متن درس
انسان لایتناهی و رویت قرآنی: تاملاتی در ظرفیتهای وجودی انسان و ضرورت تعامل علمی با قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۳۵)
مقدمه
انسان، این گوهر بیبدیل آفرینش، در گستره وجود خویش، ظرفیتهایی بیکران نهفته دارد که در پرتو تعالیم الهی و بهویژه قرآن کریم، میتواند به مراتب متعالی هستی دست یابد. این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در عمق ظرفیتهای وجودی انسان و نقش محوری قرآن کریم در شکوفایی این ظرفیتها میپردازد. مفهوم «رویت» بهعنوان کلیدیترین ابزار شناخت و شهود، محور این تاملات قرار گرفته و از منظر فلسفی، عرفانی و قرآنی بررسی میشود. هدف این نوشتار، ارائه دیدگاهی جامع و علمی است که انسان را بهعنوان موجودی لایتناهی معرفی کرده و قرآن کریم را بهمثابه قانون اساسی تمدنسازی اسلامی، در کانون توجه قرار میدهد.
بخش نخست: انسان، موجودی لایتناهی در گستره هستی
ماهیت لایتناهی انسان
انسان، موجودی است که در تمامی ابعاد وجودی خویش، از شدت (کیفیت)، عدت (کمیت) و مدت (زمان)، از محدودیتها فراتر میرود و بهعنوان مظهر تام اسماء و صفات الهی، تواناییهای بینهایت را در خود نهفته دارد. این ظرفیت لایتناهی، انسان را از دیگر مخلوقات متمایز ساخته و او را به مرتبهای رفیع میرساند که میتواند بازتابدهنده عظمت پروردگار باشد. برخلاف اشیاء مادی که با فشار فرو میپاشند، انسان مانند کشی است که با هر فشار وجودی، نهتنها پاره نمیشود، بلکه به وسعت عالم هستی گسترش مییابد.
درنگ: انسان، بهسان جهانی صغیر، توانایی دربرگیری کل عالم کبیر را دارد و با فشار معرفتی، به مراتب متعالی وجودی دست مییابد.
این دیدگاه، با فلسفه اسلامی و بهویژه حکمت متعالیه ملاصدرا همراستاست که انسان را موجودی پویا و تحولپذیر میداند. از منظر عرفانی، این ظرفیت لایتناهی، تجلی صفات الهی در انسان است که او را به مقام خلیفهاللهی رهنمون میسازد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾ (بقره: ۳۰)، «و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار میدهم.»
خودشناسی و خداشناسی
شناخت نفس، دروازهای به سوی شناخت پروردگار است. حدیث شریف «هرکس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است» بر این حقیقت تأکید دارد که عظمت وجودی انسان، آیینهای است از احاطه و عنایت الهی. انسان با کاوش در عمق وجود خویش، به درک عظمت هستی و پروردگار نائل میشود.
درنگ: خودشناسی، پلی است به سوی خداشناسی که انسان را به کشف امکانات بینهایت وجودیاش رهنمون میسازد.
از منظر فلسفی، این خودشناسی، به معنای کشف قوای بالقوه و به فعلیت رساندن آنهاست. در عرفان اسلامی، این فرآیند به مقام انسان کامل منجر میشود که انسان را مظهر تام صفات الهی میسازد. ملاصدرا در این باره، انسان را موجودی میداند که با حرکت جوهری، به سوی کمال مطلق در حرکت است.
تصور محدود از انسان
انسان، بهاشتباه، خود را مانند پارچهای میپندارد که با اندک فشاری از هم میگسیخت، در حالی که تواناییهایش، مانند کشی بینهایت انبساطپذیر، از هر محدودیتی فراتر میرود. این تصور نادرست، ریشه در غفلت از ظرفیتهای وجودی دارد که انسان را به موجودی صرفاً مادی و شکننده تقلیل میدهد.
