در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1552

متن درس





کتاب تأملات فلسفی در عقل و چینش هستی

تأملات فلسفی در عقل و چینش هستی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۵۲)

دیباچه: درآمدی بر بازاندیشی فلسفی در علوم اسلامی

تأمل در بنیان‌های علوم اسلامی و بازاندیشی در ساختارهای معرفتی آن، ضرورتی است که در پرتو قرآن کریم و روایات معصومان علیهم‌السلام، راهی نو به سوی فهم عمیق‌تر هستی می‌گشاید. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسه‌ای که به شماره ۱۵۵۲ ثبت شده، به تبیین مفهوم عقل و چینش هستی در چارچوبی نوین می‌پردازد. هدف این اثر، نقد رویکردهای مفهوم‌گرایانه در علوم اسلامی سنتی و دعوت به تحولی علمی و عملی است که با تکیه بر آیات قرآنی و واقعیات عینی، به فهمی پویا از عقل و نظام هستی دست یابد.

بخش یکم: نقد مفهوم‌گرایی در علوم اسلامی

محدودیت‌های تاریخی علوم اسلامی

علوم اسلامی، در سیر تاریخی خود، به دلیل فقدان ابزارهای تحقیقاتی و ساختارهای علمی نظام‌مند، به سوی مفهوم‌یابی کلی و ذهنی گرایش یافته‌اند. عالمان دینی، در غیاب امکانات آزمایشگاهی و زیرساخت‌های عملی، به تأملات نظری و مفهومی بسنده کرده‌اند. این رویکرد، هرچند در عمق‌بخشی به مفاهیم و دقت در نسخه‌شناسی متون ارزشمند بوده، اما از خلق دانشی پویا و کاربردی بازمانده است. استاد فرزانه تأکید دارند که علوم اسلامی، در غالب موارد، در چارچوب استاد و شاگرد، کتاب و قلم، و تأملات ذهنی محصور شده و از میدان عمل و تجربه فاصله گرفته است.

این محدودیت، ریشه در نبود بسترهای تحقیقاتی و غلبه فرهنگ مفهوم‌گرایی دارد. عالمان، به جای کاوش در واقعیت‌های خارجی، به تحلیل مفاهیم کلی پرداخته‌اند و این امر، علوم اسلامی را از پویایی لازم محروم ساخته است. به عنوان نمونه، فقه، که باید علمی عملی و عینی باشد، در تعریف‌هایی چون «فهم» یا «علم به قواعد کلی فرعیه» گرفتار نگاهی ایده‌آلیستی شده که از واقعیت‌های اجتماعی و عینی فاصله دارد.

فقدان آزمایشگاه‌های علمی در حوزه‌های دینی

یکی از نقدهای اساسی استاد فرزانه، نبود زیرساخت‌های تحقیقاتی و آزمایشگاهی در حوزه‌های علمیه است. حتی در فلسفه، که از علوم پیشرو در سنت اسلامی به شمار می‌رود، رویکردها عمدتاً مفهومی بوده و از تجربه‌های عملی و عینی بهره‌ای نبرده‌اند. این فقدان، نه تنها در علوم ادبی، بلکه در فلسفه از ابن‌سینا تا ملاصدرا نیز مشهود است. استاد تأکید دارند که این محدودیت، مانع از مشارکت علوم اسلامی در ساختار علمی جهانی شده و ضرورت ایجاد بسترهای تحقیقاتی عملی را بیش از پیش آشکار می‌سازد.

این نقد، دعوتی است به بازنگری در روش‌های علمی حوزه‌ها و حرکت به سوی ایجاد آزمایشگاه‌های فکری و عملی که بتوانند علوم اسلامی را به جایگاه واقعی خود در جهان معاصر برسانند. علوم اسلامی، برای پاسخگویی به نیازهای زمانه، نیازمند تحول از رویکردهای صرفاً نظری به سوی تحقیقات عینی و کاربردی است.

