در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1532

متن درس





اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم

اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۳۲)

مقدمه: انسان، موجودی در آستانه قدرت الهی

انسان، چونان آینه‌ای صیقلی، توانایی بازتاب نور الهی را در وجود خویش دارد. این توانایی، که در پرتو شفافیت ذهن، اراده راسخ و استجماع نیروها به فعلیت می‌رسد، او را به موجودی قدرتمند بدل می‌سازد که می‌تواند به مراتب والای خلاقیت و اثرگذاری دست یابد. استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۱۵۳۲، با نگاهی عمیق و فلسفی، به تبیین این ظرفیت بی‌مانند پرداخته و قرآن کریم را چونان باشگاهی معنوی و علمی معرفی کرده‌اند که انسان را به سوی تحقق این اقتدار هدایت می‌کند.

بخش یکم: ساختار سه‌گانه اقتدار انسانی

شفافیت ذهن: آینه صیقلی وجود

اقتدار انسانی، در نگاه استاد فرزانه، بر سه رکن استوار است: شفافیت ذهن، اراده و استجماع. شفافیت ذهن، چونان آب زلالی است که هرگونه تیرگی و کدورت را از خویش می‌زداید تا بتواند حقیقت را بی‌هیچ حجابی بازتاب دهد. ذهن مشوش، که در بند شبهات، ظنون و خیالات است، چونان آینه‌ای غبارگرفته، توان بازنمایی حقیقت را ندارد و از این‌رو، نمی‌تواند به اراده‌ای متمرکز و استجماعی قدرتمند منتهی شود. استاد، با تمثیلی بدیع، ذهن را به پدال ترمز خودرویی تشبیه می‌کنند که پیش از حرکت، باید از هرگونه مانع و اختلال رها شود. این شفافیت، شرط لازم برای هرگونه فعالیت قدرتمندانه است، چه در ساحت علم و چه در میدان عمل.

شفافیت ذهن، فرایندی است که از طریق پالایش شناختی و رهایی از موانع معرفتی نظیر شک و خیال به دست می‌آید. این مفهوم، با نظریه‌های شناخت‌شناسی معاصر که بر ضرورت وضوح ادراک برای تصمیم‌گیری عقلانی تأکید دارند، همخوانی دارد. ذهن شفاف، توانایی تمرکز بر یک هدف مشخص را داراست و این تمرکز، بستری است برای برانگیختن اراده و تجلی استجماع.

درنگ: شفافیت ذهن، چونان صیقل دادن آینه وجود، پیش‌نیاز هرگونه اقتدار است. بدون پالایش ذهن از شبهات و خیالات، اراده و استجماع به فعلیت نمی‌رسند.

اراده: نیروی محرکه وجود

اراده، چونان جرقه‌ای است که ذهن شفاف را به سوی عمل هدایت می‌کند. بدون اراده، شفافیت ذهن به تنهایی ناکافی است و نمی‌تواند به قدرت عملی منجر شود. استاد فرزانه، اراده را پلی میان ذهن و عمل می‌دانند که انسان را از حالت بالقوه به بالفعل می‌رساند. این مفهوم، با دیدگاه‌های فلسفی اراده‌گرایانه، که در آن اراده به‌عنوان نیروی محرکه وجودی انسان معرفی می‌شود، همخوانی دارد. اراده، توان انسان را برای غلبه بر موانع و تحقق اهداف متمرکز می‌سازد و در هماهنگی با شفافیت ذهن، به استجماع منتهی می‌شود.

استاد، با مثالی از ورزشکارانی که برای بلند کردن وزنه تمرین می‌کنند، نشان می‌دهند که اراده از طریق ممارست و تمرین تقویت می‌شود. ورزشکار، با تمرکز بر تمرینات پیشین، اراده خود را برای انجام عملی قدرتمندانه بسیج می‌کند. این فرایند، نشان‌دهنده اهمیت تمرین در پرورش اراده است که در نهایت، به استجماع و تحقق قدرت منجر می‌شود.

استجماع: تمرکز نهایی نیروها

استجماع، چونان نقطه اوج یک سمفونی، تمامی نیروهای انسانی را در یک لحظه یا فرایند خاص متمرکز می‌سازد. این مفهوم، مرحله نهایی بروز قدرت است که در آن ذهنیت شفاف و اراده راسخ به تجلی عملی می‌رسند. استاد فرزانه، استجماع را در انبیا، اولیا، نوابغ و پهلوانان به وضوح مشاهده می‌کنند و آن را نتیجه هماهنگی ذهن و اراده می‌دانند. این فرایند، مشابه مفهوم “وحدت وجودی” در عرفان اسلامی است که در آن تمامی ظرفیت‌های انسانی برای تحقق هدفی خاص بسیج می‌شوند.