این دیدگاه، نقدی است بر رویکردهای تقلیلگرایانه که انسان را از منظر مادی و محدود بررسی میکنند. در فلسفه اگزیستانسیال، انسان موجودی آزاد و مسئول است که میتواند با اراده و انتخاب، امکانات وجودی خود را محقق سازد. در عرفان اسلامی، این ظرفیت، به معنای تجلی صفات الهی در انسان است که او را از محدودیتهای مادی رها میسازد.
ظرفیت انبساطی انسان
انسان، برخلاف طناب یا ریسمانی که از کشش عاجز است، میتواند با فشار وجودی، به وسعت عالم هستی گسترش یابد. این انبساط، نهتنها در حوزه کیفیت و کمیت، بلکه در گستره زمان نیز رخ میدهد و انسان را به موجودی تبدیل میکند که میتواند کل هستی را در خود منعکس سازد.
از منظر عرفانی، انسان بهسان جهانی صغیر است که توانایی دربرگیری عالم کبیر را دارد. ابنعربی در نظریه وحدت وجود، انسان را مظهر تام حقایق الهی میداند که میتواند با فشار معرفتی، به مراتب متعالی وجودی دست یابد. این انبساط، نیازمند تلاش و خودسازی است که انسان را از محدودیتهای مادی فراتر میبرد.
بیماریهای وجودی انسان
مرگ، پیری، فراموشی، ضعف و کوری، بهمثابه بیماریهایی وجودی، مانع از شکوفایی ظرفیتهای لایتناهی انسان میشوند. این بیماریها، نشانههایی از غفلت و دوری از حقیقت وجودیاند که با خودسازی و معرفت، قابل رفع هستند.
درنگ: بیماریهای وجودی، مانند مرگ و فراموشی، حجابهایی هستند که با تزکیه نفس، از پیش روی انسان برداشته میشوند.
از منظر فلسفی، این بیماریها بهعنوان نقصانهای وجودی، با حرکت جوهری و تهذیب نفس قابل رفعاند. در عرفان اسلامی، این موانع، حجابهای نفساند که با سلوک و معرفت، از میان برداشته میشوند.
انسان و خلق حیات و اراده
انسان، موجودی است که میتواند حیات، حرکت، عشق، نشاط و اراده را در خود خلق کند و به مقام «کن فیکون» نزدیک شود. این توانایی، انسان را به مرتبهای رفیع میرساند که میتواند در خلق و تحول عالم مشارکت کند.
قرآن کریم در این باره میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾ (بقره: ۳۰)، «و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار میدهم.» این آیه، به نقش انسان بهعنوان خلیفهالله اشاره دارد که با اتصال به اراده الهی، میتواند در خلق و تحول عالم نقشآفرین باشد.
جمعبندی بخش نخست
انسان، بهعنوان موجودی لایتناهی، دارای ظرفیتهایی بیکران است که در پرتو خودشناسی و خداشناسی، میتواند به مراتب متعالی وجودی دست یابد. این ظرفیتها، که در ابعاد کیفیت، کمیت و زمان بیحد و مرزند، انسان را به موجودی تبدیل میکنند که میتواند عالم هستی را در خود منعکس سازد. بیماریهای وجودی، مانند مرگ و فراموشی، مانع از تحقق این ظرفیتها میشوند، اما با خودسازی و معرفت، قابل رفعاند. انسان، با خلق حیات و اراده، به مقام خلیفهاللهی نائل میشود و میتواند در تحول عالم مشارکت کند.
بخش دوم: رویت، ابزار شناخت و شهود قرآنی
مفهوم رویت در قرآن کریم
قرآن کریم، با تأکید بر مفهوم «رویت» بهعنوان ابزار شناخت و شهود، انسان را به تأمل و بیداری معرفتی دعوت میکند. این کتاب آسمانی، با 1872 اشاره به رویت و 291 مورد کاربرد واژه «رأی»، بر اهمیت ادراک حضوری و شهودی تأکید دارد.
درنگ: رویت، بهمثابه انفجاری وجودی، انسان را از محدودیتهای مادی فراتر برده و به شناخت حقیقت رهنمون میسازد.
