در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1556

متن درس





تبیین فلسفی عقل در حکمت اسلامی

تبیین فلسفی عقل در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۵۶)

مقدمه: عقل، جوهره تکلیف و کردار انسانی

عقل، به‌منزله نوری الهی در وجود آدمی، مبنای تکلیف، عمل و کردار انسانی در حکمت اسلامی است. این گوهر گران‌بها، که در همه موجودات از خداوند متعال تا جمادات حضور دارد، نه‌تنها معیاری برای سنجش رفتارها، بلکه محور اصلی دینداری و خودشناسی به شمار می‌رود. درس‌گفتار حاضر، با نگاهی عمیق و انتقادی به مفهوم عقل، به تبیین جایگاه آن در نظام ارزشی اسلام پرداخته و ضرورت شناخت مصداقی و کاربردی آن را در برابر تعاریف صوری و کلی مورد تأکید قرار می‌دهد. این نوشتار، با بهره‌گیری از روایات، آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی، می‌کوشد تا عقل را به‌مثابه پلی میان انسان و معرفت الهی معرفی کرده و راهکارهایی برای تحول در علوم اسلامی ارائه دهد. همانند ستاره‌ای که در آسمان معرفت می‌درخشد، عقل در این اثر به‌عنوان رکنی بنیادین در مسیر کمال انسانی و تقرب به ذات اقدس الهی بازنمایی شده است.

بخش نخست: عقل، بنیاد تکلیف و عمل

جایگاه عقل در تکلیف انسانی

در حکمت اسلامی، عقل به‌عنوان محور تکلیف و کردار انسانی معرفی شده است. این اصل، که در دین و حکمت به‌صراحت مورد تأکید قرار گرفته، عقل را معیاری برای سنجش اعمال و رفتارهای آدمی قرار می‌دهد. عقل، چونان مشعلی فروزان، مسیر تکالیف الهی را روشن می‌سازد و انسان را به‌سوی انتخاب‌های آگاهانه هدایت می‌کند. این جایگاه محوری، عقل را از دیگر صفات انسانی متمایز کرده و آن را به‌عنوان رکنی اساسی در نظام ارزشی اسلام معرفی می‌نماید.

فراگیری عقل در موجودات

عقل، صفتی است که نه‌تنها در خداوند متعال، ملائکه و انسان، بلکه در حیوانات، نباتات و حتی جمادات مانند سنگ نیز حضور دارد. این دیدگاه، عقل را به‌مثابه جوهری فراگیر در همه موجودات معرفی می‌کند که از تعاریف صوری و محدود فلسفی فراتر می‌رود. همانند رودی که در همه دشت‌ها جاری است، عقل در همه مراتب خلقت جریان دارد و هر موجودی به فراخور ظرفیت خود از این گوهر بهره‌مند است.

اراده در مراتب خلقت

همه موجودات، از حیوانات و نباتات گرفته تا سنگ‌ها، دارای اراده‌ای هستند که در رفتار و آثارشان متجلی می‌شود. اگرچه اراده جمادات برای انسان به‌سختی قابل‌تشخیص است، اما نشانه‌های آن در خصوصیات و آثارشان، از طریق نقل و شرع، قابل‌پیگیری است. این اراده، چونان نسیمی نامرئی، در همه موجودات جریان دارد و از طریق آثارشان به چشم عقل مشاهده می‌شود.

درنگ: عقل، به‌مثابه صفتی فراگیر، در همه مراتب خلقت، از خداوند متعال تا جمادات، حضور دارد و اراده موجودات، نشانه‌ای از این عقل الهی است.

نقد شناخت صوری عقل

علوم اسلامی، به‌ویژه در برخی رویکردهای سنتی، در شناخت عقل به‌صورت مصداقی و کاربردی دچار کاستی‌هایی شده‌اند. عقل، غالباً به مفهومی کلی و بی‌ثمر تقلیل یافته و از مصادیق عملی آن غفلت شده است. این نقص، همانند سایه‌ای بر نور معرفت، مانع از فهم عمیق عقل در زندگی روزمره و دینداری شده است.

تشبیه عقل و خدا

همان‌گونه که خدا در بسیاری از تعاریف به‌صورت مفهومی کلی و بدون مصداق عینی مطرح شده، عقل نیز در علوم اسلامی به‌گونه‌ای صوری و ناکارآمد معرفی گردیده است. این تشبیه، نشان‌دهنده محدودیت‌های شناخت صوری است که انسان را از فهم عمیق و کاربردی خدا و عقل بازمی‌دارد. عقل و خدا، چونان دو گوهر گران‌بها، نیازمند نگاهی ژرف‌تر و مصداقی‌تر هستند.