تأکید قرآن کریم بر کاوش در واقعیت‌های خارجی

قرآن کریم، به عنوان منبعی اصیل و راهنما، بر ضرورت کاوش در واقعیت‌های خارجی تأکید دارد. آیه شریفه سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (سوره آل‌عمران، آیه ۱۳۷) به صراحت دعوت می‌کند: «در زمین سیر کنید و بنگرید که عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است.» این آیه، به اهمیت بررسی عینی و تجربی در برابر مفهوم‌گرایی اشاره دارد و عالمان را به خروج از انزوای ذهنی و ورود به میدان عمل فرا می‌خواند.

استاد فرزانه، با استناد به این آیه، بر این باورند که علوم اسلامی باید از چارچوب‌های ذهنی و مفهومی فراتر روند و به سوی تحقیق در مصادیق خارجی گام بردارند. این رویکرد، نه تنها به پویایی علوم دینی یاری می‌رساند، بلکه آن‌ها را با نیازهای جامعه و واقعیت‌های جهان معاصر هم‌راستا می‌سازد.

درنگ: علوم اسلامی، برای دستیابی به جایگاه واقعی خود، نیازمند تحول از مفهوم‌گرایی به سوی تحقیقات عینی و آزمایشگاهی است که با الهام از آیات قرآنی، به کاوش در مصادیق خارجی بپردازد.

بخش دوم: چینش غیراتصالی هستی

نقد فلسفه سنتی و مفاهیم اتصالی

فلسفه سنتی اسلامی، با مفاهیمی چون جوهر، عرض، کم متصل و منفصل، به چینشی اتصالی و وصله‌پینه‌ای از عالم هستی باور دارد. استاد فرزانه، این دیدگاه را عتیقه و ناکارآمد در برابر علم مدرن می‌دانند. به باور ایشان، عالم هستی، برخلاف تصورات فلسفی سنتی، دارای چینشی غیراتصالی و جواری است. موجودات، مانند دانه‌های آرد در یک خرمن، مستقل و کنار هم قرار گرفته‌اند، اما با نظمی الهی و هماهنگی بی‌نظیر حرکت می‌کنند.

این دیدگاه، به نفی تقسیم‌بندی‌های سنتی چون ترکیبات اعتباری و حقیقی می‌پردازد. استاد تأکید دارند که همه ترکیبات، حقیقی‌اند و تمایز میان اعتباری و حقیقی، ناشی از محدودیت‌های ذهنی فیلسوفان سنتی است. به عنوان مثال، خانه‌ای که در فلسفه سنتی به عنوان ترکیبی اعتباری تلقی می‌شود، در واقع ترکیبی حقیقی است، زیرا اجزای آن در نظمی هماهنگ و واقعی کنار هم قرار گرفته‌اند.

تشبیه عالم به آرد و خمیر

استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، عالم هستی را به خرمنی از آرد تشبیه می‌کنند که ذرات آن، هرچند مستقل‌اند، در نظمی هماهنگ کنار هم قرار دارند. هنگامی که آب به آرد افزوده می‌شود، خمیر پدید می‌آید، اما این خمیر نیز، در حقیقت، مجموعه‌ای از ذرات مستقل است که در چینشی تنگ‌تر قرار گرفته‌اند. این تشبیه، به پویایی و استقلال ذرات عالم اشاره دارد که نه با دوخت و دوز، بلکه با هماهنگی الهی در کنار یکدیگر قرار دارند.

این دیدگاه، از مفهوم‌گرایی فلسفی فاصله گرفته و به سوی فهمی عینی و واقعی از هستی حرکت می‌کند. عالم، مانند گرد و غباری است که در باد الهی پراکنده نمی‌شود، بلکه با نظمی شگفت‌انگیز حفظ می‌شود. این نظم، نشانه‌ای از قدرت بی‌کران الهی است که بدون نیاز به اتصالات فیزیکی، همه ذرات را در هماهنگی نگاه می‌دارد.

