأکید دارد.

درنگ: اعتقاد، مانند قیاسی است که از پیوند اندیشه‌های جازم شکل می‌گیرد و به یقین منجر می‌شود.

جمع‌بندی

این کتاب، با کاوش در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی ریشه‌های اقتدار انسانی پرداخت. انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، دارای ظرفیت‌های بی‌نهایت است که تحقق آن‌ها در گرو پالایش نهاد اندیشه از موانع معرفتی چون شک و توهم است. انسجام اندیشه، اراده، و عمل، مانند سه ضلع مثلثی استوار، اقتدار انسانی را شکل می‌دهند. پالایش جسم و ذهن، از طریق بهداشت، تغذیه، و خودشناسی، بستری برای رشد معنوی و معرفتی فراهم می‌کند. علم دینی نیز، با گذر از انفعال نظری به سوی کنشگری عملی، می‌تواند به احیای اقتدار علمی و معنوی منجر شود. این نوشتار، با تکیه بر تمثیلات فاخر و تحلیل‌های فلسفی، درصدد است تا خوانندگان را به تأمل در ظرفیت‌های بی‌کران خویش دعوت کند.

با نظارت صادق خادمی