نقد تعاریف منطقی خدا

در برخی متون منطقی، مانند حاشیه ملاعبدالله، خدا به‌عنوان کلی منحصربه‌فرد تعریف شده است که این تعریف به دلیل تناقض درونی، نادرست است. کلی بودن خدا با منحصربه‌فرد بودن او در تعارض است، زیرا کلیت به معنای شمول بر افراد متعدد است. این نقد، ضرورت بازنگری در تعاریف منطقی و توجه به شناخت مصداقی خدا را برجسته می‌سازد.

موانع فرهنگی و آموزشی

محدودیت‌های فرهنگی و آموزشی، انسان را از نزدیکی به خدا و عقل بازداشته است. این موانع، مانند دیوارهایی بلند، مانع از انس و قرب به حقیقت الهی و عقلانی شده و انسان را در بیگانگی با این دو گوهر نگه داشته‌اند. ضرورت تحول در نظام‌های آموزشی و فرهنگی برای رفع این موانع، بیش از پیش آشکار است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، عقل را به‌عنوان مبنای تکلیف و کردار انسانی معرفی کرد و جایگاه فراگیر آن در همه موجودات را تبیین نمود. نقد شناخت صوری عقل و خدا، همراه با تأکید بر ضرورت شناخت مصداقی و کاربردی، از مهم‌ترین محورهای این بخش بود. عقل، چونان نوری که مسیر کمال را روشن می‌سازد، انسان را به‌سوی معرفت الهی و عمل صالح هدایت می‌کند.

بخش دوم: آثار عقل در روایات و آیات

روایات و معیارهای عقل

روایات اسلامی، به‌عنوان منابعی گران‌سنگ، معیارهای متعددی برای شناسایی عقل و عاقل ارائه داده‌اند. این معیارها، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راهنمای انسان در مسیر خودشناسی و دینداری هستند. در ادامه، به برخی از این معیارها پرداخته می‌شود.

اجتناب از ناتوانی

روایت می‌فرماید: «العاقل من ترک ما لا طاقة له به» (عاقل کسی است که از کاری که توانش را ندارد، دست می‌کشد). این اصل، عقل را به سنجش توانایی‌ها و اجتناب از کارهای غیرممکن پیوند می‌دهد. عاقل، مانند کشاورزی دانا، تنها بذری می‌کارد که خاک و آب برای رویش آن فراهم باشد.

یادگیری از تجربه

روایت می‌فرماید: «لا یلسع العاقل من جحر مرتین» (عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود). این حدیث، به هوشیاری عاقل در یادگیری از تجربه و پرهیز از تکرار اشتباه تأکید دارد. عقل، چونان دیده‌بانی بیدار، انسان را از افتادن در دام‌های تکراری حفظ می‌کند.

نفی باطل

روایت می‌فرماید: «العاقل من رفض الباطل» (عاقل کسی است که باطل را رد می‌کند). این اصل، عقل را به تشخیص و رد امور بیهوده و غیرمنطقی پیوند می‌دهد. عاقل، مانند صیادی ماهر، حقیقت را از باطل جدا می‌سازد.

تسلیم در برابر حق

روایت می‌فرماید: «العاقل من کان ظلولا عند الحق» (عاقل کسی است که در برابر حق تسلیم است). این حدیث، به پذیرش حق، حتی از دشمن، به‌عنوان نشانه عقل اشاره دارد. عقل، چونان آیینه‌ای صاف، حق را بی‌غرض بازمی‌تاباند.

درنگ: عقل، در برابر حق تسلیم است و از تعصبات قشری و پذیرش سخنان دوست یا رد سخنان دشمن پرهیز می‌کند.

نقد قضاوت‌های قشری

قضاوت‌های قشری، مانند پذیرش سخنان دوست و رد سخنان دشمن بدون توجه به حق، نشانه بی‌عقلی است. عقل، انسان را به قضاوت مبتنی بر حقیقت و نه تعصبات شخصی هدایت می‌کند. این اصل، مانند نسیمی که غبار تعصب را می‌زداید، انسان را به‌سوی عدالت و انصاف فرا می‌خواند.