مدیریت الهی عالم: تمثیل چوپان و گوسفندان

استاد، با تمثیلی دیگر، مدیریت الهی عالم را به چوپانی ماهر تشبیه می‌کنند که گله‌ای از گوسفندان را بدون طناب و اجبار، با نظمی بی‌نظیر هدایت می‌کند. خداوند، مانند این چوپان، عالم هستی را با ذراتی که مانند گرد و غبار در باد پراکنده نمی‌شوند، اداره می‌کند. این تمثیل، به هماهنگی و استقلال ذرات عالم اشاره دارد که در عین رهایی، در نظامی الهی حرکت می‌کنند.

آیه شریفه لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ (سوره سبأ، آیه ۳) این حقیقت را تأیید می‌کند: «هیچ ذره‌ای از علم او پنهان نمی‌ماند.» این آیه، به دقت و نظم الهی در اداره عالم اشاره دارد که حتی کوچک‌ترین ذره را در نظم خود حفظ می‌کند.

درنگ: عالم هستی، دارای چینشی غیراتصالی و جواری است که در آن، ذرات مستقل، در هماهنگی الهی و بدون نیاز به اتصالات فیزیکی، در نظمی شگفت‌انگیز حرکت می‌کنند.

بخش سوم: عقل، ویژگی فراگیر هستی

عقل در همه موجودات

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (سوره اسراء، آیه ۴۴)، بر این باورند که هیچ موجودی نیست مگر آنکه به ستایش خداوند تسبیح می‌گوید. این تسبیح، نشانه‌ای از وجود عقل و شعور در همه موجودات، از خداوند تا سنگ، است. عقل، به عنوان ویژگی ذاتی همه موجودات، در مراتب و جهات مختلف ظاهر می‌شود و هیچ موجودی از آن بی‌بهره نیست.

این دیدگاه، به نفی تصورات سنتی از عقل به عنوان امری صرفاً انسانی می‌پردازد. حتی سنگ، گیاه، و حیوان، دارای عقل‌اند، اما در مراتب و جهات متفاوت. استاد تأکید دارند که عقل، مانند تسبیح، در همه موجودات جاری است و این تسبیح، نه تنها ستایش، بلکه تحمید و فهمی عمیق از نظام الهی را در بر می‌گیرد.

مراتب و جهات عقل

عقل، دارای مراتب و جهات گوناگونی است. مراتب عقل، از عقل سنگ تا عقل الهی، در سلسله‌ای از کمال و نقصان قرار دارند. جهات عقل نیز، به انواع مختلفی چون عقل حیایی، زینتی، ایمانی، و لدنی تقسیم می‌شوند. استاد، با تمثیلی از پیاز و سیب‌زمینی، این تفاوت را روشن می‌سازند: همان‌گونه که پیاز و سیب‌زمینی در ماهیت و کارکرد متفاوت‌اند، عقل‌ها نیز در جهات و مراتب خود تنوع دارند.

این تنوع، به انسان این امکان را می‌دهد که با شناخت مراتب و جهات عقل خود، به خودشناسی و فهم جایگاه خویش در نظام هستی دست یابد. استاد تأکید دارند که آموزش سنتی، بدون توجه به این مراتب و جهات، ناکارآمد است و باید به سوی روش‌هایی حرکت کرد که عقل را در تمامی ابعادش شکوفا سازد.

نفی بساطت و جزء لایتجزی

استاد، مفهوم بساطت و جزء لایتجزی را در فلسفه سنتی نادرست می‌دانند. به باور ایشان، هر ذره از عالم، قابل گسترش تا بی‌نهایت است و هیچ جزء غیرقابل‌تقسیمی وجود ندارد. آیه شریفه هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ (سوره حدید، آیه ۳) این حقیقت را تأیید می‌کند: «اوست اول و آخر.» این آیه، به بی‌نهایت بودن ذرات عالم در سیر وجودی اشاره دارد و نشان می‌دهد که هر ذره، در عین استقلال، قابلیت اتصال به کل نظام هستی را دارد.

