در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1538

متن درس





کتاب ظرفیت وجودی انسان و مفهوم رویت در فلسفه و عرفان اسلامی

ظرفیت وجودی انسان و مفهوم رویت در فلسفه و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۳۸)

مقدمه

انسان، به‌مثابه موجودی جامع و نامحدود، در فلسفه و عرفان اسلامی جایگاهی بی‌همتا دارد. این موجود، که مظهر تمامی کمالات الهی است، از ظرفیت‌های بی‌کران معرفتی برخوردار است که در قالب علوم، فنون و معارف گوناگون ظهور می‌یابد. در میان این ظرفیت‌ها، «رویت» به‌عنوان ابزاری حضوری برای ادراک حقیقت، نقشی محوری ایفا می‌کند. این نوشتار، با استناد به درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین ظرفیت‌های وجودی انسان و جایگاه رویت در معرفت اسلامی می‌پردازد. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع از مفهوم انسان کامل، نقد نظام‌های آموزشی سنتی و پیشنهاد تحول در روش‌های معرفتی است که انسان را از استضعاف فکری به سوی کمال معرفتی رهنمون می‌سازد.

بخش نخست: انسان، موجودی جامع و نامحدود

ظرفیت بی‌نهایت معرفتی انسان

انسان، به‌سان قرآن کریم، دارای ظرفیتی بی‌انتها (لایَتناهی) است که نمی‌توان علوم و معارف قابل استخراج از او را به تعداد محدودی محصور کرد. این ظرفیت، امکان ظهور علوم و فنون بی‌شمار را در وجود انسانی فراهم می‌آورد. همان‌گونه که قرآن کریم در گستره بی‌کران خود، معارف الهی را بی‌حد و مرز ارائه می‌دهد، انسان نیز به‌عنوان مظهر اسما و صفات الهی، قادر است تمامی مراتب هستی را در خود بازتاب دهد. این دیدگاه، با نظریه انسان کامل در عرفان اسلامی هم‌سو است که انسان را عالم صغیر و آینه عالم کبیر می‌داند.

درنگ: انسان، به‌مثابه موجودی جامع، دارای ظرفیت‌های معرفتی بی‌نهایت است که نمی‌توان آن را به تعداد محدودی از علوم یا فنون محصور کرد. این جامعیت، انسان را به مظهر تمامی کمالات الهی تبدیل می‌کند.

انسان، موجودی با انفراج وجودی

انسان، موجودی است که در ظرف انفراج و گشایش وجودی قرار دارد. این انفراج، به معنای قابلیت بی‌پایان انسان برای گسترش معرفتی و وجودی است. هر لحظه از حیات انسان، می‌تواند به شکستگی، باز شدن و تعالی بیشتر منجر شود. این ویژگی، انسان را از موجودات محدود متمایز می‌سازد. به‌سان دریایی که هر موج آن، افقی نو می‌گشاید، انسان نیز در هر لحظه از وجودش، می‌تواند به مراتب جدیدی از کمال دست یابد.

تمایز انسان از اشکال هندسی محدود

برخلاف اشکال هندسی مانند مربع، مثلث یا استوانه که دارای اضلاع، زوایا و حدود مشخص هستند، انسان موجودی است بدون ضلع و زاویه. این نامحدود بودن، انسان را از تمامی موجودات دیگر متمایز می‌کند. اگر مربع را به اضلاعش و مثلث را به زوایایش می‌شناسیم، انسان را نمی‌توان در قالبی محدود محصور کرد. او مانند کره‌ای است که نه رأس دارد، نه زاویه و نه سطح مشخص، بلکه هر ذره‌اش می‌تواند به تعینات گوناگون درآید.

درنگ: انسان، به‌سان کره‌ای بی‌ضلع و زاویه، موجودی نامحدود است که نمی‌توان برای او حدود و مرزهای ساختاری تعیین کرد. این جامعیت، او را به مظهر تمامی مراتب هستی تبدیل می‌کند.

مقام جمع انسان

مقام جمع انسان، به توانایی او در انعکاس تمامی مراتب هستی، از ماده تا مجرد، اشاره دارد. انسان، به‌مثابه آینه‌ای تمام‌نما، قادر است تمامی عوالم را در خود جای دهد. این مقام، او را از ملائکه و جن متمایز می‌سازد، چرا که این موجودات دارای تشکل و ساختار مشخص هستند، حال آنکه انسان لایَتشکل است؛ یعنی نمی‌توان برای او شکل و ساختاری محدود تعریف کرد.