عقل و ایمان

روایت می‌فرماید: «العاقل من وحد الله و عمل بطاعته» (عاقل کسی است که خدا را یکتا دانسته و از او اطاعت کند). این حدیث، عقل را به توحید و اطاعت الهی پیوند می‌دهد و آن را مبنای ایمان راستین معرفی می‌کند.

نقد خدانشناسی در فلسفه و عرفان

برخی از تعاریف فلسفی و عرفانی، به دلیل صوری بودن، از شناخت حقیقی خدا ناتوان مانده‌اند. این تعاریف، مانند تصاویری نارسا، خدا را به‌گونه‌ای ناشایست معرفی کرده‌اند. ضرورت شناخت مصداقی خدا، بیش از پیش آشکار است.

تفکر در نعمت‌های الهی

قرآن کریم می‌فرماید: لَا تَفَكَّرُوا فِي ذَاتِ اللَّهِ بَلْ تَفَكَّرُوا فِي آلَاءِ اللَّهِ (در ذات خدا تفکر نکنید، بلکه در نعمت‌های او بیندیشید). این آیه، به محدودیت‌های تفکر در ذات خدا و ضرورت تمرکز بر آثار و نعمت‌های او اشاره دارد. عقل، انسان را به تأمل در نشانه‌های الهی هدایت می‌کند.

خداگرایی و عقل

عقل، انسان را از شرک، ریا، نفاق و ترس‌های غیرحقیقی دور می‌سازد. این اصل، مانند سپری محکم، انسان را در برابر صفات منفی حفظ کرده و به‌سوی توحید عملی هدایت می‌کند.

زبان عاقل

روایت می‌فرماید: «لسان العاقل وراء قلبه» (زبان عاقل پشت قلب اوست). این حدیث، به هماهنگی گفتار با قلب و پرهیز از سخنان بیهوده تأکید دارد. عقل، مانند نگهبانی هوشیار، گفتار را با حقیقت قلب همسو می‌سازد.

نقد پرگویی

پرگویی، نشانه بی‌عقلی است، در حالی که عاقل سخنان خود را سنجیده بیان می‌کند. مانند جویباری که آرام جاری است، عقل انسان را به کلامی متین و مؤثر هدایت می‌کند.

جمال انسان و عقل

روایت می‌فرماید: «لا جمال إلا بالعقل» (جمال انسان به عقل اوست، نه به ظاهر). این اصل، به ارزش ذاتی عقل در برابر ارزش‌های ظاهری تأکید دارد. عقل، مانند گوهری در صدف وجود انسان، زیبایی حقیقی او را رقم می‌زند.

عبادت و عقل

روایت می‌فرماید: «السباب على قدر العقل» (عبادت به اندازه عقل است). این حدیث، ارزش عبادت را به میزان عقل انسان وابسته می‌داند. عقل، مانند ترازویی دقیق، ارزش اعمال را می‌سنجد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تکیه بر روایات و آیات قرآن کریم، آثار عقل را در زندگی انسانی تبیین کرد. از اجتناب از ناتوانی و یادگیری از تجربه تا تسلیم در برابر حق و هماهنگی گفتار با قلب، عقل به‌عنوان معیاری برای سنجش رفتارها و دینداری معرفی شد. این بخش، عقل را به‌مثابه نوری دانست که انسان را از تاریکی جهل و تعصب به‌سوی روشنایی حقیقت هدایت می‌کند.

بخش سوم: عقل در زندگی روزمره و دینداری

عقل معاش و مدیریت مالی

ناآگاهی از ارزش پول و مدیریت مالی، نشانه ضعف در عقل معاش است. برای مثال، ندانستن تفاوت میان اسکناس‌های مختلف یا ناتوانی در مدیریت منابع مالی، از نقص در این مرتبه از عقل حکایت دارد. عقل معاش، مانند ناخدایی دانا، کشتی زندگی را در دریای نیازهای مادی هدایت می‌کند.

عقل و اساس دین

روایت می‌فرماید: «لا دین لمن لا عقل له» (کسی که عقل ندارد، دین ندارد). این اصل، عقل را پایه و اساس دینداری معرفی می‌کند. بدون عقل، دین مانند بنایی بدون بنیاد، فرو می‌ریزد.