استاد، با اشاره به آیه کریمه إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (یس: ۸۲) – «چون بخواهد چیزی را، فرمانش این است که به آن می‌گوید: باش، پس می‌شود» – استجماع را به‌عنوان تمرکز نهایی اراده و قدرت معرفی می‌کنند. این آیه، نه‌تنها استجماع الهی را نشان می‌دهد، بلکه الگویی برای استجماع انسانی ارائه می‌کند که در آن انسان، با تمرکز نیروها، به کارهای بزرگ دست می‌یابد.

درنگ: استجماع، چونان اوج‌گیری عقاب در آسمان وجود، تمامی نیروهای انسانی را در یک نقطه متمرکز می‌سازد و به تجلی قدرت منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش یکم

ساختار سه‌گانه اقتدار انسانی، شامل شفافیت ذهن، اراده و استجماع، چارچوبی نظام‌مند برای فهم ظرفیت‌های وجودی انسان ارائه می‌دهد. این سه رکن، چونان اجزای یک ماشین هماهنگ، حرکت انسان به سوی قدرت را ممکن می‌سازند. شفافیت ذهن، اراده را برمی‌انگیزد و اراده، به استجماع منتهی می‌شود. این فرایند، در تمامی نمودهای قدرت، از معجزات انبیا تا دستاوردهای نوابغ، قابل‌مشاهده است. فهم این ساختار، راه را برای پرورش ظرفیت‌های انسانی هموار می‌سازد.

بخش دوم: قرآن کریم، باشگاه پرورش اقتدار انسانی

قرآن کریم: منبعی جامع برای علوم و فنون

قرآن کریم، در نگاه استاد فرزانه، نه‌تنها کتابی معنوی، بلکه باشگاهی است برای پرورش اقتدار انسانی در تمامی ساحت‌ها. این کتاب آسمانی، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان، تمامی علوم و فنون را در خود جای داده است. استاد، با تأکید بر آیه کریمه وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا (فرقان: ۳۳) – «و هیچ مثلی برایت نمی‌آورند، مگر اینکه ما حق را با بهترین تفسیر برایت آوردیم» – قرآن کریم را منبعی معرفی می‌کنند که تمامی پرسش‌ها و شبهات را با قواعد علمی و حقایق پاسخ می‌دهد.

قرآن کریم، فراتر از قرائت صوری، دارای قواعد و فرمول‌هایی است که در حوزه‌های فلسفی، طبیعی، ریاضی و عملی کاربرد دارند. استاد، با نقد رویکردهای سطحی به قرآن کریم، بر ضرورت تدبر و تعمق در معانی آن تأکید دارند. این کتاب، چونان نقشه‌ای جامع، مسیر تحقق قدرت‌های انسانی را نشان می‌دهد و انسان را به سوی مراتب والای خلاقیت و اثرگذاری هدایت می‌کند.

درنگ: قرآن کریم، چونان گنجینه‌ای بی‌کران، تمامی علوم و فنون را در خود جای داده و باشگاهی است برای پرورش اقتدار انسانی در تمامی ساحت‌ها.

مهجوریت قرآن کریم: غفلت از ظرفیت‌های عظیم

استاد فرزانه، با استناد به آیه کریمه وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (فرقان: ۳۰) – «و پیامبر گفت: پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند» – از مهجوریت قرآن کریم سخن می‌گویند. این مهجوریت، نتیجه رویکردهای صوری و سطحی به قرآن کریم است که به‌جای بهره‌گیری از ظرفیت‌های علمی و عملی آن، به قرائت ظاهری و بدون تأمل بسنده کرده‌اند.

استاد، با تمثیلی از ورزشکارانی که در حضور تماشاگران تمرکز خود را از دست می‌دهند، نشان می‌دهند که عوامل محیطی، مانند نگاه‌های دیگران، می‌توانند شفافیت ذهن و استجماع را مختل کنند. این نکته، با نظریه‌های روان‌شناسی اجتماعی در مورد تأثیر فشار اجتماعی بر عملکرد همخوانی دارد. از این‌رو، تعمق در قرآن کریم، به‌عنوان منبعی برای پالایش ذهن، ضرورتی حیاتی برای تحقق اقتدار انسانی است.