عظمت وجودی انسان

انسان، تمامی ذرات وجود، از دریا و کوه تا عالم و هستی را در خود دارد. او موجودی بی‌کران است که تمامی مراتب هستی را در بر می‌گیرد. همان‌گونه که عالم کبیر در گستره بی‌نهایت خود، تمامی موجودات را در بر دارد، انسان نیز به‌عنوان عالم صغیر، آینه‌ای است که تمامی این مراتب را بازتاب می‌دهد. این دیدگاه، با سخن حکیمانه «وَفِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ» هم‌سو است که انسان را مظهر عالم کبیر می‌داند.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان، به‌عنوان موجودی جامع و نامحدود، دارای ظرفیت‌های بی‌کران معرفتی و وجودی است. این ظرفیت‌ها، او را به مظهر تمامی کمالات الهی تبدیل کرده و از موجودات دیگر متمایز می‌سازد. انفراج وجودی، لایَتشکل بودن و مقام جمع، ویژگی‌هایی هستند که انسان را به موجودی بی‌حد و مرز تبدیل می‌کنند. این بخش، به تبیین این ویژگی‌ها پرداخت و زمینه را برای بررسی مفهوم رویت به‌عنوان ابزار معرفتی انسان فراهم آورد.

بخش دوم: رویت، ابزار معرفت حضوری

رویت به‌عنوان زمینه معرفتی

رویت، یکی از زمینه‌های ورودی آگاهی و کمال انسانی است. با این حال، نمی‌توان تعداد زمینه‌های معرفتی انسان را محدود کرد. رویت، به‌سان دریچه‌ای است که انسان از طریق آن، حقیقت را به‌صورت حضوری ادراک می‌کند. این مفهوم، با نظریه معرفت حضوری در فلسفه ملاصدرا هم‌خوانی دارد که معرفت را به دو قسم حضوری و حصولی تقسیم می‌کند. رویت، به‌عنوان معرفت حضوری، انسان را به حقیقت بی‌واسطه متصل می‌سازد.

درنگ: رویت، به‌عنوان ابزار معرفت حضوری، انسان را به ادراک بی‌واسطه حقیقت رهنمون می‌سازد و تنها یکی از زمینه‌های بی‌شمار معرفتی اوست.

رویت در قرآن کریم

قرآن کریم، در آیات متعدد، به اهمیت رویت به‌عنوان ابزار معرفتی اشاره دارد. یکی از این آیات، درخواست ابراهیم علیه‌السلام است: وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ (بقره: ۲۶۰)؛ «پروردگارا، به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی.» این آیه، رویت را به‌عنوان ابزاری برای ادراک حقیقت احیای مردگان معرفی می‌کند. ابراهیم علیه‌السلام، که خود خدا را رویت کرده، خواستار مشاهده چگونگی احیای مردگان است.

رویت و نظر به خدا

ابراهیم علیه‌السلام در درخواست رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ، خواستار تنظیم نگاه برای دیدن خدا و افعال الهی است. این درخواست، به ضرورت آمادگی معرفتی برای رویت اشاره دارد. همان‌گونه که عکاسی نیازمند تنظیم دوربین برای ثبت تصویر واضح است، رویت الهی نیز نیازمند تنظیم نگاه و آمادگی وجودی است. انسان باید نگاه خود را برای ادراک حقیقت الهی تنظیم کند.

درنگ: رویت الهی، نیازمند تنظیم نگاه و آمادگی وجودی است. انسان باید با تمرین و تهذیب، خود را برای ادراک حقیقت آماده سازد.

انواع رویت در قرآن کریم

قرآن کریم، در ۲۹۱ مورد، به انواع رویت، از ظاهری و باطنی تا الهی، عذاب، ثواب، کثرتی و وحدی اشاره دارد. این تنوع، نشان‌دهنده جامعیت رویت به‌عنوان ابزار معرفتی است که در تمامی مراتب هستی کاربرد دارد. برای نمونه، آیه لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا (یوسف: ۵)؛ «رؤیایت را برای برادرانت بازگو نکن که برایت نیرنگی می‌اندیشند»، به محرمانه بودن رویاهای ملکی و ضرورت حفظ آن‌ها اشاره دارد.