انصاف و عقل

روایت می‌فرماید: «لا دین لمن لا إنصاف له» (کسی که انصاف ندارد، دین ندارد). انصاف، به‌عنوان یکی از اجزای عقل، نقش کلیدی در دینداری ایفا می‌کند. انصاف، مانند آیینه‌ای صاف، حقیقت را بی‌غرض بازمی‌تاباند.

قوام انسان و عقل

روایت می‌فرماید: «قوام المرء العقل» (قوام انسان به عقل اوست). این حدیث، عقل را رکن وجودی و هویتی انسان معرفی می‌کند. عقل، مانند ستونی استوار، بنای وجود آدمی را برپا می‌دارد.

کمال عقل

روایت می‌فرماید: «لا یکون کامل العقل إلا بعشرة» (عقل کامل جز با ده صفت محقق نمی‌شود). این اصل، به ضرورت تکامل عقل از طریق صفات متعدد اشاره دارد. عقل کامل، مانند گوهری تراش‌خورده، با صفاتی چون حلم، انصاف و تقوا درخشان می‌شود.

صبر و قوت عقل

روایت می‌فرماید: «الصبر على الوحدة علامة قوة العقل» (صبر بر تنهایی نشانه قوت عقل است). این حدیث، تحمل تنهایی را نشانه‌ای از عقل قوی می‌داند. عقل، مانند درختی ریشه‌دار، در تنهایی نیز استوار می‌ماند.

نقد فتوای کراهت تنهایی

فتوای کراهت تنهایی، بیشتر برای افراد ضعیف‌النفس صادق است و نه برای عاقلان. این نقد، ضرورت بازنگری در برخی فتاوای غیرعقلانی را برجسته می‌سازد. عقل، انسان را به انتخاب‌هایی آگاهانه و متناسب با ظرفیت‌هایش هدایت می‌کند.

طمع و اختلاس عقل

روایت می‌فرماید: «الطمع اختلاس العقل» (طمع، دزدی عقل است). طمع، مانند دزدی که گوهر عقل را می‌رباید، انسان را از عقلانیت محروم می‌کند.

علم، پیشوای عقل

روایت می‌فرماید: «العلم إمام العقل» (علم، پیشوای عقل است). علم، مانند راهنمایی دانا، عقل را جلا داده و به‌سوی کمال هدایت می‌کند.

محبت و عقل

روایت می‌فرماید: «التودد إلى الناس نصف العقل» (دوست داشتن مردم، نیمی از عقل است). محبت به موجودات، نشانه‌ای از عقلانیت است. عقل، مانند خورشیدی که همه را گرم می‌کند، محبت را در قلب انسان می‌پروراند.

درنگ: محبت به خدا و خلق، عقل را کامل می‌کند و انسان را از بی‌عقلی و حمق دور می‌سازد.

فشار قبر و رفتارهای غیرعقلانی

فشار قبر، نتیجه رفتارهای غیرعقلانی در زندگی است که به روح و جسم انسان فشار می‌آورد. این فشار، مانند سایه‌ای از اعمال نادرست، در عوالم پس از مرگ انسان را در بر می‌گیرد.

نقد جاذبه خاک

فشار قبر، ناشی از عوامل مادی مانند خاک نیست، بلکه نتیجه رفتارهای غیرعقلانی است. این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی را می‌زداید، تفاوت میان عوامل مادی و معنوی را روشن می‌سازد.

انسان، موجودی جمعی

انسان، مجموعه‌ای از جسم، روح، نفس و عقل است و فشار قبر به همه این ابعاد وارد می‌شود. عقل، مانند روحی که در همه اجزای وجود جریان دارد، انسان را به‌سوی کمال هدایت می‌کند.

نقد تخریب جسم

جسم انسان پس از مرگ تخریب نمی‌شود، بلکه جا‌به‌جا می‌شود. این اصل، مانند نگاهی نو به استمرار وجود، انسان را به تأمل در عوالم دیگر دعوت می‌کند.

روان‌شناسی و عقل

در روان‌شناسی، عقل انسان از طریق تحلیل گفتارهای مثبت و منفی ارزیابی می‌شود. این روش، مانند ترازویی دقیق، میزان عقلانیت انسان را می‌سنجد.

صورت انسان و عقل

روایت می‌فرماید: «صورة الإنسان العقل» (صورت انسان، عقل اوست). این حدیث، عقل را جوهره هویت انسان معرفی می‌کند. عقل، مانند نقشی که بر لوح وجود انسان کشیده شده، هویت او را رقم می‌زند.