تدریجی بودن نزول قرآن کریم: حکمت الهی

استاد، با اشاره به آیه کریمه وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا (فرقان: ۳۲) – «و کافران گفتند: چرا قرآن یک‌جا بر او نازل نشده است؟ این‌گونه [کردیم] تا دلت را به آن استوار داریم و آن را به‌آرامی بر تو خواندیم» – حکمت تدریجی بودن نزول قرآن کریم را تبیین می‌کنند. این تدریج، فرصتی است برای تثبیت قلب و ذهن مخاطبان و تعمق در معانی عمیق قرآن کریم.

ترتیل، به معنای خواندن آرام و با تأمل، روشی است که انسان را به سوی فهم عمیق‌تر و بهره‌گیری عملی از قرآن کریم هدایت می‌کند. این فرایند، مشابه تمرین و ممارست در پرورش ذهنیت و اراده است که انسان را برای استجماع و تحقق قدرت آماده می‌سازد.

درنگ: تدریجی بودن نزول قرآن کریم، چونان آبی است که به‌آرامی زمین ذهن را سیراب می‌کند تا قلب و عقل انسان برای پذیرش حقیقت استوار گردد.

جمع‌بندی بخش دوم

قرآن کریم، چونان باشگاهی معنوی و علمی، انسان را به سوی تحقق اقتدار هدایت می‌کند. این کتاب آسمانی، با ارائه قواعد و فرمول‌های علمی و عملی، تمامی نیازهای انسان در ساحت‌های مختلف را پاسخ می‌دهد. مهجوریت قرآن کریم، نتیجه غفلت از ظرفیت‌های عمیق آن است که با تدبر و تعمق می‌توان این ظرفیت‌ها را به فعلیت رساند. حکمت تدریجی بودن نزول قرآن کریم، در تثبیت قلب و ذهن انسان نهفته است و ترتیل، راهی است برای بهره‌گیری عمیق‌تر از این گنجینه بی‌پایان.

بخش سوم: انسان و ظرفیت‌های خداگونه

انسان: آینه صفات الهی

انسان، به دلیل برخورداری از ساختار سه‌گانه شفافیت ذهن، اراده و استجماع، توانایی انجام کارهای خداگونه را دارد. استاد فرزانه، با اشاره به انبیا، اولیا، نوابغ و پهلوانان، نشان می‌دهند که این ظرفیت در تمامی انسان‌ها بالقوه وجود دارد، اما در اولیای الهی به اوج خود می‌رسد. معجزات انبیا، مانند ید بیضا، نتیجه شفافیت ذهن و تمرکز اراده و استجماع است که انسان را به مراتب والای قدرت می‌رساند.

این دیدگاه، با مفهوم “خلیفة‌الله” در عرفان اسلامی همخوانی دارد. انسان، به‌عنوان موجودی که توانایی بازتاب صفات الهی را دارد، می‌تواند از طریق پالایش ذهن و تقویت اراده، به مراتبی از قدرت دست یابد که در نگاه عامه، خارق‌العاده به نظر می‌رسد. استاد، معجزه را نه امری ماوراءالطبیعه، بلکه نتیجه طبیعی ظرفیت‌های انسانی در پرتو این سه‌گانه می‌دانند.

درنگ: انسان، چونان آینه‌ای است که با صیقل شفافیت ذهن و تمرکز اراده و استجماع، توانایی بازتاب صفات الهی و انجام کارهای خداگونه را داراست.

تأثیر محیط بر اقتدار انسانی

استاد فرزانه، با مثالی از ورزشکارانی که در حضور تماشاگران تمرکز خود را از دست می‌دهند، نشان می‌دهند که عوامل محیطی، مانند نگاه‌های دیگران، می‌توانند شفافیت ذهن و استجماع را مختل کنند. این نکته، با نظریه‌های روان‌شناسی اجتماعی در مورد تأثیر فشار اجتماعی بر عملکرد همخوانی دارد. انسان، برای تحقق اقتدار، باید از پارازیت‌های محیطی رها شود و ذهن خود را برای تمرکز بر هدف صیقل دهد.