تعبیر رویا به‌عنوان علم لدنی

تعبیر رویا، از علوم لدنی است که خداوند به برخی از بندگانش عطا می‌کند و نیازی به معلم ندارد. این علم، مانند استخاره، به رویت و معرفت حضوری وابسته است. آیه يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ (یوسف: ۴۳)؛ «ای بزرگان، اگر رؤیا را تعبیر می‌کنید، درباره رؤیایم به من نظر دهید»، به ناتوانی افراد فاقد معرفت در تعبیر رویا اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

رویت، به‌عنوان ابزار معرفت حضوری، انسان را به ادراک بی‌واسطه حقیقت متصل می‌سازد. قرآن کریم، با اشاره به انواع رویت در آیات متعدد، بر اهمیت این ابزار در تمامی مراتب هستی تأکید دارد. رویت الهی و افعال الهی، نیازمند آمادگی وجودی و تنظیم نگاه است. علوم لدنی مانند تعبیر رویا، نمونه‌ای از رویت حضوری هستند که بدون نیاز به آموزش صوری، به حقیقت متصل می‌شوند.

بخش سوم: نقد نظام آموزشی و استضعاف معرفتی

نقد نظام آموزشی مبتنی بر مشق و مدرسه

نظام آموزشی مبتنی بر مشق و مدرسه، با تمرکز بر حفظ و تکرار، انسان را از رویت و معرفت حضوری محروم کرده و به استضعاف معرفتی کشانده است. این نظام، به‌سان قفسی است که پرنده روح انسان را در بند نگه می‌دارد و مانع پرواز او به سوی افق‌های معرفتی می‌شود. استاد فرزانه تأکید دارند که این روش، انسان را از ظرفیت‌های بی‌کران خود دور کرده و به تکرار مفاهیم صوری محدود ساخته است.

درنگ: نظام آموزشی مبتنی بر مشق و مدرسه، با تمرکز بر حفظ صوری، انسان را از رویت و معرفت حضوری محروم کرده و به استضعاف معرفتی کشانده است.

استضعاف معرفتی علما

بسیاری از علما، در کهنسالی، از تمرکز بر مشق و مدرسه پشیمان شده و استضعاف معرفتی خود را ابراز کرده‌اند. این پشیمانی، نشان‌دهنده محدودیت‌های نظام‌های آموزشی سنتی است که به جای پرورش رویت و استنباط، بر حفظ و تکرار متمرکز بوده‌اند. به‌سان کشاورزی که سال‌ها زمین را شخم زده اما بذری نکاشته، این علما عمر خود را صرف فعالیت‌های صوری کرده‌اند.

اکثر مردم، مستضعف معرفتی

اکثر مردم، اعم از کافر، مشرک یا مؤمن، به دلیل ناآگاهی از ظرفیت‌های وجودی خود، مستضعف هستند. این استضعاف، نتیجه نظام‌های آموزشی و فرهنگی ناکارآمد است که انسان را از رویت حقیقت محروم کرده‌اند. برخلاف تصور رایج، این افراد به دلیل ناآگاهی، مسئول گناه نیستند و به جهنم نمی‌روند، بلکه در رحمت الهی جای دارند.

حفره‌های شیطانی در انسان

حفره‌های شیطانی، مانند طفیف و ظلم، در طبیعت، کره و انسان وجود دارند. اولیای خدا، بدون ابزار مادی، این حفره‌ها را در انسان‌ها می‌بینند، همان‌گونه که منجم حفره‌های کیهانی را مشاهده می‌کند. این رویت، نیازمند معرفت حضوری است که فراتر از ابزارهای مادی عمل می‌کند.

درنگ: اولیای خدا، با رویت حضوری، حفره‌های شیطانی را در انسان‌ها می‌بینند و این توانایی، فراتر از ابزارهای مادی است.

نقد تصور جهنم برای مستضعفان

تصور اینکه همه مستضعفان به جهنم می‌روند، نادرست است. این افراد، به دلیل ناآگاهی، مسئول نیستند و در رحمت الهی جای دارند. این دیدگاه، به تفاوت میان گناه آگاهانه و ناآگاهی اشاره دارد و بر رحمت بی‌کران الهی تأکید می‌کند.