تغذیه و عقل

روایت می‌فرماید: «اللحم ینبت اللحم و یزید فی العقل» (گوشت، گوشت را می‌رویاند و عقل را زیاد می‌کند). این اصل، به تأثیر تغذیه متعادل بر تقویت عقل اشاره دارد. تغذیه، مانند خاک حاصلخیزی است که درخت عقل را بارور می‌سازد.

نقد تغذیه نادرست

مصرف بیش از حد برخی مواد، مانند گوشت گاو، به اختلال عقل منجر می‌شود. این نقد، مانند هشداری حکیمانه، انسان را به انتخاب‌های عقلانی در تغذیه دعوت می‌کند.

سرکه و تقویت عقل

روایت می‌فرماید: «الخل یشد العقل» (سرکه، عقل را تقویت می‌کند). این حدیث، به تأثیر مواد غذایی خاص بر بهبود عملکرد عقل اشاره دارد. سرکه، مانند دارویی شفابخش، عقل را جلا می‌دهد.

ادب و زینت عقل

روایت می‌فرماید: «حسن الأدب زینة العقل» (ادب نیکو، زینت عقل است). ادب، مانند گلی که بر شاخسار عقل می‌روید، زیبایی آن را دوچندان می‌کند.

حلم و استواری عقل

روایت می‌فرماید: «دعامة العقل الحلم» (ستون عقل، حلم است). حلم، مانند پایه‌ای محکم، عقل را استوار می‌سازد.

خوف و عقل

روایت می‌فرماید: «من العقل الخوف» (از عقل، خوف است). این اصل، به ارتباط خوف حقیقی با عقل و تمایز آن از ترس‌های غیرحقیقی تأکید دارد. خوف، مانند نگهبانی هوشیار، عقل را از انحراف حفظ می‌کند.

ترک گناه و عقل

روایت می‌فرماید: «ترک الذنوب من العقل» (ترک گناه، از عقل است). این حدیث، عقل را به تقوا و اجتناب از گناه پیوند می‌دهد.

عقل و جایگاه قلب

روایت می‌فرماید: «العقل مسکَنه فی القلب» (جایگاه عقل، قلب است). عقل، مانند گوهری در صندوق قلب، مرکز تعقل و معرفت انسان است.

خودشناسی و عقل

روایت می‌فرماید: «أفضل العقل معرفة الإنسان نفسه» (برترین عقل، خودشناسی است). خودشناسی، مانند کلیدی طلایی، درهای معرفت الهی را به روی انسان می‌گشاید.

معاشرت نیکو و عقل

روایت می‌فرماید: «رأس العقل معاشرة الناس بالجمیل» (سر عقل، معاشرت نیکو با مردم است). این اصل، مانند نوری که در جمع می‌درخشد، عقل را به رفتار نیکو با دیگران پیوند می‌دهد.

درنگ: معاشرت نیکو با مردم، سر عقل است و انسان را از خشونت و تعصب دور می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تمرکز بر عقل در زندگی روزمره و دینداری، نقش این گوهر را در مدیریت مالی، دینداری، انصاف، صبر، و معاشرت نیکو تبیین کرد. عقل، مانند ناخدایی دانا، انسان را در دریای زندگی به‌سوی ساحل کمال هدایت می‌کند.

بخش چهارم: نقد علوم اسلامی و راهکارهای تحول

نقد فقه و علوم اسلامی

علوم اسلامی، به‌ویژه در برخی رویکردهای سنتی، به دلیل فقدان ابزارهای علمی و آزمایشگاهی برای شناخت مصداقی عقل، از کارآمدی لازم برخوردار نبوده‌اند. برای مثال، ناتوانی در تشخیص دقیق احکام شراب، مانند تعیین میزان تأثیر آن بر عقل، نشان‌دهنده کاستی‌های موجود است. روایت می‌فرماید: «کل شراب یغیر العقل فهو حرام» (هر شرابی که عقل را تغییر دهد، حرام است). این اصل، ضرورت توسعه ابزارهای علمی برای فقه دقیق‌تر را برجسته می‌سازد.

ضرورت آزمایشگاه عقل‌شناسی

علوم اسلامی نیازمند آزمایشگاه‌هایی برای شناخت مصداقی عقل هستند. این آزمایشگاه‌ها، مانند کارگاه‌هایی برای تراش گوهر عقل، می‌توانند علوم دینی را به‌سوی کارآمدی و رقابت جهانی هدایت کنند.