استاد، با تمثیلی از خودرویی که فاقد ترمز، گاز یا دنده است، نشان می‌دهند که انسان بدون این سه رکن، ناتوان از حرکت به سوی قدرت است. این تمثیل، اهمیت هماهنگی میان ذهنیت، اراده و استجماع را برجسته می‌سازد.

تمرین و ریاضت: مسیر پرورش اقتدار

تمرین و ریاضت، نقش کلیدی در تقویت ذهنیت، اراده و استجماع دارند. استاد، با اشاره به ورزشکارانی که با تمرین مکرر ذهن خود را برای بلند کردن وزنه آماده می‌کنند، اهمیت ممارست را نشان می‌دهند. این فرایند، مشابه ریاضت‌های عرفانی است که سالک را به سوی شفافیت ذهن و تمرکز قدرت هدایت می‌کند.

استاد، با مثالی از سالکی که شب تا صبح با خود تمرین می‌کند، نشان می‌دهند که استجماع، چونان نیرویی است که اگر به کوه بسته شود، آن را متلاشی می‌کند. این تمثیل، قدرت عظیم استجماع را در پرتو تمرین و ممارست به تصویر می‌کشد.

درنگ: تمرین و ریاضت، چونان کوره‌ای است که ذهن و اراده را صیقل می‌دهد و انسان را به سوی استجماع و تحقق اقتدار هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

انسان، به‌عنوان موجودی با ظرفیت‌های خداگونه، توانایی دست‌یابی به مراتب والای قدرت را دارد. این ظرفیت، از طریق شفافیت ذهن، اراده و استجماع به فعلیت می‌رسد. عوامل محیطی، مانند فشار اجتماعی، می‌توانند این فرایند را مختل کنند، اما تمرین و ریاضت، انسان را به سوی تحقق این ظرفیت‌ها هدایت می‌کنند. معجزات انبیا و دستاوردهای نوابغ، نتیجه این ساختار سه‌گانه است که در پرتو قرآن کریم به اوج خود می‌رسد.

بخش چهارم: نقد نظام‌های آموزشی و ضرورت بازنگری

نقد نظام‌های آموزشی: فقدان پرورش قدرت

استاد فرزانه، نظام‌های آموزشی کنونی، به‌ویژه در حوزه علم دینی، را به دلیل فقدان تمرکز بر پرورش قدرت و استجماع نقد می‌کنند. این نظام‌ها، به‌جای پرورش توانایی‌های عملی و قدرتمندانه، به آموزش فنون نظری بسنده کرده‌اند. استاد، با تمثیلی از ورزشکارانی که در باشگاه‌ها فن و قدرت را توأمان پرورش می‌دهند، نشان می‌دهند که آموزش باید فراتر از انتقال دانش نظری، به پرورش اقتدار انسانی منجر شود.

استاد، با اشاره به تفاوت میان فن و قدرت، تأکید دارند که فن بدون قدرت، ناکارآمد است. این نکته، در حوزه‌های مختلف، از موسیقی تا ورزش، قابل‌مشاهده است. برای مثال، کسی که دستگاه‌های موسیقی را می‌شناسد اما توانایی اجرای آن‌ها را ندارد، نمی‌تواند اثرگذار باشد. علم دینی نیز، بدون پرورش قدرت و استجماع، به محفوظات بی‌اثر تبدیل می‌شود.

درنگ: نظام‌های آموزشی، چونان باغی بی‌ثمر، اگر تنها به آموزش فنون نظری بسنده کنند، از پرورش اقتدار انسانی بازمی‌مانند.

اسراف در آموزش و منابع: مانعی در برابر اقتدار

استاد، با نقد اسراف در آموزش و تخصیص منابع به افرادی که از ظرفیت‌های خود استفاده نمی‌کنند، بر ضرورت کارآمدی در نظام‌های آموزشی تأکید دارند. این اسراف، نه‌تنها مانع از تحقق قدرت‌های انسانی می‌شود، بلکه می‌تواند به بدمصرفی منجر گردد، به‌گونه‌ای که حضور برخی افراد در جامعه، به‌جای تقویت باورهای دینی، به تضعیف آن‌ها بینجامد.