از منظر فلسفی، رویت به معنای ادراک حضوری است که فراتر از حس ظاهری عمل میکند. ابنسینا و ملاصدرا، علم حضوری را بهعنوان برترین مرتبه شناخت معرفی کردهاند که انسان را به درک مستقیم حقیقت میرساند.
انواع رویت در قرآن کریم
رویت در قرآن کریم، شامل ادراک با چشم، روح، دل، سر، خفا و اخفا است که هر یک مرتبهای از شناخت را نمایندگی میکند. این تنوع، نشاندهنده جامعیت قرآن کریم در ارائه مراتب ادراک است که از حس ظاهری تا شهود باطنی را در بر میگیرد.
بهعنوان مثال، قرآن کریم میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ﴾ (ابراهیم: ۱۹)، «آیا ندیدی که خدا آسمانها و زمین را به حق آفرید؟» این آیه، انسان را به تأمل در حقیقت خلقت دعوت میکند که نیازمند رویت عمیق است.
رویت و انفجار وجودی
رویت، مانند انفجاری است که انسان باید خود را در آن منفجر کند تا به علم و معرفت دست یابد، مانند اناری که با فشار، همهجا میپاشد. این انفجار وجودی، انسان را از محدودیتهای مادی رها ساخته و به شناخت حقیقت رهنمون میشود.
از منظر عرفانی، این انفجار، نماد کشف و شهود است که انسان را به مراتب متعالی وجود میرساند. ابنعربی در نظریه وحدت وجود، این فرآیند را بهعنوان رهایی از حجابهای نفس و اتصال به حقیقت الهی توصیف میکند.
آیات تحریککننده به رویت
قرآن کریم، با 31 مورد کاربرد عبارت ﴿أَلَمْ تَرَ﴾، انسان را به دیدن و تأمل تحریک میکند و میپرسد: «چرا نمیبینی؟» این آیات، به ضرورت بیداری معرفتی و حرکت از غفلت به سوی رویت اشاره دارند.
بهعنوان مثال، آیه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ﴾ (بقره: ۲۴۳)، «آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانههایشان خارج شدند و هزاران بودند، ننگریستی؟» انسان را به عبرتگیری از سرنوشت اقوام گذشته دعوت میکند.
رویت در خواب و آیندهنگری
رویت، توانایی انسان برای دیدن آینده را نیز در بر میگیرد، چنانکه در آیه ﴿إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا﴾ (یوسف: ۳۶)، «من در خواب دیدم که شراب میفشارم»، به رویت آینده در خواب اشاره شده است. خوابها به سه دسته تقسیم میشوند: خوابهای صادق که عیناً رخ میدهند، خوابهای تعبیری که نیازمند تفسیرند، و خوابهای بیمارگونه که ریشه در اختلالات روانی دارند.
درنگ: خوابهای صادق، جلوهای از رویت باطنیاند که انسان را از محدودیتهای زمانی فراتر میبرند.
این تقسیمبندی، به مراتب مختلف ادراک در خواب اشاره دارد که با نظریه علم حضوری در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.
رویت عارف و آیندهنگری
عارف، با رویت باطنی، میتواند قبر خود را ببیند و حتی فاتحه بخواند، گویی آینده را پیشبینی میکند. این توانایی، نشاندهنده مرتبهای متعالی از ادراک است که انسان را از محدودیتهای زمانی رها میسازد.
از منظر عرفانی، این رویت، به کشف و شهود اشاره دارد که عارف را به درک حقیقتهای نادیدنی رهنمون میسازد. ابنعربی در این باره، قیامت را بهعنوان حقیقتی نهایی معرفی میکند که از طریق رویت قابل درک است.
نقد ادعای عرفان بدون رویت
عارفی که چیزی نبیند، ادعایش باطل است؛ رویت، ویژگی اصلی عارف و سالک است. خواندن متون عرفانی مانند فصوصالحکم بدون تجربه شهودی، به ادبیات تقلیل مییابد و فاقد اصالت است.