نیاز به آزمایشگاه معرفتی

برای رهایی از استضعاف معرفتی، نیاز به آزمایشگاه و زایشگاه معرفتی است که انسان‌ها را به سوی رویت و خلق معرفت هدایت کند. این آزمایشگاه، به‌سان کارگاهی است که در آن، روح انسان صیقل می‌یابد و به سوی کمال معرفتی هدایت می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

نظام‌های آموزشی سنتی، با تمرکز بر مشق و مدرسه، انسان را از رویت و معرفت حضوری محروم کرده و به استضعاف معرفتی کشانده‌اند. اکثر مردم و حتی علما، به دلیل این محدودیت‌ها، از ظرفیت‌های وجودی خود بی‌بهره مانده‌اند. برای رهایی از این استضعاف، نیاز به تحول در نظام‌های آموزشی و ایجاد آزمایشگاه‌های معرفتی است که رویت و استنباط را پرورش دهند.

بخش چهارم: استنباط و ملکه قدسیه

استنباط به‌عنوان ملکه قدسیه

استنباط، ملکه قدسیه‌ای است که خداوند به برخی از بندگانش عطا می‌کند. این ملکه، به‌سان شعله‌ای است که ناگهان در وجود انسان روشن می‌شود و او را به ادراک حقیقت هدایت می‌کند. استنباط، بدون رویت ممکن نیست و نیازمند الهام الهی است. آیه أَنَا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ (نساء: ۱۰۵)؛ «ما کتاب را به‌سوی تو به‌حق نازل کردیم تا میان مردم به آنچه خدا به تو نشان داده است، داوری کنی»، به رویت به‌عنوان مبنای استنباط و قضاوت اشاره دارد.

درنگ: استنباط، ملکه قدسیه‌ای است که با رویت الهی ممکن می‌شود و بدون آن، ادعای اجتهاد بی‌اعتبار است.

تشبیه استنباط به الهام شعر

استنباط، مانند الهام شعر یا بلوغ، ناگهانی و حضوری است، اما نیازمند زمینه‌سازی و آمادگی وجودی است. همان‌گونه که شاعر پس از تأمل و کش‌وقوس ذهنی، به ناگاه شعر را می‌سراید، مجتهد نیز با آمادگی معرفتی، به استنباط دست می‌یابد. این تشبیه، به پویایی استنباط و ارتباط آن با رویت اشاره دارد.

نقد ادعای اجتهاد بدون استنباط

ادعای اجتهاد بدون استنباط، به فسق یا خباثت منجر می‌شود، زیرا اجتهاد نیازمند رویت و ملکه قدسیه است. کسانی که بدون این ملکه، ادعای اجتهاد می‌کنند، به‌سان باغبانی هستند که بدون بذر، مدعی کشتزار است. این نقد، بر ضرورت صداقت در ادعای اجتهاد تأکید دارد.

نقد کثرت مجتهدان غیرواقعی

کثرت مجتهدان بدون استنباط، به کوچک‌سازی علم دینی و اجتهاد منجر می‌شود. این افراد، به‌سان ستارگانی هستند که درخشش ظاهری دارند، اما نور حقیقی از آن‌ها ساطع نمی‌شود. این نقد، به سوءاستفاده از عناوین علمی و کاهش ارزش اجتهاد واقعی اشاره دارد.

نقد حفظ صوری متون دینی

حفظ متون دینی، مانند نهج‌البلاغه، بدون استنباط و رویت، به معرفت منجر نمی‌شود. این حفظ، به‌سان ظرفی است که پر از آب به نظر می‌رسد، اما در حقیقت خالی است. معرفت، نیازمند رویت و درک حضوری است.

جمع‌بندی بخش چهارم

استنباط، به‌عنوان ملکه قدسیه، نیازمند رویت الهی است و بدون آن، ادعای اجتهاد بی‌اعتبار است. این بخش، به تفاوت میان معلومات اکتسابی و استنباط حضوری پرداخت و بر ضرورت پرورش رویت در نظام‌های آموزشی تأکید کرد. نقد کثرت مجتهدان غیرواقعی و حفظ صوری متون دینی، نشان‌دهنده نیاز به تحول در روش‌های معرفتی است.