استاد، با تمثیلی از خودرویی که اجزای آن از کار افتاده‌اند، نشان می‌دهند که انسان بدون پرورش عوامل قدرت، ناتوان از حرکت به سوی اقتدار است. این نقد، ضرورت بازنگری در تخصیص منابع و پرورش توانایی‌های عملی را برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نظام‌های آموزشی کنونی، به دلیل فقدان تمرکز بر پرورش قدرت و استجماع، از تحقق ظرفیت‌های انسانی بازمانده‌اند. اسراف در آموزش و منابع، مانعی است در برابر اقتدار انسانی که باید با بازنگری در روش‌های آموزشی و تأکید بر پرورش توانایی‌های عملی برطرف شود. علم دینی، اگر به محفوظات نظری محدود شود، نمی‌تواند انسان را به سوی مراتب والای قدرت هدایت کند.

بخش پنجم: قرآن کریم و آینده بشر

قرآن کریم: کتابی برای همه اعصار

قرآن کریم، در نگاه استاد فرزانه، کتابی است که برای آینده بشر نیز ظرفیت‌های عظیمی دارد. این کتاب، محدود به زمان نزول خود نیست و توانایی پاسخگویی به نیازهای علمی، فلسفی و عملی بشر در تمامی اعصار را داراست. استاد، با اشاره به آیاتی مانند أَنِ اسْطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (الرحمن: ۳۳) – «اگر می‌توانید از کرانه‌های آسمان‌ها و زمین بگذرید، پس بگذرید. جز با [بهره‌مندی از] اقتدار نخواهید گذشت» – نشان می‌دهند که قرآن کریم، به مسائل علمی و فناوری نیز توجه دارد.

این آیه، به ضرورت دانش و ابزار برای اکتشافات کیهانی اشاره دارد و نشان می‌دهد که قرآن کریم، فراتر از معنویت، به ساحت‌های علمی و عملی نیز توجه دارد. استاد، با اشاره به بیش از ۳۱۰ آیه در مورد آسمان‌ها (سماوات و سماء)، بر ظرفیت‌های علمی عظیم قرآن کریم تأکید دارند.

درنگ: قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، نه‌تنها گذشته و حال، بلکه آینده بشر را نیز روشن می‌سازد و راهنمای تمامی ساحت‌های وجودی اوست.

تفاوت اولیا و انسان عادی: اقتدار بی‌سلطان

استاد، تفاوت میان انسان عادی و اولیای الهی را در بهره‌مندی از سلطان (ابزار و اقتدار) می‌دانند. اولیا، از طریق شفافیت ذهن و استجماع، به قدرت‌هایی دست می‌یابد که فراتر از محدودیت‌های مادی است. این تفاوت، در آیه کریمه أَنِ اسْطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (الرحمن: ۳۳) نیز مشهود است، که نشان می‌دهد انسان عادی برای نفوذ در آسمان‌ها به ابزار نیاز دارد، اما اولیا، بی‌نیاز از این ابزار، به قدرت‌های عظیم دست می‌یابند.

جمع‌بندی بخش پنجم

قرآن کریم، کتابی است جاودانه که برای تمامی اعصار، از جمله آینده بشر، ظرفیت‌های عظیمی دارد. این کتاب، با ارائه قواعد علمی و عملی، انسان را به سوی اکتشافات کیهانی و تحقق اقتدار هدایت می‌کند. تفاوت اولیا و انسان عادی، در توانایی اولیا برای بهره‌گیری از قدرت‌های معنوی بدون نیاز به ابزار مادی است. این ظرفیت، در پرتو قرآن کریم، برای تمامی انسان‌ها بالقوه وجود دارد.

نتیجه‌گیری کلی

اقتدار انسانی، چونان گوهری نهفته در وجود انسان، از طریق شفافیت ذهن، اراده و استجماع به فعلیت می‌رسد. قرآن کریم، به‌عنوان باشگاهی معنوی و علمی، راهنمای این مسیر است و با ارائه قواعد و فرمول‌های جامع، انسان را به سوی مراتب والای قدرت هدایت می‌کند. غفلت از این ظرفیت‌ها، چه در نظام‌های آموزشی و چه در تعامل با قرآن کریم، مانعی است در برابر تحقق اقتدار انسانی. بازنگری در روش‌های آموزشی، تأکید بر تدبر در قرآن کریم و پرورش توانایی‌های عملی، ضرورتی است برای رهایی از این مهجوریت و دست‌یابی به مراتب والای خلاقیت و اثرگذاری. انسان، در پرتو این کتاب آسمانی، می‌تواند چونان آینه‌ای صیقلی، صفات الهی را بازتاب دهد و به کارهای خداگونه دست یابد.

با نظارت صادق خادمی