این دیدگاه، به پویایی و بی‌نهایت بودن ساختار هستی تأکید دارد و مفاهیم سنتی را به چالش می‌کشد. عقل، در این چارچوب، نه بسیط است و نه محدود، بلکه در مراتب و جهات مختلف، پویا و گسترده است.

درنگ: عقل، ویژگی ذاتی همه موجودات است که در مراتب و جهات گوناگون، از عقل سنگ تا عقل الهی، در نظام هستی جاری است و هیچ موجودی از آن بی‌بهره نیست.

بخش چهارم: استجماع، راهی به سوی خودشناسی

مفهوم استجماع

استجماع، به معنای احضار و جمع‌آوری تعینات پراکنده فرد در عوالم مختلف، راهی است به سوی خودشناسی و فهم جایگاه انسان در نظام هستی. استاد، با تمثیلی از کبوتربازان، این مفهوم را روشن می‌سازند: همان‌گونه که کبوترباز، کبوترهای جلد خود را فرامی‌خواند تا به صاحب خود بازگردند، انسان نیز باید تعینات پراکنده خود را در ملكوت، ناسوت، و دیگر عوالم احضار کند.

این احضار، زور زدن یا تلاش فیزیکی نیست، بلکه فراخوانی وجودی است که انسان را به فهم عمیق‌تر از هویت خود رهنمون می‌سازد. استاد تأکید دارند که تعینات انسان، مانند پول‌های پراکنده در حساب‌های بانکی، در عوالم مختلف پخش شده‌اند و استجماع، به معنای جمع‌آوری این تعینات در یکپارچگی وجودی است.

تمثیل کبوتربازان و حساب‌های بانکی

استاد، با تمثیلی دیگر، استجماع را به جمع‌آوری پول از حساب‌های مختلف تشبیه می‌کنند. همان‌گونه که فردی با جمع‌آوری دارایی‌های پراکنده خود، به فهم توان مالی خویش می‌رسد، انسان نیز با استجماع تعینات خود، به درک جایگاه وجودی‌اش در نظام هستی دست می‌یابد. این تمثیل، به ضرورت تمرکز وجودی و خودشناسی اشاره دارد که بدون آن، انسان در پراکندگی تعینات خود گم می‌شود.

این دیدگاه، انسان را به بازنگری در هویت خود دعوت می‌کند. استاد تأکید دارند که انسان، بزرگ‌تر از کوه است، اما به دلیل ناآگاهی از تعینات خود، خود را کوچک می‌انگارد. استجماع، راهی است برای بازیافت این عظمت وجودی و فهم جایگاه واقعی انسان در نظام هستی.

نقد آموزش سنتی و ضرورت خودشناسی

آموزش سنتی، بدون توجه به مراتب و جهات عقل، انسان را در چارچوب‌های محدود نگه داشته است. استاد، با انتقاد از این رویکرد، تأکید دارند که آموزش باید به سوی خودشناسی و فهم مراتب و جهات عقل هدایت شود. انسان، برای شکوفایی عقل خود، باید بداند که در کدام مرتبه و جهت از عقل قرار دارد و چگونه می‌تواند تعینات خود را استجماع کند.

این نقد، به ضرورت تحول در نظام آموزشی حوزه‌های علمیه اشاره دارد. آموزش، باید انسان را به سوی فهم جایگاه وجودی‌اش رهنمون سازد و او را از پراکندگی تعینات به سوی یکپارچگی وجودی هدایت کند.

درنگ: استجماع، به معنای احضار تعینات پراکنده انسان در عوالم مختلف، راهی است برای خودشناسی و فهم جایگاه وجودی در نظام هستی.