درنگ: عرفان حقیقی، بدون رویت و شهود، به ادبیات و الفاظ فروکاسته میشود.
این دیدگاه، با نظریه ابنعربی در مورد تمایز میان عرفان نظری و عملی همخوانی دارد.
جمعبندی بخش دوم
رویت، بهعنوان ابزار شناخت و شهود، در قرآن کریم جایگاهی محوری دارد و انسان را به تأمل در حقیقت خلقت دعوت میکند. این ادراک، که شامل مراتب مختلف از حس ظاهری تا شهود باطنی است، نیازمند فشار وجودی و خودسازی است. آیات قرآنی با تأکید بر رویت، انسان را از غفلت به سوی بیداری معرفتی رهنمون میسازند. عارف و سالک، با رویت باطنی، میتوانند از محدودیتهای زمانی و مکانی فراتر روند و حقیقتهای نادیدنی را درک کنند.
بخش سوم: قرآن کریم، قانون اساسی تمدنسازی
نقد استفاده محدود از قرآن کریم
قرآن کریم، بهجای آنکه منبعی برای تولید علم و معرفت باشد، به قرائت، دعا و شیء فانتزی تقلیل یافته است. این رویکرد، مانع از بهرهگیری از ظرفیتهای بینهایت این کتاب آسمانی شده است.
درنگ: قرآن کریم، فراتر از قرائت و دعا، منبعی جامع برای تمدنسازی و تولید علم است.
این نقد، به ضرورت بازنگری در تعامل با قرآن کریم اشاره دارد. این کتاب، باید بهعنوان قانون اساسی مسلمین در دستور کار علمی قرار گیرد تا علوم و صنایع از آن استخراج شود.
ضرورت آزمایشگاههای قرآنی
برای استخراج علوم نهفته در قرآن کریم، نیازمند ایجاد آزمایشگاهها و پژوهشگاههای علمی هستیم که با رویکردی تجربی، ظرفیتهای این کتاب را آشکار سازند.
این پیشنهاد، به لزوم رویکرد علمی به قرآن کریم اشاره دارد که میتواند به تولید دانش و فناوری منجر شود. قرآن کریم، با اصل «الإسلام یعلو ولا یعلى علیه»، میتواند انسان را به تعالی برساند و تمدن اسلامی را احیا کند.
نقد علم دینی کنونی
علم دینی کنونی، بهسان نوشتهای بر خشت، فاقد پویایی و خلاقیت است و مانند روضهخوانی، به تکرار محدود شده است. این علم، که از نوآوری عاجز است، نمیتواند پاسخگوی نیازهای تمدنی باشد.
این نقد، به ضرورت تحول در علم دینی اشاره دارد که باید از حفظیات به سوی تولید علم انشایی حرکت کند. ملاصدرا در نقد خود به علوم سنتی، بر پویایی و خلاقیت در علم تأکید دارد.
نقد انفعال در برابر قرآن کریم
انسان، بهجای فشار آوردن به حافظه، استعداد و اراده خود، با تکیهکلامهایی مانند «نمیفهمم» و «نمیشود»، از تحقق ظرفیتهایش بازمیماند. این انفعال، مانع از بهرهگیری از قرآن کریم بهعنوان منبعی برای تولید علم است.
از منظر اگزیستانسیال، این انفعال به معنای ازخودبیگانگی است که انسان را از اصالت وجودیاش دور میسازد. در فلسفه اسلامی، این وضعیت، دوری از مقام خلیفهاللهی است.
پیشنهاد شبکههای قرآنی علمی
بهجای چندین شبکه قرآنی که به قرائت محدود شدهاند، باید شبکهای علمی برای تبیین قرآن کریم ایجاد شود که مفاهیم آن را بهصورت کاربردی و علمی به جامعه ارائه دهد.
این پیشنهاد، به ضرورت ارائه قرآن کریم بهعنوان منبعی برای علم و عمل اشاره دارد. رسانهها باید از قرائت صرف به سوی تبیین علمی حرکت کنند.