بخش پنجم: تحول در نظام آموزشی و آینده حوزه‌ها

نیاز به تحول در نظام آموزشی

نظام آموزشی علم دینی باید از مشق‌نویسی و حفظ صوری به سوی پرورش رویت و استنباط تحول یابد. این تحول، به‌سان انقلابی است که روح انسان را از بند قفس‌های صوری رها می‌سازد و به سوی افق‌های معرفتی هدایت می‌کند. ایجاد بابی برای رویت، که طلاب را به ادراک ماده، مجرد، جن، انس و ملائکه رهنمون سازد، ضروری است.

درنگ: نظام آموزشی علم دینی باید از مشق‌نویسی به پرورش رویت و استنباط تحول یابد تا طلاب به ادراک حقیقت در تمامی مراتب هستی دست یابند.

نقد نوشتن درس به جای تمرکز

نوشتن درس، به جای تمرکز بر محتوا، انرژی طلبه را هدر می‌دهد و مانع استجماع وجودی می‌شود. طلبه باید به‌سان آینه‌ای صاف، حقیقت را در خود بازتاب دهد، نه اینکه انرژی خود را صرف مشق‌نویسی کند. این نقد، بر ضرورت تمرکز بر معرفت حضوری تأکید دارد.

درس به‌عنوان ابزار ایجاد حفره معرفتی

درس باید مانند ترکشی باشد که حفره معرفتی در انسان ایجاد کند، نه صرفاً انتقال معلومات. این ترکش، به‌سان جرقه‌ای است که آتش معرفت را در وجود انسان روشن می‌کند و او را به سوی استنباط هدایت می‌کند.

آینده درخشان حوزه‌ها

حوزه‌های علمیه، با حضور طلاب جدید که دارای سواد و زمینه‌های علمی هستند، آینده‌ای درخشان خواهند داشت. این طلاب، به‌سان نهال‌هایی هستند که در خاک حاصلخیز علم دینی ریشه دوانده و می‌توانند تمدن اسلامی را متبلور کنند. برخلاف طلاب قدیم که با محدودیت‌های آموزشی مواجه بودند، نسل جدید با دانش و آمادگی بیشتر، توانایی تحول در علم دینی را دارند.

خودسازی برای رویت

انسان باید با عبادات، کار خیر و رزق حلال، خود را به رویت برساند. این خودسازی، به‌سان صیقل دادن آینه وجود است که انسان را برای بازتاب حقیقت الهی آماده می‌سازد. نماز، سجاده و رفتارهای اخلاقی، ابزارهایی هستند که انسان را از استضعاف معرفتی رها می‌کنند.

جمع‌بندی بخش پنجم

تحول در نظام آموزشی علم دینی، از مشق‌نویسی به پرورش رویت و استنباط، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. حوزه‌های علمیه، با بهره‌گیری از ظرفیت‌های نسل جدید، می‌توانند به مرکز تولید علم و معرفت تبدیل شوند. خودسازی و تمرکز بر رویت، انسان را از استضعاف معرفتی رها کرده و به سوی کمال هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

انسان، به‌عنوان موجودی جامع و لایَتشکل، دارای ظرفیت‌های بی‌نهایت برای رویت و معرفت است. قرآن کریم، با اشاره به ۲۹۱ مورد رویت، بر اهمیت این ابزار در ادراک حقیقت تأکید دارد. رویت، به‌عنوان معرفت حضوری، انسان را به حقیقت بی‌واسطه متصل می‌سازد و استنباط، به‌عنوان ملکه قدسیه، نتیجه این رویت است. نظام‌های آموزشی علم دینی باید از مشق‌نویسی و حفظ صوری به سوی پرورش رویت و استنباط تحول یابند. این تحول، انسان را از استضعاف معرفتی رها کرده و به سوی کمال هدایت می‌کند. حوزه‌های علمیه، با بهره‌گیری از ظرفیت‌های نسل جدید، می‌توانند تمدن اسلامی را متبلور سازند و انسان را به جایگاه شایسته‌اش به‌عنوان مظهر کمالات الهی برسانند.

با نظارت صادق خادمی