بخش پنجم: خدا و عظمت هستی

نقد تصورات محدود از خدا

استاد فرزانه، با نقد تصورات محدود از خداوند، تأکید دارند که خدا، فراتر از اسمای جوشن کبیر و صغیر است. این اسما، هرچند ارزشمند، تنها بخشی از عظمت الهی را نشان می‌دهند. خداوند، مانند چوپانی ماهر، عالم هستی را با ذراتی که مانند گرد و غبار در باد پراکنده نمی‌شوند، اداره می‌کند. این عظمت، فراتر از تصورات ذهنی انسان است و نیازمند فهمی عمیق‌تر از نظام هستی است.

معصومان علیهم‌السلام، در برابر این عظمت، مدهوش می‌شدند، نه به دلیل بیماری، بلکه به سبب مشاهده حقیقت هستی. استاد، با تمثیلی از اسکناس‌هایی که باد آن‌ها را پراکنده نمی‌کند، به نظم و دقت الهی در اداره عالم اشاره می‌کنند. این دیدگاه، انسان را به تأمل در عظمت الهی و جایگاه خود در این نظام دعوت می‌کند.

تزاید علم در هستی

استاد، با استناد به آیه شریفه أَنَا لَمُوسِعُونَ (سوره ذاریات، آیه ۴۷)، بر این باورند که علم، لحظه‌به‌لحظه در هستی تزاید می‌یابد: «ما گسترش‌دهندگانیم.» این تزاید، نشانه‌ای از پویایی نظام هستی است که در آن، علم و عقل در مراتب و جهات مختلف گسترش می‌یابد.

این دیدگاه، به ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی و تطبیق آن‌ها با علم مدرن اشاره دارد. علوم اسلامی، برای پاسخگویی به نیازهای زمانه، باید از چارچوب‌های محدود مفهومی خارج شده و به سوی فهمی پویا و عملی از هستی حرکت کنند.

قرآن کریم و روایات: قصری بی‌کنتور

استاد، قرآن کریم و روایات را به قصری تشبیه می‌کنند که لامپ‌هایش خاموش است و نیازمند کنتور عقل برای روشن شدن است. این تمثیل، به ضرورت فعال‌سازی عقل برای فهم متون دینی اشاره دارد. قرآن کریم و روایات، مانند گنجینه‌ای هستند که تنها با نور عقل می‌توانند به درخشش واقعی خود دست یابند.

این دیدگاه، عالمان را به بهره‌گیری از عقل در فهم متون دینی و تطبیق آن‌ها با واقعیت‌های عینی دعوت می‌کند. علوم اسلامی، برای پویایی و کارآمدی، نیازمند فعال‌سازی عقل و حرکت به سوی تحقیقات عملی است.

درنگ: خداوند، فراتر از تصورات محدود انسانی است و عالم هستی را با نظمی بی‌نظیر و بدون اتصالات فیزیکی اداره می‌کند؛ قرآن کریم و روایات، نیازمند نور عقل برای درخشش و فهم واقعی‌اند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عقل و چینش هستی در چارچوبی نوین پرداخت. نقد مفهوم‌گرایی در علوم اسلامی، دعوت به تحقیقات عملی و آزمایشگاهی، و تأکید بر چینش غیراتصالی عالم، از محورهای اصلی این اثر است. عقل، به عنوان ویژگی ذاتی همه موجودات، در مراتب و جهات مختلف، از سنگ تا خداوند، جاری است و استجماع، راهی برای خودشناسی و بازیافت هویت وجودی انسان ارائه می‌دهد. آیات قرآنی، چون إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ و هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ، بر فراگیری عقل و بی‌نهایت بودن ذرات عالم تأکید دارند. این اثر، علوم اسلامی را به تحولی علمی و عملی دعوت می‌کند تا با تکیه بر عقل و تجربه، به جایگاه واقعی خود در جهان معاصر دست یابند.

با نظارت صادق خادمی