جمعبندی بخش سوم
قرآن کریم، بهعنوان قانون اساسی تمدنسازی اسلامی، نیازمند رویکردی علمی و آزمایشگاهی است تا ظرفیتهای نهفته آن در خدمت تعالی انسان و احیای تمدن اسلامی قرار گیرد. علم دینی کنونی، به دلیل فقدان پویایی و خلاقیت، نمیتواند پاسخگوی نیازهای تمدنی باشد. ایجاد آزمایشگاههای قرآنی و شبکههای علمی، گامی اساسی در جهت بهرهگیری از این کتاب آسمانی است.
بخش چهارم: موانع و راهکارهای تحقق رویت و معرفت
تأثیر تغذیه بر رویت و حافظه
تغذیه نامناسب، مانند مصرف غذاهای تکراری، به کوری ظاهری و باطنی منجر میشود و معده ناسالم، حافظه را مختل میکند. انسان، با مراقبت از تغذیه، میتواند ظرفیتهای معرفتی خود را تقویت کند.
درنگ: معده سالم، پیشنیاز رویت و معرفت است و تغذیه مناسب، حافظه را برای ادراک حقیقت تقویت میکند.
این دیدگاه، با طب سنتی اسلامی همخوانی دارد که بر ارتباط میان سلامت جسمی و معنوی تأکید دارد.
نقد فراموشی و اشتغال حافظه
فراموشی اشیاء، نشانه اشتغال حافظه به معده است که انسان را از رویت و معرفت بازمیدارد. انسان باید با مراقبت از سلامت جسمی، حافظه خود را برای ادراک حقیقت آماده سازد.
این نقد، به ضرورت مراقبت از سلامت جسمی برای تقویت حافظه و رویت اشاره دارد. روانشناسی اسلامی، بر نقش سلامت جسمی در تقویت ظرفیتهای معرفتی تأکید دارد.
رویت در مرگ و بیداری معنوی
انسان در مرگ، صاحب رویت میشود و بهشت، جهنم و نار را میبیند، در حالی که در حیات، به دلیل غفلت، چراغهای ادراکش خاموش است. قرآن کریم میفرماید: ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ﴾ (انعام: ۲۷)، «و اگر ببینی هنگامی که بر آتش نگه داشته شوند.»
این آیه، به بیداری معنوی در مرگ اشاره دارد که انسان را به رویت حقیقت میرساند. از منظر فلسفی، مرگ بهعنوان بیداری معنوی، انسان را از محدودیتهای مادی رها میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
موانع معرفتی، مانند تغذیه نامناسب و فراموشی، انسان را از رویت و تحقق ظرفیتهای وجودیاش بازمیدارند. با مراقبت از سلامت جسمی و معنوی، انسان میتواند حافظه و ادراک خود را تقویت کند و به رویت حقیقت نائل شود. مرگ، بهعنوان بیداری معنوی، انسان را به درک حقیقتهای نادیدنی رهنمون میسازد.
نتیجهگیری کل
انسان، بهعنوان موجودی لایتناهی، دارای ظرفیتهایی بیکران است که با فشار وجودی و معرفتی، میتواند به مراتب متعالی وجودی دست یابد. قرآن کریم، بهعنوان منبعی جامع برای تولید علم و معرفت، نیازمند رویکردی علمی و آزمایشگاهی است تا ظرفیتهای نهفته آن در خدمت تمدنسازی و تعالی انسان قرار گیرد. مفهوم رویت، بهعنوان ابزار شناخت و شهود، محور این تحول است که از طریق آیات قرآنی و تحلیلهای فلسفی تبیین میشود. علم دینی باید از تکرار و حفظیات به سوی تولید علم انشایی و خلاقانه حرکت کند و قرآن کریم را بهعنوان قانون اساسی تمدن اسلامی در دستور کار قرار دهد. این تحول، نیازمند سرمایهگذاری، ایجاد آزمایشگاههای قرآنی و بازنگری در روشهای آموزشی است تا مسلمین به جایگاه واقعی خود در تمدن جهانی دست یابند.
با نظارت صادق خادمی