نقد پرحرفی

روایت می‌فرماید: «إذا تم العقل نقص الکلام» (وقتی عقل کامل شود، کلام کاهش می‌یابد). پرحرفی، مانند غباری که بر آیینه عقل می‌نشیند، نشانه بی‌عقلی است.

همت و تأثیرات منفی آن

روایت می‌فرماید: «الهم نصف الهرم» (همت و غصه، نیمی از پیری است). غصه و فکروخیال، مانند باری سنگین، عقل و جسم انسان را فرسوده می‌کند.

رفق و عقل

روایت می‌فرماید: «إذا ترک الرفق ذهب العقل» (اگر مدارا ترک شود، عقل از بین می‌رود). مدارا، مانند نسیمی خنک، عقل را زنده و پویا نگه می‌دارد.

ریح طیبه و تقویت عقل

روایت می‌فرماید: «الریح الطیبه تشد العقل» (بوی خوش، عقل را تقویت می‌کند). بوی خوش، مانند عطری که روح را تازه می‌کند، به عقل جان می‌بخشد.

نقد بوی بد دهان

بوی بد دهان، نشانه بی‌توجهی به سلامت و عقل است. مراقبت از سلامت جسمی و روانی، مانند آبی زلال، عقل را شست‌وشو می‌دهد.

نقد ورزش‌های غیرعقلانی

برخی ورزش‌ها، مانند کشتی، به دلیل ترویج خشونت، از منظر عقلانی مورد نقد قرار گرفته‌اند. فعالیت‌های عقلانی و سازنده، مانند باغبانی برای روح، به رشد عقل کمک می‌کنند.

خیررسانی و عقل

خیررسانی به دیگران، حتی با امکانات اندک، نشانه عقل است. برای مثال، برخی افراد غیرمذهبی، مانند رقاصه‌ها، با کمک به فقرا، عقلانیت خود را نشان داده‌اند. خیررسانی، مانند جویباری که دشت را سیراب می‌کند، نشانه عقلانیت است.

نقد بخل و انباشت ثروت

انباشت ثروت بدون خیررسانی، نشانه بی‌عقلی است. عقل، انسان را به استفاده عقلانی از منابع برای کمک به دیگران هدایت می‌کند.

نقد خشونت با مؤمنان

قرآن کریم می‌فرماید: أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ (بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهربان‌اند). خشونت با مؤمنان، برخلاف این آیه، نشانه بی‌عقلی است. عقل، انسان را به مهربانی با مؤمنان و سخت‌گیری در شرایط خاص با کافران هدایت می‌کند.

نقد تقلب و دروغ

تقلب و دروغ، مانند تقيه نادرست، نشانه بی‌عقلی است. صداقت، مانند آیینه‌ای صاف، عقل را بازمی‌تاباند.

درنگ: خیررسانی و معاشرت نیکو، نشانه‌های عقلانیت هستند و انسان را از بخل و خشونت دور می‌سازند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد کاستی‌های علوم اسلامی و تأکید بر ضرورت تحول علمی، راهکارهایی برای شناخت مصداقی عقل ارائه داد. از خیررسانی و معاشرت نیکو تا پرهیز از پرحرفی و بخل، عقل به‌عنوان راهنمایی برای زندگی عقلانی و دینداری معرفی شد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، عقل را به‌عنوان جوهری الهی و مبنای تکلیف، عمل و کردار انسانی تبیین کرد. عقل، مانند نوری که در همه موجودات از خدا تا جمادات می‌درخشد، انسان را به‌سوی معرفت، توحید و خیررسانی هدایت می‌کند. نقد شناخت صوری عقل و خدا، همراه با تأکید بر ضرورت شناخت مصداقی، از محورهای اصلی این اثر بود. روایاتی مانند «رأس العقل معاشرة الناس بالجمیل» و آیاتی چون أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ عقل را به‌عنوان معیاری برای دینداری و رفتار نیکو معرفی کردند. علوم اسلامی، برای دستیابی به جایگاه جهانی، نیازمند تحول علمی و ایجاد آزمایشگاه‌های عقل‌شناسی هستند. عقل، مانند کلیدی طلایی، درهای معرفت و کمال را به روی انسان می‌گشاید و او را به‌سوی زندگی عقلانی و الهی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی